باشد، نباید در اراضی مقدّسه انجام گیرد.
ولی آنگاه که به قرآن مراجعه کنیم، میبینیم که خداوند خانه کعبه را وسیلهای برای حفظ کیان جامعه اسلامی میشمارد، و هیبت و احترام آن، در دل مؤمنان را، مایه حلّ بسیاری از مشکلات آنان به حساب میآورد و میفرماید:
«به خاطر شکوه و عظمتی که خدا برای کعبه، در دل مسلمانان نهاده است، هرکس بدان پناه آورد، از هر آسیبی محفوظ است، و هر کس ستمی دیده باشد، با پناه آوردن به آن، تحت حمایت قرار خواهد گرفت».
بنابراین، اختلافات فکری و اعتقادی و سیاسی مسلمانان، در غیر موسم حج را که بسا ممکن است منشأ جنگها و نزاعهای خونین باشد، میتوان به برکت موسم، و حرمت بیت و حرم، با گفتگو و مذاکره و تفاهم حل کرد، و با کمک از معنویت این فریضه بزرگ الهی، بلاهای بسیاری را از مسلمانان دور کرد.
خداوند متعال میفرماید: «لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم واصبروا اناللَّه مع الصابرین».
«با یکدیگر به ستیزهجویی مپردازید که مایه شکست و ضعف شما میگردد و آبرویتان میرود. پایدار و شکیبا باشید که خدا با شکیبایان است».
تفرقه و اختلافی که مایه تقسیم نیروهای مسلمان و درگیر شدن آنها با یکدیگر باشد، در اسلام حرام است، و در قرآن به شدّت از آن نهی شده است.
از این رو اسلام، جدایی و قهر میان دو برادر مسلمان، بیش از سه روز را، جایز نمیداند. از پیامبر- ص- نقل شده است که فرمود: «لا یحل لِمُسْلِمٍ ان یهجر اخاه فوق ثلاث، فمن هجر اخاه فوق ثلاث فمات، دخل النار».
«مسلمان حق ندارد که با برادرش بیش از سه روز قهر کند، و اگر کسی با برادرش بیش از سه روز قهر کند و بمیرد به دوزخ میرود».
و در همین رابطه، ثواب اصلاح میان مسلمانان و آشتی دادن آنان را، از نماز، روزه و صدقه بیشتر میداند، و فساد
ص: 207
میان امّت را مایه نابودی دین میشمارد.
(1)برخورد نادرست و انحرافی، با اختلافات
در طول تاریخ اسلام، گاه اتفاق افتاده است که بر اثر دور شدن از روحیه تسامح و پرورش فکر، برخی از مسلمانان و رهبران آنان، با این تفاوتهای فکری، به گونه نادرستی برخورد کردهاند و به مسیر میکشانده شدهاند که خدا و پیامبر، به یقین از آنها خشنود نبوده است. روشهای نادرست که گاه برای حلّ این اختلافات به کار میرفته به این شرح است:
1- تکفیر، تفسیق و اعلام برائت و بیزاری از مسلمانانی که دارای گرایش فکری متفاوتی هستند، و حتّی در مواردی مسلمانان را بدتر از کفار و مشرکین قلمداد کردن!
2- حکم به وجوب قتل آنان.
3- اعلام جنگ و جهاد بر ضدّ آنان.
4- سعی در شکنجه و آزار آنان، برای تغییر دادن عقیدهشان.
5- خودداری از همکاری با مسلمانان، برای دفاع از اصل اسلام.
6- دعوت از کفّار و مشرکین رسمی، برای نابود کردن مسلمانها.
7- خودداری از نصیحت و ارشاد و مذاکره با مسلمانان، بلکه تحریم مذاکره و بحث با آنها.
8- اولویت دادن به مبارزه با آنها و غافل شدن از جهاد برای حفظ اصول اسلام.
بدیهی است که این روشها، در مقاطعی از تاریخ، باعث بروز اغتشاشاتِ بزرگ، در پایتختهای اسلامی شده، و قدرت تودههای میلیونی مسلمان را در هم شکسته و در نهایت به حاکمیت دشمنان انجامیده است.
(2)سنت پیامبر، در زمینه بهرهبرداری از فصل حج برای تعلیم دین
پیامبر اکرم- ص- در حجةالوداع، در جای جایِ مشاعر و مواقف، از اجتماع مردم بهرهبرداری نموده، مناسکِ حج، مسائل فقهی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دین را به آنان تعلیم فرموده است.
خطبههای آن حضرت در این سفر، در مواضع زیر نقل و ثبت شده است:
1- مسجد خیف در منی.
(3)2- در صحرای عرفات.
