نوع مقاله : اسرار و معارف حج
نویسندگان
موضوعات
اشاره:
کتاب «مصباح الحرمین» نوشته «مولی عبدالجبّار بن زینالعابدین شکویی»، از علمای قرن چهاردهم قمریاست که در سال 1321 قمری نگاشته است.
مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در کتاب «الذّریعه» درباره کتاب پیشگفته چنین آورده است: «مصباحُ الحرمین للمولی عبد الجبّار بن زینالعابدین الشکوئی، أوّله [الحمدُ للَّهِ الّذی عظّم شعائرَ الإسلام] فرغَ منهُ 1321 و فیه تمام اعمال المدینة و المکّة المعظّمة، طبع فی 1327». (1) آگاهیها واطلاعات ثبت شده در کتابِ «مؤلّفینکتب چاپیِ فارسی و عربی» نوشته «خانبابا مشار»، درباره آن چنین است: «آخوند عبدالجبّار بن آخوند حاج زینالعابدین، پیشنماز زاده شکوئی، زنده در سال 1323 قمری، از فضلای قرن چهاردهم هجری و از مردمان قفقاز است ...». (2) کتاب «مصباح الحرمین»، که در 460 صفحه و با خطی خوش و خوانا، در سال 1327 قمری، بهشیوه سنگی در تبریز بهچاپ رسیده، دربرگیرندهمناسک، اسرار، فواید و ثوابهای حجّ بیتاللَّه الحرام و زیارتگاههای مدینه منوّره و زیارت بزرگان مدفون در شهرهای مکّه و مدینه است و شامل سه بخش اساسی است:
1- الذریعه، ج 21، ص 106
2- مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، از آغاز چاپ تا کنون، ج 3، ص 708
1- میاه: آبها، لغتنامه.
2- با پیروی و متابعت.
3- اضیاف؛ جمع ضیف، میهمانان.
4- آل عمران: 97
5- حجّ: 27
1- عبارت متن «الأرواح»، مصحح.
2- آل عمران: 97
3- نهجالبلاغه، 45، خطبه 1
1- تَشْکیک؛ شکّ و تردید، لغت نامه.
2- عنکبوت: 1 و 2
3- با اندکی تغییر: نهجالبلاغه، ص 293 خ 192؛ کافی، ج 4، ص 198، ح 2
1- حَلْی؛ پیرایه، زیور، لغت نامه.
2- الحُلَل: بُرودُ الْیَمَن. لسانالعرب 11، ص 172. بُرود: جمع بُرْد؛ بُرْد: جامهای بوده است قیمتی و گرانبها، قماشی است مخصوص یمن که آن را بُرد یمانی گویند. لغت نامه.
3- حَقیق؛ لایق، درخور، درست، لغت نامه.
4- کافی، ج 4، ص 197، ح 1؛ احتجاج، ج 2، ص 335 با اندکی تغییر؛ امالی صدوق، ص 616، ح 4؛ التوحید، ص 253، ب 36، ح 4؛ عللالشرائع، ج 2، ص 430، ب 142، ح 4
5- با اندکی تغییر مستدرک 8، ص 10، ب 1 ضمن، ح 8924- 10 و 8، ص 35، ب 24 ضمن، ح 9004- 4؛ بحار، ج 96، ص 11، ب 2، ح 34؛ فقهالرضا، ص 214، ب 31
6- با اندکی تغییر در واژهها مستدرک 8، ص 41، ب 24 ضمن، ح 9022- 22 و 8، ص 62، ب 41، ح 9078- 10؛ عوالیاللآلی 1، ص 427، ح 114 و 4، ص 33، ح 117؛ جامعالسعادات 3، ص 311
1- ابوقُبَیْس، نام کوهی مشرف به مکّه از جانب غربی است. لغت نامه.
