نوع مقاله : فقه حج
نویسنده
سمت
چکیده
تازه های تحقیق
ندارد
کلیدواژهها
موضوعات
مدخل
در ترتیب متداول ابواب فقه، حج به عنوان پنجمین باب و یا رکن پنجم از ابواب و ارکان فروع احکام اسلام به شمار است، و باید هر فرد مسلمان در صورت دارا بودن استطاعت، حداقل یکبار این فریضه بزرگ را به جای آورده و در این گردهم آیی- که همه منافع فردی، سیاسی، دینی و دنیوی امت اسلامی را میتواند ضمانت کند- شرکت جوید. و مستطیعان و توانمندان در مال و بدن میباید با در پیش گرفتن چنین سفری پربار، مراتب طاعت خود را اعلام نموده و به این آوای الهی پاسخ مثبت دهند؛ که فرموده است:
«ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجّ البَیْتِ مَن اْستَطاع الَیْهِ سَبیلًا» (1)
و خدای راست بر مردم، عزم زیارت و دیدار خانهاش، هر که را توان آن باشد به سوی آن راه میبرد.
چنانکه در حدیث آمده:
«و هذا بَیْتٌ استَعْبَدَ اللَّهُ بِه خَلْقَهُ لِیَخْتَبِرَ طاعَتَهُمْ فی اتیانِه، فَحَثّهُمْ عَلی تَعْظیمِهِ و زیارَتِهِ»:
این خانهای که خلق را از رهگذران به عبادت فرا خواند تا طاعت آنانرا درآمدن به این مساجد بیازماید، لذا آنان را به بزرگداشت این خانه واداشته است (2)
پیداست که استطاعت به مفهوم درخواست طاعت و فرمانبرداری است، گویا چنان است که نفس از رهگذر قدرت و توانمندی، خواهان طاعت برای خویشتن است (3) و میخواهد محیط خود را برابر خویش مطیع و رام گرداند؛ لیکن چنین نفسی که جویای طاعت پدیدههای پیرامون خود میباشد به انجام مناسکی فرا خوانده میشود که طی آن قدرت و توان بیکران خدای مقتدر را باز یابد و به عجز و ناتوانی خویش واقف گشته و به جای آنکه به پیشه را مگری خود تداوم بخشد خویشتن را به طاعت از خدا مأنوس سازد و دریابد توانی را که در خود احساس میکند نه از آن خود او است؛ بلکه از آن خدایی است که همه توانها و توانمندیها به او باز میگردد؛ چون «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»: (تمام بازگشتها از گناه و همه توانمندیها در طاعت فقط به مدد الهی صورت میپذیرد).
با توجه به همین نکته است که میتوانیم درست مفهوم «وللّه علی النّاس»: را باز یابیم مبنی بر اینکه زیارت خانه خدا، حقی است واجب بر ذمه مردم که نمیتوان از ادای این حق سر باز زد؛ (4) چون آدمی برای خود از خود چیزی ندارد، پس به حکم وظیفه باید از اعطای این قدرت، سپاس به عمل آورده و به مدد آن به طاعت از این فرمان برخیزد، و سفری را که بهسان سفر آخرت است در پیش گیرد، و خود را در صحنه قیامت بیابد که در آنجا احدی را جز خدای واحد، حکومت و فرمانی نشاید:
«المُلْکُ یَوْمئِذٍ لِلَّهِ یحکم بینهُمْ ...» (5)
«در آن روز فرمان، خدای را است که میان آنها حکم میراند.»
«... لِمَنِ المُلْکُ الیَوْمَ لِلَّهِ الواحِدِ القهار» (6)
«در آنروز، فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خدای یگانه چیره و فرو گیرنده است.»
در چنین روزی همه استطاعتها از میان برخیزد، و راهی جز طاعت از فرمان خدا نیابند، حتی استطاعت خاکساری و آسانترین خضوع بر گنهکاران ناممکن میگردد:
«یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ وَیُدْ عَونَ الَی السُّجُودِ فَلا یَسْتَطیعُونَ»:
«روزی که شدائد و سختیها در آن پدیدار میگردد، و آنان را به سجده فرا میخوانند؛ لیکن به خاطر هول انگیز بودن چنان روزی، حتی توانشان را در چنین کاری رام و آسان از دست مینهند.»
