فضیلت زیارت قبور بزرگان دین، در فقه فریقین

نوع مقاله : فقه حج

نویسنده

پژوهشگر / پژوهشگاه المصطفی

چکیده

زیارت قبور بزرگان دین و فضیلت آن در فقه فریقین، از مسائلی است که برخی در صدد انکار آن هستند و این، از آن روست که پژوهش جدی و یکپارچه‌ای در این مورد صورت نگرفته است و جا دارد کاوش لازم در این باره انجام گیرد.
درک عقل و سیرة عقلا از زیارت قبور بزرگان و گرامیداشت آنان؛ از جمله دلایلی است که فضیلت زیارت قبور بزرگان دین را ثابت می­کند. افزون بر این، ویژگی ممتاز زیارت قبور اهل بیت(علیهم السلام)  با تکیه بر دلایل تعظیم شعائر و ابراز مودّت به ذی­القربی، ثابت است و به مذهب جعفری اختصاص ندارد.
این پژوهش، با هدف شناخت اقوال و حدود و ثُغور ادله تبیین فضیلت زیارت قبور بزرگان دین و مذهب انجام شده و در سایة توصیف و تحلیل گزاره­های فقهی از منظر مذاهب اسلامی با گرد­آوری داده­های کتابخانه­ است و نتیجة آن، اثبات فضیلت زیارت قبور بزرگان دین به ویژه اهل بیت(علیهم السلام) در منظر فقه فریقین می­باشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


مقدمه

زیارت به معنای دیدارِ کسی یا چیزی با قصدِ قبلی است (فیومی، بی­تا، ج2، ص260) و نیز دارای واقعیتی است دینی و از تأثیرگذارترین «شعائر اسلامی» است که موجب شکوفایی استعدادهای معنوی و رشد روحی زائر می­گردد.

زیارت قبور، علاوه بر آنکه حاوی پند و اندرز و عبرت‌آموزی برای بشر است تا از سرای آخرت و مرگ و قیامت غافل نشود، موجبات افزایش معرفت و شناخت، الگوگیری
و اسوه­پذیری، زنده نگه داشتن اهداف و افکار را نیز فراهم می­آورد که البته بین مصادیق قبور در زیارت، فرق است. برتری روحی صالحان و بزرگان و مقامات معنوی آنان ایجاب می­کند که بتوانند در حدی که خدای متعال به ایشان قدرت روحی و معنوی داده است، به زائرِ خود کمک کنند و آنان را مورد مَرحمت و عنایت قرار دهند و فیض­هایی نصیبشان نمایند.

تجدید عهد و پیمان زائر با مزور، توسل و درخواست شفاعت زائر از مزور و تبرک او از قبر، و نُزول برکات و رفع گرفتاری­های زائر با زیارت قبور صالحان و بزرگان دین، از دیگر کمالاتی است که زائر از زیارت قبور آنان کسب می­کند و همین امر موجب امتیاز زیارت آنان از زیارت سایر قبور می‌شود و فضیلت بیشتری دارد.

تبیین وجه تمایز زیارت برخی قبور بر برخی دیگر در دیدگاه فقه اسلامی، در دو مبحث کلی ارائه می­شود:

در مبحث اول، به بیان دیدگاه آن دسته از اندیشه‌ورانی پرداخته می­شود که معتقدند زیارت قبور صالحان و بزرگان دین و مذهب، اصحاب پیامبر اعظم9 ، شهدا، و علمای مذاهب اسلامی دارای امتیازی ویژه است و اهمیتی فوق‌العاده دارد و از فضیلت بیشتری نسبت به زیارت قبور سایر مسلمانان برخوردار است.

در مبحث دوم، به تبیین ویژگی ممتاز زیارت قبور اهل بیت: ، و تمایز آن از سایر قبور صالحان و بزرگان دین و مذهب پرداخته می­شود و دیدگاه فقها و اندیشه‌وران اسلامی مذاهب مختلف و ادلة آنان بیان می­گردد:

مبحث اول

تمایز زیارت قبور صالحان و بزرگان دین از زیارت سایر قبور

«ابوعبدالله بن نعمان عَکبَری» (م616ق.) می­نویسد:

«تحقَّق لِذَوی البصائر و الإعتبار أنَّ زیارةَ قبور الصّالحین محبوبةٌ لأجل التبرُّک، فإنَّ برکةَ الصالحین جاریةٌ بعدَ مَماتهم کما کانت فی حَیاتهم والدُعاء عند قبور الصّالحین والتشفّع بهم معمولٌ به عند علمائنا المحقِّقین من أئمَّة الدین» (ابن‌الحاج، 1424ق.، ج1، ص254).

«عَبدَری مالکی» (م737ق.) پس از نقل کلام یادشده، زیارت قبور صالحان را منشأ خیر و برکت دانسته و گزارش داده است که علما و بزرگان از دیرباز در شرق و غرب عالَم این خیر و برکت را حِسّ کرده­اند (همانجا).

«غزالی» (م505 ق) (غزالی، بی­تا ج15، ص174) و «فیض کاشانی» (م1091ق) (فیض کاشانی، 1983م، ج8 ، ص289)، در عبارتی یکسان، و «بکری دمیاطی» (1310ق) (بکری دمیاطی، 1418ق، ج2، ص137) زیارت قبور صالحان را به منظور تبرک جُستن ازآن، مستحب دانسته‌اند و«عسقلانی» (م852 ق) (عسقلانی، 1379ق، ج3، ص172) و«عینی حنفی» (م855 ق) (عینی حنفی، بی­تا، ج8 ، ص63)، پس از نقل روایتی، تبرک جستن از آثار و قبور صالحان را مشروع دانسته و در جای دیگر از عملکرد مسلمانان در زیارت قبور صالحان؛ یعنی تقبیل و تبرک جستن به آن، سخن گفته­اند و فتاوای برخی علما، همچون ابن‌­ابی­صیف یمانی، از علمای مکه را ذکر کرده­اند (عسقلانی 1379ق، ج3، ص555 ؛ عینی، بی­تا، ج4، ص275).

«سُبکی» (م756ق) (سبکی، 1419ق، صص197ـ196) و «محمد بخیت» (م1350ق)، (بخیت حنفی، ص76) در عبارتی یکسان، به مضاعَف بودن خیر و برکت ناشی از زیارت قبور صالحان برای زائر تصریح کرده­­اند و «ابن‌حجر هیثمی» (م974 ق) (همانجا)، از نفع بردن زائر، به حسب معرفت و شناخت خود، در زیارت قبور صالحان سخن گفته است.

«نووی» (م676ق) (نووی، 1414ق، ص168) و «خطیب شربینی» (م977ق) (خطیب شربینی، 1370ق، ج1، ص365) در عبارتی یکسان، به استحباب کثرت زیارت و وقوف نزد قبور اهل خیر و فضل فتوا داده­اند و «نبهانی» (م1350ق) در تتمة کتاب خود، کلمات
و عبارات برخی از علمای مذاهب اسلامی را ذکر کرده است (نبهانی، بی­تا، ص149 و192).

ادله­ای­که می­توان برای برتری زیارت این قبور از زیارت قبور سایر مسلمانان در فقه اسلامی اقامه کرد، دلیل عقلی، سیرة عقلا و به تبع آن، سیرة مسلمانان است.

