بررسی قاعده «کلّ من مرّ بمیقات وجب علیه الإحرام» در فقه مقارن

نوع مقاله : فقه حج

نویسندگان

1 مدرس مدعو دانشگاه آزاد واحد مشهد و دانشگاه امام رضا(ع)و پیام نور مشهد

2 رئیس دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد

چکیده

از مهم‌ترین قواعد فقهی که در انجام مناسک حج کاربرد دارد و فقها به استناد این قاعده به استنباط برخی از احکام شرعی حج پرداخته‌اند، قاعدة «کلّ من مرّ بمیقات وجب علیه الإحرام» است. این قاعده در زمرة آن دسته از قواعد فقهی است که مورد عنایت ویژة فقها در مذهب امامیه و مذاهب اربعة اهل‌سنت بوده، اما تنها در فقه شیعه به عنوان قاعده‌ای مجزا از آن بحث شده است. بر اساس این قاعده، هرکس که به مکه مشرف می شود هنگامی که به یکی از مواقیت برسد، احرام بر او واجب شده و گذشتن از میقات بدون احرام جایز نیست، اما گاه مسائلی پیش می‌آید که سبب تأخیر احرام از میقات یا احرام پیش از میقات می‌گردد.
 این نوشتار به بررسی قاعدة مذکور در متون فقهی امامیه و اهل‌سنت پرداخته و پس از بررسی مستندات قاعده، موارد کاربرد آن را به همراه مسائل مربوط به آن در مناسک حج تبیین می‌کند و بدین ترتیب نقاط اتفاق و اختلاف آرای فقهای مذاهب خمسه نیز آشکار می‌گردد.

تازه های تحقیق

ندارد

کلیدواژه‌ها


 مقدمه

سال‌هاست که انسان‌های دلباخته به عشق زیارت بیت‌الله الحرام وارد میقات شده
و لبیک‌گویان مُحرم می‌شوند، لباس‌های دنیوی را از تن کنده، لباس‌های سپید خلعت‌گونه اخروی را بر تن می‌پوشند و به سوی حرم امن الهی رهسپار می‌شوند؛ آن‌گونه که حضرت ابراهیم‌7  به خداوند عرضه داشت: (رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا)[1] و خداوند دعای ایشان را قبول نمود و فرمود: (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ أَمْنًا).[2]

اما گاه برای ایشان مسائلی پدید می‌آید که در پی پاسخ به آن‌ها ناگزیر به رجوع
به قواعد فقهی، که برگرفته از آیات و روایات و تسالم فقها هستند، می‌شوند؛ مانند آنکه به سبب فراموشی از میقات بدون احرام، عبور نموده یا پیش از میقات، محرم گردیده و نمی‌داند باید دوباره محرم شود یا همین احرام کافی است یا بانوی حائض و نفسائی که نمی‌تواند جهت احرام وارد مسجد شود یا فردی پس از عبور از میقات، اسلام آورده و قصد حج نموده و... .

این قواعد، گاه در تمام ابواب فقه همچون قاعدة فراغ، لا ضرر و صحت؛ و گاه
در باب خاصی مانند قاعده اقرار، تحجیر، عدم التذکیه کاربرد داشته تا تکلیف شخص را در زمان حیرت مشخص سازند.

یکی از قواعدی که در باب خاصی وارد شده، قاعده‌ای است در خصوص وجوب احرام از میقات بر شخصی که قصد ورود به مکة مکرمه را دارد. در این نوشتار ضمن توضیح قاعدة مذکور، معانی میقات، اقسام آن، مدارک و مسائل قاعده از منظر مذاهب خمسه بررسی و وجه اتفاق و اختلاف ایشان بیان شده است.

داده‌های این نوشتار به صورت کتابخانه‌ای جمع آوری شده و به دنبال تقریب مذاهب اسلامی در پی هجمة بیگانگان بر تفرقه بین مسلمین است.

  1. مفهوم شناسی

1.1. معنای قاعده

در مفهوم قاعده باید گفت: بر هرکس که تصمیم ورود به مکه معظمه را دارد
و از میقات عبور می‌کند، لازم است در میقات محرم گردد، بدین ترتیب گذر از میقات بدون احرام جایز نیست.

2.1. میقات

«میقات» در لغت حد چیزی (ابن فارس، 1399، ج6، ص132) و در شرع، موضع عبادت یا زمان عبادت است. حج دارای مواقیت زمانی و مکانی می‌باشد؛ مواقیت زمانی، همان زمان انجام مناسک حج در ماه‌های شوال، ذی القعده و ده روز از ذی‌الحجه است و مواقیت مکانی، حدودی است که بر هیچ کس عبور از این امکنه برای ورود به مکة معظمه بدون احرام جایز نمی‌باشد (فوزان، 1423، ج1، ص409).

3.1. احرام

احرام رکنی از ارکان عمره و حج است که به اتفاق فقهای امامیه با ترک عمدی آن، حج و عمره باطل می‌گردد (حلبی، 1417، ص154؛ حلبی، 1414، ص124).

واژه «احرام» مصدر «أحرم» در لغت به معنای منع (ابن فارس، 1399، ج2، ص45)
و دخول در حرمتی است که نباید هتک شود (ابن عابدین، ج8، ص188) ؛ یا به معنای نیت ورود در تحریم است؛ زیرا با نیت، آنچه را قبل از احرام از جمله نکاح و استعمال بوی خوش و... بر وی مباح بوده، بر خود حرام می‌کند (بهوتی، ج1، ص174).

در شرع، به سبب احرام در حج و عمره، آنچه از صید و مباشرت با همسر و...
بر شخص حلال بوده، حرام می‌شود (ابن فارس، 1399، ج2، ص45).

و به عبارت دیگر، احرام، دخول در حرمت‌هایی خاص به معنی التزام به آن‌ها است که با وجود نصوصی مانند: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّات» (سلمان، ج2، ص343) بدون نیت محقق نمی‌شود (ابن عابدین، ج8 ، ص188).

  1. مستندات قاعده

1.2. روایات

*  در صحیحة معاویة بن عمار از حضرت صادق7 آمده است که فرمودند:

«مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِیتِ الَّتِی وَقَّتَهَا رَسُولُ الله9 وَ لَا تُجَاوِزَهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْرِم».

«از تمام‌کنندگان حج و عمره، احرام از مواقیتی است که پیامبرخدا9 معین نمودند، از آن عبور نمی‌کنی مگر محرم شوی.» (حر عاملی، 1403، ج8 ، ص222).

این روایت دلالت تام و کامل بر وجوب احرام بر مکلفینی دارد که از میقات می‌گذرند (مصطفوی، 1431، ص223).  شیخ حرّ عاملی طبق این روایت، در کتاب «وسائل الشیعه» بابی با عنوان قاعدة مذکور آورده است.

*  حلبی از امام صادق‌7 نقل نموده که آن حضرت فرمودند:

«الْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِیتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ الله9 لَا یَنْبَغِی لِحَاجٍّ وَ لَا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ یُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ یُصَلَّى فِیهِ
وَ یُفْرَضُ فِیهِ الْحَجَّ وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الشَّامِ الْجُحْفَةَ وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ نَجْدٍ الْعَقِیقَ وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْیَمَنِ یَلَمْلَمَ وَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِیتِ رَسُولِ الله9»

«احرام از مواقیت پنج گانه­ای است که پیامبر9 معین فرمودند که شایسته نیست حج‌گزار
و عمره‌گزار قبل و بعد از آن محرم شود. و میقات اهل مدینه، «ذوالحلیفه» (مسجد شجره) است. در آن نماز می‌خواند و مُحرم به حج می شود. و میقات اهل شام «جحفه» است. و میقات اهل نجد «عقیق» است.  و میقات اهل طائف «قرن المنازل» و میقات اهل یمن «یلملم» می‌باشد
و برای کسی شایسته نیست از مواقیت رسول خدا9 روی برگرداند.» (قمی، ج2، ص222).

*  در صحیح مسلم عبدالله بن طاوس از پدرش از ابن عباس روایت کرد که پیامبر اسلام9 میقات اهل مدینه را ذوالحلیفه، اهل شام را جحفه، اهل نجد را قرن المنازل و اهل یمن را یلملم قرار دادند و فرمودند: «این مواقیت برای ایشان و کسانی است که از دیگر مناطق از آن گذر کنند و قصد حج و عمره دارند؛ و غیر ایشان از
هر جا بخواهند محرم می‌شوند، حتی اهل مکه از مکه» (نیشابوری، ج4، ص5).

2.2. تسالم

فقهای امامیه بر مدلول قاعده اتفاق نظر دارند و به نقل صاحب جواهر، هر شخصی برای اتیان حج یا عمره از میقاتی بگذرد، لازم است از آن مکان محرم گردد و اختلافی در این حکم در نصوص و فتاوا به چشم نمی‌خورد (نجفی، 1365، ج18، ص118).

