بن یوسف) و از این جهت به ابی بکر، خلیفه اوّل منسوب است.
فیروزآبادی مراحل تعلیمی خود را در شیراز طی کرده و سپس به بغداد، دمشق، بیت المقدس، مصر، حجاز و یمن مسافرت کرد و از علمای این دیار مطالب زیادی آموخت و در زبان و علم لغت عرب تبحّر یافت و کتاب «قاموس» را تألیف نمود.
فاسی، مورخ مکه و سخاوی بیش از پنجاه کتاب از تألیفات فیروزآبادی را برشمردهاند.
این تألیفات در رشتههای لغت عرب، تفسیر و حدیث و تاریخ است.
فیروزآبادی چهار بار به مکه مکرمه سفر کرد و در آن شهر اقامت گزید. از مکه به طائف رفت و با کاروان حاجیان عراقی رهسپار حج گردید. در مکه مدرسهای بنا کرد و سه مدرّس بر آن گماشت. سپس به مدینه منوره رفت و در آنجا نیز مدرسهای احداث کرد و مشابه مدرسه مکه برای آن مدرّس و برنامه مقرر ساخت.
پس از آن به مکه بازگشت و از آنجا رهسپار یمن گردید و مجدداً به مکه بازگشت و آخر سال 805 به طائف رفت و سپس حج به جا آورد و بعد به مدینه و خلف و خلیف و زبید رفت (مدتی در زبید اقامت گزید) سپس به تعز رفت و به تدریس در مدارس مویدیه و مجاهدیه مشغول شد.
فیروزآبادی با پادشاهان و امرای عصر خود ارتباط داشت و لذا از طرف ملک اشرف و فرزندش الناصر احمد به ریاست قضات یمن منصوب شد به مدت بیست سال عهدهدار این مقام بود. ایشان همچنین با عثمان، سلطان ترکها و تیمور لنگ نیز ارتباط داشت و از طریق ارتباط با پادشاهان به اموال و ثروتهای هنگفتی نایل میآمد.
فاسی، شعر فیروزآبادی را زیاد و برخی از ابیات آن را نامیزان میدانست.
از کتاب فیروزآبادی برمیآید که ایشان به جمعآوری و تألیف میپرداخت و کمتر ابتکار به خرج میداد. به لحاظ مذهب، فیروزآبادی از علمای شافعیه و دارای گرایشهای متصوّفانه است. برخی از محقّقین این گرایش را عجیب دانستهاند؛ زیرا فیروزآبادی دارای امکانات مالی و ثروت زیادی بوده و در خرج کردن گاهی راه اسراف را در پیش میگرفته است.
گفته میشود که فیروزآبادی رسالهای هم در ردّ معترضان ابن عربی دارد و از این رساله نسخهای در کتابخانه ظاهریه دمشق و نسخهای در کتابخانه داماد در استانبول موجود
ص: 184
است. ایشان در این رساله، بنا به گفته شیخ حمدالجاسر در تحقیق خود، مخالف آرای علمای حدیث همچون ابن تیمیه است. از تألیفات فیروزآبادی میتوان کتابهای زیر را نام برد:
1- «مهیجالغرام الیالبیتالحرام»؛ نسخهای از این کتاب در کتابخانه بغداد وجود دارد.
2- «اثارة الحجون الی زیارة الحجون»؛ درباره شخصیتها و علمای اسلام، که در منطقه حجون مکه مکرمه دفن شدهاند، میباشد.
3- «احاسن اللطائف فی محاسن الطائف»؛ که اطلاعی از آن در دست نیست.
4- فصل الدره من الخرزه فی فضل قریة السلامه علی الخبزه» (درباره دو دهکده در حومه طائف است).
5- «تعیین الغرفات للمعین علی عین عرفات».
6- «الوصل و المنی فی فضائل منی».
7- «المتفق وضعاً المختلف صقعاً» نام اماکن است.
8- «المغانم المطابه فی معالم طابه».
فیروزآبادی در 20 شوال (981 ه. ق.) در شهر زبید در یمن وفات یافت و در قبرستان شیخ جبرتی مدفون شد.
