چگونگی انجام وضو نزد فریقین (1)

نوع مقاله : فقه حج

نویسنده

چکیده

وضو، عملی است برای رسیدن به طهارت معنوى که مسلمانان روزانه با آن سر و کار دارند و مقدمه برای برخی عبادات؛ مانند نماز است. همچنین شخص مکلّف باید پیش از طواف کعبه، مسح کلمات و خطوط قرآن کریم و... دارای وضو باشد.
گرچه فریقین؛ شیعه و سنی، در اصل وجوب وضو و مواضعی که باید شسته شود، نظرات مشترک دارند، لیکن در فرایض، نواقض و... همچنین در شیوه و روش انجام و محدودة اعضای وضو اختلاف آراء و نظریات وجود دارد.
اثر حاضر بر آن است تا چگونگی ساختن وضو در نزد فریقین را از جهت فقهی بررسی کرده و موارد اختلاف و اشتراک فریقین را مستدلّ بیان کند.
در سیر پژوهش حاضر، دیدگاه فریقین، همراه با ادلّه، بدون هیچگونه داوری بیان گردیده است، تا اهل نظر و انصاف با مطالعة آن، به داوری بنشینند و وضوی صحیح و مجزی را برگزینند.
پیـرامون تفـسیر آیـة وضو نـزد فریقین و برداشـت ایشـان از این آیة شریـفه و کیفیت شستن دست ‌ها و محدودة صورت، همچنین نحوة انجام مسح سر و وظیفة مکلّف در پاها، عندالفریقین، بحث و بررسی‌ هایی صورت گرفته که امیدواریم با مطالعة پژوهش در بخش های بعدی، یافته ‌هایی بر خواننده گرامی روشن شود، إن شاء الله تعالی.

موضوعات


پیشگفتار
اختلاف فکری و عملی مسلمانان در مسائل نظری و اکتسابی که از شارع مقدس بیان روشنی در این زمینه وارد نشده و در عصر پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) هم مورد ابتلای مسلمانان نبوده، امری عادی است ولی آنچه جای تعجب و تأسف دارد؛ اختلاف مسلمانان در اموری است که از آغاز اسلام و بعثت حضرت رسول، در طول شبانه روز، چندین بار مورد عمل ایشان بوده و در مرئی و منظر مسلمین این عمل عبادی صورت می ­گرفته است.
یکی از اعمال و تکالیف مورد اختلاف میان مسلمانان «وضو» است که مقدمه و لازمة نمازهای واجب می ­ باشد؛ در حالی که آنان روزانه چندین مرتبه شاهد وضوی پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) بوده­ ا ند و حضرت هم برای هر نماز وضو می ­گرفته است.1
تا جایی این عمل در برابر دیدگان مسلمین بوده که گفته ­ا ند هنگام وضو گرفتنِ آن حضرت، مسلمانان بر سر آبی که از اعضای مبارکشان به زمین می ­ریخت، نزاع نموده و به آن تبرک می­ جستند و طلب شفا می ­کردند.2
بنابراین، شک نیست که مسلمانان در عصر رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، از اعمال و افعال عبادی آن حضرت تبعیت می ­کردند و شارع مقدس به واسطة حضور میان مسلمین، از اختلاف و انحراف ایشان جلوگیری می­ کرد. پس اختلاف مسلمین در وضو، بعد از رحلت پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) آغاز گردید و اجتهادها و تأویل ­ها و تفسیرهای به رأی از ناحیه غیر معصومین بر این امر دامن زده و یکی از واضح ­ترین و بدیهی ­ترین اعمال عبادی در هاله ­ا ی از ابهام باقی مانده است.
لذا یکی از را ه­ های دست­یابی به وحدت اسلامی، بررسی آرا و نظریات فقهی مسلمانان است که به صورت مقارن، نقد منصفانة علمی و عرضة آن به کتاب و سنت با اتفاق نظر انجام بگیرد تا این حجاب از چهرة احکام واقعی اسلام برداشته و مسلمانان با وحدت به آن عمل نمایند؛ زیرا ریشة اکثر اختلاف­ های آنان از نا آگاهی به احکام واقعی اسلام سرچشمه می ­گیرد.
مسألة تحقیق و ضرورت آن
یکی از نقاط اختلاف میان مسلمانان، نوع وضو گرفتن است که هر گروهی مدعی ­ا ند عمل آنان مطابق شرع مقدّس اسلام و سنّت نبوی است! این اختلاف در تمامی اجزای وضو، با اتفاق بر ارکان آن، جاری است؛ شستن صورت و دست ­ها اجمالا از موارد اتفاقی است اما در روش شستن دست ­ها و چگونگی مسح سر و پاها، اختلاف وجود دارد که باید با توجه به آیة وضو که در پی می­ آید و تفسیر آن نزد فریقین و رجوع به کتب فقهی ایشان نقاط اختلاف روشن شود.
از آنجا که وضو در آموزه­ های دینی؛ اعم از کتاب و سنت، مورد تأکید و اهتمام ویژه­ است و مسلمانان به پیروی از این آموزه­ اتفاق نظر دارند، لذا خداوند متعال طهارت قبل از عبادت را واجب و سرّ آن را پاکی دانسته است؛ «مَا یُرِیدُ اللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ».3
و چنان که از ظواهر کتاب و سنّت برمی­ آید، وضو در میان اعمال عبادی، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ پیامبر گرامی اسلام در این رابطه فرموده ­ا ند:
«لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ»؛4 «نماز بدون طهارت صحیح نیست.»
و امام صادق (علیه السلام) فرمود: «الْوُضُوءُ شَطْرُ الْإِیمَان»؛ «وضو نیمی از ایمان است»
حال که وضو از نگاه شریعت اسلامی در چنین جایگاهی است، بر هر مسلمانی واجب است که از ارکان، نواقض و مبطلات آن، که کتب فقهی و سیرة پیامبرگرامی اسلام عهده ­د ار بیان آنها هستند، آگاه شود.
پیشینة پژوهش
در مورد وضو پژوهش فراوان و گوناگونی در فقه فریقین انجام گرفته که تکیه گاه عمدة این پژوهش ها آیة وضو است. با توجه به اشتراک استدلال فریقین در موضوع وضو، این بحث از اهمیت زیادی برخوردار است.
اما چگونگی استدلال شیعی و سنی، با توجه به تفاوت نگاه تفسیری و مساعدت روایات معصومین: در فقه شیعی متفاوت بوده است.
