الی مدینه طیبه در این سنوات مفتوح گردیده، لهذا این بندهدرگاه عالمپناه، اقل الحاج محمد میرزا مهندس محض استحضار حاجّ بیتالله الحرام و غیره، اجمالی از تفصیل آن را بیان مینماید و چون تعیین فراسخ این راه در حالت عبور کاملًا متعذّر بود، لهذا مقیاس را یک ساعت حرکت شتر قرار داد، چنانکه در اعراب اهل بادیه رسم و شایع است.
از مطالعه کنندگان معذرت میخواهم که از برای حاج بیتالله، بهواسطه توقف جزئی در مکانی، زیاد بر این نمیتواند مطلع شود، وانگهی در همچو مکان شریفی بعد از عمری که میرسد، علیالدوام باید مشغول نماز و زیارت و عبادت و اصلاح امور دنیا و آخرت شود، ولی این بنده درگاه، قبل از شرفیابی به بیتالله و بیتالرسول، به میل خاطر مدت دو سال کتاب مبسوطی در جغرافیا و تاریخ عربستان تألیف نموده که اغلب مطالب را قبل از مشرَّف شدن میدانسته، انشاءالله کتاب مزبور پس از بررسیهای لازم به طبع میرسد که کافهناس از این اراضی- که محل مبعوث شدن انبیا و اوصیا و نزول ملائکه ا ست- مطلع و بهرهمند شوند، ولی بدون علم و عمل، از این قبیل مطالب کسی استحضار به هم نمیرساند که بنویسد، چون فدوی از اوّل ایام صبوّت الی زمان رشادت، مکنون ضمیرم مهم لغات السنه امم و درک معانی صحیحهخطوط ارباب قلم میبود تا به تعلیم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان ترک و تاجیک و بعضی السنهبلاد فرنگ بر حسب استعداد خود مایه گرفته، پس به یاد گرفتن علوم ریاضی و هندسی و غیره شتافته تا به عون الله از آن علوم مدت بیست سال مهما امکن طرفی بربسته (و) بعد از اتمام درس و تحصیل الی یومنا هذا، بیست سال متوالی است که برای ساختن قلاع و نقشهکشی و ساختن راه و پل و باستیاندار
دو زنی (شاید: دورزنی؟) و سیاحت و زیارت به ولایات و سرحدات آذربایجان و گیلان و استرآباد و گرگان و مازندران و عراق عرب و عراق عجم و قفقاس (قفقاز) و اسلامبول و مصر و بیتالله و بیتالرسول و مسقط و بنادر فارس و بصره و غیره مأمور بوده و روزنامه و نقشه مفصله همه ولایات مذکوره را برداشته و به قدر قوه انجام قلعهجات سرحدی و راهسازی و غیره را انجام داده که در همه ایران حاضر و موجود است و در این مدت چهل سال کتب زیادی هم ترجمه و تحریر و تألیف نموده، من جمله- چنانچه عرض شد دو سال اوقات خود را مصروف داشته- کتابی در جغرافیا و تاریخ عرب و بیتالله و بیتالرسول- که قبله مسلمانان است- به رشته تحریر درآورده تا همه مسلمانان بهرهمند گردند و این اقلیم جزیرهالعرب که شبه جزیره نیز نامند و دورهاش شش ماه و نیم با کاروان مسافت بود، افضل و اشرف از جمیع اراضی زمین است؛ زیرا در این اقلیم، بیتالله الحرام و دین اسلام منتشر گردیده، و حجاز و یمن و بلد سینا و احقاف
و جبل سینا و مدین شعیب و عیون موسی و تیه بنیاسرئیل در اینجاست.
در این زمین: اولیای راشدین و انبیاءالمرسلین و انصار و مهاجرین بودهاند. روایات اسلام از اینجا بسته شده و به جمیع روی زمین ممتد گردید. و نیز حضرت ابراهیم خلق را به این سمت دعوت فرمودند.
در این اقلیم است که: از هر یک شرح مفصّلی در کتاب خود نوشته و به سبب میل مفرطی که به عتبه به وصی حضرت خاتمالأنبیا- صلوات الله و سلامه علیه- داشته در تاریخ 1292 به هر حالت بود شرفیاب گردیده و امیدوار است که به مضمون آیه مبارکه: (إِنَّا لَا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا)
مأجور و مثوب باشد، بالأخره اقلیم عرب، به دوازده مملکت قسمت میشود که عبارتاند از: تهامه
و بادیه.
ص: 49
در این اقلیم، معادن مشهور ندارد مگر معدن سرب ونمک معدنیکه عموماً خشک و کمحاصل؛ مگر بعضی از اماکنش حاصلخیز است که قلیل گندم و و نخل و سایر میوه میکارند؛ امّا محصول موفورش همان قهوه است که مخصوص زمین است و به اطراف میبرند- درخت قهوه شبیه به درخت گیلاس است ورقاً و ثمراً، ولی شکوفهاش سفید و ثمرش الَذّ از گیلاس و حصّهاش بههم چسبیده و میشکافند قهوه است- و گندم مصری و پنبه و مرصانی و کُندر و منّ
(1)و سنای مکی
(2)و بلیسان
(3) و نیل
(4) و تریاک و مقل ازرق
(5) و زیتون و نیشکر و انجیر و لیمو و ... به عمل میآید و مرجان و لعل و عقیق و نیز بخور از قبیل میعه
(6) و کافور و قسط
(7) و غیره موفور.
و در این اقلیم، انواع حیوانات میشود، ولی میمون و نسناس
(8) زیاد دارد و شترمرغ و ملخ هم بسیارند- که بعضی از اعراب میخورند- و گورهخر و شتر جمازه
(9) بسیار است. گاو و گاومیش بسیار دارد؛ ولی اسب این اقلیم امتیاز (ی) از جمیع اسبهای عربی زمین دارد که: میگویند از تخمه اسبهای اصطبل خاصه حضرت سلیمان نبی است که باقیمانده؛ الحق هم هر نسبتی به این اسبها بدهند جا دارد. کلیه اعراب، با غیرت و قطّاعالطریق و در دویدن کمال مهارت را دارند و در عقد اخوت که بستند نقض نمیکنند و از میهمان خود هیچ چیز را مضایقه ندارند و اسمراللّونند
(10) و سخن را از مخرج ادا نمایند و دقت زیاد در قرائت کلامالله دارند که معنی تلاوت قرآن مخصوص به همین طوایف است.
و گویند: ما از نواده و دودمان اسماعیل ذبیحالله و اولاد ابراهیم خلیل اللّهیم. وقوت غالب اعراب بدوی، شیر و گوشت شتر و گوسفند است و همین اعراب، بعد از حضرت ختمیمآب شرق و غرب عالم را متصرّف شدند و در اشعار و طبابت و ریاضی و نجوم، کمال مهارت را داشته و ارقام هندسی متداولی در همه روی زمین از همان مخترعات اعراب است که الی یومِنَا هَذَا در میان همهملل و دول معمول و متداول است.
ملبوسِ
(11) صیف و شتاءاهل این اقلیم یکی است و مذهبشان تسنّن و مطلق لغاتشان عربی و بعضی از طوایف آنها جیم را گاف تلفظ میکنند. خط قدیمشان کوفی و حالا نسق (نسخ) است و مسکوک طلا و نقره هر مملکت در این اقلیم رواج است که برمیدارند. زیاده بر این بیان عربستان در اینجا لازم نیست.
متعلّقات بندر ینبع
آب این بندر از باران و طرف مغرب آن دریا و از بنادر بحرالأحمر است و چون تقریباً در تحت منطقه حارّه است، بسیار گرم است؛ بهطوریکه زمستانش از تابستان طهران گرمتر است و شبنم زیاد دارد؛ تقریباً دارای دو هزار خانه است که همه عرباند و از جانب دولت عثمانی هم معدودی نظام و جمازهسوار مأمور هم دارد و حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در ینبع وقفیاتی دارد که به اولاد آن حضرت میرسد و آنها را منازل بنیالحسین نامند و در طرف جنوب شرقی این بندر، به فاصله 25 ساعت جبل صبح
(12) واقع و راه مدینه طیبه از جنب همین کوه است و جنگ بدر در دامنه آن واقع شده، قال الله تعالی: (وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْر).
(13)در غربی ینبع به فاصله نیم ساعت، مزار شیخ زارع که از اولاد حضرت ختمیمآب است، واقع شده و در شمال ینبع به فاصله نیم ساعت، قدمگاه شیخ «سنوسی» است که صاحب طریقه شاذلیه است.
وسط شمال و مغرب به بعد ده دقیقه قدمگاه شیخ (فواج) واقع است.
در جنوب ینبع به فاصله ده دقیقه در میان دریا جزیره کم عرض واقع، قبر سیدالعباس که از اولاد حضرت رسولالله است، در آنجاست.
جبل رضوا
(14) در شمال ینبع به فاصله دوازده ساعت واقع و از همه جبال اطراف ینبع بزرگتر و طولانیتر است و دارای درّههای زیاد و چمن و آب جاری و معدن مس است و برخلاف سایر کوههای آن اطراف آب و آبادی و هوای آنجا خوب است.