(4)3- خطبه حضرت در پایان حجةالوداع در غدیر خم.
(5)در زمان پیامبر- ص- هیچگاه این
1- احمد، مسند ج 6، ص 445- ابوداود، سنن، کتاب الأدب، حدیث 5- ترمذی، سنن، کتاب قیامت، حدیث 56.
2- ابوالفداء، المختصر فی تاریخ البشر، 2/ 82- دکتر یوسف القرضاوی، الصحوة الإسلامیة بین الجمود والتطرف، ص 59- دکتر سعید رمضان البوطی؛ السلفیة، ص 244، مجله رسالة الاسلام، سال دوّم، شماره 4، ص 357.
3- علی متقی هندی، کنزالعمال ص 3، 23 و 62، 8/ 202 و 228- ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 5، ص 148 و 197 و 194 و 198.
4- ابن ماجه، سنن، حدیث 565- ابن حجر هیثمی، مجمعالزواید ج 7، ص 338، مصر، 1352 ه.
5- حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 93- ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 185.
ص: 208
سخن مطرح نمیشد، که موسم حج و مشاعر و مواقف آن، تنها جای انجام مناسک است، بحث و سخن دیگری نباید در آن زمان و مکان انجام گیرد.
بویژه اموری که با دین و دنیای عموم مسلمانان سر و کار داشت، در آنجا مطرح میشد؛ اعراب مسلمانی که شنیده بودند، پیامبر میخواهد به حجّةالوداع (آخرین حج زندگی خود) برود؛ مشتاق بودند، تا آنجا که ممکن است، از راهنماییهای حضرتش استفاده کنند.
شمار آنان از 140 هزار تن فراتر میرود، پیامبر برای آنان خطبههایی خواند و همه امور دین و دنیا را در این خطبهها مطرح فرمود.
سیره سلف: تبادل نظر در موسم حج
از نخستین روزهای طلوع خورشید اسلام، صحابه و تابعین، و قبل از همه، رسول خدا- ص- از این زمان و مکان برای انتقال افکار و نظریات و علوم و معارف، بهرهبرداری کردهاند که ما در اینجا بطور گذرا به نمونههایی اشاره میکنیم: تا روشن شود که بحث و گفتگوی دینی و دنیوی در موسم حج، سیره صحابه و تابعین بوده است.
الف- مباحثات عقیدتی و فقهی
1- رسول اکرم- ص- در موسم حج و در حرم مکه و مسجدالحرام به بحث و گفتگوی دینی با مشرکان میپرداخت.
(1)2- نمایندگان خوارج و معاویه در همین موسم به تبادل نظر پرداختند.
(2)3- امام حسین بن علی- ع- در همین مسجد به بیان علل دینی و اجتماعی قیام خود بر ضدّ یزید پرداخت و با کسانی چون عبداللَّه بن عباس، عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن زبیر در این زمینه بحث و گفتگو نمود.
(3)4- عبداللَّه بن زبیر در مسجدالحرام با سران خوارج مانند نافع بن ازرق به بحث دینی پرداختند.
(4)5- فرزدق، قصیده شیوای خود را در مدح امام زینالعابدین در حجّ، و در همین مسجد سرود.
(5)6- امام باقر- ع- در همین مسجد و در موسم حج با نافع مولی عمر، مناظره کردهاند.
(6)در زمینه مسائل دینی، فقهای صحابه و تابعین، در فصل حج، به افتاء، تدریس و مناظره میپرداختند؛ گویا به نظر آنان،
1- دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج 1، ص 292- ابن هشام، السیرة النبویّة، ج 1، ص 380- 390 باب مالَقیَ رسول اللَّه من الأذی. دار احیاء التراث العربی، بیروت، بدون تاریخ.
2- همان، ج 2، ص 180- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج 3، ص 298 ترجمة الامام علی- ع-
3- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج 4، ص 328، تحقیق محمد باقر محمودی- طبری، تاریخ، ج 5، ص 193، مؤسّسة عزّالدین، بیروت، 1407 ه/ 1987 م.
4- المبرّد، الکامل، ج 2، ص 2- 203- 206- طبری، تاریخ، ج 5، ص 563، 566.
5- الشبراوی، الإتحاف بحبّ الأشراف، ص 51- قرمانی، اخبار الدول، ص 110، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، 36 و 161؛ بستانی، دائرةالمعارف، ج 9، 356- زهرالآداب، ج 1، ص 163، ابن نباته، شرح العیون، ص 390- انوارالربیع، ج 4، ص 25- ابن صباغ المالکی، الفصول المهمّة، ص 193- نهایةالأدب، ج 21، ص 327- 331.
6- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ترجمة الامام الباقر، ص 167- 168 تحقیق محمد باقر المحمودی.
ص: 209
حجّ، با تعلیم و تعلّم و تبادلنظر سالم و سازنده در امر دین، هیچگونه منافات و ناسازگاری نداشته است.
7- امام شافعی در مسجدالحرام، در مسائل فقهی مناظره میکرد.
(1)ب- تدریس معارف دینی در موسم حج
یکی از فعّالیتهای علما و دانشمندان، در مسجدالحرام، و در موسم حج، تدریس بوده است، و بسیاری از ائمه مذاهب، در همین زمان و مکان با شخصیتهای بزرگی آشنا شدهاند و تحت تأثیر آنها قرار گرفتهاند. به چند نمونه در این زمینه توجه کنید:
1- ابن عباس، که به بحرالعلم یا «حبر امت» مشهور بود، هر ساله، در موسم حج، به مکه میآمد و به تدریس و افتا میپرداخت.
(2)2- سفیان ثوری از تابعین معروف، در مسجدالحرام، حلقات تدریس و گفتگوی دینی به پا میکرد.
(3)3- عطاء بن ابی رباح در مسجدالحرام مینشست و به بحث میپرداخت.
(4)4- ابوحنیفه در دوران جوانی در کنار خانه خدا از عطاء بن ابی رباح درس میآموخت.
(5)5- ابوحنیفه وقتی خود، امام شد؛ هرساله به حج میآمد و در همین مکان، به تدریس میپرداخت.
(6)6- شافعی نیز مدّتها در مسجدالحرام تدریس میکرد.
(7)7- احمد بن حنبل نیز در حجّ از امام شافعی درس میآموخت.
(8)8- صحابه والامقامی چون جابربن عبداللَّه انصاری، و تابعینی چون محمدبن منکدر و سفیان و طاووس یمانی، حتی در حال طواف حدیث نقل میکردهاند.
(9)9- محمد بن عبدالأعلی با سند متصل از عبیدبن عمیر نقل میکند که برای حیان بن عمیر در برابر «رکن» حدیث نقل میکرد و در ضمن آن میگفت: درهای آسمان برای ستایش خدا باز میشود و تکبیر، میان زمین و آسمان را پر میکند.
(10)10- جمعی از محدّثین بزرگ، در مسجدالحرام و در حال طواف، حدیث نقل کردهاند.
(11)ج- بحثهای سیاسی و مسائل اداری و کشوری
1- دکتر مصطفی شکعة، الأئمة الاربعة، ط 7، ج 3، ص 186، الشرکة العالمیة للکتاب، بیروت، 1403 ه/ 1983 م.
2- همان، ج 1، ص 46- المبرد، الکامل فی الأدب، ج 2، ص 137، 163، 164.
3- همان، ص 46- 150- ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص 287، ط 2، النجف، 1380 ه/ 1961 م.
4- أزرقی، ابوالولید محمد بن عبداللَّه بن احمد م 244 ه؛ اخبار مکه، ج 1، ص 314- 315، دارالثقافة، مکّة، بدون تاریخ.
5- دکتر مصطفی شکعة، الأئمة الأربعة، ج 1، ص 41، 46، 47- ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج 3، ص 310- ابن خلکان، وفیات الاعیان، ترجمه عطاء بن أبی رباح.
6- همان، ج 1، ص 158.
7- همان، ج 3، ص 180.
8- همان، ج 4 ص 39- 41- ذهبی ترجمة الامام احمد در مقدّمه مسند، ص 60.
9- فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکّه، ج 2، ص 350- 380، ط 1، مکّه المکرمه، 1407 ه/ 1987 م ر. ک: أزرقی، اخبار مکه، ج 1، ص 316- بلادی، فضایل مکه، ج 1، ص 225، و نیز فاکهی، اخبار مکّه، ج 1، ص 93.
10- همان، ج 2، ص 177.
11- همان، ج 1، ص 325- 331- ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 6، ص 241- همو، سیر اعلام النبلاء، ج 7، ص 186- احمد مسند، ج 2، ص 161- 162- سیوطی، الجامع الکبیر، ج 1، ص 715- ابن حجر، تعجیل المنفعة، ص 498؛ عبدالرزاق، المصنف، ج 11، ص 24- ابوداود، سنن، کتاب أدب، ج 4، ص 356- بخاری، صحیح، کتاب مغازی، ج 7، ص 317- مسلم، صحیح، کتاب صلاة، ج 6، ص 92- فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج 1، ص 205- 215، ط 1، مکةالمکرمة، 1407 ه/ 1987 م.
