کاملًا بهره خود را گرفت .. و اما آنچه درباره یزید و کمالات او! و شایستگیاش برای سیاست امّت محمّد- ص- گفتی فهمیدم، گویا تو میخواهی کسی را که در حجاب و از نظرها دور است معرفی کنی یا از چیزی که به علم خاص خود کشف کردهای خبر دهی، حال آن که یزید خود بهتر از تو معرف خویش است، بگذار یزید خود از خود بگوید؛ از سگبازی و کبوتر بازیاش، و سرگرمی با کنیزان آوازهخوان و نواختن آلات لهو، اینها را بنگر و بیش از این تلاش مکن و به کاری دست مزن که وزر و وبال آن را بیش از آنچه بر این خلق روا داشتی نزد خدا ببری. به خدا سوگند تو همواره راه باطل رفته و از جور و ستم ابا نداشتهای تا بدانجا که ظلمِ تو همه جا را گرفته است. تو را با مرگ جز چشم برهم زدنی فاصله نیست.
کاری کن که در روز قیامت سرافکنده نباشی آنجا که راه جاده بسته است. میبینم تو را که این امر را تصرف کردی و میراث پدران ما را از ما گرفتی .. و این برای تو زیان آشکاری است؛ «إنَّ هذا لهوَ الخُسرانُ المُبین».
امامت، ولایت و مسأله رهبریِ صالحان در فرهنگ اسلامی؛ به عنوان یک اصل پایدار و جاوید مطرح است و همانگونه که پیشتر ملاحظه کردیم امامت ریشه در آیین حنیف ابراهیم دارد تا به عصر ظهور اسلام میرسیم و خاتم انبیاء که وارث امامت ابراهیم است به امر خداوند آن را در نسل پاک و مطهر خویش به ودیعه مینهد و چنانکه منابع شیعه و برخی منابع عامه بیانگر است طلایه داران آن را به اسم و رسم معرفی میفرماید.
بدین ترتیب حتی در عصر غیبت امام عصر، این رابطه میان امت با امام زمان خود برقرار است و بر اساس دین باور امام عصر- عج- همه ساله در موسم حضور دارند و هر چند، نوع حج گزاران، آن حضرت را به شخص نشناسند اما مشتاقان کویش قلب خود را به آستانه پاکش پیوند میدهند و روح خویش را به ولایت و حجتش میآرایند و چه بسیار مؤمنان صالح و شیفتگانی مخلص که به دیدارش نائل آمده و با آن حضرت همسخن گردیدهاند.
زراره میگوید: از امام صادق- ع- شنیدم که میفرمود: آنگاه که مردم را به امام خود دسترسی نیست، او در موسم میآید و آنان
ص: 36
را میبیند اما آنها وی را نمیبینند (نمیشناسند)؛ (زراره قال: سمعت أبا عبداللَّه- ع- یقول: «یفقد النّاس امامهم فیشهد الموقف فیراهم ولا یرونه»).
(1) محمّد بن عثمان العمری، که یکی از نواب خاص امام غایب است میگوید: «به خدا سوگند حضرت صاحب الأمر همه ساله در موسم حج حضور دارد و حجگزاران را میبیند و میشناسد و آنها نیز او را میبینند اما نمیشناسند»؛ (فی الفقیه، روی محمّد بن عثمان العمری- رضی اللَّه عنه- انّه قال:
«واللَّه انّ صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کلّ سنة یری النّاس ویعرفهم ویرونه ولا یَعرفونه»).
(2) همچنین بنا به نقل شیخ صدوق، عبداللَّه بن جعفر الحمیری که از ثقات محدثین شیعه قم و از اصحاب امام هادی و امام عسکری- علیهما السلام- است
(3) میگوید: از محمد بن عثمان العمری پرسیدم آیا حضرت صاحب الأمر را زیارت کردهای؟ گفت: آری، و آخرین ملاقات من با وی کنار خانه کعبه بوده، آنگاه که میگفت:
بار خدایا! آنچه را که به من وعده دادهای تحقق بخش. و نیز دیدم در مستجار پرده خانه کعبه را گرفته، میگوید: خداوندا! انتقام مرا از دشمنانت بگیر؛ (اللَّهمَّ انجز لی ما وعدتنی، اللَّهُمَّ انتقم لی من أعدائک).
(4) جالب است به این نکته نیز توجه شود که خروج حضرت مهدی- ع- نیز از مکه و جوار کعبه معظمه آغاز خواهد شد و وارث امامت ابراهیم- ع- و نبوت و امامت محمّد- ص- و علی- ع- و وصی امامان مظلوم- علیهم السلام- رهبری و هدایت بشر را عهدهدار خواهد گردید و عدل جهانی را که جز در سایه حاکمیت اللَّه و ولایت ولی حق، تحقیق پذیر نیست، در سراسر گیتی مستقر خواهد ساخت.
امام صادق- ع- ضمن روایتی در این خصوص میفرماید:
«... آنگاه که امام قائم ما خروج کند به خانه تکیه دهد و سیصد و سی تن یارانش گرد او باشند و نخستین چیزی که بدان تکلم کند این آیه کریمه است: «بقیةاللَّه خیرٌ لکم إن کُنتُم مؤمنین».
(5) امامت حج و سرپرستی حجاج
ولایت امر حج نیز یکی از شؤون امامت است که ولی امر اگر حضور در موسم داشته باشد خود عهدهدار آن است وگر نه امیر و نمایندهای را به دین منظور برمیگزیند و هدایت امر حج و سرپرستی حجاج را بدو میسپرد. هدف از این
1- وسائل الشیعه، ج 8، ص 96
2- الحجّ فی الکتاب والسنّة، ص 195؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 307؛ وسائل، ج 8، ص 96
3- رجال الطوسی.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 307، باب نوادر الحجّ.
5- منتخب الاثر، ص 467، آیتاللَّه لطف اللَّه صافی گلپایگانی.
ص: 37
سرپرستی حسن انتظام و انجام فریضه حج و سیاستگذاری آن و رسیدگی به امور حجاج بیتاللَّه است که در موسم گردهمایی عظیمی را تشکیل میدهند و به راهنمایی فکری و دینی و سیاسی و اقتصادی میپردازند و بدون سرپرستی، دستخوش تشتّت و گاه سردرگمی خواهند شد و عناصر مغرض از این فرصت سوء استفاده خواهند کرد. و شاید بدین لحاظ به امارت حج تعبیر کردهاند؛ زیرا امارت نوعی امر و نهی و فرماندهی است متناسب با شؤون این فریضه بین المللی اسلامی و امیر الحاج فرمانده است که همانند یک فرمانده نظامی، سپاه توحید را در جهت مقاصد عالی معنوی و انسانی، عبادی- سیاسی فرماندهی میکند. و این خود رمز دیگری از بعد سیاسی اجتماعی حج است؛ زیرا اگر حج یکعبادت خالص بود به امارت نیاز نداشت.
به طور خلاصه:، امارت حج یکی از شؤون و مناصب امام است هرگاه دارای بسط ید باشد و وضعیت ایجاب کند، بدان اقدام خواهد کرد. انتصاب امیر الحاج از سوی خلفا و حکام امری متداول بوده چنانکه امیرمؤمنان- علیه السلام- انجام این مسؤولیت را به والی خود در مکه میسپردند و دراینخصوص، نامههاییبه قُثَم بن عباس نوشتهاند، در یکی از آن نامه ها چنین آمده است:
«اما بعد، فأقم للناسِ الحجَّ وذکّرهم بأیّام اللَّه ...»
«برای مردم حج را سر پا کن و آنان را به روزهای خداوند تذکر ده .. و مردم مکه را امر کن که از مسافران که اسکان میدهند اجاره نگیرند، چه، خدای سبحان فرماید:
«در این سرزمین آنان که مقیماند و آنها که از بیرون میآیند مساوی اند.»
«سواء العاکف فیه والباد»؛ «عاکف» کسی است که مقیم در آنجاست و «بادی» کسی که از نقاط دیگر به قصد حج به مکه میآید».
(1) چنانکه ملاحظه میکنیم، والی مکه نه تنها موظف به اقامه و سازندگی امر حج است بلکه مأمور است در امور اسکان و چگونگی آن دخالت کرده و از مردم بخواهد از زائران خانه خدا اجارهبها نگیرند.
چنانکه در دیگر روایات نیز توصیه شده که مکه شهر مردم است و مردم این شهر، خانههای خود را به روی مردم باید گشاده دارند و چنانکه تاریخ وحدیث بیانگر است نخستین کسی که این حق را از زائران بیت سلب کرد معاویه بود که دستور داد خانههای مکه را با دربهای مخصوصی محدود و محصور نمایند.
در نامه دیگر آن حضرت به قُثَم
1- نهج البلاغه، نامه 67
ص: 38
ابن عباس آمده که آن حضرت از توطئه معاویه و جاسوسان وی که از شام برای اخلالگری رهسپار مکه شده بودند، سخن گفته و والی مکه و امیر حج را به مقابله با این توطئهها و استقامت در حق فرا میخواند. نامه چنین است:
«پس از ثنای الهی، مأمور اطلاعات من در مغرب (شام) برایم نوشته و به من اعلام کرده که گروهی از مردم شام به سوی حج اعزام شدهاند، گروهی کور دل ناشنوا و کور دین که حق را به باطل مشوب میسازند و در طریق نافرمانی خالق از مخلوق اطاعت میکنند و بادادن دین خود شیر از پستان دنیا میدوشند و آخرت را که ویژه صالحان و پرهیزکاران است به متاع این دنیا میفروشند در حالی که پاداش هر کار نیکی، به فاعلش عاید میشود و جزای شرّ جز به فاعل آن نمیرسد. بنابراین در مورد آنچه در اختیار داری و مسؤولیتی که بر عهده تو است سخت قیام کن، قیام شخص دوراندیش و نیرومند و نصیحت گر خردمند، قیام کسی که مطیع فرمان امام و پیشوای خود میباشد».
