نوع مقاله : از نگاهی دیگر
نویسنده
1 فقه و اصول مقارن / دانشگاه مذاهب و تقریب المذاهب اسلامی
2 مدیرمسئول / مجله جستاری در معارف اسلامی
3 مدیر عامل / موسسه فرهنگی سیمای فضیلت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
در آمد:
در مقالة پیشین به وجود مناظره از نظر عقل و دین اشاره شد و گفتیم که مناظرة بدین معنی، صنعت ششمی است که به مجادله و مغالطه ارتباطی ندارد. در بحث گذشته تعریف مناظره و پیشینة آن در اسلام و جهان را بیان کردیم و به آداب و شرایط آن می پردازیم؛ به ویژه اینکه حج بیت الله به مثابة کنگرة بین المللی اسلامی است و تمام جوامع، نمایندگانی در این مؤتمر عظیم دارند تا پس از ادای مناسک، سه روز در منا و چند روز بین حج تمتع و عمرة تمتع فرصت مساعدی است که با هم به گفتگو بپردازند و مشکلات مادی و معنوی و معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را حل و فصل نمایند.
از همه مهم تر، مشکلات فکری اعتقادی و برداشتهای خود از اسلام و قرآن را به مناظره بگذارند و علما و روشنفکران با هم صمیمانه مذاکره و مباحثه نمایند و به تفاهم برسند و اگر احیانا برداشتهای ناروایی از اسلام دارند در طی مناظرهها، اصلاح نمایند تا کشورهای اسلامی به جای وحدت و برادری با دسیسههای اسرائیل و با نقشههای استکباری به جان و مال همدیگر تعرض نکنند و خون یکدیگر را نریزند و دشمنان را شاد نکنند، بلکه با اعتصام بحبل الله، قدرت واحدهای بر ضد کفر جهانی و صهیونیزم بینالمللی باشند.
از سوی دیگر، به حکم آیة ﴿فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ﴾، اگر گفتگوهای اعتقادی و برداشتهای دینی به مجادله کشیده شود، کینه و کدورتها بیشتر میشود؛ از این رو، لازم است مسلمان ها به جای مجادلة یونانی از فن مناظرة اسلامی بهره گیرند و با اصول، قواعد و شرایط و آداب و موازین آن، آشنا شوند و به اصطلاح قرآن، به جدال احسن روی آورند، نه جدال شیطانی تا هیچگونه کدورت و عداوتی پیدا نشود بلکه بر اخوت و محبت آنان افزوده شود و در طی مباحثهها و مطابق کتاب و سنت برداشتهای خود را تصحیح نمایند؛ چرا که هدف از مناظرة اسلامی و جدال احسن رسیدن به حقیقت است نه غلبه بر یک دیگر. امروزه گروههای اسلامی به نام داعش، القاعده و طالبان و غزه در مقابل تمام علمای اسلام و مفسران عالی مقام و اصحاب پیامبرخدا قد برافراشتهاند و از دیروز و امروز برداشتهای خوارج گونه از اسلام و قرآن دارند و سایر مسلمانان را که با آنان بیعت نکنند کافر و مستحق قتل میدانند و اسلام را که آیین رحمت برای تمام خلق ها است، یک دین خشن و آدمکش معرفی کردهاند و حاضر به مناظره نیستند و خود را حق مطلق میدانند. ازاینرو سلسله مقالاتی درباب مناظره اسلامی و جدال احسن مطابق کتاب و سنت و عقل مینگاریم تا مسلمانان به کمک مناظرات اسلامی مبهمات را به کمک یکدیگر بر طرف نموده و در تمام شبهات به حقیقت دست پیدا نکنند و مطابق سنت رسول الله و اصحاب و اهلبیت : صمیمانه به گفتگو بپردازند.
آداب و شرایط مناظره
از مهمترین شرایط و آموزهها که در مناظره میتوان مطرح ساخت و قواعد عقلی نیز آن را میطلبد، گزینش افراد خاصی است با شرایطی که در زیر بدان خواهیم پرداخت تا مناظره به هدف واقعی و مطلوب خود برسد که در غیر این صورت لغو و بینتیجه خواهد ماند.
۱. آشنایی با قواعد منطقی؛ شخص مجادل و مناظر باید با قواعد و فرمولهای منطقی و به طور کلی صناعات خمس آشنا باشد تا بتواند بر مطلوب خود از طریقِ عقل و نقل، اقامة دلیل نماید.همچنین بر قضایای «مشهورات»، «مسلمات» و «مظنونات» که در علم منطق، در باب جدل و خطابه آمده است نیز آشنا و مسلط باشد؛ به خصوص در استدلالهای تمثیلی، مغالطهای، اشعار، ضرب المثلها، حکایتها و کلمات بزرگان در اینگونه موضوعات تسلط کامل داشته باشد.
