نوع مقاله : فقه حج
نویسندگان
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
مراتب معنوی حج، که سرمایة حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک میکند، حاصل نخواهد شد مگر آن که دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و دقیق انجام شود. حضرت امام خمینی1 میفرمایند:
«حج نمایشی پرشکوه، از اوج رهایی انسان موحد از همه چیز جز او، و عرصة پیکاری فرا راه توسن نفس، و جلوة بیمانندی از عشق و ایثار، و آگاهی و مسئولیت، در گسترة حیات فردی و اجتماعی است. پس حج تبلور تمام عیار حقایق و ارزشهای مکتب اسلام است.»
برای انجام دقیق و صحیح فرایض دینی و از جمله فریضة حج، باید دلایل محکم و قاطعی داشته باشیم و دلایل محکم را میتوانیم با دقت در قواعد فقهی حج به دست آوریم.
کار فقیهان در قواعد فقهی، استخراج ملاک و یافتن موازین و اصول مهم و معرفی آنهاست. در این زمینه فقیهان عامه و فقهای امامیه کوشیدهاند با قبول این امر که فقیهان عامه به ویژه متقدّمان آنها، به علت بهرهگیری از ابزارهای خاص، نظیر استحسان و قیاس در استنباط فقهی، بیشک تلاش بیشتری در تنظم قواعد فقهی به عمل آوردهاند. با اندک تأملی میبینیم که بسیاری از قواعد کلی، که در کتابهای اهل سنت آمده، دقیقاً روایات و احادیثی است که از پیشوایان شیعة امامیه رسیده است. با در نظر گرفتن این مطلب میتوان گفت که فقه امامیه در زمینة قواعد فقهی در مقایسه با فقه عامه، نه فقط متأخر نیست بلکه مبتکر است. به ویژه آنکه برحسب روایات موجود، روش تعلیماتی پیشوایان شیعه به طور کلی بیان قواعد و اصول بوده است تا آن که پیروان آنان ضمن رعایت متدولوژی خاصی که از آنان فرا میگرفتهاند و پرهیز از هرگونه استنتاج قیاسی قبل از به دست آوردن مناط و علت اصلی حکم از طریق تنصیص و تصریح شرعی بتوانند تفریع فروع و انقسام شقوق کنند. برای نمونه در این باره حضرت رضا(علیه السلام) میفرمایند:
«ما قواعد عام و اصول کلی فقهی را بیان میکنیم و شما براساس همان اصول و قواعد حکم مصادیق جزئی را حسب مورد استنباط کنید.»[1]
از جمله قواعد فقهی که به باب خاصی از بابهای فقه اختصاص دارد، این است که: «هر کس به میقات وارد شود، احرام بر او واجب است». این قاعده به باب حج اختصاص دارد و در دیگر بابهای فقهی به کار نمیرود.
محتوای قاعده
هر انسان مکلفی آنگاه که قصد حج میکند، هنگام عبور از یکی از میقاتها، احرام بر او واجب میشود. پس برای کسی که ارادة حج یا عمره نموده، جایز نیست از روی اختیار از میقات عبور کند، جز این که مُحرم شود.
مقصود قاعده این است: کسی باید مُحرم شود که میخواهد از میقات عبور کند و قصد انجام مناسک حج را دارد، نه همة کسانی که از میقات عبور میکنند.
مدارک و مستندات قاعده
اخبار زیادی بر این قاعده دلالت دارد که به مواردی از آن اشاره میشود:
1. صحیحه؛ معاویة بن عمار از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که حضرت فرمودند:
«از جمله شرایط تمامیت حج و عمره، احرام از مکانهایی است که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) مشخص کردهاند.»[2]
2. صحیحه؛ صفوان، پسر یحیی، از ابو الحسن الرضا(علیه السلام) آورده است:
«پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) برای ساکنان هر منطقه و نیز برای کسانی که اهل آن منطقه نیستند اما آن مسیر و منطقه را برای عبور برگزیدهاند، میقاتهایی را معیّن کرده و به کسی از ساکنان اجازة ترک میقات را نمیداد و برای دیگران نیز مجاز نبود از میقات بدون احرام عبور کنند، جز به خاطر عذری، پس نباید از میقات بدون عذر عبور کنند.»[3] یعنی نباید از میقات بدون احرام عبور کرد مگر به خاطر عذری؛ مانند مریضی یا بیهوشی و مانند آن.
3. خبر حسن؛ حلبی از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
«احرام از میقاتهای پنجگانة تعیین شده در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) ، برای حجاج شایسته نیست و عمرهگزاران که مُحرم شوند، قبل یا بعد از میقاتها...». [4]
4. خبر صحیحة حلبی؛ راوی گوید:
«از ابو عبدالله(علیه السلام) پرسیدم: کسی که در شجره مُحرم نشده، از کجا باید مُحرم شود؟ حضرت فرمودند: از جُحفه، و نباید از جحفه بگذرد مگر اینکه مُحرم شده باشد.»[5]
بررسی و تحلیل احادیث
از احادیثی که گذشت، به این نتیجه میرسیم: هر کسی انجام مناسک را اراده کند و در صورتی که به یکی از میقاتها برسد، احرام بر او واجب میشود و مجاز نیست بدون احرام از میقات عبور کند. همچنین صحیحة معاویة بن عمار تصریح کرد که احرام از میقاتهای معین شده به وسیلة پیامبر(صلی الله علیه و آله) جزئی از اجزای حج و عمره است. بنابراین، باید از میقاتها مُحرم شود.
