نوع مقاله : تاریخ و رجال
نویسندگان
1 دانشپژوه سطح چهار تاریخ اهل بیت ، جامعة الزهرا، مدرّس
2 استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه هنر تهران
چکیده
تازه های تحقیق
ندارد
کلیدواژهها
بحث و بررسی درباره سیره پیامبرخدا9 از جمله موضوعاتی است که از دیر باز مورد توجه محققان و اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بوده است. سیره پیامبرخدا9 نه تنها به عنوان الگویی برای زندگی مؤمنانه به شمار میآید، بلکه به عنوان یک منبع معرفتی
و فقهی نیز مورد توجه بوده است. این ویژگی در استنادات ائمه: به سیره ایشان نیز دیده میشود. در واقع ائمه: علاوه بر اینکه سیره پیامبرخدا9 را دستور عملی جامع
و کامل برای زندگی مؤمنانه میدانستند، از آن به عنوان یک منبع فقهی نیز بهره
میبردند. استناد به سیره پیامبرخدا9 در ابواب مختلف فقه در روایات ائمه: دیده میشود؛ از جمله این ابواب، احکام حج است که امامان معصوم: در مواردی با استناد به سیره پیامبرخدا9 حکم فقهی یکی از فروعات و مسائل حج را بیان کردهاند. این استنادات در عین آنکه تلاش برای معرفی سیره پیامبرخدا9 به عنوان یک حجت عملی و علمی است، نشاندهنده اتصال احکام فقهی ائمه: به سیره ایشان و یکی بودن این دو است؛ از این رو، نوشتار حاضر به دنبال آن است که استنادات فقهی امامان معصوم: در احکام حج به سیره پیامبرخدا9 را مورد مطالعه و بازبینی قرار دهد تا نقش ممتاز ائمه: را در زنده نگه داشتن سنت نبوی مشخص نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر به تمام ابعاد مسائل فقهی نپرداخته، بلکه تنها تعدادی از مسائل حج را که در روایات امامان: به آنها پرداخته شده، مد نظر قرار داده است.
پیشینه پژوهش
به رغم بررسیها، اثر مستقلی که به بررسی استنادات امامان: به سیره پیامبرخدا9 در احکام فقهی حج پرداخته باشد، یافت نشد. با این وجود در برخی از آثار به سیره رسول خدا9 در حج پرداختهاند که ارتباطی به موضوع حاضر ندارد. مانند مواردی که علیاکبر ذاکری در کتاب سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانة شیعه، نشر پژوهشگاه علوم
و فرهنگ اسلامی، ذکر کرده است. بر همین اساس، میتوان به کتاب سیرة اهل بیت در حج نوشته محمدجواد جوادی، نشر مشعر، اشاره کرد که نویسنده در آن به ترسیم الگویی از سیره اهل بیت: در حج پرداخته، اما استنادات فقهی به سیره پیامبرخدا9 در احکام حج را بیان نکرده است. این خلأ در کتاب همگام با پیامبر9 در حجة الوداع، تألیف حسین واثقی، نشر دانش حوزه نیز وجود دارد. همچنانکه در مقالة «حج در سیره پیامبر9 » (میقات حج، سال 1385ش، شماره 56) نوشته جواد محدثی نیز تنها به گزارش حج در سیره پیامبر9 پرداخته شده و به کارکرد فقهی آن بیان نشده است؛ از این رو مسئلة پژوهش حاضر تاکنون بررسی نشده
و همین امر، موجبات انجام آن را در قالب پژوهش حاضر ضروری کرده است.
بررسی دقیق مسئله، نیازمند تعریف اصطلاحات پژوهش است؛ از این رو، به تناسب مسئلة پژوهش حاضر، ضروری است مفاهیمی مانند سیره و سنت، که در فهم وتبیین مسئلة دخالت بسزایی دارند، واکاوی شوند.
1.1 سیره :
سیره در لغت به معنای روش، راه، هیئت و سنت است (ابن منظور، بیتا، ج4، ص389 ـ 390). این واژه در کاربرد قرآنی خود به معنای طریقه و روش (طه : 21) آمده است. برخی نیز آن را به معنای هرحالتی، اعم از خوب و بد که انسان و غیر آن داشته باشد، گرفتهاند. این حالت ممکن است فطری و اکتسابی باشد (راغب اصفهانی، بیتا، ص433). بررسی منابع لغوی نشان میدهد که سیره بر روش یا حالتی اطلاق میشود که مداومت و استمرار داشته باشد. از این رو، به افعالی که ناخوداگاه از انسان سر میزند، یا رفتارهایی که دائمی نیست، سیره اطلاق نمیشود.
