این اعتراف زبانی باید در عمل انسان نیز پیاده شود. بسیارند انسانهایی که زبان به سلب و نفی شریک برای خدای متعال میگشایند امّا قلب و دلشان جایگاه شیطان است و اینجاست که باید زائر در مقام معامله با خدا درآید و تمام تعلّقات را رها سازد و رضایت او را کسب کند و خطاب به پروردگار بگوید: الهی، حمد برای تو است، چون تو محمودی. نعمت از آنِ تو است، چون تو منعمی. همه فقیراند و ملک و حکومت برای تو است.
«مراتب معنوی حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مینماید؛ حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور شایسته و مو به مو عمل شود ... و لبّیکهای شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را محرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید و لبیک گویان برای حق، نفی شریک به همه مراتب کنید و از خود که منشأ بزرگ شرک است به سوی جلّ و علا هجرت نمایید.»
حضرت امام رحمه الله «خود» و «خودیت» را منشأ بزرگ شرک میداند. خود چیست؟
«خود» همان غرور، کبر، نخوت و منیّت است؛ همان صفاتی که فرعون را واداشت تا ادعای ربوبیّت کند! پس منشأ همه آفات خودپرستی است.
حاجی آنگاه که دیوارهای مکّه را میبیند، از گفتن لبیک باز میایستد و با آمادگی تمام، برای انجام شعائر الهی، پا به بلداللَّه الحرام میگذارد.
مکّه معظمه و مشاهد مشرفه، موطن حوادث و نهضتهای انبیا و پیامبر اسلام است. آنجا محل نزول جبرئیل امین و خاستگاه پیامبران بزرگ الهی است.
نور نبوّت پیامبر خاتم در این سرزمین متجلّی شد و اسلام، این دین کامل، از این دیار به جهانیان عرضه گردید.
پیامبر بزرگ اسلام چه سختیها و بلایایی را در سرزمین مکه به دست ابوسفیانها و ابوجهلها کشید، لیکن از پای نایستاد و اسلام، آن نهال نوپا را به درختی تنومند و پرثمر تبدیل کرد. امام خمینی قدس سره درباره عظمت مکه و کعبه میگوید: «مکّه جایی است که همه انبیا خدمتگزار او بودند.»
ص: 45
5- در بیان فلسفه طواف
... وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ
(1)؛ «خانه آزاد را طواف کنید.» خانهای که کسی نمیتواند مالک آن شود. آری، زائران عاشق با طواف پیرامون کعبه که آزاد از هر قیدی است، درس بندگی و آزادگی میآموزند.
حضرت امام راحل گردش به دور خانه را رهایی از قیود دنیا شمرده میگویند:
«در طوافِ حرمِ خدا، که نشانه عشق به حق است، دل را از دیگران تهی کنید و جان را از خوف غیر حق پاک سازید و به موازات عشق به حق از بتهای بزرگ و کوچک و طاغوتها و وابستگانشان برائت جویید که خدای تعالی و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بریء هستند.»
(2) پس انسان به هنگام طواف، در مدار توحید قرار میگیرد و از هرچه شرک و پلیدی است، دور میشود.
6- حجرالأسود دست راست خداست
طواف از رکنی که حجرالأسود در آن است آغاز میشود و حاجی از مکان حجرالأسود، آموزش بندگی میبیند.
حجرالأسود یمین خدا در زمین است.
سنگی که گویند در آغاز سیاه نبود بلکه سفید و درخشان بود همراه با مقام ابراهیم به زمین نازل شد و پیامبر فرمود:
حجرالأسود یاقوتی سفید از یاقوتهای بهشت بوده و خداوند آن را به سبب لمس دست گناهکاران، دگرگون ساخت.
امام خمینی قدس سره درباره استحباب استلام حَجَر میگوید:
«در لمس حجرالأسود بیعت با خدا بندید که با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشید و به اطاعت و بندگی آنان هرکه باشد و هرجا باشید سر ننهید و خوف و زبونی را از دل بزدایید که دشمنان خدا و در رأس آنان شیطان بزرگ زبونند، هرچند در ابزار آدم کشی و سرکوبی و جنایتشان برتری داشته باشند.»
