تحویل او کردهاند، به مصرف می رساند و تمام اجزا تحت اختیار یک نفر رییس هستند که مواظب نظم اردو است و چند سال است رییس اردو سعید پاشا است که مرد معقول و متینی است و رفتار و کردارش مطبوع و دلنشین صاحب مکنت و دولت است و مانند امرا و سرداران بسیار معتبر رفتار و حرکت می کند و تمام اعراب از او نهایت خوف و بیم را دارند و چنان مراقب اردو است که به قدر سر مویی در اردوی شامی بینظمی واقع نمیشود. وضع تشکیل اردو نیز بدین میزان است که خیمههای حجاج را مرتباً به نحو تدبیر برپا نموده جای هر کس را معین مینماید که در هیچ نقشهای تغییر نمیکند و صبح دو توپ میاندازد؛ یکی برای اخبار تهیه حرکت که قاطبه حجاج بارهای خود را بسته، آماده حرکت باشند و دیگر در وقت سواری که حجاج حرکت مینمایند؛ خواه نماز صبح باشد و خواه نماز ظهر، یک توپ میاندازند که حجاج پیاده شده، نماز بخوانند و وقت ظهر برای محترمین، خیمه مختصری در صحرا بر پا میکنند که از حرارت آفتاب محفوظ باشند و در ورود به منزل هم یک توپ میاندازند که حجاج پیاده شوند و در وقت نماز عشا نیز در اردو یک توپ میاندازند که بعد از آن کسی از اردو خارج و داخل نشود. قراول هم در اطراف اردو میگذارند که تا صبح کشیک میکشند ... اردوی شامی از هر جهت نهایت نظم و آراستگی را دارد و شخص، با کمال امنیت و استراحت و احترام میتواند با این اردو حرکت کند و شترهای شامی راهوارتر از شترهای اعراب است و زودتر به منزل میرسند. هزار و چهارصد شتر در این اردو بود و پانزده نفر سوار از جانب جناب سعید پاشا همراه ما آمد و خودش در وقت سواری میآمد که ما را راه بیندازد.»
تنها حسامالسلطنه نیست که اذعان دارد اشخاص مهم در کاروان تحت حفاظت ویژه قرار میگیرند، این نکته از اظهارات امین الدوله نیز بر میآید.
میرزا جلایرکه در سال 1317 به حج رفته است نیز ضمن قطعه شعری، از چگونگی حفظ امنیت کاروان سخن میراند:
ص: 92
ز بطحا سوی یثرب راند محمل به هر جای مناسب کرد منزل
علی پاشا و میرحاجی ز رومی عبور حاج از هر مرز و بومی
به همراهش بسی عسکر و توپی کشیکی داشت او با نظم خوبی
نمی دادند به حجاج دگر راه نظامی داشت بس مضبوط و دلخواه
به شب بسیار مشعلها بر افروخت بسی فانوس روشن شمع میسوخت
قطار اشتر از فرسخ زیاده مهار هر شتر دست پیاده
به این قانون به هر منزل رسیدی طناب خیمه بر گردن کشیدی
به اردو داشت بازاری امنان ز بقال و چه عطار از چه علاف
میرزا جلایر در قالب شعر، اظهاراتش درباره سفر حج سال 1262 ق. را ادامه داده و اطلاعاتی جزئی و دقیق از کاروان شام به دست میدهد:
(1) هر آن حاجی که حمل از وی گرفتی به قانون وی آنجا راه رفتی
به هر محمل ز مکه تا گه شام شده پنجاه تومان رایجش نام
کرایه تخت شد هشتاد تومان قلیلی گر تفاوت هست در آن
هر آنکس سرنشین بر یک شترش زده تا پانزده زر صره پرش
ز شامم تا به مکه این چنین است بپرسیدیم قانونش همین است
نه اخوگیر باش نه خراجی سه تومان خیمه و سقاش باجی
ز هر چیزی بود فارغ در این راه مگر خرجی کند بر حسب دلخواه
هر آن کس را بصیرت بود عقلی جز آن ره راه دیگر کرد نقلی
مثال بنده، نادانان بسیار که از راه عرب] جبل [رفتی دیگر بار
در این شعر به صراحت سخن از برتری و رجحان راه شام رفته است؛ از دیگر دلایل ترجیح و انتخاب کاروان شام این بود که در سفر کاروان جبل احتمال تأخیر و عدم ادای فریضه نماز برای حجاج ایرانی وجود داشت.
البته سفرنامههای ایرانیانکه در سالهای 1338- 1263 ق. نگارش یافته، مقارن با افول قدرت عثمانی در حرمین بوده است؛ آنگاهکه دولت عثمانی همچون گذشته قادر به تأمین امنیت کاروانها
1- میرزا جلایر، ص 125
ص: 93
نبود. از همین رو طبیعی است که این سفرنامهها اطلاعات زیادی درباره دزدی، غارت و آزارکاروانهای شام توسط بدویان و عدم امنیت کاروان به دست دهند.
