در مقدمه بخش سوّم مقاله حاضر که در شماره پیشین (34) انتشار یافت وعده داده بودیم که بخش چهارم مقاله را همراه با مشخصات منابع بیاوریم لیکن به علت مفصل بودن منابع و محدودیت صفحات، موفق به عملی کردن وعده خود نشدیم.
ضمن پوزش، خوانندگان گرامی را به مجموعه مقالات که یکجا و به ضمیمه فهرست منابع منتشر خواهد شد، ارجاع میدهیم.
2. شمار جمعیت نخاوله
درباره شمار نخاوله مدینه، تردیدهایی وجود دارد. در سال 1964، یکی از جوانان نخاوله در پاسخ به پرسش جلال آل احمد، نویسنده فرهیخته ایرانی، در باره جمعیت نخاوله، تعداد آن را حدود پنج هزار (5000) نفر عنوان کرد. (1) در کتابچهای که ویژه زائران شیعه نوشته شده و به سال 1972 در پاکستان به چاپ رسید، شمار نخاوله چهار هزار (4000) نفر دانسته شده است. (2) عمر رضاکحّاله، نویسنده سوریِ سنّی، درچاپ دومکتاب «معجم قبائلالعرب» خود که به سال 1968 در بیروت به چاپ رسید، شمار نخاوله را 12000 نفر نوشته است. (3) کحاله، در این باره از کتاب رحلة الحجازیه بتنونی استفاده کرده است. (4) بتنونی (م 1938) گزارش سفر سال 1909 خود را در این کتاب (5) نوشته و به احتمال این عدد را از
1- خسی در میقات، ص 66 ترجمه انگلیسی، ص 45
2- 55 hajj Masail
3- معجم قبائل العرب، ج 2، ص 117
4- رحلة، ص 52 مقدمه.
5- چاپ اول در قاهره، به سال 1910 و ویرایش جدید، همانجا، 1911
1- به آنچه در صفحات پیشین نقل کردیم، مراجعه فرمایید. شگفت آن که همین عدد در چاپ جدیددهخدا، لغت نامه، ج 11، ص 310 نیز آمده است.
2- سفرنامه، ص 210 ترجمه انگلیسی، ص 257
3- تحفة الحرمین، ص 235
4- حسن، الشیعه، ج 1، ص 68. وی حدود 100000 شیعه دوازده امامی را برای مدینه و اطراف آن ورقم 20000 نفر را برای جده، طائف و مکه یاد کرده است. همین طور 160000 نفر زیدی و رقمی میان 250000 تا 300000 نفر اسماعیلی مذهب برای تمامی کشور سعودی نوشته است.
1- الخویی، شیعه، ص 4؛ در باره وادی فرع پیش از این توضیحاتی آوردیم.
2- The Holy cities, 553, E. فتوایی در تأیید این اقدام، توسط شماری از علمای سنی مدینه، به درخواست ابن بلیهد انتشار یافت. سید محسن امین، فتاوی مخالف این اقدام را در کشف الارتیاب، ص 359 آورده است. ترجمه ایتالیایی این فتوا را بنگرید در: ( 1926 ), Oriente Moderno) Rome (, vol. 6 288.
3- 641, 023 Muhammad b. Abdlwahhab Peskes:
4- برای نمونه نک: الأمین، «کشف»، ص 60؛ نجفی، «مدینهشناسی»، صص 339- 337؛ مغنیه، «هذه هی»، صص 49- 46؛ و همان مطلب در «تجارب»، صص 373- 371؛ فقیهی، «وهابیان»، ص 215؛ سالور، «ارمغان»، صص 18، 22 تا 24؛ حسن، «الشیعه»، ج 2، ص 203؛ اطلاعاتی هم توسط هاجری و سامرایی آمده که پیشتر آنها اشاره شده است. شماری از نویسندگان سنی زائر مدینه نیز از اقدامات وهابیان انتقاد کردهاند. برای نمونه نک: هیکل، «فی منزل الوحی»، ص 525
مترجم: انعکاس این مسأله در ایران چنان بود که در اوایل شهریورماه سال 1304 شمسی که خبر واقعه هولناک تسلط وهابیان بر مدینه به ایران رسید، علما دست به تشکیل مجالس مشورتی زدند و دولت نیز اطلاعیهای رسمی در این باره صادر کرد. همچنین، دولت روز شانزدهم صفر آن سال را تعطیل کرد و در مجلس نیز مذاکراتی در این باره صورت گرفت. رضا خان که آن زمان سردار سپه نامیده میشد، اطلاعیه زیر را صادر کرد:
متحد المآل، تلگرافی و فوری است.
