حجّ نامه‌

نوع مقاله : حج در آیینه ادب فارسی

نویسنده

موضوعات


حجّ پاسخ به دعوتنامه خدا و دعوت و ندای ابراهیم- ع- است.
حجّ، پرواز معنوی و تمرین برای لقاءاللَّه است.
حجّ، یک هجرت است.
حجّ، گذشتن از علاقه‌هاست.
حجّ، از خود گذشتن و به خدا پیوستن است.
حجّ، بازنگری تاریخ انبیاست.
حجّ، نشان از ژرفای تاریخ نورانی انبیا و اولیای الهی دارد.
حجّ، گردهمایی پاکان و نیکان، وارستگان معنویّت‌گرا و از دنیا رستگان آخرت‌گراست.
حجّ، نمایشی جامع از سیر روحی انسانهای کامل در مسیر تقرّب به خداست.
حجّ، پیام‌آور ایجاد و بنای جامعه‌ای به دور از رذائل مادی و معنوی است.
حجّ، تجلّی و تکرار همه صحنه‌های عشق‌آفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست و مناسک حجّ، مناسک زندگی است.
حجّ، باز ساخت عرصات قیامت است.
حجّ، هم رهبانیّت اسلام است هم قوام دین و دنیا.
حجّ، هم منافع است هم ذکر خدا. 

ص: 131
حجّ، هم عبادت است هم سیاست.
حجّ، هم سیاحت است هم زیارت.
حجّ، هم فرد است هم جامعه.
حجّ، یک آموزش تمرینی همه جانبه و یک مانور جامع‌الاطراف سیاسی، عقیدتی و نظامی برای تحریک روح حماسی و احیای غیرت دینی و اسلامی در جامعه اسلامی است.
حجّ، به آدمی می‌آموزد که در راه زندگی باید از یار و دیار، مال و منال، زن و فرزند و همه علقه‌های زندگی برید.
حجّ، ترکیب یافته از عناصر سکون، تأمل، تدبّر، تفکر، حرکت، تلاش، کار و پیکار است.
حجّ، سنّت ابراهیم بت شکن است.
حجّ، تراکم قوای متکثره در نقطه واحده است.
حجّ، بازار آزاد آخرت است.
حجّ، پیمانی دوباره با محمّد- ص- است.
حجّ، دعوت است، دعوتی برای نمایش پرشکوه عشق، ایثار، سعی، تلاش، توکّل، شناخت، ستیز با یأس‌ها، نگریستن هوشمندانه به آرمانها و آرزوهای بلند، زمزمه با اللَّه، همراه شدن با پیامبر- ص-، آشنا شدن با رازها و رمزهای این تعلیم بزرگ و زمینه‌های خودسازی و انسان‌سازی.
حجّ، مبارزه با شیطان و خودپرستی، اعلام برائت از شرک و وابستگی به راه پیامبران است.
حجّ، کانون آشنایی و ارتباطات امت بزرگ اسلامی و اردوی آگاهی و آزادی و خودسازی است. 
ص: 132

 

شام بقیع‌

اشعری
بیدار باش جان من، عمر سفر گذشت از آن همه نشیب و فراز، از خطر گذشت
فرصت شمار این دو سه روزی که مانده است چه خاطرات پرخطری از نظر گذشت
سعی صفا و مروه و قربانیِ منا روز مدینه و شب مکّه دگر گذشت
طواف حریم کعبه و قربانیِ منا از درک کنهِ آن نشدی باخبر، گذشت
اینجا خلیل‌گونه تلاشی دوباره کن پیغمبری که از پسر و سیم و زر گذشت
شبها کنار خاک بقیع، اشک و گریه بودشام بقیع رفت و نسیم سحر گذشت شوق مزار تربت پاک رسول حق
کم کم ز خاطر من و تو ای پدر گذشت ای «اشعری» بگو تو چه کردی در این سف
راز دیگران گذشته و از هم سفر گذشت

ای منا

سید مجتبی اطیونی‌زاده
ای مِنا! ای سرزمینِ اهلِ دل ای زاشکِ انبیاء، خاکِ تو گل
ای منا! ای وادیِ افروخته ای زآه خسته، دلها سوخته
در کجای دامنت ای خاک پاک مصطفی صورت نهاده روی خاک؟
در کجا ای خاک، خیزد از زمین بانگ «لبیکِ» امیرالمؤمنین؟
در کجای دامنت از هر دو عین بوده جاری در دعا اشکِ حسین «ع»؟
جایگاه قبله دلها کجاست؟ خیمه‌گاه مهدی زهرا «ع» کجاست؟
دوست دارم رو در آن صحرا کنم گفتگو با یوسف زهرا کنم