بهطور نمونه، اعتمادالسلطنه، سیفالدوله فراهانی ونایبالصدر شیرازیکه در دوران اقتدار دولت عثمانی به حج رفته بودند، در سفرنامههای خود از امنیت کامل کاروان شام خبر میدهند اما، اصفهانی کازرونی و نویسندگان سفرنامههای دیگر، به ویژه آنها که بعد از امینالدوله نوشته شدهاند، از غارت کاروانهای حجاج توسط بدویان اطلاعات بیشتری دادهاند؛ چرا که این افراد، در دوران افول قدرت عثمانی در نجد حجّ خود را ادا کرده بودند.
گر چه دلایل غارت کاروانها توسط بدویان در آن زمان، خارج از موضوع بحث مقاله حاضر است اما دلیل عمده این بود که به قول امین الدوله، شریف مکه و والی، مانندِ گذشته مطیع حکومت مرکزی نبوده و از دستورات دولت عثمانی سرپیچی میکردند؛ بنابراین، شگفت نیست که امنیت این راه در مقایسه با گذشته کاهش یابد و رو به افول رود.
کاهش امنیت راه شام به حدی بود که به گفته مؤلف مجهول «سفرنامه عتبات عالیات و مکه»، امنیت کاروان شام حتی از امنیت کاروان جبل- که از کوهها و معابر خطرناک عبور میکرد- وضعیت بدتری پیدا کرد؛ کار به جایی رسید، حتی اشخاصی که از راه جبل میآمدند، نسبت به آنان که از راه شام میآمدند، از امنیت بیشتری برخوردار بودند.
گزارش مؤلف ناشناخته، وضع ناگوار حاجیان کاروان شام را- که نتیجه مستقیم ناامنی راه بود- به خوبی به تصویر میکشد:
«دراین زمان، شامیها بهقدری از وضع راه خودشان در این ده منزل- که از مکه به مدینه آمده بودند- آه وناله وشکایت کردند که وضع حاجّ جبلی در مقام اینها به غایت نعمت و راحت بود که قریب سی نفر پیاده وعکام ومردم بی پا در این راه از تشنگی هلاک شده وصد شتر مرده بودند. مردم بیچاره به زحمتهای شدیده دچار و نهب و غارت از حرامیها و سارقین متصل در کار بوده. به هر جهت بی نهایت امسال [1317] بر حاج تلخ و ناگوار و به عسرت و محنت گذشته که واقعاً مردمان کامل را دیدم از جان خود به ستوه آمدم، شکایتها و نالهها داشتند بهطوری که اگر آقایان عظام، علمای اعلام از این ترتیبات امساله اطلاع میداشتند حکم به حرمت این مسافرتها می
ص: 94
دادند. بالقطع مخارج و تضرّرات امساله این صفحات از برای حاج بالمضاعف از قانئن و معمول سنواتی شده که ابن السبیل گشتهاند.»
(1) به مشکلاتی که منبع فوقالذکر بدان پرداخت، باید هجوم اعراب بدوی به کاروان را نیز افزود؛ سفرنامه حج دختر فرهاد میرزا از حمله اعراب به کاروان حج شام خبر میدهد:
«در این کاروان حسامالسلطنه نیز وجود داشته و نزدیک بود در نزدیکی منزل شیخ علی کشته شود. این کاروان در مسیر رفتن به مدینه دوباره مورد هجوم قرار گرفت.»
(2) همچنین عبدالله خان قراگوزلو- که خود نیز سرهنگ همدان است- در سفرنامهاش از تلاش سربازان عثمانی در دفاع از کاروان در مقابل شبیخون اعراب بدویِ راه مکه- جده، اطلاع میدهد. مشکلات و گرفتاری حجاج بدینجا ختم نمیشود. آنها غیر از این هجومها، از وبایی که گاه و بیگاه گریبانگیرشان میشد نیز در هراس بودند. قراگوزلو گزارش خود در خصوص مشکلات حجاج را این چنین کامل میکند:
(3) «ناخوشی وبا از مدینه تا مکه، در میان حجاج بوده، یک ثلث از حاج تلف شدند ... تمام این ناخوشیها ازکثافت این شهر است که در دنیا کثیفتر از این مکه، شهر نیست! سالی ده هزار الی پنجاه- شصت هزار نفوس در این راه تلف میشود و یک نفر نیست به حال علاج این کار باشد یا حرفی بگوید یا خبری بنویسد. نمیدانم این ذلّت تا کی برای مسلمانهای بیچاره خواهد بود!»