تاریخچة موضوع
به اجماع سیره نویسان، مورخان و محدثان، وضو در مکه و در آغاز بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تشریع شد5 و جبرئیل امین وضو و نماز را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) تعلیم داد که در ذیل به دو گزارش تاریخی از فریقین اشاره می­ کنیم:
علی بن عیسی اربلی (از علمای شیعه) نقل کرده که علی ابن ابراهیم بن هاشم در کتاب خود این گونه آورده است:
«هنگامی که جبرئـیل امین بر پیامبـر خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد، آبی از آسمان بر او آمد و گفت: ای محمد، برخیز و برای نمازت وضو بگیر. پس جبرئیل امین شیوة ساختن وضو را به حضرت آموزش داد. او صورت و دست ­ها را تا مرفق شست، سر و پاها را تا کعبین مسح کرد، آن­گاه رفتن به سجده و رکوع را تعلیم داد...» 6
جلال الدین سیوطی (از علمای اهل سنت) در این باره این­گونه نقل می­ کند: «بیهقی و ابونعیم از عروة بن زبیر نقل کرده ­ا ند: هنگامی که جبرئیل امین در آغاز بعثت بر نبی گرامی (صلی الله علیه و آله) نازل شد، چشمه ­ا ی از آب جاری ساخت، آن­گاه وضو گرفت و در این حال پیامبر به او می ­نگریست. پس او صورت و دست ­های خود را تا مرفق شست. سر و پاهای خود را تا کعبین مسح کرد. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) همانند جبرئیل امین وضو گرفت و به تعلیم او، دو رکعت نماز خواند.»7
با اختلاف کمی که در این دو نقل وجود دارد، ولی هر دو نقل در نفی شستن پاها متفق ­ا ند و این بیان­گر آن است که نخستین وضوی گرفته شده به وسیلة پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آموزش جبرئیل، مسح پاها بوده است. از این رو، برخی از فقهای اهل سنت هم در مقام وظیفه بودن شستن پاها به تردید افتاده و با تکیه بر شواهد تاریخی، روش وضو گرفتن پیامبر در اولین مرتبه را مستند این سخن قرار داده ­ا ند.با توجه به آنچه گذشت و روایات فراوانی که در چگونگی انجام وضوی تشریع شده در صدر اسلام وارد گردیده، پرسش هایی از این دست مطرح می شود که:
ـ اختلاف در انجام وضو از چه زمانی آغاز شد؟
ـ اختلاف کنندگان چه کسانی بوده­ اند؟
ـ سرچشمه این اختلاف چه چیزی بوده است؟! و...
آغاز اختلاف
با نگاهی به روایات و تاریخ اسلام، در می ­یابیم که تا دوران حکومت خلیفة سوّم اختلاف چندانی در چگونگی انجام وضو وجود نداشته و به صورت رسمی اختلاف در روش وضو گرفتن در زمان وی آغاز شده و تا به امروز میان مسلمین باقی مانده است. دلیل بر این گفته را در برخی از گزارش ­های تاریخی به وضوح می­ توان دید:
1. صاحب کنـزالعمال از ابـن مالک دمشقی نـقـل می­ کنـد که گفـت: «برای ما نقل شده، همانا عثمان بن عفان در عصر خلافت خود دربارة وضو، اختلاف نمود.»8
2. مسلم با ذکر سند از حمران نقل کرده است: «من برای عثمان آب وضو آوردم، پس او وضو گرفت و گفت: عده ­ا ی از مردم احادیثی را از پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) نقل می­ کنند که من نمی ­د انم، آگاه باشید! همانا من فرستادة خدا را دیدم که مثل این وضوی من، وضو گرفت.»9
علاوه بر آنچه در دو روایت فوق گذشت، در برخی از اسناد روایی و تاریخی کیفیت وضوی عثمان به وضوح بیان شده که حاکی از چگونگی وضوی او می­ باشد:
نورالدین هیثمی ­گوید:
«... او [عثمان] صورت خود را سه مرتبه شست، سپس آب روی دست راستش ریخت. آن را هم سه مرتبه شست و دست چپش را نیز سه مرتبه، آنگاه سر خود را مسح کرد و بعد از آن، روی پای راستش آب ریخت و آن را هم سه مرتبه شست و روی پای چپش هم آب ریخت و آن­ را نیز سه مرتبه شست. پس از آن، رو به حاضران کرد و ایشان را به خداوند سوگند داد که به راستی می ­د انند پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آن­گونه وضو می ­گرفت که من وضو گرفتم؟ همه گفتند: آری...».01
از این پس بود که برای انجام وضو دو روش در میان مسلمانان به طور رسمی آغاز گردید و خلیفه نیـز با استناد روش خـود به سنـّت فعـلی پیـامبـر، آن را مشروعیت بخشید و مدعی بود که رسول الله را دیده، مانند وضوی او، وضو می ­گرفته است؛ «من رسول الله (صلی الله علیه و آله) را دیدم که همانند وضوی من وضو ساخت.»11
روش ابداعی عثمان در میان مسلمانان و بخصوص مدافعان خلیفه جا باز کرده طرفدارانی را گرد آورد، اما نکتة جالب توجه این است که از این پس برخی دیگر هم دخل و تصرف­ های دیگری در وضو انجام داده و گاه با اجتهادهای متعصبانه و سرخود، احکامی در وضو را تغییر دادند. به عنوان نمونه، ابی داود می­ گوید:
«معاویه، بـرای آموزش مـردم وضو گرفت، مثل وضوی خلیفه و مدعی شد که رسول الله را در گرفتن وضو این­گونه دیدم؛ چون به سرش رسید یک کف آب برداشت و در وسط سرش ریخت که قطره قطره جاری شد سپس از جلو سرش به طرف عقب و از عقب سر به طرف جلو آن مسح کرد.»21
بدین ترتیب مسح سر را برخلاف صریح آیه قرآن به شستن آن تبدیل کردند و هر کس این عمل را انجام دهد وضویش صحیح بوده و تنها دلیلی که بر جواز شستن سر در وضو اقامه شده همین عمل معاویه است.31
این در حالی بود که عثمان در هنگام تعلیم وضو می­ گفت: «من وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را حکایت می­ کنم و با همان رطوبت باقی مانده در دست ­ها فقط جلو سرش را مسح می­ کرد.»41
در مقابل وضوی ابداعی عثمان، وضویی بودکه شیعیان و اصحاب ائمه: به آن عمل می ­کردند. پس، وضویی که اکنون شیعیان می گیرند، با فعل و یا تقریر معصومین: تأیید گردیده است.
