کارگزاران حج و خدمتگزاران زائرین باید چگونه بیندیشند و چگونه عمل کنند؟ و حجاج بیتاللَّه اگر بخواهند حجشان حج واقعی و حج ابراهیمی باشد، باید چگونه عمل کنند؟
بنده دیدگاه امام را از پیامها، سخنرانیها و اعلامیههائی که به این مناسبت دادهاند مطالعه و جمعبندی کردهام و اکنون خلاصه آن را خدمت عزیزان عرض میکنم و توصیه من به همه زائران، خصوصاً برادران روحانی این است که: پیامها و اعلامیههای امام را که به صورت دو جلد کتاب چاپ شده، تهیّه کرده و مطالعه کنند.
فلسفه حج آمریکائی، چیزی جز یک سفر سیاحتی و زیارتی نیست.
به فرموده امام، حج آمریکائی یک سفر تفریحی برای دیدن قبله و مدینه، و برای تکرار یک سلسله الفاظ بیمعنا و انجام یک سلسله حرکات بیمحتوی است. حاجی نمیداند چرا دور خانه (کعبه) میگردد؟ نمیداند برای چه سعی بین صفا و مروه میکند؟
اینکه «چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیت در مقابل جهان سرمایهداری و کمونیسم ایستاد»
هیچ ربطی به حج آمریکائی ندارد.
در دیدگاه حج آمریکائی، اینکه چگونه حقوق مسلمانان جهان و محرومان را باید از حلقوم ظالمین و چپاولگران بیرون کشید، ربطی به حج ندارد.
اینکه مسلمانان باید به عنوان یک نیروی برتر در جهان مطرح شوند، هیچ ربطی به حج ندارد.
ص: 25
اینکه مسلمانان باید با حکومتهای وابسته چه کنند، هیچ ربطی به حج ندارد.
(1)این تفسیر امام از حج آمریکائی است.
اینکه مسلمانان فلسطین از دست رژیم اشغالگر قدس چه میکشند هیچ ربطی به حج آمریکائی ندارد.
اینکه الآن مهمترین مسأله جهان اسلام این است که: زمامداران کشورهای اسلامی درصددند با رژیم اشغالگر قدس وقیحانه ارتباط برقرار کنند و آن کنفرانس صلح کذائی را توجیه نمایند و در این روزها بالاترین فشارها روی مسلمانان فلسطین و لبنان است، اینها هیچ ربطی به حج آمریکائی ندارد.
در آفریقا و افغانستان مسلمانان و محرومان چه میکشند، هیچ ربطی به حج ندارد و ... چنین حجّی حج آمریکائی است.
فلسفه حج ابراهیمی
از دیدگاه امام عزیز فلسفه حج ابراهیمی بسیار جالب و زیبا بیان شده است. اینک چند فراز از عبارتهای آن بزرگ مرد را در تبیین فلسفه حج ابراهیمی، برای شما عزیزان میآورم:
از دیدگاه امام: «حج تجلّی و تکرار همه صحنههای عشقآفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیا است».
(2) جامعترین جمله و بهترین تعبیری است که در فلسفه حج ابراهیمی میشود بیان کرد.
شما هر صحنهای از صحنههای عشقآفرین را که بخواهید ترسیم کنید، جلوهگاهش حج است. جلوهگاه «جهاد»، «ایثار»، «از خودگذشتگی»، «شجاعت»، «شهامت»، «وحدت»، «ذکر»، «ارتباط با خدا»، «لقاءاللَّه» و ...
از دیدگاه امام حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و تنها حرکات، اعمال و الفاظ نیست، حج برای این نیست که چند سنگ و چوب را ملاحظه کنید و برگردید، حج برای این نیست که خانه را
1- «به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند». (پیام استقامت ص 7)
2- پیام استقامت ص 8.
ص: 26
ببینید و برگردید. به این جملهها و تعبیرها با عنایت و دقت بنگرید، امام میفرماید:
«فلسفه حج دیدن صاحب خانه است، خانه طریقیّت دارد، حرکات و اعمالی که آنجا انجام میشود، باید در این جهت باشد». از دیدگاه امام:
«مناسک حج مناسک زندگی است و جامعه امت اسلامی از هر نژاد و ملتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد- ص- پیوند خورده و یکی گردد و یَد واحده شود».
(1) حج تنظیم و تمرین و تشکل زندگی توحیدی است.
از دیدگاه امام: «حج، کانون معارف الهی است که از آن، محتوای سیاست اسلام را در تمام زوایای زندگی باید جستجو نمود». سیاست اسلام را در همه ابعاد میشود از حج درآورد. این سخن امام است و حرف من نیست.
شبیه این فرمایش امام، جمله رهبر عزیز انقلاب- تداوم بخش بحقّ راه امام- است که در حکم خود به بنده فرمودند: «فریضه حجّ بیتاللَّه از جمله تکالیف نادری است که در آن ابعاد متعدد و متنوع مربوط به زندگی فردی و سلوک جمعی به شکلی باشکوه و دارای تأثیر عمیق در تن و جان و اندیشه و نیز در منش و روش آدمی گنجانده شده و درست گزاردن آن میتواند او را به توفیقات بزرگی در همه عرصههای مادی و معنوی نائل سازد».