(1) زیارت قبور امامان
علاوه بر آنچه در خصوص زیارت ائمه در زمان حیاتشان از نظر گذشت و از حضور امام غایب- ع- در موسم و رابطه معنوی مردم با آن حضرت به اجمال دیدیم مسأله زیارت پیامبر و امام پس از مناسک حج است که پیامبر و امامان معصوم بدان توصیه فرمودهاند و با توجّه به فلسفه زیارت قبور آن بزرگواران که عرض ادب به تربت پاک و روح مطهّر آن بزرگواران و راز و نیاز با خدا بر مزارشان و تصفیه روح در پرتو عنایات آنان میباشد. میتوان در اینجا نیز به نقش اولیای خدا در حیات معنوی امت اشاره کرد و قطع این رابطه همانگونه که در روایات آمده، جفایی است نابخشودنی.
پیامبر خدا- ص- فرمود: «آن کس که به قصد حج به مکه بیاید و مرا در مدینه زیارت نکند در حق من جفا کرده است.»؛ (عن ابیعبداللَّه قال: رسول اللَّه- ص-: «من أتی مکّة حاجّاً ولم یزرنی إلی المدینة جفانی ...).
(2) و زیارت ائمه نیز به عنوان اوصیای رسول اللَّه در حکم زیارت پیامبر اکرم- ص- است. زید شحّام خدمت امام صادق- ع- عرض میکند: «آیا برای کسی که شما را زیارت کند چه ثوابی خواهد بود؟ امام در پاسخ میفرماید: همانند کسی که پیغمبر خدا را زیارت کردهباشد»؛ (زید الشحام قال قلت
1- نهج البلاغه، نامه 33
2- علل الشرایع، ص 459
ص: 39
لأبی عبداللَّه- ع- ما لمن زارکم؟ قال کمن زار رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه وآله-)
و امام هشتم- ع- میفرماید: «هر امامی را بر گردن دوستان و شیعیانش عهد و پیمانی است، و تکمیل این عهد و پیمان و حسن انجام وظیفه، رفتن به زیارت قبور آنها است. پس هر کس با عشق و رغبت به زیارت آنان بیاید و آنچه را که مورد توجه و تمایل آنها است تصدیق کرده باشد، امامانشان در قیامت شفیع آنان خواهند بود»؛ (علی الوشاء، قال سمعت أبا الحسن الرضا یقول: إنَّ لکلّ إمام عهداً فی عنق أولیائه وشیعته وإن من تمام الوفاء بالعهد وحسن الأداء زیارة قبورهم، فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیق بما رغبوا فیه کانوا أئمّتهم شفعائهم یوم القیامة).
(1) بنابراین رشته امامت و ولایت قطع شدنی نیست در حضور یا غیبت، حیات یا ممات امامان. این پشتوانه نیرومند معنوی از جهات مختلفی در تربیت آحاد امّت و ساختار اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آنان نقش غیر قابل انکار دارد:- کسب هدایت و نورانیت در پرتو رهبری معنوی و عنایات آنان؛ (وجعلناهم أئمّة یهدون بأمرنا) (2)- الگوساختن مکتب و سیره مبارکه آنها و اطاعت از اوامرشان که تالی تلو امر خدا و رسول است. (اطیعوا اللَّه واطیعوا الرسول وأولی الأمر منکم) (3)- تشکل و انسجام آحاد امت در پرتو اتّصال به ولی امر و رهایی از تفرقه و اختلاف که ثمره تعدد قدرت و فرماندهی است. چنانکه در خطبه حضرت زهرا- س- بدان اشاره شده: «والإمامة لمّاً من الفرقة»؛ (4) خداوند امامت را مرکز جمع و رهایی از تفرقه و پریشانی قرار داد.تبرّی جستن و روی برتافتن از حاکمان جور و سرپیچی از اطاعت آنان، که داعیان ضلالت و اقطاب نفاق و مظهر سلطه و طغیان و فساد و اسرافاند.«ولا تطیعوا أمر المسرفین الذین یفسدون فی الأرضِ ولا یصلحون»«واز امر مسرفان فرمان نبرید، آنان که در زمین فساد میکنند و اهل صلاح و اصلاح نیستند.» (5)
1- علل الشرایع، ص 459
2- انبیاء: 73
3- نساء: 59
4- علل الشرایع، ج 1، ص 248
5- شعرا: 150 و 151