مشخصات کتاب «المغانم المطابه فی معالم طابه»
این کتاب از کتابهای مورّخانِ پیش از مؤلف، بهرهها برده و در واقع مؤلف از کتابهای تاریخی، لغوی و حدیثی مطالبی را جمعآوری کرده و به صورت کتاب درآورده است. مورّخینی که فیروزآبادی از آنها استفاده کرده عبارتند از:
1- زبیر بن بکار 2- ابن زباله 3- رزین العبدری الاندلسی
4- ابن نجار (مؤلف «الدرّة الثمینه») 5- المطری (مؤلف «التعریف بما انست الهجره») 6- کتابهای ابن فرحون
سمهودی معتقد است که فیروزآبادی این کتاب را در زمان غیبت خود از مدینه تألیف کرده و لذا جای انتقاد آن باقی میماند.
فیروزآبادی علاوه بر نقل از کتب مؤلّفان پیش از خود، اشتباهات آنان را نیز اصلاح
ص: 185
میکرد. این رفتار فیروزآبادی، حکایت از دقت و علم ایشان است. کتابهای زمخشری و یاقوت حموی در برخی مواضع، مورد تصحیح و انتقاد فیروزآبادی قرار گرفته است.
علامه حمد الجاسر (معاصر و ساکن ریاض است) که کتاب المغانم المطابه را تحقیق و تصحیح کرده، مواردی در معرفی کتاب فیروزآبادی آورده است.
1- فیروزآبادی در مقدمه خود، علت تألیف کتاب را چنین ذکر میکند که در سال 782 ه. ق. که به زیارت مدینه منوره نایل آمده است، در آثار و معالم آن بازنگری کرده و هیچ کتاب جامعی در مورد تاریخ آن نیافته، دست به تألیف کتاب «المغانم المطابه فی معالم طابه» زده و از اطناب مُملّ پرهیز کرده است.
در این کتاب شش باب منظور شده است:
1- در فضل زیارت و آداب آن.
2- در تاریخ این شهر مقدس و ذکر ساکنان آن.
3- در بیان نامهای مدینه.
4- در بیان فضایل مأثوره و ساختن مسجد و نام بردن خانههای اطراف آن و ظهور آتش حجاز (آتشفشانی) و قبرستان بقیع و مشاهد شهر و مساجدی که پیامبر- ص- در آنها اقامه نماز نمودهاند.
5- در بیان اماکن مدینه (که طولانیترین بخشهای کتاب و شامل برگهای شماره 120 تا 228 است) و همین بخش است که چاپ شده است.
6- در بیان تراجم رجال مدینه که با آنان معاصر بوده یا مشایخ آن که وی یادی از آنان کرده و همچنین افرادی که در مدینه آثار نیکی دارند، گرچه در آن سکونت نداشتهاند.
شیخ حمد الجاسر، بخش پنجم را مهمترین بخش کتاب دانسته و آن را تحقیق و تصحیح کرده و به چاپ رسانده است.
این بخش، بیشتر از کتاب «معجمالبلدان» یاقوت حموی بهره برده و در آن تلاش نموده، هر چه نام مکانی که در مدینه یا اطراف آن بوده، بیاورد. با این وجود برخی از اسامی را از قلم انداخته و یا در معجم یاقوت حموی نیامده یا نتوانسته است آنها را از هم تمیز دهد که
ص: 186
آیا مربوط به شهر مدینهاند یا خیر.
سمهودی، اغلب مطالب کتاب را تلخیص کرده، به استثنای تراجم، تعدادی اسامی اماکن را نیز بدان افزوده است (اسامی اماکن را سمهودی از کتابهای «العقیق» تألیف زبیر بکار و الهجری گرفته است) اما اسامی را ضبط نکرده است.
به هر صورت، الجاسر، اضافات سمهودی را نیز در پایان کتاب محقق خود آورده است.
اما علت عدم چاپ کامل کتاب چیست؟
حمدالجاسر که از علمای به نام کشور عربستان است و در روستایی واقع در حومه ریاض متولد شده، درس فقه و حدیث و ادبیات را به سبک حوزههای دینیِ قدیمی خوانده و مدتی به قضاوت اشتغال داشته است. طبعاً در برابر چاپ بخشهایی که مربوط به فضائل شهر مدینه و اماکن آن و احیاناً تقدیس و تجلیل جدی از آن اماکن و اعتقاد به توسّل و شفاعت از دیدگاهی که مورد نظر یک دانشمند شافعی (فیروزآبادی) است، مشکلاتی دارد.
احتمال میرود که حمد الجاسر، که خود پرورش یافته مدارس طلبگی قدیمی مرکز نجد میباشد، تحت تأثیر افکار و عقاید ابن تیمیه قرار گرفته باشد.
اما هرگاه این احتمال به قوت خود باقی بود، میتوانست مانع از اقدام به اصل کار وی در معرفی کتاب فیروزی آبادی گردد. لیکن الجاسر این کار را نکرده و صرفاً فصل پنجم را انتخاب و مورد تحقیق قرار داده و به چاپ آن مبادرت ورزیده است.
حمدالجاسر در تفسیر رفتار خود چنین اظهار نظر میکند:
«سزاوار این بود که کتاب به طور کامل چاپ میشد، از آنجا که باب اول آن حاوی مطالبی است که مخالف آرای علمای محقّقی چون تقیالدین ابن تیمیه و دیگران است و بسیارند خوانندگانی که سعه صدر لازم جهت مطالعه چنین مطلبی را ندارند، مگر این که برای احادیث آمده در آن توضیح و نقد کافی ارائه شود و برخی از آرا و خطاها و اشتباه نویسنده آشکار گردد، به همین علت این کار را کنار گذاشتم تا یکی از علما بدان بپردازد و بعد به چاپ برسد».
ملاحظه میشود که نوعی هراس و نگرانی بر اندیشه محقّق محترم سایه افکنده و تعبیر: «بسیارند خوانندگانی که سعه صدر لازم جهت مطالعه چنین مطالبی را ندارند» مفسر هراس او است. این تعبیر نشان دهنده فضای دیگری است که به نظر میرسد خود ایشان
ص: 187
چندان از آن خشنود نمیباشد، هر چند همان نحوه تفکر را داشته باشد.
همانطور که اشاره شد، الجاسر مراحل و مراتب علمی و طلبگی سنتی را در حوزههای مرکزی عربستان (نجد که مرکز و پایگاه تفکرات ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب به شمار میرود) گذرانده و حتی منصب قضاوت بر عهده او بوده است، با این وجود از تمامی این اوضاع و کارها دست کشیده و به کار تحقیقات در زمینههای ادبی، تاریخی و جغرافیایی پرداخته است. همین خروج از بافت اشتغالات قبلی نشانگر روحیه دیگری است که حاکم بر کار ایشان است.
تخصّص در مسائل تاریخی و جغرافیایی از دیگر عللی است که میتواند مطرح باشد و در این زمینه باید اذعان کرد که نوعی بیطرفی بر تحقیقات علمی وی سایه افکنده است. هر چند در چندین مورد دیدگاهی خلاف دیدگاه فیروزآبادی یا دیگر مؤلفان ارائه داده است.
برای مثال محقق محترم در صفحه 452 به هنگام ذکر نام برخی از آثار مدینه که در کتاب فیروزآبادی نیامده، به کتاب مورخان معاصر همچون عبدالقدوس انصاری (آثار المدینة المنوره) و علی حافظ (فصول من تاریخ المدینه) رجوع کرده و از آنها استفاده مینماید، اما ضمناً تذکر میدهد که در کتابهای این دو محقق معاصر مواردی وجود دارد که از نظر بعضی از افراد آشنا به تاریخ مدینه جای تأمل دارد.
این انتقاد نرم و ملایم، بیشتر درباره نوع اماکن و فضائل و اعتقادات مربوط به آن میباشد، اما شیخ حمدالجاسر با لحن احترامآمیز خود، به راحتی از کنار آن میگذرد.
در پاورقی صفحه 188 به هنگام طرح رحلت پیامبر گرامی- ص- و آمدن ابوبکر در کنار جسد رسول اکرم- ص- که در آن فیروزآبادی به تفصیل گفتههای ابوبکر را نقل میکند و از جمله این گفته را:
«خدایا! این رنج و محنت ما را به او (پیامبر- ص-) ابلاغ فرما ...! ای محمد، نزد پروردگارت از ما یاد کن و ما را در خاطرت بیاور ...»
در اینجا حمد الجاسر مینویسد:
«این عبارات از اضافات مؤلف است و در معجم نیامده است. خطاب به رسول- ص- و درخواست از آن حضرت، آن هم به هنگام مرگ، جایز نیست و پناه به خدا که ابوبکر مرتکب چنین خطایی گردد و مرتکب حرام شود.»
ص: 188
آنگاه میافزاید: «مؤلف- رحمه اللَّه- اخبار نادرستی نقل میکند.»
در این مورد باز میبینیم که علّامه حمدالجاسر سعی میکند راه را بر همفکران و هم مکتبهای خود ببندد. حال آن که توسل به رسول گرامی- ص- مورد اعتقاد تمامی فِرَق و مذاهب اسلامی است، به استثنای اندکی از گروههای متعصب.
در پاورقی صفحه 113، در نقد گزارش مفصل فیروزآبادی در خصوص واقعه حره (که از مناطق شرق مدینه محسوب میشود) و حمله لشکر اعزامی یزید بن معاویه به مدینه منوره که در یک حمله، سه هزار و پانصد نفر از موالیان و یک هزار و چهارصد نفر از انصار و یک هزار و سیصد نفر از قریش را کشت و اموال مردم را غارت کرده و به یغما برد و به زنان تجاوز نمود و فرزندان مردم را آواره و بیسرپرست ساخت، آنگاه اعیان مدینه را برای بیعت نمودن با یزید احضار کرد و هر کس را که به نحوی تعلل نمود، گردن زد، در برابر تفصیلات این واقعه، محقق در پاورقی مینویسد:
«در نسخه ما در باب دوم مطلبی درباره حرّه واقم وجود ندارد و آنچه مؤلف در این زمینه ذکر نموده است، مبالغه و اغراقآمیز به نظر میرسد و مورد تأیید نقل صحیح نیست و هیچ عقلی آن را باور نمیدارد!»
این در حالی است که «واقعه حرّه» در کتب معتبر تاریخی به تواتر ذکر شده است و جنایات یزید بن معاویه و عمال او، لکه ننگی بر تاریخ آنان و بنیامیه ایجاد کرده که با هیچ جوهر و مدادی نمیتوان آن را زدود و یا منکر وقوع آن شد.
فیروزآبادی در ادامه شرح واقعه حرّه آورده است که:
«واقعه حرّه و قتل حسین- رضیاللَّه عنه- و پرتاب سنگ توسط منجنیق، از شنیعترین چیزهایی است که در ایام یزید اتفاق افتاد» (ص 113 کتاب المغانم المطابه).
در هر صورت، شرایط حاکم بر فضای تحقیقاتی، علمی و مطبوعاتی کشور عربستان که متأثر از حضور سنگین نحوه تفکر خشک و تک بعدی و نارسای ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب است، بر آثار و نوشتههای محققان و مؤلفان این دیار در این دوره سایه افکنده و الجاسر به نوبه خود نمیتواند از این تأثیرپذیری مستثنی باشد. امیدواریم دیگر دانشمندان، دست به تحقیق و انتشار دیگر بخشهای این نسخه خطی ارزشمند بزنند.
ص: 189
شیوه تحقیق
شیخ حمدالجاسر، تلاش کرده متن صحیح و کامل مؤلف را عرضه کند، اما با ملاحظه این نکته که بسیاری از نامها نیازمند تصحیح بوده، به این کار پرداخته و با مراجعه به منبع مؤلف؛ کتاب «معجمالبلدان» اشتباهات نسخه خطی را تصحیح کرده و عبارات تکمیلی را داخل علامت کروشه [...] قرار داده است. آنگاه به کتاب «وفاء الوفای» سمهودی رجوع نموده و اضافات و استدراک ایشان را در حاشیه، با حروف ریزتر ذکر نموده است و همچنین به یک نسخه خطی مربوط به قرن دهم از کتاب «وفاء الوفا» رجوع کرده و تلاش نموده تا در حد توان، خود نسخه را کامل کند و به چاپ برساند.
در انتهای کتاب، فهرستهای نسبتاً متنوّع و کاملی آورده که بسیار راه گشا است، گرچه در ترتیب اسامی بر اساس حروف گاهی اشتباهی بدان راه یافته و برای مثال «ابواسید» پس از «اسود» آمده و «ابوامامه» پس از «اکیدر» و ...
از جمله فهرستها، فهرست اماکن و مواضع، فهرست ملتها، قبایل، فهرست اعلام (مردان وزنان) فهرست شعر، فهرست کتب، فهرست موضوعات و در پایان استدراکاتی آورده است.
در این استدراکات، 9 مورد آورده که الحق نشان دهنده جدیت و تداوم تلاشهای محقق گرامی است.
وصف نسخه خطی
این نسخه خطی از مخطوطات خزانه شیخالاسلام فیضاللَّه افندی است که در استانبول به سال 1112 ه. ق. تأسیس شد و دارای شماره ثبت 1529 میباشد.
از مالکان این نسخه میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
1- محمد بن احمد بن اینال الدوادار الحنفی
2- احمد بن النجار الحنبلی (از علمای مصر بوده است)
3- عبدالرحمن البهوتی الحنبلی (ایشان نیز از علمای مصر بودهاند)
آنگونه که از عباراتِ آمده در آخرِ آن برمیآید، اصل نسخه از حجاز است:
«کان الفراغ من هذه النسخة المبارکة فی ظهر یوم الإثنین السّابع من شوال أحد شهور سنة ست و ستین و ثمانی مائة بمنزلنا بمکة المشرّفة، تجاه الکعبة المعظمة،
ص: 190
علی ید أفقر عباد اللَّه تعالی و أحوجهم الی عفوه و غفرانه، ابوبکر أحمد بن محمد بن محمد أبی الخیر محمد بن فهد الهاشمی المکی الشافعی ختم اللَّه له بالحسنی.»
کاتب این نسخه از مشایخ سخاوی است و سفرهایی به هند، مصر، قدس، الخلیل، غزّه، رمله، حُمص، حماة و حلب داشته است و بر شیخالاسلام ابن حجر تلمذ کرده و پیش از او، از پدر و برادر خود که از علمای مکه بودهاند، مطالبی آموخته بود.
احتمال دارد این نسخه به دست سخاوی رسیده و اندک حواشی بر چند صفحه آن زده باشد. این نسخه در 275 صفحه تدوین شده که هر صفحه آن دارای 25 سطر با خط نسبتاً خوب و ترتیبات مربوط به ذکر عناوین و بیان نامها در اوایل سطرها است. ترتیب اسامی و نامها الفبایی است.
در مجموع، در این یک جلد کتاب، مؤلف (ونیز محقق) بیش از دو هزار و سیصد و هفتاد و پنج نام از اماکن، کوهها، محلهها، باغها، چاهها، درهها، دشتها و مساجد را نام برده و توضیح داده است.
323 نام از ملتها و عشایر و قبایل را ذکر کرده است.
868 مورد نام افراد (مردان و زنان) را ذکر نموده است.
1149 بیت شعر آورده است.
120 مورد نام کتاب را ذکر کرده و از آنها استفاده نموده است.
*** چاپ اول این کتاب ارزشمند، به همراه تصحیح و تحقیقات عالمانه شیخ حمدالجاسر که به علامه جزیرة العرب مشهور است، در سال 1969 م 1389 ه. ق. توسط انتشارات «دارالیمامه» در ریاض صورت گرفته است.
به ضمیمه تصویر چند صفحه از صفحات نسخه خطی مزبور آورده میشود:
جده- غره شوال 1416 ه.
3/ 12/ 1374 برابر 22/ 2/ 1996