معنا کردن سنّت به سیره از آن رو که سنّت تداوم یک امر را میرساند (جوهری، بیتا، ج5، ص2139) مؤیّد این معناست.
بر مبنای همین معنای لغوی، مرتضی مطهّری بر این باور است که آثار تاریخیِ مرتبط با سیره پیامبر9 ، بیانگر «سیر» زندگی ایشان هستند نه سیره آن حضرت.
وی بر این باور است که سیره به معنای سبک، متد و اسلوب رفتاری پیامبرخدا9 است که در آثار تاریخی اساساً به آن پرداخته نشده است؛ از این رو آنچه که در منابع تاریخی آمده، با مفهوم لغوی سیره همخوانی ندارد؛ زیرا نویسندگان اینگونه آثار
به رخدادهای عصر پیامبر9 پرداختهاند. اما سبک و متد ایشان را بیان نکردهاند (مطهری، بیتا، ص46 ـ 45)؛
بنابراین ترادف معنایی سیره با زندگینامه حضرت رسول9 (اسپوزیتو، بیتا، 159)، ترادفی صحیح و مطابق با لغت عرب نیست. این ایراد بر تعریف اصطلاحی سیره نیز وارد است. در این تعریف، سیره بر آثاری اطلاق شده است که در آنها به آغاز اسلام، شرح احوال، تاریخ غزوههای پیامبر9 و شرح حال ائمه:، راه و رسم ایشان در رفتار و گفتار و کیفیت موضعگیری در برابر وقایع و حوادث و رخدادها پرداخته باشد (آیینهوند، بیتا، ص175). این تعریف نیز بیشتر با نگاهی که پیش از این به سیره داشتهاند، هماهنگ است و با تعریفی که مطهری با تکیه بر لغت عرب ارائه کرده، تطابق کامل ندارد؛ زیرا
بر مبنای تعریف مطهری، سیره بر آثاری اطلاق میشود که در آنها سبک و متد عملی پیامبرخدا9 استخراج شود، بهگونهای که بتوان بر مبنای آنها شخصیت رسول الله9 را به درستی تحلیل کرد و در حوادثی که نظیر آن در عصر پیامبر9 نبوده، با توجه به سبک ایشان، بتوان رفتار آن حضرت را تخمین زد. در واقع سیره یعنی منطق عملی که بر مبنای آن میتوان دیگر جزئیات رفتار فرد را تشخیص داد (یعقوبزاده، بیتا، ص29 ـ 28).
1.2. سنت
سنّت در لغت به راه و روش گفته میشود (راغب اصفهانی، بیتا، ص429). همچنین این واژه بر عملی که استمرار و تداوم داشته باشد، اطلاق میگردد (ابن فارس، بیتا، ج3، ص61) این واژه در کاربرد قرآنی به معنای قوانین تغییرناپذیر خداوند آمده است: (فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللِه تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللِه تَحْویلاً) (فاطر: 43). این قوانین در میان همه ملتها
و اقوام جاری است: (وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلین) (انفال: 38)، و تغییری در آن پدید نخواهد آمد: (سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْویلاً) (اسراء: 77). این آیات نشان میدهد که نوعی تداوم در معنای سنّت نهفته است که اتفاقاً در معنای لغوی آن نیز این خصوصیت وجود دارد. همچنین واژه سنّت بر مجموعهای از گفتار، کردار و تقریرات پیامبر9 اطلاق میشود (طریحی، بیتا، ج2، ص269). سنّت از مهمترین منابع فقه است که شامل دستورات و احکام صادرشده از پیامبر9 و امامان معصوم است (صدوق، بیتا، ص155). برخی رابطه میان سنّت و سیره را عموم و خصوص مطلق میدانند و بر این باورند که سنّت مفهومی اعم از سیره دارد؛ زیرا علاوه بر شمول آن نسبت به گفتار و تقریر، کردار رسول خدا9 را نیز شامل میشود که در واقع سیره ایشان را شکل میدهد (عبدالمحمدی، بیتا، ص29). در کنار گفتار، کردار و تقریر رسول خدا9 ، شیعه گفتار و سیره و تقریر امامان: را نیز در زمره سنّت میداند. همچنانکه علمای اهل سنت، عمل صحابه را جزء سنت به حساب آوردهاند (حاکم نیشابوری، بیتا، ج1، ص510؛ همو، ج4، ص329). بنابراین، نسبت میان سنت و سیره، عموم و خصوص مطلق است و سنت مفهومی اعم نسبت به سیره دارد (عبدالمحمدی، بیتا، ص29).