صاحب عروه نیز دلیل این قاعده را اتفاق نظر فقها و نصوص قلمداد می‌کند. (طباطبایی یزدی، 1420، ص487).

در بین فقهای اهل‌سنت نیز اختلاف نیست کسانی که از مواقیت عبور کرده وقصد عمره یا حج دارند، لازم است احرام ببندند (قرطبی، 1425، ج1، ص261).

  1. مسائل قاعده

1.3. میقات حج و عمره

  1. میقات مکانی

از اولین اعمال مناسک عمره و حج، احرام در یکی از مواقیتی است که پیامبر رحمت، حضرت محمد9 آن را مشخص فرمودند (حلبی، 1417، ص155).

این مواقیت برای اشخاصی که از مسیرهای گوناگون می‌آیند، متفاوت بوده و در نظر فقهای امامیه به شرح ذیل می‌باشد:

  1. وادی عقیق: برای اهل عراق؛
  2. ذوالحلیفه: برای اهل مدینه که نام دیگر آن مسجد شجره است؛
  3. جحفه: برای اهل شام و مصر؛
  4. یلملم: برای اهل یمن؛

5 . قرن المنازل: برای اهل طائف؛

6 . مکه: برای اهل مکه یا برای احرام حج تمتع (حلی، ج2، ص781 ؛ عاملی، 1417، ج1، ص300 ؛ فقعانی، 1418، ص75).

  1. 7. محاذات[3] یکی از مواقیت پنجگانة اول برای کسی که از مواقیت پنجگانه عبور نمی‌کند.

8 . أدنی الحلّ: میقات عمره مفرده پس از حج اِفراد یا قِران، بلکه برای اتیان هر عمره مفرده‌ای شایسته است از حدیبیه[4] یا جعرانه[5] یا تنعیم،[6] که از مواقیت منصوص هستند، محرم شد. (موسوی خویی، 1364، ج2، صص368 و 388).

شهیدین در خصوص مکان احرام فرموده­اند: «اگر شخص تصمیم بر انجام عمرة مفرده یا تمتع داشته باشد، از میقات‌هایی که مشخص گردیده احرام می‌بندد و اگر خواهان احرام برای انجام حج تمتع باشد، باید از مکه محرم شود و بهتر است از مسجدالحرام و در زیر ناودان کعبه یا در کنار مقام ابراهیم اقدام نماید. (امینی، علیرضا وآیتی، 1383، ج1، ص108 و110)

امام خمینی در مورد مکان احرام حج فرمود: «محل احرام حج، شهر مکه است
و در تمام نقاط آن ـ حتی محلات تازه‌ساز ـ کفایت می‌کند، ولی مستحب است در مقام ابراهیم‌7 یا حجر اسماعیل‌7 انجام شود».

ایشان در ادامه یادآور شد: احرام در محلات جدید که جزء مکه محسوب می‌شوند، مانع ندارد، ولی اگر جزو مکه محسوب نشده یا مشکوک است، کفایت نمی‌کند (محمودی، 1429ق، ص432)

محقق خویی نیز فرمود: «احتیاط واجب این است که از مکه قدیم برای حج احرام ببندد». (همانجا)

*  در صحیح بخاری ابن طاوس از پدرش از ابن عباس روایت کرده:

«أَنَّ النَّبِیَّ9 وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ: ذَا الْحُلَیْفَةِ، وَلِأَهْلِ الشَّامِ: الْجُحْفَةَ، وَلِأَهْلِ نَجْدٍ: قَرْنَ الْمَنَازِلِ، وَلِأَهْلِ الْیَمَنِ: یَلَمْلَمَ، هُنَّ لَهُنَّ وَلِمَنْ أَتَى عَلَیْهِنَّ مِنْ غَیْرِهِنَّ مِمَّنْ أَرَادَ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ، وَمَنْ کَانَ دُونَ ذَلِکَ فَمِنْ حَیْثُ أَنْشَأَ، حَتَّى أَهْلُ مَکَّةَ مِنْ مَکَّةَ».

«همانا پیامبر9  میقات اهل مدینه را ذوالحلیفه و اهل شام را جحفه و اهل نجد را قرن المنازل و اهل یمن را یلملم قرار دادند، این مواقیت برای ایشان و کسی است که بر ایشان وارد شده و اراده انجام حج و عمره داشته، و کسی که غیر از این افراد باشد، از جایی
که قصد احرام کند، محرم می‌شود، حتی اهل مکه از مکه محرم می‌شوند» (بخاری، 1401ق، ج2، ص142).

ابن حجر عسقلانی در شرح این کتاب بیان می‌دارد: مواقیت جمع «میقات» است همچون مواعید و میعاد، و ظاهر کلام مصنف این است که احرام به حج و عمره پیش از میقات جایز نیست. البته جمهور اهل‌سنت، بین میقات زمانی و مکانی تفاوت گذاشته و تقدم احرام از میقات مکانی را جایز دانسته‌اند، بالعکس میقات زمانی ‌(عسقلانی، ج3، ص303).

فقهای مذاهب اهل‌سنت (سمرقندی، 1414، ج1، ص394 ؛ نووی، ج2، ص313ـ312 ؛ جماعة من علماء هند، 1411، ج1، ص221) بر این اتفاق دارند که میقات‌های چهارگانه ذوالحلیفه، جحفه، یلملم و قرن المنازل از مواقیت منصوص پیامبرخدا9 بوده، لکن در خصوص ذات عرق دو وجه ذکر نمودند؛ اکثر فقهای مذاهب بر این تمایل دارند که ذات عرق جزء مواقیت منصوص بوده، و در نظردوم به اجتهاد عمر بن خطاب، ذات عرق جزء مواقیت به‌شمار نمی‌آید. (نووی، ج2، صص313 ـ 312 ؛ عسقلانی، ج3، ص308)

روایات مختلفی از ایشان بیان شده که در یک دسته آن، ذات عرق میقات اهل عراق معرفی گردیده و در دسته دیگر، نامی از آن برده نشده است.

سفیان از عبدالله بن دینار از ابن عمر نقل می‌کند که پیامبرخدا9 برای اهل مدینه، ذوالحلیفه و برای اهل شام، جحفه و برای اهل نجد، قرن و برای اهل یمن، یلملم را میقات قرار دادند (طحاوی، ج3، ص95)

در روایتی ابو زبیر از جابر نقل نمود که پیامبرخدا9 می فرمایند:

«یُهِلُّ أَهْلُ الْمَدِینَةِ مِنْ ذِی الْحُلَیْفَةِ، وَأَهْلُ الشَّامِ مِنَ الْجُحْفَةِ، وَأَهْلُ نَجْدٍ مِنْ قَرْنٍ» قَالَ ابنُ عُمَرِ: وَبَلَغَنِی أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ ]و آله[ وَسَلَّمَ قَالَ: «وَیُهِلُّ أَهْلُ الْیَمَنِ مِنْ یَلَمْلَمَ».

«اهل مدینه از ذوالحلیفه، و غیر ایشان (اهالی شام) از جحفه و اهل عراق از ذات عرق و اهل نجد از قرن و اهل یمن از یلملم تهلیل می‌گویند» (طحاوی، ج3، ص96).

شافعی در میقات اهل عراق می‌گوید: در صورتی که از عقیق تهلیل گویند، دوست داشتنی‌تر است. (قرطبی، 1425، ج1، ص260).

در نظر اهل‌سنت میقات حج برای مکی، حرم است (مُلاخسرو، ج1، ص218؛ دمشقی، 1416، ج1، ص152؛ بغدادی، ج1، ص77) خواه مقیم در مکه باشد یا زائر، همان‌گونه که در حدیث جابر و صحیح مسلم آمده:

«أنّ النبی أمرهم أن یهلوا من الأبطح»: «پیامبرخدا9 ایشان را امر به تهلیل از ابطح نمودند» (یوبی، ج1، ص21).

و اما در خصوص میقات عمره در مذاهب اهل‌سنت باید گفت:

مطابق مذهب شافعی، هرگاه عمره‌گزار در خارج از حرم باشد، میقات عمره وی همان میقات حج اوست. در صورتی که در حرم باشد، مکی باشد یا خیر، میقات واجب وی، أدنی‌الحلّ است، هر چند به مقدار یک گام از حرم خارج گردد؛ (نووی، ج2، ص 318؛ شربینی، ج1، ص236) و میقات افضل آن جعرانه، سپس تنعیم، سپس حدیبیه است (نووی، ج2، ص320).

طبق مذهب حنفی، میقات عمره‌گزار مکی، حلّ است (مُلاخسرو، ج1، ص218) و تنعیم افضل است(جماعة من علماء هند، 1411، ج1، ص221).

عایشه در این باره بیان داشت که پیامبرخدا9 زمانی که می‌خواستند عمره بگزارند، از حلّ محرم می‌شدند نه موضع خاصی از آن (طحاوی، ج3، ص303).

در روایتی، سفیان از عمرو بن دینار روایت می‌کند که عبد الرحمن بن ابی‌بکر
به عمرو بن أوس خبر داد که پیامبرخدا9 مرا امر فرمودند که عائشه را به تنعیم برده
تا برای عمره محرم شود (همان، ص302).

در فقه مالکی، عمره‌گزار برای احرام به أدنی‌الحل می­رود. (بغدادی، ج1، ص77).

در مذهب حنبلی، مکیان برای عمره از حلّ (دمشقی، 1416، ج1، ص152) و غیر مکیان از میقات محرم می‌­شوند (بغدادی، ج1، ص157)؛ چنانکه پیامبر9 به عبد الرحمن ابن ابی‌بکر امر نمودند تا خواهرش عائشه، برای احرام عمره از تنعیم محرم شود (یوبی، ج1، ص21).

  1. میقات زمانی

میقات زمانی به اتفاق فقها ماه‌های شوال، ذی‌القعده و نه روز اول ذی‌الحجه است، اما در خصوص باقی روزهای ذی‌الحجه اختلاف است. مالک تمام ذی‌الحجه را زمان حج می‌داند و ابوحنیفه ده روز ذی‌الحجه را.

دلیل قول مالک، فرمایش خداوند (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ) (بقره : 197) است
و همان‌گونه که تمام ایام شوال و ذی‌القعده را دربرمی‌گیرد، بر تمام ذی‌الحجه نیز اطلاق می‌شود؛ بدین ترتیب می‌توان طواف افاضه را تا آخر ذی‌الحجه به تأخیر انداخت (قرطبی، 1425، ج1، ص261).

در فقه امامیه احرام پیش از میقات زمانی حج طبق فرمایش خداوند (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ) (بقره : 197) صحیح نبوده و منعقد نمی‌شود؛ هر چند تلبیه گفته یا قربانی خود را اشعار یا تقلید نماید. روایاتی بر این سخن دلالت دارد؛ از جمله:

فضیل بن یسار به امام صادق‌7 عرض کرد: شخصی شتری خریداری کرد
و پیش از موعد احرام حج، آن را اشعار و تقلید کرده، آیا آنچه بر محرم لازم است
بر وی لازم است؟ حضرت فرمودند:

«لَا، وَ لٰکِنْ إِذَا انْتَهى إِلَى الْوَقْتِ فَلْیُحْرِمْ، ثُمَّ لْیُشْعِرْهَا وَ یُقَلِّدْهَا؛ فَإِنَّ تَقْلِیدَهُ الْأَوَّلَ لَیْسَ بِشَیْءٍ».

«خیر، لکن هر زمان که وقت رسید باید محرم شود، سپس اشعار و تقلید نماید، پس تقلید اول اثری ندارد» (قمی، ج2، ص231).

همچنین به نظر فاضل مقداد، احرام پس از گذر از میقات مکانی
در حال ضرورت، همچون احرام پیش از میقات در این حالت یا به سبب نذر
جایز است، لکن احرام پس از میقات زمانی در هیچ حالتی صحیح نمی‌باشد (سیوری، 1403، ص252).

مالک، احرام پیش از ماه‌های حج را مکروه و صحیح می‌داند. حنبلی، چنین احرامی را باطل دانسته، و شافعی می‌گوید:  چنین احرامی، احرام عمره محسوب می­شود؛ زیرا از طرفی شبیه وقت نماز است که نماز پیش از وقت واقع نمی‌شود، و از طرف دیگر با تکیه بر فرمایش خداوند (وَ أَتِمُّوا الحَجَّ وَ العُمرَةَ لِله) (بقره : 160) هر زمان احرام بست، منعقد شده و مأمور به اتمام آن است، و نیز علما بر این اتفاق دارند که عمره در تمام ایام سال جایز است (قرطبی، 1425، ج1، ص262).

حنفی، احرام را شرط حج یا عمره دانسته همچون طهارت و پوشش قبل از نماز، و طبق آن، احرام پیش از موسم حج را جایز می‌داند (سمرقندی، 1414، ص390).

2.3. گذر از میقات بدون احرام

فقهای امامیه همچون شیخ طوسی (طوسی، 1387، ج1، ص312)، علامه حلی (حلی، 1410، ج1، ص314)، ابن ادریس (حلی، 1410، ج1، ص527) و آیت الله خویی (موسوی خویی، 1364، ج2، ص419) گذر از میقات بدون بستن احرام را به دو جهت بررسی می‌کنند:

  1. در صورتی که از میقات با علم و عمد، بدون احرام گذر کند، به دلیل روایت حلبی باید به میقات بازگردد و محرم شود، و در صورتی که به سبب عذری نتواند به میقات برگردد و در مقابلش نیز میقات دیگری نباشد بر طبق نظر مشهور فقها، احرام و حج وی از غیر میقات باطل است و در صورت استطاعت باید آن را قضا نموده و در غیر این صورت قضای حج بر وی لازم نیست.

حلبی از امام صادق7 در تکلیف شخصی که بدون احرام وارد حرم شده، پرسید. حضرت فرمودند: «یَخْرُجُ إِلَى مِیقَاتِ أَهْلِ أَرْضِهِ فَإِنْ خَشِیَ أَنْ یَفُوتَهُ الْحَجُّ أَحْرَمَ مِنْ مَکَانِهِ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ یَخْرُجَ مِنْ الْحَرَمِ فَلْیَخْرُجْ ثُمَّ لْیُحْرِمْ»؛ «به میقات اهل سرزمینش که
از آن محرم می‌شوند بازگردد و محرم شود، و اگر بترسد که حج از وی فوت شود
از موضع خود محرم گردد و اگر توان خروج از حرم را دارد، از حرم خارج شود
و محرم شود» (طوسی، 1364، ج5، ص58).

  1. گاه از روی نسیان یا جهل از میقات محرم نمی‌شود که باید به میقات بازگردد
    و در صورت تعذر از رجوع تا هر جا ممکن است برگردد و در غیر آن، از همان مکانی که متوجه خطای خود شد محرم شود، گرچه أدنی‌الحلّ[7] باشد ‌(عاملی، 1417، ج1، ص301-300)، و در صورت عدم امکان آن، از مکه محرم گردد. (حلی، 1402، ص81).

طبق نظر شهید اول و محقق حلی اگر شخص به سبب عذری چون بیماری یا بی‌هوشی یا وجود دشمن نتواند از میقات محرم شده و بدون احرام از آن عبور کند، پس از رفع عذر باید به میقات رجوع کند و الا تا هر مقداری که توانست به سمت میقات باز می‌گردد و در غیر این صورت به اجماع فقها از مکان خود محرم می‌شود، گر چه در مکه باشد (حلی، ج2، ص808).

عبدالله بن سنان از حضرت صادق7 درباره تکلیف مردی سؤال نمود که از میقات گذشته و فراموش کرده یا جاهل بوده که از آن محرم شود تا این که به مکه رسیده، و می‌ترسد که اگر به میقات بازگردد، حج از وی فوت شود. حضرت پاسخ فرمودند: «یخرج من الحرم و یحرم و یجزیه ذلک»: ازحرم خارج شود و محرم گردد و از وی کفایت می‌کند (قمی، ج2، ص238).

به اتفاق فقهای اهل‌سنت، چنین فردی گنهکار است و بر اوست قربانی نماید؛ دلیل إثم، ترک واجب است ‌(عسقلانی، ج3، ص306) و در روایت است که از ابن عمر سؤال شد: از کجا می‌توان عمره گزارد؟ پاسخ داد: «فَرَضَهَا رَسُولُ الله9 لأَهْلِ نَجْدٍ قَرْنًا، وَلأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ، وَلأَهْلِ الشَّأْمِ الْجُحْفَةَ»؛ «پیامبرخدا9 برای اهل مدینه، ذی الحلیفه و برای اهل شام، جحفه را میقات فرض کردند» (بخاری، 1401، ج2، ص141).

ابن حجر، واژه «فرض» را خبری به معنای امر تلقی می‌کند در حالی که خبر مؤکدتر از جمله امری و امر دلالت بر وجوب دارد ‌(عسقلانی، ج3، ص306)

بر اساس مذهب شافعی، به اتفاق فقها عبور از میقات بدون احرام جایز نیست، در این صورت باید به میقات برگردد و از آنجا محرم شود، مگر زمان ضیق بوده یا راه مخوف باشد؛ بنابراین در صورتی که به واسطه عذر یا غیر آن به میقات رجوع نکرد، بر اوست که قربانی نماید، لکن اگر در خارج از میقات محرم شده و قبل از انجام مناسک به میقات بازگردد، قربانی از وی ساقط می‌شود (شربینی، ج1، ص236؛ شافعی، 1403، ج2، ص152 ؛ إسنوی، 2009، ج20، ص283).