مرحوم کلینی با سند متصل از زراره و ابن بکیر آورده است:
«از امام باقر (علیه السلام) دربارة وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسیدیم. حضرت طشت آبی طلبید و با دست راست خود، کفی آب برداشته، به صورت خود ریخت و آن را شست. سپس با دست چپ، کفی دیگر برداشت و روی دست راستش ریخت و از مرفق به طرف انگشت ­ها شست و آب را به سوی آرنج برنگرداند. آن­گاه با دست راست خود، یک کف آب برداشته روی دست چپش ریخت و آن را هم مانند دست راست، از مرفق به سوی انگشت ­ها شست. سپس سر و پاهای خود را با همان نم باقی مانده در دستش، مسح نمود و برای مسح، آبِ جدید نگرفت. آن­گاه به آیة مبارکه استدلال کرد و فرمود:
وقـتی به قسمتی از سر و از نوک انگشـت ­ها تا کعبین پاها مسح کردید کفایت می­ کند.
عرض کردیم: کعبین کجاست؟
حضرت با دست اشاره کرد به استخوان برجسته در روی پا که پایین­تر از استخوان ساق پا قرار دارد و فرمود: این کعب است.»51
این دو روش وضو ساختن از دوران عثمان آغاز و تا زمان حاضر ادامه پیدا کرده است.
دیدگاه فریقین در آنچه می توان با آن وضو ساخت
از آنجا که انجام وضو باید با آب باشد، برای آن شرایطی گفته ­ا ند که در مواردی میان فریقین اتفاق است و در برخی از حالات اختلاف نظر وجود دارد که در ذیل به شرح آن­ها می ­پردازیم:
آب دریا
فقها بر این باورند که وضو ساختن با آب دریا ( بحر) در صورتی که آب دیگری هم در دسترس باشد جایز است.
هر چند عبدالله بن عمر و عبدالله بن عمرو بن عاص گفته ­ا ند: تیمم نزد ما محبوب­ تر از وضو با آب دریاست.
سعید بن مسیب نیز هنگام فقدان آب، وضو با آب دریا را جایز شمرده است.61
دلیل امامیه برگفتار خویش، دو آیة زیر است:
1. آیة 48 سورة فرقان (وَ أَنْزَلْنٰا مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً طَهُوراً) که شامل آب دریا نیز شده و اسم آب بر آن صادق است.
2. آیة 43 سورة نساء (فَلَمْ تَجِدُوا مٰاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً) که شرط تیمم را عدم وجود آب دانسته است.
همچنین سنت و روش پیامبر اعظم مؤید این گفتار می­ باشد.71
مسح صورت و دست ها با یخ یا برف
کسی که وضو می ­گیرد، اگر صورت و دست ­ها را با یخ مسح کند؛ یعنی یخ را بر روی مواضع وضو بکشد، به ­طوری که رطوبت سرایت کند و صورت و دست ­ها خیس شود؛ مانند حالتی که روغن­ مالی می­ کند، وضوی او صحیح است و اگر غیر از این روش باشد وضو مجزی و مکفی نیست.
البته شافعی چنین وضویی را مجزی نمی­ د اند.81
دلیل امامیه بر این مطلب، آیة شریفة (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرٰافِقِ)91 است که در آیه، امر به غَسل(= شستن) شده است. اگر مسمای غَسل، هرچند خفیف و کم، صورت بگیرد وضو صحیح است.02
وضو با آب گرم
آبی که با آتش گرم شده، به عقیدة همة فقها می­ توان با آن وضو ساخت، هر چند مجاهد این فعل را مکروه شمرده است.
اما آبی که به واسطه گرمای خورشید گرم شده، به اتفاق همه فقها، وضو با آن مکروه است.12
وضو با مایعاتی غیر از آب
وضو با مایعاتی غیر از آب، از دیدگاه جمیع فقها جایز نیست و چنین وضویی باطل است.در این میان، أصم آن را جایز دانسته22 و برخی از علمای امامیه وضو با گلاب را صحیح می­ د انند.
دلیل امامیه بر این سخن، آیة شریفه است که هنگام نداشتن آب مطلق، مکلّف را به تیمم رجوع داده و وظیفه را تیمّم با خاک و آنچه تیمّم بر آن صحیح است، می ­د اند.32
وضو با مایعات مست کننده
وضو با شراب و مایعات مسکر [= مست کننده] جایز نیست؛ خواه خام باشد، خواه پخته. هر چند ابوحنیفه وضو با نبیذ [= شراب] خرما هنگام نداشتن آب را، اگر پخته شده باشد، جایز دانسته است.42
برخی دیگر از عامّه نیز در این صورت وضو با آن و سپس تیمّم کردن را واجب شمرده ­ا ند.
دلیل امامیه بر این گفتار، همان آیة شریفه موسوم به تیمم است که در هنگام فقدان آب، وظیفة واجب را تیمم می ­د اند.52
وضو با آب تغییر یافته
اگر چیزی با آب مخلوط شود و رنگ، بو و طعم آن را تغییر دهد و در صورتی که آن شئ از چیزهای پاک بوده، وضو با چنین آبی جایز است به این شرط که آب را از اطلاق خارج نکرده و به آب مضاف تبدیل نکند.
و اگر آب از حالت مطلق بودن خارج شود و یا شئ مخلوط شده از نجاسات بوده و حالت های سه­ گانة آب را تغییر دهد به هیچ عنوان وضو با آن آب جایز نیست.62
نواقض وضو نزد فریقین
در این مبحث، به مبطلات و موجبات وضو در نزد عامّه و امامیه می ­پردازیم و مطالب خود را به صورت سلسله­ وار؛ از ناقضات وضو و دیدگاه مذاهب اسلامی در مورد آن، پی می­ گیریم:
بول، غایط، ریح
تمام گروه ­های اسلامی اتفاق نظریه دارند که خارج شدن بول و غایط (= مدفوع) و ریح (= باد) وضو را باطل می­ کند اما به نظر شافعی ­ها، حنبلی­ ها و حنفی­ ها بیرون آمدن کرم، ریگ، خون و چرک نیز ناقض وضو است.
