2024-03-29T16:36:13Z
https://miqat.hajj.ir/?_action=export&rf=summon&issue=12116
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
صفحات آغازین و فهرست مجله
مدیر
داخلی
ندارد
ندارد
2019
05
22
1
6
https://miqat.hajj.ir/article_89881_6cdc8c06a53cfe6b8d9c45610916cf0a.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
پژوهشی در مناسبات ایران و هند در عصر صفوی و تأثیر آن بر حجگزاری ایرانیان از طریق هند
سید محمود
سامانی
ایران و هند دو همسایة بزرگ با تاریخ طولانی، دارای ریشههای نژادی و تاریخی مشترکی هستند که مناسبات آنها از عصر باستان تا کنون غالباً حسنه بوده است. این روابط در عصر حکومت صفویان بر ایران و بهویژه در دورة تکوین و استقرار دولت صفوی و همچنین حکومت اخلاف امیرتیمور گورکانی در هند، گسترش چشمگیری داشت. این دو سلسله در بیشتر این مدت روابط دوستانه و نزدیکی داشتند که از عوامل مؤثر خارجی آن، دشمن مشترکی به نام ازبکان در مجاورت آنها به مرکزیت سمرقند بود که بر تحولات سیاسی دولتهای مزبور تأثیرگذاری داشت. پناهندگی همایونشاه از هند به ایران و نیز اختلافات مرزی بر سر شهر قندهار نیز در فراز و فرود مناسبات صفویان با گورکانیان هند نقش داشت. اما حجگزاری ایرانیان از طریق هند میتواند یکی از عرصههای تعامل و روابط با هند تلقی شود. هدف این مقاله، شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر روابط صفویان با گورکانیان در ابعاد سیاسی، و سیر مناسبات این دو دولت در مقطع یادشده است. فرضیة تحقیق حاضر این است که خطر ازبکان برای هر دو کشور و نیز تلاش ایران و هند برای تسلط بر شهر استراتژیک قندهار از عوامل مهم در فراز و فرود روابط میان گورکانیان و صفویان بوده و بر امر حجگزاری نیز تأثیر داشته است. برآیند تحقیق حاکی از آن است که به رغم وجود موانعی در توسعه مناسبات ایران و هند، با توجه به حضور بسیاری از ایرانیان در هند و روابط خصمانه دولت عثمانی با ایران، زائران ایرانی ناچار از طریق هند رهسپار سفر حج میشدند.
روابط سیاسی
هند
صفویه
گورکانیان
ازبکان
قندهار
ایرانیان
حجگزاری
2019
05
22
7
28
https://miqat.hajj.ir/article_89880_493c6a094535a30915651e4e8442dac8.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
انیس الحُجّاج صفی بن ولی قزوینی؛ راهنمای مصوّر سفر دریایی حج از هند
احمد
خامهیار
صفی بن ولی قزوینی، نویسندة ایرانی دربار اورنگزیب گورکانی است که به درخواست دختر وی، زیبالنساء بیگم، اثری به زبان فارسی به نام انیس الحُجّاج، در شرح حجگزاری خود در سال 1087ق، نوشته است. انیس الحجّاج احتمالاً تنها متن موجود از سدههای میانی و احتمالاً قدیمیترین متن فارسی در شرح سفر حج از هند، از مسیر دریایی، در سدههای میانی است و از اینرو، ارزش تاریخی ویژهای در تاریخ حجگزاری مسلمانان هند دارد. این کتاب پیش از آنکه یک سفرنامه به مفهوم مصطلح باشد که در آن یادداشتهای روزانة سفر و خاطرات مؤلف ثبت شده باشد، یک کتاب راهنما برای حجگزاران هندی است که این مسئله، آن را به اثری مهم تبدیل کرده است. کارکرد این اثر به عنوان راهنمای حجگزاران، عاملی بوده تا در برخی از نسخههای خطی آن، نگارههای هنری زیبا و نفیسی از نقشههای شهرهای واقع در طول مسیر و نیز مناسک حج و کاروانهای حج ملتهای مسلمان ترسیم شود. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که انیس الحجّاج اثری است که به عنوان راهنمای مصوّر سفر دریایی حج از هند و البته تقریباً مخصوص دربار، پدید آمده است.
حجگزاری
حرمین شریفین
سفرهای دریایی
هند
جزیرة العرب
انیس الحُجّاج
صفیّ بن ولی قزوینی
نسخههای خطی
نگارگری
هنر اسلامی
2019
05
22
29
60
https://miqat.hajj.ir/article_89883_cc22b11de84d91e660468ee28aa01a57.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
بازتاب حجگزاری هند در دوره حکمرانی گورکانیان(قرن دهم تا سیزدهم) در کتاب مایکل پیرسون
محمدسعید
نجاتی
در این نوشته خلاصهای از مطالب کتاب فوق الذکر ـ که به ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حجگزاری هند در قرنهای دهم تا سیزدهم هجری میپردازد ـ ارائه میشود. در گزارش این کتاب، به تحلیلها و آمارهای ارائه شده در کتاب توجه شده و به ترتیب فصلهای کتاب، پس از معرفی منابع و آثار پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش و بیان اهداف و ضرورتها و دشواری کار، به تاریخ حج در آغاز عصر جدید و در حقیقت در دوره مورد بحث اشاره میشود. در فصل بعدی به جایگاه کانونی حج در اندیشه اجتماعی و معنوی مسلمانان و در فصل بعد، به مناسبات پادشاه مغول هند در دوره مورد مطالعه با حج و حرمین پرداخته شده است.
تبیین دیدگاههای غربی در مورد حجگزاری به صورت کلی و حجگزاری هند بهطور خاص، معرفی مؤلفههای تأثیرگذار در حجگزاری هند در فترت مورد بحث و تحلیل آن به روش تاریخی و ارائه اطلاعات جدید درباره حجگزاری هندیان، از نوآوریهای این پژوهش است.
