اسامى کعبه در قرآن
1- چرا کعبه را، کعبه نامیدند؟
در علت نامگذارى «کعبه» بدین اسم، دو وجه ذکر شده است:
1- چون کعبه داراى ارتفاع و بلندى از سطح زمین مىباشد، همچنانکه کعبه در لغت نیز به معناى ارتفاع آمده است.
2- زیرا خانه خدا به شکل مربّع است و عرب این اسم را به هر خانهاى که چهار گوش باشد اطلاق مىکند. ولیکن با کثرت استعمال (وضع تعیّنى) براى خانه خدا عَلَم گردید.
بنابراین هر گاه اسم کعبه برده مىشود، به خانه خدا انصراف دارد.
البته «واژه کعبه» در قرآن در بعضى موارد به تنهایى، و در بخشى از آیات، همراه با کلمه «البیتالحرام» آمده است.
مانند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ ... هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَةِ».
«یعنى اى کسانى که ایمان آوردهاید، هرگاه در احرام باشید شکار را مکشید، هرکه صید را به عمد بکشد، جزاى او قربانى کردن حیوانى است
میقات حج، شماره1، ص: 30
همانند آنچه کشته است، بشرط آنکه دو عادل به آن گواهى دهند و قربانى را به کعبه رساند»[1].
و در آیه دیگر چنین مىفرماید: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ ...»
«خدا، کعبه بیتالحرام را، با ماه حرام و قربانى بىقلاده و با قلاده، قوام کار مردم گردانید.»[2]
2- به کعبه، «بیت» هم گفته مىشود:
در بسیارى از آیات، اسم بیت بر کعبه اطلاق شده است:
الف- «ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً.»[3]
«و دعایشان در نزد خانه کعبه جز صفیر کشیدن و دست زدن، هیچ نبود».
ب- «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ.»[4]
«پس باید پروردگار این خانه را بپرستد».
ج- «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ ...»[5]
«صفا و مروه از شعائر خداست، پس کسانى که حج خانه خدا بجاى مىآورند یا عمره
مىگذارند، اگر بر آن دو کوه طواف کنند مرتکب گناهى نشدهاند».
صفا و مروه اسم دو کوهى است که بین آنها فاصلهاى وجود دارد و سعى میان آن دو از ارکان حج است. در عصر جاهلى بر کوه صفا بتى بنام «اساف»، و بر کوه مروه بت دیگرى بنام «نائله» بود. مسلمانان از سعى میان آن دو کوه که زیارتگاه مشرکین بوده بیم داشتند ولیکن در این آیه سعى میان این دو کوه از شعائر خداى یکتا خوانده شده تا دیگر بیمى بر جاى نماند.
د- «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً ...»[6]
«و کعبه را جایگاه اجتماع و مکان امن مردم ساختیم. مقام ابراهیم را نمازگاه خویش گیرید ...»
ه- «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ ...»[7]
«و مکان خانه را براى ابراهیم آشکار کردیم و گفتیم: هیچ چیز را شریک من مساز و خانه مرا براى طواف کنندگان و برپاى ایستادگان و راکعان و ساجادان پاکیزه بدار».
و- «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ ...»[8]
«هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه را بالا بالا بردند. گفتند: اى پروردگار ما، از ما بپذیر که تو شنوان و دانا هستى».
ز- «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا ...»[9]
______________________________
(1)- با بهرهورى از پیام بلند حضرت امام رضواناللَّه علیه به زائران حج/ 1365.
(2)- همان، ص 199.
(3)- همان، ص 42.
(4)- همان، ج 13، ص 83.
(5)- همان، ج 19، ص 43.
(6)- همان، ج 20، ص 18.
(7)- همان، ج 18، ص 87.
(8)- همان، ج 19، ص 197.
(9)- همان، ج 13، ص 81.
میقات حج، شماره1، ص: 31
«و خدا راست بر مردم حج خانه، آن کس که بتواند به سویش راهى بیابد و هر آن کس که کفر ورزد، همانا خدا از جهانیان بىنیاز است».
ح- «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ ...»[10]
«نخستین خانهاى که براى مردم (و عبادت خداوند) بنا شده است.»
ط- «... وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ.»[11]
«... ما ابراهیم و اسماعیل را فرمان دادیم:
خانه مرا براى طواف کنندگان و مقیمان و راکعان و ساجدان پاکیزه دارید.»
و در جاى دیگر چنین آمده است:
ى- «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ ...»[12]
«و بیاد آور اى رسول که ما ابراهیم را در آن بیتالحرام تمکین دادیم که با من چیزى شریک نگیرد و بر او وحى کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و نمازگزاران و رکوع و سجود کنندگان پاکیزه نماید.»
3- به کعبه، مسجدالحرام نیز گفته شده است:
الف- «وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...»[13]
«و هرگاه (یا هرجا) بیرون شدى، روى خود را به جانب مسجدالحرام برگردان.»
