چه احساسی داشتید.
ج- الآن نمیتوانم به صورت قطع از آن احساس یاد کنم. گویا دارای چنین احساسی بودم که از یک زندگی دست شسته، وارد زندگی دیگر میشوم و کلیه علایق خود را از گذشته بریده و در زندگی فقط به دو جامه سفید اکتفا میکنم، تو گویی نمونهای از حضور در محشر است که فقط با دو جامه به سوی حساب و کتاب روانه میشوند.
ج- به هنگام ورود به مسجدالنبی عظمت مسجد و ساختمان آن، مرا غرق در اعجاب کرد؛ ساختمانی که از دوران عثمانیها باقی مانده و بعدها نیز مرمّت شده است. مرحله بعد چشمم به مرقد مقدس خاتم پیامبران- ص- افتاد که به شکل خاصی محفوظ مانده و اطراف آن، بیت فاطمه- علیهاالسلام- نیز به شکل سابق نگهداری شده است. مرحله بعد چشمم به محراب پیامبر افتاد که امروز با دقیقترین اندازهگیریها نمیتوان در آن خدشهای ایجاد کرد. درست محاذی کعبه است. و در آن زمان پیامبر گرامی با الهام از عالم وحی از بیتالمقدس رو به کعبه توجه کرده و به نحوی ایستاده است که صددرصد محاذی کعبه میباشد. در مراحل بعد خاطرم آمد این مسجد پایگاه علمی و سیاسی و اقتصادی مسلمانان در عصر پیامبر و پس از او بود و در همین مسجد وحی نازل میشد و پروانههای شمع هدایت پشت سر حضرتش نماز میگزاردند ولی در عین حال این نشاط و شادابی توأم با انکار روحی گشت، آنگاه که خاطرم آمد بیت زهرا که متصل به مسجد بود مورد هتک و جسارت قرار گرفته که تاریخ بازگوکننده آن است.
ص: 210
به هنگام ورود به مسجدالحرام جملهای را که زائران خانه خدا میگویند تکان عجیبی به انسان میدهد، آنجا که میگویند: «الهی البیت بیتک و انا ضیفک».
س- زائران خانه خدا علاقه خاصی به زیارت مزار شریف بقیع بخصوص ائمه اربعه دارند، حضرتعالی وقتی موفق به زیارت آن بزرگواران میشوید چه احساسی پیدا میکنید؟
ج- خداوند در قرآن بیوتی را رفیع شمرده و مردم را به تکریم آن بیوت دعوت کرده است. آنجا که میفرماید:
«فی بیوت أذِّن اللّه انْ تُرْفَعَ وَ یُذْکِرَ فیها اسْمُهُ یسبّح له فیها بالغدُوّ والآصال».
(1)این بیوت رفیع که باید در تکریم آنها کوشید، غیر از مساجد است.
اصولًا در قرآن «مسجد» داریم و «بیت» درباره مسجد میگوید:
«لمسجدٌ اسسّ علی التقوی من اوّل یوم أحقّ أنْ تقوم فیه».
(2)در حالی که درباره بیوت میگوید:
«لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سُقُفاً من فضّة».
(3)بنابراین نباید بیوت را به مسجد تفسیر کرد، حتی پس از نزول این آیه، ابی بکر در حالی که به خانه فاطمه- سلامالله علیها- اشاره میکرد از پیامبر پرسید: آیا این خانه هم از همین بیوت رفیع است؟ پیامبر- ص- در پاسخ فرمود: «نعم من افاضلها»؛ «این خانه ازبرترین آنها است.»
پس اگر مدفن ائمه اهل بیت، خانههای آنها باشد، باید تحت عنوان این آیه، از آنها احترام کرد و اگر در غیر خانههای خود به خاک سپرده شده باشند زیارت آنان مشمول روایات زیارت است که پیامبر فرمود: «زوروا القبور فانها تذکرکم الآخرة».
1- نور: 36.
2- توبه: 108.
3- زخرف: 34.
ص: 211
علاوه بر این، حضور در مراقد ائمه بقیع، یک نوع تقدیر و احترام گذاری از شخصیت آنها است. و درود بر آنها درود بر والاترین انسانها است که نمونههای آن در قرآن وارد شده است. چنانکه میفرماید:
«قل الحمدلله و سلام علی عبادهالذین اصطفی»
(1)و نیز میفرماید:
«سلام علی نوح فی العالمین، سلام علی ابراهیم، سلام علی موسی و هرُون، سلام علی إِلْیاسین».
(2)و اگر ما در میان درود، به ذکر اوصاف و کمالات آنان برمیخیزیم در این قسمت، از قرآن پیروی کردهایم که مردان الهی را با صفات برجسته یاد میکند چنانکه میفرماید:
«انهم کانوا یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً».
(3)و اگر آنان را برپادارندگان نماز و عطاکنندگان زکات توصیف میکنیم در این قسمت نیز از قرآن پیروی میکنیم که گروهی را به این صفت یاد کرده است:
«و کان یأمر أهله بالصلوة و الزکوة و کان عند ربّه مرضیّاً».