مالکی­ ها بر این باورند که اگر موارد یاد شده از معده به وجود آمده باشد مبطل است و هرگاه از معده به وجود نیاید؛ مانند این­که سنگ خورده و از مخرج بیرون آمده، مبطل نیست.
امامیه نیز گفته ­ا ند: اگر به کثافات معده ملوّث و آلوده شده باشد وضو را باطل می­ کند و الا مبطل و ناقض وضو نیست.72
منی
امامیه بر این عقیده ­ا ند که منی موجب غسل می ­شود نه وضو82 و اما نزد حنفیه و حنابله و مالکیه با بیرون آمدن منی وضو باطل می ­شود ولی نزد شافعیه وضو هم باطل نمی ­شود.92
وذی
تمام مذاهب عامّه معتقدند مذی و وذی وضو را باطل می­ کند ولی امامیه این دو مورد را مبطل نمی ­شمارند، البته مالکیه استثنا کرده، می­ گویند: اگر کسی عادت به آمدن مذی داشته باشد وضو را باطل نمی­ کند.03
زایل شدن عقل
نزد تمام مذاهب عامّه و امامیه از میان رفتن عقل؛ چه از مستی، جنون، بی هوشی یا اغما وضو را باطل می­ کند.13
نوم
در مورد «نوم» (= خوابیدن) دیدگاه­ها و نظراتی با تفاصیل زیر وجود دارد:
امامیه بر این عقیده ­ا ند که: خوابیدن به گونه ­ا ی که خواب بر گوش و چشم غالب شود و مانع از شنیدن و دیدن گردد وضو را باطل می­ کند23 و فرقی نمی­ کند که این خوابیدن در حال ایستاده یا نشسته و یا در حال رکوع و سجده و در اثنای ادای نماز باشد.
حنفیه و حنابله نیز بر این باورند که اگر شخصی که وضو دارد، دراز بکشد یا به کسی تکیه کند یا به یکی از دو پایش متکی باشد و بخوابد، وضویش باطل است و همچنین هرگاه نشسته یا ایستاده یا در حال رکوع یا در حال سجود بخوابد وضویش باطل نمی ­شود اگرچه خوابش طولانی شود.
مالکی­ ها می­ گویند: اگر خوابش طول بکشد وضویش باطل می ­شود و در غیر این صورت وضوی او باطل نیست.
شافعی ­ها نیز بر این عقیده ­اند که اگر محل خروج باد محکم باشد؛ به طوری که شبیه دهانة بطری بسته باشد و بخوابد وضویش باطل نمی ­شود.33­
لمس
امامیه لمس و مس بدنِ زن را مبطل وضو نمی­ د انند و اگر شخصی که وضو می ­گیرد، جایی از عورتین خویش را نیز بدون حائل و مانع مس کند وضویش صحیح است.
شافعی ­ها معتقدند: اگر شخص وضو گیرنده زن اجنبیه را بدون حایل مس کند، وضوی او باطل می ­شود اما اگر زن، اجنبیه نبوده و از محارم باشد؛ مانند خواهر یا مادر، وضویش صحیح است و اما اگر عورتین خویش را مس و لمس کند وضویش باطل است.
حنفیه پیرامون لمس اجنبیه به این شرط که از نظر جنسی تحریک نیز بشود وضو را باطل شمرده و دربارة لمس عورتین آن را مبطل نمی­ دانند.
حنابله لمس اجنبیه و عورتین را برای وضو گیرنده مطلقاً مبطل می­ د انند.
مالکی­ ها در مورد لمس عورتین شخصی که وضو می ­گیرد، این تفصیل را قائل شده است که اگر با کف دست لمس صورت گیرد وضو باطل و اگر با پشت دست باشد وضو صحیح است.43

قی(= استفراغ)
دم (= خون)
قیح(= زخم چرک کرده یا زخمی که چرک از آن روان شده است). 53
استفراغ؛ زیاد باشد یا کم، به نظر امامیه، منقض وضو نیست و همچنین است حکم در مورد هر چیزی که از غیر دو مخرج بول و غایط خارج ­شود؛ مانند خون، چرک و یا خونابه. شافعی ­ها و مالکی­ ها نیز این گفتار را پذیرفته ­ا ند.
اما استفراغ در نزد حنابله مطلقاً مبطل است و حنفیه نیز در صورتی که هنگام قی دهان پر شود، آن را مبطل می­ د انند. همچنین «خون» و «قیح» در نزد حنابله به شرط کثرت و زیادی مبطل و در نزد حنفیه به شرط روان شدن مبطل است.63
قهقهه (= خندة صدا دار)
از نظر امامیه، قهقهه وضو را باطل نمی­ کند، هر چند مبطل نماز است. شافعیه، مالکیه و حنابله نیز با امامیه موافق ­ا ند.اما حنفی­ ها می­ گویند: قهقهه در نماز، وضو را هم باطل می­ کند.73
خوردن گوشت شتر
فقط حنبلی­ ها بر این عقیده ­ا ند که خوردن گوشت شتر وضو را باطل می­ کند.83
خون استحاضه
اکثر امامیه و عامّه بر این عقیده ­ا ند که زن اگر صاحب استحاضة قلیله باشد واجب است وضو بگیرد، غیر از ابن ابی عقیل از امامیه و مالک از عامّه که این را نپذیرفته و وضوی مستحاضة قلیله را واجب ندانسته ­ا ند.93
خوردن آنچه با آتش پخته شده
ناقض نبودن عمل فوق، عقیدة همه فقها است،04 مگر قلیلی همچون: ابوموسی اشعری، اباطلحه، عایشه و... که این فعل را ناقض وضو می­ د انند.14
موارد وجوب وضو نزد فریقین:
نمازهای واجب و مستحب
این وجوب، میان تمام فرق اسلامی اتفاقی است با این استثنا که امامیه برای نماز میت وضو را شرط صحت ندانسته و آن را شرط کمال عمل می­ د انند و وضو در نماز میت را که در حقیقت، گونه ­ای از دعاست، مستحب می­ شمارند.24
طواف
طواف خانة خدا (کعبة مکرمه) مانند نماز است و در لسان روایات از رسول گرامی اسلام نازل به منزلة نماز قرار داده شده است.