عموم حکام ایلات و ولایات و مأمورین دولتی.
به موجب اخبار تلگرافی از طرف طایفه وهابیها، اسائه ادب به مدینه منوره شده ومسجد اعظم اسلامی را هدف تیر توپ قرار دادهاند. دولت از استماع این فاجعه عظیمه، بینهایت مشوّش و مشغول تحقیق و تهیه اقدامات مؤثر میباشد. عجالتاً با توافق نظر آقایان حجج اسلام مرکز، تصمیم گرفته شده است که برای ابراز احساسات و عمل به سوگواری و تعزیه داری، یک روز تمام، تمام مملکت تعطیل عمومی شود. لهذا مقرر میدارم عموم حکام و مأمورین دولتی، در قلمرو مأموریت خود به اطلاع آقایان علمای اعلام هر نقطه، به تمام ادارات دولتی و عموم مردم این تصمیم را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطیل و عزاداری اعلام نمایند.
ریاست عالیه قوا و رییس الوزراء- رضا.
روز یاد شده تعطیل شد و از نواحی مختلف تهران، دستجات سینهزنی و سوگواری به راه افتاده، در مسجد سلطانی اجتماع کردند. عصر همان روز نیز یک اجتماع چند ده هزار نفری در خارج از دروازه دولت تشکیل شد و سخنرانان مطالب تندی علیه اقدام وهابیها ایراد کردند. تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، تهران، علمی، 1374، ج 3، صص 395 و 396
گویا برای مدتی اوضاع آرام بود تا آن که خبر انهدام بقاع شریفه در بقیع انتشار یافت و بار دیگر در خردادماه 1305، جریان مزبور خبرساز میشود. از نجف، دو تن از مراجع تقلید، مرحوم حاج سید ابوالحسن اصفهانی و محمد حسین نائینی تلگرافی به تهران میزنند که متن آن چنین است:
قاضی وهابی به هدم قبه و ضرایح مقدسه ائمه بقیع حکم داده؛ 8 شوال مشغول تخریب. معلوم نیست چه شده با حکومت مطلقه چنین زناندقه وحشی به حرمین. اگر از دولت علیّه و حکومت اسلامیه علاج عاجل نشود، علی الاسلام السلام.
به دنبال آن، مدرس در مجلس نطقی کرد و از شاه خواست تا افرادی از نمایندگان مجلس معین کند تا کمیسیونی ترتیب داده و در این باره مشورت کنند. نتیجه کمیسیون آن شد که در این باره تحقیق بیشتری صورت گیرد و پروندههایی که از قبل در باره ماجرای وهابیان است، مطالعه شده، ضمن تلگرافی خبر این واقعه به همه ولایات اعلام شود. در همین جلسه، مستوفی الممالک با پیشنهاد مدرس، پست نخست وزیری را پذیرفت.
پس از آن نیز، مستوفی الممالک در مقام ریاست وزرایی ایران، اعلامیه مشروحی در باره این واقعه صادر کرد، ضمن اعلام انزجار از این حرکت فجیع و وحشیانه، از قاطبه مسلمانان خواست تا «به حکم وحدت عقیده اسلامی، متفقا به وسایل ممکنه از این عملیات تجاوزکارانه جلوگیری به عمل آورند و از آنجا که حرمین شریفین حقیقتاً به تمام عالم اسلام تعلق دارد و هیچ ملت مسلمان، دون ملت دیگر حق ندارد این نقاط مقدسه را که قبله جامعه مسلمانان و مرکز روحانیت اسلام است به خود اختصاص داده تصرفات کیف مایشاء نماید و اصول تعالیم خود را بر عقاید دیگران تحمیل کند؛ بنابر این، از تمام ملل اسلامیه تقاضا میشود که در یک مجمع عمومی ملل اسلامی مقدرات حرمین شریفین را حل و تسویه نمایند و قوانین و نظاماتی وضع گردد که تمام مسلمانان بر طبق عقاید مختصه خود بتوانند آزادانه از برکات روحانی و فیوض آسمانی اماکن مقدسه مکه معظمه و مدینه طیبه برخوردار و متمتع شوند. تاریخ بیست ساله ایران، ج 4، صص 86، 87، 92 و 93.
5- The Holy Cities, 365 Rutter:. مدنی و زُعْبی، «الاسلام»، ص 126؛ بر اساس گزارش انصاری، نخاوله نمیخواستند مردگان خود را در کنار سنیان دفن کنند. نک: به آنچه پیش از این ص 303 اصل مقاله در باره آنان نقل کردیم.