درباره شناخت سیره پیامبر9 ، در فهم شریعت اسلام و آشنایی با معارف الهی شایسته است به آیات قرآن و روایات معصومین مراجعه شود.
2.1. سیره پیامبر9 در قرآن
مطالعه در آیات قرآن کریم مبیّن این است که سیره پیامبر9 یکی از راههای کشف شریعت و فهم معارف الهی شناخته شده، و پیروی از آن راهگشای بشریّت در پیروی از دستورات الهی است که خداوند نیز بر آن تأکید کرده است. آیاتیکه به عنوان دلیل بر این مطلب، قابل استنادند دو قسم هستند؛ در برخی از این آیات، خداوند اطاعت از رسول خدا9 را امری الزامی و ضروری معرفی کرده که هر مسلمانی باید به آن ملزم باشد؛ مانند آنکه میفرماید: «کسى که رسول را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده [است]» (نساء: 80). در این آیه اطاعت از رسول خدا9 شرط و بایسته اصلی برای اثبات مطیع بودن فرد در برابر خدا دانسته شده است. در آیهای دیگر خداوند اطاعت از پیامبر9 را زمینهای برای جلب رحمت الهی میداند «از حکم خدا و رسول او فرمان برید! باشد که مشمول رحمت و لطف خدا شوید» (آل عمران: 132).
و در آیهای دیگر اطاعت نکردن از رسول خدا9 را به منزله کفر و فرمانناپذیری در برابر خداوند گرفته است: «بگو خدا و رسول را اطاعت کنید اگر قبول نکردند بدانند که خدا کافران را دوست نمىدارد» (آل عمران: 32). بر مبنای این آیات اطاعت از پیامبر9 امری عام بوده که شامل اطاعت از گفتار و کردار ایشان
و تأسی جستن به شیوه ایشان است (طباطبائی، بیتا، ج3، ص161).
در برخی دیگر از آیات، رسول خدا9 به عنوان الگویی نیک معرفی شده است که طبیعتاً این شیوه از معرفی بدان منظور است که شنوندگان را ترغیب به تبعیت
و الگوگیری از ایشان کند. خداوند در آیه 21 سوره احزاب و نیز آیه 6 سوره ممتحنه رسول خدا9 را به عنوان الگویی نیکو برای مردم معرفی میکند. تعبیر «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب: 21) بر استمرار امکان الگوگیری از رسول خدا9 در ادوار مختلف دلالت دارد (پیشین، بیتا، ج16، ص288).
2.2. سیره پیامبر9 در روایات
یکی از نکات مهم و کلیدی در روایات ائمه: اسوه و الگو بودن رسول خدا9 در عرصههای مختلف زندگی است. امام علی7 بر امکان تبعیت از رسول خدا9 و پیاده کردن دستورهای ایشان تأکید ورزیده است (نهج البلاغه، خطبه 160، ص227). آن حضرت بر تبعیت از رسول خدا9 و الگوگیری از ایشان تأکید ورزیده است؛ زیرا که شیوه و سنّت ایشان بهترین راه هدایت و برترین سنّت است (همان، خطبه 110، ص163). آن حضرت الگوگیرنده از رسول خدا9 را از محبوبترین بندگان نزد خدا معرفی کرده است (همان، خطبه 160، ص227). این موارد نشان از نقش محوری و تعیینکننده سیره پیامبرخدا9 در زندگی مؤمنانه است؛ از این رو ائمه: سعی داشتند که سیره پیامبرخدا9 را زنده نگه داشته و برای برپایی آن تلاش کنند. همچنانکه امام حسین7 یکی از دلائل قیام خود را زنده کردن سیره پیامبرخدا9 ذکر کرده است (ابن اعثم کوفی، بیتا، ج5، ص20). ائمه: ابتدا به پیادهسازی سیره پیامبرخدا9 در زندگی شخصی توجه کرده (جعفریان، بیتا، ص30)،
