نوع مقاله : نقد و معرفی کتاب
نویسندگان
1 استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مازندران
2 دانشجوی دکتری دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مازندران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
بیان مسأله
حج در معنای اصطلاحی به معنای قصد اماکن مقدس است که سابقۀ تاریخی آن به زمان اقوام سامی میرسد که از آن زمان رایج و جزء شعائر دینی و دارای جایگاه ویژه در ادیان آسمانی بوده است. حج از جمله مهمترین فروع دین اسلام است و به بیان قرآن کریم بکّه در مکّه نخستین خانهای است که برای مردم بنا شده است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِّلْعَالَمِین» (حج : 96)
مقالۀ پیشِرو، موضوع حج از دیدگاه پطروشفسکی، با مطالعۀ موردی کتاب «اسلام در ایران» با هدف نشان دادن زوایایی از نقاط مثبت پطروشفسکی به عنوان پژوهشگر شرقشناس است که به طور همزمان نقطهضعفهایی که در پژوهش وی وجود دارد نیز مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. شناخت و بررسی مبحث «حج» در این کتاب، از دو جهت اهمیت دارد: اول اینکه زمینۀ آشنایی با دیدگاه خاورشناسان ـ که در متن فرهنگ و باور اسلامی پرورش نیافتهاند اما در زمینۀ اعتقادات دینی، کلامی، فرهنگی ایران و اسلام تلاشهایی داشتهاند ـ را برای مخاطبان فراهم میکند و دوم اینکه نوع قضاوتها و نظریهپردازیهای بیروندینی دربارۀ شیعه مشخص شده و این فرصت را فراهم میآورد تا تفاوت نگرشهای بروندینی و دروندینی نسبت به معارف دینی مشخص گردد. ناظر مسؤول کتاب اسلام در ایران، پروفسور و.ای.بلیایف آشنایی خوانندگان با منابع و متون تاریخ اسلام، تطورات تعالیم اسلامی، فقه اسلامی، صوفیگری، مذاهب و مسلکهایی که مردم در بطن اسلام ایجاد کردند به ویژه نهضت تشیع را هدف تالیف این کتاب بیان میکند و به همینمنظور مطالب کتاب را برای دانشجویان دانشکدههای شرقشناسی و علاقهمندان به ادیان مفید میداند. مبنای کتاب، براساس نتایج پژوهشهای اسلامشناسان است و برخی موارد توسط خود پطروشفسکی بلا واسطه از کتابها و منابع و بدون اشاره و تاثیرپذیری از اسلامشناسان پیشین نظیر نولدکه، گلدزیهر، هرشفیلد و ... مطرح و تبیین شده است. به علت کمبود کتابهای درسی و تألیفات با مخاطب عام در زبان روسی، مؤلف به مسائل کلی اسلامشناسی از قبیل ظهور اسلام و قرآن و احادیث و ... پرداخته است (پطروشفسکی، 1363ش، صص11ـ10).
فصل دوم با عنوان «تعالیم و تشریفات دینی اسلامی»، 36 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است. از صفحۀ 87 و با عنوان رکن پنجم اسلام، موضوع حج به قلم پطروشفسکی آغاز میگردد:«رکن پنجم اسلام «حج» است (به عربی حج و به عبری hag) یعنی زیارت شهر مقدس مکه و کعبۀ آن» (پطروشفسکی، 1363ش، ص87).
با تمام تلاش و پژوهشی که نویسنده در دستیابی به اطلاعات دقیق و صحیح دربارۀ حج در اسلام انجام داده است؛ با توجه به اینکه به آیات قرآن دربارۀ حج، نظرات تفسیری و منابع اصیل و روایی دسترسی نداشته است و یا مراجعه ننموده است برداشت کاملا صحیح و کاملی را از حج به عنوان یکی از فروع مهم دین اسلام ارائه نکرده است. نویسندۀ کتاب اسلام در ایران هیچ وابستگی کلامی و مذهبی ندارد و با همین ویژگی وارد تحقیقش شده است. نکته دیگر اینکه، بر اساس آنچه در مقدمه کتاب توسط محمدرضا حکیمی دربارۀ کتابها و منابع مورد استفاده توسط پطروشفسکی اشاره شده است، این موارد خودشان دارای مشکلاتی از قبیل عدم آگاهی از فلسفۀ شرق، عدم تسلط بر زبان عربی و معارف اسلامی، متأثر بودن از تحقیقات داخلی اسلامشناسی غربی بودند، همچنین تفاهمی جوهری نسبت به مسایل مختلف اسلامی نداشتند و بهطور خاص دربارۀ پطروشفسکی، در قسمت یادآوری کتاب اشاره کرده است که مرام و مسلک فکری خاص او موجب شده است که از زاویۀ دید خاصی، به مسایل و جریانهای مذهبی پرداخته باشد (پطروشفسکی، 1363ش، ص6 ـ 5). بنابراین پژوهش حاضر بررسی دیدگاه پطروشفسکی به عنوان یک شرقشناس روسی است که دربارۀ «حج» در کتابش با عنوان «اسلام در ایران» منتشر شده است. ماهیت حج و آن، شرایط زمانی و جغرافیایی حج، شرایط وقوف و جزئیات این عمل عبادی از جمله نکاتی است که در کتاب پطروشفسکی دربارۀ «حج» با اینکه اشاره شده است اما موارد یا کامل مطرح نشده است و یا با اعمال حج عمره یا تشخیص بین واجب یا عدم وجوب اعمال مربوط به حج دچار خلط شده است. باتوجه به اینکه تاکنون مبحث حج از دیدگاه پطروشفسکی بررسی و ارائه نشده است جنبۀ نوآوری تحقیق نمایان میشود.
مختصری دربارۀ پطروشفسکی و کتاب اسلام در ایران
ایلیا پاولویچ پطروشفسکی از مورخان برجستۀ روسی و به نوعی از زمرۀ خاورشناسان است. عنوان رسالۀ دکتری او «تاریخ مناسبات فئودالی در آذربایجان و ارمنستان از قرون 16 تا 19میلادی» است. وی در سالهای جنگ جهانی دوم در دانشکدۀ تاشکند تاریخ کشورهای خاور نزدیک را تدریس نمود؛ همچنین استادی کرسی تاریخ ممالک شرق نزدیک را در دانشکدۀ شرقشناسی دانشگاه لنین برعهده داشت. از عمدهترین تحقیقات وی دربارۀ شناخت و معرّفی ایران میتوان به آثاری همچون اعیان شهری در دولت هلاکوییان، دستگاه اقتصاد فئودالی رشیدالدین فضل اللّه، مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، نهضت سربداران خراسان و اسلام در ایران اشاره کرد. از جمله این آثار کتاب اسلام در ایران اولین بار توسط کریم کشاورز از زبان روسی به فارسی ترجمه شد. کتاب اسلام در ایران، از نوشتههایی است که کمتر نگاه محققان رشتههای علوم قرآن و حدیث به سمت آن معطوف شده است. شاید عنوان و شاید هم محتوای غالب کتاب ـ که نگاه تاریخی و اجتماعی است ـ موجب عدم توجه به این کتاب، بهعنوان یکی از کتابهای مستشرقان در حوزهی قرآن باشد (السباعی محمد السباعی، 2005م، ص29؛ طباطبایی، 1375ش، ص69).
ساختار کتاب پس از ترجمه به ترتیب شامل مقدمۀ مترجم، یادآوری، سرسخن و مقدمه، سیزده فصل با عناوین مجزا از یکدیگر، توضیحات محمدرضا حکیمی، فهرست منابع و مآخذ، فهرست منابع و مآخذ توضیحات و فهرست راهنما است.
نقاط قوّت
مهمترین نقطۀ قوّت مطالب در کتاب «اسلام در ایران» اطلاعات جامع نویسنده است. دربارۀ موضوع حج نیز این قاعده وجود دارد و پطروشفسکی توجه مطلوبی در ارائۀ اطلاعات تاریخی و جغرافیایی دربارۀ حج داشته است؛ هرچند این اطلاعات کافی و در برخی موارد صحیح نمیباشد اما اهتمام او به این امر شایستۀ تقدیر است. او با اشاره به اهمیت خانه کعبه در زمان جاهلیت و سپس باقی ماندن این سنت در اسلام با آیین خاص خودش، تاریخهای مربوط به آغاز و پایان مراسم حج، تشریفات خاص حج شامل سعی صفا و مروه و قربانی اطلاعاتی همه جانبه هم از زمان و مکان این آیین و هم از اعمال آن سخن گفته است.
نکتۀ دیگر اشارهای است که درباره وجوب حج تمتع دارد با وجود اینکه ارجاعات درونمتنی این کتاب هم مانند دیگر آثار مستشرقان ضعیف و تقریبا بدون ارجاع درونمتنی است ولی این احتمال وجود دارد که با روایات در این زمینه برخورد داشته است و این مورد دومین نکتۀ مثبت دربارۀ مطلب حج است. وی در ابتدای مطالبش برای معرفی حج اشاره میکند:«حج لااقل یکبار در مدت زندگی واجب است ولی فقط برای مسلمانانی که قادر به چنین سفر دوری باشند یعنی توانگران و اشخاص مستقل» (پطروشفسکی، 1363ش، ص87). چنین مطلبی دربارۀ حج از روایات قابل برداشت است برای نمونه:
«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیُّ فِی الْمَحَاسِنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله8 قَالَ: مَا کَلَّفَ اللَّهُ الْعِبَادَ إِلَّا مَا یُطِیقُونَ إِنَّمَا کَلَّفَهُمْ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ إِلَى أَنْ قَالَ وَ کَلَّفَهُمْ حَجَّةً وَاحِدَةً وَ هُمْ یُطِیقُونَ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ» و «بِالْإِسْنَادِ الْآتِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا8 کَتَبَ إِلَیْهِ فِیمَا کَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ قَالَ: عِلَّةُ فَرْضِ الْحَجِّ مَرَّةً وَاحِدَةً لِأَنَّ ا للهَ تَعَالَى وَضَعَ الْفَرَائِضَ عَلَى أَدْنَى الْقَوْمِ قُوَّةً فَمِنْ تِلْکَ الْفَرَائِضِ الْحَجُّ الْمَفْرُوضُ وَاحِداً ثُمَّ رَغَّبَ أَهْلَ الْقُوَّةِ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِمْ» (حرّعاملی، 1409ق، ج11، صص 19ـ20).
همچنین در منابع فقهی این مطلب اشاره شده است (رک.هاشمی شاهرودی، 1387ش، ج3، ص225).
البته مولف به روایات و یا منابع فقهی اشارهای نداشته است اما از فحوای کلام و گزارشی که دربارۀ حج ارائه کرده است میتوان این احتمال را داد که به مواردی یا محتوایی مانند این روایات دسترسی داشته است.
نقاط ضعف
از مهمترین نقاط ضعف در آثار مستشرقان؛ سوای از انگیزههای غرضورزانه، عدم دسترسی یا عدم مراجعۀ ایشان به منابع معتبر و اصیل قرآنی، روایی شیعه و اهل سنت است. در خصوص این بخش از کتاب پطروشفسکی نیز این ضعف ساختاری و محتوایی مشهود است و بیشترین ضعف که از لحاظ عدم مراجعه به منابع در این مبحث به چشم میخورد نادیده گرفتن آیات موضوعی حج در قرآن کریم است که این بخش را به شدت ضعیف کرده است. در ادامه به برخی از مهمترین نقاط ضعف این مبحث اشاره میشود. بررسی نقاط ضعف متن «حج» در کتاب «اسلام در ایران» به صورت خطای نقلی، خطای مربوط به آیین حج و خطای تحلیلی مورد توجه قرار داده شد. هر یک از موارد پس از اشاره به دیدگاه پطروشفسکی براساس آیات و عقید اسلامی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است:
الف) خطای نقلی
پطروشفسکی معنای دقیقی از حج چه به لحاظ لغوی و اصطلاحی و چه از نظر دین اسلام و یا حتی از نظر ایرانیان مسلمان ارائه نکرده است. آنچه که به عنوان آغاز سخن و یا شاید معرفی اولیه از حج ارائه میدهد که البته تعریفی ناقص و نارسا است:«رکن پنجم اسلام حج است. یعنی زیارت مکه و کعبه آن. حج لااقل یکبار در مدت زندگی واجب است ولی فقط برای مسلمانانی که قادر به چنین سفر دوری باشند یعنی توانگران و اشخاص مستقل. حج برای فقیران و ناتوانان و زنان و بندگان و به طور اعم برای اشخاص غیر متطیع که نتوانند خویشتن را اداره کنند، واجب نیست ولی با این وصف بسیاری از فقیران و زنان، مراسم حج را برگزار میکنند» (پطروشفسکی، 1363ش، ص87). با نگاه تکمیل و تصحیح دربارۀ این مطلب در کتاب «اسلام در ایران» اگر پرداخته شود، حج عملی عبادی با پیشینهای طولانی است که تنها محدود به زمان ظهور اسلام و از زمان پیامبر اکرم9 هم نمیشود. تاریخ پیدایش مکه و اینکه شکل آیین عبادی به خود گرفته است براساس سنت اسلامی و روایات مربوط به زمان آدم ابوالبشر میشود (صفری فروشانی، 1386، ص13). همچنین آیات قرآن تصریح میکند که ابراهیم و اسماعیل آن را تعمیر کردند: (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ أَمْنًا وَ اتخذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِمَ مُصَلىًّ وَ عَهِدْنَا إِلىَ إِبْرَاهِمَ وَ إِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتىَ لِلطَّائفِینَ وَ الْعَاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ. وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَاذَا بَلَدًا ءَامِنًا وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ ءَامَنَ مِنهُم بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَ مَن کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلىَ عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ.وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم) (بقره : 127ـ 125). روایات معصومین: نیز به قدمت خانۀ کعبه و آیین حج اذعان دارند:«...سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی کعبه برگردند و آن را مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان گردانند» (نهج البلاغه، خطبه192). در تفسیر کشف الاسرار نیز به این مطلب که فرشتگان به استقبال آدم پس از زیارت کعبه رفتند اشاره کرده است (میبدی، 1371ش، ج1، ص358).
پطروشفسکی دربارۀ ماهیت حج از پنج رکن در اسلام صحبت به میان میآورد: «اصل پنج «رکن» ایمان در دوران متقدم اسلامی تکوین یافت این ارکان عبارتند از:
از جمله نقدهایی که به متن «حج» از دیدگاه پطروشفسکی وارد است دربارۀ اعمال واجب و مستحب است و نکتۀ دیگر اینکه حج و عمره را نیز از یکدیگر مجزا توضیح نداده است. پطروشفسکی سلسلهای از اعمال را بدون توجه به اینکه برخی از این موارد جزء اعمال واجب حج نیست در توضیحاتش اشاره میکند:«مراسم زیر، جزء تشریفات زیارت کعبه است: زیارت وادی منی، وقوف عرفات در دوازده میلی مکه (که قاضی مکه در آنجا وعظ میکند 9 ذوالحجه)، دویدن از مزدلفه به منی (هروله یا سعی صفا و مروه) و سنگ افکندن به سوی شیطان در سه جای بین راه و بالاخره قربانی حیوانی در دره منی (شتر، گاو نر، گوسفند یا بز) این قربانی در صبح روز دهم ذوالحجه در درۀ منی بلکه در همهی سرزمینها توسط مسلمانان به عمل میآید. تشریفات نهایی حج عبارت است از هفت بار طواف کعبه و بوسیدن حجرالاسود (مستحب است هفت بار واجب). زان پس مسلمانان به سوی سنگ «مقام ابراهیم» میروند و در آنجا نماز میخوانند و از چاه مقدس زمزم آب مینوشند. بعد از آن نوبت دویدن بین تپههای صفا و مروه میرسد . علی الرسم زیارت کعبه روز 12 ذوالحجه به پایان میپذیرد و زائر به میهن خویش باز میگردد و از آن به بعد لقب محترم «حاجی» را واجد میگردد» (پطروشفسکی، 1363ش، ص88).
از جمله مواردی که پطروشفسکی در همین بخش دچار خلط بین اعمال واجب و مستحب شده است میتوان اشاره کرد:
وجوب انجام عمل قربانی برای تمام مسلمانان در دهم ذیالحجه (حتی مسلمانانی که در محدوده مکه و منی نیستند)؛ درحالی که در اعمال حج؛ قربانی در منی و تنها برای شخصی که به قصد حج تمتع نیت کرده است موضوعیت دارد. و اشاره به وجوب قربانی در اعمال حج تمتع هم در قرآن[3] و هم روایات[4] آمده است (ابن بابویه، 1415ش، ص273؛ مفید، 1413ش، ص418).
وعظ قاضی مکه؛ چنین مطلبی در به عنوان اعمال یا مراحل انجام حج ثبت نشده است.
بوسیدن حجرالاسود؛ ضمن اینکه این مطلب با ابهام بیان شده است یعنی مشخص نیست بوسیدن حجرالاسود مستحب است و هفت مرتبه واجب یا هفتبار مستحب است و بوسیدن حجرالاسود واجب است؟ این نکته هم حایز اهمیت است که باید ترجمه هم مورد بررسی قرار بگیرد. این مطلب که در متن اصلی به قلم پطروشفسکی چطور تبیین شده است و در مسیر ترجمه چه تغییراتی یافته است هم در ایجاد چنین ابهامهایی که در متن این کتاب هم کم نیست بیتاثیر نمیتواند باشد.
نوشیدن از آب زمزم از جمله مواردی است که ممکن است برای هر شخصی که در آن مکان قرار دارد اتفاق بیفتد و چنین نیست که جزو اعمال واجب در انتهای مناسک حج باشد و برای مثال فرد آب زمزم بنوشد و در این مرحله یکی از اعمال جهت حاجی شدن را انجام داده باشد.
دویدن بین صفا و مروه را دوبار و با دو توضیح ذکر میکند: «دویدن از مزدلفه به منی (هروله یا سعی صفا و مروه)» در اینجا به صورت توضیح اضافه در پرانتز اشاره به سعی صفا و مروه شده است. مجدد پس از اشاره به نوشیدن از آب زمزم، دویدن بین تپههای صفا و مروه را ذکر میکند. ابهام در این بخش از متن وجود دارد که آیا دوبار این مرحله باید صورت بگیرد یعنی یکبار قبل از رمی جمره و یکبار به عنوان آخرین مرحله از اعمال حج.
پژوهش حاضر درصدد بیان احکام حج و استخراج اعمال آن به صورت جزئی و از میان منابع و مصادر مربوط به این موضوع نیست، و با توجه به اینکه در صدد بررسی آرای پطروشفسکی در کتاب اسلام در ایران است چنین تبیین میشود که ضروری مینمود مولف با دقت بیشتری در منابع مخصوصا آیات قرآن و روایات مربوط به این موضوع میپرداخت. ضمن این که عنوان کتاب «اسلام در ایران» است میتوان چنین ادعا کرد که مؤلف حتی در حد کلّی که مربوط به آیین اسلام باشد نتوانسته با استفاده از منابع اصلی اسلامی حج را بشناساند و در نتیجه دربارۀ این عقیده در ایران نیز هیچ اشارهای نداشته است. عنوان کتاب چنین منتقل میکند که مخاطب با عقاید مسلمان ایرانی و نحوۀ انجام آیین اسلام در ایران قرار است آشنا بشود اما درواقع چنین مطلبی در متن کتاب و به طور خاص در موضوع حج صورت نپذیرفته است.
ب) خطای مربوط به آیین حج
از جمله مواردی که پطروشفسکی دربارۀ حج گزارش کرده است و گزارشی دقیق و صحیح نیست نحوۀ برگزاری حج و مراحل انجام حج است. او بیان میکند:«علی الرسم زوار هر ناحیه کاروانی تشکیل داده، عزم سفر میکردند تا در تاریخ 7 ذوالحجه وارد مکه شوند و در بین راه سری به مدینه ـ یعنی مرقد پیامبر ـ بزنند و گاه سفری به اورشلیم یا بیت المقدس کرده به زیارت قبة الصخرة که گویند محمد از آنجا به یاری فرشتگان به معراج رفته، میروند» دربارۀ اینکه در اعمال حج زائران به مدینه مراجعت داشته باشند ضرورتی نیست و جزء اعمال واجب حج به شمار نمیآید. ضمن اینکه سفر به بیت المقدس هم در سفر حج و آیین حج موضوعیت ندارد و در اینباره پطروشفسکی دقت نظر و مراجعه به منابع را به کار نگرفته است. به طور کلی مراحل انجام حج به این شرح است:
هیچکدام از این موارد و با این ترتیب در مطالب پطروشفسکی اشاره نشده است.
موارد مبهم در اشارات پطروشفسکی بسیار به چشم میخورد که این احتمال میرود به علت عدم مراجعه به منابع و عدم دسترسی به منابع مکتوب و یا حتی به صورت مشاهده این موارد اتفاق افتاده است. دربارۀ اعمال حج او معنقد است این اعمال پیش از ظهور اسلام و پیامبری حضرت رسول9 وجود داشته است و آنچه الان موجود است نیز مشابه همان اعمال است اما در همین جملات بیان میکند که این اعمال در زمان محمد9 فراموش شده بود: «ولی اکنون ثابت شده است که برخی از تشریفات حج شبیه تشریفات قدیمی اعراب زمان پیش از اسلام و دوران جاهلیت است که معنی بدوی آن در زمان محمد فراموش شده بوده» (پطروشفسکی، 1363ش، ص87)
کعبه و زیارت این منطقه از زمان آدم ابوالبشر موضوعیت داشته است و چنین نیست که با ظهور اسلام بدیع شده باشد و به دنبال معادلی عربی برای آن بوده باشند اما پطروشفسکی چنین تعبیر میکند که با ظهور اسلام معنای جدیدی برای کعبه و در قالب اعمال برای آن مشخص گردید: «از آنجایی که اسلام کعبه و حجر الاسود را حفظ کرد و باقی گذاشت. میبایست تعبیری منطبق با روح اسلام برای آن قائل شود. و بدین طریق کعبهی کهن مبدل به معبد خدای واحد گشت» (پطروشفسکی، 1363ش، ص87). البته پس از این موارد اشاراتی به سرگذشت کعبه و ساختن بنای آن دارد که با گزارشهای پیشین او همخوانی ندارد و همانطور که اشاره شد مطالب مبهم و ناهمگون ناشی از عدم مراجعه به منابع در مطلب وی بسیار مشاهده میشود: «در اسلام کعبه اینگونه معرفی شده که آدم آن را بنا کرده و ابراهیم تجدید بنایش نموده و زان پس بتپرستان آن را اشغال کردند و سرانجام به دست محمد از آن آلودگی پاک شد» (پطروشفسکی، 1363ش، ص88).
استطاعت ، مصدر باب استفعال از ریشه «طوع» است . از نظر لغتپژوهان استطاعت به معنای وجود چیزی است که به سبب آن امکان پذیر میشود و انسان به وسیله چهار امر استطاعت مییابد که خواستههایش را به عنوان فعل پدید آورد :نیرو یا قدرت ویژهای که متعلق به فاعل است، تصور کردن فعل، مادهای که پذیرای تاثیر فعل است و ابزار انجام دادن فعل در صورتی که فعل به ابزار نیازمند باشد (راغب اصفهانی، 1412ق، ص530).
هشام بن حکم براساس سخنان معصومان7 ، بر این باور است که استطاعت دو جنبه دارد؛ یک جنبه آن، توفیقی است که کار مخلوق نیست و این جنبه همراه با فعل است؛ اما جنبه دیگر آن، استطاعتی است که از جهت تندرستی، وسع، توانایی و سلامت اعضا میباشد. این جنبه، پیش از فعل است و خطاب تکلیف کننده نیز به آن تعلّق میگیرد (دائرةالمعارف اسلامی، 1377ش، ج8 ، صص194ـ193). استطاعت در قرآن دو مفهوم دارد یکی در مفهوم توانگری: «...وَ لِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلا...» (آل عمران : 97) و دیگری توانایی باطنی: «فَاتَّقُوا اللهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُم...» (تغابن : 16).
با توجه به این معانی، «مستطیع» کسی خواهد بود که برای انجام کاری قدرت بدنی و امکانات مادی داشته باشد. با توجه به این مطلب که اعمال حج با پیمایش مسافت بسیار طولانی همراه است، چنین مسافرتی، مرکبی هموار و امکاناتی بسیار لازم دارد. از این رو ، تحمّل سختیهای راهپیمایی تا مکّه مکرمه، انجام اعمال و مناسک حج و اسکان چند روزی در شهر مکه، هم قدرت بدنی و فکری میخواهد و هم قدرت مالی (رهبری، 1385ش، ص5). پس استطاعت در مورد سفر حج استطاعتی همه جانبه است و از آنجا که این شرایط برای افراد بسیاری مهیا نیست دعوت خداوند برای انجام این عمل دعوتی عمومی بوده است تا ازسراسر جهان افراد با این شرایط استطاعت برای عمل عبادی در سرزمین مکه جمع بشوند: «وَ أَذِّن فىِ النَّاسِ بِالحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَ عَلىَ کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کل فَجٍّ عَمِیق» (حج : 27). و چون این تکلیف برای همگان میسر نیست خداوند شرایط را که همان استطاعت از همه لحاظ باشد مطرح گردید (هاشمی شاهرودی، 1387ش، ج1، ص457).
پطروشفسکی در این خصوص نیز دچار ابهام شده است و بااینکه تعریف مناسبی از استطاعت ارائه میدهد اما در نهایت دچار کلیگویی میشود و مخاطب را در این خصوص هم روشن نمیکند که در نهایت منظور از استطاعت دربارۀ حج چطور استطاعتی است:«حج لااقل یکبار در مدت زندگی واجب است ولی فقط برای مسلمانانی که قادر به چنین سفر دوری باشند یعنی توانگران و اشخاص مستقل. حج برای فقیران و ناتوانان و زنان و بندگان و به طور اعم برای اشخاص غیر متطیع که نتوانند خویشتن را اداره کنند، واجب نیست ولی با این وصف بسیاری از فقیران و زنان، مراسم حج را برگزار میکنند» (پطروشفسکی، 1363ش، ص87).
از جمله موارد مهم و قابل توجه دربارۀ حج، زمان برگزاری آن است که در ایام مشخص و در شزایط ویژه باید صورت پذیرد. از جمله نواقص مطالب مطرح شده در این کتاب دربارۀ حج عدم گزارش صحیح از زمان برگزاری این آیین است. پطروشفسکی نه تنها این موارد را به دقت ذکر نکرده است بلکه بسیار گذرا از آن عبور کرده است:«حج باید در موقع عید قربان یا «عید الاضحی» صورت گیرد. عید اضحی یکی از دو عید بزرگ اسلامی است.این عید مربوط به داستان بنای حرم کعبه به دست ابراهیم پیامبر بوده است و دادن «حجر الاسود» توسط جبرییل به وی. امکنة مقدسة گوناگون نزدیک مکه(عرفات، چاه زمزم، مزدلفه، منی و غیره) و تشریفات حج با حماسهی مشهور و کهن ابراهیم و فرزند وی اسماعیل پیوسته است» (پطروشفسکی، 1363ش، ص87). عید اضحی یا همان عید قربان از جمله روزهایی است که در بازۀ زمانی حج قرار میگیرد اما چنین نیست که حج در این روز باشد. آنچه در این مطلب ارائه شده است برداشت مخاطب را به این سو میبرد که حج تنها در یک روز و در عیدقربان باید برگزار بشود. مؤلف بدون اینکه توضیح بیشتری دربارۀ اعمال این روز در فلسفۀ حج را بیان کند توضیحی راجع به این عید ارائه میکند و بلافاصله وارد موضوع بعدی میشود که به حجرالاسود و دیگر امکنۀ مقدس در مراسم حج میپردازد.
پطروشفسکی بااینکه حج را رکن اسلام معرفی میکند اما حجم بسیار کمی از مطالب کتابش را به این موضوع اختصاص داده است و گویی تلاش داشته است در فرصتی اندک تمام مطالب دربارۀ حج را بگنجاند و همین موضوع آسیب کار او شده است. از جمله مواردی که دیل این موضوع مطرح است حج تمتع و عمرۀ مفرده است که کاملا از لحاظ زمان و آداب انجام این فریضه تفاوت وجود دارد. برای مقایسۀ این دو مورد پطروشفسکی بسیار گذرا و ناقص عبور کرده است و متاسفانه حقّ مطلب در اینباره ادا نشده است. او به این توضیح اکتفا کرده است که:«به موازات حج بزرگ یک حج کوچک نیز به نام «عمره» ثواب است و آن عبارت است از زیارت مکه در تاریخی غیر از روز اضحی. در حج عمره همان مراسم حج بزرگ ـ به استثنای قربانی ـ برگزار میشود. حج کوچک یا عمره عملی مستحب محسوب میشود ولی مانند زیارت مدینه از لحاظ اجر برابر با حج بزرگ محسوب نمیگردد» (پطروشفسکی، 1363ش، ص89).
مطلبی که وی درخصوص حج و عمره ذکر میکند علاوه بر اینکه کامل نیست، دارای ابهام است. نکته اول اینکه مکه مورد زیارت زائر قرار نمیگیرد و کعبه است که به عنوان مکان مقدّس مورد زیارت با اعمال خاص خودش واقع میگردد و نکتۀ دوم اینکه این زیارت در روز عید قربان نیست بلکه عید قربان و اعمال وارد در آن روز جزئی از اعمال حج و در محدودۀ تاریخ برگزاری حج میباشد. مشاهده میشود که اگرچه در نگاه اول اطلاعات پطروشفسکی دربارۀ موضوعات مطرح در اسلام کامل به نظر میرسد و توانسته است دربارۀ تمام این جزئیات دست به قلم ببرد اما به دقت و حساسیت در این خصوص عمل نکرده است.
در پایانِ مطلبی که در مقایسۀ این دو حج اشاره میکند زیارت مدینه را مطرح کرده است که همان اشکال قبلی دربارۀ زیارت مکه به آن وارد است. در عُرف اسلام و اسلام در ایران دربارۀ اماکن مقدسه چنین الفاظی به کار گرفته نمیشود مثلا زیارت مشهد یا زیارت کربلا در عرف استفاده نمیشود بلکه آن حرم یا مکان مقدس مدّ نظر است. حتی اگر این موضوع نادیده گرفته شود منظور مؤلف از این بخش از مطالب مشخص نیست که اجر عمره را با اجر زیارت مدینه یا همان زیارت مزار پیامبر9 برابر نمیداند. این نابرابری اولا از چه جهت است و دوم اینکه از چه منبع یا منابعی چنین مطلبی را نقل کرده است در این قسمت مشخص نشده است.
ج) خطای تحلیلی
یکی از نقاط ضعف پطروشفسکی در ارائه مطالبش مربوط به خطاهای تحلیلی میشود. برای مثال معتقد است در زمان عید قربان جز مسلمانان حق شرکت در این عید و سفر و اقامت به مکه و مدینه را نداشتهاند و در آن زمان این مکانها انحصاریِ وجود مسلمانان است:«عید قربان در روز دهم از ماه دوازدهم مسلمانان یعنی ذوالحجة برگزار میشود. فقط مسلمانان حق داشتند در این عید شرکت کنند و حتی سفر و اقامت در مکه و مدینه نیز از حقوق انحصاری آنان بوده است» (پطروشفسکی، 1363ش، ص88). ممکن است این مطلب تاحدی درست باشد ولی کامل نیست.
نکتۀ اوّل اینکه سفر به مکه و مدینه و اقامت در آنها مختص مسلمانان نیست و به عنوان شهرهایی از کشور عربستان ممکن است حتی در موسم حج هم مراجعه کنندگانی چه با اهداف سیاسی یا سیاحتی و تحقیقاتی داشته باشد. از طرف دیگر خود شهر مکه و همینطور مدینه در مراسم و اعمال حج مطرح نیستند جز محدودۀ حرم و برخی از اماکن مانند عرفات و مزدلفه و.. که محدود است و تمام مکه و مدینه را شامل نمیشود. در نتیجه ممکن است خود اعمال حج مربوط به مسلمانان و آیین اسلام باشد اما اینطور نیست که در انحصار آنان بوده باشد. البته توجه به این نکته جالب توجه است که برای مدتی ورود غیرمسلمانان به آن منطقه ممنوع بوده است ولی باید به موقتی بودن این شرایط اشاره بشود. همچنین با توجه به اینکه کتاب ترجمه و تصحیح شده است بهتر مینمود این موارد به عنان توضیحات اضافه و تعلیق بر کتاب اشاره بشود.
نتیجهگیری
در این پژوهش سعی شد دیدگاه ایلیا پاولویچ پطروشفسکی شرقشناس روسی در بارۀ «حج» مورد بررسی قرار بگیرد. با توجه به اینکه تمرکز بر کتاب وی با عنوان «اسلام در ایران» بود مباحث مطرح شده در این مقاله نیز مشرف به آرای پطروشفسکی در این کتاب است. آرای وی دربارۀ حج براساس آنچه در این کتاب مطرح کرده است ارائه، دستهبندی و سپس بررسی شد. پطروشفسکی به عنوان یک مستشرق اطلاعات خوب و دقیقی دربارۀ مباحث مربوط به اسلام و به طور خاص حج دارد اما به معنای واقعی و پس از بررسی آرای او دقت این اطلاعات کافی نیست. به رغم بهرهگیری از شواهد تاریخی برای بیان مباحث به دلیل عدم ارجاع به ادله قرآنی و روایی و همچنین منابع اولیه این مبحث ناقص و در مواردی اشتباه ارائه شده است. از جمله مهمترین نقدهای وارد بر این بخش در کتاب وی عدم ارجاع به آیات قرآن با موضوع حج است. هیچگونه توجه یا ارجاع به آیات حج و تبیینهای تفسیری آن در این مبحث به چشم نمیخورد. همچنین مباحث مربوط به مناسک حج و عمره، واجب و مستحب خلط شده است. با توجه به اینکه کتاب ترجمه و تصحیح شده است اما مواردی که نیاز به توضیحات و رفع ابهام دارد به صورت کامل صورت نپذیرفته و انتظار میرود مواردی که به صورت پژوهشهای تکمیلی صورت میپذیرد در متن کتاب و ارائۀ آن مورد استفاده قرار گیرد.
[1]. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عِیسَى بْنِ السَّرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ ا لله7 حَدِّثْنِی عَمَّا بُنِیَتْ عَلَیْهِ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ إِذَا أَنَا أَخَذْتُ بِهَا زَکَى عَمَلِی وَ لَمْ یَضُرَّنِی جَهْلُ مَا جَهِلْتُ بَعْدَهُ ... (کافی، ج2، ص21) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ8 قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ وَلَایَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ7 (امالی، ص268)
[2]. ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَ الدَّعَائِمَ لِلْإِسْلَامِ أَرْکَاناً وَ الشَّرَائِعَ لِلْإِیمَانِ بُرْهَاناً (وقعه صفین، ص31)؛ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ الله عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ الله7 لِأَیِّ عِلَّةٍ یُکَبَّرُ عَلَى الْمَیِّتِ خَمْسُ تَکْبِیرَاتٍ وَ یُکَبِّرُ مُخَالِفُونَا بِأَرْبَعِ تَکْبِیرَاتٍ قَالَ لِأَنَّ الدَّعَائِمَ الَّتِی بُنِیَ عَلَیْهَا الْإِسْلَامُ خَمْسٌ الصَّلَاةُ وَ الزَّکَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ... (علل الشرایع، ج1، ص303)
[3] . فَمَن تمتَّع بالعُمرةِ إلی الحَجِّ فما استَیسَرَ مِنَ الهَدی (بقره : 196)
[4]. ثُمَّ امْضِ إلی منی... ثمَّ اشترِ هدیکَ... (المقنع : ص273) فإذا طَلَتِ الشَّمّ فَلیفضِ مِنها إلی مِنی... ثمَّ یشتری هدیه (المقنعه، ص418)
قرآن کریم
نهجالبلاغه