زان زمزمهای شنید گوشم کاورد چو زمزمی بجوشم
«نظامی»
زمزم مرکّب از دو «زم» و در لغت به معنای آهسته، آهسته و یا آب فراوان (1)و در اصطلاح نام چشمه و یا چاهی درمکّه نزدیک خانه کعبه است که پیشینه تاریخی آن، به دوران حضرت ابراهیم- ع- باز میگردد، آن گاه که آن حضرت به فرمان خداوند همسرش هاجر را به همراه اسماعیل، که کودکی شیرخوار بود، به سرزمین بیآب و علفِ مکه آورده و خود برای انجام مأموریتی الهی آن دیار را ترک نمود. تا آن که اندوخته غذا و آب مادر و فرزند به پایان رسید و هاجر نگران از جان کودک خویش به جستجوی آب پرداخت.
تاریخ نویسان، پیدایش زمزم را بگونههای مختلف نقل کردهاند؛ برخی گویند: هاجر در بین دو کوه صفا و مروه، هفت بار آمد و شد نموده، به دنبال فریادرسی میگشت که ناگهان، صدایی شنید و آن صدای جبرائیل بود. این فرشته الهی هاجر را همراهی کرده، هر دو کنار اسماعیل آمدند، سپس جبرائیل با پای خود و یا با بال خویش بر زمین زد و چشمهای جوشید و آب جاری شد، هاجر که گمان میکرد آب به زودی خشک میشود، با جمع آوری خاک و شن، اطراف آن حوضچهای ایجاد کرد تا آب ذخیره شود و درون آن بماند و او و فرزندش
پس از جرهمیان، قبیله خزاعه روی کار آمدند و زمزم همچنان ناشناخته باقی مانده بود، عبدالمطّلب بن هاشم این افتخار را یافت تا بار دیگر زمزم را شناسایی و حفر کند. در تاریخ آمده است: کسی در خواب به عبدالمطّلب گفت: زمزم را، که اندوخته نهانی شیخالأنبیاء ابراهیم خلیل است، حفر نماید، عبدالمطّلب بیدار شد و از خدا خواست تا موضوع را برای وی روشن فرماید. بار دیگر شخصی را در خواب دید که به او میگوید: «زمزم را کنار لانه مورچگان، و آنجا که کلاغی نوک بر زمین میزند حفر کن».
عبدالمطّلب برخاست و به مسجد رفت و آنجا نشست تا نشانههایی را که برای او نام برده شده بود، ببیند. در این هنگام، میان دو بت «إساف» و «نائله» کلاغی را دید که نوک بر زمین میزند و در کنار آن نیز لانه مورچگان قرار دارد، عبدالمطّلب بیل و کلنگ برداشت تا چاه را حفر کند، بتپرستان آمده، گفتند: ما در این مکان برای بتهای خود قربانی میکنیم و اجازه نخواهیم داد چاهی حفر نمایی! برخی قریشیان عبدالمطلب و فرزندش حارث- که در آن زمان تنها فرزند او بود- را مسخره کرده، از ادامه کار باز میداشتند، جمعی دیگر نیز از او دفاع
1- ازرقی، اخبار مکه، ص 332 به بعد.
2- سیرت رسولاللّه، ص 216.
1- عبارت ابن اسحاق «اسیافاقلعیه» است برخی قَلْعَه را کوهی در شام دانسته، شمشیرها را بدان نسبت دادهاند. و برخی گفتهاند در مسیر چین در آغاز سرزمین هند قلعه بزرگی است که در آن معدن روی وجود دارد که مردم آنجا شمشیرهای قلعی میسازند.
2- سیره ابن هشام، ج 1، ص 154؛ ازرقی، اخبار مکه، ص 336.
3- سیره ابن هشام، ج 1، ص 151.
4- همان، ص 153.