ص: 210
1- رسول اکرم- ص- به امر خداوند، فرمان برائت از مشرکین را که به صورت آیهای از قرآن نازل شده بود، به علی- ع- داد تا در موسم حج در مسجدالحرام بر مردم بخواند.
(1)2- پیامبر، اعلام عفو عمومی برای مشرکان را از مسجدالحرام صادر فرمود.
(2)3- عمربن خطاب، در موسم حج، فرمانداران خود را که هریک کشور بزرگی را زیر فرمان داشتند، جمع میکرد و از مردم میخواست اگر شکایتی از کشورداری آنها دارند، اعلام کنند و سپس همانجا آنها را تنبیه میکرد.
(3)4- معاویه، مسأله جانشینی فرزندش یزید را در سفرحجّ مطرح کرد.
(4)5- عثمان در فصل حج کسانی را که با فرمان او مخالفت کرده بودند مجازات کرد و به زندان افکند.
(5)6- در قیام بنی عباس برای برپایی خلافت خود، نماینده آنان یعنی داود بن علی در سال 132 ه- در ایام حج برای مردم سخنرانی کرد و اهداف و برنامههای قیام را برشمرد و برای آنان مسائل سیاسی روز را تشریح کرد.
(6)7- ابوجعفر منصور به حجّ آمد، تا در ضمن این سفر، محمدبن عبداللَّه بن حسن را بر سر جایش بنشاند.
(7)8- مهدی موعود- ع- از همین مسجد، ندای خود را به گوش جهانیان میرساند.
(8)9- مردم با مهدی- عجّ- در میان رکن و مقام بیعت میکنند.
(9)د- دیدار برادران مسلمان با یکدیگر درموسم حج
یکی از فواید حجّ، زیارت برادران دینی، و مسلمانان میهمان خدا، از کشورهای مختلف است: در این باره صحابه و تابعین نه تنها منعی نکردهاند، بلکه تشویق نیز دارند.
از سفیان نقل شده که گفت: یکی از چیزهایی که رغبت مرا به حجّ زیاد میکند، دیدار برادرانی است که آنها را در غیر حجّ نمیتوانم ببینم.
(10)با یک بررسی اجمالی، از آنچه نقل شد، دانسته میشود که تماس با برادران دینی، انتقال علوم و اطلاعات مفید، بحث و گفتگوی دینی و سیاسی، در صورتی که با هدفی سازنده و به دور از نزاع و مشاجره ناپسند، انجام گیرد، نه
1- نسائی، سنن، کتاب حج، ص 161- دارمی، سنن، کتاب سیر، ص 62؛ احمد، مسند، ج 1، ص 3 و ج 2، ص 299- مسبوطی، الدارالمنثور، تفسیر سوره برائت، بخاری، صحیح، ج 2، ص 153.
2- ابن القیم الجوزیة، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد، ج 2، ص 165، دارالفکر، بیروت، تصحیح الشیخ حسن محمد المسعودی.
3- ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 211- کاندهلوی، حیاة الصحابة، ج 2، ص 334، منتخب کنزالعمال، ج 4، ص 419.
4- ذهبی شمس الدین، دول الاسلام، ص 28، مؤسسةالاعلمی، بیروت، 1405 ه 1985/ م.
5- یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 164- 165، دارصادر، بیروت.
6- همان، ج 2، ص 353.
7- همان، ج 2، ص 374.
8- ابن ماجه، السنن، کتاب الفتن، باب خروج المهدی، ج 2، ص 1366- 1368، حدیث شماره 4082 تا 4088- دکتر محمد أحمد جلیّ، دراسة عن الفرق فی تاریخ المسلمین، ص 156- 162، ط 1، الریاض، 1406 ه/ 1986 م.
9- الفاکهی ت 272، اخبار مکّه، ج 1، ص 407، تحقیق عبدالملک بن دهیش، مکتبة النهضة، مکة المکرمة، احمد، مسند، ج 1، ص 99- عاتق بن غیث البلادی، فضایل مکة، ج 1، ص 223- 225، دار مکّة- مکّة المکرمة، 1410 ه/ 1989 م.
10- فاکهی، اخبار مکه، 2/ 382.
ص: 211
تنها، با اهداف عالیه حج ناسازگار نیست، بلکه در راستای اهداف آن است. در این رابطه، کتاب و سنّت، نه تنها، تبادل افکار را در فصل حج نهی نفرموده، بلکه آن را بهترین فواید حج میشناسد. صحابه و تابعین و ائمه طاهرین از اهل بیت، چنانکه دیدیم، از فضای معنوی حج و بلد حرام برای نشر معارف دینی و حلّ مشکلات فکری جامعه، به بهترین وجه، استفاده میکردند، بنابر این نمیتوان گفت که هرگونه گفتگوی دینی در فصل حجّ، «جدال در حج» است و نکوهیده و ممنوع به شمار میرود.