و اعمال عبادی خود را بر شیوه آن حضرت انجام میدادند (ر.ک: بلاذری، بیتا، ج2، ص180). همچنانکه امام رضا7 زمانی که بنا بود در مرو نماز عید را اقامه کند، شرط کرد که آن را بر مبنای سیره و رویه رسول خدا9 انجام دهد (صدوق، بیتا، ج2، ص151ـ150). در واقع ائمه: با یادکرد مداوم از سیره پیامبرخدا9 سعی داشتند که الگویی کامل و عملی در برابر مردم قرار دهند. با این وجود، کارکرد سیره به ارائه یک الگوی عملی محدود نبوده
و در تبیین مباحث فقهی نیز راهگشا بوده است؛ از این رو امامان7 در موارد متعددی با استناد به سیرة پیامبرخدا9 به بیان احکام شرعی پرداخته و سخنان خود را به سیره آن حضرت مستند کردهاند. آنان با این کار علاوه بر زنده نگه داشتن سنّت رسول خدا9 شیوه صحیح عمل به احکام دین را به مردم یاد میدادند. علاوه بر این، استناد به سخنان رسول خدا9 به مقبولیت و پذیرش عمومی ائمه: و فتاوای ایشان در میان مردم کمک میکرد (واسعی و دیانی، بیتا، ص148). به منظور تبیین این بحث، در ادامه به مطالعه موردی استنادات ائمه: به سیره پیامبرخدا9 در احکام حج پرداخته خواهد شد. انتخاب موضوع خاص در این بررسی، برای جلوگیری از پراکندگی در مباحث و ایجاد یک وحدت رویه در سرتاسر مقاله است.
بحث از کارکرد سیره پیامبرخدا9 در فقه از جمله مباحثی است که از دیرباز در میان علما و دانشمندان اصول و فقه مطرح بوده است. شیخ طوسی (د. 460ق) در باب هشتم از ابواب العده بحث مفصلی درباره افعال پیامبر9 ، معنای تأسی به آن حضرت9
و دلالت سیره ایشان مطرح کرده است (طوسی، 1386، ج2، صص590 ـ 561).
محقق حلی در معارج (محقق حلی، بیتا، 167)، و علامه حلی در مبادی الأصول (علامه حلی، بیتا، ج2، ص170) و سایر متأخرین نیز در کتابهای خود فصل مستقلی را درباره افعال پیامبر9 و دلالتهای آنها گشودهاند و در رویکردی همگرایانه بر نقش آن در استنباط حکم شرعی تأکید کردهاند. در دوره معاصر نیز اصولیون به این موضوع پرداختهاند (حکیم، بیتا، ص192 ـ 195؛ مظفر، بیتا، ج2، ص513 ـ519 ؛ صدر، بیتا، ج4، ص233ـ248). البته به نظر میرسد کاوش درباره نقش و جایگاه سیره پیامبرخدا9 در استنباطات فقهی جای کار داشته و این موضوع هنوز دارای ابعاد ناشناختهای است که باید در مباحث اصولی بیشتر به آن پرداخته شود.
در کنار اصول فقه، در مباحث فقهی نیز بر نقش و جایگاه سیره پیامبرخدا9 تأکید شده است. شیخ مفید در باب فضیلت سَحَری خوردن برای روزه گرفتن، بر سنّت بودن آن تأکید کرده و دلیل این امر را مخالفت با یهود و اقتدا به پیامبرخدا9 دانسته است (مفید، بیتا، 316). همچنانکه شیخ طوسی در باب عدم جواز جمع بین دو نماز جمعه در یک شهر به سیره پیامبر9 استناد میجوید که جز در یک مکان، نماز جمعه برگزار نمیکرد. او با استناد به روایت نبوی: «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی؛ نماز بخوانید، به همان شیوهای که میبینید من میخوانم» اقتدا به پیامبر9 را در این خصوص واجب میداند (طوسی، بیتا، ج1، ص629).