ب- «وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...»[14]
«و در مسجدالحرام با آنها (کافران) جنگ مکن، مگر آنکه با شما بجنگند و چون با شما جنگیدند بکشیدشان، که این است پاداش کافران.»
ج- «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ.»[15]
«و دشمنى با قومى که مىخواهند شما را از مسجدالحرام باز دارند، وادارتان نسازد که از حدّ خویش تجاوز کنید.»
د- «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...»[16]
«چگونه مشرکان را با خدا و پیامبر او پیمانى باشد؟ مگر آنانى که نزد مسجدالحرام با ایشان پیمان بستید.»
ه- «وَ ما لَهُمْ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...»[17]
«و چرا خدا عذابشان نکند، حال آنکه مردم را از مسجدالحرام باز مىدارند و صاحبان آن نیستند.»
و- «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...»[18]
«منزّه است آن خدایى که بنده خود را شبى از مسجدالحرام به مسجدالاقصى، که گرداگردش را برکت دادهایم، سیر داد.»
ز- «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ ...»[19]
______________________________
(1)- همان، ج 18، ص 90.
(2)- همان، ج 9، ص 176.
(3)- همان، ج 19، ص 199.
(4)- احزاب: 33.
(5)- شعراء: 193.
(6)- مائده: 2.
(7)- توبه: 7.
(8)- انفال: 34.
(9)- اسراء: 1.
(10)- حج: 25.
میقات حج، شماره1، ص: 32
«آنهایى که کافر شدند و مردم را از راه خدا و مسجدالحرام (که براى مردم چه مقیم و چه غریب یکسان است) باز مىدارند ...»
ح- «هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...»[20]
«ایشان همانهایى هستند که کفر ورزیدند، و شما را از مسجدالحرام باز داشتند، و مانع شدند که قربانى به قربانگاهش برسد.»
و آیات دیگرى که در سورهاى بقره و توبه وجود دارد، همین مطلب را اثبات مىکند.
4- توصیف بیت به اوصاف گوناگون.
الف: با وصف حرام: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ ... وَ لَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ.»[21]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید شعائر خدا و ماه حرام و قربانى را، چه بدون قلاده و چه با قلاده، حرمت مشکنید ... و آزار آنان را که به طلب روزى و خشنودى پروردگارشان آهنگ بیتالحرام کردهاند، روا مدارید ...»
ب: با وصف عتیق: «لَکُمْ فِیها مَنافِعُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَى الْبَیْتِ الْعَتِیقِ.»[22]
«از آن شتران قربانى تا زمانى معین سود ببرید، سپس (بدانید که) جاى قربانیشان در آن خانه کهنسال است.»
و در آیه دیگر فرمود: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ.»[23]
ج: با وصف معمور: «وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ.»[24]
«قسم به بیت معمور.»
د: با وصف محرّم: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ ...»[25]
«اى پروردگار ما! برخى از فرزندانم را به
بیابانى بىهیچ کِشتهاى، نزدیک خانه گرامى تو جاى دادم.»
5- علت نامگذارى مکّه بدین اسم چیست؟
لغت شناسان در وجه تسمیه مکّه به این اسم، نکاتى را ذکر کردهاند، که به آنها اشاره مىکنیم:
«ابن منظور» در لسانالعرب مىگوید: از آنجا که آبِ آن سرزمین، قلیل است و مردم براى رفع احتیاجات خود، آب را از زیر زمین استخراج مىکردند، آن را مکّه نامیدند.
(انّما سمیّت بذلک لِقلّه ماءِها حیث کانوا یمتکّون الماء فیها اىْ یستخرجونها.)
عبداللَّه بن زبیر مىگوید: «انّما سمیّت
______________________________
(1)- فتح: 25.
(2)- مائده: 2.
(3)- حج: 33.
(4)- همان: 29.
(5)- طور: 4.
(6)- ابراهیم: 37.
میقات حج، شماره1، ص: 33
بذلک لقّلة مائها» و این اسم از ضربالمثل معروف عرب گرفته شده است که مىگویند:
(مکّ الفصیل و امتکَّ) یعنى: «کودک هر آنچه شیر که در پستان مادر بود، مکید.»
و باز در همان کتاب آمده است: «مِن انّها کانت تُمکُّ مَن ظَلَم فیها و الْحدَ اىْ تهلکُه» یعنى: «هر کس در آن مکان ظلم کند و یا الحاد و بىدینى را رواج دهد، هلاک مىشود.»
و یاقوت حموى در معجمالبلدان، در علّت تسمیه مکّه به این نام چنین مىگوید:
چون اعراب جاهلى گمان مىکردند، حجّشان باطل است، با این گمان به نزد کعبه مىآمدند و در حین طواف فریاد مىکشیدند و دستهاى خود را به هم مىزدند (کف مىزدند) و بعید نیست که آیه 35 سوره انفال اشاره به همین داستان داشته باشد. «وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً ...»