طرح عملی برای تلاقی افکار مسلمین
پس از آنکه دانسته شد اسلام راه اجتهاد و استنباط را باز گذاشته و از گفتگو و تبادل نظر در فصل حج نه تنها جلوگیری نکرده، بلکه آن را تشویق نیز فرموده است، باید در پی راههای عملی تحقیق این مهم بود، که این مقاله، راههای زیر را به عنوان آغاز حرکت به سوی تبادل نظر و تحقق بخشیدن به اصل «شوری» در اسلام پیشنهاد میکند:
الف- برپایی کنفرانسهای سالانه در موسم حج
در ایّام حج، به خصوص در روزهایی که حجاج باید در یک منطقه جمع شوند، بهترین فرصت برای آشنایی، تبادل نظر، و مشورت و تصمیمگیری و رسیدن به توافق است، مکّه، عرفات و منی که چند میلیون حاجی مسلمان را از ملّیتهای کاملًا متنوع، و از سرزمینهای دور، در خود جمع میکند، خود، بهترین گردهمایی اسلامی است، به شرط آنکه به صورت مطلوب از آن بهرهبرداری شود.
راه کار پیشنهادی ما در این مقاله این است، که اندیشمندان و دانشمندان اسلامی در مکه و منی، در کنفرانس سالانه اسلامی گردهم آیند و با تشکیل جلسات عمومی و خصوصی و کمیسیونها و شوراهای تخصصی، به بحث و بررسی در باره مشکلات اسلام و مسلمین، بلکه مشکلات جهانیان بپردازند، و راهحلهای عملی برای اصلاح امور پیشنهاد کنند، از جمله اگر اختلافاتی در میان خود مسلمین وجود دارد، یا برخی از ملّتهای مسلمان نیازمند کمک و امداد هستند، در آن
ص: 212
گردهماییها، مسأله مطرح و در باره آن تصمیمگیری شود، و دستکم آن را به کشورهای خود منتقل سازند و در آنجا چارهجویی کنند.
دولت عربستان میتواند، با برپایی اینگونه گردهماییها، خدمت شایانی را به جهان اسلام بلکه به کل بشریت، تقدیم کند، و نام نیکی برای خود برجای نهد، این کنفرانس اسلامی (به معنای واقعی) را میتوان به کمیسیونهایی به شرح زیر تقسیم نمود:
1- سیاسی
2- اقتصادی
3- امنیتی
4- اجتماعی
5- تربیتی و آموزشی
6- خبری و تبلیغاتی
7- حقوقی
در هر کمیسیون، کارشناسان، و مقامات مسؤول و ذیربط آن، شرکت کنند، و نتیجه کار آنها به صورت گزارشهای ویژه چاپ و نشر و در معرض استفاده عموم قرار گیرد.
ب- توسعه و بهبود کنفرانسهای موجود
اگرچه دولت عربستان، در حال حاضر نظیر این کنفرانسها را در مکه و منی برگزار میکند، و کسانی هم در آن شرکت میکنند و نتیجه هم به صورت کتابی منتشر میگردد، ولی نکتهای که در اینجا قابل ذکر است، اینکه کنفرانسهای موجود، هرچند در راستای هدف فوق، برپا شده است، ولی باز هم میتوان آنها را با کیفیت بهتری برگزار کرد. مثلًا نکات زیر اگر مورد نظر قرار گیرد، بر کارآیی و تأثیر آنها، صد چندان میافزاید:
1- در انتخاب میهمانان، فقط به مسؤولان اداری کشورها توجه نشود، بلکه دانشمندان و صاحب نظران غیر دولتی نیز دعوت شوند.
2- مذاهب و فرق اسلامی که به حج میآیند، همه، بدون تبعیض یا تعصّب مذهبی در آن راه داشته باشند، به دیگر سخن، کسانی بیایند که نماینده طرز تفکر جناحهای مختلف مسلمین و جریانات فکری اسلامی باشند.
3- وجود این کنفرانسها قبلًا در کشورهای اسلامی و غیراسلامی که اقلیت مسلمانی در آن زندگی میکنند، به اطلاع مسلمین برسد، و پیشاپیش از آنها دعوت شود.
ص: 213
4- موضوعات مطروحه در کنفرانس قبلًا به اطلاع آنها برسد، و از آنها خواسته شود که همراه با اطلاعات مفید و نظریات سازنده در جلسه حاضر شوند.