2- التهذیب، ج 5، ص 19، ب 3، ح 2؛ وسائلالشیعه، ج 11، ص 113، ب 42، ح 4385؛ عوالیاللآلی، ج 4، ص 24، ح 76
3- وسائلالشیعه، ج 11، ص 103، ب 38، ح 14358؛ بحار، ج 96، ص 254، ب 47، ح 20؛ ثوابالأعمال، ص 47
1- عبارت متن: «انَبِّئُکُمْ». مصحّح.
2- کهف: 103
3- عوالیاللآلی، ج 2، ص 86، ح 232
4- طه: 124
5- التهذیب، ج 5، ص 18، ح 3؛ وسائلالشیعه، ج 11، ص 25، ب 6، ح 14151؛ مستدرک، ج 8، ص 16، ب 5، ح 8946؛ بحار، ج 96، ص 6، ب 2، ح 6؛ عوالی اللآلی، ج 3، ص 151، ح 4؛ فقه القرآن، ج 1، ص 326
6- عوالی اللآلی، ج 4، ص 30، ح 101
7- عوالی اللآلی، ج 4، ص 30، ح 101
8- فَزَعِ اکْبَر؛ کنایت از قیامت و رستاخیز است، لغتنامه.
9- کافی، ج 4، ص 258، ح 26؛ الفقیه، ج 2، ص 229، ح 2272؛ وسائلالشیعه، ج 3، ص 162، ب 13، ح 3291؛ بحار، ج 7، ص 302، ب 15، ح 54؛ المحاسن، ج 1، ص 72، ب 121، ح 147
10- آلعمران: 96
11- روضالجنان 4، ص 437؛ جلاء الاذهان 2، ص 84
12- مُحاذی؛ مقابل، رویاروی. لغت نامه.
13- الفقیه، ج 2، ص 190، ح 2110؛ بحار، ج 55، ص 5، ب 4، ح 2؛ عللالشرائع، ج 2، ص 398، ب 138، ح 2
1- بحار، ج 11، ص 325، ب 3، ح 43 و 96، ص 58، ب 5، ح 14؛ علل الشرایع، ج 2، ص 399، ب 140، ح 5؛ قصصراوندی، ص 83، ف 3، ح 73
2- در مورد کعبه، بنا به مقتضیات متن، به منابع آن اشاره شده است، امّا در مورد کربلا، روایت مؤیّدمطلب فوق، در این منابع ذکر شده است: مستدرک، ج 10، ص 324، ب 51، ح 12098- 6؛ بحار، ج 109، ص 98، ب 15، ح 15؛ کاملالزیارات، ص 269، ب 88، ح 8
3- بحار، ج 86، صص 89- 98 و 117
4- وسائلالشیعه، ج 13، ص 296، ب 1، ح 17788؛ بحار، ج 6، ص 96 ف 2، ح 2 و 11، ص 110، ب 1، ح 24 و 55، ص 58 ب 7، ح 5 و 96، ص 33، ب 4، ح 10؛ عللالشرایع 2، ص 406، ب 142، ح 7؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام 2، ص 90 ب 33 ضمن، ح 1
5- بحار، ج 11، ص 109، ب 1، ح 23 و 96، ص 31، ب 4، ح 6؛ عللالشرایع 2، ص 402، ب 142، ح 3
1- قِتال؛ مقابله، با یکدیگر کارزار کردن. لغت نامه.
2- جِدال؛ خصومت کردن با کسی. لغت نامه.
3- حَلیلَة؛ زوجه، منکوحه. لغت نامه.
4- کافی، ج 4، ص 210، ح 17؛ بحار، ج 15، ص 170، ب 1، ح 97
5- رُعاف؛ خون بینی، خونی که از دماغ به راه بینی برآید. لغت نامه.
6- طاعون؛ مرگامرگی، شآمت و مرگ عام. لغت نامه.