6- چرا مکّه را «بکّه» نامیدند؟
براى روشن شدن جواب، باید به اهل خبره رجوع کرد، و بر این اساس ناگزیریم نظر لغت شناسان را ملاحظه کنیم:
«ابن منظور» در لسانالعرب مىگوید:
«اینکه مکّه را بکّه نامیدند، چون هر ظالمى قصد تعدى و تجاوز به آن را داشته باشد، گردنش قطع خواهد شد «لانّها کانت تبکّ اعناق الجبارة اذاالحدوا فیها بظلمٍ.»
و همین نظر را نیز اسماعیل بن حمّاد جوهرى در کتاب صحاح اللغة جلد 4 صفحه 1576، ابراز کرده است. «عبداللَّه زبیر نیز به همین معنى نظر داده است.»
و از برخى علّت آن چنین نقل شده: چون مردم به هنگام طواف خانه خدا، مزاحم یکدیگر مىشوند.
ولى اسماعیل بن حماد جوهرى در «صحاح اللغة» و در همان جلد، نظریه دیگرى مطرح کرده و مىگوید: «مِنْ انّ بکّة اسم بطن مکّه و انّما سمیت بذلک لازدحام الناس فیها.»
یعنى بکّه اسمِ خودِ مکّه است، لیکن علتّ نامگذارى آن به این اسم آن است که:
مردم زیادى در آن مکان اجتماع و ازدحام مىکنند.
در جاى دیگرى آمده است:
«انَّ مکّة للبلد و بکّة اسمٌ لارض البیت سمّى بذلک لانّ الناس یتباکوّن فیه اى یزاحمون فیالصلاة و الذّهاب.»
یعنى: «مکّه، اسم شهر مکه مىباشد و بکّة اسم است براى زمینى که بیتاللَّه، در آن واقع شده، و علّت نامگذارى آن به این اسم آن است که: مردم در رفت و آمد و به هنگام نماز مزاحم یکدیگر مىشوند.»
بهر حال با توجه به اینهمه تفصیلات، باید بدانیم که اسم بکة، در قرآن مجید نیز
میقات حج، شماره1، ص: 34
آمده است. آنجا که مىفرماید:
«إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ.»[26]
«همانا اولین خانهاى که براى مردم بنا نهاده شد همان است که در مکّه واقع شده، و براى عالمیان مایه برکت و هدایت است.»
علت نامگذارى مکّه به «امّالقرى»
الف: فخر رازى در تفسیر خود چنین مىگوید: «انّما سمیّت بذلک اجلالًا لًها لانّ فیها البیت و مقام ابراهیم (ع) و العرب تسمىّ اصل کلّ شئ امُّه.»
یعنى: «علت نامگذارى مکّه بدین اسم، در واقع نوعى تجلیل از مکّه مکرّمه است، زیرا خانه خدا و مقام ابراهیم (ع) در آن قرار دارد و عرب نیز ریشه هر چیزى را «امّ» مىگوید.»
ب: ابن منظور در لسانالعرب مىنویسد:
«انّما سمیّت بامّالقرى لانّها قبلة جمیعالناس یؤموّنها.»
یعنى: «از آنجا که مکّه قبله همه مردم است و بدان سو نماز مىگذارند، «امّالقرى» نامیده شد.
و خداوند متعال نیز از مکّه به امّالقرى تعبیر نموده است.
«وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها ...»[27]
«و نیز قرآن را به زبان عربى بر تو نازل کردیم تا امالقرى (مکّه) و ساکنان اطرافش را بیم دهى.»
و در آیه دیگر: «... لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها ...»[28]
«... تا با آن مردم امّالقرى و مردم اطرافش را بیم دهى ...»
8- در بعضى از آیات از مکّه به لفظ «بَلَد»، تعبیر شده است.
«لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ»[29]
«قسم به این شهر، و تو در این شهر سکونت گزیدهاى.»
«وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ.»[30]
«سوگند به انجیر و زیتون، سوگند به طور مبارک، سوگند به این شهر ایمن.»
«در آیات 126 بقره، 35 ابراهیم نیز از مکّه به بَلَد تعبیر شده است.»
9- در بخشى از آیات از مکّه به «بلدة» تعبیر شده است
«إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی
______________________________
(1)- آل عمران: 96.
(2)- شورى: 7.
(3)- انعام: 92.
(4)- بلد: 3- 1.
(5)- تین: 1.
میقات حج، شماره1، ص: 35
حَرَّمَها ...»[31]
«جز این نیست که به من فرمان دادهاند که پروردگار این شهر را که خدا حرمتش نهاده، و همه چیز از آن اوست پرستش کنم.»