حج هند
گورکانیان
مایکل پیرسون
هند
مسلمانان هند
2019
05
22
61
86
https://miqat.hajj.ir/article_89884_3b856cd63bfb9245ba0128bbbc2916dc.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
سفرنامه عبدالکریم کشمیری به دیار حجاز(1155 ـ 1154ق.)
نادر
کریمیان سردشتی
عبدالکریم کشمیری، فرزند عاقبت محمود، فرزند خواجه محمد بولاقی، فرزند خواجه محمدرضا (1198ق)، تاریخنگار فارسینویس شبهقاره بود. دربارة زندگی وی ظاهراً جزآنچه از کتاب وی (بیان واقع) به دست میآید، آگاهیهایی در دست نیست.
وی از مردم کشمیر بود و در شاهجهانآبادِ دهلی میزیست. در سالهایی که در دهلی سکونت داشت، نادرشاه افشار (1160ـ 1148ق)، بدان شهر تاخت و آنجا را گرفت (1151ق).
عبدالکریم آنگاه که عزم کرد به زیارت کعبه و دیگر جاهای مقدس اسلامی برود، با میرزا علیاکبر خراسانی، داروغۀ دفترخانه دیدار کرد و میرزا علیاکبر وی را به «ملازمت سلطان رسانیده به وعدة رخصت حج و زیارت، در سلک متصدیان حضور منسلک گردانید.» عبدالکریم همراه سیدعلویخان حکیمباشی در رکاب نادرشاه افشار رهسپار ایران شد. هنگامی که نادرشاه پس از جنگهای پیدرپی در پنجاب، سند، افغانستان، خراسان، ورارود، خوارزم و جاهای دیگر به قزوین رسید (1154ق). عبدالکریم که با وعدة سفر حج از جانب میرزا علی اکبر داروغهباشی به دربار نادر پیوسته بود، سرانجام در قزوین اجازة سفر حج گرفت و عازم حجاز گشت و در راه از جاهایی مانند کربلا و حلب نیز دیدن کرد. پس از گزاردن حج (1155ق)، از راه بندر جده با کشتی به هند بازگشت و در جمادیالثانی (1156ق)، به دهلی رسید (ظهورالدین احمد، بیتا، ج3، صص 617 ـ 609 ؛ اختر راهی، 1406ق، ص382 ؛ سیدفیاض محمود، 1972م، ج3، صص146ـ 145).
وی نویسندة بیان واقع است که به زبان فارسی است و در بارة زندگی و حکومت نادرشاه افشار نوشته شده و تنها بخشی از آن، شامل گزارشی از سفر کشمیری به سرزمین حجاز است. اکنون به بررسی و تحلیل این سفرنامه میپردازیم:
عبدالکریم کشمیری
نادرشاه
مکه
مدینه
سفرنامه حج
بیان واقع
2019
05
22
87
102
https://miqat.hajj.ir/article_89885_76c4bd719cb40e9f4b0f5e1f0584121f.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
سفرنامة حجِ غلام الحَسنین پانیپَتی از هندوستان(سالِ 1353ق)
لیلا
عبدی
خواجهغلامالحَسنین پانیپَتی (1868 ـ 21 رمضان 1356ق / 25 نوامبر 1937م) در شهرِ پانیپَتِ هندوستان زاده شد و تا کلاسِ دهم، در «اِم. اِی. اِو کالج» در عَلیگَر به تحصیل پرداخت. او بعدها در مدرسة دولتی و «مدرسة راهنمایی حالی» در شهرِ پانیپَت و همچنین در ادارههای مختلفِ شهرِ بمبئی به تدریس پرداخت. همچنین دبیرِ انگلیسی، عربی و فارسی در مدرسة راهنمایی در پانیپَت، و بازرسِ مدارس بود. وی پس از بازنشستگی، مدیریتِ آن مدرسه را برعهده گرفت. چندین اداره تأسیس کرد. واعظِ برجستهای بود. زندگینامة خودنوشتِ غلامالحَسنین در 1936 چاپ شده است. وی چندین بار به عراقِ عرب سفر کرد و یک بار هم حجّ تمتّع انجام داد. وی در 28 ژانویه 1935 از زادگاهش پانیپَت به دهلی رسید و از راهِ بمبئی به سوی مکّه حرکت کرد و در 7 آوریل 1935، از این سفر برگشت. در این سفر، برادرش ـ غلامالسّبطین ـ و دیگر سرشناسانِ هندوستان نیز همراهش بودند. سفرنامة حجِ وی که به زبانِ اردوست، در 1353ق. با عنوان «سفرنامه حج» یا «سامان آخرت» چاپ شد. مقاله پیشرو به سفرنامه حجِ غلامالحَسنین پرداخته است.
هندوستان
خواجه غلامالحَسنین پانیپِتی
سفرنامه حج
2019
05
22
103
140
https://miqat.hajj.ir/article_89886_7efc82cb70b1806d760f11abed9716b4.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
نگاهی به نخستین مهاجرتهای علویان از حجاز به شبهقاره هند(سند، مولتان و هند)
محمد مهدی
فقیه بحرالعلوم
تاریخ نفوذ علویان و مهاجرت آنان به شبهقاره هند، با افسانههایی در آمیخته؛ اما آنچه مسلّم است، اینکه در همان ابتدای قرن اول اسلامی، اهالی سند، کابل و هند پس از آشنایی با امیرالمؤمنین علی7 ، ارادتی عمیق به آن حضرت پیدا کردند؛ تا آنجا که بعضی از آنان با غلو درباره آن حضرت، پا را فراتر نهادند و این، آغاز تشیع در شبهقاره هند بود. در گیرودار ظلم و ستمی که به فرزندان اهل بیت: در دوره بنیامیه و به ویژه در حکومت بنیعباس پدید آمد، جمع کثیری از علویان، بهدلیل پیشینهای که اهالی شبهقاره هند در تشیع داشتند، به این مناطق مهاجرت کردند و با استقبال اهالی آنجا روبهرو شدند. به این ترتیب، علویان توانستند نفوذ معنوی و اجتماعی خود را در این مناطق بسط و گسترش دهند؛ تا جایی که این مهاجرتها رو به فزونی نهاد و علویان، موفق به تشکیل دولت شیعی زیدی و شیعی اسماعیلی شدند.
همین امر، تقویت پایگاه شیعیان در سراسر شبهقاره هند را در پی داشت و خود سبب مهاجرت گسترده علویان و اصحاب آنان به این مناطق، و همچنین رونق یافتن فرهنگ و آداب آنان در مناطق مذکور بود. شهرهای سند، مولتان و بهطور عموم شبهقاره هند، نخستین خاستگاه علویان به شمار میرود و هجرت آنان از حجاز به این شهرها و سپس به شهرهای دیگر همچون کابل، بلخ، هرات، مرو، انبار، مکران، ماوراءالنهر، سمرقند و سیستان، گسترش یافت و در نتیجه، در این مناطق خاندانهای اثرگذاری در تاریخ اسلام پدید آمد. از این رو، در مقاله پیشرو، فقط به علویان ساکن حجاز که به شهرهای سند و مولتان و هند مهاجرت کردند، پرداخته شده است.
علویان
هند
سند
مولتان
تشیع
زیدیه
اسماعیلیه
سادات مهاجر
2019
05
22
141
172
https://miqat.hajj.ir/article_89887_ab91dc28c19d32d0d43612ce7256e0c3.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
مناسبات علمای هند با حج و حرمین شریفین
حافظ
نجفی
مکه و مدینه، در مقام خاستگاه وحی و مقدسترین مکانهای عبادتی ـ زیارتی، در طول تاریخ محل رجوع مسلمانان از مذاهب مختلف بوده است. در این مقاله، ارتباطات و مناسبات علمای شیعه و سنیِ هندوستان با حرمین شریفین، که در قالب سفر برای انجام مناسک حج و عمره، زیارت پیامبر9 و بهرهگیری از اندیشمندان ساکن در آن دو مکان مقدس صورت میگرفته، بررسی شده و نتایج این سفرها نیز روشن گردیده است. همچنین در این نوشته، متون تاریخی و برخی سفرنامهها، به ویژه تاریخ علمای هند بررسی خواهد شد و آن دسته از عالمان دیار هندوستان که موفق به سفر مکه و مدینه شدهاند، شناسایی گردیده و چگونگی سفر و دستاوردهای آنها از این سفرها، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
مقالة حاضر، به روش توصیفی ـ تحلیلی است و گردآوری آن، به صورت کتابخانهای و استفاده از نرمافزارها انجام شده است.
نتیجة پژوهش، حاکی از آن است که بیشتر عالمان صاحبنام و اثرگذار هندوستان، با وجود گرایشهای مختلف فکری و اعتقادی، بر خود لازم میدانستند افزون بر انجام دادن حج و زیارت و کسب فواید معنوی، برای شنیدن احادیث نبوی9 و به دست آوردن اسناد معتبر احادیث و همچنین دیگر بهرههای علمی، در طول دوران زندگی خود، یک یا چند نوبت به مکه و مدینه سفر کنند و از خرمن دانش عالمان سرزمین وحی بهرهمند شوند. بیشتر افراد مورد بررسی در این تحقیق (بازة زمانی قرن 7 تا 14 ق)، موفق به دریافت اجازة نقل روایت و کسب مقام خلافت و ارشاد مردم، از استادان و عالمان مستقر در حرمین شریفین شدهاند.
حرمین شریفین
علمای هند
حج و زیارت
مناسبات
2019
05
22
173
202
https://miqat.hajj.ir/article_89889_b4e0b65c12fb465ac1e8a25fc4baa6e0.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
کتابشناسی سفرنامههای حج مسلمانان هند
علی
احمدی
سفرنامهها، حاوی گزارشها و اطلاعات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روزگار خود هستند و به همین دلیل جذابند و مورد توجه مردم. سفرنامهنویسی از قدیم، در مرکز توجه نویسندگان بوده است و اهمیت دو شهر مکه و مدینه میان مسلمانان، موجب شده که سفرنامهنویسیِ حج و حرمین شریفین، یکی از مهمترین اقسام سفرنامهنویسی مسلمانان باشد. مسافرت مسلمانان از اقصی نقاط جهان به این دو شهر مذهبی، رواج نگارش این نوع سفرنامه را در پی داشته است. مسلمانان هند نیز بدون توجه به دوری راه و ضرورت عبور از دریا، به زیارت مکه و مدینه اهتمام داشتند و برخی از آنان، شرح مسافرت خود را نگاشتهاند که در این مقاله، حدود دویست سفرنامه مسلمانان هند به حرمین شریفین، معرفی خواهند شد.
سفرنامه های حج هندی
کتابشناسی
مسلمانان هند
2019
05
22
203
224
https://miqat.hajj.ir/article_89890_a42c7e9b898321fcae9b55f44908b8ab.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
چکیده عربی
واحد ترجمه
پژوهشکده حج و زیارت
دراسة فی علاقات إیران والهند فی العصر الصفوی وانطباعتها على حجّ الإیرانیّین عبر الهند السیّد محمود السامانی[1] ملخّص المقال: إیران والهند من البلدان العظمى ویربطهما تاریخ عریق فی الجوار، کما لهما قواسم مشترکة فی العرق والتاریخ، ومنذ الماضی السحیق کانت علاقاتهما حسنة فی الغالب. اتّسع هذا الترابط اتّساعًا ملحوظًا فی عهد الحکم الصفوی على إیران، ولاسیّما فی فترة تکوّن واستقرار الحکومة الصفویّة، وکذلک حکومة أخلاف الأمیر تیمور الکورکانی فی الهند. کانت العلاقات بین هاتین الأسرتین ودیّة وقریبة، ومن أسبابها الخارجیّة وجود عدوّ مشترک باسم الأوزبک فی الجوار وبمحوریّة سمرقند، حیث کان له انطباع على التطوّرات السیاسیّة للحکومتین. التجاء همایون شاه الهندی إلى إیران، وأیضًا الخلافات الحدودیّة على مدینة قندهار، کان لهما دور فی تأرجح علاقات الصفویّین بالکورکانیّین.، ولکن حجّ الإیرانیّین عبر الهند من شأنه أن یعتبر إحدى مجالات التعامل مع هذا البلد. یهدف هذا المقال إلى معرفة الأسباب المؤثّرة على الترابط بین الصفویّین والکورکانیّین فی أبعاده السیاسیّة، وأیضًا مسار العلاقات بین الدولتین فی الفترة المذکورة آنفًا. فرضیّة البحث تبتنی على أنّ خطر الأوزبک على البلدین من جهة ومساعی إیران والهند للسیطرة على مدینة قندهار الاستراتیجیّة من جهة أخرى، من الأسباب الرئیسیّة فی تأرجح العلاقات بین الکورکانیّین والصفویّین، وکانت لهما انطباعة على الحجّ أیضًا. یستبان من هذا البحث أنّه بالرغم من وجود العوائق فی توسیع علاقات الهند وإیران، لکن نظرًا إلى حضور الإیرانیّین فی الهند ووجود العلاقات العدائیّة بین الحکومة العثمانیّة وإیران، فقد کان الحجّاج الإیرانیّون یضطرّون للذهاب إلى أداء الحجّ عبر الهند. الکلمات المفتاحیّة:العلاقات السیاسیّة، الهند، الصفویّة، الکورکانیّون، الأوزبک، قندهار، الإیرانیّون، إداء الحج. أنیس الحجّاج لصفی بن ولی القزوینی الدلیل المصوّر لرحلة الحجّ البحریّة من الهند أحمد خامه یار[2] ملخّص المقال: کان صفی بن ولی القزوینی، کاتبًا فی بلاط أورنک زیب الکورکانی. ثمّ بطلب من بنته، زیب النساء بیکم، وضع أثرًا باللّغة الفارسیّة تحت عنوان «أنیس الحجّاج»، وکان سردًا لحجّه الّذی أدّاه سنة 1087 م. قد یکون «أنیس الحجّاج» النصّ الوحید الموجود بین أیدینا، ویغلب الظنّ أن یکون أقدم نصّ فارسی فی سرد رحلة الحجّ البحریّة من الهند فی القرون الوسطى؛ لذا له المکانة الممیّزة فی تاریخ حجّ مسلمی الهند. وهذا الأثر یعتبر دلیلًا للحجّاج الهنود، أکثر من کونه رحلة بمعناها المصطلح ـ الّتی تضمّ مذکّرات السفر الیومیّة وذکریات المؤلّف ـ وهذا ما یجعل منه کتابًا له ثقله الخاصّ. وبما أنّه کان یستخدم کدلیل للحاجّ، فقد ترى فی بعض نسخه الخطیّة رسومًا فنیّة جمیلة وثمینة، من خرائط المدن الواقعة فی المسیر، وکذلک مناسک وقوافل الحجّ للأمم الإسلامیّة المختلفة. ینتهی هذا التحقیق إلى أنّ «أنیس الحجّاج» کتاب وضع کدلیل مصوّر لرحلة الحجّ البحریّة من الهند، وطبعًا الخاصّة منها بالبلاط. الکلمات المفتاحیّة:أداء الحجّ، الحرمین الشریفین، الرحلات البحریّة، الهند، جزیرة العرب، أنیس الحجّاج، صفی بن ولی القزوینی، النسخ الخطیّة، الرسوم، الفن الإسلامی إنعکاسات حجّ الهنود زمن حکم الکورکانیّین فی کتاب مایکل بیرسون (القرن 13- 10ق) محمّد سعید النجاتی[3] ملخّص المقال: تستعرض فی هذا المکتوب خلاصة ممّا جاء فی الکتاب المذکور أعلاه –وهو یتطرّق إلى الأبعاد الاجتماعیّة والسیاسیّة والثقافیّة فی أداء الهنود فریضة الحجّ فی القرن العاشر إلى الثالث عشر-. فی التقریر هذا أخذت التحالیل والإحصائیّات فی الکتاب بعین الاعتبار. وحسب فصول الکتاب، بعد تقدیم مصادر البحث والمؤلّفات المرتبطة بموضوعه وتبیین أهداف وضرورات وصعوبات العمل، تمّت الإشارة إلى تاریخ الحجّ فی العصر الحدیث أو فی الحقیقة إلى الفترة المذکورة آنفًا. ثمّ تمّ الترکیز فی الفصل الثانی على المکانة المحوریّة للحجّ فی الفکر الاجتماعی والمعنوی لدى المسلمین، وفی الفصل الثالث على علاقات حاکم الهند المغولی بالحجّ والحرمین الشریفین فی الفترة نفسها. ومن إبداعات البحث هی: استعراض الاتّجاهات الغربیّة فی الحجّ بوجه عامّ وفی حجّ الهنود بوجه خاص، والتعریف بمقوّمات الحجّ الهندی المؤثّرة فی الفترة المذکورة فی البحث وتحلیلها تاریخیًّا، وتقدیم معلومات جدیدة عن حجّ المسلمین الهنود. الکلمات المفتاحیّة:حجّ المسلمین الهنود، الکورکانیّون، مایکل بیرسون، الهند، مسلمو الهند رحلة عبد الکریم الکشمیری إلى أرض الحجاز (1154-1155ق.) نادر کریمیان السردشتی[4] ملخّص المقال: هو عبد الکریم بن عاقبت محمود بن الخواجة محمّد البولاقی بن الخواجة محمّد رضا (ت 1198 ﮬ)، مؤرّخ فارسی فی شبه القارّة الهندیّة. یبدو أنّه لا تفاصیل عن حیاته سوى ما جاء فی کتابه «بیان واقع». کان من الکشمیریّین وکان یعیش فی شاه جهان آباد بدلهی. وحینما کان یقطن فی دلهی، أغار نادر شاه الأفشار (1148-1160ق) علیها واحتلّها (1151ق). عندما عزم عبد الکریم على زیارة الکعبة المشرّفة والبقاع المقدّسة الإسلامیّة الأخرى، التقى بالمیرزا علی أکبر الخراسانی، داروغة الدفتر خانة، وهو ووعده بإذن له بالحجّ والزیارة إن لازم السلطان، وجعله ینخرط فی زمرة البلاط. سار عبد الکریم برفقة السید علوی خان الحکیم باشی فی رکاب نادر شاه الأفشار إلى إیران. عند وصول نادر شاه إلى قزوین (1154 ﮬ) وبعد حروب متتالیة فی بنجاب والسند وأفغانستان وخراسان وورارود وخوارزم و...