1- ابن موسی، «وصف»، ص 11؛, vol. 2, 4 Personal Narrative Burton:
2- نک: مقدمه عبید مدنی بر کتاب ابن موسی، وصف، ص 10
3- همان، ص 12
4- vol, 2. pp. 2, 13 Personal Narrative, Burton: و نقشه در vol. 1, 293.
ترجمه متن عربی سفرنامه بورتون چنین است: وی در شرح عبور خود از آن حدود، به طنابهای فراوان خیمهها اشاره کرده که بدون هیچگونه نظامی به این سوی و آن سوی کشیده شده است. پس از آن مینویسد: بالأخره به نهایت در رسیدیم و به عمد، به سمت موضع منحطی محل کثافات که شیعیان نخاوله در آن سکونت دارند، در عوض رفتن به سمت بقیع که مقبره صالحین است، رفتیم که سید حامد مسیر مرا اصلاح کرد ... نک:: بورتون، الرحله، ترجمه و تحقیق عبدالرحمان عبداللَّه الشیخ، قاهره، الهیئة العامة المصریه، 1994 ج 2، ص 164. بورتون در صفحه بعد از آن، مینویسد: هر کسی که در مدینه بمیرد، از ساکنان شهر باشد یا افراد غریب، در بقیع دفن میشود، مگر شیعیان و زنادقه. همان، ص 165. بورتون در جای دیگری از این سفرنامه خود، در باره سادات مینویسد: محل اقامت آنان در حش ابن سعد است که یک محله مسکونی در خارج از مدینه به سمت جنوب از درِ الجنازه به آن سو است. البته هیچ اعتراضی در اقامت آنان در داخل حصار مدینه وجود ندارد. بعد از مردن آنان، مرده برای نماز به حرم نبوی آورده میشود، مشروط بر آن که کارهای زشتی از او گزارش نشده باشد. اینان در بقیع دفن میشوند. چنین برخورد مسامحهآمیزی با آنان، از آن روی است که فرض بر آن است که برخی از آنان بر مذهب سنی هستند. حتی رافضیان آنان نیز تشیع خود را پنهان میکنند. همان، صص 141 و 142، «مترجم».
5- 5 The Shi'a,
6- گنجینه دانشمندان، ج 7، ص 99
لازم بود مؤلف به مطالبی که در سفرنامههای دوره قاجاری، در باره قبر شیخ احمد احسایی م 1243 قمری در بقیع، آن هم در کنار قبور ائمه بوده و میان سنیان به «مقبرة شیخ الروافض» شناخته میشده است، اشاره میکرد. در «حجگزاری ایرانیان در دوره قاجار» چنین آمده است: در پشت دیوار قبور ائمه بقیع، قبر شیخ احمد احسایی بوده که برخی از زائران ایرانی آنجا را نیز زیارت میکردهاند. سفرنامه فرهاد میرزا، ص 172؛ سفرنامه دختر فرهاد میرزا، ص 288.
ملاابراهیم کازرونی و نایب الصدر شیرازی شعری را که روی سنگ قبر احسایی بوده، آوردهاند کازرونی، ص 378؛ نایب الصدر، صص 228 و 229 فراهانی متن سنگ قبر احسائی و شعر را آورده که سال فوت احسایی در آن 1243 حک شده بوده است. وی ادامه میدهد که سنیها آن را مقبره شیخ الروافض میدانند. وی کرامتی نیز در باره شیخ نقل کرده که مربوط به دزدانی است که میخواستهاند سنگ قبر شیخ را از جا کنده، ببرند. همو افزوده است که قبر شیخ الاسلام شیراز نیز که در سال 1286 درگذشت، کنار قبر احسایی است. فراهانی، ص 230 و 231. نک: جعفریان، مقالات تاریخی، دفتر هشتم، صص 245 و 246
آقای علم الهدی نیز میگوید: هر کس از شیعیان، در مدینه مرحوم میشد، در نزدیک قبور ائمه دفن میکردند؛ البته با فاصله سه تا شش متر. بعد از آقای لواسانی هم همین طور بود؛ بهطوری که ایشان میفرمود: من پول میدهم به این قبرکنها که اگر از سادات یا از زائران حجاج به رحمت خدا رفتند، در بالاسر قبور امامان معصوم دفن کنند. مهدویراد، جعفریان، با کاروان عشق، ص 364
7- 47, 541 Muslims, Lecker: و نک: EI, vol. 6. 246
1- فی منزل الوحی، ص 574 و نسبة مسجد الضرار الی هذا المکان وهم.
