سخت، به خاطر فراموش کردن روز حساب در انتظارشان میباشد.
از کجا میآیی؟ گفت: از سر قبر برادرم عبدالرحمان. از او پرسیدم: آیا پیامبر از آن منع نکرد؟ پاسخ داد: آری، «کان نهی عن زیارة القبور ثمّ أسرّ بزیارتها»؛
از این رو ترمذی در ذیل حدیث ابوهریره- که میگوید: «إنّ رسول اللَّه لعن زوارات القبور»
- آورده است: «إنّ هذا کان قبل أن یرخّص فی زیارة القبور، فلمّا رخّص دخل فی رخصته الرجال و النساء»؛
«این نهی مربوط به پیش از اجازه آن حضرت در مورد زیارت قبور بود، پس از آنکه اجازه داد، این اجازه شامل زن و مرد میگردد.»
بدین ترتیب، میبینیم که وجود آرامگاه، کتابخانه، مسجد و هر بنای یادبودی بر روی قبور درگذشتگان مؤمن و به خصوص پیامبران، امامان و اولیا و صالحان و زیارت قبور آنان، در اسلام منع نشده است و برخی روایات که در این زمینه در کتب اهل سنت آمده است قابل استناد نیست، چنانکه آقای دکتر زکییمانی، ازچهرههای سرشناس حجاز به آن اشاره و آن را نقد کرده است.
روایت و حدیث، پس از قرآن کریم، نخستین منبع استنباط احکام است و بخش عظیمی از فرهنگ غنی و قوی اسلام از راه سنت و حدیث پیامبر خدا و اهلبیت معصوم علیهم السلام به مسلمانان رسیده است، و از این رو، حدیث دارای جایگاه مهمی است و محدّثان حق بزرگی بر جامعه اسلامی دارند؛ زیرا آنان با تلاش و کوشش خویش در عصر تقیّه و خفقان، علوم مختلف اسلامی را از پیشوایان راستین دریافت کرده و از راه نقل و نشر شفاهی و کتبیِ آنها، نسلهای بعدی را از ثمرات آن برخوردار ساختهاند. در این راستا، امام صادق علیه السلام برای جلب افکار عمومی به جایگاه والای محدّثان به معاویةبن عمّار میفرماید:
ص: 130
ایمان قلبی شیعیان ما را تقویت نماید، برتر از هزار عابد است.»
داودبن قاسم، کتابِ «یوم و لیله» یونس مولی آل یقطین را به امام حسن عسکری علیه السلام ارائه میدهد، حضرت میفرماید:
«أعْطاه اللّهُ بکلِّ حرفٍ نوراً یوم القیامة».
(1) «خداوند در برابر هر واژه آن، نوری در قیامت به او میبخشد.»
علی بن جعفر علیهما السلام از امامزادگان جلیلالقدر و محدّثان برزگواری است که به برکت عمر نسبتاً طولانی خویش، احادیث بسیاری از سرچشمه زلال ولایت دریافت و با نقل شفاهی و مکتوبِ آنها، جامعه شیعی را از آنها بهرهمند ساخت.
شیخ مفید رحمه الله درباره او مینویسد:
«کان رحمه الله راویة للحدیث، سدید الطریق، شدید الورع، کثیر الفضل».
(2) امین الإسلام طبرسی نیز از او به عنوان «راویة للحدیث، کثیر الفضل و الورع»
(3) یاد میکند. «تعبیر راویة للحدیث»، به جای «راوی»، از او، برای آن است که «الراویّة صیغة مبالغة، أیکثیر الروایة»؛
(4) «روایة صیغة مبالغه است و به محدثی گفته میشود که اخبار بسیاری روایت کند.»
علی بن جعفر- که رحمت خداوند بر او باد!- کسی است که روایات بسیار نقل کرده، با سند محکم. او دارای فضل و دانشی سرشار و پرهیزکاری فراوان است.
علی بن جعفر و حوزههای فعالیت او:
الف: مدینه: علیبن جعفر در عصری میزیست که از میان تمام امکانات، که برای نشر و توسعه یک مکتب لازم است، تنها اخذ و نقل حدیث به صورت محدود امکانپذیر بود، آنهم گاه وضعیتی پیش میآمد که دسترسی مردم به پیشوایان معصوم دشوار میشد.