حلبی نیز در باب حج تأکید میکند که باید در روز عرفه تا هنگام زوال خورشید تلبیه گفت و وقتی حاجی به عرفه رسید، باید خیمهاش را نزدیک مسجد نمره بر پا کند. او دلیل این حکم را اقتدا به پیامبر9 ذکر کرده است (حلبی، بیتا، ص213). همچنانکه ابن ادریس نیز با استناد به سنّت رسول خدا9 بر این حکم تأکید میکند که اگر شخص بخواهد از منا خارج شود مستحب است در مُحَصَّب (مکانی میان جمره عقبه و مکه) توقف کند (ابنادریس، ج1، ص592). این شیوه از استناد به سیره پیامبرخدا9 ، در میان متأخرین از فقها نیز استمرار پیدا کرده است؛ به عنوان نمونه، علامه حلی در مقام اثبات افضل بودن دفن اموات در قبرستان نسبت به دفن آنها در خانه (بیتا، ج1، ص133)، و نیز استحباب نماز در کفش عربی (بیتا، ج2، ص498) بر سیره پیامبر تأکید کردهاند. همچنانکه شهید اول برای کفشی که پوشیدن آن مطلوب است به سیره پیامبرخدا9 استناد میجوید (بیتا، ج3، ص73).
در منابع فقهی اهل سنت نیز بر اهمیت و نقش سیره پیامبرخدا9 در استنباط حکم شرعی تأکید شده است. ابن مُنذِر، از فقهای مذهب حنفی، در باب جهاد، بهرهگیری از دیدهبان و نیروی اطلاعاتی را به دلیل آنکه پیامبرخدا9 در جریان صلح حدیبیه از آن بهره گرفته بود، ضروری میداند (بیتا، ج2، ص454). سرخسی از دیگر فقهای حنفی، پذیرفتن دعوت غلامان را، به دلیل عمل پیامبرخدا9 در این زمینه، جایز میداند (بیتا، ج3، ص25).
در فقه مالکی نیز میتوان به مواردی اشاره کرد که سیره پیامبرخدا9 مبنای حکم فقهی قرار گرفته است. نقل شده است که مالک بن أنس سواره بودن در تمام مناسک حج را به دلیل اقتدا به سیره پیامبر9 مستحب دانسته است (رعینی مالکی، بیتا، ج2، ص540). همچنانکه خرشی مالکی نیز نوشتن بسم الله و حمد و صلوات در ابتدای نامهها را به دلیل اقتدا به رسول خدا9 مستحب میداند (بیتا، ج1، ص32).
ماوردی، از فقهای مذهب شافعیه، از شافعی نقل میکندکه بهدلیل آنکه رسول خدا9 پس از رفع کسالتی که داشت غسل کرد، غسل پس از بیهوشی در صورتی که فرد جنب نشده باشد، مستحب است (بیتا، ج1، ص183). ابن قدامه، از فقهای مذهب حنبلیه، نیز در حکم به جواز نماز میت بر شخص غایب، به اقامه نماز توسط پیامبر9 بر جنازه پادشاه حبشه استناد جسته است (بیتا، ج2، ص382).
بنابراین، چه در فقه شیعه و چه در مذاهب فقهی اهل سنّت، استناد به سیره پیامبرخدا9 یکی از منابع مهم برای صدور حکم فقهی است. این سنّت مبتنی بر حجیت کردار رسول خدا9 است که جریانهای فقهی شیعه و اهل سنّت به آن باور دارند. در میان شیعیان، روش ائمه: در استناد به سیره پیامبرخدا9 در بیان احکام فقهی دلیل دیگری بر اهمیت این کار است که در ادامه به تبیین آن پرداخته خواهد شد.
بعد از رحلت رسول خدا9 تفاوتهایی در انجام اعمال حج از سوی مسلمانان به وجود آمد. به مرور زمان، دایره این تفاوتها گستردهتر شد، بهطوری که تشخیص حج واقعی و حجی که رسول الله9 ارائه کردند، سخت و مشکل شده بود. از این رو، ائمه به منظور نشان دادن اتصال و یگانگی فقه خود با عمل و سیره پیامبرخدا9 به سیره آن حضرت استناد میجستند. طبیعی بود شیعیانی که جایگاه امامت امام را قبول داشتند، چندان نیازی به این گونه استنادات نداشتند؛ زیرا آنان به یگانگی احکامی که ائمه: میفرمودند با سیره پیامبرخدا9 باور داشتند، اما در مواجهه با عموم جامعه ضروری مینمود که سیره پیامبرخدا9 بیان شود تا الگوی عملی و حقیقی حج
بر مبنای سیره ایشان تبیین گردد. این استناد به توسعه کاربرد و کارکرد سیره از حیطه رفتارهای فردی به حیطه احکام فقهی نیز منجر میشد.