امام عزیز یکی از فلسفههای بزرگ حج را بُعد سیاسی آن میداند و میفرماید: «اهمیت بعد سیاسی حج کمتر از بعد عبادی آن نیست. بعد سیاسی علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است».
(2)فلسفه حج باید پاسخگوی فریادهای مظلومانه فلسطین، آفریقا و افغانستان، و بلکه پاسخگوی همه مظلومان و مستضعفان جهان باشد. حج «قیام» است: «جَعَلَ اللَّهُ الکَعبةَ البیتَ الْحَرامَ قیاماً لِلنّاس».
(3)«بیتی است که برای قیام تأسیس شده است، آنهم قیام «ناس»، «للناس».
پس باید برای همین مقصد بزرگ، در آن اجتماع نمود و منافع ناس را در همین مواقف شریف باید تعیین نمود».
(4) ارزیابی و دیدگاه امام از حج، این است. منافع مردم این نیست که بروند آنجا مهر و تسبیح بیاورند، کالاهای
1- همان.
2- صحیفه نور، ج 18، ص 67.
3- مائده: 97.
4- صحیفه نور، ج 19، ص 43.
ص: 27
آمریکائی خریداری کنند، که امام تحریم کرده است. امام عزیز پیرامون آیه کریمه: «لیشهدوا منافع لهم» که قرآن در آن فلسفه حج را تبیین میکند، اینگونه توضیح میدهد:
«چه نفعی بالاتر و والاتر از آنکه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر کشورهای مظلوم، کوتاه شود و مخازن عظیم کشورها برای مردم خودِ آن کشورها باشد».
(1)آری این بالاترین نفع است. زائران بیتاللَّه باید این آیه را فلسفه حج بدانند. امام همچنین پیرامون آیه «وَطَهِّر بَیْتِیَ لِطّائِفینَ وَالقائمین»
(2) میفرماید:
مقصود تنها پاک کردن از نجاسات ظاهری نیست. بیت خدا نه تنها باید از نجاسات ظاهری پاک و طاهر شود که از آلودگی و پلیدیهای معنوی که برای جامعه از هر چیزی زیانآورتر و خطرناکتر است، نیز تطهیر گردد. حج ابراهیمی آن حجی است که در جهت پاکسازی خانه خدا از نجاسات ظاهری و باطنی باشد. امام میفرماید: «مراد تطهیر از همه ارجاس است که بالاترین آنها «شرک» میباشد و در صدر آیه کریمه بیان شده است».
(3) «وَاذْبَوّأنا لِابراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ انْ لا تُشْرِکْ بی شَیئاً وَ طَهّرِ بَیْتِیَ».
از دیدگاه امام، حج برای «ایجاد تفاهم و تحکیم وحدت اسلامی» است: «یکی از مهمات فلسفه حج، ایجاد تفاهم و تحکیم برادری بین مسلمین است و بر دانشمندان و معممّین، لازم است مسائل اساسی و سیاسی و اجتماعی را با دیگر برادران دینی در میان بگذارند و در رفع آن طرحهائی تهیه کنند تا آنان در برگشت به کشورهای خود، آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند».
و بالاخره از نظر امام: «حج، بسان قرآن است که همه از آن بهرهمند میشوند ولی اندیشمندان و غوّاصان و درد آشنایان امّت اسلامی، اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد
1- صحیفه نور، ج 19، ص 43.
2- حج: 26.
3- صحیفه نور، ج 18، ص 87.
ص: 28
سیراب خواهند شد».
(1) صلیاللَّه علی روحک و بدنک یا امام، آیا میشود زیباتر، جامعتر و دقیقتر از این، در باره فلسفه حج سخن گفت؟
امام اضافه میکنند: «ولی چه باید کرد؟ و این غم بزرگ را کجا باید برد؟ که حج بسان قرآن مهجور گردیده است».
«حج بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید حج نیست».
عزیزان! شما میتوانید این غم را از روح مطهّر امام پاک کنید. امام از میان ما رفت ولی رسالت او بر دوش تک تک ما سنگینی میکند.
امام باقر- ع- جد بزرگوار امام امّت، همه این حرفها را در یک جمله خلاصه کرده و در آن روزگار خفقان و سلطه حکومتهای جائر بر جهان اسلام، فرمود: «انّما امِرَ الناسُ انْ یأتوا هذِهِ الأحجارَ فَیَطُوفُوا بِها ثُمّ یأتونا فَیُخْبِرُونا بِولایَتِهم و یَعْرِضُوا عَلینا نصرهم».
(2)«به مردم دستور داده شد که بیایند این سنگها را ببینند و دور آنها بگردند، برای اینکه در کنارش نزد ما- رهبر معصوم جهان اسلام- بیایند و خود را عرضه کنند، کمک خود را به ما اعلام کنند، و ما را در جریان مخالفت خود با بتهای جاندار حاکم بر جامعه اسلامی بگذارند».