(4)و نیز میفرماید:
«رجال لاتلهیهم تجارة ولابیع عن ذکر اللّه و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة».
(5)کلیه زیارتنامههای پیشوایان اسلام یا درود به روان آنها است یا توصیف زندگی آنان، به نحوی که بیان شد. و خود قرآن این کار را درباره دیگران انجام داده است.
کتاب آسمانی برای ما اسوه است و نباید از آن کنار برویم، اگر خدا بر چنین شخصیتهایی درود میفرستد و یا به توصیف زندگی آنان میپردازد، چه مانعی دارد ما نیز به آنان درود بفرستیم و آنها را به همان نحو توصیف
1- نمل: 59.
2- صافات: آیههای 79، 109، 120، 130.
3- انبیاء: 90.
4- کهف: 55.
5- نور: 37.
ص: 212
کنیم.
قرآن بیت علی و فرزندان او را چنین توصیف میکند:
«یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شَرُّهُ مستطیراً و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً انمّا نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاءً ولاشکوراً».
(1)حالا اگر یک زائر الهی در کنار قبر حسن بن علی و یا حسین بن علی- علیهماالسلام- بایستد و بگوید: من گواهی میدهم که شما به نذر خود عمل میکردید و از روز قیامت بیم داشتید و غذا را در حالی که خود به آن علاقه و نیاز داشتید به مسکین و یتیم و اسیر دادید و گفتید ما به خاطر خدا شما را اطعام میکنیم و از شما پاداش و سپاس نمیخواهیم. اگر این جملهها را بگوییم؛ چرا باید آن را شرک تلقی کنیم؟
س- حج قبل از انقلاب و حج پس از انقلاب چه تفاوتی پیدا کرده است؟
ج- تفاوت این دو حج مانند تفاوت ایران قبل از انقلاب و ایران بعد از انقلاب است. البته این تفاوت در میان زائران ایرانی بیشتر به چشم میخورد ولی به نحوی در زائران دیگر کشورها نیز اثر گذارده و خواهد گذاشت.
از جمله تفاوتها این است که آن روزها جمعیت زائر از ایران بسیار محدود بود و افراد با زحمت میتوانستند گذرنامه بگیرند. به خاطر دارم که سالی از مصر به زیارت خانه خدا مشرف شدم، دیدم که از ایران حتّی پیش از شروع ماه مبارک رمضان عدّهای عازم حج شدهاند. آنان اظهار میداشتند که در ایام حج به ما گذرنامه نمیدهند و ما بناچار با گذرنامه بینالمللی به حج آمدهایم.
1- انسان آیههای 9- 7.
ص: 213
حج امروز به لحاظ معنوی نیز تفاوت زیادی با حج قبل از انقلاب دارد. حج در آن روزها بیشتر یک نوع رقابت در بهتر پوشیدن، بهتر غذا خوردن و ... بود. کاروانها مختلف بودند، افرادی با کاروانهای متمکن و اشخاصی با کاروانهای غیر متمکّن میآمدند. توجه به مسائل معنوی بسیار کم بود. زائران ایرانی را میدیدی که نیم ساعت قبل از مغرب و یا ظهر مسجد را ترک میکردند! و این بسیار زشت بود و ما نمیتوانستیم این صحنه را توجیه کنیم. ولی بعد از انقلاب ما شاهد تحوّل بسیار ارزشمندی هستیم، امروز بیشتر مردم به آداب و وظایف خود آشنا شدهاند. امروز روحانیان و معینهایی برای کاروانها انتخاب شدهاند که برای زائران، مناسک و اسرار حج را میگویند و آنان را به وظایف خود آشنا میکنند.
کاروانها حالت یکنواختی پیدا کرده است و انشاءاللّه روزی برسد که هیچ نوع تفاوتی بین کاروانها نباشد و خلاصه فعالیتهای زیادی برای بهتر برگزار شدن حج شده و میشود که جدّاً قبل تقدیر است.
س- به نظر جنابعالی پیرامون کدامیک از موضوعات حج باید بیشتر کار شود؟
ج- باید به مردم تفهیم شود که حج یک عمل فردی نیست و زائران ما باید بدانند که آنها نمایندگان جمهوری اسلامی ایران هستند در دیار وحی. ادب، اخلاق، تمیزی و نظم آنها معرّف فرهنگ تشیع است. زائران باید بدانند که آنچه در حج انجام میدهند، نه تنها بیانگر شخصیت خودِ آنها است که مبیّن شخصیت کشور آنها در جهان است. امروز کشور ما در جهان به عنوان پایگاه اسلام مطرح است. ما باید به زائران تفهیم کنیم که امروز ما ایرانیها در بین مسلمانان جهان، موقعیّتی بس عظیم داریم، مبادا خدای ناکرده قدر خودمان را نشناسیم و مبادا به جای پرکردن صفهای نماز
ص: 214
جماعت و زیارت اماکن مقدس، مسابقه در خرید جنس و سوغاتی بدهیم؛ بگونهای که بازار آنها قائم به ما باشد و ما را به خاطر آن بخواهند و ...
س- به نظر حضرتعالی چگونه میشود با ملّتهای مسلمان ارتباط برقرار کرد؟
ج- از آنجا که زائران خانه خدا بیشتر از کشورهای عربی هستند و تعدادی هم از کشورهای شرق آسیا، ما باید برنامهریزی درستی کرده و افرادی فهمیده و جا افتادهای را که از لحاظ علمی و آشنایی به زبان قوی هستند، برگزینیم تا آنها با مسؤولین و عالمان کاروانهای دیگر کشورها ارتباط برقرار کرده و کار فرهنگی انجام دهند و دو مطلب را- بخصوص- به آنان تفهیم کنند:
1- این که ملّت مسلمان نیاز به وحدت اسلامی دارند و این نیاز در هیچ زمانی مثل حالا احساس نمیشده است. امروز شما شاهدید که تنها در کشورهای اسلامی جنگ وجود دارد. افغانستانی که روزی در برابر الحاد و بیدینی و کمونیسم ایستاده بود، الآن به جان هم افتادهاند، به دست خود خانههای خود را بر سر خودشان خراب میکنند. در آذربایجان جنگ است، در بوسنی و هرزگوین جنگ است. در فلسطین جنگ است و ... آیا اینها مشکل جهان اسلام نیست؟ چطور شده که جنگ از همه جای دنیا جمع شده و به کشورهای اسلامی آمده است؟! دشمنان اسلام میخواهند این بیداری را خفه کنند.
مرحوم کاشفالغطا سخنی را که آن روز گفت: «بُنیالإسلام علی دعامتین کلمة التوحید و توحید الکلمة» بهترین وقتش امرز است که باید تحقق یابد.
اختلاف در مسائل دیگر نباید به وحدت ما ضربه بزند، مشترکات ما
ص: 215
اصول است و اختلاف در احکام همیشه هست.
آقای دکتر فتحی دُرینی- که از فقهای سوریه است و الآن ساکن اردن میباشد و 9 جلد فقه مقارِن و مقارَن دارد روزی به من گفت: «انّ اختلاف بین الفقهاء السنة اکثر من الإختلاف بین السنة و الشیعة!»
2- مطلب دیگری را که باید به آنها بگوییم این است که وحدت تنها با شعار و فریاد: یا ایّها المسلمون هلمّوا، اتّحدوا و اجتمعوا درست نمیشود. ما باید نسبت به همدیگر شناخت پیدا کنیم و به دیدگاههای یکدیگر آشنا شویم. شناخت آنها نسبت به شیعه بسیار کم و اندک است.
جا دارد این خاطره را بگویم که من در یکی از سالها به حج مشرف شده بودم که در آنجا خانهای را اجاره کردیم و میزبان ما قاضی مالکی و از قضات مکه بود. روزی با هم دیداری داشتیم که او از من پرسید: شیعه کتابی هم دارد (؟!) یک نفر عالمِ قاضیِ امّ القری نسبت به شیعه چنین شناختی دارد! خوشبختانه شیعه هر چه شناختهتر شود، واقعیتش روشنتر میگردد، در نتیجه علاقمندان به اتحاد بیشتر میشود.
س- حضرت استاد! آیا توصیهای هم نسبت شرکت زائران در نماز جماعتهای اهل سنت دارید؟
ج- من خودم مقیّد هستم که شرکت کنم و همواره شرکت میکنم.
باید بگویم که شرکت نکردن در نماز جماعتهای آنجا ضربهزدن بر تشیّع است. بسیاری از مسلمانان از ما میپرسند که چرا شما در اوّل وقت نماز نمیخوانید؟ و چرا در مسجد نماز نمیخوانید و ...
یادم هست که قبل از انقلاب روزی رئیس کتابخانه مدینه به من گفت: شما با ما نماز بخوانید اگر به دلتان ننشست، بعداً اعاده کنید.
بزرگترین خدمت امام- قدس سرّه الشریف- در حج این بود که
ص: 216
واجب کرد ما با آنها نماز بخوانیم و وحدت خودمان را با آنها به نمایش بگذاریم. اگر ائمه- علیهمالسلام- امروز بودند به یقین بدانید که در این نماز شرکت میکردند.
س- آخرین سؤال این که وقتی زائر خانه خدا وارد حرم میشود و در آنجا حال خاصّی پیدا میکند، چه چیز از خداوند طلب کند؟
ج- قبل از هر چیز انسان از خداوند حسن عاقبت بخواهد که این بسیار مهمّ است. چه بسیار افرادی بودند که در دوران جوانی سعادتمند بودند و بعد امتحان خوبی ندادند. از نظر فردی این بهترین دعا است. و امّا از نظر جمع، باید همگی، عظمت و پیروزی اسلام را طلب کنند و از خدا بخواهند که توفیق آمادگی امت اسلامی برای ظهور حضرت ولی عصر- عج- را بر مسلمانان عنایت فرماید که این آمادگی، سبب حلّ مشکلات میشود. السلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته