زمینهها حاصل شد.
ولی امروز در ملاقات با مادر بزرگوارم با مسألهای مواجه شدم که تنها فرد را رهبر عزیزم دانستم تا موضوع را با او درمیان بگذارم، چرا که جنابعالی همیشه نسبت به خانواده حضرت امام قدس سره محبت داشتهاید.
والده مریضم به جِد دستور فرمودند تا از این سفر منصرف شده، در کنارشان باشم. از آن حضرت درخواست مینمایم در صورتی که اجازه فرمایید، خواست والده مکرمه را بر مسئولیت جدید، مقدّم دارم و از این سفر روحانی و خدمت مورد علاقهام، به خاطر مادر رنجدیدهام چشم بپوشم. البته خود را موظف میدانم تا همیشه در خدمت انقلاب و اسلام و رهبری معظم باشد.
خداوند به جناب عالی طول عمر بابرکت مرحمت فرماید.
مجدداً موجی از تحلیل و تفسیرهای عمدتاً نادرست، فضای خبری پیرامون حج را فرا گرفت، ولی واقع مطلب این بود که این حادثه تدبیری بود الهی برای تحقق تقدیری دیگر.
در 24/ 1/ 1370 (برابر با 27 رمضانالمبارک 1411) ریاست محترم دفتر مقام معظم رهبری مرا به دفتر دعوت کرد و پیام معظمله را در ارتباط با سرپرستی حجاج با این مقدمه ابلاغ نمود که «حاج احمد آقا با این عذر که مادر ایشان با انتخاب او به عنوان سرپرست حجاج موافق نیست، کتباً استعفای خود را از این مسئولیت اعلام کرده است؛ لذا مقام معظم رهبری فرمودند: «شما بروید و برای امور مربوط به بعثه رهبری برنامهریزی کنید.» لیکن فعلًا این موضوع را با کسی در میان نگذارید، شاید مسئولیت سرپرستی حجاج به شما واگذار شود».
این پیشنهاد غیرمنتظره، در شرایط سیاسی آن روز، پرسشهای مختلفی را پیش روی من قرار داد. اولین سؤال این بود که علت اینکه حاج احمد آقا مسئولیت سرپرستی حجاج را پذیرفت و پس از چند روز استعفا داد چیست؟ آیا واقعاً نارضایتی مادر، دلیل استعفای اوست؟ بعید به نظر میرسید که چنین باشد. آیا میتوان کاری کرد که حاج احمد آقا استعفای خود را پس بگیرد؟ آیا در شرایطی که ایشان استعفا داده، پذیرفتن مسئولیت از سوی من
ص: 188
درست است؟
از همه اینها که بگذریم، آیا پس از حادثه خونین حج 66 و توقف سه ساله حج، امکان برگزاری حجی آبرومند و با ویژگیهایی که امام میخواست، وجود دارد؟
بسیاری از کسانی که در امر حج صاحبنظر بودند، نمیتوانستند باور کنند که با در نظر آوردن حوادث سال 66 و در شرایط موجود که آمریکا در منطقه و در خاک حجاز حضور نظامی دارد، امکان برگزاری حجی آبرومند و با محتوایی که امام ترسیم کرده، وجود داشته باشد.
بیتردید شکست من در این مأموریت، زیانهای سنگینی را متوجه حیثیت جمهوری اسلامی میکرد و مسئولیت مستقیم این شکست، با من بود.
پذیرفتن این مسئولیت در آن شرایط، واقعاً یک ریسک بزرگ و یا یک قمار خطرناک بود.
گفتنی است که در شب قدری از همان ماه مبارک رمضان، از خداوند متعال درخواست کرده بودم موفق به انجام حج شوم؛ لیکن حج با خصوصیتی که من از خدا خواستم، به نظر میرسید که با مسئولیت سنگین سرپرستی حجاج، نمیتوانست توأم باشد.
باری، تصمیمگیری و پذیرفتن پیشنهاد مذکور مشکل بود. از این رو، بر اساس درسی که از حکمت لقمان آموخته بودم
(1) پاسخ دادم: اگر تکلیف است، حرفی ندارم و اگر انتخاب است، این مسئولیت به دیگری واگذار شود.
و در توضیح علّت نپذیرفتن، ضمن ارائه برخی دلایل، گفتم: حداقل برای پذیرفتن این مسئولیت باید فکر کنم، و اگر نظر این است که باید فوراً پاسخ دهم، لازم است با خداوند مشورت کنم و از قرآن راهنمایی بخواهم.
گفتند این اقدام از سوی ایشان انجام شده و آیه کریمه یدم ندعوا کلّ اناس بامامهم ...
(2) پاسخ طلب خیر بوده است.
گفتم: به هر حال نظر من همان است که اگر تکلیف است میپذیرم والا فلا.
موضوع به مقام معظم رهبری منتقل شد؛ پیام این بود که «من که نمیتوانم همه کارها را خود انجام دهم. باید برای انجام این کار کمک کنید؛ خصوصاً در شرایطی که با استعفای حاج احمد آقا پیش آمده است».
تکلیف، جایی برای تردید باقی نگذاشت و بدین ترتیب، فصل جدیدی در مسئولیتهای این جانب آغاز شد.
1- اشاره است به روایاتی بدین مضمون که فرشتگان برای لقمان پیشنهاد نبوت آوردند، او پرسید: پیشنهاداست یا تکلیف؟ گفتند پیشنهاد. او نپذیرفت. از او درباره علت نپذیرفتن نبوت سؤال کردند، پاسخ داد اگر تکلیف باشد، کمک الهی را به دنبال دارد و اگر پیشنهاد باشد، خود شخصاً باید از عهده آن برآیم. بعدها که پیامبر معاصر لقمان، حضرت داوود علیه السلام گرفتار ترک اولی شد، حکمت لقمان را در این موضوع، شنید.
2- اسرا: 71
ص: 189
قرار با حاج احمد آقا خمینی
بنابر این شد که فردای آن روز (25/ 1/ 70) حاج احمد آقا و این جانب در دفتر رهبری جلسهای داشته باشیم و کار، تحویل من شود.
ساعت 30/ 9 صبح روز یکشنبه به دفتر رهبری رفتم. حاج احمد آقا تنها آمده بودند. گفتم: «دیگران (سایر مسؤولان حج) چرا نیامدند؟» گفتند: «دیگران را پیدا نکردیم». البته حضور دیگران ضرورتی هم نداشت؛ چون کار چندانی انجام نشده بود.
نخستین سؤالی که از حاجاحمد آقا کردم، درباره علّت و انگیزه استعفا بود.
گفتگوی من با ایشان، حدود دو ساعت طول کشید. هر چه تلاش کردم که ایشان استعفای خود را پس بگیرد، موفق نشدم.
به ایشان گفتم: مگر شما نمیگفتی هر چه مقام معظم رهبری بگوید، بیچون و چرا انجام میدهم، حتی اگر بگوید: «سر فلانی را بِبُر»، حالا- به قول معروف هنوز مرکب قلم ایشان خشک نشده- شما استعفا میدهید؟ این کار درستی نیست! حاج احمد آقا گفت: الان هم اگر امر کنند انجام میدهم. گفتم: من از ایشان خواهم خواست که امر کنند. حاج احمد آقا فرمود: این کار را نکنید، چون اگر در اطاعت از ایشان، حادثهای برای مادرم پیش بیاید، برای رهبری خوب نیست. امام رحمه الله یک روز قبل از وفات، دست مادرم را گرفت و در دست من گذاشت و فرمود: «مواظب مادرت باش».
من حاضر نیستم به هیچ قیمتی مادرم را ناراحت کنم. گفتم: چرا قبل از صدور حکم نمایندگی توسط مقام معظم رهبری، مادرتان عدم رضایت خود را اعلام نکرد؟ فرمود:
مرسوم نبود که در این طور کارها از مادر اجازه بگیریم. پس از صدور حکم، همین چند روز قبل، وقتی مادرم مطلع شد، مرا خواست و عدم رضایت خود را اعلام کرد.
گفتم: علت عدم رضایت ایشان چیست؟
فرمود: میترسد برای من حادثهای پیش بیاید ... ایشان پس از امام، بسیار در رنج است و مرتب دارو مصرف میکند.
به هر حال من نتوانستم او را برای انصراف از استعفا قانع کنم، ولی خود قانع شدم که انگیزه ایشان در استعفا چیزی جز عدم رضایت مادر نبود و شایعاتی که احیاناً مطرح میشد که انگیزه ایشان چیزی دیگر است، اساسی نداشت.
معرفی این جانب به عنوان سرپرست حجاج
چند روز پس از مذاکرات، ریاست
ص: 190
محترم دفتر مقام معظم رهبری، آقای محمّدی گلپایگانی، با حضور در ساختمان سازمان حج و زیارت
(1) مرا به عنوان مسئول بعثه رهبری معرفی نمود؛ بدون اینکه حکمی از طرف مقام معظم رهبری به نام من صادر شود. و بدین ترتیب، کار من در سازماندهی بعثه رهبری، به طور غیر رسمی آغاز شد.دغدغه برگزاری حجی آبرومنددوستی که خدای او را قرین رحمتش فرماید، میگفت: «خوب است همان طور که خداوند بندهاش را آزمایش میکند، بنده نیز خدای خود را امتحان کند!» و مقصودش این بود که انسان میتواند در مراحل مختلف زندگی و حوادثی که برای او پیش میآید، چگونگی مقدرات الهی را در برخورد با خود، پیشبینی کند. تجربه من این است که اگر کسی کاری را بر مبنای تکلیف بپذیرد، خداوند متعال نهتنها به او کمک میکند، بلکه فراتر از توانی که برای انجام آن ضرورت دارد نیز به او عنایت میفرماید.بر این اساس، با اینکه کارشناسان حج از انجام حجّی آبرومند و در شأن نظام اسلامی ناامید بودند، در عمق جان احساس آرامش میکردم و به فضل و عنایت الهی امیدوار بودم؛ لیکن در عین حال، احساس سنگینی این مسئولیت و افکار مختلفی که از هر سو مرا در محاصره داشت، تا چند روز خواب راحت را از من سلب کرد.پینوشتها:
1- آن موقع، ساختمان فعلی سازمان آماده نبود و سازمان حج و زیارت در ساختمانی که از اوقاف اجارهشده بود و در خیابان نوفل لوشاتو فرانسه سابق قرار داشت، مستقر بود