أخبرنا مسلم بن خالد و سعید بن سالم عن ابن جریح قال: قال عمرو بن دینار عن طاووس: «من شاء أهلّ من بیته و من شاء إستمتع بثیابه حتى یأتی میقاته و لکن لایجاوزه الا محرماً یعنی میقاته»؛ «هرکس بخواهد از منزلش تهلیل می‌گوید و هر کس بخواهد در میقات محرم می‌شود، لکن نباید از میقات بدون احرام گذر نماید» (شافعی، 14033، ج2، ص152).

طبق فقه حنفی، شخصی که بدون احرام از میقات عبور کند، باید گوسفندی را قربانی نماید، پس در صورتی که به میقات بازگردد از آنجا محرم شده و قربانی از وی ساقط می‌شود (موصلی، ج1، ص11).

در فقه مالکی، آن کس که قصد انجام مناسک حج یا عمره را داشته و از میقات بدون احرام می‌گذرد، باید برای احرام به میقات رجوع نموده و در غیر آن، گناهکار است و باید قربانی کند، مگر معذور باشد، مانند زمانی که از فوت حج یا همراهان یا خطر جانی یا مالی می‌ترسد یا به دلیل بیماری توان بازگشت ندارد، و در این موارد رجوع به میقات لازم نبوده، لکن به دلیل گذر از میقات بدون احرام، قربانی بر او لازم است (کوکب عبید، 1406، ج1، ص343).

مطابق مذهب حنبلی، فردی که وارد مکه می‌شود نمی‌تواند بدون احرام از میقات گذر کند، (مقدسی، ج3، ص219ـ 218) و باید به میقات بازگردد و از آن مکان محرم شود، لکن در صورتی که امکان رجوع به میقات را به سبب ترس فوت حج، یا عدم همراه،
یا خوف از دشمن یا راهزن یا بیماری دارد یا راه را نمی‌شناسد، از موضع خود محرم شده و بر اوست که قربانی نماید (مقدسی، ج3، ص221ـ224)؛ زیرا در صورتی که میقات مانند طواف و وقوف از ارکان حج می‌بود، با اختلاف مردم و اماکن مختلف نمی‌شد (مقدسی، ج3، ص221)؛ بدین ترتیب به سبب عذر می‌توان از غیر میقات محرم گردید.

3.3. تأخیر احرام از میقات

در فقه امامیه همان‌گونه که مقدم داشتن احرام قبل از میقات روا نیست، تأخیر احرام از میقات نیز جایز نمی‌باشد، پس کسی که تصمیم بر انجام مناسک حج یا عمره یا ورود به مکه را دارد باید از میقات محرم گردد و احتیاط است که از محاذات میقات نیز بدون احرام نگذرد. حال در صورتی که از میقات بدون احرام عبور نماید، با امکان رجوع باید به میقات برگردد و از آن مکان محرم شود، مگر در مقابلش میقات دیگری باشد که می‌توان از میقات دوم محرم شد، گرچه با ترک احرام از میقات اول مرتکب گناه شده است (موسوی خویی، 1364، ج2، ص417).

به فرموده شیخ طوسی می‌توان به سبب مانع، احرام از میقات را به تأخیر انداخت و پس از زوال مانع، از موضع خویش محرم شد (طوسی، بی‌تا، ص209).

در روایت صحیحه صفوان بن یحیی است که به حضرت رضا‌7 نامه‌ای نوشته
و عرض کرد: برخی از دوستان‌تان از بصره، در وادی عقیق محرم می‌شوند و در آن موضع آب و استراحتگاهی نیست، و دچار سختی می‌شوند... .

امام‌7 پاسخ فرمودند: «أَنَّ رَسُولَ الله9 وَقَّتَ الْمَوَاقِیتَ لِأَهْلِهَا وَ مَنْ أَتَى عَلَیْهَا مِنْ غَیْرِ أَهْلِهَا وَ فِیهَا رُخْصَةٌ لِمَنْ کَانَتْ بِهِ عِلَّةٌ فَلَا تُجَاوِزِ الْمِیقَاتَ إِلَّا مِنْ عِلَّة»؛ «رسول خدا‌9 مواقیتی را برای اهل آن منطقه وکسانی که غیر اهل آن هستند و از آن گذر می‌کنند، معین نمودند؛ و در این حکم، رخصتی است برای فردی که عذری دارد، پس از میقات بدون عذر گذر نکن» (حر عاملی، 1403، ج 8، ص241).

امام صادق7 فرمودند:

«وَقَّتَ رَسُولُ الله9 لِأَهْلِ الْعِرَاقِ، الْعَقِیقَ، وَ أَوَّلُهُ الْمَسْلَخُ وَ وَسَطُهُ غَمْرَةُ
وَ آخِرُهُ ذَاتُ عِرْقٍ، وَ أَوَّلُهُ أَفْضَلُ، وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ، وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ، وَ هِیَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ، وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْیَمَنِ یَلَمْلَمَ،
وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الشَّامِ الْمَهْیَعَةَ، وَ هِیَ الْجُحْفَةُ، وَ مَنْ کَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ هَذِهِ الْمَوَاقِیتِ مَا بَیْنَهُمَا وَ بَیْنَ مَکَّةَ فَعَلَیْهِ أَنْ یُحْرِمَ مِنْ مَنْزِلِهِ، وَ لَا یَجُوزُ الْإِحْرَامُ قَبْلَ بُلُوغِ الْمِیقَاتِ، وَ لَا یَجُوزُ تَأْخِیرُهُ عَنِ الْمِیقَاتِ إِلَّا لِعِلَلٍ، أَوْ تَقِیَّةٍ، فَإِذَا کَانَ الرَّجُلُ عَلِیلًا أَوِ اتَّقَى، فَلَا بَأْسَ بِأَنْ یُؤَخِّرَ الْإِحْرَامَ إِلَى ذَاتِ عِرْق».

«پیامبر9 برای اهل عراق، عقیق را میقات قرار داد، اول آن مسلخ و وسط آن غمره و آخر آن ذات عرق است، و اول آن افضل است؛ و احرام پیش از رسیدن به میقات جایز نیست، و تأخیر احرام از میقات به جز عذر یا تقیه جایز نمی‌باشد
و بر شخصی که بیمار یا در حال تقیه است، اشکالی نیست که احرام را از ذات عرق به تأخیر اندازد» (قمی، ج2، ص304).

در روایتی حلبی از امام صادق7 سؤال می‌کند: انسانی که از مسجد شجره گذر کرد، از کجا محرم شود؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «مِنَ الْجُحْفَةِ وَ لَا یُجَاوِزِ الْجُحْفَةَ إِلَّا مُحْرِماً»؛ از جحفه، و از جحفه عبور نمی‌کند، مگر محرم شود (حرعاملی، 1403، ج8 ، ص241).

مطابق مذهب حنفی، هرگاه از میقاتی بدون احرام گذر نمود و به میقات دیگری رسیده و از آن مکان محرم شود، کفایت کرده و کفاره‌ای بر وی نیست؛ زیرا احرام از میقات دوم، به منزله رجوع به میقات و احرام از آن است (سرخسی، ج4، ص173).

در نظر مالکی، کسی که قرار است محرم شود نمی‌تواند از میقات بدون احرام
گذر نماید، مگر میقات‌های متعددی در مسیر وی باشد؛ مانند اهل شام که از ذی‌الحلیفه
بدون احرام عبور کرده و در جحفه محرم گردد. (ثعلبی، 1425، ج1، ص80 ؛ مالکی، 1428، ج1، ص196).

نووی از فقهای شافعی به اتفاق فقها قائل بر گنهکاری و لزوم قربانی است بر شخصی که از میقات بدون احرام بگذرد و داخل میقات بعدی شود؛ مانند شخصی که از ذی الحلیفه گذشته و در جحفه محرم شود؛‌ (عسقلانی، ج3، ص306) و در مقابل، فقهایی چون ابن‌منذر
و ابوثور از شافعی معتقدند از آنجا که در شرع برخی مواقیت، جانشین میقات دیگری قرار گرفته، می‌توان از میقاتی بدون احرام عبور نمود و در میقات بعدی محرم شد و برای جبران، نیاز به قربانی نیست‌ (عسقلانی، ج3، ص306؛ انصاری، زکریا و سنیکی، ج2، ص285).

 اشکال

در مقابل روایاتی که بر عدم جواز تأخیر احرام از میقات دلالت دارد، روایاتی
به چشم می‌خورد که حکم به جواز تأخیر احرام از میقات می‌کند، از آن جمله معاویة بن عمار به حضرت صادق‌7 عرض کرد: شخصی از اهل مدینه از جحفه محرم می‌شود. حضرت فرمودند: «لابأس»؛ اشکالی ندارد. (قمی، ج2، ص305).