اما حنفی­ ها در مورد طواف اختلاف نظر داشته و وضو را شرط صحت طواف نمی د انند هر چند اگر کسی بدون وضو طواف کند در نظر ایشان گناهکار است.34
سجدة سوره­ های عزائم و سجدة شکر
عامّه در اینکه وضو برای انجام سجده در سوره های عزائم و نیز سجدة شکر واجب است، اتفاق دارند، اما امامیه وضو را مستحب و شرط کمال عمل می­ د انند.44
مس قرآن کریم
فریقین در این که برای مس و لمس قرآن کریم گرفتن وضو واجب است متفق ­ا ند، اما در مورد این وجوب، برای کتابت مصحف شریف اختلافاتی وجود دارد.54
با این همه، یکی از بهترین حالت­ ها و نورانی­ ترین صورت­ ها برای انسان مؤمن، دائم الوضو بودن است که در آموزه­ های دینی بر آن تأکید و سفارش شده و از آن می­ توان استفادة استحباب وضو در تمامی حالات را دریافت کرد.
شرایط وضو از دیدگاه فریقین
از دیگر موضوعاتی که میان شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد، شرایط وضو است. شرط­ هایی که در وضو لحاظ شده، سه دسته است:
شرایط وجوب وضو؛ به تعبیر دیگر، شرایطی که اگر موجود نباشد وضو واجب نمی ­شود:
الف) بلوغ؛ و آن، نخستین شرط وجوب وضو است. پس شخصی که می­ خواهد وضو بسازد، باید بالغ
باشد. با این حساب، وضو بر هیچ مذکر یا مؤنثی که به سن بلوغ نرسیده، واجب نیست.
ب) دخول وقت نماز؛ شرط دیگر وجوب وضو است. از آنجا که دخول وقت نماز شرط وجوب
وضو است؛ وضویی که قبل از وقت نیز انجام شود صحیح است، مگر این­که شخص، معذور و
بیمار باشد که در این صورت باید حتماً وقت داخل شود تا وضو بسازد.
مالکی­ ها بر این باورندکه وضوی معذور نیز قبل و بعد از دخول وقت صحیح است.
حنفی­ ها می­ گویند وضوی معذور قبل از دخول وقت، به شرط بقا، صحیح است.
ج) قدرت؛ سومین شرط وجوب وضو، قادر بودن بر انجام افعال وضو است. بنابراین، وضو بر افرادی
که قادر بر انجام آن نیستند واجب نمی ­شود.64
شرایط صحت وضو از دیدگاه امامیه:
الف) طهارت (و پاک بودن) آب وضو.
ب ) مطلق بودن آب وضو؛ یعنی این که آب وضو، مضاف با مایع دیگری نبوده و از آب میوه و...
نباشد.
ج ) طهارت و پاک بودن اعضای وضو.
د ) مباح (= غصبی نبودن) مکان متوضی و ظروفی که برای وضو استفاده می ­شود.
هـ ) عدم وجود مانع برای رسیدن آب به اعضای وضو.
و ) عدم وجود مانع، چون بیماری برای استفاده آب.
ز ) نیت که همان قصد قربت برای انجام امر الهی است.
ح ) مباشرت در افعال وضو؛ یعنی این که خود به طور مستقیم این کار را انجام دهد و دیگری در
این کار به او کمک نکند، مگر در حال اضطرار.
ط ) موالات: یعنی پشت سر هم انجام دادن افعال وضو
ی ) ترتیب: یعنی به ترتیبی که در آیة شریفة مسبوق الذکر بیان شده است وضو ساخته شود.74
اینها شروطِ صحتی است که امامیه برای وضو، طبق روایات اهل بیت: بیان کرده ­اند و اما عامّه در برخی از این شروط صحت با امامیه اختلاف نظر دارند که بیان خواهد شد:
در وجوب مطلق بودن آب وضو، نزد فرق عامّه اختلاف نظری بدین ترتیب وجود دارد:
شافعیه، مالکیه و حنابله با امامیه در این شرط (مطلق بودن آب وضو) اتفاق نظر دارند.
اما حنفیه وضو و غسل با سرکه (= نبیذ) خرما را در حال سفر و هنگامی که آب مطلق وجود دارد، جایز دانسته ­ا ند، هر چند عدة دیگری از فقهای عامّه همچون حسن بصری و... این فعل را مکروه شمرده ­­ا ند.84
در شروط دیگر نیز برخی از فقهای عامّه اختلاف نظری با امامیه دارند؛ به عنوان نمونه، امامیه مباح بودن مکان، ظرف و آب وضو را شرط صحت دانسته ­ا ند ولی این شرط از دیدگاه عامّه شرطی است که اگر حاصل نشد متوضی گناهکار و عاصی خواهد بود اما وضوی او صحیح است.94
اختلافات احتمالی دیگری که در شروط صحت؛ مثل ترتیب، موالات، مباشرت و... وجود دارد، در مبحث واجبات و فرایض وضو خواهد آمد.
شرایط دوگانة وجوب و صحت
در نظر تمام فرق اسلامی، «عقل» از جمله شرایط وجوب و صحت در وضو است؛ هر چند برخی از فقها عقل را جزو شرایط وجوب دانسته ­ا ند.05
و از دیگر شروط آن می­ توان به «بلوغ» اشاره کرد که شرح این شرط نیز در قسم اول از شرایط «وجوب وضو» گذشت.
واجبات وضو نزد فریقین
برای وضو فرایض و واجباتی­ گفته ­ا ندکه بین اتیان این فرایض در نزد فریقین اختلافاتی وجود دارد. هر چند از این موضوع نیز نباید غفلت ورزید که در اتیان این واجبات موارد اتفاقی هم نزد فریقین وجود دارد که به این اختلافات و اتفاقات پرداخته خواهد شد.
نیت
مراد همان قصد انجام فعل با انگیزة اطاعت و امتثال دستور خداوند متعال است که بین فقها اتیان آن متفق علیه است، که باید قبل از ورود به طهارت های سه گانه (وضو، غسل و تیمم) حاصل شود. 15
تنها نظریة مخالف در این موضوع منسوب به فرقه حنفیه است که صحت نماز را متوقف بر وضوی با نیت ندانسته ­ا ند و هرگاه طهارت حاصل شود ولو به قصد خنک شدن کفایت می­ کند.25
غسل الوجه
شستن صورت، دومین واجب و فریضه در افعال واجب وضو است. مقصود از آن، جاری شدن آب روی صورت است که یک­ مرتبه واجب است.