10- تعبیر از مکّه به «حرم امن»
«أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبى إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا.»[32]
«آیا آنها را در حرمى امن جاى ندادهایم که هرگونه ثمرات در آن فراهم مىشود و این رزقى است از جانب ما ...»
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً ...»[33]
«آیا ندانستهاند که حرم امن را جاى مردم قرار دادیم، و حال آنکه مردم در اطرافشان، به اسارت ربوده مىشوند.»
11- چگونگى بوجود آمدن خانه کعبه
در صفحات قبل بطور فشرده اشاره کردیم که ابراهیم (ع) بعد از ویران شدن خانه خدا، دوباره آن را ساخت. و همچنین اشاره کردیم: که این خانه مقدّس قبل از ابراهیم (ع) و حتّى دو هزار سال قبل از آدم ابوالبشر، وجود داشته، و مردم گرداگرد آن طواف مىکردهاند. و اکنون طبق وعدهاى که از قبل داده بودیم شرح بیشترى در این زمینه تقدیم مىشود:
کیفیت ساختمانى خانه خدا، همانطور که حضرت ابراهیم (ع) ساخته بود، تا مدّت زمانى باقى ماند تا اینکه پس از گذشت زمان (طبق نقل کتابالفقه علىالمذاهب الخمسة) قصّى بن کلاب جدّ پنجم پیامبر اسلام (ص) آن را تجدید بنا کرد.
این بناء نیز همچنان ادامه داشت، تا عمر شریف پیامبر (ص) به 35 سال رسید، که ناگهان در همان سال سیل عظیمى مکّه مکرمه را محاصره کرد، بطورى که دیوارهاى بیت را فرا گرفت و ویرانى هایى نیز به وجود آورد. سپس قریش مکه، آن را تجدید بنا کردند، و آنگاه که دیوار خانه تقریباً به اندازه قامت انسان رسید، و شرایط براى نصب حجرالاسود مهیّا شد، قبایل عرب براى نصب آن، دچار اختلاف شدیدى شدند، زیرا هر کدام، دوست داشتند این افتخار نصیب آنان شود.
به هر حال آنقدر اختلافات بالا گرفت که نزدیک بود هر لحظه آتش جنگ در میان
آنان شعلهور شود ولیکن با داورى صحیح و عقل و درایت پیامبر اسلام (ص) این مشکل بخوبى حلّ شد.
______________________________
(1)- نمل: 91.
(2)- قصص: 57.
(3)- عنکبوت: 67.
میقات حج، شماره1، ص: 36
حل مشکل:
حضرت لباس خود را روى زمین پهن کرد، و سنگ را با دست خویش روى آن قرار داد، و سپس فرمود: بزرگتر هر قبیله، قسمتى از این لباس را بگیرد، همگان دستور پیامبر را اطاعت نموده و سنگ را تا برابر مکان تعیین شده، براى نصب، حمل کردند، و آنگاه پیامبر (ص) با دست مبارک خود، سنگ را در مکان مخصوص قرار داد.
این وضع همچنان باقى بود تا زمانى که یزیدبن معاویه به حکومت رسید، یزید در زمان حکومتش با عبداللَّه بن زبیر درگیرى شدیدى پیدا کرد، که در نتیجه طبق دستور وى از روى کوههاى مکّه، با منجنیق خانه خدا را سنگباران کردند.
مورخین نوشتهاند در این حمله ده هزار سنگ به خانه خدا اصابت، و آن را ویران
کرد. ولى ابن زبیر پس از فرو نشستن آتش جنگ، خانه کعبه را به همان شکلى که در سابق بود ساخت، و اطراف آن را به وسیله چوبهایى حصار کشى کرد.
و باز به گواهى تاریخ: خانه خدا مدّت زمانى به همین شکل باقى بود تا زمانى که حکومت به عبدالملک مروان رسید، در ایّام خلافت وى، حجاج بن یوسف ثقفى ابن زبیر را محاصره کرد و به قتل رساند. ولیکن قتل ابن زبیر به سادگى صورت نگرفت، زیرا حَجاج هم مانند یزید، خانه خدا را سنگباران و مقدارى از آن را خراب کرد و نهایتاً ابن زبیر را کشت، و سپس خود حجاج، مقدار ویران شده از خانه کعبه را، دوباره درست کرد، ولیکن دیوار کعبه را تغییر داد و درب غربى را هم، که یکى از ابواب بیت بود، مسدود کرده و سرانجام ساختمان خانه خدا، توسط حجاج همچنان تا سال 1040 هجرى باقى بود، تا آنکه باران شدیدى، با دانههاى درشت، باریدن گرفت و صدمه فراوانى به دیوارهاى خانه خدا زد. در این هنگام مسلمین جهان از اقصى نقاط دنیا، براى تعمیر خانه خدا، متفق شدند و خانه امن را بدین شکل که الآن موجود است، تعمیر کردند.