، تلقّى عبد الکریم -الّذی دخل بلاط نادر شاه بعد عهد له من قبل المیرزا علی أکبر الداروغه باشی بسفر الحجّ- فی قزوین الإذن بالسفر إلى الحجّ، وغادر إلى الحجاز، وفی طریقه زار بعض المدن مثل کربلاء وحلب. بعد أداء فریضة الحجّ سنة 1155 ق. رجع إلى الهند عبر میناء جدّة بالسفینة، ووصل دلهی فی جمادی الثانی سنة 1156ق. هو وضع کتاب «بیان واقع» باللّغة الفارسیّة، وهو کتاب عن حیاة نادر شاه وحکومته، وجزء منه فقط یتحدّث عن رحلة الکشمیری إلى أرض الحجاز. وهنا یتمّ الکلام عن تحلیل هذه الرحلة. الکلمات المفتاحیّة:عبد الکریم الکشمیری، نادر شاه، مکّة، المدینة، رحلة الحجّ، بیان واقع رحلة الحج لغلام الحسنین البانی بتی من الهند (سنة 1353ق.) لیلا عبدی خجستة[5] ملخّص المقال: ولد الخواجة غلام الحسنین البانتی بتی (1868- 21 رمضان 1356 ق./25 نوامبر 1937م.) فی مدینة بانی بت الهندیّة، وواصل دراسته حتّى السنة العاشرة منها فی «إم. إی. او کالج» بعلیکر. و بعد فترة من الزمن، مارس مهنة التدریس فی المدرسة الحکومیّة و«مدرسة حالی المتوسطة» فی مدینة بانی بت وکذلک فی الدوائر الحکومیّة المختلفة فی مدینة بومبای. کما کان أستاذ اللّغة الانجلیزیّة والعربیّة والفارسیّة فی المدرسة المتوسطة فی بانی بت، وتمّ تعیینه مفتّشًا للمدارس بصفة عامّة. ثمّ عندما أحیل إلى التقاعد، حمل على عاتقه إدارة تلک المدرسة. أنشأ عدّة دوائر. وکان یعدّ خطیبًا مفوّهًا أیضًا. طبعت سیرته الذاتیّة الّتی خطّها بأنامله سنة 1936ق. سافر مرّات عدیدة إلى عراق العرب، وأدّى حجّ التمتّع مرّة واحدة. غادر غلام الحسنین مسقط رأسه بانی بت، ووصل دلهی فی 28 ینایر عام 1935م، وعبر بومبای انطلق إلى مکّة المکرّمة، ورجع من هذه الرحلة فی السابع من أبریل سنة 1935م. وقد رافقه فی رحلته هذه أخوه، غلام السبطین، ومجموعة من وجهاء الهند. طبعت رحلته ـ وکانت باللّغة الأردیّة ـ عام 1353ق، باسم «سفرنامه حج» أو «سامان آخرت». یتطرّق المقال الموجود إلى رحلة الحج لغلام الحسنین. الکلمات المفتاحیّة: الهند، الخواجة غلام الحسنین البانی بتی، رحلة الحج لمحات من أولى هجرات العلویّین من الحجاز إلى شبه القارّة الهندیّة (السند ومولتان والهند) محمّد مهدی الفقیه محمّدی الجلالی بحر العلوم[6] ملخّص المقال: امتزجت هجرة العلویّین وتوغّلهم فی شبه القارّة الهندیّة بالأساطیر. لکن ممّا لا یقبل الشک هو أنّ سکّان السند وکابول والهند، فی بدایات القرن الأوّل الهجری، صاروا یکنّون حبًّا جمًّا للإمام علی7 بعد أن تعرّفوا علیه؛ حیث أنّ البعض منهم غالى فیه، وکانت هذه انطلاقة التشیّع فی شبه القارّة الهندیّة. فی خضمّ الظلم الّذی کان یمارس بحقّ سلالة أهل البیت: ، من قبل بنی أمیّة وخاصّة بنی العبّاس، هاجر جمع غفیر من العلویّین إلى شبه القارّة الهندیّة؛ لما کان لها من تاریخ فی التشیّع، واستقبلهم أناسها بحفاوة. وبذلک استطاع العلویّون بسط نفوذهم المعنوی والاجتماعی فی تلک المناطق، ثمّ تزایدت الهجرة؛ فاستطاع العلویّون من تکوین حکومة شیعیّة زیدیّة وشیعیّة إسماعیلیّة. وهذا الأمر سبّب تقویة مکانة التشیّع فی أصقاع شبه القارّة الهندیّة، وهو بدوره أسفر عن الهجرة الواسعة للعلویّین وأصحابهم إلى هذه المناطق، وازدهار ثقافتهم وطقوسهم فیها. تعتبر مدینة السند ومولتان وشبه القارّة الهندیّة على العموم، المنطلق الأوّل للعلویّین، فاتسعت رقعة الهجرة من الحجاز إلیها، ثمّ منها إلى المدن الأخرى، مثل: کابول وبلخ وهرات ومرو والأنبار ومکران وماوراء النهر وسمرقند وسیستان. وعلى إثر ذلک، ظهرت أسر مؤثّرة فی تاریخ الإسلام. لذا، یتطرّق هذا المقال إلى العلویّین من أهل الحجاز الّذین هاجروا إلى السند ومولتان والهند فحسب. الکلمات المفتاحیّة: العلویّون، الهند، السند، مولتان، التشیّع، الزیدیّة، الإسماعیلیّة، السادات المهاجرون علاقات علماء الهند بالحجّ والحرمین الشریفین حافظ النجفی[7] ملخّص المقال: قد کانت الرحال تشدّ إلى مکّة والمدینة من قبل المسلمین باختلاف مذاهبهم وعلى مرّ العصور؛ إذ أنّهما منطلق الوحی وأطهر بقاع العبادة والزیارة. تمّ الکلام فی المقال الحاضر بین أیدینا عن علاقات علماء الشیعة والسنّة من الهند بالحرمین الشریفین، وهی کانت تتکوّن فی السفر للحجّ والعمرة، ولزیارة الرسول9 ، وللأخذ من العلماء القاطنین فی مکّة المکرّمة والمدینة المنوّرة، واستعرضت النتائج المترتّبة على هذه الأسفار. کما یتمّ التطرّق إلى النصوص التاریخیّة وبعض الرحلات، وبخاصّة تاریخ علماء الهند، ونتعرّف إلى مجموعة من علماء الهند الّذین کتب لهم السفر إلى مکّة والمدینة، وتقیّم کیفیّة أسفارهم هذه والإنجازات الحاصلة منها. منهج هذا المقال هو تحلیلی ـ توصیفی، وتمّ تألیفه على المنهج المکتبی واستخدام برامج الحاسوب. ما یتمخّض عن هذا التحقیق یشیر إلى أنّ جلّ علماء الهند المرموقین وأصحاب الکلام السموع، بالرغم من اتّجاهاتهم الفکریّة والعقدیّة المختلفة، کانوا یرون لزامًا على أنفسهم الذهاب إلى مکّة والمدینة مرّة أو مرّات، للاستماع إلى الأحادیث النبویّة، والحصول على الأسناد المعتبرة للروایات، وللإفادات العلمیّة من علماء أرض الوحی، وأن لا یقتصروا على أداء الحجّ والزیارة ونیل المعنویّات الروحیّة فحسب. معظم من خضع للبحث فی هذا التحقیق (الفترة الزمنیّة ما بین القرن السابع والرابع عشر) حالفه التوفیق فی نیل إجازة الروایة والحصول على مقام نیابة وإرشاد الناس، من أساتذتهم الساکنین فی الحرمین الشریفین. الکلمات المفتاحیّة: الحرمین الشریفین، علماء الهند، الحجّ والزیارة، العلاقات ببلیوجرافیا رحلات الحجّ لمسلمی الهند على الأحمدی[8] ملخّص المقال: تحتوی کتب الرحلات على تقاریر ومعلومات ثقافیّة واجتماعیّة وسیاسیّة واقتصادیّة ترجع إلى عصر حکایتها؛ ولذلک تستقطب الناس. کانت کتابة الرحلات منذ القدم محطّ أنظار الکتّاب، والمکانة الّتی تحظى بها مکّة والمدینة بین المسلمین جعلت کتابة رحلات الحجّ والحرمین الشریفین من أهمّ أصناف کتابة الرحلات لدى المسلمین. شدّ رحال المسلمین إلى هاتین المدینتین المذهبیّتین من البلاد القاصیة والدانیة أفرز رواج کتابة مثل هذه الرحلات. وکان مسلمو الهند یهتمّون بزیارة مکّة والمدینة دون النظر إلى بعد المسافة وضرورة اجتیاز