چنانکه هارونبن خارجه از مردی شیعیسخن میگویدکه زن خودرادریک نوبت سه طلاقه کرده و بعد از پشیمانی، نزد امام صادق علیه السلام- که در حیره تحت نظر و ممنوعالملاقات بوده- میرود وناگزیر با پوشیدن لباس روستایی و تظاهر به شغل خیار فروشی، خدمت امام علیه السلام میرسد، امام به او میفرماید: «ما أجود ما احتلت»؛ «به راهکار خوبی توسّل جستهای،
1- همان، ص 150، ح 25
2- ارشاد، ص 287
3- إعلام الوری، ص 1، ح 548
4- بحار، ج 2، ص 145، ذیل حدیث 8
ص: 131
وسپس پاسخ صحیح را از آن حضرت میشنود.»
(1) و بدینسان اصحاب از فرصتهای پیش آمده، حدّاکثر بهره برداری را در جهت نشر حدیث میکردند. و علیبن جعفر از جمله آنان بود. او در مدت سکونت خود در مدینه، در مسجد النبیّ مینشست و احادیث ائمه علیهم السلام را روایت میکرد، در این راستا، محمدبن حسنبن عمار میگوید:
«کُنْتُ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَالِساً بِالْمَدِینَةِ وَ کُنْتُ أَقَمْتُ عِنْدَهُ سَنَتَیْنِ أَ کْتُبُ عَنْهُ مَا یَسْمَعُ مِنْ أَخِیهِ یَعْنِی أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام».
(2)«من نزد علی بن جعفر در مدینه نشسته بودم و مدت دو سال بود که روایاتی را که او از برادرش ابوالحسن [امام کاظم علیه السلام] نقل میکرد مینوشتم».
و ابن عنبه میگوید: در روایت آمده است که علی عُریضی در جمع اصحاب و شاگردانش نشسته بود، محمدبن علی [امام جواد علیه السلام] وارد شد، علیبن جعفر از جا برخاست و او را در جایگاه خویش نشاند و تا او آنجا بود به احترام او سخن نگفت.
(3) ب: کوفه: علی بن جعفر حوزه فعالیت علمی خویش را به بیرون از زادگاهش (مدینه) نیز گسترش داد و به هر جا که متقتضی دید، هجرت کرد. عالم بزرگوار محمد تقی مجلسی رحمه الله، پدر بزرگوار مرحوم علّامه مجلسی مینویسد: بهطور مسموع، اهل کوفه، علیبن جعفر را به کوفه دعوت کردند و او برای مدت زمانی در آنجا اقامت کرد «و أخذ أهل الکوفة الأخبار منه، و أخذه منهم أیضاً»؛ «محدثان کوفه، به اخذ حدیث از محضر او مشغول بودند و او نیز از احادیث آنها بهره میگرفت.»
(4) ج: قم: وی در ادامه سخن خود میافزاید: «ثمّ استدعی القمّیّون نزوله إلیهم، فنزلها، وکان بهاحتّی مات بها».
(5)«پس از گذشت مدتی از اقامت او در کوفه، محدثان قمی از او خواستند تا به قم برود و او به آنجا وارد شد و تا هنگام وفات در قم زیست.»
تردیدی نیست که فراخوانی او به قم که پایگاه جمعی از محدثان نامدار شیعه بود، نیز بهمنظور استفاده از محضر او صورت گرفته است. گرچه بعضی همچون مجلسی دوم و مرحوم مامقانی ورود او به قم را به دلایلی که از نظر آنها صحیح بوده است، درست ندانستهاند.
1- بحار، ج 47، ص 171، ح 16
2- کافی، ج 12، ص 258، ح 1؛ سفینه البحار، ج 2، ص 244
3- عمدة الطالب، ص 241
4- روضة المتقین، ج 14، ص 119؛ سفینة البحار، ج 2، ص 244
5- همان مدرک.
ص: 132
وفات علی بن جعفر
تاریخ وفات آن بزرگوار؛ مانند تاریخ ولادتش، بهدرستی مشخص نیست و تنها این اندازه روشن است که او فرزند کوچک حضرت امام صادق علیه السلام بوده و در کودکی پدر را از دست داده و به نقلی تا عصر امام هادی علیه السلام زیسته است
(1) و بهتقریبی که در جای خود گفته شده، ولادتش احتمالًا در سال 135 بوده است ودرگذشت ویدرسال 220 بوده است. و بدین ترتیب مدت زمان حیات او به 85 سال بالغ میگردد
(2) ولی مرحوم مامقانی در صد احتمالات را بالاتر برده و عمراورابه 120 سال افزایش داده است.
(3) و از میان اهل سنت، ذهبی و ابن حجر تاریخ وفات او را سال 210 ه. ق.