12- چگونگى به وجود آمدن مسجدالحرام و اهمیّت آن
تاریخ نویسان معتقدند: مسجدالحرام داراى سابقه طولانى تاریخى است، و همین مسأله موجب تأسیس شهر مکّه شده است.
لذا در سال 17 هجرى به خاطر نیاز شدید، آن را توسعه دادند؛ یعنى از همه اطراف دیوارهاى کوتاهى به دور آن کشیدند.
میقات حج، شماره1، ص: 37
ولى در سال 979 هجرى و در زمان حکومت سلطان سلیم دوّم، بناهاى اطراف آن تجدید و در زمان فرزندش سلطان مراد، کامل شد.
ولى این مساحت نیز هرگز جوابگوى جمعیّت زیادى که براى زیارت، به خانه خدا مىآمدند، نبود. و لذا در سال 1375 هجرى یعنى در اوائل حکومت آل سعود، بار دیگر اطراف مسجد توسعه یافت و مساحت آن از 29127 متر به 160168 متر رسید. و اخیراً نیز مجدداً مسجد را توسعه دادهاند.
بهر حال هر چه در توسعه و ساختمان مجدّد بیت اللَّه، اتفاق افتاده باشد، تأثیرى در واقعیّت این مهبط وحى ندارد، و در واقع مسجدالحرام همان جایى است که اولین نداى توحید از حلقوم پاک پیامبر اسلام (ص) بلند شد که:
«یا ایّها الناس قولوا لا اله الّا الله تفلحوا.»
آرى این نقطه مقدس از سرزمین وحى، اثر شگرفى در بر انگیختن روح علم و معرفت و هدایت مردم به توحید و نابودى شرک و الحاد، دارد.
13- فضیلت نماز در مسجدالحرام
روایاتى که در این مورد از ائمّه معصومین- علیهمالسلام- به دست ما رسیده، بسیار زیاد است، ولیکن از باب تبرّک به یک روایت اکتفاء مى کنیم.
«روى انّ الصلاة فی المسجدالحرام افضل مِن مائة صلوة فى غیره منَالمساجد.»
یعنى: «یک نماز در مسجدالحرام، از یکصد نماز در غیر آن، بافضیلت تر است.»
میقات حج، شماره1، ص: 38
ویژگیهاىحج سال 1371
محمّد محمدى رىشهرى
«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ»[34].
دوش هاتف غیبم، حلّ این معمّا کرد | سود هردو عالم برد، هرکه با تو سودا کرد | |
سال گذشته 1370 پس از برگزارى مناسک حج، با شکوهى اعجاز- آمیز و
______________________________
(1)- با بهرهورى از پیام بلند حضرت امام رضواناللَّه علیه به زائران حج/ 1365.
میقات حج، شماره1، ص: 39
اعجابانگیز- که به ویژگیهاى آن در مقدمه کتاب «سیماى حج سال هفتاد» اشاره کردهام- همراه با مسؤولان بعثه مقام معظم رهبرى به مدینه منوره بازگشتم.
بامداد روز چهار شنبه 12/ 4/ 70 پس از اداى فریضه صبح، در حرم شریف نبوى (ص) به محل اقامت آمدم و خواستم قدرى استراحت کنم، تازه سربر بالین نهاده بودم که شنیدم هاتفى جملهاى به این مضمون گفت:
«مراسم سال آینده فوقالعاده و کم نظیر خواهد بود»[35].
این بشارت براى کسانى که در متن ماجراهاى سیاسى حج سال هفتاد بودند، قابل پیش بینى نبود، حتى در آستانه حج سال 71 یکى از ارگانهاى سیاسى در تاریخ 30/ 1/ 71 رسماً پیش بینى کرد که: «با توجه به مجموعه قرائن و شواهد، ایجاد مشکل از سوى دولت سعودى در امر برگزارى مراسمِ تظاهراتِ برائت از مشرکین، قویاً محتمل به نظر مىرسد»، هر چند این جانب بر اساس دلایلى که در شوراى سیاست گذارى حج و زیارت، مطرح کردم چنین نتیجهگیرى را صحیح نمىدانستم و معتقد بودم که با عنایت خداوند منان، مراسم سیاسى حج سال 71 با مشکلى جدى مواجه نخواهد شد، ولى قبل از بازگشت از حج هفتاد، از طریق مجارى طبیعى حتى براى من نیز قابل پیشبینى نبود که حج زائران ایرانى در سال هفتاد و یک با شکوهتر از سال هفتاد برگزار شود.
باید گفت که بشارت مذکور، لطف و عنایت الهى به کارگزاران حج جمهورى اسلامى ایران بود که برنامهریزى بهترى براى انجام حجى نمونه بنماید تا موجب سربلندى مردم ایران و شادى روح امام- رضواناللَّه تعالى علیه- و همه رهروان او در جهان گردد.