7- کافی، ج 4، ص 211، ح 18؛ بحار، ج 15، ص 170، ب 1، ح 97
1- وَصْلَه؛ هرچیز که آن را به چیز دیگر پیوند کنند، پاره جامه و کاغذ و غیره. لغت نامه.
1- صَنادید؛ مِهتران و بزرگان. لغت نامه.
2- با اندکی تغییر کافی، ج 4، ص 217، ح 3؛ الفقیه، ج 2، ص 247، ح 2320؛ وسائلالشیعه، ج 13، ص 214، ب 11، ح 17588؛ بحار، ج 15، ص 337، ح 7 و 8
3- مُلْتَجی؛ پناه جوینده، آنکه پناه میگیرد به سوی کسی و یا چیزی. لغت نامه.
4- مشروح این ماجرا در بحار، ج 68، ص 123، ب 123 ذیل، ح 1 نقل شده است.
1- قَواعِدُ الْبَیْت؛ اساسُ البَیت، بنیادهای خانه. لغت نامه.
2- کافی، ج 4، ص 222، ح 8؛ وسائلالشیعه،، ج 13، ص 218، ب 12، ح 17596؛ بحار، ج 46، ص 115، ب 8، ح 1
3- کافی، ج 4، ص 195، ح 6؛ وسائلالشیعه، ج 14، ص 211، ب 1، ح 19006؛ بحار، ج 11، ص 196، ب 3، ح 51؛ المناقب، ج 4، ص 204
4- وسائلالشیعه، ج 12، ص 376، ب 36، ح 16554؛ بحار، ج 13، ص 11، ب 1، ح 14 و 96، ص 185، ب 32، ح 13؛ علل الشرائع، ج 2، ص 418، ب 157، ح 5
5- بحار، ج 14، ص 128، ب 9، ذیل، ح 14 و 61، ص 285، ح 52
1- حجّ: 27
2- کافی، ج 4، ص 245، ح 4 بهطور مشروح؛ وسائلالشیعه، ج 11، ص 213، ب 2، ح 14647؛ بحار، ج 21، ص 390، ب 36، ح 13 و 96، ص 94، ب 9، ح 18؛ مستطرفات، ص 551
3- استِحسان؛ نیکوشمردن. لغت نامه.
1- قُطّاعُ الطَّریق؛ راهزنان، که مال مسافران را به غارت برند یا قتل کنند و به فریب کُشند. لغت نامه.
2- رَواحِل؛ جمع راحله، شتران قوی و تند رو. لغت نامه.
3- الضحی: 11
4- بحار، ج 44، ص 192، ح 5؛ المناقب، ج 4، ص 69
5- میل؛ واحد مسافت ... و معادل با 1482 متر فرانسوی است. لغت نامه.
1- طَلق؛ دردِ زادن. لغت نامه.
2- مستدرک، ج 8، ص 31، ب 21، ح 8994- 9؛ بحار، ج 44، ص 185، ب 25، ح 13؛ فرجالمهموم، ص 226
3- این ماجرا، در خصوص امام حسن مجتبی علیه السلام در این منابع نقل شده است: کافی، ج 1، ص 463، ح 6؛ وسائلالشیعه، ج 11، ص 80، ب 32، ح 14291؛ بحار، ج 43، ص 324، ب 15، ح 3؛ الخرائج 1، ص 239، ب 3؛ الصراط المستقیم، ج 2، ص 177، ح 4؛ کشفالغمّه، ج 1، ص 557؛ المناقب، ج 4، ص 7
4- شَمْلَه؛ نوعی از چادر کوتاه که بر خود پیچید. لغت نامه.
5- حجرات: 12
6- طه: 82
7- رَکوَه؛ مشک خُرد، نیم مشک، دلو خُرد. لغت نامه.
8- مَطْهَرَه؛ ظرفی که بدان طهارت کنند و آب دست دان، ابریق، آفتابه. لغت نامه.
1- سُؤْر: نیمخورده و پسمانده اطعمه و اشربه. لغت نامه.
