دعای بلند و سر و صدا.
مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه نوشته است. «هذا یَدُلُّ عَلی أنّ السّنّة فی الدعاء التَّضرّع والإخفاء»؛ سنت در دعا، تضرع و آهسته و مخفیانه دعا کردن است.»
وی سپس روایت پیامبر صلی الله علیه و آله را که فرمود: بهترین دعاها دعای مخفی است ...
از تفسیر این آیه نیز همچون آیههای سابق معلوم میشود، مطلوب در دعا آهسته و آرام بودن آن است.
این آیه، هم افق با آیه پیش است، لذا سخنانی که در اطراف آن آیه مطرح شد در این جا نیز میتواند مطرح شود.
علاوه بر آنها، صاحب مجمع البیان از حسن بصری، یکی از مفسّران معروف نقل میکند: «بین دعوة السرّ و دعوة العلانیة سبعون ضعفاً» بین دعای سرّی و علنی هفتاد فاصله است. ذکر عدد بزرگ در کلام عرب در این گونه موارد معمولًا برای شمارش نیست بلکه برای بیان فرق زیاد است. لذا این مفسر خواسته فاصله زیاد بین دعای سرّی و دعای علنی را بیان کرده باشد.
(در قسمت روایتها، این روایتازائمههدی ذکر و به بحث گذاشته خواهد شد) مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میگوید خفیه به معنای پنهانی و پوشیده داشتن است و بعید نیست کنایه از همان تضرع بوده و غرض از ذکرش تأکید همان اظهار ذلت باشد چون شخص متذلل همواره در اثر ذلت و خواری در صدد پنهان ساختن خویش است ... خداوند دستور داده این عبارت با تضرع و زاری انجام پذیرد و با صدای بلند که منافی با ادب عبودیت است نباشد (این معنا در صورتی است که واو بین «تضرعاً» و «خفیة» واو جمع باشد).
همان گونه که ملاحظه شد علامه طباطبایی دعای بلند همراه با سر و صدا را نه تنها مطلوب و مفید ندانسته بلکه آن را مخالف با ادب عبودیت میدانند و به پرهیز از آن سفارش میکنند.
ه: وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنْ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَکُنْ مِنْ الْغَافِلِینَ.
خداوند در این آیه، یاد پروردگار را به دو قسم تقسیم کرده: یکی در دل، بدون هرگونه لفظ و به زبان آوردن و دیگری با زبان اما آرام و آهسته و به هر دو قسم آن، امر و توصیه کرده اما به
ص: 211
ذکرهای با صدای بلند نه اینکه امر نکرده بلکه از آن نهی نموده است.
صاحب المیزان در تفسیر این دو آیه فرموده: اینکه خداوند به ذکر با صدای بلند فرمان نداده نه به خاطر این است که ذکر نیست بلکه به این خاطر است که با ادب عبودیت منافات دارد و روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله (به صورت نقل به معنا) ذکر میکند که آن حضرت وقتی یکی از اصحابش با صدای بلند تکبیر میگفت فرمود: آن کسی که شما آن را میخوانید نه دور است و نه غایب.
(1) و: وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا.
(2) نمازت را نه زیاد بلند و یا خیلی آهسته نخوان و از میان آن دو راهی (میانه) انتخاب کن.
این آیه گر چه به نظر بیشتر مفسران در مورد قرائت نماز نازل شده، اما ابن عباس آن را به دعا تفسیر کرده است.
(3) هر کدام از این دو تفسیر را برگزینیم به هدف ما که بلند نکردن صدا در عبادت است کمک میکند.
خدا در این آیه پیامبرش را از عبادت با صدای بلند نهی کرده، انتخاب راه میانه را به وی پیشنهاد میکند و اگر نظر اکثریت مفسران را پذیرفته بگوییم در مورد نماز است آن گاه بر قوت بحث افزوده میشود که خداوند نخواسته و رضایت نمیدهد بهترین عبادت بندگانش با صدای بلند انجام گیرد.
تا اینجا گلچینی از آیات مورد توجه قرارگرفت و از آنها توصیه به آرام برگذار کردن دعا فهمید شده و در موارد مذکور نمونهای یافت نشد که دعای بلند همراه با سر و صداهای معمول را تجویز نماید.