دلیل عقلی

تبیین عقلی امتیاز زیارت قبور صالحان و بزرگان دین، نسبت به دیگر قبور، در منظر کسانی­که درک حُسن و قبح ذاتی افعال توسط عقل را انکار نکرده و تلازم آن با حکم شرعی را پذیرفته­اند، به سه وجه تقریر شده است:

تقریر اول

گرامیداشت و زنده­ نگه­داشتن نام و یاد انسان­های الهی، شایسته، فرهیخته، فرهنگ­ساز، نقش­آفرین، مُصلح، تاریخ­ساز و... پس از مرگ و حضور بر سر مَزار و زیارت قبور آنان، لازمة محبت، عشق و ارادت انسان به نیکی­ها وکمالات انسانی است و در سرشت آدمی ریشه دارد؛ به­طوری که فطرت سلیم به آن بیش از زیارت سایر قبور رغبت نشان می­دهد. هرچند ممکن است غفلت، کِبر، خودبینی، هَوس و وساوس شیطانی، مانعی برای درک این علم حضوری شود، منتها این معرفت و آگاهی فطری و گرایش عملی انسان، فراگیر
و همگانی است و حقیقت انسانیت با این واقعیت سرشته شده است (امین، 1432ق، ص184).

تقریر دوم

اولیای الهی، صالحان و بزرگان، منشأ خیر و برکت‌اند و مردمان در زمان حیات آنان از برکات معنوی‌شان استفاده می­کردند. اما این برکات با مرگ آنان قطع نمی­شود؛ بلکه روحشان به معدن خیر و برکات وارد می‌گردد و از آنجا که نفوسشان از عالَم ماده و شهوات مُنقطع می­گردد، خیر و برکات آنان بیشتر می‌شود و تأثیرگذاری و تصرفاتشان در این نشئه مادی، بیش از زمان حیاتشان است (مفید، 1413ق، ص72 و73 ؛ آملی، 1380ش، ج1، ص7).

با توجه به این مقدمه باید گفت: بهره­برداری از برکات صالحان و اولیای الهی و سعی در از دست ندادن آن، در منظر عقل، شایسته و حسن است (سبزواری، 1388ش، ج15، ص34 ؛ اشتهاردی، 1417ق، ج8 ، ص464) و زیارت قبور آنان، در کنار معرفت و آگاهی به هدف
و آرمان آنان، یکی از راه­های جلب آن فیوضات و برکات برای زائر است.

تقریر سوم

تکریم و تعظیم کسانی­که به احیای ارزش­های دینی همّت گمارده و در این راه تلاش و فداکاری­هایی داشته­اند و با رعایت تقوای الهی، مقرب درگاه الهی شده­اند، کاری شایسته و در منظر عقل، حسن است؛ خواه این افراد زنده باشند، خواه مرده (امین، 1432ق، ص342؛ فاضل مقداد، بی­تا، ص304). یکی از راه­های بزرگداشت و تجلیل از فضیلت­ها و گرامی‌داشت خاطره­ها، خدمات و فداکاری­های صالحان و بزرگان دین و مذهب، حضور بر سر مزارشان و زیارت قبور آنان است.

سیره عقلا در تجلیل و تعظیم

بنای خردمندان عالم بر این بوده و هست که از بزرگان خود، به شیوه­های گوناگون تجلیل کنند که زیارت قبور آنان یکی از این روش­هاست. این سیره با قطع نظر از عقل
و دیانت، در هر ملت و مذهبی وجود دارد و مردم جوامع گوناگون برای گرامیداشت بزرگان، قهرمانان و چهره­های برجسته جامعه خود و تجلیل از فداکاری­ها، خوبی­ها
و خدمات آنان به زیارت قبورشان می‌روند.

تقریب استدلال از منظر مذهب جعفری

سیره مزبور در دلیل قبل که در میان به جا آورندگان آن، فقها و مُتّقین نیز حضور دارند، تا زمان اولیای الهی ادامه دارد و بدیهی است که برگرفته از ایشان است؛ زیرا امکان ندارد همه متشرعه در امور عبادی بدون دلیل به چیزی مقیّد باشند. از سوی دیگر، روش و عملکرد معصومین: بر رعایت شریعت جد بزرگوارشان و تذکر و توجه‌ دادن مردم به بدعت‌ها
و تحریف و انحراف‌ها در سنت آن حضرت بوده است؛ به‌گونه‌ای‌که اگر گروهی از مسلمانان به رفتار و عملکردی مخالف با شریعت حق و سنت واقعی اهتمام می‌ورزیدند و آن عمل، مورد ابتلای عموم مسلمانان می‌بود و در منظر همگان قرار می‌داشت، اهل‌بیت: بر حکم آن مسئله اهتمام ورزیده، مخالفت خود را با آن حکم برای اصحاب بیان می‌کردند و بر آن تأکید می‌نمودند. با این حال در مورد زیارت قبور، نه‌تنها رَدعی نداشته­اند، بلکه این عمل برخی از بزرگان و صُلحا را امضا و تأیید کرده‌اند.

شیخ طوسی به نقل از کلینی، در گزارشی از موسی بن جعفر8 نقل می‌کند که فرمود:

«مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَزُورَ قُبُورَنَا فَلْیَزُرْ قُبُورَ صُلَحَاءِ إِخْوَانِنَا»(کلینی، 1407ق، ج‌4، ص59 و60 ؛ طوسی، 1407ق، ج4، ص111).

در این فقره به صراحت، امتیاز و ویژگی زیارت قبور صالحان و بزرگان دین و مذهب، که برادر اهل بیت: خوانده شده‌اند، مورد تأیید ویژه قرار گرفته است. گفتنی است، ابن‌قولویه (ابن‌قولویه، 1398ق، ص319) در گزارش دیگری از حضرت علی بن موسی7 ، و شیخ مفید (مفید، 1413ق، ص216) وشیخ طوسی (طوسی، بی­تا، ج6 ، ص104) از حضرت موسی بن جعفر8 و شیخ صدوق (صدوق، 1406ق، ج2، ص73 و ص99) از حضرت جعفربن محمد8 این‌گونه نقل کرده­اندکه فرمودند: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى زِیَارَتِنَا فَلْیَزُرْ صَالِحِی مَوَالِینَا یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِیَارَتِنَا‌».

با توجه به این روایات، سیرة عقلا، مورد تأیید و امضای شرع قرار گرفته است
و حجیت آن، بنا بر تمام مبانی در اصول فقه مذهب جعفری، خدشه‌پذیر نیست.

تقریب استدلال از منظر مذاهب دیگر

براساس منابع تاریخی و روایی، مسلمانان با تأسی به این سیره و روش عُقلایی از صدر اسلام تاکنون، نسل به نسل، از همة طبقات و اقشار، با هر مذهب و اعتقاد، در زیارت قبور صحابه پیامبر اعظم9 ، صالحان و بزرگان دین و مذهب و علما و اولیای الهی، رغبت ویژه­ای از خود نشان داده و علاوه بر تبرک جستن از مزار آنان، با بوسیدن، دست­کشیدن
وگذاشتن صورت روی قبر و توسل و طلبِ باران (استسقاء) از خداوند به برکت آنها، به تعظیم و تکریم آنان مُبادرت کرده و خود را به اَدای احترام ویژه در زیارت ایشان، مُلزم می‌دانستند.