این پیشگویى تحقق یافت و حج هفتاد و یک زائران ایرانى خانه خدا با ویژگیهایى به راستى کمنظیر انجام شد، بخشى از این ویژگیها بدین شرح است:
الف: حفظ و تثبیت دستاوردهاى حج هفتاد
حج هفتاد به دلیل این که پس از وقفه سه ساله آن، به دنبال فاجعه جانخراش سال 1366 در مراسم برائت از مشرکین، برگزار مىشد و به دلیل حضور سرسختترین دشمنان حج ابراهیمى و رأس شرک و مشرکین یعنى آمریکا در منطقه و در عربستان، در راستاى اجراى سیاستهاى امام راحل و مقام معظم رهبرى و برگزارى آبرومندانه آن تلاشهاى فراوانى انجام شد و ودستاوردهاى بسیار مهمى خصوصاً در خصوص مکان مراسم برائت از مشرکین
______________________________
(1)- همان، ص 199.
میقات حج، شماره1، ص: 40
داشت به دلایلى که طرح آن اکنون مقدور نیست، امکان حفظ این دستاوردها جداً مورد تردید بود. و لذا حفظ و تثبیت دستاوردهاى گذشته، نخستین ویژگى حج امسال محسوب مىگردد.
ب: عدم هزینه سیاسى از مجارى دیپلماتیک
سال گذشته تصمیم قاطع بعثه رهبرى در زمینه برگزارى مراسم برائت، از طریق تماسهاى مکرر وزیر محترم خارجه جناب آقاى دکتر ولایتى با مقامات عربستان سعودى، توجیه شد، ولى در سال جارى برگزارى این مراسم هیچگونه هزینه سیاسى از مجارى دیپلماتیک نداشت، به نظر مىرسد نظم دقیق حاکم بر اجراى برنامهها، نقش مهمى در این موفقیت داشت.
در تاریخ 7/ 3/ 71 ده روز قبل از مراسم برائت، وزیر حج عربستان به ملاقات من آمد و ضمن خیر مقدم، پیام ملک فهد را- با این تعبیر که: «ایشان خواهش دارد که در مکه مراسمى نباشد، و اگر تصمیم هست که مراسمى برگزار شود، محدود به داخل بعثه باشد»- ابلاغ نمود، پس از گفتگوهاى بسیار، حرف آخر ما این بود که برنامههاى بعثه مانند سال گذشته انجام خواهد شد، مطمئن باشند که چیز دیگرى نخواهد بود ...
تقریباً یک هفته بعد از این ملاقات، یعنى سه روز قبل از مراسم، وزیر حج عربستان، ریاست سازمان حج ایران را به دفتر خود دعوت کرد و پس از توصیههاى فراوان در زمینه عدم برگزارى مراسم برائت در فضاى باز، بالأخره در پایان تأکید نمود: «در صورتى که اصرار بر انجام مراسم دارید به حداقل قناعت کنید.»
ج: اداى تکلیف توأم با آرامش
«آرامش بدون انجام مسؤولیت» ممکن است ولى ارزش نیست، «اداى تکلیف سیاسىِ حج در اضطراب»، ارزش است ولى براى زائران خانه خدا، نه براى تشکیلاتى که مسؤولیت هدایت مردم و برنامهریزى به عهده آن است، انجام تکلیف سیاسى حج، توأم با آرامش، ارزش و توفیقى است که خداوند نصیب گردانندگان امور کرد.
البته هنگام ورود این جانب به مدینه- در تاریخ 1/ 3/ 71- پلیس ضد شورش عربستان با سپر و باتوم اطراف بعثه رهبرى و مردمى که براى استقبال آمده بودند را محاصره و فضاى استقبال را ارعابآمیز کرده بودند، که در دیدار با وزیر حج عربستان به ایشان گفتم:
چنین برخوردهایى در برنامههاى آینده، موجب حساسیت شرکت کنندگان در برنامه و احیاناً مشکلآفرین خواهد بود. آنهاهم عملًا
میقات حج، شماره1، ص: 41
پذیرفتند و در برنامههاى بعدى خصوصاً مراسم برائت حرکتى که آرامش فضاى مراسم را تهدید کند دیده نشد.
د: حضور فعال و گسترده مردم در برنامهها
به شهادت کسانى که مراسم سیاسى- عبادى حج را در سال گذشته و سالهاى قبل از آن، دیده بودند، شرکت و حضور فعال مردم در برنامهها خصوصاً در مراسم برائت از مشرکین، بسیار گستردهتر از همیشه بود، بخصوص شرکت زائران غیر ایرانى در مراسم برائت از مشرکین و دو مراسم دعاى کمیل در کنار بقیع، چشمگیر و جالب توجه بود.