1- مَنّ؛ مادهای است چسبناک که از استحصالات شیره پرورده گیاهی است و از ترکیب قندهای مختلف تشکیل شده و بطور طبیعی یا براثر گزش حشرات و یا با ایجاد شکاف در تنه غالب درختان به خارج تراوش میکند. این ماده در ابتدای تراوش مانند شربت است ولی پس از مدتی در برابر هوا منجمد میشود و به نوعی شکرک تبدیل میگردد. کلمه «مَنّ» عبری است و در تورات و قرآن ذکر شده است و غذایی است که خدا برای بنی اسرائیل فرستاد: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی وآنان در مدت چهل سال سرگردانی از آن تغذیه کردند تا به سرحد کنعان رسیدند.
مجاهد گفت: این مَنّ مانند صمغ بود که بر درختان افتادی. ضحاک گفت: ترتجبین است ...
مَنّ: گیاهان مختلف تشکیل میشود و مخصوصاً بیشتر از درخت زبان گنجشک استخراج میگردد، و اقسام مختلفش برای درمان بیماریهای سینه و لینت مزاج به کار میرود. کلیه انواع «مَنّ» به دو دسته تقسیم میشوند.
1- دارویی از قبیل شیر خشت و بیدخشت و ترنجبین و شکرتیغال که مورد استفاده دارویی دارند.
2- مَنّهای خوراکی از قبیل گزانگبین و گزعلفی که برای تهیه شیرینی گز به کار میروند.
2- گیاه معروفی است که دارای انواع مختلف است از آن جمله سنای مکّی.
3- بلیسان/ بَلسَان: گیاهی از تیره سدابیان که به صورت درختچه است و گلهای سفیدی دارد. همه اعضای این گیاه محتوی ماده صمغی است که در صورت خراش یا نیش حشرات این ماده صمغی از آن خارج میشود.
4- نیل: به کسر اول گیاهی است درختچهای از تیره پروانهداران، دارای برگهای مرکب شانهای. در حدود 250 نوع از این گیاه شناخته شده که همگی به نواحی گرم کره زمین تعلق دارند و بیشتر به منظور استفاده ماده آبیرنگ از برگ آنها کشت میشوند.
5- مُقْل ازرق/ ملک ازرق؛ درختی است از تیره بورسراسه و از رده دولپهایهای جدا گلبرگ که مخصوص نواحی گرمسیر است. ازاین درخت صمغ رزینی «صمغ سقز» حاصل میشود که به عنوان قابض به کار میرود. به علاوه دارای خواص ضددردهای بواسیری و نقرسی میباشد.
6- مَیعَه: مادهای رزینی که از جنس سقز که از انواع مختلف کاجها به دست میآید.
7- قُسْط؛ معرب یونانی است، نام گیاهی ست از تیره زنجبیلها که در حدود 15 گونه آن شناخته شده و همه متعلق به منطقه گرمسیری است.
8- نَسْناس: میمون آدمنما از قبیل گوریل، شامپانزه، اورانگوتان و غیره.
9- شتر جَمّازه: شتر تندرو.
10- أسْمَر: گندم گون
11- مَلبْوُس: پوشاک
12- صُبْح: نام ناحیهای است در «یمامه»
13- آل عمران: 123
14- رَضْوا/ رَضْوی: نام کوهی است مشرف برینبع که تا مدینه چهار مرحله است و این همان کوهی است که «کیسانیه» معتقدند که محمد بن علی معروف به محمد حنفیه در آنجا مقیم است.
ص: 50
«کیسانیه» را عقیده آن است که حضرت محمد حنفیه در اینکوه غیبت کرده، حی و قائم آلمحمد است.
جبل ملحه که ملّحیه نیز گویند، در شرق ینبع به فاصله شش ساعت واقع و کوچک تر از جبل صبح است.
اسکله مدینه طیبه است و در جنوب غربی مدینه در کنار بحرالأحمر واقع و حصار و بازار نیز دارد و مسافتش تا به دریا بیست میل است.
راه ینبع الی مدینه طیبه
از ینبع الی مدینه منوره شش منزل مسافت است.
* منزل اوّل؛ محطّه مسهّلی که در سمت شرقی شمال ینبع به بعد پنج ساعت واقع و محل عسکر جمازا سوار است. آبش آب چاه و آب باران هم ذخیره مینمایند و این مسافت همه صحرای بیآب و خارشتر بسیار دارد و جبل رضوا در شمال این قریه به فاصله هفت ساعت واقع گردیده.
از ینبع الی قریه حمرا- که ذکرش میشود- راه تقریباً در میان شمال و مشرق و از قریه حمرا الی مدینه منوره در جهت شمال مایل به شرق است؛ دیگر در هر نقطه از راه تکرار سمت آن نقطه لازم نیست.
* منزل دوم؛ بئر شیخ ابراهیم است که از قریه مسهّله هفده ساعت مسافت دارد؛ هشت ساعت که از مسهله دور میشوند، به دامنه کوه ملحیه میرسند که تقریباً هفت الی هشت ذرع مرتفع است و از دامنه کوهسار معروف رضع محسوب است که بین ینبع و صفرا
(1) است. و از اینجا تا منزل، نُه ساعت مسافت است که همه را باید از میان کوهستان عبور نمود- که سنگلاخ زیاد هم در بین راه دارد- یک ساعت تقریباً به منزل مانده، به بئر سعید میرسند که آن هم منزل است. از مسهّله الی بئر شیخ ابراهیم، تمامی این مسافت آب و آبادی ندارد و خارشتر بسیار دارد و جبل صبح در پهلوی راه واقع شده و به تدریج عقب میماند و بئر مذکور چاهی است که عمقش پانزده ذرع و آبش شیرین و شیخ ابراهیم قائم مقام حالیه ینبع، در آنجا احداث کرده است و خود مشارالیه مرد معقولی و خیلی با اهل حاج با سلوک است.
* منزل سیم؛ قریه حمرا است که در شرقی شمالی بئر شیخ ابراهیم، به فاصله شش ساعت واقع است؛ یک ساعت که از بئر شیخ ابراهیم دور میشوند، به زمینی میرسند که اوّلِ درّه است. مردم در آنجا سنگ بر روی یکدیگر میگذارند.
به فاصله دو ساعت و نیم از بئر شیخ ابراهیم، درست یسار متصل به راه بئر بیت شیخ است که آبش قدری شور و مسقف است. از این بئر بیت شیخ که میگذرند، عبور به میان عقبه، مسمّی به دُفران است که خیلی تنگ و حدّ مابین ینبع و جدیده است. بعد به وادی صغرا سراز (یر) میشوند و کوههای اطراف راه، تقریباً سی- چهل ذرع مرتفعاند.
به فاصله سه ساعت و نیم از این چاه، در سمت یسار، متصل به راه، بقعه کوچکی است که مقبره ابوعبیده سعید، ابن عمّ جناب ختمیمآب و اطرافش قبرستان وسیع است که به دامنه کوه متصل میشود. آب انباری هم دارد که آب باران در آنجا جمع میشود. در همین نقطه راه ینبع، به جاده سلطانی مابین مکه و مدینه ملحق میشود که تقریباً در شمال این نقطه به فاصله دو سه منزل مدینه منوره و در جنوب به بُعد هفت- هشت منزل مکه معظّمه واقع است و جبل صغرا در مقابل راه، از دور پیداست که تقریباً به طرف یسار جاده کشیده شده و قریه صغرا در دامنه آن است.
به فاصله نیم ساعت، از ابوعبیده سعید وارد قریه حمرا میشوند که متصل به سمت یسار جاده، آبادی و نخلستان و آب جاری دارد و در سمت یمین جاده متصل به راه مقابل قریه حمرا کوه حمراست و جبل بدر در عقب سر واقع است و در انتهای آبادی این قریه، در طرف یسار جاده، دولت عثمانی قلعهای
1- دشت آبادی است که کشت و زرع و نخل فراوان دارد و در مسیر حجاج قرار گرفته و از آنجا تا «بَدْر» یک مرحله فاصله است و چشمههای زیادی در آن بوده که از ینبع و رضوی میگذشته است.
ص: 51
جهت عسکر خود ساخته که بالفعل خراب است و اراضی مابین ینبع و حمرا، غالباً محل سکنای عشایر اعراب است و هر کس در حمرا منزل ننماید، سه ساعت هم باید برود تا به قریه جدیده برسد.
* منزل چهارم؛ بئر عباس است که تقریباً ده ساعت از قریه حمراء مسافت دارد.
به فاصله سه ساعت از قریه حمراء، از جاده هموار سلطانی که میروند، به قریه «جدیده» میرسند. میان اعراب مشهور است که جدیده در منتصف، راه از ینبع به مدینه منوره واقع است و از جدیده تا «بدر» یک منزل است که این مسافت وادی مغموری است و چند آبادی هم دارد و قریه «جدیده» در میان کوه بالای تپه واقع و تا قلّه کوه، خانه و آبادی دارد و تقریباً طول نخلستان و آبادی این قریه نیم ساعت و آب جاری بسیار گرم نیز دارد؛ مثل آب معدنی، ولی بعد از سرد شدن خوشطعم است؛ هندوانه و بُستان نیز دارد و دیواری محکم در جدیده به مثابه خاکریز در بالای تپه به طول زیادی کشیده شده است که از پهلوی آن میگذرد و در آخر آبادی دولت عثمانی قلعهای جهت عسکر خودساخته و بالفعل مخروبه است. در مقابل این قراولخانه، سمت یمین جاده، در دامنه کوه مقبره جناب «تبرخ اسود» است و راه از جدیده به بئر عباس، تقریباً از شمال ده درجه مایل به مشرق است.