استمرار این سیره در جوامع و اعصار مختلف، تا زمان تابعینِ، تابعینِ تابعین، صحابه و مسلمانان صدر اسلام، اهمیت بسزایی دارد؛ چه اینکه اگر استمرار این عملکرد تا آن زمان ثابت شود و در عین حال مورد خدشه و اعتراض بزرگان صحابه و تابعین قرار نگرفته باشد، می­تواند بهترین دلیل برای تأیید عملکرد مسلمانان در زیارت قبور صالحان و بزرگان باشد و اصولاً گسترة، حجم و شیوع این سیره در میان مسلمانان با هر عقیده و مذهبی در ادوار مختلف تاریخی، مانع می‌شود که بتوان به بدعت بودن آن حُکم کرد؛ بلکه به قطع می‌توان گفت که از تعالیم اسلام و احکام آن نشئت گرفته است.

اثبات اهتمام ویژه مسلمانان به تعظیم و تکریم قبور صالحان و بزرگان دین و بهره­برداری از خیر و برکت آنان، نیازمند تتبع دقیق در گزارش‌های تاریخی، حدیثی و روایی است. البته ممکن است در خصوص برخی مصادیق، شدت و ضعفی در اهتمام آنان مشاهده شود.

مطالعه این گزارش­ها، می­تواند تصویر واضح و روشنی از عملکرد مسلمانان، با هر مذهب و عقیده، از زیارت قبور بزرگان، شهدا و علمای مذاهب اسلامی و رغبت و اهتمام ویژة آنان به زیارت این قبور و بهره­برداری از برکات آنها ارائه کند. برخی از این گزارش‌ها، به کلیت این سیره در زیارت صالحان اشاره می­کند که گزارش «ابوعبدالله بن نعمان عَکبَری» (م616ق) (ابن‌الحاج، 1424ق، ج1، ص254)، «عبدری مالکی» (م737ق) (همانجا) و «اخوان‌الصفا» از این جمله­اند. اخوان الصفا، که نام جمعیتی سرّی از اندیشه‌وران سدة چهارم هجری است،[1] در این زمینه می­نویسند:

ومما یدلّ على ... ذهاب الناس إلى قبور الصالحین والأولیاء والأخیار و لطلب الغفران
و استجابة الدعاء و التوسل بهم إلى الله ـ عزّ و جلّ ـ و ما یرجون من شفاعتهم عند  ربّهم و ما یطلبون أیضاً من قضاء حوائجهم من أمور الدنیا بالدعاء عند قبورهم  (اخوان الصفا، 2007م، ج4، ص34).

علاوه بر این، گزارش­های متعددی از زیارت قبور برخی از مصادیق خاص صحابه، تابعین و بزرگان دین و مذهب، در ادوار مختلف تاریخی وجود دارد که سیرة مسلمانان در آن مُنعکس شده است.

زیارت و تبرک به خاک قبر شریف «حمزه سیدالشهدا» (م3ق)، (سمهودی، 1430ق، ج1، ص68 و 116)[2] «بلال بن رباح حبشی» (م20ق) (ابن‌جبیر، 1986م، ص217)، «سلمان فارسی» (م36ق) (بغدادی، 1417ق، ج1، ص163، ش12) و قبر «عبدالله بن غالب حُدّانی» (م83ق) (مزی، 1400ق، ج10، ص410، ش3458 ؛ ذهبی،1410ق، ج6، ص119، ش81) و قبر «عبیدبن سریج» (م98ق) (اصبهانی، بی­تا، ج1، صص87 ـ86 ؛ ابن‌عساکر، 1407ق، ج31، صص44-43، ش3396) و طلب باران به برکت قبر «عبدالرحمان­بن أبی ربیعه» (م31ق) (عسقلانی، 1415ق، ج2، ص398، ش5119) «ابو ایوب انصاری» (م52ق) (ابن‌سعد، بی­تا، ج3، ص485ـ484؛ حاکم نیشابوری، 1417ق، ج3، ص518) و «مسروق بن اجدع» (م63ق) (ابن‌سعد، بی­تا، ج6، ص84) از جمله مواردی است که در ادوار مختلف تاریخی گزارش شده است.

زیارت و تبرک جُستن به قبر «عمر بن عبدالعزیز» (م101ق)، «نعمان بن ثابت (ابوحنیفه)» (م150ق)، «لیث بن سعد» (م175ق)، «عبیدالله بن محمدبن عمربن علی بن الحسین بن علی» (م185ق)، «معروف بن فیرزان کرخی» (م200ق)، «محمد بن ادریس» (م204ق)، «احمد بن حنبل» (م241ق)، «ذوالنون مصری» (م246ق)، «ابوعبدالله محمد بخاری» (256ق)، «ابراهیم حربی» (م285ق) و بسیاری دیگر، که برخی نویسندگان به تفصیل به آن اشاره کرده­اند (طبسی، 1391ش، ص514،570)، از دیگر مواردی است که مسلمانان در اعصار مختلف تاریخی به زیارت قبور آنان می­شتافتند و خود را به تعظیم و تکریم آنان ملزم می­دانستند.

با نگاهی به اسامی یادشده، روشن می‌شود که قبور زیارت‌شده به دست مسلمانان، از آنِ شیعیان و بزرگان آنان نیست؛ همان‌طور که زیارت‌کنندگان نیز تنها شیعیان و پیروان مذهب جعفری نبوده­اند؛ بلکه این سیره مسلمانان به گرایش و مذهب خاصی تعلق ندارد و این فراگیر بودن در ادوار مختلف تاریخی با هر مذهب و اعتقادی، نمی­تواند ناشی از احکام و تعالیم دینی نباشد؛ بنابراین، ویژه بودن زیارت بزرگان دین و مذهب و امتیاز و فضیلت آن نسبت به زیارت سایر قبور، فارغ از برخی مصادیق، در دین مبین اسلام، مشروع بلکه سنت مؤکد است.

مبحث دوم

ویژگی ممتاز زیارت قبور اهل بیت عصمت و طهارت:

فضیلت زیارت قبور اهل‌بیت: و امتیاز آن از زیارت سایر قبور، نه تنها در منظر علما وفقهای شیعه مورد توجه بوده و هست (صدوق، بی­تا، ج‏2، ص460 ؛ نجفی، 1404ق، ج‌20، صص100ـ 85)، بلکه در سیره و سخن عالمان و فقهای مذاهب اسلامی، مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. اشعار «عبدالرحمان جامی حنفی» (م897ق) (جامی، 1378ش، ج1، صص56-54) درباره فضیلت و آثار زیارت بارگاه شریف امام علی7 و نیز اشعار حکیم «سنایی غزنوی» (م545ق) (سنایی غزنوی، 1382ش، ص271) درباره پیرزنی که از راه دور، قبر امام حسین7 را زیارت می‌کرد و به آن حضرت سلام می‌داد و همچنین اشعار شوق‌برانگیز «خاقانی» (م595ق)
در زیارت امام رضا7 ، در خور توجه است (خاقانی، 1378ش، ص97). «ابن‌حبان» (م354ق) می‌نویسد:

زمانی­که در طوس بودم، به هنگام گرفتاری، به زیارت قبر علی بن موسی الرضا8 ـ که درود خدا بر جدش و خودش باد! ـ می‌رفتم و از خداوند می‌خواستم تا آن گرفتاری را از من دور کند و او نیز حاجت مرا برآورده می‌کرد و مرا از آن گرفتاری دور می‌نمود و این امری بود که من آن را بارها تجربه کرده و این چنین می‌یافتم. (ابن‌حبان، 1395ق، ج8 ، ص457).