۲. تسلط بر موضوع و بیان جذاب؛ مناظرهگر باید بیانی جذاب، ادبیاتی نیرومند، آهنگی زیبا و قدرت تسلط بر اعصاب و روان داشته باشد و همچون استادی که بر کرسی تدریس نشسته، از آرامش کافی در طول گفتوگو، برخوردار بوده و از عجله و شتاب بپرهیزد.
۳. دوری از سؤالهای مبهم و مغرضانه؛ آداب مناظره ایجاب می کند که از پرسشهای مغرضانه و مسأله دار و چند پهلو که باعث ابهام در ذهن مخالفان و آلودگی فضای مناظره و خروج از دایرة موضوع و عدل و انصاف میشود سخت دوری نماید؛ برای نمونه اگر طرف مقابلش خطایی در نوجوانی کرده و یا با کسی که از نظر سیاسی و اخلاقی نامطلوب بوده، معاشرت داشته یا یکی از بستگانش خطاکار بوده که فعلاً در جامعه منفور میباشد و یا مورد بغض حاکمیت قرار دارد، سخت باید اجتناب شود؛ مثلاً اگر بگوید شنیدهام که تو در گذشته گرایش مارکسیستی داشتهای یا در جوانی به صورت مظلومی سیلی نواختهای و... آیا هم اکنون نیز به آن گرایشها باقی هستی یا خیر؟ یا پرسیده شود که: می گویند پدر و مادرت از تبار غربتیها و کولیها بودهاند و مانند این اباطیل که از شأن مناظرهگرانِ حق طلب به دور میباشد، باید از تمام مطالبی که به موضوع بحث ارتباطی پیدا نمیکند اجتناب نماید، از رقیب نیز تعهد بگیرد که از طرح مسائل نامربوط جداً خودداری کند؛ چرا که شنوندة هوشمند آن را یک ترفند مغرضانه برای فرار از بحث و خروج از بن بست تلقی خواهد کرد و حق را به طرف مقابل خواهد داد و در میان عوامِ مردم نیز تأثیر زودگذر گذاشته ولی در نهایت با روشنگری فرهیختگان، هوادارانش نیز به تدریج از وی برمیگردند، مگر اینکه حریف مجادله را از حد بگذراند و انسان از مقابله به مثل ناگزیر گردد؛ به قول شاعر:
ظاهرت چون گور کافر پر حلل باطنت قـهر خــدا عــزّ و جـل
ظاهرت طعـنـه زنـد بـر بایـزید وز درونت ننگ میدارد یـزید
گرکه پوشیمش ز بنـده پـروری تـو چرا رسوایی از حـد میبری
در این صورت با یک اخطار و یا جلوگیری مجری از طی مسیر انحرافی، مناظرة او به اصل بحث برگردانیده شود.
4. جلوگیری از حاشیه رفتن حریف؛ در عین توجه کامل و مؤدبانه به بیانات حریف، نباید به وی مجال داده شود که دامنة سخن را بیجهت بگستراند و یا مسأله را به شاخههای متعدد تقسیم کند. البته نه از طریق داد و قال بلکه به وسیلة در تنگنا قرار دادن و با تکیه بر نقاط ضعف کلامی او، مواضع وی را درهم بکوبد و او را به موضوع اصلی مباحثه برگرداند. کسب پیروزی در مناظره، در بعضی از مسائل، مهاجم باشد نه مدافع، فعال باشد نه منفعل.