(4) قرا گوزلو درباره وجود این مشکل در مدینه برای زوار این شهر نیز خبر میدهد:
«برای شدت ناخوشی وبا در آرای مردم، برای زیارت مدینه منوره اختلاف و تزلزل حاصل شده.»
(5)
1- سفرنامه عتبات و مکه، صص 179 و 180
2- دختر فرهاد میرزا در سال 1297 به حج رفته، ص 283
3- قراگوزلو، ص 214
4- قراگوزلو، ص 316
5- قراگوزلو، ص 327
ص: 95
ورود کاروان به مدینه
ورود کاروان به مدینه پس از تحمّل مصائب و مشکلات و خستگی ناشی از پیمودن راهی طولانی، با استقبالی شایسته همراه بود؛ بهطوریکه به میمنت ورود آنها، مراسم وجشن استقبالی برپا میگردید. نایبالصدر شیرازی
(1) درباره روز ورود کاروان به مدینه چنین توضیح میدهد:
«دو ساعت به روز مانده، شلیک توپ از شهر و از بیرون [آن]، زیاد است. گفتند: محمل شادی وارد میشوند و سعید پاشا از جانب دولت این خدمت را مینماید و امیر حاج شامی است. درها را به توپ با صد سوار و دویست عسکر جهازه سوار به همراه محمل معروق مقررات.»
ورود کاروان به مدینه در سفرنامه میرزا داوود به این شکل توصیف شده است:
(2) «حمل شامی درحرکت است، به قدر هر نفر سرباز ویک دسته با طبل وشیپور که دو- سه دقیقه میزنند و به قدر دو- سه دقیقه ساکت می شوند و صاحب منصب ما مُحرم، ولی از روی قطیفه احرام شمشیر بسته و سوار قاطر در وسط حرکت می کنند. سرباز هم غالباً مُحرم، پشت سر پنج شش هزار نفر به همین مقدار هم جمعیت از حمل مصری به همین ترتیب وآداب همراه و دو محمل مقابل هم در حرکت، پشت سر محمل هم سواره بسیاری از مصری شامی که سرنا زن هم دارند و دهل و سرنا می زنند رد می شوند، چراغ حساب ندارد؛ مشاعل از دو طرف راه افروخته و در حرکت است. پشت سرآن جمعیت، باز جمعیت.»
میرزا داوود وزیر وظایف
(3) نیز چنین اشارهای بدین موضوع دارد:
«میان کوچهها ازدحام زیاد بود. جلو محله پیاده شده، رفتم. اسبابها را دو ساعت بعد آوردند.»
نواختن موسیقی
(4) و شادی بی حدّ و حصر، در جشن استقبال از کاروان حجاج در مکه و مدینه،
1- او در سال 1305 به حج رفته است، سفرنامه نایبالصدر شیرازی، ص 164
2- میرزا داوود، صص 110- 109
3- میرزا داوود، ص 155
4- کازرونی در سفرنامه مکهاش، ص 366 مینویسد: «بعد از مغرب نیت بیشتر در منا کردیم چون دو شب بیتوته شریف مکه و شامی و مصری اسباب آتشبازی فراهم می آوردند و مشغول عیش و سرور وآتش بازی و طبل و .... می شدند، نگذاشتند که به خواب برویم.»
ص: 96
به خصوص در جشن عید قربان موجبات نارضایتی ایرانیان را فراهم میکرد. به این دلیل بعضی حجنامهنویسها این عادت را نکوهش کردهاند؛ زیرا ممکن بود با روزهایی که برای ایرانیان حرمت داشت، مصادف شود. به عنوان مثال، دختر فرهاد میرزا مدتی طولانی برای بازگشت منتظر کشتی بود و احتمالًا به دلیل این انتظار طولانی حضور او با روز عاشورا تقارن یافته بود. او در سفرنامه خود چنین گزارشی دارد این حساسیت در سفرنامه دختر فرهاد میرزا بدین صورت انعکاس یافته است:
«در مسجد شجره نماز صبح را گزارده، سوار شدیم. قدریکه راه رفتیم، مستقبلین آمده، اسبِ سواریآورده، عسکر همه صف نظام بسته، موزیکان میزدند. عربها بهقول خودشان، هویسه میکردند. کیل میکشیدند. با وجودی که امشب شب عاشورا است، هیچ شایسته این ساز نبود. جای آن داشت که سرکار نواب مستطاب اشرف والا حسام السلطنه- مدظله العالی- بفرمایند که این حرکات (را) که شایسته این شب نبود ترک کنند.»
(1) امین الدوله نیز به خاطر حرمت این مناطق مقدس، پرتاپ توپ توسط سربازان عثمانی جهت استقبال از او را قبول نکرده و به صورت مؤدبانه رد نمود. او بنا بر عادت ایرانیان، از خارج از مدینه تا بقعه پیامبر را بدون کفش طی کرد.