البحر، وقاموا بتحریر هذه الأسفار وما وقع فیها. فی هذا المقال یتمّ تقدیم ما یقارب مئتی کتاب رحلة لمسلمی الهند إلى الحرمین الشریفین. الکلمات المفتاحیّة: رحلات الحجّ الهندیّة، ببلیوجرافیا، مسلمو الهند. [1]. أستاذ جامعی وعضو قسم التاریخ بمرکز أبحاث الحجّ والزیارة ـ Mahmud.samani@gmail.com [2]. طالب دکتوراه فی تاریخ وحضارة الشعوب الإسلامیّة ـ Ahmad.khamehyar@gmail.com [3]. دکتوراه فی تاریخ الإسلام وعضو قسم التاریخ والسیرة بمرکز أبحاث الحجّ والزیارة. Ms.nejati@hzrc.ac.ir [4]. أستاذ مساعد فی مرکز التراث الثقافی والسیاحی للبحث ـ Nk_sardashti@yahoo.com [5]. دکتراه الأدب الأردی، جامعة السند، باکستان ـ lailaabdikhojaste@gmail.com [6]. عضو الهیئة العلمبّة فی قسم التاریخ والسیرة بمرکز أبحاث الحجّ ـ mbahraloloom@gmail.com [7]. المستوى الرابع فی الحوزة العلمیة، عضو الهیئة العلمیّة بمرکز أبحاث الحج والزیارة . Hnk317@yahoo.com [8]. طالب دکتوراه فی فرع تاریخ الإسلام ومدیر مکتبة مرکز أبحاث الحجّ والزیارة. Aliahmady1355@yahoo.com
ندارد
2019
05
22
225
233
https://miqat.hajj.ir/article_89893_c9600e104f9fc065798d2085ff3ca9d0.pdf
میقات حج
2538-1741
2538-1741
1398
27
107
چکیده انگلیسی
واحد ترجمه
پژوهشکده حج و زیارت
Research on Iran-India Relations in the Safavid AgeAnd Their Effects on Performing the Hajj by Iranians through India Seyyed Mahmud Samani[1] Abstract Iran and India are two big neighbors with a long-standing history and common ethnic and historical origins, whose relations have often been friendly since ancient times. These relations developed significantly in the era of the Safavid reign in Iran, especially during the period of the establishment of the Safavid dynasty as well as the reign of the descendants of Amir Timur Gurkani in India. These two dynasties had friendly and close relations in most of this time. One of the most influential external factors in this regard was the presence of a common enemy called Uzbek in their vicinity, in Samarkand which influenced the political developments of these two states. Taking refuge of Iran by Homayoun Shah and border disputes over the city of Kandahar also played a role in the rise and fall of the Safavids relations with Indian Gurkhanids. But performing the Haij by Iranians through India can be considered as one of the areas of interaction and relations with this country. The purpose of the present paper is to identify and investigate the factors affecting the Safavids relations with the Gurkanids in the political dimensions, and the history of the relations between these two states in the mentioned period. The hypothesis of the present research is that the danger of Uzbeks for both countries as well as the efforts of Iran and India to dominate the strategic city of Kandahar were important factors in the ups and downs of the relations between the Gurkanids and Safavids which also influenced performing the Hajj. The study concluded that, despite the obstacles in developing the relations between Iran and India, Iranian pilgrims had to go Hajj through India due to the presence of many Iranians in India and the hostile relations of the Ottoman government with Iran. Keywords: Political relations, India, Safavids, Gurkanids, Uzbakan, Kandahar, Iranians, performing the Hajj. Anis al-Hajjaj by Safi bin Vali Ghazvini An Illustrated Guide for Marian Journeys from India to Hajj Ahmad Khamehyar[2] Abstract Safi bin Vali Ghazvini was an Iranian writer in the Aurangzeb Gurkani court. Due to the request of Aurangzeb’s daughter, Zieb al-Nesa Baygum, Safi wrote a book in Persian called Anis al-Hajjaj, a commentary on his Hajj journey in 1087 A.H. Anis al-Hajjaj is probably the only text available from the Middle Ages and probably the oldest Persian text in the description of the Hajj journey from India through the sea route; therefore, it has a special historical value in the history of the Indian Muslims’ Hajj journey. More than a travelogue in which the author’s notes and memoirs with regard to his Hajj journey are recorded, this book is a guidebook for Indian pilgrims; a feature that makes it an important work. The function of this work as a guidebook for the pilgrims led some of its manuscripts to include the beautiful artistic illustrated pictures of the maps of the cities located along the route, as well as the rites of pilgrimage and Hajj caravans of Muslim nations. The result of this research is that Anis al-Hajjaj is a work created as a guide to the pilgrimage of Hajj from India, and it was almost certainly written for the court. Keywords: performing Hajj, Holy Shrines (al-Haramayn al-Sharifayn), marine journeys, India, Arabian Peninsula, Anis al-Hajjaj, Safi bin Vali Ghazvini, manuscripts, illustration, Islamic art. Reflection of the Indians Hajj Performing during the Gurkanid Reign (10th-13th Centuries) in Michael Pearson’s Book Muhammad Saied Nejati[3] Abstract In this article, a summary of the book written by Michael Pearson is presented that addresses the social, political, and cultural dimensions of performing the Hajj by Indians during the 10th-13th centuries A.H. Here, the