مسعودی در زمینه پیشینه تاریخی زمزم قبل از اسلام این چنین نوشته است:
ایرانیان قدیم به احترام خانه کعبه و جدشان ابراهیم- علیهالسلام- و هم توسل به هدایت او و رعایت نسب خویش به زیارت بیتالحرام میرفتند و بر آن طواف میبردند. آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک جدّ اردشیر بابکان سرملوک ساسانی بود. ساسان پدر این سلسله بود که عنوان از انتساب او دارند (چون ملوک مروانی که انتساب از مروان دارند و خلیفگان عباسی که نسبت به عباس بن عبدالمطلب میبرند) و چون ساسان به زیارت خانه رفتی طواف بردی و بر چاه اسماعیل زمزمه کردی. گویند به سبب زمزمهای که او و دیگر ایرانیان بر سر چاه میکردهاند (3) آن را زمزم گفتهاند و این نام معلوم میدارد که زمزمه ایشان بر سر چاه مکرر و بسیار بوده است.
یک شاعر قدیمی در این زمینه گوید:
ایرانیان از روزگاران قدیم بر سر زمزم، زمزمه میکردهاند، یکی از شاعران ایرانی پس از ظهور اسلام نیز به این موضوع بالیده، ضمن قصیدهای گوید:
«و ما از قدیم پیوسته به حج خانه میآمدیم و همدیگر را در ابطح به حال ایمنی دیدار میکردیم و ساسان پسر بابک همی راه پیمود تا به خانه کهن رسید که از روی دینداری طواف کند. طواف کرد و به نزد چاه اسماعیل که آبخوران را سیراب میکند زمزمه کرد».
ایرانیان در آغاز روزگار، مال و گوهر و شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه میکردند.
همین ساسان پسر بابک دو آهوی طلا و جواهر با چند شمشیر و طلای فراوان هدیه کعبه کرد
1- سیره ابن هشام، ج 1، ص 155.
2- ابن کثیر، السیره النبویه، ج 1، ص 171.
3- از شواهد تاریخی میتوان فهمید که زَمْزَمه کردن در میان برخی از ملتها مرسوم بوده، به شکلی که در موقع غذا خوردن و نماز خواندن بدون بهرهگیری از زبان و لبها، صدا را در گلو گردانده زمزمه میکردند. مجوسان را رسم بر این بود و خلیفه دوّم نیز به کارگزاران خود دستور داد تا آنان را از این کار باز دارند. لسان العرب، ج 6، ص 85؛ معجمالبلدان، ج 3، ص 166. در کتاب التاج منسوب به جاحظ آمده: پادشاهان ساسانی هنگامی که طعام ایشان حاضر میشد بر آن زمزمه میکردند و کسی به حرفی سخن نمیگفت تا بلند شود و اگر به سخن گفتن ناچار میشد بجای آن به اشاره غرض و مقصود خود را میفهماند، ابوریحان بیرونی گفته است: سروش نخستین کسی بود که به زمزمه امر کرد و آن عبارتست از اشارهای که لب بسته ادا شود نه با گفتار مفهوم و این امر از آن روست که چون ایشان- زردتشتیان- نماز گزارند و تسبیح خدا کنند و او را ستایش نمایند در این میان طعام تناول کنند، ناگزیر ایشان را میسّر نگردد که در میان نماز سخن گویند پس همهمه کنند و اشاره نمایند و سخن نرانند. این روایت را من از آذر خوردی مهندس شنیدهام. لغتنامه دهخدا، ج 8، صص 11379 و 11380.