به فاصله شش ساعت از جدیده که همه را از میان دره تنگی باید گذشت، راه به طرف یسار مایل میگردد و درّه مزبور وسیع شود به مثابه صحرا میگردد و بعد از شش ساعت وسه ربع، از جدیده که میگذرند، از میان درّه بیرون آمده، به بئر عباس میرسند و منزل مزبور آبادی ندارد، فقط چاهی است که محیطاش بیست ذرع و عمق آن نیز تقریباً همین قدر ذرعاست و از سطح آب تا لب چاه، سنگچین و خیلی محکم ساختهاند. از خارج هم پله دارد تا قعر چاه میتوان رفت و آب برداشت و نزدیکی آن چاه سمت یسار جاده، عثمانیها قلعه برای عسکر ساختهاند که بالفعل خراب است و از ینبع الی بئر عباس، بلکه تا مدینهمنوره، همه جا در میان راه و اطراف اشجار جنگلی و مغیلان فراوان است که بهترین صمغ عربی از همان درخت مغیلان است که به عمل میآید.
* منزل پنجم؛ بئر شِریوف است که به فاصله پانزده ساعت و سه ربع از بئر عباس فاصله دارد.
به فاصله یک ساعت از بئر عباس، کوه سمت یسار جاده که تقریباً به مسافت نصف میدان است، مسمّی به «کوه ورکال» و کوه مقابل مایل به یسار به فاصله یک ساعت تقریباً، مسمّی به کوه «فقره» است.
به فاصله دو ساعت از بئر عباس، جلگه تمام میشود و راه داخل دره میگردد که تقریباً ربع میدان فاصله دارد- و کوه ورکال در یمین جاده واقع است که راه از دامنه آن است و کوه فقره در سمت یسار است.
به فاصله چهار ساعت از بئر عباس در سمت یمین، متصل به راه بئر، «روحا» واقع است.
به فاصله پنج ساعت و نیم از بئر عباس، راه به سمت یسار منحرف میگردد و کوه فقره نیز در سمت یسار است.
به فاصله هفت ساعت از بئر عباس، به شعب الحاج میرسند.
به فاصله هفت ساعت و نیم از بئر عباس در سمت یسار راه، سنگی است که سوراخی در بالایش دارد و مردم به طرف آن سوراخ سنگ میاندازند و این قاعده از قدیم است و وجهش معلوم نیست.
به فاصله هشت ساعت از بئر عباس، در وسط جاده سنگی عمودی تقریباً به ارتفاع یک ذرع و به قطر نیم ذرع نصب کردهاند، معلوم نیست برای چیست!
به فاصله هشت ساعت و نیم از بئر عباس به سمت یسارِ جاده، قبور شهدای غیر معروف واقع است، چاهی هم دارد.
به فاصله پانزده ساعت و سه ربع از بئر عباس، در سمت یسار راه، چاهی سنگچین و عمیقتر از بئر عباس و مسمّی به بئر «شریوفی» است.
ص: 52
* منزل ششم؛ مدینه منوره است که به بُعد نُه ساعت و سه ربع از بئر شریوفی فاصله دارد.
به فاصله سه ساعت از بئر شریوفی، سمت یسار راه به فاصله ده ذرع، آثار خرابهای است، چهار ذرع در چهار ذرع، به فاصله سه ساعت و نیم از بئر شریوفی به «تپه سلام» میرسند که کوهی است در یمین راه به ارتفاع ده- دوازده ذرع تقریباً که از قلّه آن گنبد منوّر حضرت ختمیمآب و گنبد ائمه بقیع پیداست؛ مردم در بالای این کوه رفته، مواجه گنبد مطهّر ایستاده و نگاه میکنند و دعای مخصوص دارد، میخوانند؛ چون از دامنه این کوه الی قله که زیاده از چهارصد- پانصد قدم نیست، صعب و سخت است، خیلی لازم است که بانی پیدا شود و راهش را صاف و هموار نماید که مردم به سهولت بالا روند و دعا و نماز بخوانند.
به فاصله هفت ساعت از بئر شریوف، درسمت یمین راه، بهمسافت صد ذرع تقریباً، مسجد شجره واقع است که «ذوالحُلیفه» نامند و نخلستان نیز دارد؛ آبش از چاههایی است که عمقش تقریباً سه قولاج
(1) است و میقاتگاه حاجشامی و مدینه است که حاج در اینجا غسل کرده و مُحرم میشوند و آن مسجد عبارت از چهار دیوار مختصری است که یک طرفش مُسقّف و چند درخت نخل دارد و حدیثی از صحیح بخاری در جدار این مسجد نوشته که حضرت ختمیمآب در این مسجد نماز خواندهاند و در سمت یسار آن به فاصله ربع میدان تقریباً قریهای است مسمّی به «بئر علی» که الآن اعراب به همین اسم مسجد شجره را هم بئر علی و آبارعلی میخوانند.
قبل از رسیدن به مدینه منوره، آثار قلعه خرابه بزرگی است که دیده میشود که گویند قبل از بنای مدینه این حصار را یهودیها ساخته، مسکن داشتند؛ شاید قصورالعقیق که حصونالعقیق نیز در کتب در نزدیک مدینه ضبط شده است، همینجا باشد.
قبل از وصول به مدینه منوره، به فاصله یک ساعت کمتر تقریباً، مکانی است مشهور به «مدرّج»، از این زمین که بالا میروند، میلهای گنبد مطهّر نمایان است.
به فاصله نُه ساعت و ربع از بئر شریوف وارد مدینه منوره میشوند؛ اللّهُمَّ ارزُقنَا.
ذکر مجملی از مدینه الرسول
حدود طرف شرقی مدینه، کوهستان و قلعه خیبر و غربیاش بحرالأحمر و شمالش قلعه مرّ و جنوبش بیتالله الملک الأکبر است.
مدینه شهر محکمی است از عربستان، در ایالت حجاز، در شمالی مکّه معظمه، به مسافت سیصد و نود کیلومتر- که ده منزل است- واقع گردیده و در بعضی از کتب نود و پنج اسم از برایش ذکر شده و زیاده از صد خاصیت از خصائص متعلقه به آن بیان شده؛ یکی از خصائص آن است که هر که بدانجا رسد، بوی خوش شنود و عطر در این شهر بیشتر از مواضع دیگر بو دهد و هرگز طاعون نباشد.
خود این بنده هوای مدینه را الطف و انور از همه جا دیده، روحانیت خاص دارد.
بعضی از مورّخین گویند که وجه تسمیهاش به «یثرب» آن است که: یثرب بن قانیه آن را بنا نموده، چون زبان معجز بیان حضرت سیدالأنام بدان نام جاری گردیده، هر آینه به مدینه سمت اشتهار پذیرفته و در بعضی از کتب «مدینه السماء» نامند و حرم دویم و اشرف بقاع ارض و در مکان مأمونی واقع شده و در وقت سیول امطار، آبهای این وادی از حرّه بنیسلیم آمده، بعد از وادیالغابه گذشته، بعد از آن به وادی احمد آمده در اینجا متفرق شود و بدو چاه داخل میگردد که یکی را بئر «رومه» و یکی را بئر «عُروه» گویند و جبل احمد که رنگش قرمز و راهش هموار، در طرف شمالی مدینه به مسافت دو ساعت کائن، و مقبره حضرت حمزه در دامنهآن واقع و از مدینه دو میل بعید است که به زودی ذکرش بیاید و اکثر زمین مدینه شورهزار و چهار وادی را داراست: وادی بطحان، وادی عقیق اکبر، وادی عقیق اصغر، وادی قنات.
1- قولاچ، قلّاچ: واحد طول معادل درازی هر دو دست. «فرهنگ معین».
ص: 53
وادی بطحان، از شمال به جنوب ممتد و طرف غربیاش حرّه و جنگی که در مدینه واقع شده و خندقی که در عهد حضرت رسولالله حفر گردیده، از اعلای همین وادی است که زمین رملهنجد و آثار آبادی و عمارت بسیار دارد و طرف شرقی وادی بطحان کوه سلع است که منفصل و طولانی و امتداد یک گوشه آن تا نزدیک سور مدینه است که به همین جهت این دروازه را «بابالجبل» نامند.
در این مدینه جنگ خندق، در ماه شوال سال پنجم هجری واقع گردیده که وقعه «حزبالأحزاب» گویند؛ چون حضرت امیر مقابل عمروبنعبد ودّ در روز جنگ خندق ایستاد. حضرت رسولالله فرمودند: «
نور الایمان کلّه علی الشرک کلّه
» و چون عَمرو را کشتند، حضرت رسولالله فرمودند: «
ضربة علی فی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین.
