مقصد اینجاست ...

نوع مقاله : حج در آیینه ادب فارسی

نویسنده

موضوعات


خاقانی شروانی، افضل الدین ابراهیم بن علی (م 582 هجری) از شاعران پرتوان و قصیده سرایان نام‌آور فارسی است. قصایدی پیرامون کعبه مقدس و روضه نبوی و سفر حج و شرح مراحل و مقامات معنوی این سفر دارد که به نامهای «نهزة الارواح و نزهة الأشباح» و «کنزالرکاز» و «باکورة الأثمار و مذکورة الأسحار» و ... معروف است. از آنجا که شعر عمیق و بلندِ خاقانی در وصف مکه و کعبه و سفر حج، مفصّل است، گزیده‌ای از قصیده «کنز الرکاز» او را از دیوان وی (ص 101، چاپ 1316 به تصحیح استاد علی عبدالرسول) به شما خوانندگان گرامی تقدیم می‌داریم:
مقصد اینجاست، ندای طلب اینجا شنوند بُختیانرا ز جرس صبحدم آوا شنوند
خاکیانرا ز دل گرم روان آتش شوق باد سرد از سر خوناب سویدا شنوند
خاک اگر گرید و نالد چه عجب کآتشرا بانگ گریه زدل صخره صما شنوند
گریه آن گریه که از دیده آتش بینند ناله آن ناله که از سینه خارا شنوند
چون بلرزد علم صبح بنالد دم کوس کوه را ناله تب لرزه چو دریا شنوند
هرچه در پرده شب راز دل عشاقست کان نفس جز به قیامت نه همانا شنوند
صبح شد هدهد جاسوس کز اووا پرسند کوس شد طوطی غماز کز اووا شنوند
چون بپای علم روز سر شب ببرند چه عجب کز دم مرغ آه دریغا شنوند
کشته شد دیو بپای علم لشکر حاج شاید ار تهنیت از کوس مفاجا شنوند
ازپی‌حرمت کعبه چه عجب کر پس از این بانگ دقّ الکوس از گنبد خضرا شنوند
عرشیان بانگ «وللَّه علی الناس» زنند پاسخ از خلق «سمعنا و اطعنا» شنوند 

ص: 39
از سر و پای درآیند سراپای نیاز تا «تعال» از ملک العرش تعالی شنوند
روضه روضه، همه ره باغ منور بینند برکه برکه همه جو آب مصفا شنوند
انجم ماه وش آماده حج آمده‌اند تا خواص از همه لبیک مثنا شنوند
همه را نسخه اجزای مناسک در دست از پی کسب جزا خواندن اجزا شنوند
خام پوشند و همه اطلس پخته شمرند زهر نوشند و همه نوش و هنیئا شنوند
سفر کعبه نمودار ره آخرت است گرچه رمز رهش از صورت دنیا شنوند
جان معنی است باسم صوری داده برون خاصگان معنی و عامان همه اسما شنوند
کعبه را نام به میدانگه عام عرفات حجره خاص جهان داور دارا شنوند
عابدان نعره برآرند به میدانگه از آنک نعره شیردلان در صف هیجا شنوند
عارفان خامش و سر بر سر زانو چو ملخ نه چو زنبور کز او شورش و غوغا شنوند
سارابنا بوفا بر تو که تعجیل نمای کز وفای تو به من شکر موفا شنوند
بر در کعبه که بیت‌اللَّه موجوداتست که مباهات امم زان در والا شنوند
بار عامست و در کعبه گشاده‌است کز او خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند
پس چو رضوان در جنات گشاید پاکان بانگ حلقه زدن کعبه علیا شنوند
زان کلیدی که نبی نزد «بنی شیبه» سپرد بانگ پر ملک و زیور حورا شنوند
بسلام آمدگان حرم مصطفوی «ادخلوها بسلام» از حرم آوا شنوند
«النّبی، النّبی» آرند خلایق به زبان «امتّی، امتّی» از روضه غرا شوند
از صریر در او چار ملایک به سه بعد پنج هنگام دم صور بیکجا شنوند
بر در مرقد سلطان هدی ز ابلق چرخ مرکب داشته را از ناله هرا شنوند 
ص: 40
موسی استاده و گم کرده ز دهشت نعلین «ارِنی» گفتنش از نور تجلی شنوند
بهر وایافتن گم شده نعلین کلیم «واضّحی» خواندن خضر از در طاها شنوند
بنده خاقانی و نعت سر بالین رسول تاش تحسین ز ملک در صف اعلا شنوند
راویان کآیت انشاء من انشاء کنند بارک الله همه بر صاحب انشا شنوند