عبدالمطلب هنگام حفر زمزم نذر کرد که اگر این مأموریت را به خوبی پایان برد وخداوند ده فرزند به او عنایت کند یکی از آن فرزندان را در راه خدا، نزد کعبه قربانی نماید. (2)خداوند ده پسر، به او ارزانی داشت. این ده فرزند عبارتند از: حارث، زبیر، حَجْل، ضرار، مقوّم، ابولهب، عباس، حمزه، ابوطالب و عبداللّه. (3)
وی روزی تمامی فرزندان را جمع نموده، آنان را از نذر خود آگاه ساخت و از ایشان خواست وسیله وفا به نذر او را فراهم کنند آنان نیز براساس رسم موجود آن زمان، هر یک تیری چوبین برگرفتند و نام خویش را بر آن نوشته، نزد عبدالمطلب آوردند. عبدالمطلب نیز آنها را برداشته همراه با فرزندانش به مکانی که بت هبل در آنجا قرار داشت آمدند، سرانجام قرعه زدند و قرعه به نام عبداللّه کوچکترین و عزیزترین فرزند عبدالمطلب درآمد. زمانی که عبدالمطلب خواست، برای وفا کردن به نذر خویش اقدام کند، مغیرة بن عبداللّه مخزومی دایی عبداللّه و تعداد دیگری از بزرگان قریش، او را از این کار منع نموده، اظهار داشتند: اگر چنین کنی از فردا روز، کشتن پسران در میان ما سنّت خواهد شد. سپس عبدالمطلب با نظرخواهی از دیگران، ده شتر را در نظر گرفته، میان عبدالله و شتران قرعه زد که قرعه به نام عبداللَّه افتاد.
پس بر تعداد شتران افزود تا به یکصد شتر رسید آنگاه قرعه زد و قرعه به نام شتران افتاد، سپس آن را سه مرتبه تکرار کرد و باز نتیجه همان شد. پس از آن عبدالمطلب یکصد شتر را قربانی نمود و گوشت آن را به مردم داد. لیکن خود و فرزندانش از آن نخوردند. (4)
قبل از پیدایش زمزم، چاههایی در مکه وجود داشته که اسامی برخی از آنها چنین است: 1- کر آدم 2- مفجر 3- بذَّرْ 4- سَجْلَه 5- طَوِیّ 6- جَفْر 7- ام جعلان 8- علوق 9- شُفَیّه 10- سَنْبله 11- ام حردان 12- رَمْرَم 13- غَمْر 14- سیره.
1- مروج الذهب، ج 1، ص 236.
2- برخی محققان نسبت به نذر عبدالمطلب تردید نموده، آن را صحیح نمیدانند: نک: من لایحضره الفقیه ج 3، ص 89؛ علی دوانی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص 54؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم ج 8، ص 69.
3- السیرة النبویه، ج 1، ص 174.
4- سیره ابن هشام، ج 1، ص 162 و 163.
1- سیره ابن هشام، ج 1، صص 156 و 157؛ اخبار مکه، صص 483- 475.
2- ازرقی، اخبار مکه، ص 189.
3- سیره ابن هشام، ج 1، ص 159.
4- سیره ابن هشام، ج 1، ص 159.
زمزم بلحاظ اهمیت و جایگاهی که از زمان حضرت ابراهیم- ع- تاکنون داشته، نامهای فراوانی برای آن ذکر کردهاند: برخی از این اسامی را امام صادق- ع- این چنین فرمودهاند: 1- رَکْضَةُ جَبْرَئیل 2- سقیا اسماعیل 3- حفیرة عبدالمطلب 4- المصونة (مضنونه) 5- سقیا 6- طعام طعم 7- شفاء سقم. (3) اسامی دیگر آن عبارت است از: 8- زَمَّم 9- زُمِّزْم 10- زُمازِم 11- هزمة جبرائیل 12- هَزْمَةُ المَلَکِ 13- الشُّباعه و شُباعه 14- برّه 15- تُکْتَم 16- شراب الأبرار 17- طعام
1- معجمالبلدان، ج 3، ص 168.
2- فاکهی، اخبار مکه، ج 2، ص 60.
3- وسائل، ج 13، ص 474، ح 18242.
ازرقی گفته است: عمق و ژرفای زمزم از بالا تا پایین آن شصت ذراع است در درون چاه، آب از سه نقطه جاری است، یکی مقابل حجرالأسود، دیگری برابر صفا و ابوقبیس و سوّمی مقابل مروه.