هر چند پیرامون محدودة صورت بین فرق اسلامی اختلاف نظر وجود دارد:
امامیه محدودة واجب در شستن صورت، از رویشگاه موی سر(بالای پیشانی) تا انتها و پایین چانه، از جهت طول می­ باشد و مابین انگشت ابهام و شست از جهت عرض می د اند.35
اما شافعیه در ناحیة شست وشوی طول، تا پایین و زیر چانه را واجب و در ناحیة عرض، از لالة گوش تا لالة گوش را واجب دانسته ­ا ند.45
مالکیه در محدودة شست و شو با امامیه موافق ­ا ند.55
حنابله و حنفیه نیز در جهت طول با امامیه و در جهت عرض با شافعیه موافق ­ا ند.65
غسل الیدین
میان امامیه و عامه در اینکه برای ساختن وضو، شستن دست ها با مرافق ( آرنج ها) یک مرتبه واجب است، اتفاق نظر وجود دارد.75 هر چند در مورد روش و کیفیت شستن دست ها، اختلاف دارند.
امامیه شستن از بالا به پایین را واجب و خلاف آن را غیرصحیح دانسته ­ا ند اما عامّه آن را مجزی و مجوّز دخول در نماز می­ د انند.85
مسح الرأس؛ که همان کشیدن دست بر روی سر است.
امامیه : مسح مقداری از جلوی سر، که اسم مسح بر آن صدق کند، واجب و مجزی است و گونه های
دیگر؛ همچون شستن یا آب پاشیدن و... مکفی نیست.
اما عامّه نظرات مختلف و متفاوتی در این واجب دارند:
حنابله : مسح تمام سر و حتی گوشها را واجب می­ د انند.
مالکیه : تمام سر را جزو واجب مسح می­ د انند.
حنفیه : یک چهارم سر جزو واجب مسح است و می­ توان سر را در آب فرو برد یا آب روی آن ریخت.
شافعیه : محدودة واجب مقداری از سر است، هر چند کم باشد؛ حال مسح کند یا بشوید یا آب بپاشد
تفاوتی ندارد.95
پاها
هر چهار مذهب عامه، وظیفة واجب در پاها را شستن آن ها همراه با کعبین(برآمدگی روی پاها) یک مرتبه واجب می­ د انند. اما امامیه، وظیفة واجب در پاها را، مسح آن­ها با اضافة آب وضو از سر انگشتان تا کعبین(برآمدگی روی پاها) یک مرتبه واجب دانسته ­ا ند. 06
ترتیب
وجوب ترتیب در اعضا و افعال وضو بدین معناست که چیدمان واجبات وضو از غسل تا مسح، طبق آیة شریفه16 انجام شود.
بنابراین، باید شستن از صورت شروع شده و بعد دست ها، سر و به پاها ختم شود.
امامیه، حنابله و شافعیه در این ترتیب موافق ­ا ند.
اما مالکیه و حنفیه ترتیب مذکور را واجب ندانسته ­ا ند و بنا به گفتة ایشان می­ توان وضو را از پاها شروع کرد و به صورت ختم کرد.26
موالات
مراد از«موالات» همان پی­ در­پی بودن افعال وضو، بدون فاصلة زمانیِ معتنی به (و قابل توجه) است.
موالات از واجبات وضو نزد امامیه است و شرط آن این است که هنگام وضو و شروع شست وشو یا مسح عضو بعدی، عضو قبلی به صورت عادی خشک نشده باشد.36
در این اشتراط حنابله نیز با امامیه موافق ­ا ند.46
حنفیه و شافعیه در مورد موالات بر این باورند که آن واجب نیست، لیکن فاصله انداختن میان اعضای وضو، بدون عذر، مکروه است که این کراهت نیز همراه با عذر برطرف می ­شود.
مالکیه معتقدند موالات در صورتی واجب است که شخص انجام دهندة وضو نسبت به وضو ملتفت و آگاه باشد و چیزی که در خیال او بوده پیش نیاید؛ مانند آبی که برای وضو ریخته است رها کرده و بعد از مدتی هرچند طولانی بازگشته و وضو را تمام کند.56
دیدگاه فریقین پیرامون وضوی تجدیدی
یکی از موضوعات مورد بحث در نزد فقها، وضوی تجدیدی است؛ وضوی تجدیدی بدین معناست که متوضّی با داشتن طهارت قبلی، مجدداً وضو بگیرد که در آموزه­ های دینی نیز به آن توصیه و سفارش شده است. پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) می ­فرمایند:
«الْوُضُوءُ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ، وَ مَنْ جَدَّدَ وُضُوءَهُ مِنْ غَیْرِ حَدَثٍ، جَدَّدَ اللهُ تَوْبَتَهُ مِنْ غَیْرِ اسْتِغْفَارٍ»66
«وضو ساختن بر روی وضوی قبل، نور است بر نور و هر کس بدون اینکه وضویش باطل شود وضو بگیرد، خداوند بدون طلب مغفرت، توبة او را می ­پذیرد.»
پرسشی که در اینجا می­ توان طرح کرد این است که آیا وضوی تجدیدی، پی­ درپی گرفتن وضو است؟ و یا باید به واسطة یک عمل واجب و یا مستحب، بین وضو فاصله بیندازد تا اطلاق وضوی تجدیدی صدق کند؟
در این باره بین فریقین در نظرات اختلافاتی وجود دارد:
دیدگاه عامّه
فقهای عامّه در این باره نظرات متفاوتی دارند که محیی الدین نووی پنج صورت را برای این موضوع تصویر کرده است:
علمای عامّه بر استحباب تجدید وضو اتفاق نظر دارند و مراد این است که شخص وضو دارد و بدون عارض شدن حدث، بار دیگر وضو بسازد اما اینکه این استحباب چه زمانی تحقق می ­یابد، پنج نظریه در آن وجود دارد:
1. با وضوی اول نماز واجب یا مستحب را بجا آورد و بعد وضو بگیرد، در این هنگام مستحب است
و در غیر این صورت خیر، که این قول را بنحوی اختیار کرده است.
2. با وضوی اول نـماز واجبی بخواند و سپس وضو بـسازد تا استحبـاب حاصـل شود. که این عقیده
فورانی نیز هست.
3. در جایی وضوی تجدیـدی مستحب اسـت که متـوضی با وضوی اول کـاری که بـرای آن وضو
قصد شده بود انجام دهد و گرنه استحبابی نیست این گفتار شاشی است.