(3) همچنین درباره فلسفه عمل طواف به دور کعبه، در جملهای کوتاه میفرمایند:
«گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است که به غیر از خدا، گرد دیگری نگردید.»
(4)کعبه برترین نشانه خدا در روی زمین است و زائر خانه خدا همچون فرشتگان که
1- حج: 29
2- صحیفه نور، ج 20، ص 18
3- همان.
4- صحیفه نور، ج 9، ص 224
ص: 46
حول عرش خداوند همیشه در گردشند، میچرخد. قرآن میفرماید:
وَتَرَی الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ...
(1)«فرشتگان را میبینی که به تسبیح و ستایش خداوند به طواف عرش مشغولند.»
همانطور که طواف فرشتگان در عرش خدا نشانه عشق آنان به خداست، بنده نیز باید همانند ملائک به مقام تسلیم و رضا برسد و کعبه را طواف کند.
طواف یکی از بهترین حالات بنده در مقام تعظیم و تکریم خدا است.
انسان میتواند در مطاف معرفتهای بسیاری بیاموزد؛ زیرا که در دایره توحید، معرفت هسته مرکزی است و آنکس که به دور معرفت میچرخد نور خدا در دلش جلوهگر میشود.
7- صفا و مروه
إِنَالصَّفَاوَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ.
(2)«صفا و مروه از شعائر الهی است.»
به فرموده امام سجاد علیه السلام اسرار بسیاری در سعی میان صفا و مروه وجود دارد. انسان در مسعی میآموزد که باید از گناه به سوی خدا فرار کند و سعی کند که با سرعت به طرف خدا برود.
حاجی در هنگام سعی بین صفا و مروه در حالت تردید بین خوف و رجا است.
هروله و دویدن بین صفا و مروه، از گناه به سوی اطاعت و از غیر به حق دویدن است. معنای تردد بین دو کوه صفا و مروه؛ یعنی خدایا! من بین خوف و رجاء به سر میبرم، نه خوف محض دارم و نه رجاء محض. نه آنچنان است که فقط بترسم و هیچ امید نداشته باشم و نه آنچنان است که همه امید باشد و هیچ ترس نباشد.
(3) معنای خوف آن است که نسبت به کارهایی که در این دنیا انجام میدهیم، همیشه خائف باشیم و گرنه حسّ غرور در وجود ما جوانه میزند و درخت کبر و نخوت ریشه میگیرد. و معنای رجاء و امید این است که به لطف حف امیدوار باشیم که این امیدواری مایه نشاط او و راهنما به سوی تکامل باشد.
ایناست کهامام خمینی قدس سره میفرمایند:
«و در سعی بین صفا و مروه با صدق و صفا سعی در یافتن محبوب کنید که با یافتن او، همه بافتهای دنیوی گسسته
1- زمر: 72
2- بقره: 158
3- عرفان حج، جوادی آملی، ص 70
ص: 47
شود و همه شکها و تردیدها فرو ریزد و همه خوف و رجاهای حیوانی زایل شود ...»
(1) 8- اسرار عرفات
حاجی از مکّه هجرت میکند و به عرفات، بیابان عرفان میرسد؛ بیابانی که محلّ شناخت است، شناخت حق و دریافت نور.
جایی که کسی دیگری را جز به مسلمانی نمیشناسد. حاکم و زیردست و وزیر و رعیت امتیازی بر یکدیگر ندارند.
در عرفات آنچه با عنوان یک اصل پذیرفتنی است بینشان بودن از تمام نشانهاست.
حاجی در عرفات بدنبال گمشدهای میگردد که از دیدها و نظرها پنهان است.
چشمهای ناسوتی است که پرده ناسوت را کناری میزند و حجاب را برطرف میکند تا به نور جمال بقیةاللَّه (عج) روشن شود.
قلبهای رقیق و عاطفهمند است که در عرفات و در محضر حق حضور مییابد و اشگ میبارد و سرانجام ثمر میگیرد.
عرفات آیتی از آیات الهی است.
نشانهای از رحمت حق است. در عرفات میزبان قائم آل محمد است.
