«و فی الکعبة إذا دخلتها علی یمینک درجة یظهر علیها إلی سطح الکعبة ومربعة مع جدری الکعبة فی زاویة الرکن الشامی».
درون کعبه 6 لوح قرار دارد. در بیان جایگاه الواح، ازرقی ارکان را به ترتیب به نامهای اسود، شامی، غربی و یمانی میخواند و علاوه بر آن، مجدداً تصریح میکند که پلکان کعبه در رکن شامی واقع است:
«و من الألواح الملبّسة الذهب و الفضّة الَّتی فی الأرکان ستّة ألواح، طول کلّ لوح منها أربعة أذرع و أربعة أصابع و عرضکلّ لوح منها ذراع و أربعة أصابع، منها لوح فی طرف زاویة الجدر الَّذی یلی الدرجة و هو الشامی و لوح فی زاویة الرکن الغربی و هو ممّا یلی الحجر و فی طرف الجدر الَّذی بین الرکن الغربی و الرکن الیمانی لوحان و فی طرف الجدر الَّذی بین الرکن الیمانی و الرکن الأسود لوح و هو ممّا یلی الرکن الیمانی و فی الملتزم لوح و فی الجدر الَّذی علی یمینک إذا دخلت الکعبة لوح».
ص: 82
7- شاذروان
زمانی که در بازسازیهای کعبه، ابعاد خانه قدری کوچکتر از بنای ابراهیمی بنا شد؛ برای حفظ ابعاد اصلی، فضای عقبنشینی شده را با ساخت سکویی کم ارتفاع، علامتگذاری کردند که «شاذَروان» نامیده شد و چون ملاک در طواف، حدّ اصلی کعبه است؛ فقها برای حصول شرط خروج طوافگزار از کعبه، طواف بر روی شاذروان را صحیح نمیدانند.
(1) ازرقی سنگهای به کار رفته در بنای شاذروان را 68 عدد میداند و ارکان را به همان نامهای:
اسود، شامی، غربی و یمانی میخواند:
«و عدد حجارة الشاذروان الَّتی حول الکعبة، ثمانیة و ستون حجراً فی ثلاثة وجوه من ذلک من حدّ الرکن الغربی إلی الرکن الیمانی خمسة و عشرون حجراً؛ منها حجر طوله ثلاثة أذرع و نصف و هو عتبة الباب الَّذی سد فی ظهر الکعبة و بینه و بین الرکن الیمانی أربعة أذرع و فی الرکن الیمانی حجر مدور و بین الرکن الیمانی و الرکن الأسود تسعة عشر حجراً و من حدّ الشاذروان إلی الرکن فیه الحجر الأسود ثلاثة أذرع و اثنا عشر إصبعاً لیس فیه شاذروان، و من حدّ الرکن الشامی إلی الرکن الَّذی فیه الحجر الأسود ثلاثة و عشرون حجراً و من حدّ الشاذروان الَّذی یلی الملتزم إلی الرّکن الَّذی فیه الحجر الأسود ذراعان لیس فیهما شاذروان و هو الملتزم».
(2) 8- قبله پیامبر صلی الله علیه و آله
ابن جماعه فصلی را به گزارش دقیق اندازهگیری ابعاد کعبه اختصاص داده و ارکان را به ترتیب اسود، شامی، غربی و یمانی میخواند و برای نخستین بار در کتب تاریخ مکه نقل میکند که گاهی رکن شامی عراقی نیز خوانده میشود.
اهتمام مسلمانان به حفظ آثار حیات پر برکت پیامبر صلی الله علیه و آله، آنان را واداشته است حتی جهتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله رو به کعبه میایستاد و نماز میگزارد، در کتب تاریخ گزارش کنند و چون نماز خواندن به آن سو را واجد فضیلت دانستهاند، در نقل سمت قبله پیامبر صلی الله علیه و آله دقت بیشتری کردهاند. اقوال گوناگون قبلهگاه پیامبر صلی الله علیه و آله را در ادامه نوشتار، به مناسبتی دیگر، به تفصیل بیان میکنیم ولی در بحث فعلی، ازرقی قبلة النبی صلی الله علیه و آله را حدّ فاصل میان ناودان کعبه و رکن شامی میداند. چون ناودان در حجر اسماعیل قرار دارد، رکن شامی یکی از دو رکن ابتدا یا انتهای حجر خواهد بود؛ ازاین رو، با قید «یلی المقام» مصداق رکن شامی را به رکن آغازین حجر محدود میسازد:
«حدثنا أبو الولید قال: حدّثنی جدّی حدّثنا سفیان عن ابن ابی نجیح قال: قال عبد اللَّه بن عمرو بن العاص: البیت کلّه قبلة و قبلته وجهه، فإن أخطأک وجهه فقبلة النبی صلی الله علیه و آله، و قبلة النّبی صلی الله علیه و آله ما بین المیزاب إلی الرکن الشامی الَّذی یلی المقام».
(3) 9- جایگاه مقام ابراهیم علیه السلام
تردیدی نیست که قرار گرفتن مقام ابراهیم در جایگاه کنونی، به دست خلیفه دوم انجام گرفته است و پیش از آن، مقام در جهت جایگاه فعلی، چسبیده به خانه خدا بوده است:
«فاحتمل المقام من موضعه هذا فذهب به حتی وجد بأسفل مکّة فأتی به فربط إلی أستار الکعبة فی وجهها».
(4) ازرقی از جدش نقل میکند که هرگاه شمارش را از حجر اسماعیل علیه السلام آغاز کنیم، سنگ هفتم یا نهم از سنگهای شاذروان، جایگاهی است که مقام در مجاورت کعبه بوده است؛ چنانکه گذشت، آن محل در جنب دیواری بوده که از رکن اسود آغاز و به حجر اسماعیل علیه السلام پایان مییابد. ازرقی در این نقل، در و رکن آغازین حجر را شامی خوانده، در تعیین مصداق رکن شامی ابراز نظر قطعی میکند:
«قال أبو الولید، قال لی جدی بعد ما جصّص شاذروان الکعبة بالجصّ و المرمر و انّما جصّص حدیثاً من الدهر، فقال لی و أنا معه فی الطواف أعدد من باب الحجر الشامی من حجارة شاذروان الکعبة فإذا بلغت الحجر السابع فإن کان
1- امام خمینی قدس سره، مناسک حج با حواشم مراجع معظم تقلید، چاپ هفتم، نشر مشعر، تهران، 1382، ص 248، مسأله 597
2- ابو ولید ازرقی، اخبار مکه، ج 1، ص 309
3- همان، ج 1، ص 350
4- همان، ج 2، ص 33
ص: 84
حجراً طویلًا هو اطول السبعة فیه حفر شبه النقر فهو موضعه و إلّا فهو التاسع من حجارة الشاذروان، قال جدّی نسیت عددها و قد کنت عددتها هی إمّا سبعة و إمّا تسعة إلّا أنّه حجر طویل هو أطول السبعة أو التسعة فیه الحف فإن رأیته قد قزف عنه الجص فاعدد وانظر إلیه».
(1) گرچه ازرقی عمل خلیفه دوم را بازگرداندن مقام به جایگاه اصلیاش میداند و مدّعی است انتقال مقام به جوار کعبه حاصل سیل امّ نهشل بوده است
(2) ولی در روایات اهلبیت علیهم السلام، این عمل عدول از سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و رجعت به سنن جاهلیت خوانده شده است:
«زراره گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: آیا حسین علیه السلام را درک کردی؟ فرمود: آری، به یاد میآورم که همراه او در مسجد الحرام بودم. سیل وارد مسجد شد. مردم روی مقام میایستادند. برخی که بیرون میرفتند، میگفتند: مقام را سیل برد و بعضی میگفتند:
سر جای خود است.