ه: برنامهریزى گسترده آموزشى
معاونت آموزش بعثه رهبرى که در سال گذشته فقط چند ماه از آغاز تأسیس آن مىگذشت جهت ارتقاء و توسعه فعالیتهاى فرهنگى حج در میان زائران و عموم مردم، فعالیتهاى گستردهاى داشت، حاصل این تلاشها علاوه بر برنامههاى متعدد و متنوع صدا و سیما که با همکارى این واحد تهیه مىشد، تألیف و تنظیم قریب ده عنوان جزوه و کتاب نیز از فعالیتهاى این واحد بود که به شرح زیر است:
1- ادعیه و آداب حرمین.
2- راهنماى حجاج.
3- آثار اسلامى مکه و مدینه.
4- سیرى در آثار سرزمین وحى.
5- فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام.
6- احکام بانوان.
7- راهنماى مصور حجاج.
8- استفتائات ویژه حج (از مراجع عظام).
9- ترجمه کتاب اسرار حج (آیةاللَّه جوادى).
10- خلاصه مطالب آموزش زائران.
و نیز توزیع بیست و دو هزار جزوه و نشریه آموزشى در کاروانها.
و: بهرهگیرى گسترده از ظرفیتهاى علمى و فرهنگى بعثه
علاوه بر مراسم عمومى و کنفرانسها و سمینارهاى متعدد و دیدارهاى خصوصى که هر یک به گونهاى اهداف حج ابراهیمى را تأمین مىکرد، براى بهرهگیرى هر چه بیشتر از ظرفیتهاى علمى و معنوى بعثه رهبرى، دو برنامه جالب دیگر نیز طراحى شد:
1- برنامه دیدار نماینده ولى فقیه با زائران خانه خدا، که در مدینه روزها و در مکه شبها در محل بعثه انجام مىشد، این مجالس با ذکر اهل بیت- علیهمالسلام- و سخنرانى یکى از شخصیتهاى علمى، برگزار
میقات حج، شماره1، ص: 42
مىشد.
2- برنامه سخنرانى شخصتیهاى علمى بعثه رهبرى در کاروانها، که در هر شب، بطور متوسط پنج برنامه انجام مىگردید.
این دو برنامه، خصوصاً برنامه اول، تأثیر بسزایى در انتقال دیدگاههاى فرهنگى و سیاسى جمهورى اسلامى به زائران خانه خدا داشت.
ز: واحد ارشاد
در سال جارى 675 نفر از روحانیون معین کاروانها جهت توجیه و ارشاد حجاج ایرانى، سازماندهى شد، این گروه در جوار بقیع و مسجدالحرام به صورت منظم و زمانبندى شده استقرار داشت و وظیفه آنان راهنمایى زائران و جلوگیرى از رفتار موهن و نامطلوب بود.
لازم به ذکر است که این واحد با این ترکیب و سازماندهى، از ویژگیهاى حج در سال جارى محسوب مىشد و نقش مؤثرى در اعمال سیاستهاى بعثه و تأمین رهنمودهاى مقام معظم رهبرى جهت حفظ شئون زائرانایرانى و وحدت مسلمین داشت.
ح- میهمانان خارجى بعثه
بعثه رهبرى ظاهراً همه ساله تعداد محدودى از شخصیتهاى علمى و فرهنگى کشورهاى مختلف جهان را به عنوان مهمان پذیرایى مىکرده، ولى در سال جارى براى نخستین بار با برنامهریزى و پیش بینىهاى قبلى، به تعداد قابل توجهى از مسلمانان کشورهاى آذربایجان، آسیاى میانه، لبنان، فلسطین و ... سرویس داده شد که تأثیر بسزایى در زمینه انتقال فرهنگ حج ابراهیمى در مناطق مذکور خواهد داشت.
ط- شبى با قرآن
برگزارى دو برنامه «شبى با قرآن» در مدینه و مکه با حضور قاریان بینالمللى جمهورى اسلامى ایران و برخى قاریان و حافظان قرآن از سایر کشورها از ویژگیهاى حج در سال جارى بود که با استقبال کمنطیر از سوى شرکت کنندگان داخلى و خارجى و حتى مردم اطراف بعثه مواجه گردید.
ى- زمینهسازى براى استفاده از گوشتهاى قربانى
با اینکه قرآن کریم صریحاً دستور داده که نیازمندان باید از گوشتهاى قربانى[36] بهره برند و با وجود آن همه نیازمند و گرسنه در جهان، متأسفانه هر سال صدها هزار رأس گوسفند و گاو و شتر به دلیل فقد امکانات نگهدارى گوشت در مسلخ قدیم، در منى، فاسد و دفن
______________________________
(1)- همان، ص 42.