2- 5 The Shi'a,
3- مدنی و زعبی، «الاسلام»، ص 126
عبارت متن عربی چنین است: «و اما الشیعة المدینة المنورة، فهم بقیة الأنصار الکرام، الَّذین لمیغادروها، لأنهم کانوا یشرفون علی الفلاحة و تنسیق النخیل، فنسبوا الی النخلة، و قد کانوا بضیق شدید حیث لم یسمح لهم جهلة الباشوات بارتداء الألبسة العامة، بل فرضوا علیهم العمائم الحمراء، و اللون البرتغالی من الثیاب و امتهان الحرف الحقیرة، کما خصصوا بمدافنهم ... و النخلیة الجعفریة الیوم، قد رفعت عنهم تلک الأغلال، و منحوا کلّ حقوق الإنسانیة العلیا، التی فرضها اللَّه للناس کافة فی القرآن المجید، فأنشئت لهم المدارس الحدیثة، و أصبحوا یشارکون اخوانهم فی کلّ شیء.» همان، ص 126
4- 255 The Holy cities Rutter:
1- آثار، ص 2. همچنین نک: هیکل، فی منزل، نقشه ضمیمه ص 512؛ نجفی، مدینهشناسی، نقشهش 45؛ ابن سلام، مدینه، ص 241
2- Bildwr, no 36 a روشن است که این نقشه، همانند نقشه قدیمیتری که توسط بتنونی رحلة، نقشهچسبیده به ص 252 کشیده شده و جز آن، بر اساس بورکهارت vol. 2, 441 Travels, و بورتون , vol. 1, 293 Personal Narrative میباشد. نیز نک: Butter, op. cit., و The Middle East vol. 2, 265 Intelligece Handbooks,. بورکهارت ج 2، ص 146، ش 37 و عدهای دیگر از نویسندگان غربی که شامل Butter نیز میشود، منطقه جنوب درب الجنائز را EI- Shahriye نامیدهاند؛ نامی که توسط هیچ نویسنده مسلمانی بکار نرفته است.
3- در لغت به معنای جدایی جویان- کنایه از شیعیان.
4- Burton, vol. 1, 693 ترجمه عربی: رحلة بیرتون، ج 2، ص 101
5- حافظ، المدینة، نقشه ضمیمه ص 208؛ ابنسلام، المدینه، ص 173 ش 7؛ بلیهیشی، المدینة، ص 32
6- نجفی، مدینهشناسی، نقشه ش 36- 40؛ 42- 43، 46
7- مقاله: AL- Madina, 999
8- همان، ص 1001 نقشه جدید شهر؛ Maps Bindaqji:؛ Map; Farsi:؛ بدر، تاریخ، ج 3، نقشه ضمیمه ص 301
1- سفرنامه سال 1935 95 A Pilgrim, Philby:؛ بیگلری، احکام، ص 353؛ شهابی، اوقاف، ص 128؛ آل احمد، خسیدرمیقات، ص 76 از سال 1964؛ مکی، سکان، ص 127 حوش النخاوله.
2- الشیعه، ج 1، ص 67؛ نک: Map and Guide. Farsi:
3- 021 Quarters, Greenshields:
4- سید رجب، المدینه، 93 ff؛ همچنین نک: حافظ، فصول، صص 301، 308، 310؛ برای اطلاعات بیشتر نک: ابن سلام، المدینه، صص 195- 192؛ 622- 82 Die Zeltstadte,؛ مصطفی، المدینه.
5- بدر، التاریخ، ج 3، صص 323- 310؛ در باره طرح توسعه عظیم حرم برای نمونه نک: Al- Nounou: On s'y rend, و Expansion Al- Hamid: در سال 1997 یک پلان اصلی برای مدینه انتشار یافت. بر اساس گفته امیر مدینه، شاهزاده عبدالمجید، حاکمیت بر آن است تا مدینه را به صورت یکی از پیشرفتهترین شهرهای دنیا درآورد. Arab News, Aoril 31, 7991, p. 2.
1- The Shi'a, 4. بر اساس گفته الحسن الشیعه، ج 1، ص 67 شماری شیعه در باب الکما در شمال غربی مسجد النبی صلی الله علیه و آله سکونت دارند.
2- برای نمونه نک: الیوسف، المساجد، صص 25، 46 تا 48، 66، 74، 82، 91، 95 یادداشت ش 4 و 5.