۵ . پرهیز از الفاظ رکیک؛ از فحش و تکفیر و الفاظ رکیک و نا زیبا و طرح مسائل ضدّ ارزشی و پرسشهای نابجا باید پرهیز گردد؛ زیرا این نوع گفتهها دلالت دارد که طرف مقابل قافیه را باخته است و اگر حریف از این حربه استفاده کرد، بهترین فرصت برای دفاع و ارائة نقاط ضعف گوینده آن است. طرح مسائل شخصی و خانوادگی طرف مقابل و یا پریدن به اشخاص دیگر که از دایرة جلسة مناظره خارج میباشند، نشان ضعف و بداخلاقی و هوچیگری و نداشتن منطق است، گرچه ممکن است در وصول به هدف مقطعی حیله و ترفند بیتأثیر نباشد لیکن در پیشگاه خدا و خلقِ آگاه در نهایت محکوم است؛ چرا که از نظر اسلام هدف وسیله را توجیه نمیکند.1
6 . قاطعیت؛ مناظره گر باید قرص و محکم و با دلیل و قاطعیت سخن بگوید نه با فریاد و جنجال و نه با ظن و گمان و تردید و احتمال، بلکه با منطق و برهان در عرصة گفت وگو بماند؛ چرا که سروصدا نشانة ضعف علمی و منطقی اوست: ﴿قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ﴾.2
۷. ترک مناظره با خود پرستان؛ در حد امکان باید از مناظره با افراد ریاست طلب و برتری جو و خودخواه و معاند، در جلسة خصوصی و عمومی، به خصوص در مبارزات انتخابی دوری کرد؛ چرا که چنین اشخاصی هرگز زیر بار حق نخواهند رفت بلکه بسا با تردستی و دروغ پراکنی و حقه بازی، در برابر اکثریت ناآگاه به هدف دست پیدا خواهد کرد، در حالی که اگر چنین جلسهای نبود، وی به هدف نمیرسید؛ چنانکه از بحث و مذاکره با افرادی که مجذوب یک مرام و یا مفتون یک مرشد و مراد و یا صاحب قدرت و مقامی شده اند و او را حق مطلق و مربی بیمانند بدانند، باید پرهیز کرد؛ زیرا معمولاً هیچ مریدی را از مرادش ولو باطل باشد، با مباحثه و مناظره نمیشود جدا کرد مگر در طول زمان، اعمال خلاف شرعی را از مربی اخلاق و یا مرادشان مشاهده نمایند و برگردند. کسانی که دست و پای مراد مطاع را میبوسند و نیم خوردة او را شفا میدانند و تسلیم محض اویند و گفتار او را وحی منزل میدانند، چگونه با جلسات بحث و گفتوگو هدایت میشوند؛ آنان هرگز دست از مراد برنمی دارند، البته شرکت در مناظرههای عمومی و یا تلویزیونی که باعث روشن شدن آحاد ملت میشود و جلو تداوم ریاست طلبان را می گیرد، مانعی ندارد. همچنین با زمامدار یک کشور نیز نباید به صورت خصوصی یا عمومی به مباحثه پرداخت؛ زیرا اگر او شکست بخورد مناظره گر را در آینده از تاریخ و جغرافیا حذف میکند و یا محبوس میسازد و اگر گفتوگو با وی دوستانه باشد ولی خلاف نظر او را بازگوید با او دشمن شده و در مواقع مناسب ضربه را به وسیلة ایادیاش بر وی وارد خواهد ساخت؛ همچنانکه افرادی با حجاج بن یوسف ثقفی و یا معاویه به مباحثه و جدال پرداختند و آنان را محکوم ساختند، اما بیدرنگ حکم قتل آنها از سوی حجاج صادر می شد و معاویة نیرنگ باز آنها را زندانی و یا از تمام مسئولیتها عزل می ساخت و اگر صاحب قدرت خیلی کینه توز نباشد، حاضر نمی شود به این گونه افراد پست یا مقامی را تفویض کند.3
۸ . آشنایی با صناعات خمس؛ در یک کلام، آشنایی مناظره گران با قیاسات برهانی، خطابی، شعری، جدلی و سفسطی نیز بسیار سودمند است و به ویژه از صناعت خمس در مغالطات و جدل برای شکافتن حقایق و دریدن پردههای تدلیس و اشتباهات مغالطه گران در مناظرات برای جلوگیری از لغزشهای فکری می توان بهره برد. دکتر فاستر در کتاب «مباحثه و مناظره» می نویسد:
«در مناظره، شاگردان با اصولی روبه رو میشوند که متکی به علم منطق است و به زودی توجه پیدا میکنند که برای اقامة دلیل و استدلال، آشنایی با علم منطق لازم دارند و هرکس بخواهد درست استدلال نماید، جز اینکه فن منطق را فرا بگیرد چاره ای ندارد. بلکه صناعات خمس را باید بدانند و بیاموزند.»
۹. نظم دقیق در مبادی؛ در اقامة دلیل در فن مناظره، روش صحیح و نظم و ترتیب دقیقی باید رعایت شود وگرنه هرج و مرج و پریشان گویی میآورد، وانگهی باید پیشتر تمرین عملی و شرکت در مناظرات ساختگی داشته باشد؛ چرا که صرف تحصیل آداب و قواعد این فن و مجرد بررسی و قرائت شاهکارهای سخنرانی و مناظرهای در چنین مجالسی بیآنکه عملا در مناظرات مصنوعی شرکت نموده و به تمرین و مهارت بپردازند و اساتید فن و سایر مخاطبان نقاط قوت و ضعف آنها را بازگو سازند کاری بیروح و بیثمر است. مباحثات شفاهی به مراتب شورانگیزتر از مبارزات قلمی است، از این رو تمرین بیشتر لازم دارد.