میقات حج، شماره1، ص: 43
مىگردید که در سال جارى با تلاشهائى که صورت گرفت و پس از تماس با مراجع عظام و توضیح شرایط کنونى منى، مشکل فقهى ذبح در مسلخ جدید حل شد. و چون در آن هنگام فرصت کافى براى برنامهریزى و اجراى کامل طرح وجود نداشت، به منظور آزمایشِ پیشبینى مشکلات اجرایى آن، نزدیک به پنج هزار رأس گوسفند (حدود هزار رأس آن بطور متمرکز و چهار هزار رأس توسط خود زائران) در مسلخ جدید ذبح و گوشت آن براى مصرف فقرا تخصیص داده شد، امیدواریم با اقدامات انجام شده، سال آینده امکان استفاده از تمام قربانىهاى زائران ایرانى فراهم گردد.
ک- ایجاد شبکه نظارت بر امور اجرایى
این شبکه توسط بعثه مقام رهبرى ایجاد شد و بر مهمترین فعالیتهاى اجرایى سازمان حج و زیارت همچون: «مسکن»، «تدارکات»، «پزشکى» و «حمل و نقل» نظارت داشت. سازماندهى جدید و متمرکز آن در سال جارى دو هدف عمده را تعقیب نمود:
1- ارائه راه حل براى رفع نارسائیهاى موجود.
2- ارائه پیشنهاد جهت پیشگیرى از تکرار مشکلات در سالهاى آینده.
ل- هدایت و کنترل خرید زائران
سال گذشته به دلیل کثرت کالاهاى خریدارى شده، انتقال زائران به ایران با مشکلات زیادى توأم بود. با اقداماتى که در زمینه هدایت و کنترل خرید زائران در سال جارى انجام گرفت، بنابر اظهار نظر مسئولان هواپیمایى و گمرک، امسال وضعیت بار همراه مسافر، از نظر کمیّت، بسیار خوب و کم سابقه بود.
م- حضور فعال صدا و سیما
حضور گسترده و فعال همه رسانهها به خصوص صدا و سیما- که از ماهها قبل، از طریق ایجاد دفترِ حج، براى اقدامات فرهنگى و آموزشى قبل از موسم، و انتقال اخبار و فعالیتهاى حج در موسم، برنامهریزى وسیعى داشت- نیز از ویژگیهاى حج امسال بود. همچنین استفاده از سیستم ماهواره، در انتقال به موقع اخبار و تصاویر فعالیتهاى حج که آثار آن در پوشش خبرى مطلوب و مشهود بود.
بارالها! آنچه انجام گرفت، به فضل و
میقات حج، شماره1، ص: 44
عنایت و توفیق تو بود، در واقع این تو بودى که همه امور را به خوبى اداره کردى و شکوه و عظمت و معنویت کمنظیرى به حج زائران ایرانى خانه خود در حج امسال دادى و افتخار آن را به نام مسؤولان و کارگزاران ثبت نمودى، این کاروان ابراهیم و محمد- درود تو بر آنها- آنچه خوبى و زیبایى داشت از توست و آنچه ضعف و نارسایى، از ما.
بارالها! براى شکر این نعمت عظیم، زبان، توان گفتن و قلم قدرت نوشتن، ندارد، عجز و ناتوانى و شرمسارى ما را از اداى شکر آن بپذیر.
خداوندا! عنایت خود را از ما مگیر و لحظهاى ما را به خود وامگذار و بر شکوه و عظمت این آیین ابراهیمى هر سال بیفزا، و با ظهور و حضور امیرالحاج حقیقى- ارواحنا لتراب مقدمه الفدا- به حج همه زائران خانه خود، محتواى واقعى عنایت فرما.
[1] - با بهرهورى از پیام بلند حضرت امام رضواناللَّه علیه به زائران حج/ 1365.
[2] - همان، ص 199.
[3] - همان، ص 42.
[4] - همان، ج 13، ص 83.
[5] - همان، ج 19، ص 43.
[6] - همان، ج 20، ص 18.
[7] - همان، ج 18، ص 87.
[8] - همان، ج 19، ص 197.
[9] - همان، ج 13، ص 81.
[10] - همان، ج 18، ص 90.
[11] - همان، ج 9، ص 176.
[12] - همان، ج 19، ص 199.
[13] - احزاب: 33.
[14] - شعراء: 193.
[15] - مائده: 2.
[16] - توبه: 7.
[17] - انفال: 34.
[18] - اسراء: 1.
[19] - حج: 25.
[20] - فتح: 25.
[21] - مائده: 2.
[22] - حج: 33.
[23] - همان: 29.
[24] - طور: 4.
[25] - ابراهیم: 37.
[26] - آل عمران: 96.
[27] - شورى: 7.
[28] - انعام: 92.
[29] - بلد: 3- 1.
[30] - تین: 1.
[31] - نمل: 91.
[32] - قصص: 57.
[33] - عنکبوت: 67.
[34] - با بهرهورى از پیام بلند حضرت امام رضواناللَّه علیه به زائران حج/ 1365.
[35] - همان، ص 199.
[36] - همان، ص 42.