ثبت کردهاند.
آرامگاه علی بن جعفر
از آنجا که در مورد هجرت او به ایران اختلاف نظریههایی وجود دارد، در نتیجه، دامنه آن به محل آرامگاه او نیز کشیده شده و ازاینرو در این باره سه نظریه گفتهاند: قم، سمنان و عُریض. ولی دو مورد نخست اعتبار چندانی ندارد و آنچه معروفتر است، بودن آرامگاه او در عُریض میباشد.
عریض تصغیر عَرْض یا عُرْض است، و در حوادث مربوط به عریض آمده است. ابوسفیان در جریان تاخت و تازهای خود به نواحی مدینه، آنجا را مورد تجاوز قرار داده و درختچههای نخل را به آتش کشیده است. این منطقه در شرق مدینه واقع است و دارای نخلستان معروفی است و سادات عریضی که نسب آنان به علی بن ابی طالب علیه السلام میرسد، به آنجا منسوباند.
(4) عریض درگذشته در یککیلومتری مدینه قرار داشته لیکن اکنون جزو شهر گردیده است.
مرحوم محدث نوری که خود او را در آنجا زیارت کرده و معتقد است که آرامگاه او در عریض است اینگونه آورده است: «و علیه قبّة عالیه» «بر روی آرامگاه او گنبد و بارگاهی رفیع وجود دارد.»
(5) علی بن جعفر و محدثان بزرگواری چون او، حقی بزرگ بر جامعه اسلامی ما دارند و کمترین حق آنها حرمت نهادن با زیارت قبور مطهّر آنها است ولی متأسفانه در سال گذشته چنانکه در گزارش مربوط بهاین حادثه تألمبار
1- عمدة الطالب، ص 241
2- مسائل علی بن جعفر، صص 29، 30
3- تنقیح المقال، ج 2، ص 273
4- معجم معالم الحجاز، ج 6، صص 87، 88
5- مستدرک، ج 3، 626
ص: 133
آمده، مسجد و آرامگاه آن بزرگوار تخریب گردیده است.
تخریب مسجد، کتابخانه و آرامگاه علی بن جعفر علیه السلام
یکی شاهدان عینی ماجرا را چنین تعریف می کند:
سپیده دمِ یکی از روزهای اوایل شهریور 1381 شمسی که هوا هنوز تاریک و روشن بود، جمعی از نیروهای نظامی عربستان، به سوی منطقه عُرَیض سرازیر شدند. آنان سخت مسیر عبور و مرور مردم را از دو سوی راه منتهی به حرم علیبن جعفر علیه السلام مسدود کردند و سپس با ماشین آلاتی که با خود به همراه آورده بودند، بهگونهای شتابزده به تخریب مسجد و مقبره آن بزرگوار پرداختند و سپس در اقدامی غیر انسانی و اسلامی، دو قبری را که در آنجا قرار داشت، نبش کردند.
در یکی از آنها، تنها قطعاتی استخوان وجود داشت و از آرامگاه دیگر، پیکری تازه و سالم پدیدار شد، بهگونهای که گویی، روز پیش از این حادثه به خاک سپرده شده بود، بی درنگ آنها را با آمبولانسی که در محل حاضر بود، بهسوی قبرستان بقیع انتقال دادند و سپس در قسمت مرتفع، آنجاکه آرامگاه ائمهاطهار علیهم السلام قرار دارد، دفن نمودند.
آقای زکی یمانی، درباره تخریب قبر علیبن جعفر عُرَیْضی و دیگر آثار اسلامی در آن کشور، سوگمندانه مینویسد:
«... من از طرحها و توطئههای پیدا و پنهانی که درباره آثار اسلامی در جریان است، بسیار بیمناکم. اقدام اخیری که در مورد قبور خاندان پیامبرخدا صلی الله علیه و آله انجام پذیرفت و در جریان آن، مسجد، مدرسه و کتابخانه علی عُریضی، فرزند امام جعفر صادق علیه السلام، نواده رسولخدا صلی الله علیه و آله تخریب گردید، به اندازهای زشت و هولناک است که خطرهای خارجی را از یاد میبرد؛ چرا که خسارات آنها روزی جبران میگردد ولی خطرهایی که آثار اسلامی را تهدید میکند، برای همیشه آنها را به نابودی میسپارد و من احساسم این است که توطئهای حساب شده برای حذف و نابودی آنها از عرصه هستی در جریان است.
