نوع مقاله : فقه حج
نویسنده
مدیر گروه رشته مدیریت حج و زیارت / مرکز آموزش علمی کاربردی حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
اوّلین وظیفة واجب در وضو که در آیة 6 سورة مائده نیز آمده، شستن صورت است:
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْن) (مائده : 6)
«ای کسانی که ایمان آوردید، هرگاه ارادة نماز کردید [وضوساخته] پس صورتها و دستهای خویش را با مرفق بشویید و سر و پاهایتان را تا برآمدگی مسح کنید.»
در مورد اصل وظیفه که شستن صورت در وضو است، میان شیعه و سنی اختلاف نظر وجود ندارد و همة فِرق اسلامی بر این موضوع اتفاق نظر دارند امّا آنچه بین فقهای فرق اسلامی اختلاف است دربارة کیفیت و محدودة شستن صورت در وضو است که در این باره از دیدگاه فریقین موضوعاتی را مطرح خواهیم کرد.
محدودة شستن صورت در وضو، از نگاه امامیه
فقهای امامیه محدودة واجب شستن صورت را از ناحیة طول، از محل رویش موی سر تا پایین چانه دانسته و از ناحیه عرْض، محدودهای را واجب میشمارندکه بین انگشت ابهام و شست قرار میگیرد:
«محدودة واجب در وضو پیرامون شستن صورت از رویشگاه موی سر است تا پایین چانه، از ناحیة طول و آنچه بین انگشت شست و میانی قرار می گیرد، از ناحیة عرض.»[1]
فقهای امامیه نیز بر این فتوا و نظریهاند و مخالفی در این باب وجود ندارد. امام خمینی1 می فرمایند:
«واجب در وضو شستن صورت است... و مقصود از صورت آن است که از جهت طول بین رویشگاه موی سر و پایین چانه قرار میگیرد و از جهت عرض آنچه بین انگشت میانی و انگشت شصت قرار میگیرد که این وجوب برای کسی که اعضای متناسب دارد (یعنی دست و صورت او متعادل و از نظر آفرینش طبیعی و بزرگتر و یا کوچکتر نباشد) ثابت است و کسی که اینگونه نیست وظیفة مکلّف مستوی الأعضا را انجام میدهد.
امّا آنچه از این محدوده خارج است، غسل و شستن آن واجب نیست.
بله، از باب مقدمة علمی (یقین به ساقط شدن تکلیف از گردن مکلّف و حصول برائت ذمّه) واجب است مقداری از آنچه خارج از این محدوده است نیز شسته شود تا یقین به شستن تمام حدّ واجب حاصل گردد.[2]
از لابلای آنچه گذشت، میتوان نظرات فقهی علمای امامیه را دریافت که به طورکلی پیرامون این محدوده اتفاق نظر دارند.
استدلال امامیه بر محدودۀ واجب
دو دلیل امامیه در محدودة واجبِ صورت در وضو:
1. سیرة اهل بیت:
سیره و روش اهل بیت: در روایات بیانیه، محدودة واجبِ صورت را همان حدّ و اندازهای دانستهاند که پیشتر اشاره شد:
«قَالَ زُرَارَةُ بْنُ أَعْیَنَ لِأَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ(علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَنْ حَدِّ الْوَجْهِ الَّذِی یَنْبَغِی أَنْ یُوَضَّأَ الَّذِی قَالَ اللهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ فَقَالَ: الْوَجْهُ الَّذِی قَالَ اللهُ وَ أَمَرَ اللهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِغَسْلِهِ الَّذِی لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَزِیدَ عَلَیْهِ وَ لَا یَنْقُصَ مِنْهُ إِنْ زَادَ عَلَیْهِ لَمْ یُؤْجَرْ وَ إِنْ نَقَصَ مِنْهُ أَثِمَ مَا دَارَتْ عَلَیْهِ الْوُسْطَى وَ الْإِبْهَامُ مِنْ قُصَاصِ شَعْرِ الرَّأْسِ إِلَى الذَّقَنِ وَ مَا جَرَتْ عَلَیْهِ الْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِیراً فَهُوَ مِنَ الْوَجْهِ وَ مَا سِوَى ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ الْوَجْهِ فَقَالَ لَهُ الصُّدْغُ مِنَ الْوَجْهِ فَقَالَ لَا...». (شیخ صدوق، بیتا، ج1، ص44، ح88)
«زراره میگوید: از امام باقر(علیه السلام) در مورد محدودة صورت که خداوند متعال شستن آن را در وضو واجب کرده، پرسیدم. حضرت فرمودند: خداوند آن را بیان فرموده و دستور به شستنش داده است و شایسته [جایز] نیست کسی بر آن بیفزاید یا از آن بکاهد؛ چرا که اگر بر آن بیافزاید پاداشی نخواهد داشت و اگر از آن بکاهد گنهکار است.