» و اطراف این خندق در آن وقت خانهها بوده ولی حالا آبادی ندارد. بالأخره عضدالدوله فناخسرو دیلمی در مدینه بنای قلعه گذاشته و در خارج سور نیز خانه بسیار است.
شاهزاده معتمدالدوله فرمانفرمای فارس، در روزنامه «سفر مدینهالسلام و بیتالحرام» مینویسد که قلعه مدینه از محمد بن علی الملقب به جمالالدین المعرف بالجواد الاصفهانی است که بعد سلطان سلیمان تجدید کرده است. شاید این شخص که شاهزاده اسم برده، بعد از عضدالدوله باشد و مرقد اسماعیل بن جعفر صادق (ع) در پهلوی دیوار قلعه مدینه است و این شهر خیلی کوچکتر از مکّه، ولی هوایش سالم، آب روان و زروع و نخیل دارد.
یکی از آبهای سبک عربستان همین آب یثرب است و قناتی که به مدینه از قریه قبا جاری است، «عین ذرقا» گویند و نخلستانش را از چاه آبیاری نمایند؛ خرمای مشهوری دارد که مخصوص به مدینه است که تمر «بردی» و تمر «صیحانی» گویند که در بلاد دیگر نمیشود و نیز خرمای سلطانی یک نوع خرمایی است که مخصوص مدینه است و نیز حبالبان
(1)دارد که به سایر بلاد نقل مینمایند.
ششصد و بیست و دو سال بعد از میلاد حضرت مسیح (ع) حضرت رسولالله از مکّه به مدینه هجرت فرمودند که تاریخ ما مسلمین از همان وقت است که تاریخ هجری گویند و به قولی در ششصد و سی و دو از میلاد مسیح در مدینه دار فانی را وداع و به دار باقی رحلت فرمودند و حضرت امیرالمؤمنین (علی (ع)) آن حضرت را غسل داده، دفن کردند و اعظم مزیتی که بر مداین دیگر داردهمین است که در زمان آن حضرت پایتختش و حال مضجع آن حضرت است.
مطاف طوایف انام در این شهر و مقام است و نیز ائمه معصومین، به غیر از حضرت امام موسی کاظم (ع) که در منزل- ابواء- که در (میان) مکه و مدینه واقع گردیده و حضرت امام محمد مهدی که در سامره متولد شده، مابقی ائمه در مدینه طیبه به وجود آمدهاند.
(2)طول مدارج شرقی این شهر، نسبت به جزایر خالدات که مبدأ طول منجمین قدیم بوده 75 درجه و بیست دقیقه و نسبت به دارالخلافه ناصری طهران، تقریباً یازده درجه غربی و نسبت به پاریس سیو هفت درجه و سی و نیم دقیقه و نسبت به گراندویچ لندن سی و نه درجه و پنجاه و پنج دقیقه است. و عرض مدار شمالیاش از خط استوا 25 درجه و طول نهارش سیزده ساعت و 33 دقیقه و انحراف قبلهاش از جنوب به طرف مشرق تقریباً ثلث درجه است؛ زیرا که مکّه از جنوب مدینه تقریباً ثلث درجه مایل به مشرق است و گویند به طالع سرطان و مستویش زهره و از اقلیم دویم و تعلّق به مشتری دارد؛ و چهاردهم شهری است که در عربستان بنا گردیده است.
شهر مزبور حالا بیست هزار جمعیت را دارد و مسجد محترمی در آنجا برپا (ست) که خود حضرت بنا نموده و در آنجا فریضه بهجا میآورده و به عبادت و رسالت اشتغال داشته، ولی بعد از رحلت آن حضرت، در محوطه خانهاش بر مسجد اضافه نمودهاند و این بنده درگاه نقشه آن را برداشته و تعیین حدودش را نموده، چنانکه به زودی مذکور شود.
1- حب البان؛ نام گیاهی است که به آن «جوزبویا» نیز گویند
2- حضرت علی بن ابیطالب 7 نیز در مکه تولد یافتند.
ص: 54
در زمان حضرت، جمیع بیوتی که از اطراف به مسجد در داشته، به امر حضرت مسدود نمودند مگر در خانه باب علم، حضرت علی را؛ منبری که آن حضرت بر آن خطبه میخواندند و محرابی که فریضه به جا میآوردند، محلش در میان مسجد معین است. حدیث صحیح است که میان مرقد و منبر، روضهای است از روضات بهشت.
از حضرت صادق (ع) منقول است که ثواب نماز خواندن در مسجد پیغمبر (ص) در مدینه برابر است با ده هزار نماز در جای دیگر.
چاه بضاع
(1) در مدینه است؛ هر مریض و علیل که از آب آن بخورد و غسل کند شفا یابد؛ بئر قضاعه و بئر المسک- هم که در احادیث آمده- شاید همین چاه باشد که حالا به این اسم نامند و حضرت مقدس نبوی آب دهان مبارک خود را در آن چاه افکنده است.
چاه اریس
(2) نیز در این شهر است. از ابوشامّه روایت است که در سنه 649 هجری، پنج شبانه روز متوالی در مدینه زلزله عظیمی شد که تفصیلش در کتاب جغرافیایی که از عربستان نوشتهام مذکور است. مکّه و مدینه به «حَرمین» مشهورند؛ اگرچه قدس خلیل را نیز حرم گویند، امّا حرمین مطلق، همان مکّه و مدینه است و مدینه را خدای تعالی مدخل صدق خوانده.
اصل بنیان قبر شریف و حجره شریفه و ضریح و محراب شریف، از بناهای ملک الاشرف قایتبای چراکسه، سلطان مصر است که در ذی الحجه الحرام 888 هجری بنا نهاده که در این جا و در بیتالله آثار خیر از او بسیار است و در رجب 872 در سریر مصر جلوس و در ذی القعده نهصد و یک هجری در سن 75 سالگی دار فانی را وداع کرده است؛ اجمال این احوال آن که در ثلث آخر شب دوازدهم شهر رمضان المبارک، سنه 886 هجری که مؤذنین تمجید مینمودند، رعد و برق ظاهر شده و صاعقه نزول نموده و به هلالین مناره خورد و شق کرده و از آنجا به مناره گرفته و به مسجد شریف سرایت نموده، جمیع اسباب مسجد و مصاحف هر چه بوده سوزانیده همین فقط حجره نبوی 9 و بیوتی که در اطراف مسجد شریف بوده، از صدمه و سوختن این برق مستخلص شد. این فقره را به درگاه سلطان قایتبای عرض کردند. از آن جا فرستادگان معتمد تعیین و مهمّات و ملزومات را تدارک و روانه داشته و اماکن شکستخورده را کماینبغی عمارت کردند و در اطراف مسجد شریف نیز مدرسه عالی و رباط بنا نمودند و اسم او نیز در حجره شریفه و ضریح مطهّر در پهلوی اسطوانه و خود در پشت محراب شریف مسطور است و مرقد مطهر در میان مشرق و جنوب شهر واقع است و سلطان سُلیمان نیز محراب دیگر ساخته است که متصل به اسطوانه هفتم است که ذکرش بیاید که اسم او را نیز در پشت محراب نوشتهاند و بنای این حرم و صحن و مسجد جدید و این استوانههای یکپارچه از سنگ که خیلی خوب ساختهاند، از بناهای سلطان عبدالمجید خان بن سلطان محمود خان است که در عرض پانزده سال به انجام رسانیده و به روضه شریفه که قایتبای ساخته است، هیچ متعرض نشده است و اسم خودش را نیز در هیچ جای از حرم- بنا بر ادب- حکم کرده که ننویسند و میگفت چگونه من اسمی از خود در این حرم برم که سلطانم، با اینکه مرا یکی از بندگان ذلیل محسوب نمایند، فخر من است؛ خوش اعتقاد بوده.
ذکر مسجد رسول الله به نحو اجمال
این بنده درگاه موافق نقشهای- که خود کشیده- قلمی میدارد. ان شاءالله عنقریب عکس نقشه خود را به جمیع ممالک اسلام و غیره فرستاده که زینت کتابها و عمارتها و معابد گردد که هیئت مرقد مطهّر و مسجد شریف که محل نزول ملائکه است، همیشه در نظر ما باشد و در همه جا زیارت نمایند و دعا به دوام دولت اعلیحضرت ولی نعمت کلّ ممالک ایران نمایند که این سرمشق از آن حضرت آموخته شده و رسیده؛ زیراکه در روز چهارشنبه، نوزدهم شهر شعبان المعظم 1294 همین نقشه با نقشههای دیگر عربستان و غیره با روزنامهای که در سفر بیتالله کشیده و نوشته بود، خواستند در ییلاق سلطنتآباد شمیران شرفیاب حضور مبارک گردیده، پس از آن که نقشهها و روزنامه از لحاظ انور گذشت، به جناب
1- چاه بضاعه: که در احادیث نیز آمده است در دار بنی ساعده در مدینه طیبه بوده است.
2- چاه أریس: نام چاهی است در مدینه، در قُبا، برابر مسجد قُبا، که انگشتری پیغمبر 9 از دست عثمان در آن افتاد و برای یافتنش بسیار کوشید و موفق نشد.