در حدیث دیگر آمده است: شایسته نیست برای حجگزار و عمرهگزار که قبل و بعد از آن مُحرم شود. پس، از این حدیث فهمیده میشود که شخص نباید قبل از میقات یا بعد از آن مُحرم شود.
دیدگاههای مختلف در مورد قاعده
دیدگاه اول:
پرسشی که در اینجا وجود دارد، این است که: آیا وجوب احرام هنگام عبور از میقات، ذاتی است یا غیری؟
در نظر صاحب مدارک، وجوب احرام از میقات غیری است.
او مینویسد: «بر کسی که داخل مکه میشود، واجب است که نیت احرام یا عمره کند؛ زیرا احرام عبادت مستقلی نیست بلکه احرام یا برای حج است یا عمره و واجب است عبادتی را که شروع کرده؛ یعنی حج یا عمره را تکمیل کند تا از احرام خارج شود.»[6]
صاحب جواهر بر قول سید در مدارک ایراد گرفته، میگوید:
«اگر این سخن سید اجماعی است که حساب جدایی دارد و گرنه از اطلاق ادلهای که در محل بحث وارد شده، میتوان برای اثبات مشروعیت ذاتی احرام استناد کرد و اینکه احرام جزئی از حج و عمره باشد، منافاتی با مشروعیت ذاتی آن ندارد.
و در روایت مرسلی از «کتاب من لایحضره الفقیه» آمده است: «از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه: روایت شده که احرام برای ورود به حرم واجب است.»[7]
و در حدیث مرسل عباس بن معروف نیز که در عللالشرایع آمده، از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: «مسجد به خاطر کعبه حرمت دارد و حرم به خاطر مسجد، و احرام برای رعایت حرمت حرم واجب است.»[8]
همچنین در خبر ابی المغراء از «امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمودند: «بنیاسرائیل وقتی قربانی میکردند آتشی برمیافروختند و معیارشان برای قبولی آن قربانی این بود که: اگر قربانی در آتش سوخت قربانی مورد قبول واقع شده بود و اگر نمیسوخت یعنی قربانی قبول نشده است و خداوند به عوض قربانی احرام را قرار داد.»[9]
در خبر جابر از «امام باقر(علیه السلام) آمده است موسی بن عمران از رملة مصر مُحرم شد و از محلی به نام صفاح روحاء ، در حالی که محرم بود عبور کرد، شترش را با افساری از لیف خرما هدایت میکرد این در حالی بود که دو حولة قطوانی پوشیده بود و تلبیه میگفت و کوهها جواب ایشان را میدادند.»[10]
علاوه بر اخبار و احادیث ذکر شده، اخبار دیگری نیز وجود دارد که برای مشروعیت ذاتی احرام به آنها میتوان استناد کرد.
اما ایرادی که بر روایات فوق میتوان وارد کرد و بالطبع بر مشروعیت ذاتی احرام، این است که این روایات، هم از نظر سند و هم از نظر دلالت ضعیفاند. از نظر سند ضعیفاند چون بیشتر این احادیث مرسله هستند. و از جهت دلالت ضعیفاند، چون آنچه در بین مردم متعارف است این است که احرام جزئی از حج یا عمره است و به طور ذاتی دارای مشروعیت نیست. علاوه بر این، بعضی از روایات تصریح دارد که مشروعیت احرام برای حج و عمره است؛ به طوری که آن دو (حج و عمره) کامل نمیشود مگر با احرام.[11]
در این خصوص میتوان استناد کرد به صحیحة معاویة بن عمار که میگوید: «امام صادق(علیه السلام) فرمودند: تمامیت حج و عمره به این است که محرم شود از....» [12]
از همین قبیل است خبر حسنة حلبی که میگوید: «بر حاجی و معتمر شایسته نیست که قبل یا بعد از میقات محرم شود.»[13] علاوه بر اینکه مشروعیت احرام برای مناسک قطعی است و لکن مشروعیت ذاتی آن مشکوک است و اصل عدم آن است؛ زیرا عبادات توفیقی بایستی علت معینی از طرف شارع داشته باشد.
این مسأله که میگوید: «نباید از احرام خارج شد، مگر آنکه مناسک پایان یابد»، خود دلیل بر عدم مشروعیت نفسی (ذاتی) احرام است و به همین دلیل صاحب جواهر فرمودهاند: «لکن ادلّهای که دلالت میکند بر عدم حصول احلال (مُحل نشدن از احرام) مگر با اتمام مناسک، کفایت میکند بر این که بگوییم احرام عبادت مستقل نیست؛ زیرا دلیلی بر این ادعا که «شخص با رسیدن به مکه یا انجام تقصیر یا غیر اینها از احرام خارج میشود» وجود ندارد، بلکه ظاهراً ادله برخلاف آن است و ممکن است بعد از تأمل در نصوص (احادیث)، قطع پیدا شود که مُحِل شدن از احرام (در غیر مصدود) متوقف است بر اتمام مناسک و آن نیست مگر افعال (مناسک) عمره یا حج». [14]
از آنچه گفتیم، به این نتیجه میرسیم که احرام جزئی از افعال عمره و حج است و دارای استقلال ذاتی نیست؛ مانند تکبیرة الاحرام در نماز. [15]
دیدگاه دوم:
آیا وجوب احرام از میقات، غیری است و مطلوبیت ذاتی ندارد؟
تا این مقدار که وجوبِ احرام از میقات، غیری است و مطلوبیتِ ذاتی ندارد، جای هیچ شبههای نیست. فقط سخن در این است که:
ـ آیا وجوب احرام برای انجام مناسک است؛ و اگر شخص بخواهد به خاطر عذری، مناسک را بجا نیاورد، برای ورود به حرم یا مکه، احرام بر او واجب نیست؟
ـ یا این که وجوب احرام برای ورود به حرم است؛ به طوری که وقتی مناسک به خاطر عذری ساقط شد، باز هم احرام برای ورود به حرم واجب است؟
صاحب وسائل بر این باور است که برای دخول در حرم، احرام واجب است؛ چه قصد ورود به مکه را داشته باشد یا نداشته باشد. وی در پنجاهمین باب از ابواب احرام مینویسد: «ورود به مکه و حرم، بدون احرام مجاز نیست.»[16]
آنچه در عنوان باب بیان کرده، فتوای ایشان است.