(2)بعد ازآنکه فرستادن صره با کشتی رایج شد، دیگر جشن استقبال در شهر جدّه صورت مییافت. ظهیرالملک
(3) مینویسد:
«روز چهارشنبه 25 ذی الحجه محمل عایشه به جده رسید آنرا از مصر با شمندفر (قطار) و از آنجا نیز به سوییس وبعد با کشتی بهجده آورده بودند. برای جشن استقبال، هم از راه دریا هم از راه ساحل جده همزمان توپ انداختند.»
1- سفرنامه دختر فرهادمیرزا، ص 286
2- امین الدوله، ص 241
3- او در سال 1306 به حج رفته است.
ص: 97
کازرونی نیز به این نکته اشاره دارد که این جشن با نواختن موسیقی همراه بوده است.
(1) ورود کاروان به مکه
اطلاعات ورود کاروان به مکه و استقبال از آن و مراسم عید قربان هم در نوشتههای مأموران دولتی که به حج رفته بودند و هم خاطرات بزرگان ایرانی، به طور جزئی و دقیق بیان شده است. برای نمونه، اصفهانی مینویسد:
«از هنگام سواری، صدای شلیک تفنگ وطپانچه وتوپ شروع شد، هیئت قوافل حجاج در آن اول شب با مشاعل و محامل شکوه عظیمی دارد.»
او چنین ادامه میدهد:
«اداره امور دستگاه شریف مکه هر چه مجلل از یک طرف هیأت حاملین محملین از عساکر و توپ و موزیکان و مجسمه محمل که به انواع زر و جوهرات مزین و مکمل است یک طرف ... فی الحقیقه تماشای آن فرق مختلفه و اشکال متفرقه و حرکات عجیب انسان را مبهوت می کند.»
(2) ظهیرالملک نیز مشاهدات خود را این چنین بیان می کند:
(3) «شب را حضرات مصری وشامی دوالی آتشبازی خوب کردند. در این چهار پنج شب صدای توپ قطع نمی شود مگر گاهی همه قسم آتش بازی الوان مینماید.»
امینالدوله نیز آمدن در این خصوص، چنین توضیح می دهد:
(4) «به طرف حرم رفتیم و نماز و دعا کرده، به منزل برمی گشتم. در راه کجاوهها و شگدفها ایستاده ومتحرک بودند وبه یک دسته عساکر سواره و یدکها تصادف کردیم و تخت روانهای خیلی متکلف ومزین که گویا حرم حضرت شریف بود به جانب منا میرفتند به زحمت و تأخیر خود را به چادرها رساندیم و نمیدانستیم چادر ما را
1- سفرنامه کازرونی، ص 345
2- اصفهانی، ص 216
3- سفرنامه ظهیرالملک، صص 259- 258
4- سفرنامه امین الدوله، ص 185
ص: 98
کجا زدند. شتر و بار و جنجال ساربانهای عرب و شامی و پیوستگی چادرها مجال تفحص نمیدهد نوکرها هریک به سمتی شدند. عساکر سواره که با ما بودند برای تحقیق به چپ و راست رفتند. من ماندم و مجدالملک و درشکه و احمد و بهرام آقا سرکرد این دسته مستحفظین ماست.»
هدایتی اطلاعات ارزشمندی همچون مسأله نیامدن محمل شام به مکه در 1338 ق. را گزارش میکند:
(1) «امروز صبح وظهر وغروب هردفعه چندین توپ خالی کردند، شریف حسین خود با جمعی ازعشیره ودرباریانش نیز .... نزول نمودند وموکب مرکب از دسته اعراب تفنگچی و نیزهدار و موزیکچی همراه داشتند و محمل عایشه را هم در همین موکبه با تعجیل وتعظیم تمام وارد کردند. امسال محمل پیغامبر را نیاوردند؛ زیرا که معمولًا از شام حرکت میدادهاند و امسال چون فرانسویها شام را تصرف کردند وملیون و احرار با آنها در جنگاند، تمام حدود شامات منقلب است و ابداً حج شامی به مکه نیامده است تا چه رسد به آوردن محمل.»
جشن عید قربان
در مورد ورود کاروان حج به منا و برگزاری جشن عید قربان، بهترین و دقیقترین توضیحات را امین الدوله
(2) ارائه می کند:
«در این امتداد، چراغ زیاد افروخته، به تخصیص قهوهخانهها و دکههای شربت فروشی را آراستهاند. هندوانه و خیار و میوههای موسومی هم از حد دکاکین اسیاعات مصر است تا این ساعت ندیده بودم. گلدوزی مصر از کرباس مختلف الالوان است. نقش آن عربی و خوشایند با کتیبههای خط رقاع که اشعار مناسب و به طرز مناسب دوخته شده است. صندلی زیادی هم از سهر آورده تختهای کوچک آهنین ما را هم گذاشتهاند که با چند نفر عسکر که از پس و پیش مرا حفظ می کردند، باز صدمه خورده و مجال حرکت نبود.»