ص: 55
امین السلطان امر فرمودند که دو قطعه از آن نقشهها را که یکی همان مسجدالرسول و دیگری نقشهای از بندر ینبع الی مدینه منوره را که شش منزل مسافت است در میان قاب و پشت آینه بزرگ بگذارند که همیشه در نظر مبارک باشد.
و مسجد رسول مختصراً عبارت است از ضریح مطهّر که در مقابل ضلع شرقی مسجد واقع است. فقط به فاصله یک رواق و مسجد مسقّف در غربی ضریح مطهّر و وسعتش زیاد است و صحن در طرف شمالی مایل به مغرب ضریح است که شرحشان بیان میشود.
ضلع جنوبی تقریباً صد و بیست و هشت قدم طول، هفده ستون و جرز
(1)سنگی و دو رواق هفت قدم عرض دارد و جمیع ستونها و دیوار و سقف مسجد از سنگ است؛ در هر جا محتاج بیان نیست.
و مقیاس مسجد رسول الله از این قرار است که در مسجد مُسَقَّف، بُعد مابین ستونها هفت قدم و فاصله ستونهای اطراف صحن نُه قدم است و سه قدم تقریباً دو ذرع شاه
(2) است. پس از همین مقیاس جمیع ابعاد نقشه مسجد را میتوان دانست که نسبت به هم چقدر بُعد دارند.
ضلع غربی دویست و بیست قدم طول و بیست و هفت ستون و جرز دارد. درب اول ضلع که جنوب و غرب است، درب مسجد است که باب السلام و در صد قدمی درب دیگر مسجد است، که باب الرحمه و این امتداد یک رواق هفت قدم عرض و بعد از باب الرحمه سه رواق نُه قدم عرض در مقابل صحن مطهّر دارد.
ضلع شمالی صد و بیست قدم طول و سیزده ستون و جرز و دو رواق نُه قدم عرض دارد و در آخر ضلع دو زاویه شمال و شرق است.
[نیز] مسجد را دری است که قدیماً باب توسل و الحال باب مجیدی گویند.
دقیق ه
ضلع شمالی تقریباً هشت قدم از ضلع جنوبی مقابل خود، به سبب پیش آمدن دیوار شرقی از باب نساء الی باب مجیدی، به میان مسجد کوتاهتر شده است.
ضلع شرقی دویست و بیست قدم طول و دوازده ستون و جرز و دو رواق نُه قدم عرض دارد که بعد از این دوازده ستون صحن مطهّر تمام و داخل مسجد مسقف و حرم مطهّر و ضریح مبارک میشوند که بعد از این دوازده ستون، مقابل صحن مطهر پانزده ستون و جرز الی ضلع جنوبی دارد؛ پس جمیعاً ضلع شرقی، بیست و هفت ستون و جرز دارد و در این ضلع شرقی در مقابل ضریح، دو درب مسجد است که «باب النساء» و «باب جبرئیل» نامند.
طول ضریح مطهّر از باب جبرئیل از شمال به طرف جنوب شش دهنه و تقریباً 56 قدم و عرضش از مشرق به مغرب چهار دهنه و سی و چهار قدم است.
عرض مسجد جدید مبارک از شمال به جنوب، شش ستون و طولش از مشرق به مغرب هفت ستون است که جمیعاً چهل و دو ستون میشود.
این سعه که عبارت از روضه مبارکه و فضای مسجد رسول الله بوده است و حد حرم جدید که بعد خلفا به مسجد اضافه کردهاند، در طول نُه ستون و در عرض شش ستون که جمیعاً پنجاه و چهار ستون است؛ و در اواخر نیز بر مسجد اضافه کردهاند؛ چنانکه مذکور شد عرض از مشرق به مغرب پانزده ستون و طول از شمال به جنوب بیست و پنج ستون است که مضروبش سیصد و هفتاد و پنج ستون میشود بدون جرز دیوارها.
ولی وسعت صحن مطهر و حرم و بعضی از ستونهای دیگر، اسقاط میشود که از روی نقشه حسابش معلوم میشود که چند ستون دارد.
1- جِرز: پایه ساختمان که از سنگ و آجر سازند.
2- ذرع شاه: مقیاس طول معادل 12/ 1 متر است.
ص: 56
قبر مطهر، بلند و مستور از پرده که احدی به چشم خود قبر را نمیبیند و میگویند حدیث در این خصوص وارد است که نباید کسی چشمش به قبر مطهر بیفتد و ضریح مطهّر هیچ در ندارد، مگر چهار در از اطراف که سه در از همان روضه حضرت زهرا، یکی به طرف شمال که اغلب بسته و دو در پهلوی هم رو به شرق که دو قدم نیز عقبتر است؛ بدین جهت جلو درب وسعتی به هم رسانیده، گاهی خواجههای حرم از برای جاروب کردن و چراغ گذاردن، اول به مقبره حضرت زهرا بعد از آنجا داخل مرقد مطهر میشوند و به غیر از این خواجهها، احدی قادر بر دخول صحن مطهر نیست و دری هم از طرف مغرب مابین اسطوانه حرس که محرّس نیز نامند و اسطوانه وفود دارد که همیشه بسته است.
دقیقه
چندین مجموعه بخور در روضه مبارکه است که رویشان مجموعه پوشهای مفتول انداختهاند که در هر سال، روز نوزدهم ذی القعده الحرام، به احترام تمام بخورات مزبور را عوض میکنند و بخورات قدیم را خادمین حرم میان خود تقسیم مینمایند.
ذکر مسجد حضرت رسول الله (ص) به نحو تفصیل
ضلع جنوبی که مذکور شد، 128 قدم طول، پانزده ستون و دو جرز سنگی به دیوارهای طرفین و دو رواق دارد؛ شرحش از این قرار است:
محاذی ستون اول به بعد، سه قدم از آن ستون در زاویه جنوب و شرق مسجد، انباری است که به میان رواق دو در دارد: یک درش رو به شمال و یک درش رو به مغرب؛ که این در غربی منسوب به درب «بلال»
(1) است.
گویند در عهد حضرت رسول الله (ص)، حضرت بلال از این در به بام مسجد میرفته و اذان میگفته و الآن هم در این جا مناری هست مسمّی به مناره «رأسیه» به مناسبت این که در بالای سر حضرت پیغمبر (ص) واقع است و از میان همین انبار پله دارد که بالایش میروند و در میانش اذان میگویند.
مقابل ستون دویم و سیم، در بالای دیوار جنوبی مسجد، پنجرهای است؛ گویند که محلّ باب عَشرَه مُبشَّره
(2) بوده، مقابل شمالی ستون چهارم عرض ضریح مبارک تمام میشود که عبارت از سه پنجره برنجی است و دو ستون مرمر در وسط آنها است و دو پی- چهار قدم عرض- سنگی هم در طرفین ضریح دارد و در طول شش پنجره فولادی است که به رنگ سبز کردهاند و در شبها دو شمعدانِ مرصّع پشت این پنجره برنجی میگذارند و به غیر از این شمعدانها، مرقد مطهر، زینت دیگر ندارد.
تنبیه
از پهلوی ضریح الی محاذی رواق باب السلام که انتهای همین ضلع جنوبی است، مابین ستونهای این امتداد را به بلندی یک ذرع با لولههای برنجی مثل محجره بستهاند و در این امتداد در پنج در جا گذاردهاند. وقت نماز این درها را میبندند تا کسی از رواق جنوبی- به غیر از این درها- نتواند داخل مسجد بشود؛ چون اهل تسنُّن نمیگذارند وقت نماز از محاذی کسی که نماز میگزارد، بگذرند؛ مابین ستون ششم و هفتم یکی از این درهای محجّره برنجی است و پهلوی این در اول، محراب حضرت و مقابل ستون هفتم منبر پیغمبر است و پهلوی منبر مابین ستون هفتم و هشتم یکی از درهای دیگر محجره برنجی است و دو درب دیگر این محجره در طرفین محراب سلطان سلیمان و یک درهم دو ستون به آخر ضلع جنوبی مانده دارد.
ملاحظه
در مقابل محراب حضرت، در میان دیوار جنوبی، محراب بزرگش نیز گویند و به خصوص مابین این دو محراب در رواق، ستون هفتم را نگذاشتهاند که بدین جهت در رواق وسعتی به هم رسانیده، در سقف مسجد همین سعه چهل چراغ بزرگی آویختهاند.
نکته
1- بلال حبشی، ابوعبدالله بلال بن رباح حبشی متوفی به سال 20 هجری قمری مؤذن معروف پیغمبر اکرم 9 و از سابقین در اسلام. تا وفات پیغمبر 9 اذان گفت و پس از آن دیگر هیچ اذان نگفت.
2- اهل سنّت گویند که پیغمبرخدا 9 ده نفر از صحابه را به بهشت بشارت داده است و آنها را «عشره مبشره» گویند و نام آن ده نفر به ترتیبی که شماره میکنند بدین شرح است:
1. ابوبکر بن ابی قحانه؛ 2. عمر بن خطّاب؛ 3. عثمان بن عفان؛ 4. علی بن ابیطالب ع؛ 5. طلحه بن عبیدالله بن عثمان؛ 6. زبیربن العوام؛ 7. سعد بن ابی وقاص؛ 8. سعید بن زید بن عمرو بن نفیل عدوی قرشی؛ 9. عبدالرحمن بن عوف؛ 10. ابوعبیده بن جراح.