به من فرمود: فلانی! مردم چه کردند؟ گفتم خداوند به صلاحت دارد، مردم بیم آن دارند که سیل، مقام را برده باشد. فرمود: ندا بده که خداوند، آن را نشانه قرار داده است، آن را نخواهد برد. پس مردم آرامش یافتند. جایگاه مقام، که ابراهیم علیه السلام آن را قرار داده بود، کنار دیوار کعبه بود. همچنان آنجا بود، تا آنکه مردم جاهلیت آن را به جایگاه امروزش منتقل کردند. چون پیامبر مکه را فتح کرد، به همان جایی برگرداند که ابراهیم نهاده بود. آنجا بود تا آنکه عمربن خطاب به حکومت رسید، از مردم پرسید: کدام یک از شما جایگاه قبلیِ آن را میداند؟ مردی گفت: من جای آن را با افساری که نزد من است، اندازه گرفتهام. گفت: آن را بیاور. آن را آورد. پس اندازه گرفت و مقام را به همانجا برگرداند.»
(3) در روایتی که کلینی از سلیم بن قیس نقل میکند و در کتاب سلیم نیز آمده است.
(4) امام علی علیه السلام اصلاح این بدعتها را امری لازم میشمارد که تنها به دلیل عدم همراهی مسلمانانِ سست عهد دوران خویش، قادر بر تصحیح آنها نیست.
«حکمرانان پیش از من کارهایی انجام دادند که در آنها با پیامبرخدا صلی الله علیه و آله مخالفت کردند و از روی تعمّد، راه خلاف پیمودند و پیمانش را شکستند و سنت و روشش را تغییر دادند و اگر من بخواهم مردم را بهترک آنها وادارم و به جای اصلی آنها بازگردانم و به همان
1- همان، ج 2، صص 35- 34
2- همانجا.
3- محمد محمدی ری شهری، حج و عمره در قرآن و حدیث، ترجمه جواد محدثی، چاپ اول، دار الحدیث، قم، ص 137
4- سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تصحیح محمد باقر انصاری زنجانی، سه جلد، چاپسوم، دلیل ما، قم، 1423 ه. ج 2، ص 720
ص: 85
ترتیب، که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بود، مقرر دارم، لشگر از پیرامون من پراکنده شوند تا جز خودم تک و تنها به جای نمانم و یا اندکی از شیعیان من، که برتری مرا شناخته و وجوب طاعت و امامت مرا از روی کتاب خدای عزّ و جلّ و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله دانستهاند، به جای مانند.
اگر میدیدید که من دستور میدادم تا مقام حضرت ابراهیم علیه السلام را به جای اصلی آن، که حضرت رسول صلی الله علیه و آله آن را در آنجا نهاده بود، برمیگرداندم ... در این صورت مردم از دورم پراکنده میشدند.
(1) 10- فاصله رکن شامی تا مقام ابراهیم علیه السلام
ازرقی در تبیین جایگاه مقام ابراهیم، فاصله آن را از دیوار کعبه، شاذروان و دو رکن اسود و شامی میداند و این نشانگر آن است که رکن شامی در دیواره سمت مقام قرار گرفته و دوّمین رکن طواف است:
«و ذرع ما بین الرکن الأسود إلی مقام ابراهیم علیه السلام، تسعة و عشرون ذراعاً و تسع أصابع، و ذرع ما بین جدر الکعبة من وسطها إلی المقام، سبعة و عشرون ذراعاً، و ذرع ما بین شاذروان الکعبة إلی المقام، ستة و عشرون ذراعاً و نصف، و من الرکن الشامی إلی المقام، ثمانیة و عشرون ذراعاً و تسع عشرة إصبعاً».
(2) 11- فاصله ارکان کعبه تا منارهها
در زمان ازرقی 4 مناره در گوشههای چهارگانه مسجد الحرام بوده است.