امام باقر- ع- تعبیر به «احجار» میکند؛ یعنی حجی که فلسفه نداشته باشد، حجی که همراه با فلسفه حج ابراهیمی نباشد زیارت سنگ است.
امام امّت فرمود: «در این مقطع زمانی، تکلیف الهی حجاج است که اگر مطلبی از گویندگان شنیدند که بوی ایجاد اختلاف بین صفوف مسلمانان را میدهد، انکار کنند و برائت از کفار و سردمداران آن را از وظایف خود در مواقف کریمه بدانند، تا حج آنها، حج ابراهیمی (ابوالأنبیا) و حج محمدی- ص- باشد، والا، «ما اکثَر الضجیجُ و اقلَّ الحجیج» در باره آنان صادق است».
(3)این بخشی از مسائل پیرامون فلسفه حج و مبانی حج ابراهیمی از دیدگاه امام است. محتوای حج هم همینطور است. براساس این فلسفه و این
1- پیام استقامت، ص 8.
2- بحارالانوار، ج 96، ص 374. (ط. بیروت)
3- صحیفه نور، ج 19، ص 46.
ص: 29
مبنا، محتوا فرق میکند، زائران، خدمتگزاران و کارگزارانش هم فرق میکند.
جملهای در رابطه با محتوای حج عرض میکنم و سخنم را پایان میدهم.
محتوای حج ابراهیمی از تَلْبِیه گرفته تا رَمْی جَمَرات با حج غیرابراهیمی متفاوت است. از دیدگاه امام، تمام اعمال، حرکات و سکنات حج، محتوای خاص، زنده، آموزنده و حرکت آفرین خودش را دارد و زائر وقتی میگوید: «لبیّکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لک لبیک، ...» زمانی صادقانه و حقیقی است که گوینده لبّیک، ندای حق را به گوش جان بشنود و به دعوت «اللَّه» تعالی پاسخ مثبت دهد.
مسأله، مسأله حضور در محضر است. لبیک را کسی میتواند بگوید که احساس حضور کند، شما هیچوقت در داخل اتاق دربسته که کسی نیست و مخاطبی حضور ندارد، نمیگوئید «بله»!. بله، به کسی میگوئید که حضور دارد و شما را صدا میزند، صدا و دعوت او را بصورت شهود میبینید و میشنوید: مسأله، مسأله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب، گوئی که گوینده در این محضر از خود بیخود شده است.
خدایا! آیا میشود برای یک لحظه هم که شده معنای حقیقی حج را و معنای حقیقی احرام را و مفهوم لبیک را درک کنیم؟
امام عزیز بگونهای تصویر میکند که گوئی گوینده لبّیک در محضر خدا از خود بیخود شده و در جوار او، دعوت را تکرار میکند و به دنبالش سلب شریک، به معنای مطلق آن مینماید؛ یعنی خدایا من مطلقاً برای تو شریک قائل نیستم، من هوسم را، هوایم را فدای تو میکنم، من دست از طاغوتها و طاغوتچهها برداشتهام، فقط به تو پاسخ مثبت میدهم؛ همانطور که امام صادق- ع- در آن حدیث منسوب به آن حضرت فرمود:
«وَ احْرِم عَن کلّ شَیء یَمْنَعُکَ مِن ذِکِر اللَّهِ وَ یَحْجُبُکَ عَن طاعَتِهِ».
«موقعیکه میخواهی احرام ببندی، احرام از غیر خدا ببند.»
«کلّما شَغَلک عَنِ اللَّهِ هُوَ صَنَمُک».
«هر چه برای تو دلبستگی ایجاد کرده بت تو است».
ص: 30
هر چه که تو را از یاد خدا غافل و از محضر او دور میکند. میان تو و طاعت خدا حجاب میشود و ... از همه آنها احرام ببند، همه آنها را بر خودت حرام کن، موقعی که لبیک میگوئی: «وَ لبِّ
(1)، صادقة، خالصة ذاکیة لِلّه- عزّو جلّ- فی دَعوَتِک متمَسِّکاً بالعروة الوثقی»، در حالی که به عروةالوثقای ولایت چسبیدی- که همان تعیین کننده سیاسی اصلی حج است- خالصانه و صادقانه، به خدا لبیک بگو. و بگو خدایا! من آمدهام به تو «لبیک» و به غیر تو «نه» بگویم.خدایا! آنطور که اولیایت حج را میفهمند و از آن بهره میگیرند، ما را از حج بهرهمند بگردان.خدایا! به ما توفیق ده که حج را آنگونه که امام عزیز که در محضرش هستیم و روح مطهرش ناظر ما و محیط به ما است و طریقه این حج را ترسیم کرده است، به جا آوریم.خدایا! انقلاب ما را به انقلاب جهانی امام زمان- عجّ- متصل و رهبر عزیز انقلاب حضرت آیةاللَّه خامنهای را مؤید و منصور بگردان.السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
1- بمعنی اجابةٍ.