آنچه که در ادامه میآید نمونهای از استنادات ائمه: به سیره پیامبرخدا9 در بیان احکام حج است که بیانگر توجه و اهتمام آنان به سیره آن حضرت است.
1 ـ 4. لباس احرام
یکی از واجبات حج پوشیدن لباس احرام است. امام صادق7 به منظور بیان موارد جواز در لباس احرام به سیره پیامبرخدا9 استناد جسته و تأکید میکند که رسول خدا9 در پارچهای یمانی محرم شد و در آن نیز تکفین گردید (کلینی، بیتا، ج4، ص339). این روایت در واقع محدودکننده همه موارد جواز لباس احرام نیست، بلکه در واقع یک نوع از آن را بیان کرده است که رسول خدا9 همان را به عنوان لباس احرام انتخاب کرده بودند.
2 ـ 4. چگونگی تلبیه و مکان محرم شدن
کیفیت تلبیه یکی از اموری است که در میان فقها بحث شده و در این جهت که آیا لفظ «لبیک» به جمله «لاشریک لک» باید افزوده شود، اختلاف نظر وجود دارد و برای آگاهی از آن میتوان به منابع فقهی مراجعه کرد. امام صادق7 در مقام بیان کیفیت تلبیه به رفتار پیامبر9 استناد کرده و میفرماید: «زمانی که پیامبر9 به منطقه بیداء رسید با صدای بلند شروع به تلبیه نمود و فرمود: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَک» (قاضی نعمان، بیتا، ج1، ص302؛ صدوق، بیتا، ج2، ص325)؛ از این رو، امام بر این رویه تأکید
میکند که «لبیک» با «لا شریک له» باید همراه باشد.
درباره مکان احرام نیز امام صادق7 به سیره پیامبرخدا9 استناد جست. آن حضرت در پاسخ به این سؤال که از کدام مکان باید محرم شد، جعرانه را مکان احرام اعلام کردند؛ به این دلیل که رسول خدا9 از این مکان محرم شده بود (کلینی، بیتا، ج4، ص302). در واقع امام برای بیان حکم شرعی به سیره پیامبرخدا9 استناد میجوید.
3 ـ 4. استظلال در حال احرام
در روایتی از ملاقات ابویوسف با امام موسی کاظم7 در بحث حج، درباره یک مسئله فقهی پرسش و پاسخی صورت میگیرد . ابویوسف درباره استظلال مُحرِم (زیر سایه رفتن) در بالای محمل و در خیمه از امام7 میپرسد و امام7 با استناد به سیره نبوی9 استظلال در مسیر را جایز ندانسته، و به جواز آن در خیمه، خانه و زمان توقف حکم میکند (کلینی، بیتا، ج4، ص309؛ طوسی، بیتا، ج5، ص31؛ حر عاملی، بیتا، ج12، ص521).
4 ـ 4. استلام رکنین قبل از طواف و در حین طواف
یکی از موارد استناد ائمه: به سیره پیامبرخدا9 در احکام حج، استلام (لمس کردن و بوسیدن) حجرالاسود است. امام صادق7 در پاسخ به فردی که از استلام حجرالاسود پرسیده بود، بر انجام آن تأکید ورزیده و در این باره به سیره پیامبر9 استناد میکند (کلینی، بیتا، ج4، ص409). در مواردی در هنگام انجام اعمال حج برای انجام برخی از امور ائمه: سؤال میشد؛ همچنانکه از امام صادق: در حال طواف درباره مسح رکن یمانی و حجرالاسود و مسح نکردن دو رکن دیگر سؤال شد و آن حضرت به سیره پیامبرخدا9 استناد جسته و عمل خود را مطابق با عمل رسول خدا9 معرفی کرد (شیخ صدوق، بیتا، ج2، ص429؛ حر عاملی، 1409، ج13، ص34). امام صادق: در این روایت با عبارت «کُلَّمَا مَرَّ بِهِمَا فِی الطَّوَاف»؛ «هر گاه در حال طواف از کنار آنها عبور میکرد» (قاضی نعمان، 1385، ج1، ص312)، نشان داده که رسول خدا: در هر مرحله از طواف، مسح دو رکن یمانی و حجرالاسود را انجام میداد.گزارشها حاکی از آن است که پیامبر9 در حجة الوداع، در حالی که بر شتر عضبای خود سوار بودند، طواف کرده و هر بار با عصای خود ارکان را استلام نموده و سپس عصا را میبوسیدند (کلینی، بیتا، ج4، ص429).