(3) ازرقی فاصله هر رکن کعبه را از منارهای که در محاذاتش قرار دارد، به دقت بیان میکند و رکن شامی را در امتداد مناره مروه میداند که در جهت شمال قرار گرفته است. پس رکن شامی نیز همان رکن شمالی کعبه خواهد بود:
«و من رکن الکعبة الشامی إلی حدّ المنارة التی تلی المروة مائتا ذراع و أربعة و ستّون ذراعاً، و من رکن الکعبة الغربی إلی حدّ المنارة الّتی تلی باب بنی سهم مائتا ذراع و ثمانیة أذرع ونصف، و من الرکن الیمانی إلی المنارة التی تلی
1- محمدبن یعقوب کلینی، الروضة من الکافی، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، دو جلد، علمیه اسلامیه، تهران، ج 1، صص 89- 85
2- ابو ولید ازرقی، اخبار مکه، ج 2، ص 85
3- همان، ج 2، ص 79
ص: 86
أجیاد الکبیر مائتا ذراع و ثمانیة عشر ذراعاً و ست عشرة إصبعاً، و من الرکن الأسود إلی المنارة التی تلی المسعی و الوادی مائتا ذراع و ثمانیة عشر ذراعاً».
(1) 12- فاصله رکن شامی تا باب بنی شیبه
هنگامیکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مکه را آزاد کرد و بیت اللَّه را از لوث اصنام پاک ساخت، بت هبل در آستانه باب بنی شیبه دفن گردید و بنا بر برخی روایات، استحباب ورود از باب بنیشیبه به همین جهت است.
(2) درِ پیشگفته در موازی کعبه و در جهت مقام ابراهیم علیه السلام قرار داشته که اکنون نیز در همان محاذات با تغییر نام، به عنوان باب السلام از درهای فعلی مسعی است. نقل ازرقی نشانگر آن است که رکن شامی در جهت مسعی قرار داشته و لذا نمیتواند رکن غربی کعبه باشد:
«و من الرکن الشامی إلی وسط باب بنی شیبة مائتا ذراع و خمسة و أربعون ذراعاً و خمس أصابع».
(3) اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه
نوشته ابو عبداللَّه محمدبن اسحاق فاکهی است. گرچه تاریخ دقیق دوران حیات او بر ما پوشیده مانده، لیکن بیتردید در سال 272 در قید حیات بوده است. با تأسف جزو اوّل کتاب مفقود شده و نسخه موجود شامل جزو دوم کتاب و بخشهایی از جزو اول است که در ضمن کتابهای دیگر نقل شده بوده و با تلاش مصحّح محترم گردآوری گردیده است. مشابهت مطالب این کتاب با اخبار مکه ازرقی قابل انکار نیست و از خلال مباحث آتی نیز این نکته بهخوبی مشخص خواهد شد ولی میتوان نزدیکی دوران دو نویسنده و بهرهگیری از منقولات مشابه را از مهمترین عوامل این تقارب به شمار آورد. مباحثی که در تعیین مصداق ارکان میتواند مورد تمسک قرار گیرد، عبارتاند از:
1- جایگاه مقام ابراهیم علیه السلام
فاکهی، جایگاه مقام را در جوار کعبه، با عبارتی مشابه ازرقی نقل کرده و تنها تفاوتش این
1- همان، ج 2، ص 85
2- شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، تصحیح علی اکبر غفاری، چهار جلد، دفتر انتشارات اسلامی، ج 2، ص 238
3- ابو ولید ازرقی، اخبار مکه، ج 2، ص 86
ص: 87
است آن را به جای جدّ ازرقی، به برخی از مکّیان اسناد داده است. مشابهت عبارت و حتی تردید میان دو عددِ هفتم و نهم، احتمال اقتباس فاکهی از ازرقی را تقویت میکند.
«و ذکر عن بعض المکّیین أنّ الموضع الَّذی ربط عنده المقام فی و جه الکعبة بأستارها إلی أن حجّ عمربن الخطاب فرده و ذلک أن یعد الطائف من باب الحجر الشامی من حجارة شاذروان الکعبة إلی أن یبلغ الحجر السابع فإذا بلغ الحجر السابع فهو موضعه و إلّا فهو التاسع من حجارة الشاذروان».