1- او در سال 1338 به حج رفته است.
2- امین الدوله، صص 97 و 156
ص: 99
فرهاد میرزا
(1) در این خصوص چنین مینویسد:
«بعد از ظهر وقوف عرفات- که از ارکان است- به عمل آورده و عصر بالای تپه عرفات رفتم. در طرف غربی خطیب بالای شتر خطبه میخواند وهر دو محمل را پهلوی هم آورده در پای تپه نگاه داشته بود؛ یعنی محمل شام و محمل مصری ازدحام مردم بود.»
اصفهانی در مورد مراسم عرفات می نویسد:
(2) «بند چادر به چادر متصل است. قیامتی برپا است که خدا روزی آرزومندان فرماید! یک سمت آن بیابان وسیع را بساط محملین چیده و یک دامنه کوه را دستگاه بیرق گسترده و اطراف اعزه حجاج و ذوی الاحتشام از ممالک متفرقه خیمه زده یک طرف هم مذبح قرار دارد ... از امشب بساط جشن وآتشبازی گسترده وبرای تهنیت عید سعید، ادارات رسمی از مرکز شریف و والی و محملین تا جنرال قونسولگری دولت علی ایران صدای شلیک و توپ وغرش آتش بازیهای هوایی و سرود موزیکان بلند است.»
اعتمادالسلطنه
(3) نیز درباره روز عید قربان گزارش مفصل و در عین حال دقیقی دارد:
«باری طلوع آفتاب عید اضحی، باید از مشعر رو به منا رفت. یک ساعت ونیم راه است. منا درمیان دو کوه واقع شده است ومیدان وسیعی دارد. پیش از ورود چادر حج را در کمال نظم آنجا زدند. البته در اردو هیچ سلطان این جمعیت و این چادر نیست .... ولی آن دو شب در منا چراغان وآتشبازی هنگامه غریبی است، بهاین معنا که شب یازدهم چراغان شیعه و شب دوازدهم چراغان سنیها است و رؤسای آتش بازی سه دسته است که جدا جدا شلیک می کنند.»
امینالدوله در این باره چنین مینویسد:
«دسته امیرحاج شامیکه یکسمت از دوطرف منارههای مسجد خَیف- که منا واقع وجناب رسول درآن نماز فرموده- بهترکیب خاصی مفتول بندی کردهبود، وبا چهارصد سوار همراهان خود متوالیاند بهتفنگ وتپانچه و سه اراده توپ، شلیک مینمودند. دسته شریف مکه با پاشای جده متفقاست؛ دوهزار سرباز نظام، دوازده اراه
1- فرهاد میرزا، ص 217
2- اصفهانی، ص 248
3- اعتمادالسلطنه، ص 112
ص: 100
توپ، 24 پوندو، ده هزار تفنگچی عرب حربی شلیک مینمودند. با این قسمکه تفنگچیهای عرب را دردامنه کوه منا دسته دسته جا داده بودند ونظام توپخانه در اردو ومفتول بندیها وآتش بازیها دور چادر خودشانبود ... صدای توپ وتفنگ درمیانآنکوه خیلی معرکه میکرد، خاصه شلیک نظام که امسال محض خودنمایی به ترتیب قلعه وجنگ روبهرو شلیک میشد درهیچ جنگ بزرگی اینقدر توپ وتفنگ خالی نشده .... میگویند که هرساله که جام کعبه را از طرف سلطان عثمانی نو میفرستند، متن آن، که همین منسوج سیاه است به کلید دار وبعضی رؤسای خدام واگذار میشود وکتیب دور که ازآیات قرآنی وبهخط رقاع زردوزی شده است با پردههای زردوزی درب خان مقام ابراهیم- علیهالسلام- سهم شریف است.»
(1) در طول تاریخ مسأله رویت هلال ماه برای تعیین روز عرفه و اعلام عید قربان؛ چه از لحاظ مذهبی وچه سیاسی، مشکلاتی میان شیعیان و سنیان پدید آورده است. از نظر شیعیان برای رؤیت هلال ماه، چندین نفر لازم بود برخلاف سنیانکه یک یا دو نفر را برای رؤیت کافی میدانستند.