در پاسخ می‌توان گفت: در ظاهر، این روایت حکم به جواز تأخیر در حال اختیار می‌کند، لکن از باب جمع بین اخبار، حمل بر جهل یا نسیان احرام از میقات می شود (قمی، ج2، ص305).

4.3. احرام پیش از میقات

با اینکه احرام از میقات برای افرادی که قصد ورود به مکه مکرمه را دارند واجب است، اما گاه به دلیل شرایطی، پیش از میقات، قصد احرام می‌کنند یا از میقات بدون احرام می‌گذرند که در ذیل به این موارد و حکم آنها پرداخته می‌شود:

در نظر فقهای امامیه همچون سیدمرتضی ‌(علم‌الهدی، 1415، ص234)،
شیخ طوسی (طوسی، 1387، ج1، ص311)، ابن ‌ادریس (حلی، 1410، ج1، ص526)
و علامه حلی (علامه حلی، 1420، ج1، ص563) احرام قبل از میقات جایز نیست
و چنین احرامی منعقد نمی‌شود، و به دلایلی مانند اجماع فقها باید دوباره از میقات احرام بست همچنین میقات مکانی در احرام مانند میقات نماز است که تقدم بر آن جایز نیست.

زراره از امام محمد باقر‌7 نقل نموده که فرمودند:

«... وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحْرِمَ قَبْلَ الْوَقْتِ الَّذِی وَقَّتَهُ رَسُولُ الله9 وَ إِنَّمَا مَثَلُ ذَلِکَ مَثَلُ مَنْ صَلَّى فِی السَّفَرِ أَرْبَعاً وَ تَرَکَ الثِّنْتَیْنِ».

«شخص نمی‌تواند پیش از میقاتی که پیامبر9 معین نموده، محرم گردد و او مانند کسی است که در سفر، نماز چهار رکعتی بخواند و نماز دو رکعتی ـ قصر ـ را ترک کند.» (طوسی، ج2، ص161).

ابن أذنیه از حضرت صادق7 نقل نمود که فرمودند:

«من أحرم بالحجّ فی غیرأشهر الحجّ فلا حجّ له ومن أحرم دون المیقات فلا إحرام له».

«هر کس به حج در غیر ماه‌های حج محرم گردد، حجی بر وی نیست، و هرکس در غیر میقات محرم شود، احرامی بر او نیست و محرم نشده است.» (طوسی، ج2، ص162).

شیخ صدوق در حدیث مرسله‌ای آورده، امام صادق‌7 فرمودند: «وَ لَا یَجُوزُ الْإِحْرَامُ قَبْلَ بُلُوغِ الْمِیقَات»؛ «احرام پیش از رسیدن به میقات جایز نیست.» (قمی، ج2، ص304).

گفتنی است مرسلات شیخ صدوق بر دو قسم است:

یک دسته به صورت جزمی و قطعی به این صورت به امام‌7 نسبت داده شده: قال امیرالمؤمنین‌7 کذا...

دسته دوم به این صورت: «روی عنه‌7»  روایت فوق که از قسم اول مراسیل شیخ است، مورد اعتماد و مقبول می‌باشد (موسوی خمینی، 1421، ج2، ص628 ).

اما در نظر امامیه همچون شیخ طوسی (طوسی، 1387، ج1، ص311) و آیت‌الله خویی در دو صورت می‌توان قبل از میقات محرم شد که این صور از موارد تخصیص قاعده مذکور است:

الف) در صورت نذر

به دلیل روایات، می‌توان به واسطه نذر، پیش از میقات محرم شد.

سماعه از ابابصیر از امام صادق‌7 نقل نموده که فرمودند: «لَوْ أَنَّ عَبْداً أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً أَوِ ابْتَلَاهُ بِبَلِیَّةٍ فَعَافَاهُ مِنْ تِلْکَ الْبَلِیَّةِ فَجَعَلَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ یُحْرِمَ بِخُرَاسَانَ کَانَ عَلَیْهِ أَنْ یُتِمَّ»؛ «هرگاه خداوند متعال به بنده‌ای نعمتی دهد یا وی را مبتلا به مشکلی نموده و عافیت بخشد و بر خود (با نذر و شبهه آن) قرار دهد که از خراسان محرم شود، بر او لازم است که این‌گونه عمل کند» (موسوی خویی، 1364، ج2، صص402ـ401).

علی بن ابی حمزه بطائنی به حضرت صادق7 نوشت: درباره مردی که برای خدا بر خود قرار داده که از کوفه محرم شود، پرسیدم. حضرت پاسخ فرمودند: «یحرم من الکوفة»؛ از کوفه محرم می‌شود (طوسی، ج2، ص163).

شیخ طوسی در این باره فرمود: وجه در این اخبار، تخصیص قاعده «من مرّ بمیقات وجب علیه الإحرام» به وسیله نذر است، و از آنجا که وفای به نذر لازم است، احرام پیش از میقات نیز لازم می‌آید (همانجا).

محقق حلی به این روایات از این جهت که ابن حمزه و سماعه، واقفی‌مذهب هستند، خدشه وارد کرده؛ از طرف دیگر به دلیل عدم جواز احرام پیش از میقات، نذر به آن به نقل مستفیض از ائمه معصومین‌: را نذر معصیت قلمداد می‌کند (حلی، ج2، ص807).

موسوی گلپایگانی روایات را از جهت سند و عمل جمعی از علما به آنها، صحیح می‌داند، لکن یادآور می‌شود که صحت وقوع احرام پیش از میقات مکانی در حج و عمرة تمتع، اقتضای صحت احرام پیش از میقات زمانی را ندارد، و در عمره مفرده، نذر احرام پیش از میقات، در هر زمانی صحیح بوده و ادله، شامل آن می‌شود. (موسوی گلپایگانی، 1400، ج1، ص216).

ب) ترس از فوت عمره ماه رجب

به اتفاق فقهای امامیه همچون محقق حلی (حلی، ج2، ص806) هرگاه خوف این باشد که با رفتن به میقات و بستن احرام از آن، عمره ماه رجب درک نشود، می‌توان قبل از میقات محرم به عمره رجب شد و با همین احرام، فضیلت عمره رجب را تحصیل کرد، هر چند باقی اعمال، در ماه شعبان اتیان شود (حلی، 1410، ج1، ص314).

از معاویة بن عمار است که امام صادق‌7 فرمودند: «لَیْسَ یَنْبَغِی أَنْ یُحْرِمَ دُونَ الْوَقْتِ الَّذِی وَقَّتَهُ رَسُولُ الله9 إِلَّا أَنْ یَخَافَ فَوْتَ الشَّهْرِ فِی الْعُمْرَةِ»؛ «شایسته نیست خارج از میقاتی که پیامبرخدا9 مشخص نمودند محرم شد، مگر خوف فوت عمره در ماهی باشد» (حر عاملی، 1403، ج8 ، ص236).

شیخ طوسی ذیل این روایت بیان می‌دارد:

«وجه جواز احرام پیش از میقات در این خبر، ضرورت است و مخصوص کسی است که از فوت عمره رجب می‌ترسد، و به وی رخصت داده شده تا احرام را مقدم بر میقات نماید و از فضیلت عمره ماه بهره‌مند گردد، و اما این عمل در حال اختیار جایز نیست.» (طوسی، ج2، ص163).

و در نظری از ظاهر برخی از نصوص، اطلاق حکم در هر عمره‌ای بدست می‌آید، لکن به تبع فقها، احتیاط بر اکتفا در عمره رجب است (مصطفوی،
1431ق، ص223).

طبق نظر ابوحنیفه، شایسته است که شخص پیش از میقات محرم شود؛ (قمی سبزواری، 1379، ص178) زیرا خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: (وَ أَتِمُّواْ الحْجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِله)؛ «و حج و عمره را به خاطر خدا تمام کنید» (بقره : 196)

و اتمام حج و عمره این است که از محل سکونتش محرم گردد و مشقت
در احرام قبل از میقات بیشتر، و تعظیم در آن فراوان‌تر است و شخص بدین
طریق، مالک نفس شده و وارد محظورات احرام نمی‌گردد (غیتابی حنفی، 4،
1420ق، ص163).

شافعی دارای دو قول است: یک قول، همچون قول ابوحنیفه است و قول دوم این است که احرام از میقات فضیلت دارد، مگر پیش از میقات محرم شده باشد (قمی سبزواری، 1379، ص178).

در مذهب حنبلی، احرام پیش از میقات مکروه است (بهوتی، ج1، ص174؛ دمشقی، 1416، ج1، ص152).

در فقه مالکی، احرام پیش از میقات مکروه بوده و با این وجود صحیح و الزام آوراست (غرناطی، ج1، ص88).