اما آیات دیگری نیز وجود دارد که کلی است و میتوان از کلیت آنها در این بحث استفاده نمود، به چند مورد آن اشاره میگردد:
الف- وَهُوَ اللَّهُ فِی السَّمَوَاتِ وَفِی الْأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَجَهْرَکُمْ وَیَعْلَمُ مَا تَکْسِبُونَ.
(4) اوست خدا در آسمانها و در زمین، آشکار و پنهان شما را میداند و بدان چه به دست میآورید آگاه است.
ب- عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِی* سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ ....
(5) او دانای به غیب و شهود و بزرگ و متعالی است، برای او یکسان است پنهانی یا آشکارا سخن بگوید (هر دو را میشنود و بدان آگاه است).
ج- إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ
1- تفسیر المیزان، ج 8، ص 382
2- الاسراء 17: 110
3- تفسیر جامع البیان، ج 6- 5، ص 446
4- الانعام 6، 3
5- الرعد 13 9 و 10
ص: 212
وَیَعْلَمُ مَا تَکْتُمُونَ.
(1) او سخنان آشکار و آنچه پنهان میکنید میداند (چیزی بر او مخفی و پوشیده نیست).
د- وَأَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوْ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.
(2) گفتار خود را پنهان کنید یا آشکارا سازید [برای خدا تفاوتی نمیکند] او آگاه است به آنچه در سینهها میگذرد.
ه.- ... إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهرَ وَمَا یَخْفَی.
(3)او آشکار و نهان را میداند.
این دسته آیات به ما میآموزد خداوند عالم و آگاه به تمام وجود ما است و در بربر علم او چیزی نمیتواند خود را در بوته ابهام نگه دارد، او نه تنها آگاه به ظواهر است که نهان و ذات پنهان را نیز میداند (این خود بحثی است طولانی که این کوتاه سخن را مجالی برای ذکر آن نیست) حال که چنین است چه لزومی دارد انسان هنگام خواندن آن عالِم السّر و الخفیّات، صد را بلند کرده و او را [نعوذ باللَّه] تا حد یک فرد کر و کور تنزل دهد و اگر دعا کننده به آن حد از معرفتنرسیده باشد و نفهمد با چه مقامی سخنمیگوید باید بداند هرگز به مطلوب خود به طور کامل راه نخواهد یافت.
اما روایات
روایات نقل شده از پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام نیز به تبع آیات، دعای سری و مخفی را سفارش میکنند.
1- اسماعیل بن همام از امام رضا علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمود:
«دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِینَ دَعْوَةً عَلانِیَةً»
یک دعای سرّی بنده معادل هفتاد دعای علنی است.
(4) این روایت همان گونه که مرحوم مجلسی رحمه الله نیز بیان کرده از نظر سلسله سند صحیح میباشد و میفماند که دعای مخفی افضل از دعای آشکار است به شرط آن که دعای آشکار شائبه ریا نداشته باشد و الا هیچ گونه فضلی در آن متصور نخواهد بود.
(5) 2-
«دَعْوَةٌ تُخْفِیهَا أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ سَبْعِینَ دَعْوَةً تُظْهِرُهَا»
یک دعای مخفیافضل ازهفتاددعای علنی است.
(6) این روایت تأکید و تأیید کننده مفهوم روایت قبل است و ذکر عدد بزرگ در کلام عرب همان گونه که قبلًا ذکر شد برای بیان ارزش فضل زیاد میآید.
3- امام صادق علیه السلام فرمود:
«مَنْ ذَکَرَنِی سِرّاً ذَکَرْتُهُ عَلانِیَةً»
(7)هر کس مرا در سرّ بخواند من او را آشکارا یاد میکنم. این روایت نیز مانند روایتهای
1- الانبیاء 21 110
2- الملک 67 14
3- الاعلی 87 7
4- کافی ج 2، باب اخفاء الدعاء، ص 476
5- مرآة العقول، ج 12، ص 33
6- همان.
7- کافی، ج 2، باب ذکراللَّه عزوجل فی السرّ، ص 501 و 502
ص: 213
قبل بیان کننده شرف و فضل دعای مخفی است. اما در مورد اینکه خداوند چگونه دعا کننده مخفی را یاد میکند سخنان فراوانی گفته شده که از حوصله این بحث خارج است.