پوشش کعبه
پوشش کعبه از مسائل مهمی بود که حتی توجه دولتها را بر می انگیخت؛ بهطوریکه سعی میکردند با ارسال پوششی درخور، برای خود کسب افتخار کنند. پوشش کعبه در دورههای مختلف تعویض شده و تغییر یافته است. پوشش مکه در زمان نگارش سفرنامه اعتمادالسلطنه، توسط او به این صورت توصیف شده است:
(2) «از قدیم الأیام عادتی است که همه ساله در موسم حج، از جانب دولت یک پوش سیاه از ابریشم، که همه دیوارهای خانه را احاطه میکند، از مخمل که مخصوص مصر است، امیر حاج مصر میآورد و امیر حاج مصر هم از امیر حاج شام کمتر نیست از دولت مأمور می شود و یک اراده توپ، با چهارصد سوار مصری حج مصری را میآورند، در نهایت جلال است و از جانب محمد علی پاشا مأمور می شود. میتوان گفت که اکثر
1- امین الدوله، ص 193
2- اعتمادالسلطنه، ص 96
ص: 101
اسبانشان از امیر حاج شامی منقح تر است. درمنزل رابغ ملحق به حج شامی می شود؛ یعنی یک روز زودتر وارد رابغ میشود. سه- چهار ساعت بعد از ورود حج شامی که عرب وعجم و ترک اسلامبولیباشد توپ میاندازند. سوار میشوند همهجا وقت رفتن یک منزل عقب، وصل و فصلشان درمنزل رابغاست بالأخره پوشش سیاه خانه مکهرا امیر حاج مصری میآورد. چهار پارچه است موافق دیوارهای خانه، و ازخود ابریشم لفظ لااله الّا الله، محمد رسولالله، بهقسم طاق ونیمطاق، وبا رفتن پوشش مدور، این الفاظ مبارک را درآورده اند.»
(1) او چنین ادامه میدهد:
«خلاصه مطلب، روز عید اضحی امیر حج مصر پوشش نو را با ساز و نقاره وارد مسجد حرم نموده، پوشش کهنه را خدام بیت الله که 20 نفر خواجه سیاه از دولت دائماً هستند، مثل مدینه منوره با جیره و مواجب و هنگام مراجعت خلعت موافق شان به منصب خودشان، صره امینی به آنها تسلیم می کنند همان خدام خاصه نردبانها گذارده و به بام خانه خدا مشرف میشوند. همان پوش نو را مشرف می گردانند و آن بیچاره پوشش کهنه را بینصیب از خدمت خانه می کنند. محسوس است که وقتی که پوشش کهنه را پایین می کنند، آه و ناله و فریاد او شنیده میشود. پوشش نو را وقتی بلند می کنند آشکار است که اظهار شعف می نماید.»
(2) سیف الدوله
(3) نیز پوشش داخل کعبه را به این صورت توضیح می دهد:
«پیراهن ابریشم سرخی که اطرافش گلابتون دوخته است، به جهت داخل حرم، همه ساله از اسلامبول می آید و پیراهن سال پیش را به جهت شرافت به خزانه سلطان می برند. کسی نمی تواند او را تصرف کرد.»
در این مورد امین الدوله در سفرنامه خود چنین نوشته است:
«برای من تک جام کعبه فرستاده بودند و برای من بهترین یادگار ملاطفت ایشان است. چنان که باید که عرض مسرت و انفعال کنید، چون مسافرتم بی مقدمه و بی تهیه
1- اعتمادالسلطنه، ص 109
2- اعتمادالسلطنه، ص 109
3- سیف الدوله، ص 132
ص: 102
بود یک حلق انگشتری فیروز ممتاز دادم که به اصطلاح جوهریان محل فیروزه و حد آب و رنگ این جواهر ایرانی است با یک فرد قالیچه که نمایند حسن صنعت مملکت ما و از ابریشم خالص است. به ضمیم چند قطعه گلدوزی گیلان به خدمت ایشان تقدیم نمایید.»
امین الدوله ذکر می کند که در مراسم شامی که به افتخار او ترتیب داده شده بود، یک قطعه از پارچه، از پوشش کعبه، توسط شریف مکه به او هدیه داده شد. امین الدوله که بدون آمادگی آمده بود، از شریف مکه عذرخواهی میکند و یک انگشتر فیروزهای و یک قالی ابریشمی و یک شال با تزیینات زیبا به او هدیه داد.
(1) کلیددار کعبه نیز به او یک قطعه پرده کعبه که بر روی یک پارچه سیاه تزیین شده بود، به همراه یک بطری عطر گل فرستاد. امینالدوله بسیار خوشحال از این هدایا از مکه ارمغان دیگری همراه خود به ایران نمیبرد؛ چرا که این هدایای باارزش که امینالدواله به تهران میبرد برای او کفایت میکرد.