«رابینز» استاد مناظره در دانشگاه آبوا مینویسد:
«آن قوم که در مباحثه قویترگردد، پیشرفت خواهد داشت؛ زیرا صفحات تاریخ از تأثیرات مناظره در امور دنیا حکایت میکند؛ مخصوصاً از آن جهت که یکی از نیروهای بزرگ آموزش و پرورش به شمار میرود.»4
در دنیای غرب بیشتر دانشمندان آموزش و پرورش بر این باورند که برای کارهای دشوار و خطیر کشور، نوعاً کسانی شایستهاند از طرف ملت برگزیده شوند که در انجمنهای مناظره بیشتر ورزیده شده باشند؛ زیرا در مناظره، یک دانشجوی ماهر تمام مایههای علمی و عملی و گوهر ذاتی خود را به کار میبندد و تا آخرین مرحله، لیاقت و استعدادش را به کار می گیرد و کوشش و تلاش میکند تا گفتارش شیرین و دلایلش مورد پسند و سزاوار تصدیق و تحسین باشد و به مجرد اینکه یک بار به این افتخار نایل میشود لذت آن را به زودی فراموش نمیکند به قول حافظ:
کلید گنج سعادت قبول اهل دل است مباد کس که در این نکته شک و ریب کند
اگر دانشجو با دقت کافی و اسلوب منظم شرایط و قواعد مناظره را بخواند و در عمل پیاده کند، در نتیجة ممارست، صوت و آهنگِ او به تدریج موزون شود و قوة ناطقهاش بیآنکه خود متوجه باشد رو به کمال رود، سرعت انتقال و حاضر جوابی و نیروی تجزیه و تحلیل از نتایج مسلم این فن است. کسانی که در این علم از نظر فنی و عملی مجرب باشند، اگر به مناظره دعوت شوند قوای فکری خود را فی الفور تمرکز دهند و به گونة ارتجالی با طلاقت زبان و رفتاری خالی از تکلف اعتماد و احترام جمع را به خود جلب مینمایند.
رییس یکی از دانشکدههای حقوق آمریکا مینویسد:
«نام بعضی دانشجویان را پس از فراغت از تحصیل، به ندرت کسی شنیده است ولی بالعکس بسیاری از دانشجویان دیگری که در انجمنهای مناظره وارد بودهاند، حدیث سخنشان در بسیط زمین گسترش یافته و در تالار کنگرهها و مجالس قانون گذاری و مجامع بین المللی طنین افکنده و برخی در مقامات فرهنگی و قضایی، اجتماعی و سیاسی، پایگاهی بلند یافته و خدمات درخشانی به کشورشان انجام دادهاند.»5
در کتابی که سه تن از استادان سخنوری و مناظره در آمریکا نوشتهاند، مناظره را هوش آزمایی و نبرد افکار تعریف کرده و اینگونه گفتهاند:
«در این نبرد، پیروزی نصیب کسی است که به وجه مؤثری در مسائل غور کند و گوی سبقت را در این میدان برباید و در اندیشه و گفتار مهارت و شایستگی خاصّی از خود نشان دهد. شما نیز هرگاه وارد این میدان شوید خواهید توانست نیروی خود را برای احراز مقام رهبری و نفوذ در عقیدة شنوندگان بیازمایید و معلوم کنید تا چه اندازه میتوانید دربارة مسائل حیاتی ـ اجتماعی، مستمعین خود را با خود هم فکر و هم آهنگ سازید.»6
آداب و گفت وگوی سودمند
گفتگو و مناظره زمانی میتواند مفید باشد که موازین و آداب ذیل را با خود همراه کند:
۱. رعایت منطق و انصاف؛ دنیای معاصرِ ما، جهانی است که فرهیختگان، حتی غالب مردم جهان از مناظرات و مجادلهها و مشاجرههای بیحاصل، مغرضانه و متکبرانه خسته شده و به گفتوگوی هدفمند و منصفانه پناه آوردهاند. برای گفتوشنودِ منصفانه و منطقی باید:
«طرفین مناظره یکدیگر را درک کنند و خود را به جای شخص رقیبِ مورد نظر قرار دهند و نظریات او را در موضوع مورد اختلاف ارزیابی نمایند و در صدد ایجاد رابطة منطقی و اصولی با هم باشند. بهتر است در آغاز مناظره و گفتوگو طرفداری از حق و حقیقت را گوشزد نموده و حق محوری را هدف قرار دهند و در طول مناظره به طور مکرر یادآوری نمایند که هیچ قصد و منظوری جز حل و فصل عادلانة موضوع و کشف حقیقت ندارند و در صورتی که مناظره گر مذهبی باشد، خاطر نشان سازد که هدف از این گفتوگو حل مشکل و جلب رضای خداست نه کسب امتیاز یا اقناع حس برتری جویی و غلبه و یا کسب شهرت و محبوبیت؛ زیرا وجاهت اجتماعی و منافع دنیوی با حقیقت طلبی، قابل معامله و سزاوار مبادله نمیباشد.