4- زراره از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل میکند:
«لا یَکْتُبُ الْمَلَکُ إِلَّا مَا سَمِعَ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً فَلا یَعْلَمُ ثَوَابَ ذَلِکَ الذِّکْرِ فِی نَفْسِ الرَّجُلِ غَیْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِعَظَمَتِهِ».
(1)ملک (مأمور ثبت اعمال) چیز نشنیده را ثبت نمیکند و این در حالی است که خداوند توصیه به دعای سرّی نموده است پس نتیجه گرفته میشود که ثبت و پاداش دعای سرّی با خود خداست و خود ضامن چنین دعایی است (این دعا چون بیواسطه است از مراحل عالی پاداش برخوردار خواهد بود).
مرحوم مجلسی در شرح این روایت چند مسئله را متذکر شده است:
اول: ذکر قلبی از ریا خالی است، چرا که وقتی ملائکه از آن باخبر نشوند چگونه دیگران میتوانند از آن اطلاع یابند بنابراین هیچ گونه ریایی در آن متصور نیست.
دوم: ذکرقلبی برذکرآشکار رجحان دارد و این برداشت از آیه بعدی مورد بحث ظاهراً است، چون در آیه واژه «دون الجهر» مقدم بر «القول» شده است و این تقدم بیان کننده رجحان و عظمت دعای مخفی بر دعای آشکار است.
سوم: از تخصیص تضرع و خفیه به ذکر قلب معلوم میشود عمده تضرع با ذکر قلبی حاصل میشود نه با ذکر آشکار و زبانی.
مرحوم مجلسی در پایان نتیجه گرفتهاست، هر کاری که موافق با فرمان خداوند سبحان بود دارای ثواب است و ذکر مخفی از اعمالی است که مورد فرمان خدااست. خدا میتوانست علامتی قرار دهد که ملائکه بر اعمال سرّی آگاه شده، بتوانند آن را ثبت کنند. اما اینکه برای آنان چنین نشانهای قرار نداد به خاطرشدتعنایت خداوند به چنین عمل است که وفور ثوابش را فقط خودش میداند و بس و ثبت آن فقط در حیطه علم خداوندی میتواند جای گیرد.
(2) 5- «خَیرُ الدُّعاء الخفی و خیر الرِّزق ما یکفی».
(3)بهترین دعا دعای مخفی و بهترین رزق رزقی است که مکفی انسان باشد.
1- همان.
2- مرآة العقول، ج 12، صص 142 و 141
3- تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 321 به نقل از مجمع البیان.
گفتنی است در کتب روایی «خیر الدعاء ...» با تعبیر «خیر الذِّکر ...» آمده است.
ص: 214
6- در تفسیر مجمع البیان نقل شده روزیپیامبرخدا صلی الله علیه و آله برمردمیعبور کردند که صدای خود را به «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» و تکبیربلندهکرده بودند پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
«ایهاأَیُّهَا النَّاسُ ارْبَعُوا عَلَی أَنْفُسِکُمْ أَمَا إِنَّکُمْ لا تَدْعُونَ أَصَمَّ وَ لا غَائِباً وَ إِنَّمَا تَدْعُونَ سَمِیعاً قَرِیباً مَعَکُمْ».
(1)ای مردم به خود باز گردید (در کار خود تفکر کنید) آیا شما ناشنوا و غایبی را میخوانید (که چنین صدای خود را بلند کردهاید) بلکه شما شنوایی که با شما هیچ گونه فاصلهای ندارد میخوانید.
این فرمایش پیامبر نهی ضمنی در خود دارد بدین گونه که میخواهد به آنان بفهماند این چگونه دعایی است که این قدر قال و قول دارد در صورتی که شما کسی را میخوانید که از رگ گردنتان به شما نزدیکتر است.
و این بود خوشهای از دهها و صدها توصیه از بزرگان دین در مورد ادب راهیابی به حریم با حرمت ربوبی.