ص: 57
برای آن که مابین حرم مبارک و مسجد شریف فرقی باشد، در اسطوانهها فرق گذاشتهاند؛ یعنی کمر ستونهای حرم را با سنگ مرمر سفید متضلع که (دارای) خیارها [شاید: شیارها] باشد، بستهاند و مابقی ستونهای مسجد این وضع را ندارد، همان یکپارچه از سنگ است و عرض مسجد مبارک چنانچه ذکر شد که به طرف شمال و جنوب است، شش ستون دارد که دو پایه آنها مربّع وچهار ستون دیگرش مدوّر است و در بالای اسطوانه اول و دویم و سیم نوشتهاند: اسطوانه سریر و اسطوانه حرس که صحیحش محرّس (است) و اسطوانه وفود، طول مسجد مبارک که به طرف شرق و غرب است، هفت اسطوانه است که یکی پایهاش مربّع و شش اسطوانه مضلع است که در اسطوانه اول و دویم، ردیف دویم که مقابل ضریح واقع است، نوشتهاند استوانه توبه؛ در همان اسطوانه ابیلبابه است و اسطوانه عایشه- که در جنب اسطوانه مخلّقه است- و اسطوانه حنّانه، محاذی پله اول منبر شریف است.
و اصل ضریح و گنبد مطهّر، چنانکه ذکر شد، از بنای قایتبای است که ضریح عبارت از شش دهنه است طولًا و سه دهنه است غرباً و سه دهنه جنوبی؛ چنانچه ذکر شد، شبکه برنجی و سه طرف دیگر فولادی است که رنگ سبز کردهاند و چهار پایه مربع محکم سنگی، چهار قدم در چهار قدم، در چهار طرف دارد که بنیان گنبد مطهّر قبر مبارک روی این چهار پایه است و چنان محکم ساختهاند که پایه طاق مسجد را هم بر روی آن گذاشتهاند و دو پایه دیگر هم دارد که خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) و به احتمال قبر مبارک ایشان است. پس معلوم شد که این دو ضریح یکی (است) و شش پایه دارد و به شکل مستطیل است.
و باقی اراضی ازطرف شمال که به حرم اضافه شده، مرحوم سلطان عبدالمجید خان علاوه کرده و زمینهای پست و بلند را تسطیح نموده و اکنون تمام اسطوانههای روضه و حرم مبارک و اطراف صحن مطهّر، با نصف ستونهای مربّع دیوارها زیاده از سیصد و پنجاه ستون است؛ چنانچه گفتیم محققاً از روی نقشه معلوم میشود.
مقابل ستون دهم سلطان سلیمان بن بایزید عثمانی محرابی ساخته است. از ستون دهم الی آخر ضلع جنوبی، چنانکه ذکر شد، زاید بر مسجد حضرت و حرم جدیدی است که بعد از حضرت مسجد را وسعت دادهاند.
دقیقه
طرف شمالی محراب رسول الله (ص) به فاصله سه ستون از محراب، کمر چهار ستون را با تخته بستهاند که مؤذن و مکبّر بالایش رفته اذان و تکبیر میگویند.
و در طرف شمال مایل به مشرق این مئذنه به فاصله چهار ستون همانطور تختهبندی کرده و مئذنه حضرت بلال (ع) است.
ملاحظه
دیوار جنوبی مسجد، از ستون اول الی ستون سیزدهم، طاق رواق را در زدن، خیلی استادی به کار بردهاند که اجمالش از این قرار است: این چند چشمه طاق یک پایهاش را همان روی ستون سنگی رواق و پایه دیگرش را بر روی سر زبانه بالای دیوار جنوبی که پیش آوردهاند، بدون پیش آوردن سر زبانه از پایین پی زدهاند و مابقی طاق متصل به دیوارهای مسجد را به قاعده زدهاند یک پایه طاق را روی ستون و پایه دیگر بالای سر زبانه پی است.
ضلع غربی- که دویست و بیست قدم طول و بیست و شش ستون و جرز دارد- تفصیلش این است: درزاویه جنوب ومغرب مسجد، مخزنی است برای اسباب ومتصل بهآن مخزن باب السلام است. و از این زاویه الی وسط باب الرحمه که صد قدم طول دارد، در اول زاویه جرز و یازده ستون و یک رواق هفت قدم عرض دارد و بیان و دقتی ندارد مگر از محاذی ستون هفتم و هشتم که به ضلع شرقی نگاه میکنی، باب جبرئیل واقع شده است و در میان دیوار غربی مزبور به قطر یک وجب و بیشتر،
ص: 58
دولابچههای
(1) متعدد از برای خادمین حرم گذاشتهاند که اسباب بگذارند و از وسط باب الرحمه الی آخر ضلع غربی، صد و بیست قدم طول و سه رواق نُه قدم عرض و چهارده ستون و جرز سنگی و مقابل صحن میباشد که شرحش از این قرار است: برابر ستون یازدهم و دوازدهم باب الرحمه است که مقابلش در ضلع شرقی باب نساء واقع گردیده و از باب الرحمه الی آخر ضلع غربی چنانچه ذکر شد، سه رواق، نُه قدم عرض دارد و در جنب این رواقها صحن مطهّر است؛ ولی ضلع شمالی و شرقی متصل به صحن دو رواق دارد که عنقریب بیان میشود.
ملاحظه
ستون یازدهم را که مقابل باب الرحمه است، گویا به ملاحظه وسعت جلو [ی] درب به قدر دو قدم تقریباً به میان مسجد؛ یعنی طرف شرق پیش بردهاند. بدین جهت، رواق از باب الرحمه الی آخر ضلع غربی، نُه قدم عرض به هم رسانیده و از برای تغییر همین ستون و دو ستون بعد از آن است که اغلب ستونهای مسجد مُسقّف و ستونهای شمالی صحن از محاذات هم تقریباً بیرون رفتهاند.
ضلع شمالی صد و بیست قدم طول و یازده ستون و دو جرز سنگی، در طرفین ضلع و دو رواق نُه قدم عرض دارد و مقابلش صحن مطهّر و تفصیلش از این قرار است: در زاویه شمال و مغرب انباری است که درب مناره سلیمانیه که ذکرش بیاید از پهلوی این انبار است و در پهلوی این انبار متصلًا مخزن کوچکی هم در میان دیوار از برای گذاردن اسباب ساختهاند. محاذی ستون سیم و چهارم در میان دیوار جایی درست کردهاند که شمع و مایحتاج را میگذارند. مقابل ستون ششم و هفتم نیز در میان دیوار جایی از برای غسل کردن ساختهاند. در محاذی ستون نهم و دهم باب توسّل است که باب بسیار عالی سلطان عبدالمجید خان عثمانی ساخته و جلوخان خیلی خوبی دارد که در هر طرفش سه اطاق متصل به هم از برای مستحفظین حرم و مسجد ساختهاند و الآن این باب، مشهور به اسم سلطان عبدالمجید خان است؛ پهلوی این باب در زاویه شمال و مشرق انباری است که رو به مغرب دری دارد که از این در به بالای مناره سلطان عبدالمجید خان میروند.
ضلع شرقی دویست و بیست قدم طول و دوازده ستون و جرز و دو رواق نُه قدم عرض دارد و در مقابل صحن واقع گردیده و این دو رواق را مسجد زنانه کردهاند؛ یعنی از محاذی ستون دویم باب مجیدی، دیواری به قدر قامت انسان در فاصله ستونها کشیده شده و رواقین را تا آخر صحن مسجد زنانه کردهاند و در این امتداد نیز دو درب مشبّک چوبی دارد؛ یکی مابین ستون چهارم و پنجم و یکی مابین ستون هفتم و هشتم است و در محاذی ستون هشتم و نهم و نصف دهم، به فاصله هفت قدم از ستون کنار صحن، باغچه [ای] در میان صحن واقع است که شش درخت نخل و غیره، بسیار خوش وضع دارد و در جنب جنوبی این باغچه، چاه آبی است به قدر چهار- پنج ذرع ریسمان میبرد، آب دارد و بئر الرسول نامند و گویند این موضع خانه حضرت امیرالمؤمنین [علی] (ع) بوده است. لهذا الآن هم باغچه مزبور مشهور به باغچه حضرت فاطمه (علیها السلام) است و بعد از ستون دوازدهم از صحن داخل مسجد مسقّف میشوند که تا آخر ضلع جنوبی پانزده ستون و جرز است. پس مجموع ضلع شرقی چه صحن و چه مسجدِ مسقف، بیست و هفت ستون و جرز است. مقابل ستون سیزدهم و چهاردهم در دیوار شرقی باب نساء است که دخلی به صحن ندارد و داخل مسجد مسقّف است و برابر ستون هفدهم باب جبرئیل نیز در دیوار شرقی است و محاذی باب نساء و باب جبرئیل یک رواق نُه قدم عرض و محاذی درِ مزبور ضریح مطهّر واقع است.