۲. تسلط و خونسردی؛ به هنگام گفتوگو، باید تسلط بر نفس و خونسردی را حفظ کرد وعصبانی نشد؛ زیرا عصبانیت به هنگام سخن گفتن نه تنها مناظرهگر را بیمنطق و غیر منصف و عصبی جلوه میدهد بلکه موانعی بر سر راه خواستههای مطلوب نیز می گذارد، مناظرهگری که هدف صحیحی دارد باید به مخالف مهلت دهد تا انرژی مخرب خویش را با ادامة صحبت تخلیه نماید. بگذارید رقیب مخالف تمام حرفهایش را بزند تا آرامش پیدا کند؛ چرا که مذاکرة سودمند در فضای آرام و مناسب، نتیجه بخش است و در این صورت است که گفتوگو، روند واقعی خود را باز مییابد.
شایان ذکر است که تخلیة تنشهای عصبی، باعث تخلیة اطلاعات و برداشتهای طرف مقابل نیز میشود و شرایط را برای برقراری تفاهم کامل و تحلیل مسائل فراهم میآورد. انسان منصف میکوشد طرف مقابل را عصبانی نسازد تا مذاکره ادامه یابد و مباحثه از روال طبیعی خارج نشود. گرچه برخی از طرفهای درگیر میدانند با عصبانی کردن رقیب، میتوانند طرف مقابل را شکست دهند، ولی این شیوه، از حکمت عقلانی و اخلاق اسلامی محسوب نمیشود. هر چه مناظرهگر موازین اخلاقی را بیشتر رعایت نماید در پیروزی نهایی او مؤثرتر خواهد افتاد و محبوبیت اجتماعی پیدا خواهد کرد.
۳. اجتناب از منیت و خودبینی؛ برای اثبات این حالت، باید در طی گفتوگو، متذکر شوند که چنین خصلتهای منفی در طرف مناظره گر نیست و سعی کنند روح خودپسندی و غرور را با کلماتی درهم بشکنند؛ مانند «شاید من اشتباه کرده باشم»، «ممکن است حق با حضرت عالی باشد.» چرا که این اعترافات به طرف مقابل آرامش بیشتر میدهد. بهتر است با گفتن اینکه: حاضرید برای حل اختلافات در صورت لزوم، به او امتیاز بدهید و سخنان درست او را بپذیرید و از بازگو ساختن حق و اعتراف به گفتار درست ولی در جمع تماشاچیان و مخاطبان دریغ نورزد. این گونه فضاسازیها بسیار سودمند و با ارزش میباشد؛ زیرا آنچه که اهمیت دارد، نتیجه گیری نهایی و حق طلبی است و نباید از این نوع گفتارها ترسید. برخی از گفتههای طرف مقابل را پذیرفتن، به مفهوم مغلوب شدن نیست.
۴. اجتناب از توبیخ و ملامت؛ مناظره گرِ حق طلب، از ملامت و هتک حرمت و توبیخ طرف مذاکره جداً باید بپرهیزد و شخصیت و غرور طرف مقابل را نشکند که در این صورت امیدی به سازش و مصالحه و تفاهم باقی نخواهد ماند. ممکن است طرف مقابل از هتاکی و جسارت بترسد و سکوت کند، ولی در نهایت این سکوت به خصومت ریشه دار منتهی میشود و برای جبران اهانتها در موقعیتهای مناسب فریاد برآورد و در نهایت بر ضد شما به عکس العمل شدیدی دست زند؛ «لَا تُعَیِّرَنَّ خَاطِئاً بِخَطِیئَتِهِ»؛ «خطاکار را به علت خطایش مورد سرزنش قرار ندهید»؛ 8 چرا که توبیخ، او را جریحه دار و مأیوس و احیاناً گستاخ خواهد کرد.
۵ . استماع دقیق؛ هنگامی که طرف مذاکره توضیحاتی میدهد، مقتضای ادب اسلامی ایجاب میکند که با تمام وجود به سخنان او گوش فرا دهیم و کلام او را قطع نکنیم و این سیرة رسول الله و امامان معصوم و حکیمان است. با اینگونه رفتار ثابت میکنید که برای طرف مقابل حق و حقوقی قائل هستید و او را صاحب فکر و اندیشه میدانید. دویدن در میان حرف دیگران نشانة غرور، بداخلاقی، بیاعتنایی و بیادبی است. اگر ایرادی هم دارید یادداشت نمایید و پس از پایان گفتههای او، در پاسخهای خویش بگنجا نید.
۶ . عدم خروج از موضوع؛ سعی کنید از موضوع بحث خارج نشوید. به جای اثبات اشتباهات و خطاهای طرفِ مقابل، بیشتر در مورد اصل موضوع و خواستة خود گفتوگو کنید و مذاکره را به مسیر مطلوبی برسانید. از اهرم عاطفه و ادب بهره برداری بیشتری کنید؛ زیرا بذل ادب و تقدیم عواطف، سنگ سخت را نرم میکند؛ ﴿کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ﴾9 اصرار به خطای طرف مقابل بر تیرگی روابط میافزاید و روح عناد و لجاج را بر می انگیزد.
۷. ترک مقابله به مثل؛ اگر طرف مقابل شما لجوج و یک دنده است، تا میتوانید مقابله به مثل نکنید و قضاوت را به حاضران و یا بینندگان و شنوندگان واگذار نمایید، چون ترک مقابله به مثل، از کرامت انسان است. وانگهی شما با عمل متقابل بر لجاجتش خواهید افزود. پس بکوشید راه حل مناسبتری ارائه کنید. مؤمن باید همت گمارد از مجادلة احسن و نیکوترین شیوة مناظره استفاده کند. اگر شرایط ایجاب کرد ابراهیم وار نخست با او همراهی کرده آنگاه راه حل بهتری را به آنها نشان دهید و دلیل اعراض را متذکر شوید و ندای ﴿لاَ أُحِبُّ الآفِلین﴾ سر دهید.
۸ . عرضه بر حکمیت؛ اگر بحث و مناظره به جای باریک رسید و مخاطبان سردرگم شدند، نوبت به حکمیت میرسد؛ اگر مسأله با استمداد از شیوههای فوق حل نشد، داور بیطرف و عادل و مقبولی پیشنهاد کنید که قضاوت و گفتار او، فصل الخطابِ مذاکرات و مناظرات باشد. به حکمیت در قرآن تصریح گردیده01 و در عصر حاکمیت امام علی7 اجرا شده است، گرچه عمروعاص از طریق مکر و فریب وارد شد و ابوموسی اشعری را فریب داد و حضرت علی7 به این نوع حکمیت رضایت نداشت. گرچه اصل حکمیت را با تعیین نمایندة واقعی میپذیرفت.
کسب مهارت های لازم
طرفین مناظره هرکدام باید ابتدا مهارتها و آموزشهای لازم را در امور زیر به دست آورده باشند:
یکم، در ساختن عکس قیاس مهارت داشته باشد؛ یعنی بتواند یک قیاس را از طریق تقابل تضاد و یا تناقض به صورت چهار قیاس بسازد؛ بدین شکل: نقیض نتیجه و یا ضدّ آن را با یکی از مقدمات ترکیب کند تا نقطه مقابل آن به دست آید؛ مثلاً هر انسانی حیوان است و هر حیوانی جوهر است پس هر انسانی جوهر است. یکی از راههای عکس این قیاس چنین است که بگویی:
هیچ انسانی جوهر نیست و هر حیوانی جوهر است، پس هیچ انسانی حیوان نیست.11
دوم، در ساختن عکس مستوی و عکس نقیض موضوع و محمول نیز وارد باشد؛ چرا که این مهارت به او کمک میکند که بتواند ادلّة متعددی بر اثبات مطلوب و یا ابطال مدعای خصم اقامه کند.
سوم، مهارت در ارائة مقدمات فراوان برای اثبات و یا ابطال هر مطلوبی از مواضع مختلف و امور دیگری که بر قدرت وی در بیان استدلالهای متعدد میافزاید.
چهارم، مناظره گر باید در فن سخنوری نیز توانمند باشد تا بتواند توجه حاضران را به خود جلب کرده و ستایش و تحسین مخاطبان را برانگیزد. وانگهی باید توجه داشته باشد که اصل و جانمایة مناظره همانا گفتاری است که مبتنی بر قیاس، استقراء و تمثیل است و حکیمان آن را عمود و پایة سخنوری و مناظره دانستهاند؛ از این رو باید مناظرهگران با قیاسات برهانی، خطابی، شعری، جدلی و سفسطی آشنا باشند و به ویژه از صناعات خمس به سوفسطیقا (سفسطه و مغالطه) توجه خاصی مبذول دارند و بدین وسیله به اشتباهات عمدی یا سهوی مغالطهگران پی ببرند و حقیقت را از تدلیس وتلبیس باز شناسند. آری، دانستن ایهام انعکاس و مصادره به مطلوب و اشتراک لفظ به جوهر لفظ و سوء تألیف و سوء اعتبار حمل و تفصیل مرکب و ترکیب مفصل و جمع مسائل در مسألة واحد و نهادن چیزی که علت نیست به جای علت و اخذ ما بالعرض مکان ما بالذات و سایر مغالطات را کاملاً بشناسد تا پردة تدلیس را بدرد و چهرة حقیقت را از پشت پردههای تدلیس ارائه کند.