3- مکی، توزیع،, February 2, 791, p. 2 Arab News
4- حافظ، فصول، ص 306، 307؛ Die Zeltstadte, 622 Rasch:؛ بدر، التاریخ، ج 3، ص 232
5- خویی Khoei، همان، ص 4
6- نک: پاورقی ش 244
7- عبارت آل احمد چنین است: برگشتن با جواد- شوهر خواهر جلال- رفتیم سراغ باغ صفا که حجاجآن قدر حرفش را میزنند. چنان «باغ باغ ...» میکردند که گمان کردم «ارم» شیراز است یا اصلا خود باغ بهشت. اما نخلستانی مخروبه بود و بالایش آبی از موتورخانهای به استخری میریخت ... اینها حجاجی هستند که خرجشان با خودشان است و فقط پول مختصری به یک راهنما دادهاند برای سرپرستی داشتن در امور مذهبی. و شبی یک ریال سعودی کرایه باغ میدهند. در عوض برای استحمام مزدی نمیدهند. به خلای- توالت- عمومیشان هم سرزدم. صد رحمت به خلای مسجد شاه در بیست سال پیش! خسی در میقات، صص 44 و 45، «مترجم».
1- خسی در میقات، ص 44 ترجمه انگلیسی، ص 30 برای باغ مرجان به عنوان محل برگزاری نمازجمعه نک: سالور، ارمغان، صص 20، 25
عبارت جلال این است: و خود صاحب باغ یک یزدی یا اصفهانی مجاور شده و سخت چاق و سخت خوش و بش کننده، «مترجم».
2- وصف، صص 27، 54؛ نایب الصدر شیرازی، تحفة الحرمین، ص 233
3- وصف، ص 54 شاید مقصود السید صافی الجعفری باشد که در همان کتاب صص 43 و 50 از وییاد شده است. فرهاد میرزا که در سال 1875 به مدینه سفر کرده است، از السید صافی به عنوان میزبان خود یاد کرده است. خانه او باغی با درختان نخل بوده است. سفرنامه، صص 139، 147، 158.
4- در باره استفاده از این باغ ها در دوره اخیر، حجة الاسلام علمالهدی با شرحی از وضعیت نخاولهمیگوید: کلمه نخوله و نخاوله عبارت از شیعیان مدینه است که زندگانی خود را در جنوب بقیع و جنوب حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله میگذراندند و سه باغ در اختیارشان بود که از آن ارتزاق میکردند. یکی باغ صافیه که مالکش سنی بود، اما عاملین آن شیعه بودند و دیگری باغ ملائکه بود و سوم باغ مرجان ... شیعیانی که میآمدند به دو دسته تقسیم میشدند:
یک دسته، مثل ما به باغ صافیه میرفتند و با دادن بیست ریال سعودی و بستن چادری دور چهار درخت و از آذوقه و غذا و خشکباری که از ایران آورده بودند با پخت و پز خودشان زندگی را اداره میکردند. در حقیقت بیست ریال، حق ورودی این باغ بود و موتور آب هم تازه درست شده بود و آب در اختیار مردم میگذاشت تا مردم اینجا زندگی کنند.
دسته دیگری از مردم هم، که یک سال ما هم با آنها بودیم، به خانههای سادات و غیر سادات مدینه میرفتند. به سادات آنها «هاشمیین» و به شیعیان «نخاوله» میگویند که لغت نخاله از نَخْوَل است که نَخْوَلی یعنی کسی که درخت خرما را پیوند میزند و خبره در کار نخل است. این شهرت هم به دلیل این است که میگویند اجداد ما عمال باغهای ملکی حضرت زین العابدین و امام باقر و امام صادق علیهم السلام بودند. این سه امام که از اول تا آخر ساکن مدینه بودند، معروف است که این باغ ها در سابق متعلق به همین بزرگواران بوده است و اجداد ما، غلامان و باغداران و خدمتگزاران این امامان معصوم بودند. در خانه هایشان که میرفتیم میدیدیم که مفاتیح الجنان- اگرچه به تازگی چاپ شده بود ولی آنجا- در خانهها یافت میشد. عکسهای ترسیمی از امامان معصوم در اتاقهایشان بود و ساداتشان شجرهنامههایی داشتند که در ظروف مخصوص فلزی نگه میداشتند که نشان میداد آنها از اولاد ائمه معصوم علیهم السلام هستند. هم علاقه قلبی داشتند و هم شواهد نشان دهنده بستگی آن ها به ائمه بود. در آن وقت شیخ محمدعلی عمراوی- در متن در باره او مطالبی خواهد آمد- که الان بیش از [بخوانید: حدود] نود سال دارند مرد کاملی بودند که تحصیلاتشان در نجف بوده است؛ ایشان خانه کوچک خودشان را اجاره میدادند و یک سال ما میهمان ایشان بودیم. آن وقت تازه آمده بودند. نک: مهدوی و جعفریان، با کاروان عشق تهران، 1372 صص 361 و 362، «مترجم».