در سالهای 223 و 224 که احتمال خشک شدن زمزم میرفت، محمد بن ضحاک والی عمر بن فرج رُخّجی سمت ریاست برید- پُست- مکه و اطراف آن را عهدهدار شد، وی نُه ذراع دیگر بر گودی آن افزود، و مقداری نیز از زمین اطراف عمق چاه را کند، تا آن که در سال 225 بخاطر بارش باران و جاری شدن سیل، آب زمزم افزون شد. (4) سالم بن جراح نیز به روزگار حکومت هارونالرشید، چند ذراع دیگر زمزم را گود کرد و همین شخص در زمان خلافت مهدی در زمزم کار کرده، بر گودی آن افزود، سپس عمر بن ماهان که در دوره حکومت امین عهدهدار سمت برید مکّه بود چاه زمزم را زه کشی کرد.
گفتهاند: مردی از اهل طائف به نام محمد بن کثیر که در کف چاه زمزم کار میکرده، همانجا نماز گزارده است. (5)
نخستین کس که زمین و دیوارههای زمزم را با سنگ مرمر پوشاند، ابوجعفر منصور عباسی است. وی این کار را در دوران خلافت خویش آغاز و سپس مهدی عباسی آن را به پایان برد.
1- معجمالبلدان، ج 3، ص 167.
2- شفاء الغرام، ج 1، ص 404.
3- لسان العرب، ج 6، ص 86.
4- ازرقی، اخبار مکه، ص 350.
5- ازرقی، اخبار مکه، ص 300.
ناصر خسرو در سفرنامه خود نوشته است:
فاصله بین زمزم و خانه کعبه 46 ارش و دهنه چاه زمزم سه گز و نیم است در سه گز و نیم، سر چاه را حظیره کردهاند و اطراف آن با چوبهای مشبّک است و برابر خانه زمزم از جانب مشرق خانه مربعی است که مرکز سقایة الحاجّ است و جنب آن خزانة الزیت است که مرکز روغن زیتون برای روشنی چراغها میباشد. مرکز شمع و قنادیل است. پس از صحن مسجدالحرام سه خانه است سقایة الحاج، خزانة الزیّت، و خانه زمزم.
و نیز آورده است: پیغمبر برای کمک آب زمزم جهت مردم، چاهی کند که بئر الرسول گویند و علی بن ابیطالب نیز چاهی کند که بئر علی گویند و هر دو چاه آب فراوان دارد و با هم ده متر فاصله دارند که در جعرانه است. (2) و بر پنجره پیش از آن، نوشته شده: ماء زمزم لما شرب له.
«لایجمع ماء زمزم و نار جهنم فی جوف عبد» (3)- سلطان عبدالحمید خان 1201 ه. (4)
ابن جبیر (م 614)، جهانگرد قرن هفتم، وضعیت زمزم را اینگونه توصیف میکند: گنبد
1- ازرقی، اخبار مکه، ص 350.
2- سفرنامه ناصر خسرو.
3- این روایت را احمد در مسند خود، و بیهقی در سنن خویش آوردهاند. مرأة الحرمین، ج 1، ص 257.
4- شفاء الغرام، ج 1، ص 402؛ مرآة الحرمین، ج 1، ص 256.
ابن بطوطه (م 770) نیز که در قرن هشتم توفیق زیارت بیتالله الحرام را یافته، در توصیف زمزم مینویسد:
قبه زمزم، روبروی حجرالاسود، به فاصله بیست و چهار گام از آن واقع شده و مقام در
1- محمد بن احمد بن جبیر، سفرنامه ابن جُبَیر، پرویز اتابکی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1370 ه. ش.- ایران، مشهد، ص 126.
تقیالدین فاسی (م 832 ه. ق.) در توصیف زمزم در اوائل قرن نهم مینویسد: هم اکنون زمزم درون خانهای مربع شکل قرار دارد و در [کنار] دیوارهای آن نُه حوض ساختهاند که آن را از آب زمزم پرنموده، تا حاجیان از آنها وضو بگیرند. و در دیوار روبروی کعبه پنجرههایی ساخته و روی آن نیز سایبانی برای مؤذنان درست کردهاند، سپس در سال 822 ه. ق. اصلاحات زیادی در بنای زمزم، و حوضهای اطراف آن و سایبان مؤذنان ایجاد شد که هزینه تمامی آن را، شیخ علی پسر محمد بن عبدالکریم گیلانی که ساکن مکه بود پرداخت.