فرمولهای تشنیع و استهزاء لغزشهایی را که از راه لفظ یا معنا ممکن است پیش آید روشن سازد و لیکن برای تمیز بین حق و رهایی از نکبات شرک و الحاد و ادبار و خرافات و اوهام تکیهگاه قویتری لازم است و آن هم کلام خداست.
پنجم، تقسیم زمان؛ یعنی باید زمان مناظره را با دقت و مهارت بین خود و حریف، عادلانه تقسیم کند و مجری برنامه را کنترل نماید؛ مثلاً هر کدام پانزده دقیقه سخن بگویند؛ چرا که اگر به حریف میدان داده شود زمام سخن را در دست گرفته و توجه مخاطبان را به خود جلب میکند و قسمت اعظم زمان بحث و گفتوگو را اشغال کرده مستمعان را خسته میکند تا زمینه برای طرف مقابل باقی نگذارد و در ذهن مخاطبان غالب و پیروز مباحثه محسوب شود.
شرایط مناظره با ادیان و مکاتب
پس از بیان شرایط گفتوگوی مفید و سودمند اکنون راهکارهای مناظره را در خصوص هواداران مذاهب مطرح میسازیم تا باعث بصیرت بیشتر گردد:
۱. وجود توانمندی برای مناظره؛ بر اساس مبانی علمی و دینی، اگر انسان مناظره گر، حضور ذهن و تسلط بر مبانی دینی و علمی طرف مقابل نداشته باشد شکست میخورد و مناظره به مقصد نهایی نمیرسد.
۲. توجه به مشترکات دینی و مختصات هر کدام در ابعاد اعتقادی، اخلاقی و احکام.
۳. شناخت کامل آرای دیگران و درک مقاصد آنان؛ از منابع معتبر و مقبول طرفین.
۴. آگاهی و بیداری در برابر بذرهای تفرقه و بدبینی و شناساندن دشمنان مشترک به یکدیگر.
۵ . شناخت عوامل همبستگی و هماهنگی بین پیروان مذاهب و سوق دادن مناظره به این جهت و بیان اثرات مادی و معنوی همبستگی ادیان.
۶ . محور قرار دادن ارزشهای علمی معنوی و اصول پذیرفته شده اخلاقی و دینی و رعایت انصاف، گذشت صداقت و حاکم قرار دادن وجدان و مشترکات در مناظره.
۷. تکرار جلسهها و گفت و شنودها به گونة مستمر تا دستیابی به حقیقت.
۸ . برخورداری از حسن نیت و مدارا و باور داشتن به آزادی اندیشه و تحلیل مسائل عقلی و دینی.
۹. طرح مسائل بر اساس مبانی اصلی هر مکتب نه بر اساس ذهنی و عرفی به ویژه سنتهای غلط اجتماعی.
۱۰. طرح مباحث در فضای سالم و آرام به دور از تشنج و برخوردهای احساسی و عصبی و جنجالهای سیاسی.
۱۱. برخورداری از سعه صدر و بردباری و تحمل آرای مخالفان.
۱۲. عنایت به هدف و نتایج گفتوگو و پذیرش حاکمیت ادیان الهی به عنوان محور همبستگی.
۱۳. اعلام توافق در مشترکات مکاتب و رسیدن به دو اصل احترام متقابل به عقاید یکدیگر و پذیرش آنچه حق است با علم به اینکه هماهنگی و تلاشها در مسیر اهداف مشترک عبارت است از: حفظ اصول دینی و ضوابط اخلاقی با رعایت حقوق طرفین.
در مناظرات پیامبران و امامان معصوم: تمام این معیارها به کار گرفته شده است. اگر در مناظرات پیشوایان اهل سنت دقت کنیم، خواهیم فهمید که مجموعة گفتوگوها؛ از عصر امام باقر7 و شاگردانش؛ مانند هشام بن سالم، هشام بن حکم، مؤمن طاق، حمران، طیار و... از ارزشمندترین میراثهای دینی ما در باب مناظره است و رسالههایی چون توحید مفضل و اهلیلجه، گواهی روشن بر این سنت میباشد.21
گزارشهای مبسوط این مناظرهها بر غنای مباحث اعتقادی و کلامی شیعه افزوده و بیانگر آداب اخلاقی در گفتوگو و تحمل و شکیبایی امامان را در برابر آرای مخالفان، جسارتها و سفسطههای آنان نشان میدهد که ما باید از آنها بهره گرفته و مناظره را بر آن شیوه قرار دهیم و پاسدار سیرة اسوهها و الگوهای خود باشیم.
