گزار با نیتی پاک و خالص به خانه حق پاگذاشته و خود را از معاصی برهاند و با خدا پیمان بندد که در بازگشت، بکلّی از شیطان گسسته، رضای خدا را بجوید و غیر از راه محبوب راهی را نپوید.
حضرت امام خمینی- قدّس سرّه- نگرشی همچون امامان معصوم- علیهمالسلام- به حج داشت و در پیامهایی که به مناسبت مراسم حج صادر کرده، به گوشهای از این راز و رمزها اشارتها داشته، میفرمایند:
«لبیکهای مکرر از کسانی حقیقت دارد که ندای حق را به گوش جان شنیده و به دعوت اللَّه تعالی به اسم جامع، جواب میدهند. مسأله، مسأله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب. گویی گوینده از خود در این محضر بیخود شده و جواب دعوت را تکرار میکند و دنباله آن سلب شریک به معنای مطلق آن مینماید که اهل اللَّه میدانند نه شریک در الوهیت فقط. گر چه سلب شریک در آن نیز شامل همه مراتب تا فنای عالم در نظر اهل معرفت است و حاوی جمیع فقرات احتیاطی و استحبابی است؛ مثل «... الحمد لک والنعمة لک ...» و حمد را اختصاص میدهد به ذات مقدس، همچنین نعمت را. و نفی شریک میکند و این نزد اهل معرفت غایت توحید است و به این معناست که هر حمدی و هر نعمتی که در جهان هستی تحقق یابد، حمد خدا و نعمت خداست، بدون شریک. و در هر موقف و مشعری و وقوف و حرکتی و سکون و عملی این مطلب و مقصد اعلی جاری است و خلاف آن شرک به معنای اعم است که همه ما کوردلان به آن مبتلا هستیم.»
«در لبیک، لبیک، «نه» بر همه بتها گویید و فریاد «لا» بر همه طاغوتها و طاغوتچهها کشید و در طواف حرم خدا که نشانه عشق به حق است دل را از دیگران تهی کنید و جان را از خوف غیر حق پاک سازید و به موازات عشق به حق، از بتهای بزرگ و کوچک وطاغوتها و وابستگانشان برائت جویید، که خدای تعالی و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بریء هستند.
و در لمس «حجرالاسود» بیعت با خدا بندید که با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشید و به اطاعت وبندگی آنان هر که باشد و هر جا باشد- سر
ص: 19
ننهید و خوف و زبونی را از دل بزدایید ...
و در سعی بین صفا و مروه، با صدق و صفا، سعی در یافتن محبوب کنید که با یافتن او همه بافتهای دنیاوی گسسته شود و همه شکها و تردیدها فرو ریزد ...
و با حالت شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات روید و در هر موقف به اطمینان قلب بر وعدههای حق و حکومت مستضعفان بیافزایید ...
پس به منا روید و آرزوهای حقانی را در آن جا دریابید که آن قربانی نمودنِ محبوبترین چیز خویش در راه محبوب مطلق است و بدانید تا از این محبوبها که بالاترینش حب نفس است و حب دنیا تابع آن است نگذرید، به محبوب مطلق نرسید و در این حال است که شیطان را رجم کنید و شیطان از شما بگریزد. و رجم شیطان را در موارد مختلف با دستورهای الهی تکرار کنید که شیطان و شیطان زادگان همه گریزان شوند.
(1) با توجّه به آنچه آمد و نیز رازها و رمزهای فراوان نهفته در آیات و روایات، میتوان اینگونه جمعبندی نمود که:
1- حج، مظهری از مظاهر توحید است و هدف از تشریع آن، پرستش خدای یگانه، و انجام عمل خالص برای اوست، از این رو در قرآن آمده است:
«و اذ بوّأنا لابراهیم مکان البیت أن لا تُشرک بی شیئاً و طهّر بیتی للطائفین والقائمین والرّکّع السّجود»؛
(2) «و هنگامی که ابراهیم را در مکان این خانه فرود آورده، جای دادیم [او را فرمان دادیم] که با من چیزی را شریک مدار و خانهام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع و سجود کنندگان پاک نمای.»