(2) خدمات پادشاهان عثمانی
ازنکات جالب توجه سفرنامههای حجاج ایرانی، اشاره آنها بهخدمات نیک وخیرخواهانه سلاطین عثمانیاستکه درسرزمینهای مقدس انجام میشد. از روزیکه هارونالرشید حاکمیت و خدمتگزاری حرمین را به عهده گرفت، آنها خدمت به حرمین را به منزله شرف وآبروی خود تلقی کردند. سلاطین عثمانی نیز همین سیاست را در پیش گرفته و همفکر و همگام با آنان به انجام خدماتی برای حرمین پرداختند. بنابراین، هم در حرمین و هم مسیرهای منتهی به حرمین، آثار خیریه آنها به چشم میخورد که یادگار آنها در این سرزمین است.
سیف الدوله به این قلعهها توجه زیادی داشته و در سفرنامه خود این موضوع را چنین مورد توجه قرار میدهد:
«دو ساعت قبل از رسیدن به بئر عباس، آخر دره، قلعه کوچکی است که توپخانه
1- امین الدوله، ص 207
2- امین الدوله، ص 201
ص: 103
وعسکر دولت عثمانی در آن ساکناند.»
(1) و نیز می گوید قشله و توپخانه معتبری از دولت عثمانی در خارج از شهر مدینه است که قشون دولتی در آن به سر می برند.
(2) همچنین او در مورد قلعه و توپخانه و قراول خانه (قشلاق) سربازان عثمانی در بدر و حنین اشاراتی داشته است.
(3) او غیر از این اطلاعات، معلوماتی درمورد بقعه مبارک حضرت پیغمبر و خدمات سلاطین عثمانی میدهد؛ این نکتهای است که در بیشتر سفرنامهها ذکرش آمده است:
«بنای سابقش را سلطان مجیدخان برچیده و از نو مسجدی ساخته است. الحق که بنای ملوکانهای است.»
(4) از سنتهای ایام حج نذر برای مکه و مدینه بوده که گزارش آن در سفرنامه اعتمادالسلطنه
(5) چنین آمده است:
«هشت عدد شمع کافوری که وزن هر عدد پنجاه من تبریزی است، که میان جعبه مثل تابوت نعشاست، هر دو شمع بارِ یک نفر شتر پر قوت است، ازاسلامبول میآورند. همراه امیر حج، چهار عدد آن شمع، نذر مدینه منوره است و چهار عدد دیگر نذر مکه طیبه است. در خارج شهر شام می گذارند و هشتصد من روغن زیتون است که در شهر شام باید عمل آورده و میان شیشههایی گذارده و در صندوق شتری بسته، در جای خارجی حاضر باشد که روغن مزبور بالمناصفه، نذر روشنایی مکه و مدینه است که هر دو نذر پادشاه روم است، مستمراً باید همراه کاروان حج روانه گردد.»
از اقبال نایب الصدر شیرازی، سفرنامهنویس ایرانی بود که امکان یافت به همراه اغوات و رؤسای صوفیان در مسجد نبوی در مراسم شمع سوزی شرکت کند.
(6) مشاهده اسامی امام حسن، امام
1- سیف الدوله، ص 139
2- همچنین فراهانی در ص 218 سفرنامه خود اشاره میکند: «در کنار قلعه خرابه است از سنگ آهک و سابقاً محل عسکر دولتی بوده است.»
3- سیف الدوله، ص 138
4- سیف الدوله، ص 141
5- اعتماد السلطنه، ص 123
6- نائب الصدر شیرازی 148 6
ص: 104
حسین و حضرت علی در مسجد نبوی، شگفتی نایب الصدر را برانگیخت؛ چنانکه فراهانی نیز از مشاهده اسامی دوازده امام در مساجد استانبول که به خط سلوس نوشته شده بود، بسیارتعجب کرد!
(1)جز نایب الصدر، معتمدالدوله نیز به دعوت رسمی شیخ الحرم مسجد نبوی، در مراسم شمع سوزی شرکت کرد؛ به طوریکه به خاطر خشنودی آغاوات از او اجازه مییابد با سنجاق شریف تا باب السلام برود.
نجم الملک نیز بازسازی محل تولد پیامبر توسط سلاطین عثمانی را بیان می کند و در مورد خادمان مخصوص آن توضیح می دهد.
(2) امینالدوله
(3) درباره خدمات سلاطین عثمانی چنین نوشته است:
«الحق مرحوم سلطان عبدالمجیدخان در تعمیرات آخری، منتی بر مسلمین دارد و طوری عمارت شده است که معبد و مطاق مسلمانان را معابد اقوام دیگر به ظاهر کمتر نمیماند و تعظیم شعائر الله به واجبی رعایت شده است.»
نکتهای که در پایان باید گفت اینکه با وجود خدمات قابل ستایش دولت عثمانی در حرمین، در اثنای زیارت بقیع در مدینه حجاج ایرانی از بیتوجهی مأموران و متولیان و رفتار بد آنها بسیار ناراضی بودند و شکایات زیادی به مأموران و حتی به سلاطین عثمانی ابراز میکردند. گاهی کسانی که از راه استانبول برمیگشتند، این مسأله را به اطلاع پادشاه عثمانی میرساندند؛ مثلًا حسام السلطنه این مسأله را به پادشاه عثمانی عرض کردند و درخواست انتخاب کارکنان بقیع از شیعه نخاوله که مردم بومی مدینه بودند را نمود.
(4) منابع
- سفرنامه میرزا رضا قلی نایب الایاله،، نائب الایاله، (تاریخ سفر او) 1250 به کوشش اصغر فرمانفرمایی، انتشارات اساطیر، 1361
1- فراهانی، ص 107؛ نایب الصدر، ص 21
2- او در سال 1296 به حج رفته است، ص 105
3- امین الدوله، ص 248
4- حسام السلطنه، ص 226
ص: 105
- سفرنامه حاج علی خان حاجب الدوله اعتماد السلطان، (تاریخ سفر او) 1263 به کوشش سید علی قاضی عسکر، انتشارات مشعر، 1379
- سفرنامه مکه، سیف الدوله سلطان محمد،، نشر نی، به کوشش علی اکبر خداپرست، 1364
- سفرنامه فرهاد میرزا معتمد الدوله هدایت السبیل و کفایت الدلیل که اسم دیگر او است. به کوشش اسماعیل نواب صفا. چاپخانه بهمن، 1366
- سفر نامه میرزا عبد الغفار نجم الدوله سفرنامه شیرین و پرماجرا، میرزا عبدالغفار نجم الملک منجم باشی، 1294، در کتاب «حدیث قافله ها»، سید علی قاضی عسکر، انتشارات مشعر، 1382
- سفرنامه حسام السلطنه، سفرنامه مکه (نام دیگر آن دلایل الانعام فی سبیل زیاره بیت الله الحرام والقدس الشریف و المدینه السلام) حاجی سلطان مراد حسام السلطنه، 1297، انتشارات مشعر، به کوشش رسول جعفریان، 1374
- سفرنامه عتابات ومکه، دختر فرهاد میرزا، این سفرنامه در مجله میقات، شماره 17 به کوشش رسول جعفریان، 1375، ص 157- 141 به چاپ رسیده است.
- سفرنامه منظوم مکه مولف مجهول 1300 ه به کوشش رسول جعفریان مجله میقات شماره 58 سال 1385 و در مقالات تاریخی دفتر 15 رسول جعفریان نشر دلیل ما 1385
- سفرنامه میرزا محمد حسن حسین فراهانی، به کوشش مسعود گلزاری، انتشارات فردوسی، 1363
- سفرنامه مکه، معصوم علی شاه نایب الصدر شیرازی، به کوشش هارون وهومن انتشارات پانیز، 1383
- سفرنامه مکه، محمد میرزا ملقب به ظاهرالملک، 1306، این کتاب در میراث اسلامی دفتر پنج از کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، به کوشش رسول جعفریان، 1376 چاپ شده است.
- سفر نامه مکه و عراق عبد المجید فرزند میرزا عبد الکریم سقزی این سفرنامه در کتابخا نخ ملی شماره 5124 موجود است. و این سفرنامه به نام سفرنامه ملک الکلام (مجدی) به کوشش م. طاهر سید زاده هاشمی انتشارات توکلی 1382 چاپ شد
- سفرنامه مکه، عالم جلیل حاج ملا ابراهیم کازرونی، 1315 میراث اسلامی ایران، دفتر 5، 1376
ص: 106
- سفر نامه امین الدوله، سفرنامه امین الدوله، میرزا علی خان امین الدوله صدراعظم، به کوشش دکتر علی امینی، انتشارات طوس، 1376
- سفرنامه عتبات و مکه، مولف مجهول 1317، به کوشش رسول جعفریان میراث اسلامی ایران، دفتر پنجم 1367
- مجموعه آثار قراگوزلو، سفر نامه مکه عبد الله خان قراقوزلو انتشارات میراث مکتوب، به کوشش عنایت الله مجیدی، 1382
- سفرنامه مکه، مهدی قلی هدایت محب السلطنه، به کوشش دکتر سید محمد دبیر سیاقی انتشارات تیراژه، 1368
- سفرنامه میرزا داوود حسینی، سفرنامه میرزا داوود حسینی، 1322، نشرمشعر، 1379، به کوشش سیدعلی قاضی عسکر.
- سفرنامه مکه، میرزا علی اصفهانی، 1331، به کوشش رسول جعفریان، در کتاب به سوی «ام القری» 1373
- سفرنامه مکه، شام، مصر و عراق، سید فخرالدین جزایری، 1340، در کتاب مقالات تاریخی، دفتر دهم، رسول جعفریان، انتشارات دلیل ما، 1378