امام خمینی قدس سره میفرماید:
«با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات بروید و در هر موقف، به اطمینان قلب بر وعدههای حق و حکومت مستضعفان از چنگال استکبار جهانی باشید و راههای نجات را از حق در آن مواقف کریمه طلب کنید.»
(2) در جای دیگر میگوید:
«با حال شعور و عرفان به مواقف ثلاث (عرفات و مشعر و منا) بروید»
عرفات و مشعر و منا کامل کننده حجّ است آدمی در این مکانها، بادیدن دریایی موّاج از انسانها به یاد صحرای محشر میافتد که همه انسانها برای حسابرسی اعمال در آنجا گرد میآیند. این دریای موّاج انسانی از چه روی بدینجا آمدهاند. آیا اینان برای طلب دنیا در اینجا جمع گردیدهاند؟! آیا در اینجا جز از نشاط روح و معنای تعالی و جستجوی حق طلبانه چیزی هم از دنیا و تجمّلات آن وجود دارد؟!
امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام علت حضور زائر در عرفات اینگونه میفرماید: «میدانید وقتی زائر و انسان حجگزار احرام بست چرا باید به عرفات
1- صحیفه نور، ج 20، ص 18
2- صحیفه نور، ج 19، ص 197
ص: 48
رود و بعد بیاید کعبه را طواف کند؟ برای آنکه عرفات خارج از مرز حرم است و اگر کسی میهمان خداست ابتدا باید به بیرون دروازه رود و آن قدر دعا و ناله کند تا لایق ورود به حرم شود.»
(1) حاجی در سرزمین عرفات از جبلالرحمه، کوه رحمت بالا میرود تا دعای عرفه را آنجا بخواند، دعایی که سرتاسرش عرفان و معناست، در قسمت چپ آن کوه بود که سید شهیدان حسینبن علی علیهما السلام رو به کعبه آن دعای معروف را قرائت کرد.
9- بیتوته در مشعر
امام خمینی فرمودند با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات روید.
فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ ...
(2)ثُمَّ أَفِیضُوامِنْ حَیْثُ أَفَاضَالنَّاسُ
(3)مشعرالحرام محدوده حرم است، اینجا محدوده حرم امن و ورودی حرم الهی است. اینجا محلی است که باید شب را در آن بتوته کرد.
در این مکان است که باید به جمعآوری سنگ ریزه و به تعبیر تهیّه سلاح پرداخت و به جنگ شیطان رفت.
10- فلسفه اعمال منا
منی بر وزن رضا یعنی امید و آرزو
از عرفات و مشعر که میگذری به منا سرزمین عشق و آرزوها قدم میگذاری.
پس آرزویت را از خدا بخواه، اما آنچه بر تو حلال نیست و استحقاق آن را نداری، آرزو نکن و به فرموده امام صادق علیه السلام «لا تمنّ مالا یحلّ لک ولا تستحقّه».
(4)سزاوار نیست که زائر خدا در چنین مکانی، به دنبال حوائج دنیوی باشد بلکه باید به قصد قربت خواستههای مشروع و معنوی و مادی خویش را طرح نماید.
امام صادق علیه السلام در علّت نامگذاری این سرزمین به «منا» فرمودند: هنگامی که جبرئیل در این محلّ به حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: «تمنّ ابراهیم»؛ یعنی ابراهیم! آرزوی خود را بیان کن، این مکان «منا» نام گرفت. و آرزو در منا به معنای آرزوی دنیوی نیست بلکه آرزویی است همراه با اصرار و عاطفه ورزی.
انسانها با آروزهایی که دارند، زندگی میکنند و اصولًا بندگی بسیاری از انسانها در گرو آرزوهایی است که در دل و نهان خود دارند و چه آرزویی بهتر که در
1- اصول کافی، ج 4، ص 244؛ وسایل الشیعه، چاپ جدید، ج 11، ص 225
2- بقره: 197
3- بقره: 198
4- عرفان حج، جوادی آملی، ص 86.
ص: 49
سرزمین آرزو انسان از خدا آرزوی خیر و عاقبت نیکو کند.
