یعنی: نه، واقعاً تو پاسخ ندادهای. از این نکتهها درس بگیریم و حالت یک زائر واقعی را پیدا کنیم.
هفت شوط طواف برگرد کعبه، دومین واجب از مناسک عمره و یکی از مناسک حج است اما حقیقت طواف همسویی است با جهان هستی از ملک تا ملکوت و بر محور توحید همچون پرگار گردیدن و حیات و ممات و مناسک و عبادات را برای خدا خالص کردن و هماهنگ شدن با فرشتگان خدا که لحظهای از اطاعت حق غافل و فارغ نیستند.
«همانگونه که با دیگر زائران در طواف کعبهای با قلب خود همپای فرشتگان که پیرامون عرش در طوافند، طواف کن.»
و زائر با الهام از این راز معنوی از فرش به عرش و از ملک به سوی ملکوت روی مینهد و همراه با فرشتگان دائرهای را که نقطه آغاز و پایانش خداست میپیماید تا فرشتهخوی شود و صفات حیوانی از وجودش رخت بربندد. این طواف به قلب است که قبلهگاهش جز در دل نیست. چنانکه در حدیث قدسی آمده است:
«لا یسعنی أرضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن»؛ «آسمان و زمین گنجایش مرا ندارد اما دل بنده مؤمن من ظرفیت مرا دارد.»
و امام صادق- ع- در بخش دیگری از حدیث مصباح با اشاره به طواف و استلام حجر میفرماید:
«به نشانه تعظیم صاحبخانه و معرفت جلال و سلطنت او برهنه پای خانه را زیارت کن و حجرالاسود را با رمز رضا و تسلیم و خضوع استلام (لمس) نما.»
پس ای زائر گرامی! از این تشریف و تکریمی که خدا برای تو قائل شده، غافل مشو و خود را برای چنین لحظههایی آماده ساز.
ص: 44
به آب توبه از زمزم وضو کن به چشم دل به صاحبخانه رو کن
مواظب باش اینجا کوی یار است ز شوقش جان و دلها بیقرار است
چو پروانه به گرد شمع جانان به گاه طوف بگذر از سر و جان
بخواه از قاضیالحاجات حاجات برون آور ز دل دست مناجات
در اینجا مناسب است از مناجات امام سجاد- ع- در طواف کعبه یاد کنیم.
طاوُس یمانی گوید شبی بر گرد خانه کعبه طواف میکردم، حضرت زینالعابدین- ع- را در حال طواف دیدم و آنگاه که پرده خانه را گرفته بود و این اشعار را میخواند:
یا من یجیب دعا المضطر فی الظلم یا کاشف الضر و البلوی مع السقم
قد نام و فدک حول البیت قاطبة و أنت وحدک یا قیّوم لم تَنَمْ
ادعوک ربِّ دعاء قد امرت به فارحم بکائی بحق البیت و الحرم
ان کان عفوک لا یرجوه ذو سرف فمن یجود علی العاصین بالنعم
(1)«ای کسی که دعای بیچارگان را در تاریکی شب اجابت میکنی. ای آن که پریشانی و مصیبت و درمندی را درمان میکنی.»
«مهمانهایت پیرامون خانهات خفتهاند و تنها توئی، ای خداوند قیوم که به خواب نمیروی.»
«ای پروردگار تو را میخوانم چنانکه فرمان دادهای، پس بحق خانه و حرم بر گریههایم ترحم کن.»
«اگر به عفو تو گنهکار امید گذشت نداشته باشد، پس چه کسی است که به گنهکاران، نعمت ارزانی میدارد.»
صفا و مروه
زائر پس از طواف و نماز طواف، به کوه صفا میرود و از آنجا تا مروه را سعی میکند و باز به صفا برمیگردد تا هفت شوط و سعی را به مروه به پایان برد.
پیمودن صفا و مروه تأسّی به هاجر است آنگاه که تنها و سرگردان و تشنهکام در طلب آب بود تا جرعه آبی بیابد و کودک تشنهاش را از مرگ برهاند و چون درمانده و بیچاره شد با
1- مستدرک الوسائل، ج 9، ص 353.
ص: 45
نومیدی برگشت و جوشیدن آب زمزم را مشاهده کرد.
توقف بر صفا و خواندن دعا مستحب است. امام صادق- ع- با توجه به واژه «صفا»، به تصفیه روح اشاره فرموده که در کلام حضرتش میخوانیم:
«و صَفِّ روحک و سِرَّکَ للقاء اللَّه تعالی یوم تلقاه بوقوفک علی الصفا و کن ذا مروة من اللَّه بفناء أوصافک عند المروة
(1) و استقم علی شروط حجک و وفاء عهدک الذی عاهدت ربک و أوجبته له یوم القیامة.»
«با توقف بر صفا، روح و ضمیرت را برای دیدار خدا در قیامت تصفیه کن و با رسیدن به مروه مروت و جوانمردی را برای خداوند پیش گیر و صفات بد خویش را از میان بردار و بر شرایط حج خود و عهدی که با خداوند بستهای و بدان گردن نهادهای، تا قیامت ثابت و استوار باش.»
امام در این جا به زدودن آئینه جان از گرد و غبار معاصی برای لقاءاللَّه در قیامت توصیه فرموده و به مروت و جوانمردی در پایبندی به عهد و میثاق الهی در مروه هشدار دادهاند و این روح حاکم بر حج است که در هر یک از اعمال به چشم میخورد. همچنین به هروله اشاره فرموده و آن را رمزی از گریختن از معاصی دانستهاند و زیر پا نهادن غرور و قدرت که آدمی را از خدا غافل میسازد؛ «و هرول هرولة هرباً من هواک و تبرأ من حولک و قوّتک.»
منا
زائر آنگاه که عزم حج تمتع دارد، روز هشتم از مکه محرم میشود و آهنگ عرفات میکند که از ظهر روز عرفه تا غروب، قصد وقوف کند و سپس عازم مشعر شده و بینالطلوعین را در مزدلفه وقوف نماید و آنگاه برای اعمال روز دهم، یازدهم و دوازدهم سوی منا رهسپار گردد.
امام صادق- ع- در حدیث مصباح اشاراتی به این مواقف و فلسفه مناسک آن دارد.
نخست به خروج از مکه به منا اشاره فرموده که مقصود شب نهم است و مستحب است در منا باشد و آنگاه عزم عرفات کند
(2) که بیشتر حاجیان بدلیل ازدحام جمعیت و مشکل تردّد، از مکّه محرم شده، مستقیماً عازم عرفات میشوند. در هر حال امام- ع- با اشاره به منا میفرماید:
1- در مستدرک الوسائل، ج 10، ص 173 این قسمت بدینگونه است: «و کن بمرأی من اللَّه نقیا عند المروة»؛ «آنگونه باشکه چون به مروه رسی خدا تو را پاک و پاکیزه ببیند.»
2- بحارالانوار، ج 99، ص 247.
ص: 46
«و اخرج من غفلتک و زلاتک بخروجک الی منی و لا تَمنّ ما لا یحل لک ولا تستحقّه.»
«و چون رهسپار منا شدی، از غفلتها و لغزشهایت بیرون شو و آنچه را که برای تو حلال نیست یا استحقاق آن را نداری آرزو مکن.»
«مُنا» به معنای آرزوست، آرزوی چه؟ در این سرزمین خشک و میان کوههای داغ و سوخته، زائر به تمنای چه میرود؟ این چه ایده و آرزویی است که برای وصل آن باید از شهر و دیار و حتی؛ مکه معظّمه، آواره شوی؟ گویی خدا را رحمتها و فیوضاتی است که در کویر انقطاع و بیابان لم یزرع و در سختی و تشنگی و گرمای سوزان باید جست. زائرِ امیدوار از خدا جز خدا نمیخواهد، آنگونه که ابراهیم از همه چیز و حتی اسماعیلش گذشت و در آن ابتلای عظیم به مقام خُلّت رسید و «خلیل اللَّه» شد. و فدیه آسمانیش دادند و امامت خلق را بدو سپردند. پس ای عزیز اگر خواهی حقیقت بندگی را دریابی، در این سرزمین به تمنای چیزی باش که ابراهیم تمنا کرد و آن عبارت بود از: بریدن از همه تعلقات و رضا و تسلیم در برابر خدا و امتثال فرمان او، بدون چون و چرا.
در درون ما نمیگنجد بغیر از دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوستبس
عرفات
عرفات دشت پهناوری است که روز نهم ذوالحجه تمامی حاجیان را در خود جای میدهد. این سرزمین مقدس، در اعماق تاریخ خاطرهها دارد. آدم ابوالبشر در این جا به خطا و ترک اولی اعتراف میکند و خدایش مشمول آمرزش قرار میدهد و غروب آن روز مشمول رحمت الهی واقع میشود.
(1) ابراهیم خلیل، در عرفات به مناسک حج واقف و عارف میگردد و دعایش مستجاب میشود.
(2) خداوند این روز و این سرزمین را شرف و عزّت بخشید. به فرموده امام باقر- ع-:
«ما من برّ و لا فاجر یقف بجبال عرفات فیدعو اللَّه الا استجاب اللَّه له اما البر ففی حوائج الدنیا و الآخرة و اما الفاجر ففی امر الدنیا»؛
(3) «کسی بر کوههای عرفات وقوف نمیکند مگر آن که دعایش مستجاب میگردد؛ اگر نیکوکار است، حوائج دنیا و آخرتش برآورده شود و اگر بدکار است، تنها حوائج دنیایش برآورده شود.»
1- بحارالانوار، ج 99، ص 252
2- بحارالانوار، ج 12، ص 108؛ علل الشرائع، ص 436
3- بحارالانوار، ج 99، ص 251
ص: 47
امام سجاد- ع- گروهی را دیدند که دست سؤال پیش مردم دراز میکردند، به آنان فرمودند:
«وای بر شما در چنین روزی از مردم حاجت میخواهید؟! این روز روزی است که امید میرود رحمت الهی شامل کودکانی باشد که در رحم مادرانند و آنها سعادتمند گردند.»
(1)پیامبر خدا- ص- میفرماید:
«خداوند را در آسمان دری است که از آن به رحمت، توبه، تفضّل، احسان، جود، کرم، عفو، طلب حاجات، و ... یاد میشود و روز عرفه در عرفات این در گشوده است.»
(2) آری، عرفه و عرفات بهترین موقعیت برای دعا، استغفار و طلب حاجات است. عرفه از اعیاد بزرگ برای زائران و برای همه مؤمنان و روز آمرزش و اعتراف است.
امام صادق- ع- در حدیث مصباح الشریعه این مطلب را خاطر نشان ساختهاند:
«و اعترف بالخطأ بالعرفات و جدّد عهدک عند اللَّه لوحدانیته»؛ «در عرفات به خطا اعتراف کن و به تجدید عهد خود با خدای یگانه بپرداز.»
زائر گرامی! در این روز دعای عرفه امام حسین و امام سجاد- علیهماالسلام- و سایر ادعیه و اذکار را بخوان و به هر زبان و بیان که میتوانی با خداوند راز و نیاز نموده، در حق دیگران دعا کن تا فرشتگان در حق تو دعا کنند. عرفه یک روز است به فضیلت شب قدر، این روز را گرامی دار و لحظههایش را غنیمت شمار که غروب آفتاب این روز بزودی میرسد و چادرها برچیده میشود و خاطرهاش برای تو میماند. زنهار که دست خالی برگردی و آنجا بار گناه را زمین ننهاده و عرفانت را افزون نساخته باشی.
مشعر
بخشی از شب عید قربان را زائر در مشعر است وقوف بینالطلوعین در مشعر، رکن حج است. این صبحگاه عید اضحی را مغتنم شمار و از لحظههایش بهره گیر که ساعتی بیش نیست. از خدا عیدی بخواه و بهترین عیدی آمرزش گناهان و قضای حوائج است.
امام صادق- ع- میفرماید:
«و تقرب الیه و اتقه بمزدلفة و اصعد بروحک الی الملأ الاعلی بصعودک الی الجبل»؛ «در
1- همان، ص 252
2- همان، ج 9، ص 300
ص: 48
مزدلفه (مشعر) بدو تقرب جوی و تقوای الهی پیش گیر و با صعود بر کوه (رحمت) روح خود را به ملأ اعلی متصل گردان.»
عید قربان
روز عید قربان زائر سه عمل دارد؛ «رمی جمره عقبه»، «قربانی» و «حلق» که هر یک احکامی دارد و اسراری. امام صادق- ع- نخست به قربانی اشاره فرمودهاند که:
«و اذبح حنجرة الهوی و الطمع عنک عند الذبیحة»؛ «با قربانی کردن، حلقوم هوا و طمع را ذبح کن و از خود دور گردان.»
ای زائر بیت اللَّه، توجه کن که ابراهیم فرزند عزیزش اسماعیل را در مسلخ عشق به خاک افکند تا به امر خدا ذبح کند اما اراده ایزدی حقیقتاً به این امر تعلق نگرفته بود با این حال خلیل خدا در کار خود مصمّم بود و اندک تردیدی در انجام فرمان حق به خود راه نداد و نیز اسماعیل از پدر خواست که فرمان خدا را در ذبح او اجرا کند و این پدر و پسر که خاطرهشان در حج روح توحید و فنا و رضا را متبلور میسازد، به انسانها آموختند که در برابر اراده خداوندی چگونه باید تسلیم شد. و زائر به منا و قربانگاه که میرسد، یاد این خاطره را تجدید میکند و به نشانه تسلیم و رضا و اطاعت بیقید و شرط قربانی میکند، اما حقیقت قربانی کشتن هوای نفس و آز و طمع و تعلقاتی است که آدمی را از حریم دوست دور میسازد.
رمی جمره
رمی؛ یعنی سنگ زدن به شیطان، یک عمل رمزی است که به انسان میآموزد که همچون ابراهیم و اسماعیل باید شیطانهای مرئی و نامرئی را رمی کنی و نگذاری آنها سد راه تو به سوی خدا باشند، چه، ابلیس سوگند یاد کرده که بر سر راه بنی آدم دام بگسترد و آنان را فریب دهد و زائر اینجا میآید که دام ابلیس را از سر راه بردارد و ابلیس صفتان را زیر پای خود لگدکوب کند.
و نیز هواهای نفسانی را که عامل اسارت انسان در برابر شیاطین جن و انس است، طرد و رمی نماید و شیطانِ درون را از خود مأیوس سازد.
ص: 49
امام صادق- ع- بدین نکته اشاره میفرماید:
«و ارم الشهوات و الخساسة و الدنانة و الذمیمة عند رمی الجمار»؛ «هنگامی که جمرات را رمی میکنی، شهوات انسانی و بخل و دنائت و افعال نکوهیده را رمی کن.»
سر تراشیدن
از واجبات منا است که زائر موی سر را بتراشد و تسلیم امر الهی باشد و با ستردن موی سر عیوب ظاهر و باطن را از درون بزداید. امام صادق- ع- میفرماید:
«با تراشیدن سر عیبهای آشکار و پنهان را برطرف کن.»
سایر اعمال منا عبارتست از بیتوته به منا در شب یازدهم و دوازدهم و رمی جمرات سهگانه به علامت سرکوبی نهائی شیطانها. در این روزها و بدین ترتیب اعمال حج در منا پایان پذیرفته و زائر برای اعمال باقیمانده به مکه میآید و طواف، نماز طواف، سعی، طواف نساء، نماز طواف نساء را انجام میدهد و اعمال عمره و حج پایان میپذیرد.
در پایان حدیث مصباح از امام صادق- ع- به نکته دیگری که جاری در همه مناسک حج است، اشاره شده و آن توجه به آخرت است:
«بدان، خدای متعال حج را واجب نساخته و از میان همه طاعات بخود اختصاص نداده (و للَّهعلی الناس حج البیت) و پیامبر- ص- هیچ سنتی را در مناسک مقرر نفرموده، مگر آن که تذکار و اشارتی باشد به مرگ و قبر و برانگیخته شدن در قیامت و مشاهده مناسک حج، از آغاز تا پایان، ترسیمی است از حال اهل بهشت و اهل دوزخ که برای خردمندان درسآموز است.»
حج نموداری است از محشر و احرام رمز بیرنگی و بینشانی و انقطاع از مال و تعیّن و خانه و شهر و دیار و سرگشتگی در بیابانها، تنها توجه به خدا و بازگشت به خویش و خود را در آغوش مهر او دیدن و در او فانی شدن و بدو باقی گشتن؛ «فناء فی اللَّه و بقاء باللَّه.»
در خاتمه این مقال به غزلی زیبا از جامی، تمثل جسته و سخن را به پایان میبریم.
به کعبه رفتم و آنجا هوای کوی تو کردم جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم
شعار کعبه چو دیدم سیاه دست تمنا دراز جانب شعر سیاه موی تو کردم
ص: 50
چو حلقه درِ کعبه بصد نیاز گرفتم دعای حلقه گیسوی مشگبوی تو کردم
نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت من از میان همه، روی دل به سوی تو کردم
مرا به هیچ مقامی نبود غیر تو نامی طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم
به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان من از دعا لب خود بسته گفتگوی تو کردم
فتاده اهل منا در منا و مقاصد چون جامی از همه فارغ، من آرزوی تو کردم