1- چارسوی خانه زمزم اخرها کردهاند که آب در آن میریزند و مردم وضو سازند. ناصر خسرو
2- ابنبطوطه، م 700 سفرنامه، ترجمه دکتر محمد علی موحد، مؤسسه انتشارات آگاه، ایران، مشهد، 1370 ه. ش، ج 1، ص 189.
سیفالدوله نیز در توصیف زمزم گفته است: چاه زمزم به سمت حجر اسماعیل واقع است روی چاه عمارتی مثل سقاخانه ساختهاند از سنگ، آب چاه لب شور است دو بقعه دیگر نزدیک به طرف چاه واقع است؛ در یکی ساعتهای وقفی حرم است موسوم به ساعتخانه، و یکی دیگر کتابخانه است. (2)
فراهانی در توصیف زمزم آورده است: چاه زمزم در مشرقی خانه، نزدیک مقام ابراهیم واقع شده که با حجرالاسود محاذی است و بر روی آن طاقی زده و اطاق مانندی درست کرده و در گذاشتهاند. (3)
1- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 17؛ فاکهی، اخبار مکه، ج 2، ص 28.
2- سفرنامه سیفالدوله، ص 131. وی سفرنامهاش را در سال 1279 نوشته است.
3- سفرنامه فراهانی، ص 190، که در سال 1303 نوشته شده است.
عبدالمطلب آشامیدن و وضو گرفتن از آب زمزم را حلال و جایز دانسته، لیکن غسل کردن با آن را روا نمیدانست از این رو عباس بن عبدالمطلب نیز پیوسته در مسجدالحرام و در اطراف زمزم گردش میکرد و میگفت شستشو با آب زمزم را حلال نمیدانم و این آب برای خوردن و وضو گرفتن حلال و جایز است. (1) ابن عباس روزی مردی از قبیله مخزوم و از خاندان مغیره را دید که در زمزم غسل میکند، بسیار ناراحت شده اظهار داشت: شستشو و غسل [در زمزم را] حلال نمیدانم این آب برای نوشیدن و وضو گرفتن است. البته سفیان توضیح داده که این نهی، مربوط به داخل مسجد است و طبیعی است که اگر بیرون مسجد و در مکان مناسبی با آب زمزم غسل نمایند مانعی نخواهد داشت. (2) وی دو حوضچه در کنار زمزم احداث کرده بود تا از یکی برای نوشیدن و از دیگری برای وضو ساختن استفاده کنند و درنتیجه با پرهیز از شستشو نمودن، مسجدالحرام پاکیزه باقی بماند.
برخی از فقیهان شیعه مانند: ابن زهره در «غنیة النزوع». (3) محقق حلّی در «المختصر النافع» (4) ابن برّاج در «المهذّب» (5) و ابی الحسن سلمان بن الصّهرشتی در «اصباح الشیعه» (6)فرمودهاند: مستحب است پس از طواف و قبل از سعی حاجی نزد زمزم آمده از آب آن بنوشد و غسل کند و اگر نتوانست غسل نماید، کمی از آب زمزم را به خود بریزد.
و برخی دیگر همچون: ابن حمزه در «الوسیله»، (7) ابن ادریس حلّی در «سرائر»، (8) ابن سعید هذلی در «الجامع للشرائع»، (9) علامه در «قواعد الأحکام»، (10) شهید اوّل در «اللمعة الدمشقیه»، (11) صدوق در «المقنع»، (12) شیخ طوسی در «النهایه»، (13) و «الجمل و العقود» (14) همان موارد را بدون مستحب بودن غسل، ذکر فرمودهاند.
همچنین مستحب است شخص هنگام نوشیدن آب زمزم بگوید:
«اللّهُمّ اجْعَلْه لی عِلْماً نافِعاً و رِزْقاً واسِعاً و شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ و سَقَمٍ انَّکَ قادِر یا رَبَّ العالمین»؛ (15)
«بار خدایا آن را دانشی سودمند، روزیی فراوان، و درمان هر درد و بیماری قرار ده، همانا تو توانایی ای پروردگار جهانیان».