analyses and statistics presented in the book are discussed. Introducing the references and researches related to the topic of the research, as well as the purposes, significance, and limitations of the research based on the order of the chapters, the present article first discusses the date of Hajj at the beginning of a new era, i.e., the period which is under the discussion, then it focuses on the Hajj’s focal position in Muslims’ social and spiritual thoughts; and finally, it analyzes the relationship between the Mughal king of India and the Hajj and Holy Shrines in that period. Explaining the western perspectives on performing the Hajj in general and performing the Hajj by Indians in particular, introducing the influential components in performing the Hajj by Indians in the concerned fiṭrah and analyzing it in a historical way, and presenting new information about performing the Hajj by Indians are the innovations of this research. Keywords: Hajj of India, Gurkanids, Michael Pearson, India, Indian Muslims. Abdul Karim Kashmiri’s Travelogue to Hejaz (1154-1155 A.H.) Nader Karimiyan Sardashti[4] Abstract Abdul Karim Kashmiri, the son of Aqebat Mahmud, the son of Khajeh Muhammad Bolaqhi, the son of Khajeh Muhammad Ridha (1198 A.H.), was a Persian writer and historian in Indian Subcontinent. Little is known apparently about his life except what one can find out in his book, Bayān-e vāqeʿ. He was from Kashmir and was living in Shahjahanabad in Delhi. During the years he was living in Delhi, Nadir Shah Afshar (1148-1160 A.H.) invaded and occupied the city (1151 A.H.). When he intended to visit the Ka'bah and other holy places of Islam, Abdul Karim met Mirza Ali Akbar Khorasani, the master of the registry office and Mirza Ali Akbar joined him to the service of the sultan as a clerk (motaṣaddī) with the promise of pilgrimage and Hajj journey. Along with Sayyid Alawi khan Hakim Bashi, Abdul Karim accompanied Nader Shah Afshar on his return journey to Iran. When Nader Shah finally arrived in Qazvin in (1154 A.H.), after successive battles in Panjab, Sind, Afghanistan, Khorasan, Transoxania, Kharazm, and elsewhere, Abd-al-Karim eventually was permitted in Qajzān to go the Hajj; on his way to Hejaz, he also visited places such as Karbala and Aleppo. After the Hajj (1155 A.H.), he returned to India through the port of Jeddah by a ship and arrived in Delhi in Jumada al-Thani (1156 A.H.). He is the author of the book Bayān-e vāqeʿ written in Persian and about Nader Shah Afshar’s life and reign, only a part of this work includes Kashmiri’s report of his journey to the land of Hejaz. Here is the analysis of this travelogue. Keywords: Abdul Karim Kashmiri, Nader Shah, Mecca, Medina, Hajj Travelogue, Bayān-e vāqe Gholam Al-Hassenin Panipati’s Hajj Travelogue from India (1353A.H.) Laila Abdi Khojaste[5] Abstract Khajeh Gholam al-Hassenin Panipati (21st Ramadan 1356 A.H. / 25th November 1937) was born in Panipat, India. Until the tenth grade, he studied in MAO College in Aligar. Later on, he was teaching in public schools and Hali Guidance School in Panipat, as well as at various offices in Bombay. He was also the English, Arabic, and Persian languages teacher in a secondary school in Pantipat and an inspector of all other schools. After being retired, he took over the management of that secondary school. He established several offices. He was a prominent preacher. The autobiography of Gholam al-Hassenin was published in 1936. He traveled to Arab Iraq several times and once carried out the pilgrimage to the Hajj. On 28th January 1935, he arrived in Delhi from his hometown Panipat and traveled through Mumbai to Mecca and returned his homeland on 7th April 1935. During this trip, his brother, Gholam al-Sabettin and other prominent Indian figures accompanied him. His Hajj travelogue written in Urdu was published in 1353 A.H under the title of “Safar-name-ye Hajj” or “Sama’an-e ‘Akherat”. The present article investigates Gholam al-Hassenin Panipati’s Hajj travelogue. Keywords: India, Khajeh Gholam al-Hassenin Panipati, Hajj travelogue. The First Migrations of the Alawites from Hejaz to Indian Subcontinent Sind, Multan, and India Muhammad Mehdi Faqih Muhammadi Jalali Bahraloloom[6] Abstract The history of the influence of the Alawites and their migration to the Indian subcontinent is mixed with myths; but what is certain is that at the beginning of the first century of the Islamic era, the people of Sind, Kabul, and India, after the acquaintance with Amir al-Mu'minin Ali (AS), found great affection to him so much that some of them exaggerated about the Imam and this was the beginning of Shi'ism in the Indian subcontinent. During the Umayyad period and especially in the reign of the Abbasid in which the descendants of Ahl al-Bayt were exposed to oppression, a large number of the Alawites migrated to the Indian subcontinent due to the background of Shi'ism that people had in this area. The migrants faced with the welcome of the