4. اگر با وضوی اول نمازی بجا آورد و یا سجده واجبی انجام داد و یا قرآنی تلاوت کرد وضوی بعدی مستحب است و در غیر این صورت خیر. این نظریه مربوط به جوینی است.
5 . وضوی دوم مستحب اسـت حتی اگر با وضوی اول، فـعلی را که نیاز به وضو داشتـه انجام نداده است؛ به
شرطی که زمانی معتنی به بیـن وضوی اول و دوم فاصله شود و الا (اگر زمانی فاصله نشود) و فـوراً وضو
بسازد، وضوی دوم صحیح نبوده و حکم شستن اعضای وضو برای مرتبة چهارم را دارد.
محیی الدین نووی در پایان، نظریة اوّل را اصحّ دانسته و آن را می ­پذیرد؛ یعنی در جایی استحباب ثابت است که بین دو وضو فعل واجب یا مستحب فاصله شود.76
دیدگاه امامیه
بسیاری از فقهای امامیه وضوی تجدیدی را جایز شمرده و برخی آن را مستحب می­ د انند؛ هر چند در مقابل این آرا، نظریات دیگری نیز وجود دارد. جان کلام در این است­ که آیا از منظر فقهی، احتمال تجدید وضو بدون استحباب، بدعت نیز محسوب خواهد شد یا خیر؟! با این حساب می­ توان به دو مبنای فقهی ذیل اشاره کرد:
آنانکه وضوی تجدیدی را جایز می­ د انند
گروهی از فقهای امامیه تجدید وضو را جایز و بلکه آن ­را مستحب دانسته ­ا ند و حتی افضل و دارای اجر مضاعف در نزد پروردگار شمرده ­ا ند. علامة حلّی می ­فرمایند:
تجدید وضو برای هر نماز افضل است.86
مرحوم آیت الله حکیم بر این امر اشاره کرده و دلیل خویش را اطلاق روایت مفضل بن عمر دانسته است.
ظاهراً تجدید وضو، برای مرتبه سوم و چهارم و بالاتر جایز است؛96 چرا که روایت مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) مطلق است:
«مَنْ جَدَّدَ وُضُوءَهُ لِغَیْرِ حَدَثٍ، جَدَّدَ اللهُ تَوْبَتَهُ مِنْ غَیْرِ اسْتِغْفَارٍ»07
«هر کس وضویش را بی آنکه باطل شود تجدید کند، خداوند توبه ا ش را بدون استغفار تجدید می­ کند.»
مانعین وضوی تجدیدی
گروهی از فقهای امامیه برای تکرار وضو حدّ و مرز قائل شده و تجدید آن، بیش از دو بار را جایز نمی­ د انند. شیخ صدوق در مورد تجدید وضوی بدون دلیل برای نمازها، بر این باور است که اگر بیش از دو مرتبه انجام شود، مانند اذان نماز عصر که اگر به سه مرتبه رسید، بدعت خواهد بود. ایشان می­ نویسند:
«اخبار و روایاتی که تجدید وضو اضافه بر دو مرتبه را بدون اجر دانسته ­ا ند، گفتار ما را تأیید می­ کند و مراد این است که وضو پس از وضو اجری در پی نخواهد داشت؛ مثل اذان که هر کس نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه خواند کفایت می­ کند.»17
و هرکس برای نماز عصر اذان دیگری گفت دارای فضیلت بیشتری است و اما اذان سوم بدعت بوده و هیچ پاداش و اجری ندارد.
با توجه به آنچه بیان شد، دو نظریه پیرامون وضوی تجدیدی در فقه امامیه بیان گردید که یکی طرفدار اطلاق بود و دیگری تجدید را مقید می­ د انست.
وضوی جبیره ­ای از منظر فریقین

کسی که می­ خواهد وضوی جبیره ­ا ی بگیرد، اگر بر یک یا چند محل شست و شو و یا مسح در وضو، جبیره وجود داشته باشد؛ (جبیره همان چیزی است که با آن زخم را می پوشانند و یا می بندند)، دو حالت برایش متصور است:
الف) اگر می­ تواند جبیره را برداشته و مکان و عضو را بشوید، واجب است این کار را انجام دهد و
به وظیفه ­ا ش عمل کند.27
ب) اگر نمی­ تواند جبیره را بردارد؛ به این خاطر که ترس نابودی یا افزایش بیماری را دارد، بر موضع
جبیره مسح ­کنـد و در بقیه اعضـا، وضوی خود را کامل ­سـازد و نماز را به ­جا ­آورد که در این
صورت، دیگر اعاده ­ای هم بر عهدة او نخواهد بود.37
ابوحنیفه و پیروانش و همچنین شافعی و پیروانش نیز بر همین عقیده بوده و با امامیه موافق ­ا ند.48
استدلال امامیـه به گفتار خویش، حرجی بودن برداشتن جبیره، اجـماع و همچنـین روایات اهل
بیت: در این باره می­ باشد.
حکم مسح بر جبائر
در این باره که آیا می­ توان به جبیره در حالتی که طاهر نیز نباشد مسح کرد یا خیر؟! دو نظریه وجود دارد:
امامیه بر این عقیده ­اند که مکلف می­ تواند بر جبیره مسح کند، حتی اگر طاهر نباشد به این شرط که مسح تمامی جبیره را فرا بگیرد و نیز می­ تواند با آن، نمازهای متعدد بخواند و نیازی به اعاده نیز ندارد.57 هر چند شافعی مسح بر جبیره را فقط به شرط طهر و پاک بودن جایز شمرده و در بین عامّه، در مورد جواز نمازهای متعدد و الزام بر اعاده و یا قضا، آرای متفاوتی وجود دارد.67

پی نوشت ها :
1. نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، «شرح صحیح مسلم» ج3 ، ص771 ؛ طبری، محمّد بن جریر «جامع البیان» ص6
2. طبری، محمّد بن جریر «تاریخ الامم و الملوک» ج3، ص275
3. مائده (5) : 6
4 . حرّ عاملی ، محمّد بن حسین «وسائل الشیعه» ج1، ص351، ح829 ، باب اوّل از ابواب وضو.