از حاکم نیشابوری (م405ق) از محمد بن مؤمل بن حسن بن عیسی، درباره زیارت قبر حضرت امام رضا7 از سوی ابن‌خزیمه (م311ق)، ابوعلی ثقفی (م328ق) و جمعی از بزرگان، علما و مشایخ آن عصر گزارش شده است (عسقلانی، 1404ق، ج7، ص339).

«ابوعلی حسن بن ابراهیم خلال» (م242ق)، از علما و شیوخ حنابله، در فضیلت و برکات زیارت قبر حضرت موسی بن جعفر8 می‌گوید: «هیچ‌گاه مشکلی برایم پیدا نمی‌شد، مگر آنکه قصد زیارت قبر موسی بن جعفر8 را می‌کردم و در آنجا به حضرت متوسل می‌شدم و خداوند نیز مشکلم را آسان می‌کرد.» (بغدادی، 1417ق، ج1، ص133).

«عبدالله شبراوی شافعی» (م1172ق) در خصوص فضیلت زیارت بارگاهی که گفته می­شود سر مبارک امام حسین7 در آنجا قرار دارد، می­نویسد: «والبرکات فی هذا المشهد مشاهدةٌ مرئیةٌ، و النفحات العائدة على زائریه غیر خفیَّة، وهی بصحة الدعوی ملیة» (علامه امینی، 1416ق، ج5، ص186). او در ادامه، گزارش می­دهد که «ابوالخطاب بن ‌دحیه» (م633ق) در این‌باره تألیف مفیدی دارد و در آن از «قاضی زکی‌الدین عبدالعظیم مُنذری» (م656ق) درباره زیارت این مکان شریف، استفتا کرده که پاسخ آن چنین است: «هذا مکانٌ شریفٌ وبرکتُه ظاهرةٌ والاعتقادُ فیه خیرٌ والسلام» (همانجا).

این کلمات، گوشه­ای از عبارات فقهای مذاهب اسلامی است. اما مهم، تبیین ادله و اثبات فقهی فضیلت زیارت این قبور است. علاوه بر درک عقل و سیره عقلا که به طریق اولویت در زیارت قبور اهل­بیت: جاری است، سه دلیل ذکر می­شود:

1. زیارت قبور اهل بیت: مصداق تعظیم شعائر الهی

قرآن مجید تعظیم و بزرگداشت شعائر الهى را نشانه تقواى قلوب و تسلّط پرهیزگارى بر دل­ها مى‏داند، آنجا که مى‏فرماید:(وَمَن یعَظِّم شَعائِرَ الله فإنَّها مِن تَقوَی القُلوب) (حج: 32). شعائر جمع مکسر و از ماده «ش ع ر» است و مفرد آن، یا «شعیره» به معنای نشانه و علامت است (ابن‌منظور، 414ق، ج4، ص414) و یا «شِعار»، با کسر شین، به معنای علامت، یا اعلان و مناسک حج (راغب، 1412ق، ص456).

واژه شعائر در سه آیه دیگر نیز استعمال شده (بقره: 158؛ حج: 36؛ مائده: 5) و دیدگاه­ها در خصوص مفهوم آن گردآوری و ذکر شده است (طوسی، بی­تا، ج3، ص419 ؛ طبرسی، بی­تا، ج3، ص262). با دقت در تمام احتمالات، (قربانی حج، اعمال حج، موضع اعمال حج) به نظر می‌رسد معنا و مفهوم آن همان علامت و نشانه‏هاى دین خداست و اختلاف دیدگاه­ها، در مصادیق شعائر است. بنابراین آیه شریفه مذکور، بر مطلوبیت تعظیم و بزرگداشت هر علامت و نشانه دین خداوند دلالت دارد؛ به عبارت دیگر، اگر در قرآن کریم، صفا و مروه (بقره: 158) و شترى که براى ذبح در منا سوق داده مى‏شود (حج: 36) از شعائر الهى شمرده شده، بدان روست که اینها نشانه‏هاى دین حنیف و آیین ابراهیمی و به تبع، آیین اسلام است. اگر مجموع «مناسک حج» را «شعائر» مى‏نامند (مائده: 5)، از آن روست که این اعمال، نشانه‏هاى توحید و دین حنیف‌اند. اگر به مُزْدَلِفه، «مَشْعَر» مى‏گویند به خاطر این است که نشانه دین الهى است و وقوف در آن، نشانه عمل به دین و اطاعت خداست. پس هر چیزى که شعار و نشانه دین خدا باشد، بزرگداشت آن، مایه تقرّب به درگاه الهى است. این نظر، جامع تمام آرای دیگر است و مورد توجه بسیاری از صاحب نظران قرار گرفته است (برای اطلاع بیشتر ر.ک: ابن‌ابی‌حاتم، بی­تا، ج13، ص706، «فشعائر الله أعلامُ دینه»؛ جصّاص، 1405ق، ج5، ص78 ؛ ابن‌جزی غرناطی، 1416ق، ج1، ص66؛ ابن‌عجیبه، بی­تا، ج3، ص535 ؛ ابن‌نجیم، ‌بی‌تا، ج2، ص262؛ طبرسی، ج3، ص262 و ج7، ص15؛ طباطبایی، 1417ق، ج1، ص414: «فکلّ ما هو من شعائر الله و آیاته و علاماته المذکرة له فتعظیمه من تقوى الله» ).

بنابر مفاد آیه 36 سوره حج، برخى از زائران خانه خدا از منزل خود، شترى را براى ذبح در کنار خانه خدا، به همراه مى‏آورند و با انداختن قلاّده‏اى برگردنش، آن را براى ذبح در راه خدا اختصاص داده و با این نشانه، آن را از دیگر شتران جدا مى‏سازند. پس این شتر به حکم آیه مذکور، از «شعائرالله» شمرده مى‏شود و به مضمون آیه 32 سوره حج (وَمَنْ یُعَظِّم شَعائِر الله) باید مورد احترام قرار گیرد و مثلاً دیگر نباید بر آن سوار شد و به موقع باید آب و علف آن را داد تا لحظه‏اى که ذبح مى‏شود. وقتى شترى به خاطر برگزیده شدن براى ذبح در کنار خانه خدا، جزو «شعائر» مى‏گردد و متناسبِ خود، تعظیم و بزرگداشت آن مطلوب و لازم است، پس اهل بیت پیامبر: که در طول زندگى خود هرچه کرده‌اند، جز عبودیت و بندگى خدا و خدمت به آیین او نبوده است و وسیله ارتباط میان خدا و خلق او گردیده‏اند و مردم، خدا و آیین او را در پرتو تلاش‌هاى آنان شناخته‏اند و از جمله مُخلَصینی هستند که ابلیس به عدم توانایی در وسوسه آنان اعتراف می­کند (حجر:40 ؛ ص83 ؛ صافات، صص40 و 74 و 128)، قطعاً جزو «شعائرالله» هستند و به تناسب مقام و موقعیت خود، شایسته تعظیم و بزرگداشت ویژه هستند. یکی از راه­های تکریم و تعظیم آنان، زیارت قبور مطهر ایشان همراه با حفظ حرمت و تکریم، و صیانت از اِندراس و فرسودگى و محو و نابودى آن است. همین امر موجب فضیلت زیارت قبور آنان بر زیارت سایر قبور است.

2. زیارت قبور اهل بیت: مصداق ابراز مودّت به ذوی‌القربی

در قرآن کریم مودّت و مِهرورزی به خویشان پیامبر اعظم9 ، مزد رسالت آن حضرت دانسته شده است، آنجاکه می­فرماید: {قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى) (شوری: 23).

در گزارش­های روایی موجود در منابع حدیثی، تاریخی و تفسیرى، مراد از خویشان، اهل­بیت پیامبر9 است. بخارى (م256ق) از محمّد بن بشّار، از محمّد بن جعفر، از شعبه نقل مى­کند که عبدالملک بن میسره گوید: از طاووس شنیدم که مى‌گفت:

«سمعت طاوساً عن ابن‌عباس أنه سئل عن قوله (إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى) فقال سعید بن جبیر قربى آل محمد؛ فقال ابن عباس عجلت، إن النبی لم یکن بطنٌ من قریش إلاّ کان له فیهم قرابةٌ فقال إلاّ أن تَصِلُوا ما بینی و بینکم مِن القرابة» (بخاری، 1407ق، ج3، ص502).

«از ابن‌عباس دربارة این آیه پرسیدند. سعید بن جبیر بی­درنگ گفت: «منظور از قربى، آل محمّد: هستند». ابن‌عباس گفت: «در پاسخ شتاب کردى! به راستى تیره­اى از قریش نبود، مگر اینکه براى پیامبرخدا9 در آنها پیوند خویشاوندى بود که آن حضرت فرمود: مگر اینکه خویشاوندى میان من و خودتان را حفظ کنید.»

طبری (م301ق) (طبری، بی­تا، ج25، صص17ـ16)، دولابی (م310ق) (دولابی، بی­تا،  ص111ـ109)، هیثم بن کلیب شاشى (م335ق) (طبری، بی­تا، ج2، ص127)، طبرانی (م360ق)، (طبرانی، بی­تا، ج3، ص47؛ و ج11، ص351)، حاکم نیشابوری (م405ق)، (حاکم نیشابوری، 1417ق، ج3، ص172)، إصبهانی (م430ق)، (اصبهانی، 1410ق، ج2، ص165)، ابن‌عساکر (م571ق) (ابن‌عساکر، 1407ق، ج1، صص132 و133)، ابن‌کثیر (م774ق) (ابن‌کثیر، 1420ق، ج4، ص100) و دیگران (هیثمی، 1408ق، ج9، ص168؛ سیوطی، ج6 ، صص7 ـ 6) نیز با طُرق مختلف و با الفاظ گوناگون، گزارش کرده‌اند که منظور از «قربى» در آیه مودّت، اهل­بیت پیامبر9 هستند. البته در برخى روایات به صراحت بیان شده است که منظور از «القربى»، على7، فاطمه3 ، و دو فرزند آن دو بزرگوار هستند.

این روایات از جهت اعتبار، بنابر آرای رجالی اندیشه‌وران اهل­سنت، به سه دسته تقسیم مى­گردد:

الف) روایت­هایى­که به صحت آنها اتفاق نظر دارند. این همان حدیث طاووس، از سعیدبن جبیر، از ابن‌عباس، مذکور در صحیح بخاری است؛

ب) روایت­هایى­که درباره سند آن هیچ سخنى به میان نیاورده­ و اظهار نظر نکرده­اند، و گویا به اعتبار سند آن معترف بوده‌اند و از این باب سکوت کرده­اند؛ مانند گزارش‌هایی از خطبه امام حسن7 پس از شهادت پدر بزرگوارشان که در نقل ابوبشیر دولابی (م310ق) و حاکم نیشابوری (م405ق) آمده، و سخنان امام سجاد7 در شام که در نقل طبری ذکر شده است؛

ج) روایت­هایى­که سند آنها تضعیف گردیده و قربی بر فاطمه زهرا3 و همسر و فرزندان گرامی‌شان تطبیق شده است.

برخی از دانشوران حوزه فقه، بدون اشاره به روایات دسته دوم، به روایات دسته اول اشاره کرده و معتقدند مراد از «قربی»، خویشان پیامبر و آل او9 به معنای عام هستند و با توجه به­ضعف برخی راویانِ احادیث دسته سوم، نمی­توان واژه «قُربی» را تنها بر اهل­بیت عصمت و طهارت پیامبر9 تطبیق کرد؛ بلکه آنان جزئی از اهل­بیت هستند، نه اینکه قربی مُنحصر در ایشان باشد.

اما با توجه به سخنان بزرگان جرح و تعدیل اهل سنت، تضعیف راویان روایت­های دسته سوم، بی­اعتبار و مردود است (میلانی، 1390ش) و با توجه به دسته دوم و سوم، مقصود از قربی، اهل بیت عصمت و طهارت: است. مفسران و عالمان بسیاری در این زمینه قلم زده­اند و هیچ نظرى را بر آن برترى نداده­اند. از این میان می­توان به زمخشری (زمخشری، بی­تا، ج4، صص222ـ220، ذیل آیه شریفه)، فخررازی (فخر رازی، 1420ق، ج27، ص166)، قرطبی (قرطبی، 1364ش، ج16، ص23)، خطیب شربینی (خطیب شربینی، 1425ق، ج3، ص538 -537) و آلوسی (همو، ج25، صص31 و32) اشاره کرد.

به فرض­که مراد از قربی خویشان پیامبر9 به معنای اعم باشند، قطعاً همه خویشان نخواهد بود؛ چراکه در میان آنان کسانى به چشم مى‏خورند که به جهت عملکرد نامناسبشان، نمى‏شود علاقه‏مندشان بود؛ از آن دسته­اند ابولهب که عموی پیامبر9 است. این، حقیقتى قابل درک است که نمى‏توان مودّت و دوست داشتن کسى را صرفاً با اتکا به خویشاوندى او با پیامبر9، مزد رسالت دانست و اصولاً به فرض که مراد، تمام خویشاوندان آن حضرت باشد، روشن است که هر مقدار نزدیکى و خویشاوندى قوى‌تر باشد، باید مهرورزى شدیدتر و بیشتر شود. پس با توجه به عموم «القربى»، محبت و دوستى دختر و نوادگان پیامبر اعظم9 مطلوب­تر از مهرورزی و ابراز مودّت به بقیه است. بنابراین مهرورزی تمام
و کمال، تنها مختص حضرت فاطمه زهرا3 و همسر و فرزندان معصومشان: است؛ چون اینان از حیث نَسب به پیامبر9 نزدیک­ترین‌اند، و از آنجا که یکی از مصادیق تام و کامل ابراز مودّت و دوستی و محبت به اهل­بیت:  به­خصوص برای مسلمانانی که دوران حیات آنان را درک نکرده­اند، زیارت قبور آنان است. پس این آیه، مطلوبیت زیارت قبور اهل‌بیت:
و فضیلت بیشتر آن را نسبت به سایر قبور، نشان می­دهد.

3.  قول و سیره اهل بیت، در زیارت قبور اهل بیت:

سیرة اهل­بیت: در زیارت قبور معصومین و بیانات آنان در مورد مُشوق­های زیارت قبور اهل­بیت در متون روایی و تاریخی منعکس شده و حاکی از فضیلت بسیار زیارت قبور اهل­بیت: نسبت به سایر قبور مسلمانان است.

رفتن امیرالمؤمنین و امام باقر8، به زیارت قبر مطهر حضرت زهرا3 (جمعی از نویسندگان، 1427ق، ج1، ص100؛ طوسی، 1407ق، ج6 ، ص9) و زیارت قبر مطهر حضرت علی7 از سوی امام سجاد، امام باقر و امام صادق: در گزارش­های متعددی نقل شده است (ابن‌قولویه، ص39؛ ابن‌طاووس، صص46-43، 48، 51، 69 ـ 55 و 100ـ 92).

همچنین رفتن امام حسین7 به زیارت قبر مطهر امام حسن7 (ابن‌قولویه، بی­تا، ص54)
و زیارت قبر مطهر امام حسین7 از سوی امام سجاد، امام باقر و امام صادق: (ابن‌طاووس، بی­تا، ص43؛ ابن‌قولویه، ص240) و رفتن امام باقر7 به زیارت قبر مطهر امام سجاد7 (ابن‌عساکر، 1407ق، ج54، ص282ـ281) نیز در گزارش‌های متعدد روایی و تاریخی منعکس شده است.

برخی بدون توجه به سیرة تمامی ائمه معصوم: ، برای اثبات زیارت نکردن آنان از قبور یکدیگر، به سیرة امام جواد7 مثال می­زنند و شبهه می‌کنند که این امام هُمام به زیارت قبر مطهر هیچ یک از ائمه پیش از خود نرفتند و حتی با اینکه در بغداد زندگی می‌کردند، قبر جد بزرگوارشان موسی بن جعفر8 در کاظمین و حضرت علی7 در نجف را زیارت نکردند؛ درحالی‌که این دو قبر مطهر در نزدیکی اقامتگاه آن حضرت قرار داشت (قلمداران، بی­تا، ص28ـ26) و با زیارت جد بزرگوارشان، ادعای واقفیه در زنده بودن امام کاظم7 تضعیف می­شد. همچنین با اینکه خود حضرت مشوق­های بسیاری برای زیارت قبر پدر بزرگوارشان، علی بن موسی7 مطرح کرده­اند (ر.ک: جمعی از نویسندگان، بی­تا، ج2، ص20)، ولی به زیارت قبر ایشان نرفته‌اند.

این اشکال، از چند جهت بی­اعتبار و ناشی از عدم آگاهی است:

اولاً؛ گزارش‌های متعددی از سیرة اهل­بیت: مبنی بر زیارت قبور دیگر اهل­بیت به دست ما رسیده است که به آن اشاره شد. این خود نشان‌دهندة اهتمام آن حضرت به زیارت قبور اهل­بیت و فضیلت زیارت قبور آنان است، هرچند ممکن است از برخی ائمه، چنین گزارشی نرسیده باشد. پس وجود سیره اهل بیت: در زیارت قبور یکدیگر ثابت است؛

ثانیاً؛  پیدا نکردن گزارشی در مورد زیارت حضرت جواد7 و امامان بعد از ایشان از قبور اهل­بیت پیش از خود، نمی­تواند دلیلی برای عدم زیارت آنان باشد؛ چه اینکه عدم وجدان، دلیل بر عدم وجود در عالم واقع و نفس‌الامر نیست؛

ثالثاً؛  شرایط و اوضاع آن دوران به گونه­ای نبود که امکان زیارت علنی قبر امام رضا و امام کاظم8 فراهم باشد؛ مثلاً در روایتی از امام جواد7 پس از ذکر فضیلت زیارت قبر مطهر پدر بزرگوارشان، آمده است: «لا ینبغی أن یفعلوا هذا الیومَ فإنَّ عَلینا و علیکم خوفاً مِن السلطان و شُنعَة» (ابن‌قولویه، بی­تا، ص306) یا در برخی روایات آمده است که زیارت قبر مطهر امام موسی کاظم7 ، از ترس حکومت، از پشت دیوار حرم صورت گیرد (ابن‌قولویه، بی­تا، ص299)؛

رابعاً؛  بنا بر نقل بیهقی، در تاریخ بیهق، امام جواد7 در سال 202 قمری به زیارت پدر بزرگوارشان رفته است (امین، 1432ق، ج2، ص33) و با توجه به تردید در سال شهادت امام رضا7 ، یعنی 202 یا 203 قمری، این زیارت یک سال بعد از شهادت یا حین شهادت ایشان بوده است.

پس با توجه به اخبار حاکی از سیرة اهل بیت: در زیارت قبور اهل بیتِ پیش از خود، فضیلت و تمایز زیارت قبور اهل بیت از سایر قبور ثابت است. علاوه بر اینکه بیانات حضرات معصوم: در خصوص نقل زیارتنامه­های اهل بیت (ابن‌قولویه، سال نشر؛ مفید، 1413ق) و عباراتی که در تشویق همگان به زیارت قبور معصومان: به کار رفته است (ابن‌قولویه، بی­تا، صص49ـ 37 و صص308، 55 ؛ کلینی، 1407ق، ج9، صص300ـ344؛ ابن‌طاووس، بی­تا، ص41ـ46، 111؛ حرعاملی، 1409ق، ج14، صص409ـ542) از دیگر ادله­ای است که فضیلت زیارت قبور اهل بیت: را نسبت به سایر قبور اثبات می­کند.

آنان با بیان فضیلت­ها و اجرهای دنیوی و اخروی برای زیارت قبور اهل­بیت: ، دوستداران اهل­بیت را به زیارت قبور آنان ترغیب کرده­اند و این کلمات و عبارات در تبیین فضیلت زیارت قبور آنان نسبت به سایر قبور مسلمانان، ‌نسبت به فعل و سیره آنان، ‌صراحت بیشتری دارد.

گزارش­های این مشوق­ها و بیان زیارتنامه­ها، از دیرباز در قالب تک­نگاری­هایی به نام «کتاب المزار» و «کتاب الزیارات» از نویسندگان مختلف جمع­آوری شده است و بر پایه این نوشته‌ها، یکی از ابواب روایی مجامع­­حدیثی شیعه به بیان آن برای هر امام معصوم اختصاص یافت.

شیخ حرّ عاملی (م1104ق) گزارش‌های رسیده از اهل­بیت: در خصوص فضیلت زیارت قبورِ هر کدام از حضرات معصومین: و مشوق­های آن زیارت را از مجامع­روایی جمع­آوری و در کتاب «وسائل الشیعه» تحت عنوان «ابوابُ المَزار و ما یناسبه» به ترتیب با عناوینی همچون «بابُ استِحبَابِ زیارةِ فاطمة3 و موضعِ قبرِها»، «بابُ استحبابِ زیارةِ امیرِالمؤمنین علی بن أبی­طالب7 و کراهةِ تَرکِها»، «بابُ استحبابِ زیارةِ الحسن7 خصوصا عَشِیة الجُمُعة»، «بابُ تأکّدِ استِحبابِ زیارةِ الحسین بن علی8 و وجوبِها کفایةً»، «بابُ استحبابِ تکرارِ زیارة الحسین7 بقَدَر الإمکان»، «بابُ وجوبِ زیارة الحسین7 و الأئمة: علی شیعتهم کفایة»، «بابُ استحبابِ اختیار زیارة الحسین7 علی العِتق و الصَدَقة و الجَهاد»، «بابُ استحبابِ اختیارِ زیارة الحسین7 علی جَمیع الأعمال»، «بابُ استحبابِ زیارة الحسن
و علی بن الحسین و الباقر و الصادق: بالبقیع»، «بابُ استحبابِ زیارةِ قبرِ الکاظم7 و لو من خارج»، «بابُ استحبابِ زیارةِ قبر أبی الحسن7 بالمأثور...»، «بابُ استحبابِ زیارةِ قبر الرضا7»، «بابُ استحبابِ اختیارِ زیارة الرضا7 علی زیارة کل واحد من الأئمة:»، «بابُ استحبابِ اختیارِ زیارة الرضا7 و خصوصا فی رجب علی الحج و العمرة المَندوبَین»، «بابُ استحبابُ زیارة أبی جعفرالثانی7 و الدعا عِندَه و استحبابُ اختیارِ زیارةِ الکاظم و الجواد8 معا علی زیارة الحسین7»، «بابُ استحبابِ زیارة الهادی و العسکری8 ...» و... تدوین کرده است (حر عاملی، 1409ق، ج‏14، صص573 ـ 375).

هرچند این احادیث و روایات، نیازمند بررسی دلالی و سندی است و توجه به دلالت و تأمل در مضامین و شرح آنها، اهمیت ویژه‌ای دارد و از دیرباز مورد توجه علمای مذهب جعفری قرار گرفته است، ولی آنچه در اینجا مورد استناد قرار می­گیرد، معنایی است که در تمام این گزارش‌ها ملحوظ است و آن، همان فضیلت زیارت قبور اهل بیت: بر سایر قبور است که به نحو تواتر معنوی، نزد پیروان اهل بیت: ، ثابت است.

نتیجه‌گیری

افزایش معرفت و شناخت و الگوگیری و اسوه­پذیری زائر، زنده نگه داشتن اهداف
و افکار مزور، تجدید عهد و پیمان زائر با مزور، توسل و درخواست شفاعت زائر از مزور، تبرک جستن او از قبر، و نُزول برکات و رفع گرفتاری­های زائر با زیارت قبور صالحان
و بزرگان دین، از جمله کمالاتی است که زائر از زیارت این قبور کسب می­کند. و همین امر موجب امتیاز ویژه و فضیلت زیارت قبور آنان از سایر قبور می­شود که البته در این میان، بین مصادیق صالحان فرق است، در برخی، همچون قبور مطهر اهل بیت: ، موارد مزبور نسبت به سایر قبور بزرگان دین و مذهب شدت بیشتری دارد و همین امر موجب امتیاز زیارت آنان از زیارت سایر قبور شده است.

تمایز و برتری عقلی زیارت قبور صالحان و بزرگان دین نسبت به زیارت دیگر قبور، از منظر کسانی که حسن و قبح عقلی را انکار نکرده و تلازم آن را با حکم شرعی پذیرفته‌اند، در سه وجه تقریر گردید و گفته شد که عقلای عالم را بنا بر این بوده و هست که از بزرگان خود، به شیوه­های گوناگون تجلیل کنند که زیارت قبور آنان یکی از این روش‌هاست. این سیره و روش عقلا، مورد تأیید و امضای اهل بیت: قرار گرفته و مطالعه منابع تاریخی و روایی نشان می­دهد که مسلمانان با تأسی به این سیره و روش عُقلای عالَم، از صدر اسلام تاکنون، نسل به نسل، از همه طبقات و اقشار، با هر مذهب و اعتقاد، در زیارت قبور صَحابه پیامبر اعظم9 ، صالحان و بزرگان دین و مذهب، علما، و اولیای الهی، رغبت ویژه­ای از خود نشان داده و علاوه بر تبرک جستن از مزار آنان با بوسیدن، دست­کشیدن
و گذاشتن صورت روی قبر و توسل و طلبِ باران (استسقا) از خداوند به برکت آنها، به تعظیم و تکریم آنها مُبادرت کرده و خود را به اَدای احترام ویژه در زیارت قبور آنان مُلزم
می­دانستند. افزون‌ بر اینکه ویژگی خاص و فضیلت زیارت قبور اهل بیت: از باب تعظیم شعائر و مودت به ذوی‌القربی، و براساس کلمات خود ایشان، از دلائلی است که اندیشمندان مذاهب اسلامی بر آن تأکید دارند.



[1].  اخوان‌الصفا و خُلاّن‌الوَفا، جمعیت سرّی فلسفی و عرفانی است که در بصره و بغداد تشکیل شد. آنها به نوشتن مقالاتی بدون ذکر نام نویسنده روی آورده و دائرةالمعارف رسائل اخوان‌الصفا و خلان الوفا را با همین نام نوشتند. هرچند این انجمن سرّی بود، نام چند تن آنان از طریق آثار ابوحیان توحیدی و دیگران شناخته شده‌است؛ «ابوسلیمان محمد بن معشر بُستی معروف به المقدسی یا المقدیسی»، «ابوالحسن علی بن هارون زنجانی»، «ابواحمد مهرجانی یا محمد بن احمد نهرجوری»، «ابوالحسن عوفی» و «زید بن رفاعه» (برای مطالعه بیشتر ر.ک: اخوان‌الصفا، 2007م).

[2]. از باب نمونه به متن سمهودی اشاره می­شود: «ثمّ رأیت الزرکشی قد قال: ینبغی أن یستثنی من منع نقل تراب الحرم [النبوی]، تربة حمزة، لإطباق السلف و الخلف علی نقلها للتداوی من الصداع .... و سمعت أبا محمد عبدالسلام بن یزید الصنهاجی یقول: سألت أحمد بن یکوت عن تراب المقابر الذی کان الناس یحملونه للتبرک ... فقال: هو جائز و ما زال الناس یتبرکون بقبور العلماء و الشهداء و الصالحین و مان الناس یحملون تراب قبر سیدنا حمزة فی القدیم من الزمان».

  1.     ـ قرآن کریم

    1. ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمان، بی­تا، تفسیر القرآن العظیم، محقق: أسعد محمد الطیب، المکتبة العصریة.
    2. ابن‌الحاج، محمد (1424ق). المدخل، دار التراث.
    3. ابن‌جبیر، محمد (1986م). إعتبار الناسک فی ذکر الآثار الکریمة و المناسک المعروف برحلة ابن‌جبیر، بیروت، دار و مکتبة الهلال.
    4. ابن‌جزی، محمد (1416ق). التسهیل لعلوم التنزیل، محقق: عبد الله خالدی، دارالکتاب العربی، بیروت.
    5. ابن‌سعد، ابوعبدالله، بی­تا، الطبقات الکبری، بیروت،‌ دار صادر.
    6. ابن‌طاووس، عبدالکریم، بی­تا، فرحة الغری فی تعیین قبر أمیر المؤمنین علی بن أبی­طالب7 فی النجف، قم، الشریف الرضی.
    7. ابن‌عجیبه، احمد، بی­تا، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، محقق: قرشی رسلان و احمد عبدالله، قاهره، ناشر: حسن عباس زکی.
    8. ابن‌عساکر، ابوالقاسم (1407ق). تاریخ دمشق الکبیر، محقق: عبدالقادر بدران، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم.
    9. ابن‌قولویه، ابوالقاسم، بی­تا، کامل الزیارات، نجف اشرف، دار المرتضویة.
    10. ابن‌کثیر، اسماعیل (1420ق). تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن‌کثیر)، محقق: سامی بن محمد السلامة، دار طیبة.
    11. ابن‌منظور، ابوالفضل (1414ق). لسان‌العرب، لبنان، بیروت، دارصادر.
    12. ابن‌نجیم، زین الدین (بی‌تا). البحر الرائق شرح کنز الدقائق، بیروت دار المعرفة.
    13. اخوان الصفا (2007م). انجمن سرّی اخوان‌الصفا، کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه
      و حکمت، بازبینی‌شده در ۳۱ /۳ /۲۰۰۷
    14. اشتهاردی، علی‌پناه (1417ق). مدارک العروة، تهران، دار الأسوة للطباعة و النشر‌.
    15. اصبهانی، احمد (1410ق). تاریخ أصبهان، محقق: سید حسن کسروی، بیروت، دارالکتب العلمیة.
    16. اصبهانی، احمد (1410ق). حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، قاهره، السعادة.
    17. آلوسی، نعمان، بی­تا، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محقق: علی عبدالباری عطیه، بیروت، دار الکتب العلمیة.
    18. آملی، محمد تقی(1380ش). مصباح الهدى فی شرح العروة الوثقى، تهران، نشر مؤلف.
    19. امین، سید محسن (1432ق). کشف الإرتیاب فی أتباع محمد بن عبدالوهاب، قم، المجمع العالمی لأهل البیت.
    20. بخاری، محمد (1407ق). صحیح البخاری محقق: مصطفى دیب البغا، بیروت، دارابن‌کثیر، چاپ سوم.
    21. بخیت حنفی، محمد، بی­تا، تطهیر الفؤاد من دنس الاعتقاد، قم، مؤسسه تحقیقات
      و نشر معارف اهل البیت.
    22. بغدادی، احمد (1417ق). تاریخ بغداد أو مدینة السلام، بیروت، دار الکتب العلمیة.
    23. بکری دمیاطی، ابوبکر(1418ق). إعانة الطالبین على حل ألفاظ فتح المعین، بیروت، دارالفکر.
    24. جامی، نورالدین (1378ش). دیوان جامی، مصحح: اعلا خان افصح زاد، تهران، دفترنشر میراث مکتوب.
    25. جصاص، احمد (1405ق). أحکام القرآن، محقق: محمد صادق القمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    26. جمعی از نویسندگان (1427ق). موسوعة زیارات المعصومین: ، قم، مؤسسة الامام الهادی7 .
    27. جمعی از نویسندگان تحت اشراف آیت‌الله خزعلی، بی­تا، موسوعة الإمام الجواد7، قم، مؤسسة ولی عصر.
    28. حاکم نیشابوری، محمد (1417ق). المستدرک على الصحیحین مع تعلیقات الذهبی، محقق: مقبل بن هادی الوادعی، مکه مکرمه، دارالحرمین.
    29. حرعاملی، محمد (1409ق). وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسة آل‌البیت: .
    30. خاقانی شروانی (1378ش)، دیوان، به کوشش: ضیاء الدین سجادی، تهران، زوار، چاپ ششم.
    31. خطیب شربینی، محمد (1370ق). مغنی المحتاج إلى معرفة معانی ألفاظ المنهاج، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    32. خطیب شربینی، محمد(1425ق). سراج المنیر، بیروت، دار الکتب العلمیه.
    33. دولابی، محمد، بی­تا، الذریة الطاهرة النبویة، محقق: سعد المبارک الحسن، الکویت، الدار السلفیة.
    34. ذهبی، شمس‌الدین (1410ق). تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، محقق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی.
    35. راغب، حسین (1412ق). المفردات فی غریب القرآن، دمشق، الدار الشامیه.
    36. زمخشری، محمود، بی­تا، الکشاف عن حقایق التنزیل، بی­جا، انتشارات ققنوس.
    37. سبزواری، عبدالاعلی (1388ش)، مهذب الاحکام فی بیان حلال والحرام، قم، دارالتفسیر.
    38. سبکی، تقی‌الدین (1419ق). شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام، محقق: سید محمد رضا حسینی جلالی، بی‌نا، چهارم.
    39. سمهودی، علی (1430ق). وفاءالوفا بأخبار دار المصطفی، محقق: محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
    40. سنایی غزنوی، ابوالمجد (1382ش)، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
    41. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر.
    42. صدوق، محمد (1406ق). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، دار الشریف الرضی للنشر، دوم، قم.
    43. صدوق، محمد، کتاب من­لایحضره­الفقیه، بیروت، منشورات الاعلمی.
    44. طباطبایى، سیدمحمدحسین (1417ق). المیزان فى تفسیر القرآن، قم، جامعة مدرسین، چاپ پنجم.
    45. طبرانی، ابوالقاسم، بی­تا، المعجم الکبیر، محقق: حمدی عبد المجید السلفی، مکتبة ابن‌تیمیه.
    46. طبرسی، فضل، بی­تا، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی، چاپ دوم.
    47. طبری، محمد، بی­تا، تفسیر الطبری (جامع البیان فی­تفسیر القرآن)، بیروت، دار المعرفه.
    48. طبسی، نجم الدین (1391ش). شناخت وهابیت، قم، انتشارات دلیل ما.
    49. طوسی، محمد، بی­تا، التبیان فی تفسیر القرآن الکریم، محقق: احمد حبیب عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    50. طوسی، محمد (1407ق). تهذیب الأحکام، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم.
    51. عسقلانی، احمد (1379ق). فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه.
    52. عسقلانی، احمد (1404ق). تهذیب التهذیب، بیروت، دار الفکر.
    53. عسقلانی، احمد (1415ق). الإصابة فی تمییز الصحابة، محقق: عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه.
    54. علامه امینی، عبدالحسین (1416ق). الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیه.
    55. عینی حنفی، بدرالدین، بی­تا، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
    56. غزالی، ابوحامد، بی­تا، إحیاء علوم الدین، بیروت، دار المعرفه.
    57. فاضل مقداد، بی­تا، نضدالقواعدالفقهیة، قم، نشر کتابخانه عمومی حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی.
    58. فخر رازی، محمد (1420ق). التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم.
    59. فیض کاشانی، محسن (1983م). المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، منشورات مؤسسة الاعلمی.
    60. فیومی، احمد، بی­تا، مصباح المنیر، قم، منشورات دار الرضی.
    61. قرطبی، محمد (1364ش). الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو.
    62. قلمداران، حیدر علی، بی­تا، زیارت و زیارتنامه، بی‌جا، بی‌نا.
    63. کلینی، محمد (1407ق). الکافی، محقق علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم.
    64. مزی، یوسف (1400ق). تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، محقق: بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسة الرساله.
    65. مفید، محمد (1413ق). کتاب المزار، محقق: سید محمدباقر ابطحی، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.
    66. میلانی، سید علی حسینی (1390ش)، مهرورزی به اهل بیت: از دیدگاه قرآن
      و سنت
      ، قم، انتشارات حقایق اسلامی.
    67. نبهانی، یوسف، بی­تا،  شواهد الحق فی الإستغاثة بسید الخلق9 ، بیروت، دارالکتب العلمیه.
    68. نجفی، محمد حسن (1404ق). جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم.
    69. نووی، یحیی (1414ق). الأذکار النوویة، محقق: عبد القادر الأرنؤوط، بیروت، دار الفکر.
    70. هیثمی، علی (1408ق). مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دار الکتب العلمیه.