ابراهیم- ع- نیز در قرآن رمز توحید و شکننده بتها و سمبل مبارزه با شرک معرفی شده است.
2- حج پذیرش دعوت خداوند، و پیمودن صراط مستقیم او است و حاجی با اظهار لبیک، پذیرش دعوت خدا را اعلان نموده، خود را به اجرای فرمودههای الهی مکلّف میسازد.
3- حج پایگاه اعلان مخالفت مسلمانان با جهل و آثار بجای مانده از دوران جاهلیت است. همان کاری که رسول خدا- ص- انجام داد و آن را در خطبه حجةالوداع بیان فرمود.
4- حج پیوند جامعه اسلامی در عصر حاضر با صدر اسلام و یادآور خاطرات شکوهمند آن دوران شیرین و سرنوشت ساز است، بخصوص دو شهر مکه و مدینه که وجب به وجب آن
1- پیام حج مورخ 12/ 6/ 63 صحیفه نور، ج 18، ص 87
2- حج: 25
ص: 20
مملوّ از خاطرات تلخ و شیرین آن روزگار سراسر شرف و فضیلت است.
5- حج تجلّی بخش برادری، برابری و وحدت اسلامی است و جلوه عینی این حدیث شریف است که: «الناس من آدم و آدم من تراب، لا فضل لعربی علی أعجمی ولا لأبیض علی أسود الّا بالتقوی.»
6- حج مُطَهّر روح آدمیان است. انسانهای آلوده به عصیان و گناه با حضور در سرزمین وحی، بخصوص عرفات، از گذشته سیاه خود اظهار پشیمانی نموده، خود را از گناه شستشو میدهند و تربیت شده به موطن خویش بازمیگردند.
7- حج جایگاه تربیت انسانها است. حاجیان با ترک زندگی و خانه و کاشانه و زن و فرزند و پذیرش زحمت و رنج، خویشتن را از رفاه زدگی و دنیا خواهی، جدا میسازند و خود را برای پذیرش سختیها در مسیر تحقق آرمانهای الهی آماده میکنند.
8- حج یادآور صحنههای حضور انسانها در قیامت و صحرای محشر است. لباسی چون کفن مردگان بر تن کرده، در صحرایی به دور از امکانات شهری وقوف مینماید و کسی جز خدا فریادرس انسان نیست. در نتیجه میتواند گوشهای از هیجان و ترس و اضطراب آنچه را که انسان در آینده با آن روبروست به نمایش بگذارد.
9- حج تمرین بریدن از شهوات و گناهان و هواهای نفسانی است. احرام به حاجی میآموزد تا از پارهای گناهان دوری کند و فرمانبری و دوری از معصیت را تمرین نماید.
خدای در قرآن فرمود:
«الحجّ أشهرٌ معلومات فمن فرض فیهنّ الحج، فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحج»؛
(1) «حج ماههایی معین است، پس هر کس در این ماهها حج بجای آورد [این را بداند] که آمیزش، زشتکاری و مجادله در حج نیست.»
10- حج تمرین نظم است. خداوند به حاجی میآموزد که حتماً طواف را از حجرالاسود آغاز نماید. با شکل خاصی طواف کند. نماز را پشت مقام ابراهیم بخواند. سعی را حتماً از صفا شروع به مروه ختم نماید و ...
11- حج گردهمایی همه نیکان و پاکان و کنگره جهانی برای حلّ مشکلات مسلمانان است که قرآن فرمود:
«وأذّن فی الناس بالحجّ یأتوک رجالًا وعلی کلّ ضامرٍ یأتین من کلّ فجٍّ عمیق
1- بقره: 197
ص: 21
لیشهدوا منافع لهم»؛
(1) «و در میان مردم بانگ حج بردار تا پیاده یا سواره از هر راه دوری بسوی تو آیند [و] در آنجا منابع بسیار برای خود فراهم بینند.»و بالاخره حج از این راز و رمزها و درسها فراوان دارد. امید آن که تمامی حاجیان با این نگرش به حج بروند و در دریای موّاج رحمت حق، خود را از گناهان دورسازند و تربیت شده برای ساختن جامعهای اسلامی و نمونه به شهرها و کشورهای خویش بازگردند.پینوشتها:
1- حج: 27