2- سَویق؛ شیرینی. لغت نامه.
3- احْباب؛ جمع حبیب. لغت نامه.
4- بحار، ج 48، ص 80، ب 4، ح 102؛ کشفالغمّه، ج 2، ص 213؛ مستدرک، ج 3، ص 255، ب 15، ح 3521- 6 بهطور مختصر.
5- اجِلَّه؛ جمع جلیل. جلیل؛ بزرگوار، بزرگقدر. لغت نامه.
1- تُتُق کشیدَن؛ پرده کشیدن. لغت نامه.
2- عَلِیَّه؛ بلندمرتبه و رفیعالقدر و بلند و بالا. لغت نامه.
3- با اندکی تغییر بحار، ج 52، ص 9، ب 18، ح 6؛ الخرائج، ج 2، ص 785، ب 5
1- مستدرک، ج 8، ص 62، ب 41، ح 9078- 10؛ عوالیاللآلی، ج 4، ص 33، ح 117 با اندکی تغییر.
2- عبارت متن «حجر». مصحح.
3- با اندکی تغییر مستدرک، ج 8، ص 73، ب 15، ح 9104- 1 و 9105- 2؛ رجالالکشی، ص 434، ح 820 و 824
4- الْخِطاط؛ اختلاط. لسان العرب؛ اختِلاط: آمیخته شدن. لغت نامه.
5- رُتْبَت؛ رتبه و پایه و منزلت. لغت نامه.
6- اکابِر؛ جمع اکبر، بزرگان. لغت نامه.
1- شَماتَت؛ شاد شدن به خرابیِ کسی. لغت نامه.
2- سُخْرِیَّه؛ فسوس، نادان شمردن و سبک داشتن کسی. لغت نامه.
3- کَمایَنْبَغی؛ چنانکه سزاوار است. لغت نامه.
1- جَمّال؛ شتروان، اشتربان، ساربان. لغت نامه. در این زمان راننده و امثال آن. مصحح.
2- بقره: 196
3- اخْراجات؛ جمع اخْراج، وجه معاش. لغت نامه.
4- تَصَدُّق؛ صدقه دادن. لغت نامه.
5- نمل: 62
6- زخرف: 89
7- انعام: 54
8- اسراء: 70
9- طارق: 7
10- طه: 55
1- اسراء: 1
2- آل عمران: 97
3- اعراف: 186
4- مریم: 10
5- حدید: 4
6- شعراء: 79
7- نساء: 43؛ مائده: 6
8- بقره: 187
9- بقره: 184
10- بقره: 184
11- ق: 18
12- اسراء: 36
13- یوسف: 92
14- بقره: 286
15- بقره: 197
16- انبیا: 22
1- نور: 30
2- شوری: 30
3- انبیا: 79
4- زخرف: 13
5- فجر: 28
6- حجرات: 10
7- لقمان: 19
8- مزّمّل: 20
9- اشاره است به: وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ اوتِیَ خَیْراً کَثِیراً؛ بقره: 269. مصحّح.
10- بقره: 269
11- مائده: 101
12- طه: 124
13- فاطر: 34
14- کهف: 46
15- نحل: 16
16- راهنمای حاجیانند.
17- نساء: 125
18- نساء: 164
19- مریم: 12
20- کهف: 19
21- الحاقّه: 24
22- قصص: 26
23- بقره: 261
24- اسراء: 14
1- با تغییرات زیاد بحار، ج 43، ص 86، ب 4 ذیل ح 8؛ المناقب 3، ص 343
2- مُعاقَب؛ شکنجه شده و عقوبت کرده شده و عذاب کرده شده، عقوبت شده. لغت نامه.
3- هَدْیْ؛ آنچه به حرم برده شود، از چارپایان و گویند آنچه برای قربان کردن برند. لغت نامه.