سفر حج با آمادگیهای و دشواریهای مربوط به آن، شباهت فراوانی با سفر آخرت دارد و باید از رهگذر آن عبرتها برای سفر به سوی جهان دیگر اندوخت، و از طریق آن حیثیت و آبرویی در پیشگاه خداوند به دست آورد. امام راحل- قدس سره الشریف- در توصیه خود به حجاج بیت الله الحرام میفرمود:
«... باید متوجه اعمال خودتان باشید، پاسداری از خودتان بکنید، و این سفر را سفر «الی الله» حساب کنید، و بدانید که با این سفر ممکن است یک آبروی بسیار زیاد پیش خدای تبارک و تعالی پیدا کنید، و ممکن است خدای نخواسته سقوط کنید.»
«بدانکه این سفر حج بر مثال سفر آخرت نهادند، و هر چه در سفر آخرت پیش آید- از احوال و اهوال مرگ و رستاخیز- نمودگار آن در این سفر پدید کردند تا دانایان و زیرکان چون این سفر پیش گیرند به هر چه رسند و هر چه کنند منازل و مقامات آن راه آخرت یاد کنند و عبرت گیرند، و زاد و ساز آن به دست آرند که صعب تر است و عظیم تر:
تودیع با خانواده و خویشاوندان
چون اهل و عیال و دوستان را وداع کند بداند که این مثال سکرات مرگ است، آن ساعت که بنده در نزع باشد و خویش و پیوند و دوستان گرد وی درآیند و او را وداع کنند.
زاد و توشه
و آنگه زاد سفر از همه نوع ساختن گیرد، و احتیاط در آن به جای آرد تا هر چیزی که به زودی تباه شود بر نگیرد، داند که آن با وی بماند، و زاد بادیه [وفانی] نشاید ...
راحله
و آنگه که بر راحله نشیند، مرکب خویش در سفر آخرت- که آن را نعش [وتابوت] گویند- یاد آورد:
راه پر مخاطره سفر:
و چون عقبهها و خطرهای بادیه بیند از منکر و نکیر و حیّات و عقارب در گور- که شرع از آن نشان داده- یاد کند، و به حقیقت داند که از لحد تا حشر بادیهای عظیم در پیش است که بیبدرقه طاعت، بریدن [و در نوردیدن] آن دشخوار است. اگر در این بادیه بدین آسانی بدرقه به کار است پس در بادیه قیامت- بی بدرقه طاعت- چون رستگار است.
1- آل عمران: 97.
2- بحاالأنوار 99/ 29 نقل از میزان الحکمه 2/ 264.
3- بنگرید به: کشف الاسرار، ج 2، ص 218.
4- رک: روح البیان، ج 2، ص 68.
5- حج: 56.
6- غافر/ مؤمن: 16.
بیت عتیق یا کعبه، اولین کانون پرستش توحیدی:
نخستین کانونی که برای پرستش توحیدی در جهان بنا شد، کعبه یا همان خانهای است که هم اکنون مسلمین در موسم حج بدان روی میآورند:
«انَّ اوِّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِنَّاسِ لَلَّذی بِبَکّةَ مُبارَکاً وَهُدَیً لِلْعالَمینَ»
«اولین خانهای که (صرفاً برای پرستش خدای یگانه) نهاده شد همان خانهای است که در مکه بنا شده، خانهای که مبارک و فرخنده و مایه هدایت برای جهانیان است.»
این خانه که به دست آدم ابوالبشر معماری شده، کانونی توحیدی بوده، و به مرور زمان- چنانکه بعداً گزارش خواهیم کرد- دگرگونیهایی نه درخور، به کیفیت ادای مراسم پیرامون آن راه یافت.
1- القلم: 42.
2- کشف الاسرار، ج 2، ص 227- 225.
3- لسان العرب، ط مصر، ج 1، ص 569.
سابقه تاریخی کعبه:
چنانکه قبلًا یاد کردیم خانه خدا در مکه به «بیت عتیق» و کهنترین بنیادی نامبردار است که بنای آن طبق روایات دینی به زمان حضرت آدم ابوالبشر- علیه السلام- باز میگردد و او بود که پیریزی کعبه را آغاز کرد.
شرک ستیزی حضرت ابراهیم- علیه السلام-
در عصر حضرت ابراهیم عقاید و مراسم خرافی و بویژه شرک و بت پرستی رواج گستردهای در گستره جهان یافت. خداوند متعال ابراهیم- علیه السلام- را به بت شکنی و نجات دادن مردم از خرافات و رهایی آنان از اعمال بیهوده و ساخته و پرداخته تخیلات و توهمات مأمور ساخت؛ چون مردم از عبادت خدای یگانه روی گردانده، و در مشکلات و حوائج خود به بتها و بتکدهها پناه میآوردند؛ ابراهیم سوگند یاد کرد که وظیفه الهی خود را در بت شکنی و شرک زدایی آغاز و اجرا نماید:
«وَتَاللَّهِ لَاکیدَنَّ اصْنامَکُمْ بَعْدَ انْ تُوَلُّوا مُدْبِریَن»: (3)
و سوگند به خدا درباره بتهای شما سخت بیندیشم و برای از میان بردن آنها- پس از آنکه از شهر بیرون رفته و بدان پشت کنید- چاره سازی کنم.»
آن حضرت به موقع سراغ بتها رفت، و وظیفه خویش را درست به کار بست؛ چنانکه خداوند متعال به این رویداد مهم تاریخی اشاره کرده و فرموده است:
«فَجَعَلَهُمْ جُذا ذاً الَّا کَبیراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ الَیْه یَرْجِعُونَ»: (4)
«ابراهیم- جزبت بزرگ- همه بتها را قطعه قطعه و سرنگون ساخت تا شاید بت پرستان درباره واقعه نابودی بتها به آن بت بزرگ مراجعه کرده و اوضاع نا به سامان بتها را از او بپرسند!»
پیداست که بت را احساس و شعوری نیست تا با او سؤالی در میان گذارند، اما ابراهیم- علیهالسلام- خواست از این طریق و بطور ضمنی آنان را به جهالتشان آگاه ساخته و هدایتشان کند.
تجدید بنای کعبه:
پس از آنکه ابراهیم توفیق یافت گروه زیادی از مردم را بیدار سازد، و توحید را در افکار آنها نفوذ بخشد از شام؛ یعنی سرزمین آباء و اجداد خویش کوچید، و همراه همسر خود هاجر، و فرزند خویش اسماعیل رهسپار جنوب گشت و به سرزمین حجاز و بیابانی که از مردم بت پرست به دور بوده درآمد تا با آسودگی و آرامش خاطر به مناجات و راز و نیاز با خدای خود سرگرم شود.
وقتی اسماعیل پا به سن گذارد و جوانی کار آمد و تا حدودی کامل شد خداوند متعال ابراهیم- علیه السلام- را مأمور ساخت پرستشگاهی را با همکاری فرزندش اسماعیل در همین سرزمین بنیاد کند تا مردم پیرامون آن گرد هم آمده و به ذکر و عیادت خدای یکتا بپردازند:
«وَ اذْ یَرْفَعُ ابْراهیمُ القَواعِدَ مِنَ الَبیْتِ وَ اسْمعیلَ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا انَّکَ انْتَ السَّمیعُ العَلیمُ»: (5)
«به یاد آور زمانی را که ابراهیم با همکاری اسماعیل ستونهای خانه خدا را بر میافراشتند (و به خدا عرضه میداشتند): پرودگارا از ما بپذیر که تو شنوای دانایی.»
ابراهیم و فرزندش موظف گشتند این خانه را از هر گونه پلیدیهای مادی و معنوی پاکیزه سازند:
«وَعَهِدْ نا الی ابراهیمَ وَ اسْمعیلَ انْ طَهِّرا بَیْتی لِلطَّائفینَ والْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ». (6)
«و به ابراهیم و (فرزندش) اسماعیل سپردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان. وکوع کنندگان سجده گذار پاکیزه نگاه دارید.»
1- لسان العرب، ج 1، ص 569، 570.
2- آل عمران: 96.
3- بقره: 183.
4- حج: 68- 67.
5- انبیاء: 57.
6- انبیاء:، 58.
حج- یا- مظهر و تجلیگاه توحید:
برای بشر امکان پذیر نیست مصالح و علل واقعی احکام فرعی یا فروع احکام را شناسایی کند؛ و جز شارع مقدس و واضع این احکام کسی نمیتواند به چنان مصالحی واقف گردد؛ اگر دانشمندان مزایا یا حکمتهایی برای احکام شرع خاطر نشان میشوند باید آنها را صرفاً حکمتهای احکام یاد شده تلقی کرد نه علتهای واقعی.
مسأله حج چنانکه دیدیم با سوابق ممتدی که در ادیان دیگر آسمانی دارد در اسلام با کیفیتی عالی امضا شد، هیچکس حتی دشمنان اسلام نمیتوانستند و نیز نمیتوانند فواید و سازندگی مادی و معنوی حج را نادیده گرفته و یا آنها را انکار کنند. حتی مخالفان اسلام نوشتهاند: حج عاملی مؤثر برای ایجاد وحدت و همبستگی، و فرصتی است بسیار عالی برای اینکه میان پیروان قرآن پیوندی مبارک به هم رسد و آنان را به هم مربوط سازد.
حج عبارت از اجتماع و گردهم آیی شمار بسیار زیادی از مسلمین و پیروان قرآن کریم که در عصرما از رقم میلیونی متجاوز است، بیش از یک میلیون مسلمان از نواحی مختلف گیتی از پنج قاره دنیا به سرزمین مکه در موسم حج روی میآورند که از نژادهای گوناگونی هستند. همه در یک سرزمین و یک کانون در کنار خانه خدا با جسم و جان و تمام وجود به ندای پروردگار خود لبیک میگویند، در حالیکه همگی آنها تمام چیزهایی را که ممکن است دستاویز مباهات بر دیگران باشد رها کرده با پوشاکی ساده و یکنواخت و با نوعی تساوی و برابری مادی و معنوی دقیق در کنار هم قرار میگیرند که نمیتوان نظیر آن را در هیچ گردهم آیی، در هیچ سرزمینی جستجو کرد. مساوات و برابری در همه چیز که فرمانروا و فرمانبر، ثروتمند و فاقد ثروت، عرب و ترک، افغانی و ایرانی، هندی و سودانی، حبشی و چینی، اروپایی و آفریقایی، آمریکایی و آسیایی همه وهمه را در یک رده قرار داده و میان سفید پوست و رنگین پوست کمترین تفاوتی در اعمال و مناسک آنها دیده نمیشود، و وحدت شگفت آوری بر تمام اوضاع و احوال درونی و بیرونی آنها حاکم است. همه آنها- علیرغم چنان تفاوتهایی منطقهای و چهره و قیافه و اندام و اختلاف طبقاتی- چشم و دل را به یک نقطه میدوزند. اینان از خانواده و میهن و زاد بوم و ثروت و مقام و منصب و کلیه تعلقات گسستند، دریاها را درنوردیدند، بیابانها را پیمودند، سینه فضا را شکافتند و رنج سفری بس دشوار را بر خود هموار ساختند، و از رسوم و عادات و تشریفات بومی و محلی و منطقهای دست نهادند، و از خواب و خوراک و لباس خود کاستند، و بالاخره روابط خود را از دنیای مادیت بریدند، و همچون روز محشر با پوششی بسان کفن گرد هم آمدند.
بی تردید با چنان کیفیت، شعاع نورانیتی که از باطن و جان و درون آنان برمیخیزد و این نورانیت را متوجه نقطه مشترک مینماید آنهم در حالیکه با اوضاع و شرایط و هیئتی هماهنگ و در عین حال ساده و بی آلایش توأم است مسلماً میتواند امت و ملتی را بیافریند که بنیانگذاران مجد و عظمت برای بشریت باشند.
در چنین نقطهای است که بشر میتواند معنای «اللَّهاکبر» را درک کند و بازیابد که قدرت خدا از هر قدرتی قویتر و خدا از هر چیزی بزرگتر و حتّی بزرگتر از آن است که بگوییم او بزرگتر است.
در این نقطه و در میان چنان جمعیت انبوه و اجتماع عظیم هر ناظری به خوبی میفهمد که حج بزرگترین و قویترین شعار توحید، و ضامن انسانیت و آزادی از هر گونه قید و بند مادی، و مهمترین عامل ارتباط و پیوستگی، و مآلًا ایجاد همبستگی میان مسلمین شرق و غرب عالم است.
هر مسلمان و دوستدار پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- مشتاق و شیدای دیدار سرزمینی است که آن حضرت در آنجا زاده شد، و در همان سرزمین مبارزه خود را با شرک و بت پرستی و جهل و استبداد آغاز کرد، هر نقطهای در این سرزمین یاد آور رویدادهای مهم و درخشان اسلامی است که جای جای آن میتواند مایه عبرت و پند برای دیدار کنندگان آن باشد، سرزمینی که در نگاه ناظر آن، دور نمای قربانیها و فداکاریهای راه توحید و نیکبختی را به تصویر میکشد.
این توحید همزمان با اجرای مراسم حج با وحدت در زمان و مکان و اعمال و نیات، و اعتقاد، جامه و مسکن و بالأخره با همه مظاهر توأم است و توحید را نوید میدهد.
احرام:
احرام باید همراه با نیت انجام گیرد، یعنی حاجی باید با نیتی خالص و پاکیزه و پالوده و عاری از هرگونه شوائب مادی و دنیا وی این کار را برگزار کند. او نباید کمترین و ناچیزترین شائبه ریا و تظاهر آنی و آتی را در این قصد راه دهد. مسلّماً قصد او باید در این کار و همه مراسم و مناسک حج عبارت از امتثال او امر الهی و تقرب به او باشد.
قصد و نیت در هر عملی روح و معیار ارزشیابی آن عمل میباشد. به وسیله نیت است که اعمال آدمی سنجش میشود. در روز قیامت صرف عمل نیک ملاک پاداش نیست؛ بلکه آن عملی دارای پاداش میباشد که با نیتی خالص و راستین توأم بوده است.
اسلام به خود عمل، ارزشی اعطا نمیکند، و آنگاه که اعمال را ارزیابی میکند نفس عمل را- وقتی که عاری از نیت باشد- اهمیت نمیدهد؛ زیرا نیت وسیله و ابزاری برای کشف از حقیقت باطن آدمی است، و در عهده عمل و امکان او نیست که پرده از روی این حقیقت بردارد؛ چون ممکن است عمل مزورانه انجام گیرد؛ یعنی آدمی کاری را انجام دهد که به ظاهر خوب و مرضی خدا و رسول به نظر رسد اما قصد و نیت انجام دهنده این کار بر خلاف ظاهر عمل، موجب خشم خداوند متعال باشد. این تناقص میان قصد و عمل، و نیت و کردار ارزش عمل را از میان میبرد. و این صورت ظاهر نیکو به صورت شرّی در میآید که موجب هلاک و بدبختی فرد خواهد بود؛ چنانکه اگر ریا کارانه به عملی که ظاهراً نیکو است دست یازد، نه تنها پاداش نیک نصیب او نخواهد شد؛ بلکه به خاطر چنین نحوه عمل، کیفر الهی نیز در انتظار او است.
از رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- روایت شده که فرمود:
«انّما الاعْمالُ بَالنِیّاتِ، وَ لِکُلِّ امْریٍ ما نَوَی، فَمَنْ کانَتْ هِجْرَتُهُ الَی اللَّهِ وَ الی رَسوُلِه فَهِجْرَتُه الَی اللَّهِ وَ الی رَسوُلِه؛ وَ مَنْ کانَتْ هِجْرَتُهُ الَی دنیاً یُعصیبُها اوْامَرأَةٍ یَتَزَوَّ جُها فَهِجْرَتُهُ الی ما ها جَرَ الَیه» (3)
«ارزش اعمال آدمی به نیات او مربوط است، و عوائد اعمال او به نیت او منوط و وابسته است. اگر کسی (از هرگونه عوائد مادی بگریزد) و از وادی هدفهای نفسانی هجرت کند، و راه وصول به رضای خدا و رسولش را در پیش گیرد، در حقیقت به سوی رضای خدا و رسول او (ومقصد الهی) کوچ و هجرت کرده است. ولی اگر هجرت او به سوی دنیا انجام گیرد، به دنیایی که میخواهد از منافع آن بهرهمند گردد، و یا میخواهد از رهگذر این کوچیدن به اشباع دامن خویش برسد، و تمایلات نفسانی خود را ارضا نماید، باید گفت هجرت او به همان هدفهای فرومایه تنزل خواهد یافت.»
و نیز فرمود:
«نِیَّةُ المُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِه. وَ نِیَّةُ الکافِرِ شَرّ مِنْ عَمَلِه؛ وَ کُلُّ عامِلً یَعْمَلُ عَلی نِیَّتِه» (4)
«نیت مؤمن از عمل او بهتر، و نیت کافر از عمل او بدتر است، و هر کسی بر حسب نیت خود عمل میکند، و رفتار و کردار خویش را بر پایه آن تنظیم مینماید.»
روایات متعددی درباره ارزش نیت و نقش آن در تعالی و یا انحطاط، و صعود و یا سقوط اعمال، در جوامع حدیثی فریقین بگونهای چشمگیر جلب نظر میکند و نشان می دهد که اسلام به عمل نمینگرد؛ بلکه به نیت آدمی مینگرد که این عمل را چگونه و با چه هدفی برگزار میسازد.
1- بقره: 127.
2- بقره: 125.
3- حج: 27.
4- انفال: 35.
1- کنزالعمال، ج 3، ص 423، 424. منیةالمرید، ط سنگی، ص 27. جامعالسعادات، ج 3، ص 113.
2- الکافی اصول- ص 84.
3- انعام: 163.
4- مائده: 95.
5- مائده: 96.
6- بقره: 217.
7- توبه: 36.
1- الحقائق: 277.
2- الحقائق: 278.
3- بقره: 158.
4- کشف الاسرار، ج 1، ص 430.