میقات‌

نوع مقاله : فقه حج

نویسنده

چکیده

در مقاله پیشین وعده داده شد که سلسله مقالاتی درباره «موضوع‌شناسی فقهی حج» به رشته تحریر درآید و به خوانندگان علاقه‌مند مجله، تقدیم گردد و اینک پس از بررسی بحث «استطاعت» مبحث «میقات» مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. میقات گام نخست زائر خانه خدا است و احکام فراوانی دارد. مطالب زیادی درباره میقات شایسته بحث و تحقیق است؛ از قبیل مباحث عرفانی، تاریخی، جغرافی و فقهی.
این نوشته در پی آن بخش از مباحث فقهی است که در تبیین هرچه بیشتر این موضوع فقهی مؤثر است.

موضوعات


پیشینه بحث
بررسی تاریخ مطالب علمی و کیفیت طرح و عنوان آنها، به ویژه مباحث فقهی، نقش بسزایی در روشن شدن آنها دارد؛ زیرا نظرات فقهای صدر اول، از فرمایشات ائمه- علیهم السلام- گرفته شده و از این رو اشاره‌ای اجمالی به سرگذشت این بحث نیز ضروری است.
1- شیخ صدوق (381 ه.) در المقنع می‌نویسد:
«میقاتهایی را که رسول خدا- ص- معین کرده، عبارتند از: 1- قرن المنازل برای 

ص: 31
اهالی طائف 2- یلملم برای اهالی یمن 3- مَهْیعه (جحفه) برای اهالی شام 4- ذی‌الحلیفه (مسجد شجره) برای اهالی مدینه 5- وادی عقیق برای اهالی عراق.» (1) همو در کتاب الهدایه نیز همین عبارت را تکرار کرده است که جهت جلوگیری از تکرار بی‌فایده، از آوردن عبارت آن، خودداری می‌شود. (2) 2- شیخ مفید (336- 413) در کتاب المقنعه می‌نویسد:
«همانا رسول خدا- ص- برای هر گروهی میقاتی تعیین کرد که از آن احرام ببندند.
پوشش احرام پیش از میقات و یا پس از آن جایز نیست ... (3) آنان که در داخل میقات و در فاصله‌ای کمتر از میقات تا مکه ساکنند، هرگاه قصد انجام حج و عمره را داشته باشند، محل سکونت آنان میقاتشان است، بنابر این از منزل خود محرم می‌شوند و آنان که ساکنان غیر بومی و در مجاورت مکه هستند، آنگاه که اراده حج یا عمره کردند، به یکی از میقاتهای خویش رفته و از آنجا محرم می‌شوند و اگر رفتن به میقات اهل خویش، خارج از توان باشد، از بیرون حرم محرم می‌گردند.»
3- سید مرتضی (355- 436) در کتاب جمل العلم والعمل می‌نویسد:
«میقات اهالی مدینه منوّره، مسجد شجره است که همان ذوالحلیفه باشد ... مجاور در مکه (مهاجر) هرگاه بخواهد حج و عمره انجام دهد، به یکی از میقاتهای اهل خویش رفته و از آنجا احرام می‌پوشد و اگر این کار خارج از توانش بود، از بیرون حرم محرم می‌شود.» (4) 4- حلبی (347- 447) در کتاب کافی پس از بیان فقهای پیشین، می‌فرماید:
«شخصی که منزل او در فاصله کمتر از میقات تا مکه قرار گرفته، جایز است از همانجا احرام بپوشد گرچه احرام بستن از میقات فضیلت بیشتر دارد. و مجاور مکه (مهاجر) میقاتش همان میقات شهر خودش می‌باشد و او می‌تواند از جعرانه محرم گردد و چنانچه زمان تنگ باشد از بیرون حرم احرام جایز است. و میقات شخصی که عمره انجام می‌دهد میقات اهالی شهر خودش می‌باشد. بنابر این اگر از مکه قصد عمره دارد از خارج حرم احرام بندد، گرچه میقات اهالی شهر خودش بهتر است.
ساکنان مکه مخیّرند میان دیگر میقاتها.» (5) 5- شیخ طوسی (385- 460) در کتاب النهایه پس از بیان مواقیت پنجگانه، که فقهای پیش از او گفته‌اند، می‌نویسد: 


1- «... المواقیت التی وقتها رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله فانه وقت لأهل الطائف قرن المنازل ولأهل الیمن یلملم ولأهل الشام المهیعه وهی الجحفه ولأهل المدینه ذاالحلیفه وهی مسجدالشجره ولأهل العراق العقیق.»
شیخ صدوق، سلسلة ینابیع الفقهیه، کتاب الحج، ج 7، ص 20، علی اصغر مروارید، دار التراث.
2- همان، ص 48
3- «... واعلم انّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله وقّت لکلّ قوم میقاتاً یحرمون منه، لا یجوز لهم التقدم فی الإحرام من قبل بلوغه ولا التأخّر عنه ... ومن کان منزله دون المواقیت فمیقاته منزله فیحرم منه والمجاور بمکة اذا أراد الحج والعمرة خرج منها الی میقات أهله فأحرم منه فان لم یتمکّن من ذلک أحرم من خارج الحرم.»
همان، ص 69
4- «میقات أهل المدینة مسجد الشجرة وهو ذوالحلیفة ... ومن جاور بمکة اذا اراد الحج والعمرة خرج من میقات أهله وأحرم منه فان لم یتمکّن أحرم من خارج الحرم.» سید مرتضی، جمل العلم والعمل، ص 104
5- «ویجوز لمن منزله دون المیقات أن یحرم منه وخروجه الی المیقات أفضل ومیقات المجاور میقات بلده ویجوز له أن یحرم من الجعرانة وإن ضاق علیه الوقت، فمن خارج الحرم ومیقات المعتمر میقات أهله فان اعتمر من مکة فمن خارج الحرم و میقات أهله أفضل وأهل مکة مخیّرون بین سائر المواقیت.»
ابی‌الصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص 150

ص: 32
«کسی که مجاور مکه است باید از میقات اهل خودش احرام ببندد، اگر نمی‌تواند از بیرون حرم، و اگر اینهم ممکن نشد از داخل مسجد محرم می‌شود.» (1) 6- سلّار (463) در مراسم پس از بیان مواقیت پنجگانه، می‌گوید:
«ساکنان در حرم و کسانی که در حکم آنان می‌باشند (مجاور)، از خانه‌شان احرام می‌بندند و غیر اهل حرم بر دو قسم هستند:
1- کسی که فقط برای حج احرام می‌بندد.
2- کسی که برای حجی که پس از عمره تمتع است احرام می‌بندد.
گروه اول باید فقط از میقات الحرام ببندند و گروه دوم از زیر ناودان.
و اما شخصی که قصد انجام عمره دارد نمی‌تواند احرام ببندد مگر از میقات، چه از اهل مکه باشد و چه غیر اهل مکه. (2) 7- قاضی (400- 481) در کتاب جواهر این بحث را متعرض نشده و تنها به بیان این که احرام پیش از میقات باطل است، پرداخته. (3) همو در کتاب کافی مواقیت پنجگانه را آورده و حدود هر یک را نیز مشخص می‌کند.
8- ابن زهره (511- 585) در غنیة النزوع، پس از بیان مواقیت پنجگانه می‌نویسد:
«میقات مجاور مکه، میقات اهل اوست و اگر نتواند از خارج حرم و اگر باز هم نتوانست از داخل مسجد احرام ببندد.» (4) 9- ابن حمزه در وسیله، تنها به بیان مواقیت پنجگانه بسنده کرده و چیزی بر آن نیفزوده است. (5) 10- ابن ادریس در سرائر پس از بیان مواقیت پنجگانه می‌فرماید:
«احرام اهالی مصر و کسانی که بالاتر از دریا هستند، جدّه است. این مطلب را فقط ابن ادریس بیان کرده و افزون بر این مطلب می‌فرماید: مجاور در مکه، اگر کمتر از سه سال در آن ساکن باشد برای احرام باید به میقات اهل خودش برود.» (6) 11- علامه (602- 676) در مختصرالنافع فرموده:
«میقاتها شش‌تا است ... یکی از آنها شهر مکه است، برای کسی که حجةالاسلام انجام می‌دهد. و سپس می‌گوید: شخصی که منزلش از میقات به مکه نزدیکتر است و هر کس از راهی بگذرد میقاتش همان میقات اهلش است و اطفال در فخ برهنه می‌شوند (احرام می‌بندند).» (7) فقها گرچه در اصل میقاتهای پنجگانه اتفاق نظر دارند، لیکن در خصوصیات محدوده و ابتدا و انتهای آنها اختلاف نظر دارند. افزون بر آن در برخی از موارد این که جده نیز از 


1- «والمجاور ... ان لم یتمکن من ذلک ایضاً أحرم من مسجدالحرام.»
شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه والفتاوی، همان مدرک، ص 174
2- «... فالمحرم من أهل الحرم و من فی حکمه بالمجاورة احرامه من بیته ومن لیس من أهل الحرم علی ضربین. محرم بالحج خاصة ومحرم بحج افضی الیه من عمرة تمتع بها فالأول لا یحرم الا من المیقات والثانی یحرم من تحت المیزاب فأمّا العمرة فلا ینعقد الإحرام بها الّا من المیقات علی کلّ حال.»
ابی یعلی؟؟؟ سلار، المراسم العلویه، همان مدرک، ص 239
ابی یعلی علی سلار المراسم العلویه، همان مدرک، ص 239
3- قاضی ابن براج، جواهرالفقه، همان مدرک، ص 260
4- «ومیقات المجاور میقات أهل بلده فان لم یتمکّن فمن خارج الحرم فان لم یقدر فمن المسجدالحرام.»
ابن زهره، غنیةالنزوع الی علم الأصول والفروع، همان مدرک، ج 8، ص 39
5- ابن حمزه، الوسیله الی نیل الفضیله، همان مدرک، ص 426
6- «ومیقات اهل مصر و من صعد من البحر جدّة.»
ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، همان مدرک، ص 501
7- «المواقیت ستةٌ ... ومیقات المتمتّع لحجه مکة و کل من کان منزله اقرب من المیقات فمیقاته منزله وکلّ من حج علی طریق فمیقاته میقات اهله ویجرد الصبیان من فخ.»
علامه حلی، مختصر النافع، همان مدرک، ص 667

ص: 33
مواقیت به شمار می‌آید، در کلام ابن ادریس آمده بود ولی دیگران متعرض آن نشده بودند و یا این که فخ میقات اطفال است در کلام علامه حلّی آمده بود و دیگران از بیان آن سکوت اختیار کرده بودند و یا این که با نذر می‌شود از غیر میقاتهای پنجگانه احرام پوشید در کلام شیخ آمده بود و فقهای پیش از او این مطلب را بیان نکرده بودند. اینها و برخی دیگر، از موارد اختلافی فقها در مبحث میقات است.
دیدگاه فقهای اهل سنت در میقات
از جمله مواردی که فقیهان اهل سنت با فقهای امامیه اختلاف دارند «میقات» است.
اکنون شایسته می‌نماید که دیدگاههای فقیهان اهل سنت را نیز به اختصار گزارش کنیم:
در کتاب «الفقه علی المذاهب الأربعه» پس از تقسیم میقات به «زمانی» و «مکانی»، به میقاتهایی که احرام پوشیدن از آنها صحیح است، می‌پردازد و می‌نویسد:
«اما میقات مکانی به اختلاف جهات مختلف می‌گردد؛ از این رو میقات اهالی مصر و شام و مغرب و کسانی که بعد از آنها هستند؛ یعنی اهالی اندلس، روم و تکرور جحفه است و اینها از این مکان و یا از محاذی آن احرام می‌بندند؛ زیرا در احرام پوشیدن لازم نیست بطور حتم در خشکی از آن بگذریم بلکه ملاک در پوشیدن احرام یکی از دو امر است؛ یا گذشتن از میقات و یا گذشتن از محاذی آن، گرچه در دریا باشد. و میقات اهل عراق و دیگر اهالی مشرق ذاتِ عرْق است و میقات مدینه منوره ذوالحلیفه است و میقات اهالی یمن و هند یلملم است و میقات اهل نجد قرن است و این حکم با این تفصیلات و اجمال آنها عبارت است از این که مواقیت برای اهالی آن و یا برای کسانی که از آنها عبور کنند و واجب است حاجی از میقات محرم گردد و مرور از آن بی احرام جایز نیست و چنانچه بی احرام عبور کند واجب است برگردد و اگر نتواند حج او صحیح است ولی باید یک گوسفند کفاره بدهد، در هر صورت این احکام مورد اتفاق مذهب شافعی و حنبلی می‌باشد. و شخصی که در مکه ساکن است چه دایم و چه موقت، میقاتش خود مکه است و لازم نیست شخصی که اهل مکه نیست جهت احرام به بیرون مکه برود گرچه زمان واسع باشد.
کسانی که محل سکونت آنها بعد از میقات و پیش از مکه باشد، میقات آنها همان محل سکونت است زیرا بجز مذهب مالکی بطور اتفاق گفته‌اند: میقات چنین فردی مسکن او است.» (1) 


1- «واما المیقات المکانی فیختلف باختلاف الجهات فأهل مصر والشام والمغرب ومن ورائهم من أهل الاندلس والروم والتکرور میقاتهم الجحفة ... وهؤلاء یحرمون من هذا المکان عند محاذاته بحراً لانه لا یلزم فی الاحرام من المیقات المرور به فی البرّ بل المدار علی أحد الأمرین اما المرور علیه او محاذاته ولو بالبحر وأهل العراق وسائر أهل المشرق میقاتهم ذات عرق ... واهل المدینة المنورة بنور النبی صلی علیه وسلم میقاتهم ذوالحلیفه ... والمیقات لأهل الیمن والهند یلملم ... ولاهل نجد قرن ... وهذا الحکم بهذا التفصیل متفق علیه بین الشافعیة والحنابلة ... ومن کان بمکة سواء کان من أهلها أو لا فمیقاته نفس مکة ولا یطلب من غیر المکی اذا کان بها ان یخرج لمیقاته ولو کان الوقت متسعاً ومن کان مسکنه بعد المواقیت وقبل مکة فاحرامه یکون من مسکنه لأنه میقات باتفاق ثلاثه.»
عبدالرحمن الجزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1، ص 639 دار احیاء التراث العربی.

ص: 34
حنفی گفته است:
«عبور بدون احرام از میقات حرام است و لازم است قربانی کند. چنانچه پیش روی او میقاتی نباشد در چنین صورتی بهتر بستن احرام پیش از میقات است چنانچه اطمینان دارد از مرتکب نشدن به اعمال منافی احرام، در غیر این صورت بهتر به تأخیر انداختن احرام است تا میقاتهای بعدی.» (1)مالکیه می‌گویند:
«هر کسی در حال گذر و عبور از میقاتها است باید در آن احرام ببندد و چنانچه بی احرام بگذرد، مرتکب حرام شده و قربانی لازم است، مگر این که پیش روی آن میقات، که از آن عبور نموده، میقاتی هست و بنا دارد در آنجا احرام بپوشد، در این صورت احرام بستن از میقات پیش مستحب است و اگر محرم نشد گناهی مرتکب نشده و قربانی لازم نیست و تنها مخالفت با مستحب نموده است.» (2) روشن است که فقهای اهل سنت، ضمن داشتن اختلاف با شیعه در شمار میقاتها در احکام نیز اختلاف دارند و میان مکتبهای فقهی خود اهل سنت نیز اتفاق رأی وجود ندارد.
وجوب آشنایی با میقات
از مطالبی که در این نوشته لازم است بدان پرداخته شود، این است که «شناختِ میقات» واجب است. بسیاری از فقها در بحث از میقات، از جمله مطالبی را که بیان کرده‌اند، «وجوب شناخت میقات» است. شیخ طوسی می‌فرماید:
«معرفة المواقیت واجبة لأنّ الإحرام لا یجوز الّا منها.» (3) «شناختن میقاتها واجب است؛ زیرا احرام پوشیدن جایز نیست مگر از میقاتها.»
ابن ادریس می‌فرماید:
«معرفة المواقیت واجبة لأن الإحرام لا یجوز الّا منها.»(4) «شناختن میقاتها واجب است؛ زیرا احرام پوشیدن جایز نیست مگر از میقات.»
علامه در منتهی‌المطالب می‌نویسد:
«معرفة المواقیت واجبةٌ لانّ الإحرام رکن لا یصح الّا منها المتوقف علی معرفتها وما لا یتم الواجب الّا به فهو واجب.» (5) «آشنایی با میقاتها واجب است؛ زیرا احرام که رکن حج می‌باشد صحیح نیست مگر این که از میقات انجام پذیرد واحرام از میقات بستگی دارد به شناخت میقات. پس آنچه که واجب بستگی بدان دارد واجب است.» 


1- «قالوا ان جاوز المیقات بدون احرام حرم علیه ذلک ویلزمه الدّم ان لم یکن امامه میقات آخر یمرّ علیه بعد والّا فالأفضل احرامه من الأول فقط ان أمن علی نفسه من ارتکاب ما ینافی الاحرام فان لم یأمن فالأفضل أن یؤخّر الإحرام الی آخر المواقیت التی یمر بها.»
همان مدرک، ص 640
2- «قالوا متی مرّ بمیقات من هذه المواقیت وجب علیه الإحرام منه فان جاوزه بدون احرام حرم ولزمه دم الّا اذا کان میقات جهته امامه یمرّ علیه فیما بعد فان کان کذلک ندب له الإحرام من الأول فقط فان لم یحرم منه فلا اثم علیه ولا دم وخالف المندوب.»
همان مدرک، ص 640
3- شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه والفتاوی، سلسلة ینابیع الفقهیه، ج 7، ص 173
4- ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج 8، ص 500
5- علامه حلی، منتهی المطالب، ج 2، ص 665

ص: 35
میقات مکانی و میقات زمانی
همانگونه که در مبحث میقات در نگاه ارباب لُغت پیش از این گذشت؛ میقات دو قسم است: میقات زمانی و میقات مکانی درباره میقات مکانی پس از این بحث خواهد شد و اما میقات زمانی در این که احرام پوشیدن برای عمره تمتع و حج تمتع و حج قران و حج افراد زمان خاصی در نظر گرفته شده میان فقها اختلافی وجود ندارد، اختلاف در این است که برخی زمان را محدود به ماه شوال، ذی‌قعده و دهه اول ذی‌حجه- به مقداری که بتواند پس از احرام اعمال حج را انجام دهد- می‌دانند. این نظر مشهور فقها است. برخی از فقها زمان احرام را ماه شوال، ذی‌قعده و ده روز از ذی‌حجه دانسته‌اند، و برخی دیگر سه ماه شوال، ذی‌قعده و تمام ذی‌حجه را برشمرده‌اند.
اختلاف اقوال فقها، از تفسیر آیه: «الحج أشهر معلومات فمن فرض فیهنّ الحجّ فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحجّ ...» (1) ناشی شده است.
«حج در ماههایی معلوم و مشخص واجب شده است، پس هر کس در آن ماهها فریضه حج می‌گزارد، آمیزش با همسران و نافرمانی خدا و ستیزه در حج نیست.»
برخی «اشهر» را به ماه شوال و ذی‌قعده و سه روز از ذی‌حجه و گروهی شوال و ذی‌قعده و ده روز از ذی‌حجه و گروه سوّمی به شوّال و ذی‌قعده و تمام ذی‌حجه تفسیر کرده‌اند.
ابن ادریس می‌نویسد:
«برخی از فقهای شیعه گفته‌اند اشهر حج، سه ماه شوال و ذی‌قعده و ذی‌حجه است و برخی گفته‌اند شوال و ذی‌قعده و نه روز از ذی‌حجه و برخی آن دو و ده روز از ذی‌حجه است.»(2) سپس قول اول را به شیخ مفید و شیخ طوسی در کتاب نهایه (3)نسبت می‌دهد و قول دوم را به شیخ در کتاب الجمل و العقود (4) و قول سوم را به شیخ در کتاب خلاف (5) و مبسوط (6) منسوب می‌داند.
بنابراین، اصل «میقات‌زمانی» درنظر فقها مسلم‌است واختلاف در حدّ واندازه‌آن است.
شمار میقاتهای مکانی از نگاه احایث
از جمله مباحثی که میان فقها مورد اختلاف بوده و شایسته نقد و بررسی است، تعداد 


1- بقره: 197
2- «أشهر الحج قال بعض أصحابنا ثلاثة أشهر وهی شوال و ذوالقعدة و ذوالحجة وقال بعض أصحابنا شهران وتسعة أیام وقال بعض منهم شهران وعشرة أیام.»
ابن ادریس، کتاب السرائر، ج 1، ص 538
3- شیخ طوسی، النهایه، کتاب الحج، باب انواع الحج، ص 212 چاپخانه دانشگاه با ترجمه.
4- شیخ طوسی، الجمل والعقود، کتاب الحج، فصل فی کیفیة الاحرام وشرائطه، ص 131 دانشگاه مشهد با ترجمه.
5- شیخ طوسی، الخلاف، کتاب الحج، مسأله 33، ص 258، ج 2، مؤسسة النشر.
6- شیخ طوسی، المبسوط، ج 1، ص 307، المکتبة المرتضویه.

ص: 36
میقاتها است؛ زیرا احادیث در این باره گوناگون است که بطور اجمال به آنها اشاره می‌گردد:
1- برخی از روایات، تعداد مواقیت را پنج تا شمرده است؛ از جمله آن روایات، صحیحه حلبی است که نقل می‌کند:
امام صادق- ع- فرمود: «احرام از میقات‌های پنجگانه است که رسول خدا- ص- آنها را تعیین کرده و سزاوار نیست حاجی و معتمر (شخصی که قصد انجام عمره دارد) پیش از میقات یا بعد از آن، احرام ببندد.» (1) 2- برخی از روایات شمار مواقیت را شش مورد بیان کرده‌اند؛ از جمله صحیحه معاویة بن عمار است که گوید:
امام صادق- ع- می‌فرماید: «تمامیت (و صحّت) حج و عمره به این است که از میقاتهایی که رسول خدا- ص- تعیین کرده، احرام ببندی و نباید از آنها بگذری مگر این که در حال احرام باشی. سپس امام- ع- پنج میقاتی را که رسول خدا- ص- برای گروههای مختلف تعیین کرده، برمی‌شمرد و در آخر می‌فرماید: و میقات شخصی که محل سکونت او بعد از این مواقیت به طرف مکه باشد، همان محل سکونت اوست.» (2) بنابر این مواقیت، مطابق این حدیث، شش مورد است.
3- برخی از روایات، افزون بر آن مواقیت، جِعْرانه را نیز از مواقیت به شمار آورده است، مثل صحیحه معاویة بن عمار که از امام صادق- ع- نقل می‌کند که فرمود:
«پیامبر اسلام سه عمره در زمانهای مختلف انجام داد؛ از جمله بعد از برگشت از طائف در جنگ حنین از جعرانه محرم شد.» (3) از این روایت استفاده می‌شود که یکی از میقاتها جعرانه است. روایات دیگری نیز به این مضمون هست (4) که از آوردن همه خودداری می‌شود.
4- برخی از روایات مسجد تنعیم را میقات شمرده‌اند؛ از جمله صحیحه جمیل بن درّاج که گفته است:
«از امام صادق- ع- از حکم زن حائضی که در روز هشتم (یوم الترویه) به مکه آمده پرسیدم امام- ع- فرمود: با همین حالت به عرفات برود و این اعمال را بعنوان حج به شمار بیاورد سپس مدت زمانی که پاک می‌گردد در مکه بماند. بعد از پاک شدن به مسجد تنعیم برود و احرام ببندد و این اعمال را عمره به شمار آورد.» (5) 5- برخی از روایات افزون بر جعرانه، حدیبیه را نیز از مواقیت شمرده است در صحیحه عمر بن یزید آمده که امام صادق- ع- فرمود: 


1- قال قال ابوعبد اللَّه علیه‌السلام: «الاحرام من مواقیت خمسة وقّتها رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله لا ینبغی لحاج ولا لمعتمر أن یحرم قبلها ولا بعدها.»
شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 8، کتاب الحج، ابواب المواقیت، باب 1، ح 3، ص 222
2- عن أبی عبداللَّه- علیه‌السلام- قال: «من تمام الحج والعمرة أن تحرم من المواقیت التی وقّتها رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه وآله وسلم- لا تجاوزها الّا وأنت محرم فانّه وقت لأهل العراق ... ومن کان منزله خلف هذه المواقیت ممّا یلی مکة فوقته منزله.»
همان مدرک، ح 2
3- «اعتمر رسول اللَّه عمر متفرقات ... و عمرة من الجعرانه بعدما رجع من الطائف من غزوة حنین.»
همان مدرک، ج 10، ابواب العمرة، باب 2، ح 1، ص 238
4- همان مدرک، ج 8، باب 9، از اقسام حج، ح 6، ح 3 و 6 باب 2 از ابواب العمره، ج 10
5- «سألت ابا عبداللَّه- علیه‌السلام- عن المرأة الحائض اذا قدمت مکة یوم الترویة قال تمضی کما هی الی عرفات فتجعلها حجة ثم تقیم حتی تطهر فتخرج الی التنعیم فتحرم فتجعلها عمرة.»
همان مدرک، ج 8، باب 21 از ابواب اقسام الحج، ح 2، ص 214

ص: 37
«شخصی که بخواهد از مکه بیرون رود تا عمره انجام دهد، از جعرانه و یا حدیبیه و یا همانند این دو، احرام ببندد.» (1) بنابر این، یکی از مواقیت که در روایات از آن اسم برده شده حدیبیّه است.
6- برخی از روایات میقات صبیان را فخ بیان کرده؛ از جمله روایت معتبر ایوب ادیم است که امام در مقام پاسخ این پرسش که کودکان از کجا برهنه می‌شوند (لباسهای دوخته بیرون آورده می‌شود)؟ فرمود: پدرم کودکان را از فخ برهنه (محرم) می‌کرد. (2) 7- گروهی از روایات مانند صحیحه عمرو بن حریث صیرفی مکه را میقات برای حج بیان کرده است. صیرفی از امام- ع- سؤال می‌کند:
«برای حج از کجا احرام ببندم؟ امام صادق- ع- در پاسخ می‌فرماید: اگر بخواهی از محل سکونت یا از کعبه و یا در مسیر (خیابان) می‌توانی محرم گردی.» (3) 8- محاذات نیز طبق برخی از روایات؛ یکی از میقاتها به شمار آمده است؛ صحیحه عبداللَّه بن سنان از آن جمله است که از امام صادق- ع- نقل می‌کند فرمود:
«هر کس در مدینه زندگی می‌کند و بخواهد به مدت یک ماه و مانند آن حج انجام دهد و تصمیم بگیرد از راه مدینه خارج نگردد پس هرگاه در محاذی شجره و بیدا، در فاصله شش میل برسد باید از همانجا احرام ببندد.» (4) این روایت گرچه در مورد محاذی مسجد شجره است، لیکن اختصاصی بدان ندارد و فقها حکم را به محاذی دیگر مواقیت نیز سرایت داده‌اند.
9- در بخشی از روایات، ادنی‌الحل را میقات برای اشخاصی که بخواهند عمره مفرده پس از حج قران و افراد انجام دهند به شمار آورده است. یکی از روایات که دلالت بر این مدعی دارد، صحیحه عمر بن یزید است (5) که پیش از این گذشت. و مورد استدلال، ذیل صحیحه است که دارد: هر کس بخواهد از مکه خارج گردد و عمره انجام دهد، به جعرانه و یا حدیبیه و همانند آن دو، برود. این جمله و ما اشبهها، اطلاق دارد و تمامی اطراف حرم را دربر می‌گیرد.
10- طبق بیان برخی از روایات، انسان می‌تواند با نذر هر محلی را میقات خویش قرار دهد، از جمله آن روایات است صحیحه حلبی که گوید:
«از امام صادق- علیه‌السلام- درباره مردی که به جهت شکر برای خدا نذر می‌کند از کوفه احرام بپوشد پرسیدم. امام صادق- ع- فرمود: باید از کوفه احرام بپوشد و باید برای خدا به آنچه گفته است وفا کند.» (6) 


1- «عن ابی عبداللَّه- علیه‌السلام- قال: من اراد ان یخرج من مکة لیعتمر احرم من الجعرانة او الحدیبیة او ما اشبهها.»
همان مدرک، ج 8، از ابواب المواقیت، باب 22، ح 1، ص 247
2- همان مدرک، باب 18 از ابواب المواقیت، ح 1، ص 243
3- «قال قلت لابی عبداللَّه- علیه‌السلام- من أین أهلّ بالحج فقال ان شئت من رحلک وان شئت من الکعبة وان شئت من الطریق.»
همان مدرک، باب 21 از ابواب المواقیت، ح 2، ص 246
4- «عبداللَّه بن سنان عن أبی عبداللَّه- علیه‌السلام- قال من أقام بالمدینة وهو یرید الحجّ شهراً أو نحوه ثم بدا له أن یخرج فی غیر طریق المدینة فاذا کان حذاء الشجرة والبیدا مسیرة ستة أمیال فلیحرم منها.»
همان مدرک، باب 7 از ابواب المواقیت، ح 3، ص 230
5- همان مدرک، ج 8، ابواب المواقیت، باب 32، ح 1، ص 247
6- «قال سألت أبا عبداللَّه- علیه‌السلام- عن رجل جعل للَّه‌علیه شکراً ان یحرم من الکوفة قال فلیحرم من الکوفة ولیف للَّه‌بما قال.»
وسایل الشیعه، باب 13 از ابواب المواقیت، ح 1، ص 236

ص: 38
روایت دیگری نیز به این مضمون رسیده است که از نظر سند و دلالت تمام است. (1) برخی از فقها در مقابل این نظر فرموده‌اند: احرام در غیر میقات باطل است گرچه نذر شده باشد. ابن ادریس از این گروه است. وی گوید:
«سخن روشن‌تر که مقتضای ادله و اصول مذهب شیعه است، این است که احرام بجز از میقات منعقد نمی‌گردد؛ چه مورد نذر واقع گردد و یا مورد نذر نباشد، زیرا نذر احرام از غیر میقات خلاف آن چیزی است که از جانب شارع تشریع شده است.» (2) سپس این قول را به سید مرتضی، ابن عقیل و شیخ طوسی نسبت می‌دهد.
جمع‌بندی
مستفاد از روایات این است که شمار میقاتها بطور اجمال عبارتند از:
1- مسجد شجره 2- جحفه 3- یلملم 4- قرن‌المنازل 5- عقیق 6- محاذات مواقیت 7- ادنی‌الحل 8- محل سکونت 9- مکه 10- فخ 11- مسجد تنعیم 12- جعرانه 13- حدیبیه 14- مکانی که با نذر باید از آنجا احرام بسته شود.
این موارد، از آنچه که برخی از فقها فرموده‌اند بیشتر است و مباحث زیادی درباره این مواقیت قابل طرح و بررسی است از جمله:
1- چرا جعرانه، مسجد تنعیم و حدیبیه جداگانه از مواقیت به شمار آمده‌اند، با این که بیان «ادنی‌الحل» ما را از آنها بی‌نیاز می‌کرد؟ در پاسخ این پرسش باید گفت: ادنی‌الحل دربر گیرنده این سه هست لیکن برخی از فقها احتمال خصوصیت و موضوعیت برای این مکانها داده‌اند و مطلق ادنی‌الحل را کافی ندانسته‌اند گرچه بسیاری از فقها احرام از ادنی‌الحل را کافی شمرده‌اند و احرام از این سه مکان را حمل بر افضل و استحباب کرده‌اند.
2- از جمله مباحثی که درباره موضوع شناسی فقه درخور تحقیق و بررسی است، تعیین محدوده و مساحت این مواقیت است؛ بطور مثال آیا مکه که میقات حاجی است، شامل تمامی آن قسمتهایی است که امروز صدق مکه می‌کند یا فقط مکه قدیم مراد است؟ و آیا شجره که میقات اهالی مدینه است فقط مسجد را شامل است یا این که شجره نام منطقه است؛ همانند «مسجد سلیمان» در ایران.
و آیا محاذات که میقات است، حد و مقدار آن چقدر است؟ در هر فاصله‌ای محاذات صدق می‌کند یا نه و آیا محاذات در فضا نیز صادق است یا خیر؟


1- همامن مدرک، ح 2 و 3، ص 237
2- «والأظهر الذی یقتضیه الأدلّة وأصول مذهبنا أنّ الاحرام لا ینعقد الّا من المیقات سواء کان منذوراً أو غیره ولا یصحّ النذر بذلک ایضاً لأنّه خلاف المشروع.»