آنچه میان انگشت میانی و ابهام قرار گرفته و از رویشگاه مو تا پایین چانه ادامه دارد و آنچه آن دو انگشت در حال دایرهای، آن را در برمیگیرد (وجه است) و شستن آن واجب و سوای آن، جزو وجه و صورت حساب نمیشود.
زراره از امام(علیه السلام) میپرسد: آیا صُدغ (= دو رگ پایین بنا گوش) جزو صورت است؟ حضرت میفرمایند: خیر...» (بستانی/ رضا مهیار، 1375ش. ص84)
2. اجماع فقها
دلیل دیگر امامیه در محدودة واجبِ صورت، اجماع فقها است که شیخ طوسی چنین اجماعی را نقل کرده، میگوید: فقها دربارة این موضوع هیچ اختلاف نظری نداشته و همه بر این مطلب توافق دارند، (طوسی، اوّل، قم، 1407ق./ ج1، ص76).
علاوه براین، با توجه به معنای وجه و صورت، میتوان گفت که حد ثابت شده، همان محدودهای است گفته شد و اگر بنا باشد افزون بر این محدوده را قائل شویم، نیازمند دلیل دیگری هستیم که آن را اثبات کند.
چگونگیِ شستن صورت نزد امامیه
امامیه بر این عقیدهاند که شستن صورت باید از بالا به پایین باشد و غیر از این مجزی نبوده و جایز نیست:
مسأله: «امامیه براین عقیدهاند که واجب است صورت را از بالا شسته و عکس این موضوع جایز نیست.»[3]
هر چند برخی از فقها در این باره فتوای صریح نداده و گفتهاندکه وظیفه در آن نیز عمل بر طبق احتیاط واجب است، اما فتوایی که نوع شستن را، هرگونه که باشد، مجاز بداند؛ حتی از پایین به بالا ! وجود ندارد. ایشان همچنین فرمودهاند:
مسأله: «بنابر احتیاط واجب باید شستن صورت از بالا صورت گیرد و بنابر احتیاط جایز نیست که برعکس این فعل انجام شود.»[4]
ظاهراً مستند امامیه بر این وجوب، همان وضو به شیوة اهلبیت: میباشد، (شیخ صدوق، دوّم، بیتا، ج1، ص40، ح84).
کیفیت شستن صورت نزد امامّیه
پس از فراغت از بحث در مورد «محدودة واجب در شستن صورت» و همچنین روش این شستن، این پرسش مطرح است که این شستن چگونه باید باشد؟ و در اعضای موجود در وجه، چه مقدار از آنها باید شسته شود؟ و یا مکلّفی که به عنوان مثال دارای محاسن است، وضوی او به چه شکل مجزی است و عمل واجبش چیست؟
میان فریقین در پاسخ به این پرسشها اختلاف نظر وجود دارد که در این مجال نظر امامیه را در مورد این فروعِ فقهی بیان میکنیم:
الف) شستن باطن و یا به تعبیر دیگر، داخل اعضایی که در صورت وجود دارد؛ همچون چشمان، دماغ و... واجب نیست؛ «شستن چیزی از باطن اعضایی مثل چشم و دماغ آنچه از لبان هنگام بسته بودن ظاهر است واجب نیست.»[5]
هرچند توجه به این مسأله ضروری است که همانند بحثهای گذشته از باب مقدمّة علمی باید مقداری در شستن این اعضا دقت شود.