(1) فاکهی در موارد دیگری هم منقولات ازرقی از جدّش را با تعبیر «بعض المکّیین» روایت میکند. چنانکه محلّ نماز پیامبر صلی الله علیه و آله را بنا به نقل برخی از مکّیان همین جایگاه اولیه مقام ابراهیم علیه السلام میداند
(2) در حالی که ازرقی همین معنا را با عبارتی مشابه از جدش نقل میکند.
(3) 2- فاصله رکن شامی تا مقام ابراهیم علیه السلام
فاکهی نیز رکن شامی را در سمت مقام ابراهیم علیه السلام میداند و فاصله مقام از رکن را با دقت، همچون ازرقی گزارش میکند:
«و ذرع ما بین شاذروان الکعبة إلی المقام ستّة و عشرون ذراعاً و اثنتا عشرة إصبعاً و من الرکن الشامی إلی المقام ثمانیة و عشرون ذراعاً و تسع عشرة إصبعاً».
(4) 3- فاصله ارکان کعبه تا منارهها
رکن شامی را فاکهی نیز در محاذات مناره مروه میداند و فاصله آن دو را با عبارتی مانند ازرقی نقل میکند:
«و من رکن الکعبة الشامی إلی حدّ المنارة الّتی تلی المروة مائتا ذراع و أربعة و ستون ذراعاً و من رکن حدّ الکعبة الغربی إلی حدّ المنارة التی تلی باب بنی سهم مائتا ذراع و ثمانیة أذرع و اثنتا عشرة إصبعاً».
(5) 4- فاصله رکن شامی تا باب بنی شیبه
عبارت فاکهی در این مورد، همانند عبارت ازرقی است:
1- محمدبن اسحاق فاکهی، اخبار مکه، تصحیح عبد الملک بن عبد اللَّهبن دهیش، شش جلد، چاپ اول، النهضة الحدیثه، مکه، 1407 ه. ج 1، ص 467
2- همان، ج 2، ص 183
3- ابو ولید ازرقی، اخبار مکه، ج 1، ص 351
4- محمد بن اسحاق فاکهی، اخبار مکه، ج 2، ص 185
5- همان، ج 2، ص 186
ص: 88
«و من الرکن الشامی إلی وسط باب بنی شیبة مائتا ذراع و خمسة و أربعون ذراعاً و خمس أصابع».
(1) فاکهی در داستان چراغهای مسجد الحرام میفرماید:
و کان مصباح زمزم هذا فیما مضی علی عمود طویل مقابل الرکن الأسود الموضع الَّذی وضعه خالدبن عبداللَّه. فلمّا ولّی محمدبن سلیمان مکة فی سنة ست عشرة و مائتین وضع عموداً طویلًا مقابله بحذاء الرکن الغربی، فکأنا کذلک حتّی کانت سنة اثنتین و عشرین و مائتین، فولّی محمدبن داود مکّة، فجعل عمودین طویلین: أحدهما عند الرکن الیمانی، و الآخر بحذاء الرکن الغربی».
(2) مکه را آزاد کرد و بیت اللَّه را از لوث اصنام پاک ساخت، بت هبل در آستانه باب بنی شیبه دفن گردید و بنا بر برخی روایات، استحباب ورود از باب بنیشیبه به همین جهت است.
آشفتگی متن حاضر کاملًا آشکار است؛ زیرا بنا بر این عبارت، باید دوّمین و چهارمین چراغ، هر دو، در امتداد رکن غربی نصب شده باشد و رکن شامی فاقد روشنایی فرض گردد.
مراجعه به متن ازرقی، نشانگر آن است که تعبیر «الرکن الغربی» در پایان عبارت باید به «الرکن الشامی» تصحیح گردد؛ که در این حالت متن مذکور نیز دلیلی دیگر بر توافق در مصداق رکن شامی خواهد بود.
اتّحاد عبارات و یکسانی ترتیب ذکر آنها، این احتمال را بسیار تقویت میکند که 8 مورد نخست منقول از ازرقی، باید در ضمن بخش مفقود اخبار مکه فاکهی قرار داشته باشد.