وقوف در منا برای حاجی به سبب اعمالی که دارد از دیگر مواقف طولانیتر است پس رمز و راز منا نیز از دیگر مکانهای بیرون از مکّه میتواند بیشتر باشد.
امام خمینی قدس سره در باره سرّ رفتن به منا میفرماید:
«پس به منا بروید و آرزوهای حقّ را در آنجا دریابید که آن قربانی نمودن محبوبترین چیز خویش در راه محبوب مطلق است و بدانید تا از این محبوبها که بالاترینش حبّ نفس است و حبّ دنیا تابع آن است نگذرید، به محبوب مطلق نرسید و در این حال است که شیطان را رجم کنید و شیطان از شما بگریزد و رجم شیطان را در موارد مختلف با دستورهای الهی تکرار کنید که شیطان و شیطان زادگان همه گریزان شوند.»
(1) رمی جمرات در منا از مهمترین ارکان اعمال ایام تشریق است و در روایات آمده است که ابلیس برای بار اول در جمره عقبه خود را بر حضرت ابراهیم علیه السلام نمایاند و آن حضرت با سنگریزههایی او را از خود دور ساخت و ابلیس دیگر بار در جمره وسطی و اولی راه را بر او بست و ابراهیم علیه السلام بار دیگر او را با پرتاب سنگ گریزان کرد. و ابلیس به هنگام فرار به سرعت گریخت. و جمره و اجمار به معنای شتاب کردن و گریختن است؛ زیرا که شیطان در این مکان از برابر ابراهیم گریخت و اینک تو با رمی جمره و انداختن سنگ بر شیطان ظاهر، شیطان درون را نیز سرکوب کن تا از شیطان پیروی نکند.
از دیگر وظایف زائر در منا ذبح قربانی است؛ در همان مکانی که ابراهیم اسماعیل خویش را به قربانگاه برد تا به فرمان ایزدی امتحان سختی را پس دهد؛ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّابِرِینَ
(2)«ابراهیم به اسماعیل میگوید: خداوند مرا در خواب مأمور کرد که تو را ذبح کنم! آیا حاضری؟ اسماعیل رو به پدر کرد و گفت:
آنچه به تو امر شده انجام ده، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.»
آیا امتحانی بالاتر و سختتر از این وجود دارد که پدری سر فرزند خود را از تن جدا کند؟! البته خداوند رحیمتر از آن است که چنین مقدّری را برای ابراهیم
1- مصباح الشریعه، ج 2، ص 435
2- صافات: 102
ص: 50
فراهم کند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «إذْبَح حَنْجرة الْهَوی وَ الطَّمَع عِنْدَ الذَّبِیحَة».
(1)«با قربانی کردن، حلقوم هوا و طمع را ذبح کن و از خود دور گردان.»امام علیه السلام در بیان روشنشان، بزرگترین شیطانها را شیطان درون و هوای نفس میدانند. انسان همراه با وظیفه قربانی به ظاهر گوسفند در راه خدا، باید نفس خود را بکشد و هوای خویش را سرببرد تا چشمش به دنیا و جمال آن نیفتد، پس تمام اعمال حج، جلوه معنوی و ملکوتی مخصوص به خود را همراه دارد.قربانی در ظاهر، قربانیِ باطن میطلبد. اگر زائری در منا سرخود را میتراشد و به زیباییاش لطمه میزند. در اصل، غرور و تکبرش را منکوب میکند.مویِ سر، جمال و زیبایی انسان است و همانطور که میدانید، در احکام فقهی آمده است که اگر شخصی موی سر کسی را به زور و اجبار بتراشد، به زیبایی و جمال او لطمه زده و غرورش را شکسته است و باید دیه بدهد، ولی حاجی به هنگامی که از قربانگاه منا برمیگردد، باید سر به زیر تیغ بگذارد و زیبایی ظاهری خود را در راه خدا فدا کند.اذن ورود به حرمپس از انجام اعمال مواقف سهگانه، زائر از پروردگار خویش اذن ورود به حرم و بازگشت به مکّه را میطلبد تا برای انجام اعمال حجّ تمتع آماده شود.پینوشتها:
1- نشریه زائر، ویژه ایام حجّ، شماره 17، سال 1377.