5.3. احرام بانوی حائض و نفساء از میقات

  1. احرام بانوی حائض

بر اساس نظر فقهای امامیه همچون شیخ مفید‌ (عکبری بغدادی، 1414، ص24) و شیخ طوسی (طوسی، 1387، ص312)، شخص حائض در زمان ورود به سرزمین مکه باید محرم شود و عذر موجود، مانع از احرام و صحت آن نمی‌گردد، لکن داخل مسجدالحرام، مسجدالنبی9 و مساجد دیگر نمی‌شود.

دلیل این مطلب، روایت معاویة بن عمار از امام صادق7 است که از حضرت در مورد بانوی حائض سؤال می‌کند: آیا در حال حیض می‌توان محرم شد؟ حضرت پاسخ فرمودند: «تَغْتَسِلُ وَ تَحْتَشِی، وَ تَصْنَعُ کَمَا تَصْنَعُ الْمُحْرِمَةُ، وَ لَا تُصَلِّی»؛ بله می‌تواند،
و باید غسل کند و با پنبه مانع از بیرون آمدن خون گردد و مانند شخص محرم عمل کند و نماز نخواند (حر عاملی، 1403، ج9، ص66).

در روایتی دیگر، عیص بن قاسم از امام صادق‌7 سؤال می‌کند: آیا زن در حال حیض محرم می‌شود؟ حضرت پاسخ دادند: «نعم. تغتسل و تلبی»: بله، غسل می‌کند
و تلبیه می‌گوید. (همان، ص65).

همچنین منصور بن حازم به حضرت صادق‌7 عرض کرد: آیا زن حائض محرم می‌شود و نماز نمی‌خواند؟ حضرت فرمودند: «نعم، إذا بلغت الوقت فلتحرم»؛ بله، هر گاه به میقات رسید باید محرم گردد (کلینی، 1407، ج4، ص445).

طبق نظر شهید اول‌ (عاملی، 1417، ج1، ص310)، علامه حلی (حلی، 1410،
ج1، ص316) و ابن حمزه حلبی (حلبی، 1408، ج2، ص192) به دلیل روایت وارده
از معاویة بن عمار (کلینی، 1407، ج4، ص445) اگر به ظن این که نمی‌تواند محرم شود و از میقات بدون احرام بگذرد، باید در صورت تمکن به میقات بازگردد
و در غیر این صورت از خارج حرم محرم شود و اگر این هم ممکن نبود از مکان خود محرم می‌شود.

امام خمینی راه‌های احرام حائض از میقات را به این ترتیب بیان فرمود:

  1. می‌تواند با نذر قبل از میقات محرم شود.
  2. اگر با نذر محرم نشده، می‌تواند در حال عبور از مسجد شجره محرم شود، ولی نباید در مسجد توقف کند.
  3. اگر نتواند در حال عبور در مسجد شجره محرم شود و نمی‌تواند تا وقت پاک شدن صبر کند، احتیاط واجب است که نزدیک مسجد محرم شود و در جحفه یا محاذی آن،[8] احرام را تجدید نماید و چنان‌چه حدود محاذات را تشخیص داده و در تمام آن محدوده با نیت احرام، لبیک‌ها را تکرار کند کفایت می‌کند (فلاح‌زاده، 1390، ص36).

قابل ذکر است که بر بانوی متأهل لازم است برای نذر از همسرش اجازه بگیرد، لکن اگر پس از اتمام اعمال حج یا عمره متوجه شود که با نذر بدون اجازه شوهر محرم شده، عملش صحیح است، البته در مورد عمره در صورتی است که قابل جبران نباشد (موسوی خمینی، 1425، ص388).

  1. احرام بانوی نفساء

احکام نفساء همان احکام حائض می‌باشد و دلیل این مسئله، اجماع و روایت معاویة بن عمار از امام صادق7 است که فرمودند: «إنّ الأسماء بنت عمیس نفست بمحمد بن ابی بکر بالبیداء لأربع... من ذی القعدة فی حجة الوداع، فأمرها رسول الله9 فاغتسلت و احتشت و احرمت و لبّت مع النبی و أصحابه، فلمّا قدموا مکّه لم تطهر حتى نفروا من منى، و قد شهدت المواقف کلها عرفات و... و رمت الجمار ولکن لم تطف بالبیت و لم تسع بین الصفا و المروة، فلمّا نفروا من منى أمرها رسول الله9 فاغتسلت و طافت بالبیت و بالصفا و المروة» : «اسماء بنت عمیس، در زمان وضع حمل فرزندش محمد بن ابی‌بکر عازم سفر حج ـ حَجّة الوداع ـ  بود که پیامبرخدا9 به وی امر فرمودند که غسل کند و از خروج خون جلوگیری نموده
و محرم شده و با ایشان و اصحابشان تلبیه بگوید، او در حال نفاس مواقف عرفات
و مشعر را درک نمود و رمی جمرات را انجام داد، لکن طواف و سعی را به‌جا نیاورد، و پس از کوچ از منی به امر رسول الله9 غسل نموده و طواف و سعی را انجام داد» (حر عاملی، 1403، ج9، ص65).

این روایت دلالت بر وجوب احرام نفساء دارد، با ذکر این نکته که چنین شخصی طواف خانه کعبه را باید تا پس از پاکی از نفاس به تأخیر اندازد (موسوی گلپایگانی، 1400، ج1، ص155).

بدین ترتیب روشن شد احرام از تکالیفی است که از شخص حائض و نفسأ ساقط نمی‌شود و کسی که وظیفه وی انجام حج تمتع است و در میقات حائض یا نفساء باشد و بداند تا قبل از ایام مناسک حج ـ دهم ذی‌الحجه ـ پاک شده و تمکن از اعمال عمره تمتع پیدا می‌کند، از میقات برای عمره تمتع محرم شده و داخل مکه می‌شود، لکن نمی‌تواند وارد مسجدالحرام گردد، و پس از پاکی طواف و نماز آن و سعی و تقصیر را به‌جا می‌آورد (همان، ص146).

طبق مذهب حنفی، زن حائض و نفساء باید جهت تنظیف غسل نموده و محرم گردد.

زیرا ابن عباس از پیامبرخدا9 نقل نموده که فرمودند: «إنّ النفساء و الحائض تغتسل و تحرم و تقضی المناسک کلها غیر أنها لا تطوف بالبیت»؛ نفساء و حائض غسل می‌کند و محرم می‌گردد و تمام مناسک را غیر از طواف خانه کعبه به‌جا می‌آورد. (زیلعی، 1313، ج2، ص8).

در فقه مالکی، زن حائض محرم به حج یا عمره می‌گردد، تمام مناسک را با دیگران اتیان می‌کند، لکن طواف و سعی بین صفا و مروه را انجام نمی‌دهد و نزدیک مسجد نمی‌شود تا پاک گردد (نمری قرطبی، ج4، ص88).

در فقه حنبلی، همه افراد برای احرام غسل نموده، هر چند حائض و نفساء باشند.

زیرا مسلم روایت می‌کند: رسول خدا9 به اسماء بنت عمیس در حالی که نفساء بود، امر فرمودند که غسل نماید، همچنین عائشه را در حالی که حائض بود برای تهلیل حج، امر به غسل نمودند. پس تأخیر غسل تا پاکی برحائض و نفساء در صورتی که امید به طهر پیش از خروج از میقات دارند، مستحب است و در غیر این صورت پیش ازخروج از میقات، غسل نموده و محرم می‌شوند؛ زیرا گذر از میقات بدون احرام جایز نمی‌باشد (بهوتی، 1402، ج2، ص406).

در مذهب شافعی، زن حائض محرم می‌شود؛ زیرا از عائشه روایت شده به اذن رسول خدا9 در حال حیض محرم به قران شد، و پیامبر اکرم9 به وی امر نمودند تا برای حج تهلیل بگوید و فرمودند: هر آنچه حج‌گزار انجام می‌دهد را به‌جا آور، غیر از این که طواف نکن؛ پس از آن که پاک شد و طواف نمود، به وی فرمودند: طوافت برای حج و عمره‌ات کفایت می‌کند (دردیر، ج4، ص37).

  1. احرام بانوان مستحاضه

از آنجا که تمام اعمال عبادی بر مستحاضه واجب است، بر وی لازم است پس از اتیان وظایفی که بر او مقرر شده، به عبادات خود بپردازد (حر عاملی، ج9، ص1403)

در نظر فقهای امامیه، همچون ابن حمزه (حلبی، 1408، ج2، ص193) شخص مستحاضه باید داخل میقات شده و از آنجا محرم گردد، رفتن او به داخل مسجد در میقات اشکالی ندارد، لکن احتیاط مستحب است که مستحاضه متوسطه یا کثیره
بر طبق فرمایش صاحب‌عروه و امام خمینی غسل نماید، سپس وارد مسجد شده
و احرام ببندد (طباطبایی یزدی، 1420، ج1، ص253).

به اتفاق فقهای اهل‌سنت نیز مستحاضه باید محرم شده و مناسک خویش را به‌جا آورد.

زیرا عائشه نقل می‌کند که فاطمه بنت ابی‌حبیش به پیامبر9 عرض کرد:

 یا رسول الله9 من مستحاضه می‌شوم و پاک نمی‌شوم. آیا نماز را ترک کنم؟

حضرت فرمودند: «إنّما ذلک عرق و لیس بالحیضة، فإذا أقبلت الحیضة فاترکی الصلاة، فإذا ذهب قذرها فاغسلی عنک الدم و صلی»؛ «نه، آن خون رگ است و حیض نیست. پس زمانی که حیض به تو روی آورد، نماز را رها کن و پس از اتمام حیض، غسل کن و نماز بخوان (نیشابوری، ج1، ص180).

همچنین عکرمه از عائشه روایت کرد که زنی از همسران پیامبر9 به همراه ایشان در حالی که خون می‌دید و نماز می‌خواند، معتکف بود (بخاری، 1401، ج1، ص80).

6.3. اسلام آوردن پس از گذر از میقات

طبق نظر فقهای امامیه همچون محقق حلی (حلی، ج2، ص809) و مذهب حنفی(همانجا)، شخص مستطیعی که پس از عبور از میقات، مسلمان شود، حج بر وی واجب بوده و به میقات بازگشته و از آن محرم می‌گردد، و در صورت عدم تمکن
به رجوع، از موضع خویش احرام می‌بندد و از آنجا که مرتکب اخلالی در مناسک نشده، نیازی به قربانی نیست.

به عقیده علامه حلی باید به میقات بازگردد، و درصورت عدم تمکن در حلّ محرم شده و در صورت عدم امکان در موضع خویش احرام ببندد، و همچنین است حکم کودک و برده‌ای که پس از گذر از میقات بالغ شده یا آزاد گردیده است. (حلی، 1420، ج1، ص564).

شافعی در صورت عدم امکان رجوع به میقات، قربانی را لازم می‌داند. (حلی، ج2، ص809).

در فقه حنبلی (مقدسی، ج3، ص219) و مالکی (دردیر، ج3، ص219) هرگاه کافری پس از عبور از میقات مسلمان شده یا عبدی آزاد گردد یا کودکی بالغ شود و تصمیم بر انجام مناسک داشته باشد، از موضع خود محرم شده و تکلیفی بر قربانی ندارد.

7.3. موارد استثنای قاعده

طبق نظر فقهای امامیه همچون علامه حلی (حلی، 1420، ج1، ص580)، محقق حلی (حلی، 1402، ص8)، سیدگلپایگانی (موسوی گلپایگانی، 1400، ج2، ص356)
بر هیچ کس جایز نیست که بدون احرام وارد مکه شود، مگر برای شخص بیمار، یا کسی که به طور مکرر وارد مکه شده و از آن خارج می‌گردد، یا طبق نظر شهیدین برای جنگ وارد مکه شده، مانند قضیه فتح مکه، یا با عبور از میقات، قصد ورود به مکه مکرمه را ندارد (امینی، علیرضا و آیتی، 1383، ج1، ص109).

سیدگلپایگانی ورود به مکه مکرمه بدون احرام را به دلیل جنگ جایز ندانسته
و آن را مختص پیامبرخدا9 در فتح مکه می‌داند؛ ایشان به روایاتی از این قراراستدلال نموده است (موسوی گلپایگانی، 1400، ج2، ص357).

از معاویة بن عماراست که رسول خدا9 در روز فتح مکه فرمودند:

«إنّ الله حرّم مکة یوم خلق السماوات والأرض وهی حرام إلى أن تقوم الساعة لم تحلّ لأحد قبلی ولا تحلّ لأحد بعدی ولم تحلّ لی الإ ساعة من نهار».

«همانا خداوند مکه را در روزی که آسمان‌ها و زمین را خلق کرد، حرم نمود
و آن مکان تا روزی که قیامت بر پا شود حرم است، بر احدی پیش از من
و پس از من حلال نیست و بر من جز ساعتی از روز حلال نبود.» (حرعاملی، 1403، ص9).

اما مطابق مذهب حنبلی، این افراد جهت ورود به مکه نیازمند احرام از میقات نیستند:

  1. افرادی که به دلیل جنگ مباح یا رفع نیاز، مانند هیزم‌کش‌ها وارد مکه معظمه می‌گردند؛ زیرا پیامبرخدا9 و یارانشان در روز فتح مکه، حلال وارد مکه شدند.

ترمذی در حدیثی صحیح بیان نموده که پیامبرخدا9 در روز فتح مکه، وارد مکه شدند در حالی که بر سر ایشان عمامه بود. (غیتابی حنفی، 1420، ج4، ص163)؛ این حدیث را عمار دهنی از ابی‌زبیر از جابر بن‌ عبدالله نیز نقل نموده است (طحاوی، ج3، ص333).

البته شافعی و ابوحنیفه، عبور این افراد را بدون احرام از میقات جایز نمی‌دانند، مگر کسی که در اطراف مکه زندگی می‌کند که برای ورود به مکه نیاز به عبور
از میقات ندارد.

از ابن‌عباس روایت شده که پیامبرخدا9 به هیزم‌کش‌ها رخصت دادند که بدون احرام وارد مکه شوند که به ظاهر، این افراد از میقات عبور نمی‌کنند و بین میقات و مکه ساکن هستند. (غیتابی حنفی، 1420، ج4، ص163؛ سمرقندی، 1414، ج1، ص397).

بنابر مذهب حنفی، هر کس منزلش در برخی از مواقیت بوده یا بین میقات
و مکه معظمه ساکن است، می‌تواند بدون احرام وارد مکه شده، و برآن کس
که محل سکونتش قبل از میقات است، لازم است که با احرام وارد شود (طحاوی، ج3، ص334).

در فقه مالکی، افرادی همچون حاملان میوه که تردد ایشان به مکه معظمه زیاد است، یا برای رفع نیازی از مکه خارج می‌شوند، جهت ورود به این مکان شریف نیازمند احرام نیستند (ثعلبی بغدادی، 1425، ج1، ص80).

  1. افرادی که مکلف به انجام حج نیستند؛ همچون عبد، کودک و کافر (طحاوی، ج3، ص333).

نتیجه‌گیری

موارد اتفاقی و اختلافی فقهای مذاهب به شرح ذیل می‌باشد:

  1. فقها در مواقیت زمانی حج و چهار میقات مکانی آن اتفاق نظر دارند، و اختلاف نظر فقهای اهل‌سنت در خصوص ذات عرق است.
  2. مطابق فقه امامیه و اهل‌سنت نمی‌توان بدون احرام‌، از میقات عبور نمود و در صورت جهل یا نسیان باید به میقات بازگشت و از آن مکان محرم شد و به فتوای مذاهب اربعه، در صورت عدم امکان رجوع، باید قربانی نمود.
  3. در نظر فقهای امامیه، تأخیر احرام از میقات جایز نیست، مگر مانعی رخ دهد که به سبب آن می‌توان از میقات بعدی محرم شد؛ در نظر برخی ازفقهای اهل‌سنت، تأخیر احرام موجب وجوب قربانی می‌شود و در برخی مذاهب، در صورت تعدد مواقیت می‌توان از میقات اول بدون احرام گذر کرد و طبق فتوایی، اشکالی در تأخیر احرام نیست.
  4. به فتوای امامیه، احرام پیش از میقات منعقد نمی‌شود، مگر در دو صورت: نذر
    یا ترس از فوت عمره رجب؛ و در نظر فقهای اهل‌سنت، چنین احرامی جایز بوده، و در دیدگاهی از ایشان مکروه است.
  5. به فتوای فقها، حائض و نفساء می‌توانند در میقات محرم شوند.
  6. 6. اگر کسی پس از عبور از میقات محرم گردد، باید به میقات بازگردد و از آنجا محرم شود و طبق دیدگاه برخی از فقهای اهل‌سنت، می‌تواند از موضع خویش محرم شود.
  7. در نظر فقها، در برخی موارد جایز است بدون احرام از میقات گذر نمود.

 

[1]. ابراهیم : 35 ؛ «و به یادآور زمانی را که ابراهیم به پروردگار عرضه داشت: خدایا! این سرزمین را محلّی امن قرار ده.»

[2]. بقره : 125؛ «و خانه کعبه را محل بازگشت و اجتماع مردم و مرکز امن قرار دادیم.»

[3]. محاذات میقات: به موازات میقات.

[4]. حدیبیه: مکانی نزدیک مکه، از مسیر جده به مکه.

[5]. جعرانه: مکانی بین مکه و طائف.