بررسیها نشان میدهد که به دلیل انتساب ائمه: به رسول خدا9 ، انتظار مردم از ایشان این بوده که بر مبنای سیره آن حضرت عمل کنند؛ از این رو وقتی امام صادق7 در یکی از طوافهایش از خانة خدا، عمل استلام را انجام نداد، از سوی سفیان ثوری مورد سؤال قرار گرفت که چرا سیره پیامبرخدا9 را ترک کردی؟ حضرت به ازدحام جمعیت اشاره کرده و تأکید کرد که مایل نبودم کسی را به خاطر انجام این عمل به سختی بیاندازم (همان، بیتا، ص 404 ـ 405). ترک یک عمل مستحبی از سوی امام برای جلوگیری از اذیت شدن مردم، نشان از توجه امام به حقوق آنان دارد. مردم نسبت
به جایگاه امام معرفت چندانی نداشته و بر خلاف مردم زمان رسول خدا9 ،که راه را برای ایشان باز
میکردند، مردم زمان امام صادق7 راه را برای ایشان باز نکردند تا ایشان بتواند عمل استلام را انجام دهد (همان)؛ از این رو امام به جهت اینکه مردم اذیت نشوند، انجام این عمل مستحبی را ترک کرد.
5 ـ 4. نماز در منا
یکی از اعمال حج، خواندن نماز در منا است که ائمه: در بیان احکام آن به سیرة پیامبرخدا9 استناد میجستند. در خصوص قصر خواندن نماز در منا، فقهاء حکم به لزوم آن دادهاند. دلیل آنان این است که امام باقر7 لزوم قصر را مطابق با سیره رسول الله9 دانستهاند. امام باقر7 در این باره میفرمود: «پیامبر9 در سه روزی که در منا بود نماز را شکسته میخواند. در دوران خلفا نیز همین شیوه مرسوم بود و عثمان تا شش سال به همین شیوه عمل میکرد، ولی بعد از شش سال، نماز را در منا به صورت تمام اقامه میکرد. روزی در منا بعد از خواندن نماز ظهر مریض شد و فردی را نزد امام علی7 فرستاد و از ایشان خواست تا نماز عصر را اقامه کند. امام7 اقامه نماز را مشروط کرد اینکه به مانند رسول خدا9 نماز را شکسته بخواند (همان، بیتا، ص518؛ علوى عاملى، بیتا، ج3، ص639)، اما عثمان نپذیرفت و به رغم تکرار درخواست، حضرت بر رعایت سنّت رسول خدا9 تأکید ورزید و در نهایت خلیفه سوم خود نماز را به صورت تمام اقامه کرد (کلینی، بیتا، ج4، ص518). روایت فوق بیانگر آن است که در زمان عثمان تغییری در اعمال حج رخ داد و آن اینکه نماز در منا، که در زمان رسول خدا9 و حتی تا سال ششم خلافت عثمان شکسته خوانده شد، به فرمان عثمان تمام خوانده میشد. همچنین روایت فوق اهتمام امام علی7 را در حفظ سنت رسول خدا9 و نیز یگانگی و اتصال فقه اهل بیت: با فقه رسول خدا9 نشان میدهد. البته برخی دیگر از اصحاب رسول خدا9 نیز با این تغییر مخالف بودند؛ همچنانکه گفته شده است عبدالله بن مسعود برای بدعتی که عثمان در تمام خواندن نماز در منا ایجاد کرد، کلمه استرجاع (إِنَّا لِله وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) را جاری نمود. وی بر این باور بود که
دو رکعت نماز بهتر از چهار رکعت در نزد خداوند است (بخاری، بیتا، ج2، ص43؛ مسلم،
بیتا، ج1، ص483).
همچنین، برخی از فقها، از جمله فقهای شافعیه، نیز بر این باورندکه پیامبر9 سه روزی که در منا بودند نماز را قصر میخواندند (شافعی، بیتا، ج1، ص215؛ ماوردی، بیتا، ج2، ص371). مالک بن انس نیز به سیره پیامبر9 و شیخین در شکسته خواندن نماز در منا استناد جسته است (مالک بن انس، بیتا، ج1، ص402).