ملاحظه
در پشت شمالی ضریحِ مطهّرِ حضرت بتول ایوانی است به ارتفاع یک پلّه از زمین که مردم روی این ایوان و پشت ضریح مطهر حضرت بتول ایستاده، زیارت و نماز میخوانند و دعا میکنند و دری هم دارد
1- دولابچه: گنجه کوچک دردار که در دیوار تعبیه کنند باشد.
ص: 59
که خادمین حرم گاهی از برای چراغ گذاردن و غیره به میان ضریح بتول و از این جا به مقبره حضرت رسول میروند.
دقیقه
از برای وسعت به هم رسانیدن مقابل باب جبرئیل، یک ستون مقابل این باب را در میان مسجد نزدهاند، بدین جهت، مقابل در [ب] مزبور وسعت به هم رسانیده است و در محاذی باب جبرئیل شش دهنه ضریح مطهر واقع است که دو دهنهاش درب روضه حضرت زهرا که به قدر دو قدم عقبتر از چهار دهنه دیگر ضریح است که بدین سبب جلو درب روضه بتول وسعت به هم رسانیده، مردم پشت در [ب] مزبور ایستاده و زیارت حضرت بتول را میخوانند و چهار دهنه دیگر ضریح متعلق به حضرت رسول الله است و در میانه این دو دهنه، روضه حضرت زهرا است. یک ستون کاشیکاری و طرفین این ستون دو در [ب] متصل است که یکی محسوب میشود و از این در [ب] داخل روضه صدیقه طاهره و از آن جا به مرقد حضرت رسول الله میروند و چهار دهنه دیگر ضریح مطهّر، دو پی- چهار قدم عرض- در طرفین و دو پی- دو قدم عرض- در وسط ضریح دارد و دو ستون مرمر در میان این دو پی کوچک و به همین طریق است طرف مقابل الّا این که طرف مقابل یک در [ب] مقابل نیز به میان ضریح دارد.
میانه باب نساء و باب جبرئیل، به قدر یک پله زمین مسجد را بلند نموده، سکّو و اتاقی ساختهاند که مسکن و مخزن خواجههای حرم است.
توضیح:
در مقابل این چهار دهنه ضریح، بالای دیوار شرقی سه پنجره است که ابواب نزول ملائکه گویند؛ دو پنجرهاش مقابل ضریح مطهر حضرت رسول الله (ص) و یک پنجرهاش مقابل باب السلام است که گویند: از این درها حضرت میکائیل و اسرافیل و عزرائیل، به حضرت رسول الله (ص) نازل میشدهاند، لهذا هر کدام از این درها به اسم یکی از ملائکهها موسومند.
ملاحظه
علاوه بر جارها و چهل چراغهای مسجد مطهّر، از هر دهنه طاق هم سه چراغ آویزان است که با روغن زیتون میسوزد.
در بیان منارهای مسجد
مسجد مطهّر پنج مناره دارد؛ یکی بالای سر حضرت که مناره «رأسیه» نامند و راهش چنانکه مذکور شد، از زاویه جنوب و مشرق مسجد است که مئذنه حضرت بلال بوده است و در بالای باب السلام و باب الرحمه و باب مجیدی نیز هر یک منارهایاست به اسم همان باب و مناره [ای] هم در زاویه شمال و مغرب مسجد است و راهش هم از همین زاویه است که مناره «سلیمانیه» نامند؛ در زمانی که حاج [/ حاجیان] شامی از شام وارد مدینه میشوند و آن سه شبی که درمدینه منوره توقف دارند، رسم است که این مناره را از بالا تا پایین چراغان مینمایند.
قبَّههای مسجد
در مسجد رسول الله دو قُبّه است؛ یکی از فولاد در بالای سر مبارک حضرت و قبّه دیگر بالای رواق محاذی محراب.
ذکر اجمالی از اماکنی که در میان مدینه طیبه واقع گردیده
در میان جنوب و مشرق حرم رسول الله، به بُعدِ سه دقیقه، تقریباً متصل به خارج قلعه شهر قبرستان بقیع واقع گردیده که طولش چهارصد قدم و عرضش سیصد قدم که در این طول و عرض دیوار مخروبه کوتاهی دارد و ساختن این دیوار بسیار لازم است که مسلمین به زودی بانی شده، همت در انجامش گمارند که چنین قبرستانی- که تالی ندارد- اینطور مخروبه نماند و چندان مخارج هم ندارد و در جنوب و مغرب این قبرستان فقط اتاقی ساختهاند که مقبره چهار امام بزرگوار؛ امام حسن مجتبی (ع)، امام زین
ص: 60
العابدین (ع)، امام محمد باقر (ع)، امام جعفر صادق (ع) و عباس عمّ حضرت رسول است. این چهار امام در یک صندوق و عباس هم در یک صندوق است، ولی این دو صندوق را در میان یک صندوق گذاردهاند و در این بقعه مجملًا مضجع جدّه ائمه اطهار میباشد و چند اتاق کوچک هم در اطراف شمالی ائمه بقیع دارد که مقبره بعضی از زوجات و اولاد و احفاد حضرت رسالت است و هشت نفر هم از زوجات حضرت در یک ضریح و اسامی آنها [را] بالای قبرستان [بر]، روی تخته نوشتهاند و بنات رسولالله امّ کلثوم و رقیه و زینب هم دریک بقعه میباشند و در آخر زاویه شمال و مشرق قبرستان بقیع، حلیمه السعّدیه- دایه حضرت رسول الله، مدفون و بقعه هم دارد و بیت الأحزان در بقیع و مقبره فاطمه بنت اسد- والده حضرت امیرالمؤمنین- خارج از دیوار بقیع واقع گردیده که حضرت رسول در قبر او داخل شده است.
در میان جنوب و مغرب مسجد رسول الله، در میان شهر در سوق الطّوال به فاصله سه دقیقه سیدنا عبدالله- پدر حضرت رسول الله- مدفون است؛ معروف به بیت ابی النبی و در پهلویش سیدنا مالک، علمدار رسول پروردگار مدفون است و یک بقعه خوبی دارد و مصلّی در میان مسجد مصلی است که آن را مسجد «غمامه» نیز گویند که در خارج سُور شهر به فاصله چهار پنج دقیقه در جهت جنوب و مغرب مدینه واقع گردیده و متصل بدین مسجد قریب به هم [نویسنده دو سطر را قلم زده است] و مسجد حضرت بلال واقع است.
بیان اطراف مدینه منَّوره
جبل احد در طرف شمالی مدینه، به فاصله دو ساعت واقع و این کوه منفصل و رنگش قرمز و در طرف شمال شرقش، اقرب به مدینه است و در حول و حوشش مزارع اهل مدینه میباشد و در امتداد راه احد تلّ مسمّی به سلع واقع است که غاری هم در این کوه سلع است؛ بعضی منسوب به حضرت رسول الله و بعضی منسوب به حضرت ولی الله میدانند و کوه سلع نیز منقطع و مابین شمال و مغرب مدینه و در شرقی وادی بطحان واقع گردیده و قبر محمد، صاحب نفس الزکیه- ابن عبدالله الحسن بن الحسن (ع)- در نزدیکی کوه سلع واقع است و ثنیات الوداع، اسم دو تپّه کوچکی است که یکی از آن اتصال به سلع دارد.
مابین شمال و مغرب مدینه به فاصله ربع ساعت، «مسجد الفتح» پیغمبر میباشد و مشهور است که سوره مبارکه إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً در این جا به حضرت نازل گردیده و در پهلویش مسجد حضرت سلمان فارسی- رضی الله تعالی عنه- کائن است و مسجد فتح در دامنه غربی کوه سلع است که به طرف وادی است و کوه مزبور فاصله میان مدینه منوره و مسجد فتح است که آن را مسجد «احزاب» و مسجد «اعلی» نیز گویند و در طرف قبله مسجد فتح چهار مسجد دیگر است که همه را مساجد فتح گویند و راه شام که حجاج و قوافل میآیند، از مابین کوه احد و سلع از قریه برکه است و قلعه توپخانه در بالای کوهی است که مجاور کوه سلع است و مشرف بر میدان است- که در آنجا حجاج شام منزل میکنند- چنانچه مذکور شد، به زبان عربی «مناخه» گویند؛ یعنی بارانداز و نیز قریه معروف به صدفه در راه احد واقع و در حوش این قُراء به بُعد یک ساعت و کمتر متوالیاً واقع گردیده است؛ العیون، امّ صدیر، الغابه، بُرکَه چنانچه بیان شد.
از برکه، عبور حاج شامی است به فاصله سه ربع ساعت از مدینه مرقد حضرت حمزه سیدالشهدا اسدالله و اسد رسُوله (ع) واقع و در شمالش به بُعد پانصد قدم تقریباً محل صدمه خوردن دندان مبارک حضرت رسول الله و مابین این دو محل طرف شرقی متصل به راه قبور شهدا فی سبیل الله احد است و از قار حضرت حمزه الی پای دامنه کوه احد تقریباً یک ساعت مسافت و کوه احد در این جا تقریباً به شکل مثلث افتاده.