هدایة السالک إلی المذاهب الأربعة فی المناسک
کتاب «هدایة السالک ...» چنانکه از نامش پیداست، حاوی مناسک حج بر اساس فتوای مذاهب اهل سنت است و از این رو، مناسب بود که در زمره کتب فقهی اهل تسنن مورد بررسی قرار گیرد؛ ولی چون عزّالدین بن جماعه کنانی، مؤلف کتاب، گزارشهای دقیقی از مشاهدات عینی خود درباره ابعاد مسجد الحرام و کعبه نقل نموده، تبیین دیدگاههای او در زمره
1- همان، ج 2، ص 186
2- همان، ج 2، ص 69
ص: 89
نگارندگان تاریخ مکه بی تناسب نخواهد بود و شاید از همین روست که در کتب تاریخ مکه نیز بخشی به گزارش مشاهدات او اختصاص دارد. مؤلف از سال 649 تا 767 در قید حیات بوده و زمان مشاهدات خویش در سال 753 را اعلام میکند:
«و حررت أنا ارتفاعها و مقدار ما بین أرکانها و غیر ذلک لما کنت مجاوراً بمکّة سنة ثلاث و خمسین و سبعمائة».
(1) ابن جماعه در دو بحث، دیدگاه خود را در مصادیق ارکان کعبه بیان میکند:
1- معنای استقبال قبله:
ابن جماعه در توضیح معنای استقبال، به امام جماعتی مثال میزند که رو به رکن اسود ایستاده است و جهت او را از رکن شامی تا رکن یمانی میداند. پس، از دیدِ او رکنهای یمانی و شامی در مجاورت رکن اسود قرار دارند:
«و لو صلّی الإمام إلی نفس الرکن الَّذی فیه الحجر الأسود مثلًا، فالذی یظهر:
ان جهة الإمام ما حاذاه بدنه من ناحیتی الرکن مع الرکن و هو مابین الرکن الشامی و الرکن الیمانی، و لم أقف علی نقل فی هذه المسألة، واللَّه تعالی أعلم».
(2) 2- ابعاد کعبه از داخل و خارج:
ابن جماعه فصلی را به گزارش دقیق اندازهگیری ابعاد کعبه اختصاص داده و ارکان را به ترتیب اسود، شامی، غربی و یمانی میخواند و برای نخستین بار در کتب تاریخ مکه نقل میکند که گاهی رکن شامی عراقی نیز خوانده میشود:
«بین الرکن الَّذی فیه الحجر الأسود و بین الرکن الشامی- و یقال العراقی- من داخل الکعبة ثمانیة عشر ذراعاً و ثلث و ربع و ثمن، و من خارجها ثلاثة و عشرون ذراعاً و ربع ذراع ... و بین الرکن الشامی و الغربی من داخل الکعبة خمسة عشر ذراعاً و قیراطان، و من خارجها ثمانیة عشر و نصف و ربع ... وبین الغربی و الیمانی من داخلها ثمانیة عشر ذراعاً و ثلثا ذراع و ثمن ذراع، ومن خارجها ثلاثة و عشرون ذراعاً ... و بین الرکن الیمانی و الرکن الأسود من
1- عز الدین بن جماعه کنانی، هدایة السالک، تصحیح نورالدین عتر، سه جلد، چاپ اول، دار البشائر الاسلامیه، بیروت، 1414 ه. ج 3، صص 1335- 1334
2- همان، ج 2، ص 942
ص: 90
داخلها خمسة عشر ذراعاً و ثلث ذراع، و من خارجها تسعة عشر- بتقدیم التاء علی السین- و ربع ... کلّ ذلک حرر بذراع القماش المستعمل فی زماننا بمصر».
(1) استفاده از صیغه مجهول برای اشاره به ضعف قول مخالف- عراقی نامیدن رکن شامی- است؛ ولی در نقل کلام دیگران ابن جماعه امانتداری میکند:
«و قال الإمام أبو داود سلیمان بن خلیل المکّی الشافعی رحمه اللَّه فی مناسکه:
قال الشافعی: «و إذا بلغ الرکن العراقی و الشامی
(2) لم یستلم واحداً منهما و کفته الاشارة إلیهما بیده».
(3) هرچند اگر تصحیح بر طبق گزارش هامش نسخه ظاهریه، از نسخه شیخ مجدالدین صورت میگرفت؛ این تغایر نیز از میان میرفت.
در ملحقات کتاب، ابن جماعه برای شناخت قبله سرزمینهای گوناگون، دایرهای را از پدر خویش با این عبارت نقل میکند:
«هذه صفة الکعبة الشریفة و ما یحتاج إلی معرفة تصویره و بیان جهة المصلّین إلیها من سائر الآفاق، نقلتها من خط والدی تغمّده اللَّه برحمته و اسکنه بحبوحة جنّته و قال إنّه کتبها فی شهر ربیع الآخر سنة اثنین و ستین و ستمائة».
(4) تصاویر این دایره در سه نسخه خطی را مصحّح محترم ضمیمه کتاب ساخته، که صورت نسخه کتابخانه ظاهریه در شکل صفحه بعد مشخص است.
فاسی اسامی سرزمینها و جهتِ قبله آنها را در کتاب خود نقل کرده که ما تنها به مقدار مرتبط به بحث خود، اکتفا میکنیم:
ذکر بیان جهة المصلّین إلی الکعبة من سائر الآفاق و معرفة أدلّة لقبلة المشار إلیها أخبرنی بذلک خالی قاضی الحرمین محبّالدین النویری سماعاً عن القاضی عزّالدین بن جماعة سماعاً إنّه نقل ذلک من خط والده فی الدائرة التی ذکر فیها صفة الکعبة و ما یحتاج إلی معرفة تصویره و إنّ والده قال إنّه کتبها فی شهر ربیع الآخر سنة اثنتین و ستین و ستمائه قال: جهة القبلة لأهل البصرة و ... و
1- همان، ج 3، صص 1335- 1334
2- درحاشیه کتابآمدهاست: «کذا فی نسخة اخری. وفی نسخةالشیخ مجدالدین: والغربی. هامش ظ.»
3- عز الدین بن جماعه کنانی، هدایة السالک، ج 2، صص 829- 828
4- همان، ج 3، ص 1433
ص: 91
نقشه از کتاب هدایة السالک إلی المذاهب الأربعة فی المناسک
ص: 92
ما علی سمت ذلک و هو من باب الکعبة إلی الحجر الأسود ... و جهة القبلة الکوفة و ... و ما کان علی سمت ذلک ما بین مصلّی آدم إلی قرب باب الکعبة ...
وجهة القبلة لأهل الرها و ... و ما کان علی سمت ذلک إلی القبلة یستقبلون من الرکن الشامی إلی مصلّی آدم ... و جهة القبلة لأهل الشام کلّهم إلّا ما ذکر عن الیمین و دمشق فی هذا القسم و هی حمص و ... ما بین المیزاب و الرکن الشامی، موقفهم موقف أهل المدینة و دمشق کما تقدّم لکنّهم یتیاسرون شیئاً کثیراً و الجهة شاملة للجمیع إن شاء اللَّه تعالی و جهة القبلة لأهل جانب الشام الغربی، و ... و ما ولّی ذلک من السواحل علی سمتهم و هی من قبیل میزاب الکعبة إلی دون الرکن الغربی ...».
(1) پدر قاضی ابن جماعه، قبله بلاد مختلف را به این ترتیب نقل میکند:- از حجر الأسود تا در کعبه- از در کعبه تا مصلّای آدم علیه السلام- از مصلّای آدم علیه السلام تا رکن شامی- از رکن شامی تا ناودان- از ناودان تا رکن غربی و ...بر اساس نظم مذکور، او به روشنی رکن شامی را دومین رکن طواف میداند و گوشه سوم کعبه را رکن غربی مینامد.پینوشتها
1- محمد بن احمد فاسی مکّی، شفاء الغرام، تصحیح مصطفی محمد الذهبی و ایمن فؤاد سید، دو جلد، چاپ دوم، النهضة الحدیثه، مکه، 1999 م، ج 1، صص 251- 250