1- فاکهی، اخبار مکه، ج 2، ص 63.
2- فاکهی، اخبار مکه، ج 2، ص 64.
3- سلسلة ینابیع الفقهیه، ج 8، ص 405.
4- همان، ص 678.
5- همان، ج 7، ص 295.
6- همان، ج 8، ص 461.
7- سلسلة ینابیع الفقهیه، ج 8، ص 438.
8- همان، ص 538.
9- همان، ص 711.
10- همان، ص 752.
11- همان، ص 785.
12- سلسلة ینابیع الفقهیه، ج 7، ص 32.
13- همان، ص 193.
14- همان، ص 230.
15- مستدرک الوسائل، ج 9، ص 439.
قنات حُنَین که به قنات زبیده نیز معروف است از کوه بزرگی به نام «طاد» که میان کوههای گردنه قرار دارد، سرچشمه میگیرد، نام طاد تا به امروز به همین نام مشهور بوده، و نزدیک مزارع شرایع، کنار راه ماشینرو میان مکه و طائف واقع شده است، آب از کوه طاد به نخلستان و مزرعه حنین میرسیده، و زبیده خاتون آن بوستان را خریداری و آب را در جویهای مخصوصی به مکه منتقل ساخت، زبیده قنات دیگری نیز در وادی نعمان، کمی بالاتر از عرفات؛ احداث نموده که به نقل مورخان احداث این دو قنات، حدود یک میلیون و هفتصد هزار مثقال طلا هزینه دربرداشته است. وقتی مباشران، دفاتر ثبت هزینهها را به زبیده ارائه کردند، او در کاخ خود مشرف بر دجله بود، فرمان داد تا دفاتر را به دجله بیاندازند و گفت: «این حساب را برای روز حساب درافکندیم» و فرمان داد به آنان جامهها و هدایای گرانبها بخشیدند. (1) دولت سعودی نیز، مسیر قنات را از وادی نعمان تا مکه، لولهگذاری کرد و در ابتدای منطقه ابطح در سمت منا، مخزنهایی احداث نمود تا بتواند از این طریق و با لولهکشی کردن خانهها، آب را به منازل مردم برساند. (2)
پیامبر- ص- درباره زمزم فرمود: بهترین آبی که از زمین میجوشد آب زمزم است. (3) ابن عباس همین روایت را با تعبیر: «بهترین آب بر روی زمین آب زمزم میباشد» آورده است.(4) وی همچنین گفته است: پیامبر- ص- در حالی که ایستاده بود، از آب زمزم آشامید. (5) در نقلی دیگر آمده است:
امام حسن و امام حسین- علیهماالسلام- پس از نماز عصر طواف کرده، سپس در حال ایستاده از آب زمزم نوشیدند. (6) علی بن مهزیار نیز گفت: ابا جعفر ثانی- ع- را در شب زیارت دیدم که طواف نساء را انجام داده، پشت مقام نماز گزاردند سپس داخل زمزم شده، با دست خود دلوی را که در برابر حجر
1- ازرقی، اخبار مکه، ص 558 و 559.
2- ازرقی، اخبار مکه، ص 560.
3- مستدرک، ج 9، ص 439، ح 11286.
4- معجم الکبیر طبرانی، ج 11، ح 11167.
5- سنن نسائی، ج 5، ص 237.
6- مستدرک الوسائل، ج 9، ص 439، ح 11283.
1- وسائل، ج 13، ص 474، ح 18240.
2- وسائل، ج 13، ص 474، ح 8241.
3- وسائل، ج 13، ص 473، ح 18239.
4- سیوطی، الدرّ المنثور، ج 3، ص 223؛ فاکهی، اخبار مکه، ج 2، ص 46.
5- مرآة الحرمین، ج 1، ص 258.
6- همان، ص 258.
7- شفاء الغرام، ج 1، ص 415؛ سنن ترمذی، ج 3، ص 295.