5. حصفکی، علاء الدین «الدر المختار»، ج1، ص97
6. ابن کثیر، ابی الفداء اسماعیل بن کثیر «السیرة النبویه» ج1، ص428
7. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر «خصائص الکبری» ج1 ص233
8. متقی هندی، علاء الدین علی ابن حسام الدین «کنزالعمّال» ج9، ح 2689
9. مسلم، ابی الحسین مسلم بن حجّاج «صحیح مسلم» ج3، ص113
10. هیثمی، نورالدین بن ابی بکر «بغیة الباحث» ص40
11. «إنّی رأیت رسول الله (صلی الله علیه و آله) توضأ مثل وضوئی هذا» ابی داوود، سلیمان بن اشعث «صحیح مسلم» ج3، ص113
12. ابی داود، سلیمان بن اشعث «سنن ابن داود» ج1، ص36، ح124
13. ابن قدامه، احمد بن محمّد «المغنی» ج1، ص118
14. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین «کنزالعمّال»، ج9، صص443 و 444
15 . کلینی، محمّد بن یعقوب «اصول کافی» ج3، ص26
16. نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، «المجموع» ج1، ص91
17. طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف» ج1، ص51
18. نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، «المجموع» ج1، ص81
19. مائده (5) : 6
20 . طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف» ج1، ص53
21 . همان.
22. نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، «المجموع» ج1، ص93 ؛ فخر رازی، محمّد بن عمر «مفاتیح الغیب» ج11، ص169
23. طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف»، ج1، ص53
24. سرخسی، محمد بن احمد، «المبسوط» ج1، ص88 ؛ کاشانی، علاء الدین بن مسعود، «بدائع الصنائع» ج1، ص17
25 . طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف» ج1، ص57
26 . همان مدرک، ص58
27. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص28
28. طوسی، محمد بن حسن، «الجمل و العقود فی العبادات» ص41
29. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص30
30. همان.
31. همان.
32 . طوسی، محمد بن حسن، «الجمل و العقود فی العبادات» ص41 ؛ شریف مرتضی، علی بن حسین «الانتصار» ص120 ؛ شریف مرتضی،
علی بن حسین «جمل العلم و العمل» ص51
33. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص31 ؛ طوسی، محمد بن حسن «الخلاف» ج1 ص110 ؛ سرخسی،
محمد بن احمد «المبسوط» ج1، ص67 ؛ کاشانی، علاء الدین بن مسعود، بدائع الصنائع، ج1، ص30
34. همان، ص32
35. بستانی، فؤاد افرام «فرهنگ ابجدی» ص108
36. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص32
37 . طوسی، محمد بن حسن «الخلاف» ج1، ص122 ؛ مغنیه، محمد جواد «الفـقه علی المذاهب الخـمسه» ج1، ص32 ؛
سرخسی محمد بن احمد «المبسوط» ج1، ص77 ؛ کاشانی، علاء الدین بن مسعود «بدائع الصنائع» ج1، ص32
38 . همان.
39. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص32 ؛ شریف، مرتضی، علی بن حسین «جمل العلم و العمل»
ص51 ؛ طوسی، محمد بن حسن «الجمل و العقود فی العبادات» ص42
40. طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف» ج1، ص123
41. ابن حزم، احمد بن سعید «المحلّی» ج1، ص243
42. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص33
43 . همان.
44 . همان، ص34
45. همان، ص35
46. جزیری، عبدالرحمان، «الفقه علی المذاهب الاربعه و مذاهب اهل البیت:» ج1، ص116
47. همان.
48. همان، ص119
49. نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، «المجموع»، ج1، ص251
50. جزیری، عبدالرحمن، «الفقه علی المذاهب الاربعه و مذاهب اهل البیت:» ج1، ص119
51. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص35 ؛ طوسی، محمد بن حسن «الخلاف» ج1، ص71
52 . سرخسی، محمد بن احمد، «المبسوط» ج1، ص72 ؛ فخر رازی، محمد بن عمر، «مفاتیح الغیب» ج11، ص153
53. طوسی، محمد بن حسن «الخلاف» ج1، ص77 ؛ مغنیه، محمد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص35
54. شافعی، محمّد بن ادریس «الأم» ج1، ص25
55. ابن رشد، محمد بن احمد «بدایة المجتهد» ج1، ص50
56. سرخسی، محمد بن احمد «المبسوط» ج1، ص6
57 . مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص36 ؛ سرخسی، محمد بن احمد «المبسوط» ج1، ص6
58 . همان.
59. همان.
60. همان.
61. مائده(5) : 6
62. مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص37 ؛ سرخسی، محمد بن احمد، «المبسوط» ج1، ص55 ؛
جصاص، احمد بن علی «احکام القرآن»، ج2، ص360
63. امام خمینی، سید روح الله «توضیح المسائل» مسألة 283
64 . مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسه» ج1، ص38 ؛ سرخسی، محمد بن احمد «المبسـوط» ج1، ص56 ؛
کاشانی، علاء الدین بن مسعود «بدائع الصنائع» ج1، ص22
65 . همان، ص39
66. علامه حلّی، حسن بن یوسف «تذکرة الفقهاء» ج1، ص205
67. «اتفق أصحابنا على استحباب تجدید الوضوء و هو أن یکون على وضوء ثمّ یتوضأ من غیر أن یحدث، ومتى یستحب؟
فیه خمسة أوجه...»، نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، «المجموع» ج1، ص469
68. «ولو جدّد الوضوء لکل صلاةٍ کان أفضل»، محقق حلّی، جعفر بن حسن «المعتبر» ج1، ص163
69. «الوضوء للتجدید و الظاهر جوازه ثالثاً و رابعاً فصاعداً»، حکیم، سید محسن «مستمسک العروة الوثقی» ج2، ص294
70. حرّ عاملی، محمّد بن حسن «وسائل الشیعه» باب8 ، من ابواب الوضوء، ح7
71. «والخبر الذی روی: «أن من زاد على مرتین لم یؤجر...» ، علاّمه حلّی، حسن بن یوسف «مختلف الشیعه» ج1، ص307
72. طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف» ج1، ص159 ؛ امام خمینی، سید روح الله، «توضیح المسائل» مسأله 327
73. همان، ص159
74. کاشانی، ابی بکر علاء الدین بن مسعود «بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع» ج1، ص51 ؛ سرخسی، محمّد بن احمد «المبسوط»
ج1، ص209
75. طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف» ج1، ص160 ؛ امام خمینی، سید روح الله «توضیح المسائل» مسأله 344
76 . شافعی، محمد بن ادریس «الأم» ج1، ص43 ؛ نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، «المجموع» ج2، ص324