5- الاحتجاجات، ص 24؛ در فارسی «مناظرات»، ص 41
1- برای آگاهی از مدینه در دوره اخیر عثمانی و هاشمی نک: شامخ، التعلیم، ص 59؛ دهیش، مدارسابتدایی Elementary Schools؛ بلیهیشی، همان، ص 111؛ الانصاری، التعلیم.
2- مدنی و زُعْبی، الاسلام، ص 126؛ در باره شیخ محمد دفتردار نک: حافظ، المدینه، ص 167؛ ابن سلام، موسوعة الادباء، ج 1، ص 361
3- 191 Arabische Nation, Ende:
1- حسن، ضجّه، ص 16؛ نک:" Issues") Paris (, January 1992, 7
2- khoei, 4
3- حسن، الشیعه، ج 2، ص 341
4- khoei, 4
5- همان. باید مواردی را که کسانی از روی تقیه توانستهاند به موقعیتهای شایستهای دست یابند، از این قاعده کلّی استثنا کرد. موارد متعددی از این قبیل را شیعیان زائری که به نوعی به برقراری رابطه دوستانه با سعودیها موفق میشوند، میتوانند ببینند یا بشنوند، «مترجم».
1- , 29 L'Arabia Saudiana
2- جبهة الاصلاح، جحیم، ص 7؛ العطار، الحرکات، ص 70؛ السعید، تاریخ، ص 491؛ امینی، مکه، ص 305 جبهة و العطار سال 1953 را یاد کردهاند در حالی که دو منبع دیگر، سال 1952 را نوشتهاند.
1- السعید، همان، ص 492
دست کم میتوان این احتمال را به عنوان احتمال اول مطرح کرد که مقصود آنان، ایجاد نقابت برای سادات و تعیین نقیب برای آنان بوده است. این احتمال، به اصطلاح نقیب نزدیکتر است تا نقابت یا سرپرستی حجاج شیعه که مزوّرون برای رعایت امور مذهبی زائران شیعه، مسؤولیت آن را برعهده میگرفتند و مبلغی به عنوان اجرت دریافت میکردند.
2- حسن، الشیعه، ج 2، ص 296
3- رفعتپاشا، مرآت الحرمین، ج 1، ص 440؛ Rutter: op. cit., 255
4- سفرنامه، ص 265
5- لغتی که مؤلف به کار برده و گویا مقالهای هم در آن باره نوشته است Flagellations میباشد. اینلفظ؛ اعم از سینه زنی، زنجیر زنی و حتی قمه زنی بوده و در واقع، شلاق زنی است.
1- , 62- 82 The Flagellations Ende:
2- برای اطلاعات بیشتر نک: حسن، الشیعه، ج 2، بسیاری از موارد؛ لجنة الدولیه، حقوق، صص 44- 42
3- نک: مقالهای که Mark Sedgwick در این موضوع نوشته است.
4- 5 The Shi'a Khoei:. شهادت ثالثه اشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلیّ اللَّه نیز به صورت علنی در اذان آورده نمیشود. در باره بحث در باره استفاده از مهر توسط زائران شیعه خارجی نک: شیرازی، الاحتجاجات، صص 13 تا 16 مناظرات، صص 17 تا 22.
1- El, vol. 5, 999 Al- Madine
2- هذه هی، ص 50؛ تجارب، ص 374
3- 5 The Shi'a,
4- بیگلری، احکام، ص 353
1- خاطرات، ص 80، 84
2- بدر، تاریخ ج 3، ص 241- 236؛ بلیهیشی، همان، صص 105- 85؛ انصاری، التعلیم، صص 640- 610
3- در باره وی نک: رازی، محمد شریف، گنجینه، ج 4، صص 537- 535 نامبرده آثار متعددی در بارهمکه و مدینه دارد.
4- منازل الوحی، ص 110 [ترجمه متن نامه در صص 129- 114 آمده است.]