[6]. تنعیم: مکانی نزدیک مکه، معروف به مسجد عائشه.

[7]. ادنی‌الحل؛ به نزدیک‌ترین مکان بعد از منطقه حرم می­گویند.

[8]. محاذی میقات: مکانی که میقات به خط مستقیم در طرف راست یا چپ شخص قرار گیرد به طوری که اگر از آنجا بگذرد، میقات متمایل به پشت سر او شود.

ندارد

  1. * قرآن کریم.

    1. ابن عابدین (بی‌تا)، رد المحتار علی الدر المختار، نرم‌افزار مکتب شامله.
    2. ابن فارس، ابوالحسین (1399)، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دارالفکر.
    3. إسنوی، عبد الرحیم بن حسن (2009)، الهدایة إلی أوهام الکفایة، بی‌جا، دارالکتب العلمی.
    4. امینی، علیرضا و سیدمحمدرضا آیتی (1383)، تحریر الروضة فی شرح اللمعه، تهران، نشر سمت، چاپ 7
    5. انصاری، زکریا و ابویحیی سنیکی (بی‌تا)، الغرر البهیة فی شرح البهجة الوردیة، بی‌جا، المطبعة المیمنیة.
    6. بخاری، محمدبن اسماعیل (1401)، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر.
    7. بغدادی، عبدالرحمن (بی‌تا)، إرشاد السالک، بی‌جا، الشرکة الإفریقیة للطباعة.
    8. بهوتی، منصور بن یونس (1402)، کشف القناع عن متن الإقناع، بیروت، دارالفکر.
    9. بهوتی، منصور بن یونس (بی‌تا)، الروض المربع شرح زاد المستنقع فی اختصار المقنع، بیروت، دارالفکر.
    10. ثعلبی بغدادی، ابومحمد عبدالوهاب (1425)، التلقین فی الفقه المالکی، بیروت، دارالکتب العلمیه.
    11. جماعة من علماء هند (1411)، الفتاوی الهندیة فی مذهب الإمام أبی‌حنیفه، بیروت، دارالفکر.
    12. حر عاملی، محمد بن حسن (1403)، وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ 5
    13. حلبی، ابن حمزه (1408)، الوسیله، قم، مکتبة آیة‌الله العظمی مرعشی نجفی، چاپ1
    14. حلبی، ابن زهره (1417)، غنیة النزوع، قم، مؤسسه امام صادق7، چاپ1
    15. حلبی، ابوالمجد (1414)، اشارة السبق، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ1
    16. 16. محقق حلی، نجم‌الدین ( 1402)، المختصر النافع، تهران، مؤسسه بعثت، چاپ2
    17. محقق حلی، نجم‌الدین (بی‌تا)، المعتبر، قم، مؤسسه سیدالشهدا.
    18. علامه حلی، حسن بن یوسف (1410)، ارشاد الأذهان، قم، مؤسسه نشر
      اسلامی، چاپ1
    19. علامه حلی، حسن بن یوسف (1420)، تحریر الأحکام، قم، مؤسسه امام صادق‌7 ، چاپ1
    20. حلی، ابن ادریس (1410)، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ2
    21. دردیر، احمد (بی‌تا)، الشرح الکبیر، بی‌جا، دار إحیاء الکتب العربیه.
    22. دمشقی، محمد بن بدرالدین (1416)، أخصر المختصرات فی الفقه علی مذهب الامام احمد بن حنبل، بیروت، دار البشائر الاسلامیه.
    23. زیلعی، فخرالدین عثمان بن علی (1313)، تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق، قاهره، دار الکتب الاسلامی.
    24. سرخسی، شمس‌الدین (بی‌تا)، المبسوط، بیروت، دارالمعرفه.
    25. سلمان، ابو محمد (بی‌تا)، الأسئلة و الأجوبة الفقهیة، نرم‌افزار مکتب شامله.
    26. سمرقندی، علاءالدین (1414)، تحفة الفقهاء، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ2
    27. فاضل مقداد، مقداد (1403)، نضد القواعد الفقهیه، قم، مکتبة آیة‌الله العظمی المرعشی.
    28. شافعی، محمد بن ادریس (1403)، الأم، بیروت، دارالفکر، چاپ1
    29. شربینی، محمد بن احمد (بی‌تا)، الإقناع فی حل ألفاظ ابی‌شجاع، بی‌جا، دارالمعرفه.
    30. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم (1420)، العروة الوثقی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ 1
    31. طحاوی، احمد بن محمد (بی‌تا)، شرح معانی الآثار، نرم افزار المکتبة الشاملة.
    32. طوسی، محمد بن حسن (1364)، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة، تهران،
      دار الکتب الاسلامیه، چاپ2
    33. طوسی، محمد بن حسن (1387)، المبسوط، تهران، المکتبة المرتضویة.
    34. طوسی، محمد بن حسن (بی‌تا)، الاستبصار، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
    35. طوسی، محمد بن حسن (بی‌تا)، النهایة، قم، نشر قدس محمدی.

    36 عاملی(شهید اول)، شمس الدین محمد (1417)، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ1

    1. عسقلانی، ابن حجر (بی‌تا)، فتح الباری (شرح صحیح البخاری)، بیروت، دارالمعرفه، چاپ 2
    2. عکبری بغدادی (شیخ مفید)، محمد (1414)، أحکام النساء، بیروت،
      دار المفید، چاپ2
    3. علم الهدی، سید مرتضی (1415)، الإنتصار، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
    4. غرناطی، محمد بن احمد (بی‌تا)، القوانین الفقهیة، نرم‌افزار المکتبة الشاملة.
    5. غیتابی حنفی، ابومحمد (1420)، البنایة شرح الهدایة، بیروت، بی‌نا.
    6. فقعانی، زین‌الدین علی (1418)، الدر المنضود فی صیغ النیات و الایقاعات
      و العقود، شیراز، مدرسه علمیه امام عصر[، چاپ1
    7. فلاح‌زاده، محمدحسین(1390)، مناسک حج (ویژه بانوان)، تهران، نشر مشعر، چاپ 19
    8. فوزان، صالح (1423)، الملخص الفقهی، ریاض، دار العاصمه، چاپ1
    9. قرطبی، ابوالولید محمد (1425)، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، قاهره، دارالحدیث.
    10. 46. قمی (شیخ صدوق)، ابی‌جعفر (بی‌تا)، من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
    11. قمی سبزواری، علی بن محمد (1379)، جامع الخلاف و الوفاق بین الإمامیة
      و بین أئمة الحجاز و العراق، قم، نشر زمینه‌سازان ظهور امام عصر[، چاپ 1
    12. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب (1407)، الاصول من الکافی، تهران،
      دار الکتب الاسلامیه، چاپ 4
    13. کوکب عبید (1406)، فقه العبادات علی المذهب المالکی، دمشق، مطبعة الإنشاء، چاپ1.
    14. مالکی، ابن جلاب (1428)، التفریع فی فقه الإمام مالک بن انس، بیروت،
      دار الکتب العلمیه.
    15. ماوردی، ابوالحسن علی بن محمد (1419)، الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ1.
    16. محمودی، محمدرضا (1429)، مناسک حج (محشی)، تهران، نشر مشعر.
    17. 53. مصطفوی، سیدمحمدکاظم (1431)، القواعد، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ 8.
    18. مقدسی، ابن قدامه (بی‌تا)، المغنی، بیروت، دار الکتب العربی.
    19. مُلاخسرو، محمد بن فراموز (بی‌تا)، درر الحکام شرح غرر الأحکام، بی‌جا،
      دار إحیاء الکتب العربیه.
    20. موسوی خمینی، سیدروح‌الله (1421)، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی1، چاپ 1.
    21. موسوی خمینی، سیدروح‌الله (1425)، تحریر الوسیلة، علی اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ21
    22. موسوی خویی، سیدابوالقاسم (1364)، کتاب الحج، قم، نشر لطفی، چاپ2.
    23. موسوی گلپایگانی، سیدمحمدرضا (1400)، کتاب الحج، قم، بی‌نا، چاپ1.
    24. موصلی، عبد‌الله بن محمود (بی‌تا)، الاختیار لتعلیل المختار، نرم‌افزار المکتبة الشاملة.
    25. نجفی، محمدحسن (1365)، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تهران،
      دار الکتب الاسلامیه، چاپ2.
    26. نمری قرطبی، یوسف بن عبدالله (بی‌تا)، الاستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار، بیروت، دار الکتب العلمیه.
    27. نووی، محی‌الدین (بی‌تا)، روضة الطالبین، بیروت، دار الکتب العلمیة.
    28. نیشابوری، مسلم (بی‌تا)، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر.
    29. یوبی، محمد سعد (بی‌تا)، شرح کتاب الحج من عمدة الفقه، نرم‌افزار المکتبة الشاملة.