4- آل عمران: 34
5- بحار، ج 44، ص 197، ب 26، ح 12
1- بحار، ج 50، ص 74، ب 4، ح 3؛ الاحتجاج، ج 2، ص 443؛ الارشاد، ج 2، ص 281؛ روضةالواعظین، ج 1، ص 237؛ کشفالغمّه، ج 2، ص 353
1- کافی، ج 4، ص 411 بابفضلالطواف ...، ح 1؛ الفقیه، ج 2، ص 206 بابفضائلالحجّ ...، ح 2151؛ وسائلالشیعه، ج 11، ص 121، ب 43، ح 14407؛ بحار، ج 96، ص 9، ب 2، ح 22؛ ثوابالاعمال، ص 49؛ المحاسن، ج 1، ص 64 ثوابالطواف ...، ح 117؛ المقنعه، ص 388، ب 3
2- وسائلالشیعه، ج 13، ص 304، ب 4، ح 17807؛ بحار، ج 71، ص 303، ب 20، ح 46؛ ثوابالاعمال، ص 49 ثوابالحجّ ...
1- الفقیه، ج 2، ص 202 بابفضائلالحجّ ضمن، ح 2138؛ بحار، ج 96، ص 3، ب 2 ضمن، ح 3؛ امالیصدوق، ص 549 س 51 ضمن، ح 22؛ الخرائج، ج 2، ص 514 ضمن حدیث آخرصفحه.
2- کافی، ج 4، ص 240 بابفضلالنظر ...، ح 2؛ الفقیه، ج 2، ص 207 بابفضائلالحج، ح 2153؛ وسائلالشیعه، ج 13، ص 263، ب 29، ح 17700؛ بحار، ج 96، ص 61، ب 5، ح 30 ثوابالاعمال، ص 48 ثوابالحجّ.
3- تسویلات شیطانی؛ فریب و مکر و اغوای شیطان. لغت نامه.
4- وَقْر؛ وقار، سنگینی. لغت نامه.
5- تَأ نُّف؛ عار و ننگ دانستن. لغت نامه.
6- استِنکاف؛ ننگ داشتن، عیب داشتن. لغت نامه.
7- استِکْبار؛ بزرگمنشی کردن، گردنکشی کردن. لغت نامه.
8- تَبَرزین؛ سلاح، نوعی از تبر باشد که سپاهیان در زین اسب نگاه دارند. لغت نامه.
1- التهذیب، ج 5، ص 21، ب 3 ضمن، ح 3؛ الخرائج 2، ص 516 ضمن حدیثی طولانی؛ روضةالواعظین، ج 2، ص 360 ضمن حدیثی طولانی.
2- مَعاشِرِ ناس؛ گروههای مردم. مصحّح.
3- خال: دایی، برادرِ مادر. لغت نامه.
4- با اندکی تغییر الفضائل، ص 119؛ کشفالیقین، ص 314 مبحث 19؛ و به نقل از راویان دیگر: بحار، ج 36، ص 319، ب 41، ح 170 و 37، ص 90، ب 50؛ ارشادالقلوب 2، ص 430؛ امالیصدوق، ص 437 س 67؛ بشارةالمصطفی 9، ص 173؛ الطرائف 1، ص 92؛ کفایةالأثر، ص 98
1- وسائلالشیعه،، ج 14، ص 421، ب 37، ح 19505؛ بحار، ج 45، ص 223، ب 41؛ ثوابالاعمال، ص 97؛ کاملالزیارات، ص 84، ب 27، ح 9؛ و با اندکی تغییر در بیش از سی منبع دیگر از منابع مورد استفاده.
2- بحار، ج 37، ص 85، ب 50 ضمن،، ح 52 و 43، ص 25، ب 3 ضمن، ح 20؛ امالیصدوق، ص 486، س 73 ضمن، ح 18؛ بشارةالمصطفی، ج 9، ص 87 ضمن روایتی طولانی.