و در 816 قدمی مقبره حضرت حمزه در انتهای دره مسجدی است که حضرت رسول الله در روز جنگ احد، در حالت مجروح و تنهایی در این مکانی که مسجد است، نماز خواندهاند و حضرت صادق (ع)
ص: 61
بر عقبه بن خالد فرمودند که در این مسجد نماز بخوان و اینجا همان درّهای است که در روز جنگ احد حضرت رسول الله به کمانداران سپرده بودند که آن را محافظت نمایند، آنها به طمع غنیمت از این محل رفتند و مخالفین این دره را گرفتند و شکست بر لشکر اسلام وارد آوردند.
مقبره حضرت حمزه را سلطان عبدالمجید خان عثمانی خیلی خوب ساخته، ولی از شهدای احد به غیر از حضرت حمزه سیدالشهدا و عبدالله بن جحش- که برادر زینب زوجه حضرت رسول الله که خواهرزاده حضرت حمزه است- اسم شهید دیگر معروف نیست؛ بهتر این بود که در سر مقبره این شهدای فی سبیل الله اسامی آنها را مرقوم میکردند تا مردم بدانند اینها کیستند که به این ثبات قدم در رکاب ظفر انتساب حضرت رسول الله جان دادند.
و غزوه احد در ماه شوال المکّرم، سال سیم هجری، واقع شده و آیه لَیْسَ لَکَ مِنَ اْلأَمْرِ شَیْءٌ و غیرها در حق این جنگ نازل گردیده و حضرت حمزه بعِّزِ شهادت فایز گردیده، الی یومنا هذا در همین ماه اعراب بسیار از اطراف به سر مقبره حضرت حمزه آمده، چند شب و روز مشغول گریه و زاری و عزاداری و نوحه و اطعام طعام میباشند و در همین جنگ به دندان مبارک نبوی صدمه خورد و حضرت امیرالمؤمنین (ع) پای ثبات فشرده که از شدّت جهاد شمشیرش شکست و حضرت پیغمبر ذوالفقار به او عنایت فرمود: «ولا فَتَی إلّا علی لا سیف إلّا ذوالفقار»
(1) را جبرئیل از جانب ربّ جلیل آورده و حضرت امیر فرمودند در این جنگ شانزده ضربت به من رسید که در چهار ضربت آن به خاک افتادم و هر دفعه که میافتادم مرد خوشروی خوش مو [یی] بازوی مرا گرفته، میگفت سوار شو، یاری کن پیغمبر خود را که دوست میدارد تو را خدا و رسول او، بعد از غزا این واقعه را به عرض نبوی رسانیده، فرمودند آن شخص جبرئیل امین بود و تفصیل این جنگ در همه کتب مرقوم و منظور ما در این کتابچه این بیانات نیست.
در شمال بیست درجه، به سمت مغرب، به رُبع ساعت فاصله در بیرون قلعه مدینه، تلّی است مسمّی به «قرین» در بالایش جایی ساختهاند که مردم بدانجا رفته شهر را تماشا مینمایند [... دو سطر را قلم زده است] مسجدی است که اهل مدینه مسجد قبلتین نامند و گویند حضرت پیغمبر (ص) در این مسجد به دو قبله نماز خواندهاند و مسجد مزبور از مدینه تقریباً بُعدش یک ساعت است.
در مغرب مدینه، به فاصله دو ساعت، کوه احمر واقع گردیده که بئر علی و مسجد شجره- که میقاتگاه حاج شامی و مدنی است- در دامنه این کوه کائن است که از این مسجد از برای عُمره حَجّه الاسلام مُحرم میشوند و در طرف مغرب بئر علی به مسافت یک ساعت قریه علاوه موضوع است و در مغرب حقیقی مدینه کوه عیر و کامیر است که وراء همه جبال و از شمال به جنوب ممتدّ و منفصل و تا مدینه تقریباً یک فرسخ و نیم است وکوه احد از همه جبال اطراف مدینه مرتفعتر است، بدین جهت در وقت طلوع، آفتاب اول بر آنها میتابد؛ چنانچه هنگامی که بنده درگاه عالمپناه در مدینه منوره مشرف بوده، در اول جدی 1292 هجری شاهزاده حاجی معتمدالدوله امتحان فرموده بودند اول جدی، آفتاب یک ساعت و بیست و هشت دقیقه از دسته گذشته بر کوه احد و عیر و کامیر تابیده بعد از چهار دقیقه بر منارههای حرم مبارک طالع شد. در سمت جنوبی مدینه، به مسافت سه ربع ساعت، مسجد قبا در میان قریه بزرگی به همین اسم واقع است که آیه مبارکه: لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَق؛
(2)درحق این مسجد نازل گردیده و خانههای انصار در این قریه بوده و از مدینه تا مسجد قبا، تمام باغستان خرما است و از دروازه که بیرون میروند، باید از وادی رانونا
(3) عبور نمایند که در فصل بهار هنگام طغیان آب، آب مزبور به میان شهر جاری گردیده و از کنار شهر گذشته به آب وادی بطحان ریخته و این دو وادی نیز به وادی عقیق متّصل میشود و در وسط راه از دولت عثمانی قراولخانه ساختهاند. توپ و سرباز در آنجا هست و تمامی اراضی این حول و حوش شورهزار است. میگویند خرما در زمین شورهزار بهتر به عمل
1- در بدین صورت آمده است: «لَا سَیفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِی».
2- سوره توبه، آیه 108.
3- رانوناء: نام وادیای است در مدینه طیبه.
ص: 62
آید؛ شاید در این قسم از زمین شوره زار خرما خوب شود و قاعده کلّیه نداشته باشد، به دلیل این که در این جا با این شوری زمین اکثر جاها آبش شیرین است و در شرقی این مسجد به فاصله ده دقیقه، مسجد فضیخ در قریه قربان واقع شده و مسجد مزبور مخروبه است؛ طولش تقریباً بیست ذرع و عرضش سه ذرع، قدری از این مسجد را به چوب خرما پوشیدهاند و بیشترش سقف ندارد و صحن هم دارد که دیوار دور او باقی است. وقتی حضرت رسول الله بنی نضیر را محاصره فرمودند، خیمه مبارک را در نزدیکی این مسجد زده و شش شب در این مکان نماز خواندند و به قولی حضرت امیرالمؤمنین در همین مسجد فضیخ ردّ شمس نمودند و در میانه این دو مسجد، مسجد شمس که شارب امّ ابراهیم نامند، در دامنه کوه کائن است و مشربه امّ ابراهیم از عوالی مدینه و عبارت از ماریه قبطیه مادر ابراهیم- پسر حضرت رسول الله- است که حضرت یک ماه بر زنان خود خشم فرموده در این جا اقامت نمودند. مسجد کوچکی از سنگ در این جا ساختهاند. اکنون خراب شده و سقف ندارد. دیوار طرف قبلی آن آباد است و سه طرفش خراب. صد هزار افسوس دارد از همچو مساجد و اماکن شریفه که محل نزول ملائکه و قرآن و معبد حضرت پیغمبر آخرالزمان بوده، اعراب آن قدر تغافل نموده و همه را خراب کردهاند و در آبادیاش به هیچ وجه کوشش و سعی نمینمایند که عنقریب منهدم خواهد شد.
چون بنده درگاه در این مساجد شریف به همراهی نواب والا شاهزاده حاجی معتمدالدوله رفته و نماز خوانده، همیشه این محبّت را که فرمودند در نظر دارم [... سه سطر را قلم زده است].
آبی که به مدینه به واسطه قنات جاری است؛ از دامنه همین کوه قبا است. بلندی این زمین قباست، چنانچه مذکور شد که در بهار فصل طغیان آبهای اطراف قبا به میان مدینه جاری شده و از پهلوی شهر گذشته و به قریه الغابه مذکوره ساری، بعد مخلوط به آب وادی بطحان میشود.
دقیق ه
این آب را عین ذرقاء گویند که از میان چندین چاه و شهر جاری میشود؛ یکی از چاههایش را عین ادریس گویند. این چاه در ناحیه قبا واقع و به نهایت آبش با مزه است که به واسطه آب دهان مبارک حضرت رسول الله برکات پیدا کرده [... دو و نیم سطر را قلم زده است] و نخلستان و باغات و سبزیکاری زیاد در قراء اطراف مدینه به خصوص در همین حول و حوش قریه قبا دارد و قریتینِ قربان و عوالی در غربی قریه قبا به بُعد یک ساعت و نیم- تقریباً- واقع است.
در مشرق مدینه به فاصله ربع ساعت قریه مائده واقع گردیده و سه ربع ساعت که از این قریه میگذرد به مدفن سیدنا علی العُرید یا علی العُریض، که از اولاد حضرت امیرالمؤمنین (ع) است میرسد و این امامزاده در حره سیاه یعنی ریگستان سیاه واقع شده که محل عبور حاج جبلی از پهلوی همین امامزاده است و حرّه مابین مشرق و جنوب مدینه واقع گردیده. در جنوب و مغرب مدینه، حرّه بنی النضیر است که قتل یزید بن معاویه در ماه ذی الحجه الحرام شصت و سه هجری در آن مکان واقع شده که اکنون قبور حرّه در آنجا معروف است. [... پنج سطر آخر را قلم زده است و پس از آن هم نسخه را ناتمام گذاشته].
رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إنْ نَسینا أوْ أخْطَأْنا. در این جا نسخه- تعریف المدینه- به پایان میرسد.