کتابهای نهج الحق، النقض، المراجعات، الرحلة المدرسیه، گفتگوی مادی و الهی، گفتگوی تمدنها در قرآن و حدیث، حاصل کار محققان، با نظارت آقای ری شهری، آداب المناظرة قاضی عضدالدین عبدالرحمان ایجی، چاپ قاهره. المحجة البیضاء ۱۴۲۴. مناظرة دکتر وپیر و دهها کتاب دیگر شاهد استمرار این سنت حسنه است و متکلمانی چون شیخ مفید، سید مرتضی، ابن عقیل، کراجکی، طبرسی، علامه حلّی، خواجه نصیرالدین طوسی، علامه شوشتری، علامه بلاغی، فخررازی و سایر اساتید فنون گفتوگو و مناظره، با عنوان نوابغ بزرگ، این راه و رسم مترقی را پیمودند. چرا چنین نباشد؟! دینی که معجزة ابدی آن از جنس سخن و کلام است و گفتههای پیامبران و صالحان و مؤمنان با کافران و ملحدان را باز گو میسازد، باید پیروان حقیقی و مبلغان راستین اسلامی را بر این امر یاری رساند و به روش مجادلة احسن ترغیب و تحریص نماید.
بیعلت نیست که حضرت علی، امام المتکلمین والحکما7 میفرماید:
«إضرِبُوا بَعضَ الرَّأی بِبَعض یتولّد منه الصواب».31
«برخی اندیشهها را با اندیشههای دیگر به هم بزنید تا حقیقت به دست آید.»
آری، با تضارب افکار و عقاید است که مسئلة جدید تولید میشود.
در جای دیگر میفرماید:
«مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإ».41
«هر کس آرای گوناگون را بداند، مواضع خطا برای او آشکار میشود.»
مبلغان مسلمان دو رسالت سنگین دارند؛ یکی ابلاغ پیامهای حقیقی به مخاطبان، به شیوة مواعظ حکیمانه و نیکو و دیگر شفافسازی حقایق در شکل مناظره با ملحدان؛ یعنی از یک سو مذاهب اسلامی و ادیان الهی باید توجیه شوند، از جانب دیگر گفتوگو با هر کدام از این دو گروه قواعد و آداب خاصی میطلبد که مبلغ باید خود را به آن مجهز سازد.
پی نوشت ها :
1 . عمرو عاص در جریان حکمیت، با صحنه سازی و فریب ابوموسی اشعری، حکمیت را به سود معاویه و شکست علی7 تمام کرد و عهدی که با ابو موسای ساده دل بسته بود، شکست و او را وادار کرد که ابتدا وی امام علی7 را عزل کند و آنگاه که نوبت به خود عمرو عاص رسید بر خلاف قرارداد معاویه را تثبیت کرد!
مکر و فریب حربه نامرد مردم است نامرد حیله بازد و مردی رها کند
2. بقره : 111
3. مناظرة زینب کبرا با ابن زیاد و محکوم ساختن وی باعث شد که پسر زیاد در صدد قتل دختر علی7 برآید، لیکن فرزندان امام حسین او را در حلقة محاصره قرار داده، حفاظتش کردند و نیز زن بودن و داغدار شدنش موجب انصراف ابن زیاد از کشتنش گردید.
4. همان، ص 128
5. دکتر پاشا صالح، آداب سخن، ص 129
6. به نقل از همان، ص 129
7 . امام علی7 در برابر شعار «لاَ حکمَ إلاّ لله» فرمود: کلمة حق یاد بها الباطل؛ حرف درستی است اما قصد و انگیزه خراب می باشد.
8. بحار الانوار، ج14، ص188
9. فصّلت : 34 ، ﴿ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ [السَّیِّئَةَ] فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ﴾؛ «بدی را به نیکوترین وجه پاسخ ده، در این صورت بین تو و کسی که دشمنی میورزد، گویا دوستی عمیقی برقرار است.»
10. در اختلافات خانوادگی؛ ﴿فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها﴾.
11. ر.ک: اساس الاقتباس، ص 309 و التحصیر، ص 178
12 . حدیث اهلیلجه، حدیثی است که امام صادق7به مفضل نوشته و صورت مناظرهای است که با طبیب نصرانی داشته و در توحید مفضل آمده است.
13. غررالحکم، ح 2569
14. میزان الحکمه، باب المراء .