ب) رساندن آب به آنچه محاسن (ریش، موی صورت) آن را پوشانده واجب نیست؛ «رساندن آب به آنچه موی صورت آن را پوشانده واجب نبوده و ریخته شدن و جاری شدن آب بر روی موی صورت مجزی و مکفیست.»[6]
در روایتی که زراره از امام باقر(علیه السلام) نقل میکند به این «عـدم وجوب» تصریح شده است؛
«... قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیْتَ مَا أَحَاطَ بِهِ الشَّعْرُ؟ فَقَالَ: کُلُّ مَا أَحَاطَ بِهِ مِنَ الشَّعْرِ فَلَیْسَ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ یَطْلُبُوهُ وَ لَا یَبْحَثُوا عَنْهُ وَ لَکِنْ یُجْرَى عَلَیْهِ الْمَاءُ».
«از امام(علیه السلام) دربارة قسمتهایی از صورت که مو آنها را پوشانده است، سؤال شد که حضرت فرمودند: هر آنچه مو آن را پوشانده است نیازی به درخواست رسیدن آب به آن وجود ندارد و آب بر آن (مو) جاری میشود. (شیخ صدوق، دوّم، بیتا، ج1، ص44).
ج) آن مقدار از موی محاسن که در جهت طول و عرض صورت رها شده، نیازی به شستن در محدودة واجب صورت ندارد؛ چرا که آنچه واجب است خود صورت است نه محاسن و ریشی که رها شده؛ چرا که نام وجه (= صورت) نیز بر آن اطلاق نمی شود، علاوه بر این، شستن آن نیاز به دلیل دیگری داشته و برائت ذمّة مکلّف آن را نمی طلبد. (طوسی، اوّل، قم، 1407ق./ج1، ص77)
براین اساس، آنچه جزو وجه قرار گیرد، شستنش واجب است: امام خمینی1 می فرمایند:
«آنچه از محاسن رها شده، واجب نیست شسته شود امّا آنچه از آن، در محدودة صورت قرار دارد واجب است شسته شود و آنچه واجب است همان شستن ظاهر است و تفاوتی در کمی و یا زیادی محاسن وجود ندارد، در جایی که در برگیری محاسن بر پوست صدق کند هر چند در جایی که محاسن کم باشد تخلیل (= رساندن آب به پوست) موافق با احتیاط است.»[7]
د) رساندن آب وضو در صورت، به ریشة موهای صورت، واجب نیست؛ مثل موهای ابروان، مژگان، سبیل و تارهای مویی که میان لب پایین و چانه است نیازی به رساندن آب به ریشه های آن ها نیست و صرف رها شدن و رسیدن آب به آنها کفایت می کند. (طوسی، اوّل، قم، 1407ق./ج1، ص78)
آنچه بیان شد تمام گفتار پیرامون دیدگاه امامیه دربارة محدوده، روش و کیفیت شستن صورت در وضو بود. حال به دیدگاه عامّه در این باره خواهیم پرداخت.
محدودة شستن صورت در وضو، از نگاه اهل سنت
اهل سنت دربارة محدودة صورت در وضو، نظریة واحدی ندارند و هر یک از مذاهب چهارگانه، نظریة جداگانهای دادهاند:
حنفیها
محدودة واجب صورت را از رویشگاه موی سر تا پایین چانه میدانند وگوشها را هم جزو محدودة صورت میشمارند و در استدلال بر این گفتار گفتهاند: وجه را از آن جهت به این نام خواندهاند که هرگاه کسی به انسان مینگرد، با آن مواجه و مقابل میشود. (سرخسی، 1414ق./ ج1، ص10).
مالکیها
محدودة واجب را، همانند فرَق دیگر دانسته، با این تفاوت که عذار سفیدی که بین گوشها و محاسن وجود دارد را جزو محدودة واجب نمیدانند و آن را خارج از محدودة واجب شمردهاند. (ابن رشد، خالد عطار، 1415، اوّل/ ج1، ص12).
حنبلیها
محدودة واجب را همانند بقیه فرق دانسته و به خلاف مالکیة، عذار را،که تعریف آن گذشت، داخل در محدودة واجب میدانند (ابن قدامه، تحقیق: جماعة من العلماء، بیتا، ج1، ص200).
شافعیها
محدودة واجب از دیدگاه شافعیها، همانند بقیه فرقههای عامّه می باشد. (شافعی، بیتا، بیجا، ج1، ص25)
روش شستن صورت نزد عامّه
پیشتر گفته شدکه فقه شیعه، شستن صورت از بالا به پایین را واجب و یا احتیاط واجب شمرده است امّا در بین فرق عامّه اینگونه نبوده و شستن به هر صورت که انجام شود، صحیح است، هر چند گفته شده، شروع از بالا اولویّت دارد. (مغنیه، دهم، 1421ق./ ج1، ص35)
چگونگی شستن صورت نزد عامه
محدودة واجب غَسْل وجه و همچنین روش این غَسْل از دیدگاه عامّه را دانستیم، اکنون مطالبی را که در کیفیت این شستشو، پرسشها و فروع مطرح است، و در این مسأله، میان عامّه اختلاف نظرهایی وجود دارد، در قالب فروع فقهی میآوریم:
الف) شستن باطن و داخل اعضای صورت واجب نیست؛ به عنوان نمونه، عقیدة حنفیها چنین است: «در شستن صورت، داخل کردن آن در چشمان شرط نیست؛ چرا که چشم پی و چربیست و آب را نمی پذیرد و همچنین در این کار احراج برای متوّضی وجود دارد.» (سرخسی، 1414ق./ ج1، ص35)»
ب) در رساندن آب به آنچه محاسن (ریش و موی صورت) آن را پوشانده، میان عامّه اختلاف نظر وجود دارد؛ عدهای از ایشان همانند امامیه جاری شدن آب را برروی محاسن کافی میدانند. (ابن رشد، خالد عطار، 1415، اوّل/ ج1، ص10)
حنفیها دو قول را نقل کرده اند: 1. لازم است مکلّف آب را بر محـاسن جاری کند. 2. لازم است بر یک چهارم از محاسن آب را جاری کند. (سرخسی،1414ق./ ج1، ص80)
ج) آن مقدار از موی محاسن که در جهت طول و عرض رها شدهاست، نیازی به شستن ندارد. شافعیها در یکی از دو قول خود این حکم را بیان کرده و با امامیه در این نظر موافق است. (خطیب شربینی، 1377ق./ج1، 52).
و حنفیها نیز در این قول با شافعیها و امامیها همراهی میکنند. (سرخسی، 1414ق. /ج1، ص6).
د)رساندن آب وضو به ریشة موهای موجود در صورت واجب نیست؛ همانند موهای ابروان، مژگان، سبیل و...
امّا شافعیها این عمل را واجب میدانند. (کاشانی، اوّل.1327ق./ج1، ص3).
نگاهی به آداب وضو نزد فریقین
از آنجا که وضو یکی از با فضیلتترین اعمال و مقدمه برای برخی اعمال عبادی است که خداوند متعال بدون آن، اذن ورود به آن اعمال عبادی را نداده است. به یقین علاوه بر واجبات، دارای مستحبات و آدابی خواهد بود که مکلف در صورت اتیان آنها از اجر و پاداشی مضاعف بهره خواهد برد و افزون بر آن، هنگامیکه مکلّف وضو میسازد، اگر حضور قلب بیشتری داشته باشد و مستحبات را رعایت کند میتواند در عمل واجب بعد از وضو؛ اعم از، نماز، طواف و... که نیاز به تحصیل این مقدمة واجب دارد، به توجه بیشتر و حضور قلب بالاتری دست یابد؛ چه آنکه یکی از راههای دستیابی به توجه و حضور قلبِ بیشتر در نماز، التفات و آگاهی هنگام انجام وضو است.
با توجه به تأکید و سفارش در مورد مستحبات و آداب وضو نزد فریقین، در استحباب برخی افعال اتفاق نظر و در برخی دیگر در شدت و ضعف و وجوب و یا استحباب آنها اختلاف دیدگاه وجود دارد که در زیر به این موضوع خواهیم پرداخت.
تعریف فریقین از: مستحب، مندوب، سنت و...
قبل از ورود به اصل موضوع، توجه به این نکته ضروری است که آیا میان تعریف و معنای مستحب، مندوب، مسنون و... تفاوتی وجود دارد یا خیر؟
پاسخ این است که میان دیدگاههای مذاهب مختلف عامّه و امامیه در این باره اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی بر این باورند که همة این عبارات به یک معنی است و ترادف کلمات موجب تفاوت معنا و مصادیق نخواهد بود و مقصود از همة آن ها (مندوب، مستحب و...) عملی است که فاعلِ آن مثاب و تارکِ آن غیر معاقب است و امّا گروه دیگر تفاوتهایی در معنا قائل شدهاند:
شافعیه
پیروان این مذهب گفتهاند: سنّت، مندوب، مستحّب و... الفاظ مترادفاند که همه یک معنا را می رسانند، بدین مقصود که آن چیزی است که از مکلّف خواسته شده، اگر به آن عمل مباشرت ورزید پاداش خواهد داشت و اگر ترک کرد عقاب نمی شود. (جزیری، اوّل، 1419ق./ ج1، ص143).
مالکیه
پیروان این مذهب میگویند: سنّت آن است که شارع آن را درخواست کرده و نسبت به آن اهتمام ورزیده است، امّا وجوبی برآن مترتب نشده و امّا مندوب آن است که شارع آن را درخواست کرده، لیکن تأکیدی بر آن نداشته است.
حنفیه
پیروان مذهب حنفیه میگویند: سنّت به دو دسته تقسیم می شود: سنّت موکدة که در نزد ایشان همان معنای واجب را میدهد؛ چرا که ایشان در معنای واجب و فرض نیز تفاوت قائل شده و واجب را یک مرحله پایینتر از فرض میدانند؛ چرا که وجوبش با دلیلی متقن نبوده بلکه با شبهة وجوب صورت گرفته است.
و سنّت غیر موکدة همان مندوب و مستحب میباشد.
حنابله
این گروه معتقدند تمامی الفاظ؛ مانند مندوب، مستحب و سنّت الفاظی هستند مترادف که حامل معنای واحدند، با این تفاوت که سنّت به موکده و غیر موکده تقسیم میشود و کسی که سنّت مؤکد را ترک کند، مکروه انجام داده است.
امامیه
پیروان مذهب اهل بیت: می گویند: تفاوتی میان این اصطلاحات وجود نداشته و همه به معنای واحد و آن هم تحصیل ثواب در صورت انجام میباشد، بلکه در نزد امامیه نیز مستحب به مؤکد و غیر مؤکد تقسیم میشود. (جزیری، اوّل، 1419ق./ ج1، ص144).
با توجه به آنچه گذشت و روشن شدن معنای اصطلاحات رایج در این باب، به شرح دیدگاه فریقین در این باره میپردازیم:
آداب وضو از دیدگاه امامیه
بنابر آنچه بیان شد امامیه تفاوتی میان مستحب و مندوب و سنن قائل نشده و همه را در یک جریان میدانند، امّا برای آداب وضو در کتب فقها موضوعاتی با عنوان آداب وضو بیان شده است.
آداب وضو
1. قراردادن ظرف وضو در جانب راست
2. برداشتن آب با دست راست
3. ریختن آب روی دست چپ (طوسی، [بینا، بیتا] قم، ص39).
مستحبات وضو
مستحبات وضو را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) مستحباتی که قبل از آغاز وضو انجام میشود و آنها عبارتاند از:
1. مسواک زدن که تأکید بسیاری بر آن شده است،
2. رو به قبله بودن متوّضی در حال وضو، (مغنیه، 1421ق./ ج1، ص40)
3. تسمیه؛ بدین معنا که نام خداوند را بر زبان جاری کند،
4. شستن دستان تا مچ؛ یک مرتبه اگر از خواب بیدار شده و یا استنجای از بول داشته است و دو مرتبه اگر استنجای غایط بوده است.
مضمضه؛ بدین معنا که آب را داخل دهان بچرخاند و خارج کند که مستحب است این عمل سه مرتبه انجام گیرد.
5 . استنشاق؛ بدین معنا که آب را داخل بینی کرده و خارج کند که مستحب است سه مرتبه انجام گیرد.
6 . شستشوهای مستحب را همانند شستشو های واجب با همان روش و کیفیت انجام دهد.
7. خواندن دعاهای مأثور هنگام تسمیه، مضمضه، استنشاق و افعال واجب وضو (طوسی، الجمل و العقود فی العبادات، بینا، بیتا، ص40).
ب) مستحباتی که مقارن اتیان واجبات وضو انجام می شود که عبارتاند از:
1. شستن صورت و دستها دو مرتبه.
2. مسح قسمت جلوی سر، به اندازة سر انگشت بسته.
3. مسح پاها با کف دستان از سر انگشتان تا برآمدگی روی پاها.
4. مردها هنگام شستن دستها آب را از پشت آرنجها ریخته و خانمها آب را از جلوی آرنجها بریزند. (طوسی، الجمل و العقود فی العبادات، بینا، بیتا، ص41).
5 . آب مقدار وضو یک مد باشد نه بیشتر؛ چراکه زاید بر این اسراف و نشانة وسواس خواهد بود و مقصود از مدّ نزدیک به سه چهارم کیلو میباشد. (نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، هفتم بیتا، ج2، ص341)
آداب وضو از دیدگاه عامه
با توجّه به آنچه در تعریف و تعیین مصداق مستحب، مندوب، سنّت و... در فقه مذاهب اربعة عامّة گذشت و از آنجا که بعضاً بین این الفاظ و معانی آنها اشتراک نظر داشته و برخی دیگر معانی آنها را متفاوت میدانستند وظیفة مکلّف را نسبت به برخی از آنها متفاوت، لاجرم باید به دیدگاه هر چهار مذهب پیرامون این مستحبات و سنن اشاره شود:
حنفیها
ایشان میان سنن و مستحبات، تفاوت قائل شده و سنن را به دو دستة مؤکده و غیر مؤکده تقسیم کردند که سنن مؤکده در نزد ایشان واجب و یک مرحله پایینتر از فرض قرار داشتد، سنن مؤکده (واجب و لازم) به شرح زیر می باشد:
1. تسمیه؛ جاری ساختن نام باری تعالی که قبل از آغاز وضو لازم است.
2. شستن دستها تا مچ دست.
3. مضمضه و استنشاق که در نزد حنفیه سنّت مؤکد است و ترک کردن آن گناه.
4. تخلیل؛ بدین معنا که هنگام وضو بعضی از انگشتان را داخل بعض دیگر کرده و از رسیدن آب اطمینان حاصل نماید.
5 . شستن سه بارة اعضای وضو.
6 . مسح تمام سر.
7. نیت؛ بدین معنا که غایت وضو را معین نماید، هرچند برخی از حنفیه آن را جزو مستحبات دانستهاند.
8 . ترتیب؛ یعنی افعال وضو را طبق ترتیب آیة شریفة وضو انجام دهد.
9. فوریت در انجام افعال وضو، که همان موالات مصطلح است.
10. مسواک زدن قبل از وضو. (جزیری، اوّل، 1419ق./ ج1، ص147؛ ابن رشد، خالد عطار، 1415، اوّل/ ج1، ص9)
و امّا برخی از سنّت غیر مؤکده در نزد حنفیه که همان مستحبات، مندوبات، آداب وضو و... میباشد بدین شرح است:
1. نشستن در مکان بلند به هنگام وضو، بدین جهت که ترشحات آب استفاده شده به متوّضی اصابت نکند.
2. تکرار شهادتین هنگام شستن یا مسح هر عضو وضو.
3. با آبی که با نور خورشید گرم شده است وضو نسازد.
4. آب مضمضمه و استنشاق را در ظرفی که آب وضو در آن است نریزد.
5 . جابهجا کردن انگشتری که در انگشت است و آب به زیر آن میرسد و اگر آب به زیر آن نمیرسد جابهجا کردن آن واجب است.
6 . با دست راست برای مضمضه و استنشاق آب بردارد و... (جزیری، اوّل، 1419ق./ ج1، ص154).
مالکیها
با توجه به تعریفیکه ایشان از سنّت ارائه کرده و سنّت را به دو قسمت مؤکده؛ به این معنا که بر آن تأکید و سفارش بسیار شده و شارع آن را از مکلّف درخواست کرده، هرچند مکلّف در صورت عدم اتیان معاقب نخواهد بود و چنانچه اتیان کرد اجر و پاداش خواهد داشت، برخی از این گروه عبارتاند از:
1. شستن دستها تا مچ قبل از وضو
2. مضمضمه
3. استنشاق
4. استنثار؛ بدین معنا که با نَفس و انگشتان دست آب و مخاطهای بینی را خارج کند.
5 . مسح گوشها، داخل و خارجشان.
6 . استفاده از آب جدید برای گوشها.
7. ترتیب بین اعضای وضو.
8 . مسح سر، اگر از مسح اوّل در دستانش رطوبتی باقی مانده است.
9. جابهجا کردن انگشتری که در دست دارد، اگر یقین دارد آب به آن میرسد. (جزیری، اوّل، 1419ق./ ج1، ص148).
و امّا برخی از سننی که مالکیها آن را مؤکد ندانسته و تحت عناوینی همچون فضایل و آداب بیان کردهاند:
1. وضو گرفتن در مکان پاک و طاهر.
2. تقدیم جانب ایمن (راست) بر ایسر (چپ).
3. قراردادن ظرفی در باز، در سمت راست که بتواند به راحتی از آن آب بردارد.
4. شروع از ابتدای عرفی اعضا، مثل بالای صورت و جلوی سر و...
5 . مسواک زدن قبل از وضو و... (جزیری، اوّل، 1419ق./ ج1، ص148).
حنبلیها
با توجّه به تعریفی که این گروه از مستحب، سنّت، مندوب و... ارائه کرده و فرقی میان آنها قائل نشدهاند، برخی از مستحبات وضو در نظر ایشان عبارتاند از:
1. استقبال قبله.
2. مسواک هنگام مضمضه.
3. شستن دستها، سه مرتبه قبل از وضو.
4. تقدیم مضمضه و استنشاق بر صورت.
5 . انجام دادن مضمضه و استنشاق با شدّت بسیار، مگر در مورد روزه دار.
6 . استفادة بسیار از آب برای صورت؛ چرا که مو در آن وجود دارد.
7. رساندن آب به پوست برای کسی که ریش بسیار دارد.
8 . دوبار شستن اعضای وضو و... (ابن حزم، تحقیق: لجنة احیاء التراث العربی، بیتا، ج2، ص50)
شافعیها
ایشان نیز تفاوتی میان معنای سنّت، مستحب، مندوب، فضیلت و... ندانسته و مستحبات وضو در نزد ایشان زیاد است که به برخی از آن ها اشاره میشود:
استعاذه، گفتن: «أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ».
1. تسمیه؛ گفتن: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ».
2. نیت انجام مستحبات وضو در قلب هنگام تسمیه.
3. شستن دستها.
4. مضمحنه و استنشاق.
5 . خواندن دعاهای وارده، هنگام افعال وضو و... (جزیری، اوّل، 1419ق./ ج1، ص149).
با توّجه به آنچه گذشت مستحبات و آداب وضو در نزد فِرق عامّه واضح گردید.
[1]. «حد الوجه الذی یجب غسله: فحده عندنا من قصاص شعر الرأس إلى محادر شعر الذقن طولاً، وما دخل بین الابهام والوسطى عرضاً». (راوندی، قطب الدین، فقه القرآن، قم، 1405ق. /ج1، ص34).
[2]. «و المراد بالوجه، ما بین قصاص الشعر و طرف الذقن طولاً و ما دارت علیه الإبهام و الوسطى من متناسب الأعضاء عرضاً، و غیره یرجع إلیه، فما خرج عن ذلک لا یجب غسله، نعم یجب غسل شیء مما خرج عن الحدّ المذکور مقدمةً لتحصیل الیقین بغسل تمام ما اشتمل علیه الحدّ» ، امام خمینی، روح الله «تحریر الوسیله» ج1، ص21
[3]. «و ذهب الامامیة إلی وجوب الابتداء فی غسل الوجه من الأعلی و عدم جواز النکس»، مغنیه، محمّد جواد «الفقه علی المذاهب الخمسة» ج1، ص36
[4]. «یجب علی الأحوط أن یکون الغسل من أعلی الوجه و لا یجوز علی الأحوط أن یکون الغسل منکوساً»، امام خمینی، روح الله «تحریر الوسیله» ج1، ص21
[5]. «لا یجب غسل شئ من البواطن کالعین و الأنف و ما لا یظهر من الشفتین بعد الإنطباق»، امام خمینی، روح الله «تحریر الوسیله» ج1، ص22
[6]. «إیصال الماء إلی ما یستر شعر اللحّیة و تخلیلها غیر واجب فیجزی فی الوضو امرار الماء علی الشعر»، طوسی، محمّد بن حسن «الخلاف» ج1، ص75
[7]. «لا یجب غسل ما استرسل من اللحیة، أما ما دخل منها فی حد الوجه فیجب غسله، و الواجب غسل الظاهر منه من غیر فرق بین الکثیف و الخفیف مع صدق إحاطة الشعر بالبشرة و إن کان التخلیل فی الثانی أحوط». امام خمینی، روح الله «تحریر الوسیله» ج1، ص21