نتیجه گیری
از جمع آیات و روایات به دست میآید مطلوب در دعا آهسته و آرام خواندن آن است و بلند خواندن و سر و صدا به راه انداختن نه تنها توصیه نشده بلکه همان گونه که مشاهده شد پیامبرخدا صلی الله علیه و آله از آن نهی فرمودند دعا کننده نباید تنها با زبانش چیزی را بخواهد بلکه باید با تمام وجود احساس نیاز کرده خواستهاش را از خدا طلب کند که در این مواقع زبان تنها سخن گو است و بیانگر درون و روح و روان است. و از طرفی آن که از درگاهش خواهش میشود سمیع و بصیر است و همه تار و پود آدمی را میداند و از خواستههای درونی اشخاص با خبر است چه رسد به وقتی که در قالب الفاظ درآمده به زبان آید و گذشته از همه آنها عقل سلیم آدمی نیز همین برداشت را تأیید میکند چرا که هر گاه بنده بخواهد وصل به معبود شود تمرکز لازم دارد و تمرکز با داد وفریاد منافات داشته هرگز با هم جمع نمیشوند. انسان باید تمام افکار خود را متوجه او سازد تا به وصلش نائل آید، از هم گسیختگی و داد و فریاد مخالف با ادب عبودیت و در تضاد کامل با عشق ورزیدن به معبود است مگر اینکه وقتی در عشق او میسوزد از خود بیخود شده و زبان به فریاد بگشاید و عشق درونی خویش را ناخود آگاه نمایان سازد.
علاوه بر این رعایت حقوق
1- مجمع البیان، ج 2، ص 429، تفسر نور الثقلین ج 2، ص 40 به نقل از تفسیر مجمع البیان.
ص: 215
دیگران از بدیهیات اخلاقی است و نادیده گرفتن و تجاوز به آن و در نتیجه همان گونه که مورد نهی عقل و شرع بوده ناخشنودی خالق را نیز به دنبال خواهد داشت و چگونه میتوان با کاری که موجب ناخشنودی پرورگار است رضایت او را جلب کرده، وسیله باریابی به بارگاه قدسش قرار داد. بدیهی است در این حالت نه آن که صعودی متصور نیست بلکه سقوطی نیز نمایان است و این خسارتی است که هیچ عاقلی را بدان گمان نمیرود و او را نسزد که برای رسیدن به مطلوب خود از راههای غیر عاقلانه و حتی غیر شرعی استفاده کند و پیمودن آن، راهی است به بیراهه.
حال که روشن شد دعای مطلوب آهسته و آرام خواندن و رعایت حقوق دیگران است پس باید از سر و صدا و دعای بلند بهخصوص دعاهای دسته جمعی اطراف خانه توحید دست کشید و طواف کعبه و سعی بین صفا و مروه را که دو عمل عبادی است به تظاهرات مبدل نکرد
(1)و از شور آفرینیهای بیمورد جداً خودداری کرد.
(2) بیسوادی بعضی مؤمنان و شک در اشواط و توجیهاتی از این قبیل مجوز این کارها نمیشود. میتوان آنان را به ذکرهای وارد شده همچون تسبیحات اربعه که بنابر روایت منقول در اصول کافی به عنوان بهترین ذکر دانسته شده و یا ذکر صلوات بر محمد و آل محمد که آن هم بنابر روایتی از جمله بهترین دعاها شمرده شده سفارش نمود و یا لااقل یک نفر دعاهای اشواط را خوانده و به دیگران سفارش کند به صورت آهسته زمزمه کنند به امید اینکه این دو عبادت خصوصاً طواف که از ارکان حج و عمره دانسته شده بهطور صحیح به جا آورده شود و نقطه اوجی باشد برای حجاج و معتمران و طواف کنندگان اطراف خانه توحید و حریم حق.
پینوشتها:
1- هنگام سعی بین صفا و مروه خصوصاً در زمان عمره دیده میشود کاروانها به همراه یکدیگرمشغول سعی و دسته جمعی به خواندن دعاهای آن میپردازند در بعضی مواقع آن قدر صدا بلند است که واقعاً افراد را از حال و هوای عبادت خارج کرده و موجب رنج دیگران میشود.
2- در طواف کعبه ملاحظه شد جمعیت زیادی از زائران ایرانی خانه خدا هماهنگ با یکدیگر با صدای بلند به خواندن دعای جوشن کبیر مشغولند و سر هر بند با صدای بسیار بلند و حتی آزار دهنده سبحانک یا لا اله الّا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا ربّ میگویند و موجب نارضایتی دیگر عبادت کنندگان میشوند.