6 ـ 4. حلق در منا
یکی دیگر از استنادات ائمه به سیره پیامبر9 ، دفن موهای حلقشده در منا است که در سیره معصومین روایت شده است. امام صادق7 در روایتی به عمل
امام سجاد7 مبنی بر دفن موها در منا اشاره کرده و بر این نکته تأکید کرده که عمل ایشان برگرفته از سنت پیامبر9 است (طوسی، بیتا، ج5، ص242؛ حرعاملی، بیتا، ج14، ص220)؛ از این رو امام صادق7 خروج موها از منا را نمیپسندیدند و به هر کسی که آن را خارج میکرد میفرمودند که برگرداند.
بر مبنای سیره پیامبرخدا9 ، امام حسن و امام حسین8 نیز امر میکردند که موهایشان در منا دفن شود (حمیری، بیتا، ص140). این یک عمل مستحبی است، اما اهتمام ائمه: به تبعیت از سیره پیامبرخدا9 را نشان میدهد که حتی در انجام مستحبات بر پیروی از سیره پیامبرخدا9 اهتمام داشتند؛ از این رو، برخی از فقها، مانند عاملی در مدارک (بیتا، ج8 ، ص97)، محقّق سبزواری در ذخیرة المعاد (بیتا، ج2، ص682) و طباطبایی در ریاض (بیتا، ج6، ص478)، به استحباب دفن کردن موها در منا فتوا دادهاند.
نتیجهگیری
سیرة پیامبرخدا9 نه تنها الگویی برای زندگی مؤمنانه به شمار میآید، بلکه
به عنوان یک منبع معرفتی و فقهی نیز ایفای نقش میکند؛ همچنانکه در مباحث اخلاقی رفتاری و نیز تبیین سبک زندگی یکی از منابع مهم به شمار میآید. این موضوع در استنادات ائمه: به سیره ایشان در مباحث فقهی و غیر آن دیده میشود. از جمله موضوعات فقهی، احکام حج است که امامان معصوم: در موارد متعددی
با استناد به سیره پیامبرخدا9 حکم فقهی یکی از فروعات و مسائل حج را بیان کردهاند. این استنادات در عین آنکه تلاش برای معرفی سیره ایشان به عنوان یک حجت عملی و علمی است، نشاندهنده اتصال احکام فقهی ائمه: به سیره ایشان و یکی بودن
این دو است.
مطالعه موردی موضوع حج نشان داد که ائمه: در موضوعاتی همچون لباس احرام، چگونگی تلبیه و مکان محرم شدن، استظلال در حال احرام، نماز و حلق در منا به سیره پیامبرخدا9 استناد جسته و نحوه عملکرد ایشان را بیان کردهاند. موارد فوق هر چند در برابر احکام حج، جزئی از کل به حساب میآید، اما بیانگر یک رویکرد است و آن اینکه ائمه: به دنبال شناساندن سیره پیامبرخدا9 به جامعهای بودند که به دلائل مختلفی از سیره حقیقی آن حضرت دور شده بود.
از سوی دیگر، ائمه: با این کار اتصال فقه اهل بیت: با فقه رسول خدا9 را به اثبات میرساندند؛ از این رو، در مواردی که حکمی از رسول خدا9 نقل نشده بود، ائمه: به عنوان وارثان و جانشینان رسول خدا9 به بیان آن حکم پرداخته و در واقع تکلیف مکلفان را روشن میکردند.
نکته مهم آنکه، این پژوهش به اقتضای محدودیتی که داشت، تنها به یکی از موضوعات فقهی پرداخت؛ چرا که بررسی همه استنادات ائمه: در موضوعات مختلف فقهی به سیره پیامبرخدا9 در این مجال نمیگنجید.
به بیان دیگر، میتوان در موضوعات فقهی همین شیوه را به کار بست و با بررسی استنادات ائمه: به سیرة پیامبرخدا9 میزان یگانگی فقه ائمه: با فقه رسول خدا9
را روشنتر کرد.
ندارد
*. قرآن کریم، ترجمه المیزان.
*. نهج البلاغه، نسخه صبحی صالح.
8 . ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر (1407)، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر.