ندارد. و هرگاه شائبه ریا، ترس از تفسیق مردم، خوفازفقر (ی که شایع شده باشد) که هرکس حج را ترک کند بدان گرفتار شود، قصد تجارت یا هدف دیگری در آنمد نظر باشد، شخص از دایره اخلاص خارجشدهومانعیدر راه رسیدن به هدف مورد نظر خواهد بود. و کسی که به خاطر چنان پندارهای ضعیفی دشواریهای فراوان حج را تحمل کند، جز ضرر و خسارت بر آن مترتب نخواهد شد.
توبه خالص، ردّ مظالم و بریدن علاقهای که موجب میشود آدمی به غیر خدا متوجه گردد، از آداب دیگرِ حج است. این ادب از آن جهت ضرورت دارد که زائر بیتاللَّه الحرام قلبش را متوجه تعالی کند، گویا از این سفر باز نخواهد گشت و وصیتش را برای همسر و فرزندانش بنویسد و برای سفر آخرت آماده شود و هنگام تهیه اسباب و مقدمات این سفر و قطع دلبستگیهایش به یاد تهیه مقدمات سفر آخرت و قطع علایق دنیوی برای آن باشد. چقدر این سفر با سفر آخرت تشابه دارد و بدان نزدیک است!
قدر و منزلت خانه خدا و پروردگار کعبه را بزرگ دارد و بداند که اگر خانواده و وطنش را ترک میکند، به منظور امر مهم زیارت خانه خداست که شباهتی به سفرهای دنیوی ندارد. از این رو، باید متوجه باشد که در پی چیست؟ و اینکه با زیارت خانه خدا، در حقیقت به زیارت ملک الملوک میرود تا به اوج آرزویش برسدوباتوجهبه مولایش سعادتمند شود.
در این سفر، از آنچه که قلبش را در میان راه یا در مقصد به خود مشغول میکند- مانند معامله و امثال آن- خالی کند تا همه همتش برای خدا و همه حرکات و سکنات قلبش به یاد او و تعظیم شعائر او باشد.
زاد و توشه سفر حاجی حلال باشد و از خرج کردن و بخشش و انفاق نمودن، ابایی نداشته باشد؛ زیرا انفاق مال در سفر حج، انفاق در راه خداست و یک درهم آن با هفتصد درهم انفاق در مکانها و زمانهای دیگر برابری میکند.
ص: 33
امام سجاد علیه السلام همواره در سفر حج از بهترین زاد؛ مانند گردو و شکر و آرد خالص و شیرین همراه میبرد.
البته اسراف و زیاده روی و مصرف انواع غذاها به مانند مترفین مکروه است، زیرا خیری در اسراف نمیباشد، اما بخشش فراوان به مستحقین، اسراف نیست؛ و اگر مالی در این راه ضایع شود یا گرفتاری برایش پیش آید، جزع و بیتابی نکند، اگر یک درهم در این راه تباه شود، مانند آن است که هفتصد درهم در راه خدا خرج کرده است.
6- اخلاق نیکو
خُلق نیک، تواضع فراوان، پرهیز از درشتی و غلظت در سخن گفتن و فحاشی کردن و حرف لغو زدن، خروج از طاعت الهی، مبالغه در دشمنی و مجادله با دیگران که حقد و کینه را به ارمغان میآورد، از آداب این سفر است. بدیهی است که حُسن خلق تنها پرهیز از آزار و اذیت دیگران نیست، بلکه تحمّل اذیت دیگران و نرم خویی و تواضع نسبت به همراهان و متصدیان کاروان و همسفران است.
7- سادگی و پرهیز از تجملات
ساده و بدون تشریفات باشد، دنبال فخر فروشی و جمع کردن ثروت نباشد؛ چرا که در این صورت، در شمار متکبّران بوده و از جمع ضعفا و مساکین خارج خواهد شد. چنانکه بتواند مسیر مشاعر را پیاده طی کند و هدفش ریاضت نفس و تحمّل سختی در راه خدا باشد، نزد خدا عملی بهتر از این نیست ولی اگر قصدش آن است که پول کمتری خرج کند، بهتر آن است که سواره برود و پول بیشتری خرج کند، همچنین اگر از پیاده روی ناتوان باشد.
امام حسنبن علی علیهما السلام معمولًا پیاده راه میرفت و مرکبها را به همراه میبرد تا هرگاه اراده کرد، سوار شود و خدا را سپاس میگفت که چهارپایان را مسخّر او ساخته که دشواری سفر را بکاهد.
خودسازی در مراحل مختلف سفر
هرگاه زائر بیتاللَّه الحرام از وطنش خارج شد و صحراها را برای رسیدن به میقات پیمود، مرگ و خروج از دنیا تا رسیدن به مرحله قیامت و دشواریها و هول و هراس را به یاد آورد. از ترس راهزنان به یاد نکیر و منکر در قبر بیفتد و
ص: 34
از خطر حیوانات و درندگان راه به یاد مارها، افعیها، عقربها و کرمهای قبر بیفتد و با جدا شدن از خانوادهاش وحشت تنهایی قبر را به یاد آورد.
خلاصه آنکه در هر مرحلهای از این سفر، مرحلهای از مراحل زندگی پس از مرگ را یاد کند. آنگاه که وارد میقات شد و دو لباس احرام به تن کرد، پوشیدن کفن را به یاد آورد؛ همانطور که در خانه خدا او را با ظاهر همیشگیاش ملاقات نمیکنند، بعد از مرگ نیز چنین است.
لباس احرام هم مانند کفن دوخته نیست.
هنگامی که احرام بست و لبیک گفت، به یاد آورد که ندای خداوند تعالی را پاسخ میدهد و مردّد باشد که آیا به او پاسخ مثبت میدهند یا نه؛ مانند شخص امیدوار و خائفی که بر قدرت و فضل و رحمت الهی متکی است، تلبیه نخستین مرحله اعمال اوست. نقل شده که امام سجاد علیبن الحسین علیهما السلام هر گاه محرم میشد و بر مرکب مینشست، رنگش زرد شده و اعضای بدنش میلرزید و نمیتوانست لبیک بگوید و وقتی سؤال میشد: چرا تلبیه نمیگویید؟ میفرمود:
میترسم که پروردگار بگوید: «لا لَبَّیکَ» و چون لبیک میگفت، بیهوش میشد و از مرکب به زمین میافتاد و تا پایان حج همین حالت خوف را به همراه داشت.
زائر خانه خدا باید از این ندا به یاد ندای روز قیامت بیفتد که مردم از قبرها عریان و پا برهنه بر میخیزند و عدهای قبول، عدهای مردود و عدهای هم مقرّب درگاه خدا میشوند و با اینکه همگی در آغاز مردّد اند، پس از مدتی وضعیتشان روشن میشود.
آنگاه که وارد مکه میشود، متوجه باشد که وارد حرم امن شده که هرکه در آن داخل شود، از عذاب و سخط الهی در امان است. در عین حال بترسد که شاید او را طرد کنند و از حرم اخراج نمایند. گرچه باید امیدش بیش از ترسیدنش باشد؛ زیرا خانه خدا شرافت فراوانی دارد و صاحب خانه نسبت به هرکسی که بر او امید بسته باشد، کریم و بزرگوار و درهای رحمتش باز است و کسی که به سوی او کوچ نماید، مورد توجهاش قرار میگیرد. خداوند را بر این نعمت که او را به خانهاش رسانده و به زائران خانهاش ملحق ساخته سپاس گوید و از او بخواهدکه لقالی خویش را همچون دیدار خانهاش ارزانی دارد.
هنگام طواف، قلبش را آکنده از
ص: 35
تعظیم، محبت و ترس از خدا سازد و در این مرحله، خود را همچون فرشتگان الهی که بر اطراف عرش الهی طواف میکنند، حس کند و توجه داشته باشد که غرض از طواف، آن است که قلبش به صاحب خانه متوجه باشد نه اینکه فقط جسمش بر گرد خانه بچرخد. روح طواف توجه قلب به محضر ربوبی است و خانه کعبه در عالم شهادت مثال آن محضر ربوبی است.
این نکته در روایت وارد شده که بیتالمعمور در آسمانها مثال کعبه در دنیاست و فرشتگان بر گرد آن میچرخند؛ چنانکه انسانها بر گرد خانه کعبه طواف میکنند.
هنگام لمس حجرالأسود به هوش باشد که این سنگ به منزله دست راست خدا در زمین است که با او مصافحه و بیعت میکند.
هنگام لمس و چسبیدن به مستجار و قسمتهای دیگر خانه، از خداوند محبت و علاقه به خانه و صاحب خانه را بخواهد و اینکه به برکت ملاقات با هر قسمتی از خانه خدا، از آتش جهنم ایمن باشد. وقتی که به پرده خانه متوسل میشود، خواستار عفو و امنیت الهی باشد و به کسی پناه ببرد که جز او پناهگاهی نیست، از او جدا نشود مگر بعد از عفو و امنیتش.
در سعی بین صفا و مروه مانند عبدی باشد که بارها به خانه مالکش رفت و آمد میکند تا اخلاص خود را در خدمتگزاری ابراز کند و امیدوار به توجه او به دیده رحمت باشد، و رفت و آمد میان دو کفّه ترازوی قیامت را به یاد آورد که به کم و زیادی اعمالش مینگرد و میان عذاب و غفران الهی مردّد و سرگشته است.
با وقوف در عرفات و در میان ازدحام جمعیت و سر و صدای زیاد آنان و اختلاف زبانهایشان و اینکه هر گروهی در مشاعر به دنبال رییس گروه است، به یاد عرصههای قیامت و مراحل دشوار آن و پراکندگی مردم با حالت سرگردان باشد و اینکه هر امتی به دنبال پیامبر خویش بوده و به شفاعت او نزد پروردگار عالم امیدوار است.
حاجی در این سفر به درگاه خدا تضرّع کند و خواستار قبولی حجش و حشر با رستگاران باشد. روز عرفه روز شریف و موقف هم موقف عظیمی است. انسانها در یک جا جمع، قلبها به
ص: 36
سوی حق متوجه و دستان مردم به سوی محضر ربوبی بلند است و گردنها کشیده و چشمها خیره و موقف از بزرگان و نیکان و صاحبان قلوب خالی نیست؛ ازاینرو، بعید نیست که به واسطه آنان فیض الهی به همگان نایل شود؛ چرا که از لطف و کرم او انتظار نمیرود که تلاش همگانی را ضایع سازد و به غربت و جدایی آنان از خانواده وفرزندان رحم وشفقت نیاورد. از این رو، درروایات وارد شدهکه ازبزرگترین گناهان آن است که انسان در عرفات حاضر شود و گمان کند که آمرزیده نشده است.
هنگامی که از عرفات حرکت کرد و وارد مشعر الحرام شد، به یاد داشته باشد که خداوند پس از خروج او از حرم اجازه ورود داده، چون مشعر جزئی از حرم است و عرفات خارج حرم. با این ورودِ دوباره، به حرم امیدوار باشد که حجش مورد قبول واقع شده و به خدا نزدیک گشته و از عذاب او ایمن و از اهل بهشت شده است.
هنگامی که وارد منا شد و جمرات را رمی کرد، امتثال امر پروردگار و تشبّه به ابراهیم خلیل علیه السلام را قصد نماید. زمانی که شیطان بر ابراهیم ظاهر شد تا حجش را فاسد کند و خداوند برای طرد شیطان، امر فرمود تا بر او سنگ پرتاب کند. رمی جمرات نیز در حقیقت رمی شیطان و طرد او و به خاک مالیدن بینی اوست در راه امتثال خداوند و عبادات او.
هنگامیکه قربانی را ذبح کرد، در واقع اشاره به این مطلب دارد که با انجام حج بر نفس و شیطان غلبه کرده و آن دو را هلاک نموده است، بههمین جهت استحقاق رحمت و بخشش الهی را دارد؛ چنانکه در حدیث وارد شده که در برابر هر عضوی از قربانی، عضوی از پیکر انسان از آتش جهنم آزاد میشود.
زائر بیتاللَّه الحرام باید بکوشد که پس از انجام حج، اعمال و رفتارش بهتر از گذشته شود تا بدین وسیله بر اعمال و مناسکش صحّه بگذارد و نشانهای بر قبول حجش باشد؛ چنانکه در روایات به این مطلب اشاره شده است.