عنوان دیگر کتاب بالا «ارض النبوة جسر عظیم» است. در میان آثار کمرهای کتابچهای با عنوان پیام ایران به نجد و حجاز و مصر (تهران، 1382 ق. چاپ اسلامیه، به مناسبت یکمین سالگرد رحلت آیةاللَّه بروجردی) چاپ شده که افزون بر پیام، ادامه کتاب در باره غلاة و مبارزات امامان علیهم السلام با غلوّ میباشد. وی همچنین کتابی با عنوان «قبله اسلام کعبه یا مسجد الحرام» دارد، «مترجم».
5- قبیسی، حیات، ص 106؛ و در باره شرف الدین نک: EI, vol. 9, 314
6- در باره او نک: EI, 3- 4, 157و vol. 4, 376- 379Encyclopaedia Iranica,
1- در این صفحه، مطلبی در این باره نیامده است. به علاوه شمس آل احمد در شرح حال برادرشمحمدتقی طالقانی متولد 1280 نوشته است: وی از شاگردان نخبه مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی و نماینده ایشان- و نه آیةاللَّه بروجردی- در مدینه برای شیعیان نخاوله آن شهر بوده است. در آنجا افزوده است که: به سال 1330 توسط ایادی ملک فیصل مسموم و کشته شد. نک: آل احمد، شمس، از چشم برادر قم، کتاب سعدی، 1369 ص 194.
گفتنی است که علی دوانی هم در شرح حال آیت اللَّه بروجردی و بیان فعالیتهای ایشان در اعزام مبلغ به خارج از کشور، یادی از محمدتقی طالقانی نکرده است. نک: زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت اللَّه بروجردی، صص 257- 252 تهران، نشر مطهر، 1372.
در مصاحبهای که با شیخ عمری صورت گرفت- و در ادامه همین مقاله خواهد آمد- ایشان نیز تصدیق کردند که طالقانی، نماینده مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی بوده است. همچنین جناب حجة الاسلام علم الهدی در خاطرات حج خود گفتهاند که سید محمد تقی طالقانی از طرف آیتاللَّه سید ابوالحسن اصفهانی به مدینه اعزام شده بود. نک: مهدوی راد، محمدعلی؛ جعفریان، رسول، با کاروان عشق تهران، مشعر، 1372، ص 360، «مترجم».
2- آل احمد، خسی، ص 139 ترجمه انگلیسی، ص 115
3- رازی، آثار، ج 2، ص 348؛ گنجینه، ج 4، ص 506؛ ج 7، ص 66 تصویر او در آثار ج 2، ص 349 و گنجینه ج 4، ص 692 آمده است.
4- جلال آل احمد برای مدتی در حزب توده بود، اما در سال 1326 ش. به همراه تنی چند از اعضایبرجسته حزب، از جمله خلیل ملکی از حزب بیرون رفت. وی پس از سرخوردگی از جریانات رشنفکری و غرب گرا، بار دیگر به مذهب روی آورد و ایمان مذهبی او در جریان نهضت روحانیت در سال های 41 تا 43 بیشتر شد. سفر حج وی و حتی مکاتباتش با امام خمینی نشان از گرایش مذهبی او دارد؛ چیزی که سبب خشم روشنفکران لامذهب دوره اخیر شده، به رغم سهم آشکار او در ادبیات داستانی معاصر، با کمال بی اعتنایی، با وی برخورد میکنند.
5- خسی در میقات، ص 40، 66 و 167 ترجمه انگلیسی، صص 7، 45 و 115 نک: The. 303 Mottahedeh: Mantle,
تنها در صفحه 40 خسی در میقات آمده است: ... نگو که این یک کاسب نخاوله است. اقلیت شیعه اهل مدینه. که برادرم مأمور روحانی میان ایشان بود و در سال بیشتر دوام نیاورد و در همین بقیع خاکش کردند. فردا سراغ قبرش خواهم رفت، «مترجم».
6- جناب حجة الاسلام علم الهدی در خاطرات خود میگویند: نماینده حضرت آیةاللَّه سید ابوالحسناصفهانی رحمه الله آقای سید محمد تقی طالقانی، در کنار یکی از همین باغ ها در خانه نخاولهایها ساکن بودند و بعد از ایشان که آقای سید احمد لواسانی از تهران، به دستور آیةاللَّه بروجردی آمدند و ماندگار شدند، ایشان در باغ ملائکه، اتاق کوچکی برای خودشان درست کرده بودند و آنجا بودند. مهدوی و جعفریان، با کاروان عشق، ص 361
7- رازی، آثار، ج 2، ص 349؛ سالور، ارمغان، صص 26، 28 و 34
8- بنا به نقل آقای علم الهدی، وی پس از درگذشت آیةاللَّه بروجردی، از طرف آیةاللَّه عبدالهادیشیرازی، آیةاللَّه حکیم، آیةاللَّه شاهرودی و حتی آیةاللَّه خویی، به این وظیفه اشتغال داشته است. مهدوی راد، جعفریان، با کاروان عشق، ص 369، «مترجم».