اگر من بخواهم آماری از آثار مهم اسلامی که تاکنون در مکه مکرمه و در مدینه منوره به بهانه جلوگیری از بدعت و
ص: 134
شرک، تخریب گردیدهاند بشمارم، سخن به درازا میکشد و در نتیجه از هدف اصلی دور میافتم. آنچه اینجا مینویسم در حقیقت رنجنامه مظلومی است که پیمانه شکیباییاش لبریز گردیده و توان سکوت را از دست داده است.
اسلام یگانه دینی است که تاریخ آن را در کتابها میخوانیم و آثار برجای مانده از آن را که تجسّم عینی آن تاریخ است، بر پهنه طبیعت به نظاره مینشینیم و بدین ترتیب باورهای دینی و اسلامی ما تقویت میگردد و از این رو تخریب آثار رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهلبیت و صحابه آن حضرت، در هر وضعیتی جایزنیست. آنها امانتهایی هستند که بهدست ما سپرده شدهاند و چنانچه نسبت به این مواهب الهی شتابزده و بد عمل کنیم، تاریخ از ما به نیکی یاد نخواهد کرد.
اگر عمر بن خطاب دستور بریدن «شَجَرة البیعه» را [درختی که در منطقه حدیبیه اصحاب در زیر آن، با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کردند] صادر کرد، برای آن بود که زمان درازی از شرک و بتپرستی مسلمانان نمیگذشت و او بیم آن داشت که آنها باردیگر به آن عقاید باز گردند، ازاینرو، جای آن را هم کور کرد، بهگونهای که کسی آنجا را نمیشناخت، ولی نظر دیگر صحابه چنین نبود، بلکه آنان هرگاه به سوی مکه حرکت میکردند و به آنجا میرسیدند، در جایی که به گمانشان نزدیک جایگاه آن درخت بود، نماز میگزاردند و بر این کار اصرار داشتند و آن خطری را که عمر احساس میکرد این احساس برای آنان به وجود نیامد. اینان خود از همان کسانی بودند که زیرهمان درخت با آن حضرت بیعت کرده وپیامبرخدا صلی الله علیه و آله ازآنها «خَیُر اهلِ الأرْض»؛ «بهترین مردم زمین» یاد کرده بود.
(1) پیوسته این درد قلبم را میفشارد و تلخی این خاطره ذائقهام را میآزارد که خانه حضرت خدیجه علیها السلام را در مکه منهدم ساختند؛ خانهای که 28 سال پیامبر صلی الله علیه و آله در آن زیست و پسران و دخترانش در آنجا به دنیا آمدند و از همانجا به مدینه منوّره هجرت کردند.
من بهدرون آن خانه پربرکت وارد شدم و آن را همانگونه که کتابهای تاریخ توصیف کردهاند، یافتم.
هم اینک شایعاتی در مورد تخریب بنایی که در جایگاه ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله ساخته شده در جریان است، گرچه ساختمان اصلی این هر دو خانه را بیش از
1- صحیح بخاری بحاشیة الامام السندی، ج 3، ص 69، ح 4154 و ص 71، ح 4162- 4164
ص: 135
هفتاد سال است که ویران کردهاند و بهدستور ملک عبدالعزیز، در جای مولد النبیّ، کتابخانه و در محل خانه حضرت خدیجه «مدرسه تحفیظ القرآن» ساختهاند.
چنانکه شایعاست «مسجدالبیعه» نیز که در جایگاه بیعت اوسیان و خزرجیان با پیامبر نزدیک منا قرار دارد، بهزودی تخریب خواهد شد. این مسجد در سال 144 ه. ق. در آنجا بنا گردید و سپس در سال 629 ه. ق. و نیز در سال بعد بازسازی گردید و تاریخ بنای آن به حدود سال 600 ه. ق. باز میگردد.
اگر من بخواهم مساجد و دیگر اماکن و آثار فراوان مدینه منوره را که منهدم گردیده است بشمارم، این نوشتار به درازا خواهد کشید و بهطوری که شایع است، این روند تخریب از این پس نیز ادامه خواهد یافت، ولی در میان همه آن آثار، تخریب قبور اهل بیت علیهم السلام و قبر علی عریضی فرزند امام صادق علیه السلام متوفای سده سوّم هجری، وحشتناکتر و نگران کنندهتر میباشد؛ زیرا قبور درگذشتگان هرجا که باشند باید مصون بمانند تا چه رسد آرامگاه کسانی که خداوند به احترام و گرامی داشت آنان امر فرموده است ...»
(1) پینوشتها:
1- رمضان 1423 زکی یمانی.