people in there. In this way, the Alawites were able to expand their spiritual and social influences in this area so that these migrations became more and more, and finally, the Alawites succeeded in forming the Shiite governments of Zaidiyyah and Ismailiyyah. This also led to the strengthening of the Shiite base throughout the Indian subcontinent and caused the extensive migration of the Alawites and their companions to this area, as well as the boom of their culture and customs in there. The cities of Sind, Multan and, more generally, the Indian subcontinent, are the first origins of the Alawites, and their migration from Hejaz to these cities and then to other cities such as Kabul, Balkh, Herat, Marw, Anbar, Makran, Transoxania, Samarkand, and Sistan increased. As a result, influential families in the history of Islam emerged in these areas. Hence, in the present article, only the Alawites living in Hejaz who migrated to the cities of Sind, Multan, and India are discussed. Keywords: the Alawites, India, Sind, Multan, Shi’ism, Zaidiyyah, Ismailiyyah, migrated sayyids. The Relationship between Indian Scholars, Hajj, and Holy Shrines (al-Haramayn al-Sharifayn) Hafez Najafi[7] Abstract Mecca and Medina, as the origin of the revelation and the most sacred places of worshipping and pilgrimage, have historically been visited by Muslims of different religions. In the present article, the relationship between the Shi'a and Sunni scholars of India and the Holy Shrines, which was carried out in the form of a journey to perform the Hajj and Umrah, to pilgrim the Prophet (S), and visit the scholars living in those two holy places are investigated and the results of these journeys are also discussed. In addition, in this article, the historical texts and some travelogues, especially the history of the Indian scholars, are discussed. Also, those Indian scholars who traveled to Mecca and Medina are identified and the way of their journey and their accomplishments are analyzed. The present article is a descriptive-analytic one and its data collection was conducted in libraries and by software. The result of the research suggests that most of the influential and prominent scholars of India, in spite of their different beliefs and ideologies, found it necessary to take a trip to Mecca and Medina one or more time during their life to perform the Hajj and pilgrimage, to get spiritual benefits, to collect the hadiths of the Prophet (S) and the authentic documents of the hadiths, to enjoy other scientific interests, and to take advantages of the scholars’ knowledge of the land of revelation. Most of the figures surveyed in this research (from the 7th to the 14th centuries) received permission to quote narratives and got the status of caliphate and guidance of people from the masters and scholars living in the Holy Shrines. Keywords: Holy Shrines (al-Haramayn al-Sharifayn), scholars of India, Hajj and pilgrimage, relationships Bibliography of Hajj Travelogues of Muslims of India Ali Ahmady[8] Abstract Travelogues contain reports about the cultural, social, political, and economic information of their ages and are therefore attractive to people. From a long time ago, authors have been interested in writing travelogues and the importance of the two cities of Mecca and Medina among Muslims has caused writing travelogues of the Hajj and the Holy Shrine to be one of the most important types of travelogues being written by Muslims. Muslims journeys from all over the world to these two religious cities have led to the popularity of writing this type of travelogue. Muslims of India, regardless of the distance and the necessity of crossing the sea, tried the pilgrimage of Mecca and Medina, and some of them described their journeys. In this article, about two hundred travelogues of Indian Muslims to the Holy Shrines are introduced. Keywords: IndianHajj travelogues, bibliography, Indian Muslims [1]. University lecturer and member of Department of History, Hajj and Pilgrimage Research Institute, / mahmud.samani@gmail.com. [2]. PH.D. student of History and Civilization of the Islamic Nations, ahmad.khamehyar@gmail.com. [3]. PH.D. of History of Islam, member of Department of History and Sirah, Hajj and Pilgrimage Research Institute, ms.nejati@hzrc.ac.ir. [4]. Associate professor of Cultural Heritage and Tourism Research Institute, Nk_sardashti@yahoo.com. [5]. Doctor of Urdu Language and Literature, Sind University, Pakistan, lailaabdikhojaste@gmail.com. [6]. Faculty member, Department of History and Sirah, Hajj and Pilgrimage Research Institute, mbahraloloom@gmail. [7]. Student of the fourth grade of the Qum Seminary and faculty member of Hajj and Pilgrimage Research Institute, hnk317@yahoo.com. [8]. PH.D. student of History of Islam, Manager of the library and documents section of Hajj and Pilgrimage Research Institute, Aliahmady1355@yahoo.com.
ندارد
2019
05
22
235
244
https://miqat.hajj.ir/article_89891_225bd2c9a269487547fafa8ea763a64e.pdf