مهمترین اخبار و روایاتی که در این باب آمده، عبارتاند از:
* صحیحة عاصم بن حمید
وی میگوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیا کسی میتواند بدون احرام داخل حرم شود؟ حضرت فرمودند: «نه، مگر مریض یا مبطون باشد.»[17]
* صحیحة محمد بن مسلم
راوی گوید از «امام باقر(علیه السلام) پرسیدم: آیا انسان میتواند بدون احرام وارد حرم شود؟ حضرت فرمودند: «خیر، مگر این که مریض یا مبطون باشد.»[18]
اشکال وارد بر این دو روایت:
پیش از این اشاره شدکه احرام، واجب مستقل نیست بلکه وجوب آن غیری است؛ زیرا احرام جزئی از افعال حج و عمره است و اگر احرام برای ورود به حرم واجب است، فقط برای انجام مناسک است و گرنه مجرّد احرام بدون اعمال و مناسک قطعاً واجب نیست و این خود قرینهای است بر اینکه سؤال در دو روایت صحیح، از ورود به حرم برای مکه و در نهایت انجام مناسک و اعمال حج است و سؤال از صرف ورود به حرم و به خاطر اهداف دیگر به جز مناسک نیست. از سخن دو این دو امام همام8 که در بالا اشاره شد، مشخص میشود که جایز نیست برای شخص ورود به حرم بدون احرام، وقتی که هدفش از ورود به مکه انجام مناسک و اعمال حج باشد.
روشن است که دو روایت یاد شده در بالا، اطلاق ندارد تا دلالت کند بر عدم جواز دخول به حرم برای کسی که قصد انجام مناسک در مکه را نداشته باشد.
علاوه بر این، مشهور فقها به ظاهر این دو حدیث عمل نکردهاند بلکه صاحب مدارک ادعای اجماع برخلاف آن نموده است، آنجا که مینویسد: علما بر این مطلب اجماع دارند که اگر کسی از میقات عبور کند و قصد ورود به مکه را نداشته باشد بلکه دارای هدف دیگری است، لازم نیست محرم شود و این خود قرینهای است تا دو حدیث را حمل کنیم بر «ورود به حرم برای انجام مناسک» کسی که داخل حرم (مکه) شود به خاطر هدفی غیر از حج یا عمره و انجام مناسک، احرام بر او واجب نیست اما قولی نیز منصوب است به مشهور فقها که گفتهاند احرام واجب است بر کسی که داخل مکه میشود، هر چند قصد انجام مناسک را نداشته باشد.
برای ورود به مکه احرام واجب است، قطع نظر از این که بخواهد مناسک را انجام دهد. همانطور که این عقیده ظاهر کلام سید در مدارک است. [19]
محقق خویی در کتاب معتمدالعروه در این خصوص مینویسد: «هیچ اختلاف و اشکالی در این مطلب نیست که ورود به مکه جایز نیست جز با احرام، مگر برای اشخاصی که مکرر رفت و آمد میکنند؛ مانند راننده و قافلهسالار.»[20]
ایرادی که بر نظر مرحوم محقق خویی میتوان گرفت این است که: اگر هدف و مقصود از «ورود به شهر مکه» انجام مناسک است، بی شک ورود جز به حالت احرام جایز نیست. و اگر مقصود فقط ورود به شهر باشد نه انجام مناسک، باز هم واجب است با احرام وارد شود. روشن است که این مقصود دوم، با عدم وجوب ذاتیِ احرام منافات دارد؛ زیرا در بحث نخست گفته شد که وجوب احرام برای انجام مناسک است، از آن رو که احرام جزئی از اعمال در حج و عمره است.
برای روشن شدن بخش دوم مطلب که: «مقصود فقط ورود به شهر باشد نه انجام مناسک»، ناگزیریم کمی بیشتر توضیح دهیم. در خبر صحیحة محمد بن مسلم آمده بودکه:
«از اباجعفر پرسیدم: آیا شخص میتواند بدون احرام به حرم وارد شود: حضرت فرمودند: نه، مگر مریض باشد یا وطن او محسوب شود.»[21]
در اینجا ناگزیریم این بخش از روایت را حمل کنیم بر کسیکه میخواهد مناسک را در مکه انجام دهد.[22]
و بعید نیست منظور سید در مدارک، آنجا که گفت: «اجماع علما در مورد کسی از میقات بگذرد» کسی باشد که بعد از ورود به مکه قصد انجام مناسک را ندارد. سید علاوه بر این، وجوب احرام برای حج و عمره را تصریح کرده و فرموده است: «علما اجماع دارند که اگر کسی از میقات عبور کند و قصد ورود به مکه را نداشته باشد بلکه برای هدف دیگری رفته است، لازم نیست محرم شود.»[23]
صاحب جواهر با اشاره به همین مطلب میگوید: «...گفته شده، ادلّهای که دلالت دارد بر این که بیرون آمدن از لباس احرام امکانپذیر نیست جز با اتمام مناسک حج، کفایت میکند بر عدم وجوب ذاتیِ احرام.»[24]
و بالاخره این سخن مرحوم خویی که گفته است: «اختلاف و اشکالی نیست در این که ورود به مکه بدون احرام جایز نیست.»[25] منافات دارد با سخن دیگرش که میگوید: «اگر احرام برای ورود به حرم واجب باشد، فقط به خاطر انجام مناسک است و گرنه مجرد احرام بدون انجام اعمال و مناسک، احتمال وجوبش داده نمیشود.»[26]
این مطلب صراحت دارد در این که وجوب احرام تنها برای انجام مناسک است. پس اگر مقصود مکلف انجام مناسک نباشد، احرام لغو است، اگر چه بخواهد وارد مکه شود.
نتیجة این بررسی آن است که احرام واجب است برای کسی که قصد مناسک را دارد نه برای کسی که فقط میخواهد داخل حرم یا مکه شود.[27]
آیا عبور از میقات در حال احرام کافی است اگر چه قبلاً محرم شده باشد یا خیر؟
معلوم شد کسی که از میقات عبور میکند، واجب است از میقات احرام ببندد. علما بر این مطلب اتفاق دارند که احرام قبل از میقات جایز نیست و عبور در حال احرام از میقات کافی نیست. احادیثی در این زمینه وجود دارد که در ذیل به چند مورد اشاره میکنیم:
1. صحیحة ابن اذینه: «کسیکه قبل از میقات مُحرم شود گویا اصلاً محرم نشده است.»[28]
2. صحیحة حلبی: «احرام در میقاتهای پنجگانهای است که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) آنها را مشخص کرده و برای حاجی و معتمر شایسته نیست که قبل و یا بعد از آنها احرام ببندد.»[29]
3. صحیحة مَیْسَره : «... به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم در حالی که چهرهام تغییر کرده بود. حضرت پرسیدند از کجا مُحرم شدی؟ گفتم: از فلان مکان. حضرت فرمودند: چه بسا کسی خواهان خیری است که پایش میلغزد و اشتباه میکند. سپس فرمود: میتوانی در سفر نماز را چهار رکعتی بخوانی. عرض کردم: نه. حضرت فرمود: به خدا سوگند این هم مثل آن است.»[30]
علاوه بر موارد یاد شده، اخبار دیگری هم در این زمینه وجود دارد که به دلیل گسترده پیشگیری از طولانی شدن بحث، به همین اخبار اکتفا میکنیم.
استثنائات احرام قبل از میقات
از آنچه در خصوص عدم احرام قبل از میقات گفته شد، دو مورد استثنا گرده است که در ذیل به بررسی آنها میپردازیم:
1. کسی که نذر کرده قبل از میقات مُحرم شود؛ این کار صحیح است و او میتواند با همان احرام از میقات بگذرد.
اخبار زیادی به صحت این مسأله دلالت میکند. چند مورد از این اخبار عبارتاند از:
الف) خبر ابو بصیر از امام صادق(علیه السلام) ؛ راوی گوید: «شنیدم که امام(علیه السلام) میفرمود: اگر خداوند به بندهای نعمت دهد یا او را به بیماری مبتلا کند و سپس از آن بلا عافیت یابد و به خاطر شکر نعمت یا بهبود از بیماری نذر کند از خراسان محرم شود، باید به نذرش عمل کند.»[31]
ب) صحیحه حلبی؛ راوی گوید: «از امام صادق(علیه السلام) در بارة وظیفة شخصی که خداوند به او لطفی کرده و او نذر نموده که از کوفه محرم شود، پرسیدم؟ امام(علیه السلام) فرمودند: باید از کوفه محرم شود و به نذری که بسته وفا کند.»[32]
پ) خبر صفوان از علی بن ابی حمزه؛ راوی گوید «به امام صادق(علیه السلام) نوشتم و از حضرت در مورد شخصی که نذر کرده است از کوفه محرم شود پرسیدم؟ حضرت فرمودند: از کوفه محرم میشود.»[33]
به استناد احادیث فوق، فقها فتوا دادهاند که اگر زنی دچار عذر شرعی خواهد شد، میتواند با نذر قبل از میقات محرم شود.
2. احرام به دلیل تنگی وقت، قبل از میقات برای از دست ندادن فضیلت ماه رجب
اگر چه انجام عمرة مفرده در تمام ایام سال ممکن است، ولی شیعه برای انجام عمره در ماه رجب امتیاز خاصی قائل است.
لذا یکی از مواردی که میتوان قبل از میقات محرم شد این است که اگر بخواهد در میقات محرم شود، به دلیل تنگی وقت ممکن است فضیلت ماه رجب را از دست بدهد.
در این صورت میتواند قبل از میقات محرم شود و از پاداش عمرة رجبیه برخوردار شود، اگر چه بقیة اعمال را در ماه شعبان انجام خواهد داد.
اخباری که تأیید کنندة این مسأله است، عبارتاند از:
الف) صحیحة اسحاق بن عمار از امام کاظم(علیه السلام) ؛ «راوی گوید از ابو ابراهیم پرسیدم: شخصی به قصد عمرة رجبیه از منزل خارج میشود. قبل از این که به سرزمین عقیق[34] برسد، هلال ماه داخل میشود، آیا قبل از میقات محرم شود و نیت عمرة رجبیه نماید یا احرام را به تأخیر اندازد و در میقات عمرة شعبانیه به جا آورد؟ حضرت فرمود: قبل از میقات محرم میشود برای ماه رجب؛ زیرا برای ماه رجب فضیلتی است و او به آن فضیلت میرسد.»[35]
ب) صحیحة معاویة بن عمار؛ «راوی گوید شنیدم از امام صادق(علیه السلام) که فرمودند: شایسته نیست قبل از میقاتهایی که پیامبر مشخص کردهاند، احرام بست، مگر برای کسی که میخواهد عمرة رجبیه به جا آورد و میترسد ماه رجب سپری شود.»[36]
فقها به استناد احادیث و اخبار فوق فتوا دادهاند که به چند نمونه از استفتائات و فتاوی مراجع عظام اشاره میگردد:
استفتائات و نظرات مراجع عظام تقلید و صاحب نظران در خصوص استثنائات احرام
استثنای اول، نذر:
مسألة 1: «احرام قبل از میقاتها جایز نیست و بسته نمیشود و عبور از آنها با حالت احرام کفایت نمیکند، بلکه باید از میقات، احرام را (با نیت) ایجاد نمود و از این، دو مورد استثنا میشود: اولی از آنها وقتی است که محرم شدن قبل از میقات را نذر کرده باشد؛ زیرا این نذر جایز و صحیح است و عمل به آن واجب است و تجدید کردن احرام در میقات واجب نیست و لازم نیست که از آن عبور کرد و احتیاط آن است که مکان را معین کند، بنابراین نذر احرام بستن قبل از میقات بدون آن که جا را تعیین کند، احتیاطاً صحیح نیست و اگر در تعیین بین دو مکان مردد باشد، بعید نیست که صحیح باشد به اینکه بگوید برای خدا بر عهدة من است که احرام ببندم از کوفه یا از بصره، اگر چه احتیاط خلاف آن است و بین اینکه احرام برای حج واجب یا مستحب و یا برای عمرة مفرده باشد فرقی نمیکند، البته اگر برای حج یا عمرة تمتع باشد، شرط است که در ماههای حج باشد.»[37]
مسألة 2 : اگر نذر کند و عمداً یا از روی فراموشی نذرش را مخالفت کند و از همانجا که تعیین کرده محرم نشود، در صورتی که از میقات احرام ببندد احرامش باطل نیست و اگر عمداً مخالفت نذرش کرده، دادن کفاره بر او لازم است.»[38]
«احرام بستن قبل از میقات صحیح نیست، ولی اگر نذر کند که پیش از میقات محرم شود جایز است و باید از همانجا محرم شود؛ مثلاً نذر کند از مدینة منوره محرم شود.»[39]
«زنی که از طرف دیگری نایب در حج است نیز میتواند پیش از میقات محرم شود.»[40]
1ـ «مقام معظم رهبری: احرام بستن پیش از رسیدن به میقات صحیح نیست مگر آن که فرد نذر کند از محلی که پیش از میقات است احرام ببندد؛ مثل این که نذر کند از مدینه یا شهر خودش محرم شود، که در این صورت باید از همان مکان محرم شود و احرام او صحیح است.»[41]
2. آیت الله فیاض کابلی: احرام بستن پیش از میقات، به جز دو حالت، جایز نیست:
اول: آن که احرام بستن قبل از میقات را نذر کرده باشد و سپس از آنجا محرم گردد که در این صورت احرامش صحیح است. گرچه احرام بستن از یکی از میقاتها برایش ممکن باشد و نیز هنگام عبور از میقات و یا محاذی آن، تجدید احرام برایش واجب نیست و در این حکم احرام عمرة تمتع یا عمرة مفرده و یا حج افراد با هم تفاوتی ندارد.[42]
3. استفتا از امام خمینی1 : «در مناسک مرقوم است که زنهای حائض باید عبوراً از مسجد شجره محرم شوند و اگر نمیتوانند در خارج محرم شوند، در محاذی جحفه تجدید احرام کنند.
چون این کار مشکل است و محاذی جحفه معلوم نیست، آیا حضرت امام اجازه میفرمایند که اینگونه اشخاص در مدینه با نذر محرم شوند؟
پاسخ حضرت امام1 : چون احرام قبل از میقات با نذر صحیح است، زنهای حائض که عذر شرعی از دخول مسجد دارند، میتوانند در مدینه با نذر برای عمره محرم شوند و در این صورت لازم نیست به مسجد شجره بروند، ولی نذر زن باید با اذن شوهر باشد.[43]
استثنای دوم
امام خمینی در تحریرالوسیله مینویسند:
«اگر فرد بخواهد به عمرة ماه رجب برسد و بترسد که اگر احرام را تا میقات تأخیر بیندازد عمرة رجبیه فوت شود، بنابراین، محرم شدن قبل از میقات جایز است و برایش عمرة ماه رحب محسوب میشود، اگر چه بقیة اعمال را در ماه شعبان به جا بیاورد و بهتر و با احتیاط موافقتر آن است که در میقات آن را تجدید نماید.
کما اینکه احتیاط آن است که تا آخر وقت تأخیر بیندازد، اگر چه ظاهر این است که اگر بداند که در صورت تأخیر تا میقات، به عمره نمیرسد، محرم شدن قبل از ضیق وقت، جایز باشد و ظاهر این است که بین عمرة مستحبی و واجب و نذری و مانند آن فرقی نیست.»[44]
«آیت الله فیاض کابلی: اگر مکلف بیم آن دارد که اگر احرام را تا میقات به تأخیر بیندازد، عمرة رجب را درک نکند در این صورت جایز است قبل از رسیدن به میقات به نیت عمرة مفرده در ماه رجب احرام ببندد و بدین ترتیب برای وی عمرة رجب به حساب میآید، اگر چه بقیة اعمال آن در ماه شعبان انجام شود.»[45] َ
جمعبندی و نتیجهگیری
1. کسی که میخواهد وارد مکه شود، اما به خاطر عذری نمیتواند مناسک انجام دهد، واجب نیست از میقات مُحرم شود.
2. کسی که میخواهد مناسک انجام دهد، هر چند بالغ نباشد، باید از میقات محرم شود. به دلیل قاعده هرکس از میقات عبور کند، احرام براو واجب است.
3. اگر کسی بخواهد از روی معصیت مناسک را انجام ندهد، ظاهراً محرم شدن از میقات بر او واجب نیست.
4. کسی که ارادة انجام مناسک را داشته باشد، لکن شک کند که آیا مناسک او به خاطر ریا یا جهات دیگری باطل است یا نه واجب است از میقات محرم شود. به دلیل قاعدة «مَنْ مَرَّ بِمِیقَاتٍ».
5 . اگر کسی از روی علم و عمد احرام از میقات را به تأخیر بیاندازد و بتواند به میقات برگردد، واجب است به میقات برگردد و از آنجا محرم شود. اگر چه به واسطة این که از میقات بدون احرام عبور کرده، مرتکب گناه شده است.
6 . کسی که قبل از میقات محرم شود واجب است مجدداً به هنگام عبور از میقات محرم شود مگر کسی که احرام قبل از میقات را نذر کرده باشد. یا قصد درک عمرة رجبیه را داشته باشد و بترسد که اگر احرام را به میقات موکول کند ماه رجب سپری شود.
7. کسی که بخواهد داخل حرم شود به خاطر هدفی از اهداف واجب نیست از میقات محرم شود، مگر این که بخواهد بعد از ورود به حرم مناسک انجام دهد.
فهرست منابع
1. ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی، علل الشرائع، کتابفروشی داوری، بیجا، بیتا.
2. ـــــــــــــــ ، من لایحضره الفقیه، قم، جامعة مدرسین، 1413ق.
3. حرّ عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه إلی مسائل الشیعه، بینا، چاپ ششم، 1361ش.
4. خامنهای، سیدعلی، مناسک حج، تهران، مشعر، بیتا.
5 . خمینی، روح الله، تحریرالوسیله، منشورات مدرسه دارالعلم، چاپ چهارم، 1374ش.
6 . ــــــــــــــ ، تحریرالوسیله، مترجم: علی اسلامی، قم، جامعه مدرسین، 1425ق.
7. ـــــــــــــــ ، مناسک حج، تهیه و تنظیم محمدرضا محمودی، نشر مشعر، چاپ سوم، 1386ش.
8 . خویی، سیدابوالقاسم، معتمدالعروه، منشورات مدرسه دارالعلم، بیتا.
9. ــــــــــــــــ ، موسوعة الامام الخوئی، بیجا، موسسة احیاء الآثار الامام الخوئی، تهران، مشعر، بیتا.
10. زارعی سبزواری، عباسعلی، القواعد الفقهیه فی فقه الامامیه، قم، جامعه مدرسین، 1430ق.
11. فلاحزاده، محمدحسین، مناسک حج ویژه بانوان، تهران، مشعر، 1418ق.
12. فیاض کابلی، محمد اسحاق، مناسک حج، تهران، مشعر، بیتا.
13. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، لبنان، بیروت، چاپ سوم، 1403ق.
14. ملکوتیفر، ولی الله و طبیبی، سیدحسن، قاموس حج، سبزوار، انتشارات ابن یمین، چاپ اول، 1382ش.
15. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، 1411ق.
16. نجفی، شیخ محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی، دارالکتاب الاسلامی، 1393ق.
[1]. قال ابوالحسن(علیه السلام) : «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الأُصُولِ وَعَلَیْکُمُ التَّفْرِیع»، بحارالأنوار، ج2، ص245؛ وسائلالشیعه، ج27، ص62
[2]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِیتِ الَّتِی وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ لاَ تُجَاوِزَهَا إِلاَّ وَ أَنْتَ مُحْرِم...»، وسائل الشیعه، ج8 ، ص241، الباب 16 من ابواب المواقیت، ح1
[3]. «إن رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَقَّتَ الْمَوَاقِیتَ لأَهْلِهَا وَ لِمَنْ أَتَى عَلَیْهَا مِنْ غَیْرِ أَهْلِهَا وَ فِیهَا رُخْصَةٌ لِمَنْ کَانَتْ بِهِ عِلَّةٌ فَلا یُجَاوِزِ الْمِیقَاتَ إِلاَّ مِنْ عِلَّة»، وسائل الشیعه، ج8 ، ص240، الباب من ابواب المواقیت، ح1
[4]. «الإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِیتَ خَمْسَةٍ، وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) لاَ یَنْبَغِی لِحَاجٍّ وَ لاَ لِمُعْتَمِرٍ أَنْ یُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لاَ بَعْدَهَا...» (وسائل الشیعه، ج8 ، ص 222، الباب من ابواب المواقیت، ح3
[5]. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) مِنْ أَیْنَ یُحْرِمُ الرَّجُلُ إِذَا جَاوَزَ الشَّجَرَةَ فَقَالَ مِنَ الْجُحْفَةِ ـ وَ لاَ یُجَاوِزِ الْجُحْفَةَ إِلاَّ مُحْرِماً»، وسائل الشیعه، ج8 ، ص 229، الباب 6 من ابواب المواقیت، ح3
[6]. «و یجب على الداخل أن ینوی بإحرامه الحج أو العمرة، لأن الإحرام عبادة لا یستقل بنفسه، بل إما أن یکون بحج أو عمرة، و یجب إکمال النسک الذی تلبس به لیتحلل من الإحرام»، مدارک الأحکام، ج7 ، ص381
[7]. «رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ(صلی الله علیه و آله) وَ الأَئِمَّةِ: أَنَّهُ وَجَبَ الإِحْرَامُ لِعِلَّةِ الْحَرَم»، وسائل الشیعه، ج9، ص3، الباب من ابواب الاحرام، ح3
[8]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: حَرُمَ الْمَسْجِدُ لِعِلَّةِ الْکَعْبَةِ ـ وَ حَرُمَ الْحَرَمُ لِعِلَّةِ الْمَسْجِدِ وَ وَجَبَ الإِحْرَامُ لِعِلَّةِ الْحَرَم»، وسائل الشیعه، ج9، ص3، الباب من ابواب الإحرام، ح 5
[9]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ کَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ إِذَا قَرَّبَتِ الْقُرْبَانَ تَخْرُجُ نَارٌ تَأْکُلُ قُرْبَانَ مَنْ قُبِلَ مِنْهُ وَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الإِحْرَامَ مَکَانَ الْقُرْبَان»، وسائلالشیعه، ج9، ص2، الباب من ابواب الإحرام، ح2
[10]. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ أَحْرَمَ مُوسَى(علیه السلام) مِنْ رَمْلَةِ مِصْرَ قَالَ وَ مَرَّ بِصِفَاحِ الرَّوْحَاءِ مُحْرِماً یَقُودُ نَاقَتَهُ بِخِطَامٍ مِنْ لِیفٍ عَلَیْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِیَّتَانِ یُلَبِّی وَ تُجِیبُهُ الْجِبَال»، وسائلالشیعه، ج9، ص2، الباب 1 من ابواب الإحرام، ح2
[11]. القواعد الفقهیه، ج1، ص.؟؟؟
[12]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِیتِ»، وسائلالشیعه، ج8 ، ص241، باب 16 من ابواب المواقیت، ح1
[13]. «لاَ یَنْبَغِی لِحَاجٍّ وَ لاَ لِمُعْتَمِرٍ أَنْ یُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لاَ بَعْدَهَا»، وسائلالشیعه، ج8 ، ص222، الباب من ابواب المواقیت، ح3
[14]. جواهرالکلام، ج 18، ص441
[15]. همان.
[16]. «بَابُ أَنَّهُ لاَ یَجُوزُ دُخُولُ مَکَّةَ وَ لاَ الْحَرَمِ بِغَیْرِ إِحْرَامٍ»،وسائلالشیعه، ج9، ص67
[17]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) ... قَالَ: لاَ إِلاَّ مَرِیضٌ أَوْ مَبْطُون» (وسائلالشیعه، ج9، ص67 الباب50 من ابواب الإحرام، ح1).
[18]. «قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) هَلْ یَدْخُلُ الرَّجُلُ الْحَرَمَ بِغَیْرِ إِحْرَامٍ؟ قَالَ: لاَ، إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَرِیضاً أَوْ بِهِ بَطَن»، وسائلالشیعه، ج9، ص67 الباب 50 من ابواب الإحرام، ح 2
[19]. «... أجمع العلماء على أن من مرّ على المیقات و هو لا یرید دخول مکة بل یرید حاجة فیما سواها لا یلزمه الإحرام...»، مدارک الأحکام، ج7، ص234
[20]. «لا خلاف و لا إشکال فی عدم جواز الدخول إلى مکّة إلاَّ محرماً إلاَّ لأشخاص ممن یتکرر دخوله کالحطّاب و الحشّاش»، معتمدالعروه کتاب الحج، ج2، ص 426 ؛ موسوعة الامام الخوئی، ج27، ص236
[21]. «قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) هَلْ یَدْخُلُ الرَّجُلُ الْحَرَمَ بِغَیْرِ إِحْرَامٍ؟ قَالَ: لاّ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَرِیضاً أَوْ بِهِ بَطَن» وسائلالشیعه، ج9، ص67 الباب 50 من ابواب الإحرام، ح3
[22]. القواعد الفقهیه، ج1، ص303
[23]. «... أجمع العلماء على أن من مرّ على المیقات و هو لا یرید دخول مکة...» (مدارک الاحکام 7: 234).
[24]. «إنّ ما دل على عدم حصول الإحلال له إلا بإتمام النسک کاف فی عدم ثبوت استقلاله...» (جواهرالکلام، ج18، ص441).
[25]. «لاخلاف ولا إشکال فی عدم جواز الدخول إلى مکّة إلاَّ محرماً»، معتمدالعروه کتاب الحج، ج2، ص426
[26]. «لو وجب الإحرام لدخول الحرم فإنّما هو لأداء المناسک، و إلاّ فمجرّد الإحرام بدون الأعمال و المناسک لا نحتمل وجوبه»، معتمدالعروه، کتاب الحج ، ج2، ص 428؛ موسوعة الامام الخوئی، ج27، ص 337
[27]. القواعد الفقهیه، ج1، ص304
[28]. «وَ مَنْ أَحْرَمَ دُونَ الْوَقْتِ فَلاَ إِحْرَامَ لَه»، وسائلالشیعه، ج8 ، ص 232 الباب من ابواب المواقیت، ح3
[29]. «الإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِیتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) لاَ یَنْبَغِی لِحَاجٍّ وَ لا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ یُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لاَ بَعْدَهَا»، وسائلالشیعه، ج8 ، ص 234، الباب 11 من ابواب المواقیت، ح 1
[30]. «عَنْ مُیَسِّرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) وَ أَنَا مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ، فَقَالَ لِی، مِنْ أَیْنَ أَحْرَمْتَ؟ قُلْتُ: مِنْ مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَقَالَ: رُبَّ طَالِبِ خَیْرٍ تَزِلُّ قَدَمُهُ، ثُمَّ قَالَ: یَسُرُّکَ أَنْ صَلَّیْتَ الظُّهْرَ أَرْبَعاً فِی السَّفَرِ، قُلْتُ: لاَ. قَالَ فَهُوَ وَ اللَّهِ ذَاک»،وسائلالشیعه، ج8 ، ص 234، الباب 11 من ابواب المواقیت، ح 5
[31]. «لَوْ أَنَّ عَبْداً أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً أَوِ ابْتَلاهُ بِبَلِیَّةٍ فَعَافَاهُ مِنْ تِلْکَ الْبَلِیَّةِ فَجَعَلَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ یُحْرِمَ بِخُرَاسَانَ کَانَ عَلَیْهِ أَنْ یُتِم»، وسائلالشیعه ، ج8 ، ص 237 الباب 13 من ابواب المواقیت، ح3
[32]. «عن رجل جعل الله علیه شکراً أن یحرم من الکوفة؟ قال: فلیحرم من الکوفة و لیف لله بما قال»، وسائل الشیعه، ج8 ، ص236، الباب 13 من ابواب المواقیت، ح1
[33]. «کَتَبْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَیْهِ أَنْ یُحْرِمَ مِنَ الْکُوفَةِ ـ قَالَ یُحْرِمُ مِنَ الْکُوفَة»، وسائل الشیعه، ج8 ، ص 237، الباب 13 من ابواب المواقیت، ح2
[34]. عقیق و آن میقات اهل نجد و عراق و کسی که از غیر ایشان از آن عبور میکند باشد و اول آن مسلخ و وسط آن عمره و آخر آن ذات عراق است و اقوی آن است که احرام بستن از همه جاهای آن جایز است و افضل آن است که از مسلخ سپس از عمره باشد (ترجمهی تحریرالوسیله 2: 87).
العقیق: عقّ یعنی قطع و جدا شد. و در بلاد عرب جاهای بسیاری است که نام آنها را عقیق گذاشته و به هر جایی که سیل آن را گشاد کرده عقیق گویند، در حجاز هفت عقیق موجود است که مشهورترین آنها عقیق مدینه است. عقیق: راه مدینه به مکه از عقیق میگذرد از مدینه تا ذوالحلیفه شش میل است و آن میقات برای حاجیهاست (قاموس حج، ملکوتیفر و سید حسن طیبی ص88 ).
[35]. «سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ(علیه السلام) عَنِ الرَّجُلِ یَجِیءُ مُعْتَمِراً یَنْوِی عُمْرَةَ رَجَبٍ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِ الْهِلاَلُ ـ قَبْلَ أَنْ یَبْلُغَ الْعَقِیقَ، فَیُحْرِمُ قَبْلَ الْوَقْتِ وَ یَجْعَلُهَا لِرَجَبٍ أَمْ یُؤَخِّرُ الإِحْرَامَ إِلَى الْعَقِیقِ ـ وَ یَجْعَلُهَا لِشَعْبَانَ، قَالَ: یُحْرِمُ قَبْلَ الْوَقْتِ لِرَجَبٍ ـ فَإِنَّ لِرَجَبٍ فَضْلاً وَ هُوَ الَّذِی نَوَی»، وسائلالشیعه، ج8 ، ص236، الباب12 من ابواب المواقیت، ح2
[36]. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) یَقُولُ: لَیْسَ یَنْبَغِی أَنْ یُحْرِمَ دُونَ الْوَقْتِ الَّذِی وَقَّتَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) إِلاَّ أَنْ یَخَافَ فَوْتَ الشَّهْرِ فِی الْعُمْرَة»، وسائلالشیعه، ج8 ، ص 236، الباب 12 من ابواب المواقیت، ح1
[37]. تحریرالوسیله، ج2، میقاتها، ص189
[38]. تحریرالوسیله، ج2، میقاتها، ص191
[39]. مناسک حج ویژة بانوان، محمدحسین فلاحزاده، ص40
[40]. همان.
[41]. مناسک حج، خامنهای، مسایل میقات، ص18
[42]. مناسک حج، فیاض کابلی، محمد اسحاق، ص84
[43]. مناسک حج، امام خمینی، مسائل متفرقه میقات، ص70
[44]. ترجمة تحریرالوسیله، ج2، میقاتها ص191
[45]. مناسک حج فارسی، فیاض کابلی، محمد اسحاق، ص84