9- رازی، گنجینه، ج 2، ص 222
10- به نظر میرسد این پرسش مؤلف بیمورد باشد. نخست بدان دلیل که اگر طالقانی از طرف مرحومسید ابوالحسن اصفهانی به مدینه اعزام شده باشد، این پرسش از اساس منتفی است. و نکته دیگر آن که، زمانی که مرحوم بروجردی کسی را فرستاده، مرجعیت مطلق را داشته و اصولا قم بر جهان تشیع حکومت داشته است. به علاوه، آقای عمری که در حال نزدیک به نود سال دارند در آن زمان، در حدی نبودهاند که رهبری دینی نخاوله را داشته باشند، «مترجم».
1- اعیان، ج 10، ص 364؛ همچنین نک: به مطالب صفحه 289 متن اصلی.
2- بلادی، نسب، ص 66؛, vol. 2, 379- 383Die Beduinen Oppenheim:
3- The Shi'a,
4- الشیعه، ج 2، ص 367
1- الشخص، من علمائنا نام شیخ عمری هم به عنوان شاگرد او در ص 298 یاد شده است در باره خاندان الشخص نک: همان ؟ الاسَر، صص 114 تا 116؛ امینی، معجم رجال، ج 2، ص 722
2- 5 The Shi'a,
1- همان.
2- نک: Behind the Riot; Kramer:؛ و Tragedy and Khomeini's Messengers Kramer:
3- الشیعه، ج 1، ص 66
4- Sunni Polemical Writings Ende:
1- حسن، الشیعه، ج 2، ص 341؛ همان نویسنده، ضجه، چاپ پاریس، ژانویه 1992؛ هنچنین نک: بن باز، فتاوی هیئة کبار، ص 136؛ همان نویسنده، فتاوی اسلامیه، ج 3، صص 104 تا 107
2- esp. 113 The Politics, al- Rasheed:
3- نک: (پاورقی 296 Kramer) و مقاله همان نویسنده در
11 )1987( Middle East Contemporary Survey ,vol .
4- Al- Khoei, 5
5- نک: vol. 11) 1987 (, 571 Middle East Contemporary Survey,
برای اطلاعات بیشتر نک: The Makkah Massacre, esp. 77- 85 Bangash: همچنین: آل احمد، خسی در میقات، ص 45 (ترجمه انگلیسی، ص 31).
1- در اینجا افزودنی است که روابط مسؤولان ایرانی با رهبر شیعیان مدینه، همیشه گرم بوده، اما مصالح سیاسی، به ویژه مصلحت آنان ایجاب میکرده است تا روابط میان آنان، طبیعی بوده و تحریکآمیز نباشد. پس از سه سال تعطیلی حج، به دنبال فاجعه جمعه خونین، یعنی سال های 67 تا 69 شمسی، در سال 1370 باز هم رهبر شیعیان این جرأت را داشت تا دیداری با مسؤولان بعثه ایران داشته باشد. در گزارشی در این باره آمده است: امروز- 18 ذی قعده 141112 خرداد 1370- جمعی از علمای حاضر در بعثه مقام معظم رهبری، به همراه حجة الاسلام تسخیری، معاونت امور بین الملل بعثه، با شیخ العمری از روحانیون برجسته عربستان و رهبر شیعیان مدینه ملاقات کردند. این دیدار در حسینیه شیعیان مدینه واقع در یکی از نخلستان های اطراف این شهر انجام شد. شیخ العمری، با پشت سر نهادن حدود هشتاد بهار، همچون نگینی در میان شیعیان مدینه میدرخشد. ایشان دوران تحصیلات حوزوی خود را در نجف اشرف گذرانده و به عنوان یک شخصیت علمی قدیمی محسوب میشود. در مدینه شخصیت دیگری همطراز با ایشان نیست. شیخ العمری به گرمی از دیدارکنندگان استقبال کردند و به آنان خوشآمد گفتند. ایشان عنوان نمودند که شیعیان نگران سلامتی حضرت آیةاللَّه خامنهای بوده و برای صحت سلامتی ایشان دعا میکنند. نک: سیمای حج در سال 70، گزارشی از فعالیتهای بعثه مقام معظم رهبری، تهران، 1371 صص 47 و 48