ص: 39
و بالأخره آیا مسجد تنعیم که میقات است، مکان اصلی مسجد تنعیم مکان فعلی بوده و فقط گسترش پیدا کرده و یا مسجد تنعیم جای دیگری بوده است؟ این پرسشها و پرسشهای دیگری همانند اینها رابطه مستقیم دارد با موضوع شناسی فقه که نقد و بررسی آنها مقاله‌ای مستقل می‌طلبد.
3- گرچه در آغاز به حسب ظاهر، در مدلول برخی از این روایات با برخی دیگر، تعارض و تناقض دیده می‌شود لیکن با دقّت بیشتر روشن و معلوم می‌شود که تعارضی وجود ندارد به این جهت که: اختلاف «تعداد» در روایات، ناشی از اختلاف «جهات» است. در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود:
الف- پیامبر- ص- به لحاظ راههایی که در آن زمان محل عبور و مرور اقوام و گروهها بوده، پنج مورد را به عنوان میقات تعیین کرده است و آن احادیث در مقام بیان انحصار و تحدید از جهات دیگر نبوده و به عبارت دیگر در زمان پیامبر- ص- بطور غالب عبور و مرور از این پنج نقطه بوده است. از این رو این جاها به عنوان میقات بیان می‌گردد پس میان احادیثی که مواقیت را پنج مورد بیان کرده با احادیث دیگر اختلافی نیست.
ب- روایاتی که مواقیت را برای کسانی که بیرون از مواقیت ساکنند، پنج مورد بیان کرده‌اند از آن جهت است که در مقام بیان مواقیت برای افرادی بوده‌اند که از خارج مکه به آنجا می‌روند.
ج- گاهی میقاتهای عمره و حج واجب بیان می‌گردد و گاهی میقاتهای اعم از حج و عمره واجب، بطور مثال: «فخ» میقات هست لیکن نه برای حج و عمره واجب بلکه فقط برای کودکان که حج و عمره بر آنها واجب نیست.
د- و سرانجام ممکن است جمع برخی از روایات به این باشد که بعضی از میقاتها بعنوان فرد افضل بیان شود مانند روایاتی که تنعیم، جعرانه و حدیبیه را از مواقیت شمرده‌اند؛ زیرا از غیر آنها نیز احرام جایز است.
با دقت در روایات ممکن است راههای دیگری نیز جهت جمع میان روایات گوناگون باشد.
شمار مواقیت از نگاه فقها
کلمات فقها همانند روایات، در بیان «تعداد مواقیت» یکسان نیست، زیرا اقوال فقها 
ص: 40
نیز بی‌شک ریشه در سرچشمه زلال احادیث و روایات دارد. برای روشن‌تر شدن این بحث، شایسته است اقوال فقها نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد:
الف- برخی از بزرگان از منتهی و تحریرالأحکام علامه نقل کرده‌اند که مواقیت پنج تا است.
صاحب تفصیل الشریعه می‌نویسند: «کلمات فقهای شیعه در شمار میقات گوناگون است منتهی و تحریر میقاتها را پنج مورد می‌دانند.» (1) لیکن در منتهی پس از بیان این که آشنایی با میقاتها واجب است، می‌نویسد: بحث در آن، در دو مقام انجام می‌گیرد: 1- در تعیین مواقیت 2- میقاتهای پنج‌گانه را که رسول خدا- ص- تعیین کرده برمی‌شمرد؛ از جمله میقات اهل مدینه و عراق را سپس میقات کسی را که منزلش بعد از این مواقیت است. و بعد میقات صبیان را بیان می‌کند. (2) و در تحریر نیز، همانند منتهی، اول مواقیت منصوص سپس میقات کسی را که منزلش بعد از مواقیت است و نیز میقات صبیان را بیان می‌کند. (3) بنابر این علامه مواقیت را در پنج مورد منحصر نمی‌کند و این نسبت نادرست است، به ویژه این که روایاتی که میقاتها را پنج مورد دانسته در ذیل برخی از آنها میقات شخصی که محل سکونتش بعد از مواقیت است را برشمرده است.
ب- برخی از فقها فرموده‌اند مواقیت شش مورد است و این قول رأی مشهور فقها دانسته شده.
مرحوم بحرانی در حدائق می‌نویسد:
«مقام اول بحث در اقسام میقاتها است و مشهور در کلام فقهای شیعه این است که میقات شش مورد است؛ همانگونه که در اخبار آمده است.» (4) از جمله فقیهانی که مواقیت را شش مورد دانسته‌اند، محقق در شرایع (5) و شهید در لمعه (6) و بسیاری از فقهای دیگر است.
ج- از بعضی فقیهان نیز نقل شده که میقاتها هفت مورد است، در تفصیل‌الشریعه آمده است: «وعن بعض انّها سبعةٌ»؛ (7) «برخی از فقها بر این باورند که میقاتها هفت مورد است.»
د- فقیهان دیگری شمار میقاتها را ده مورد دانسته‌اند؛ از جمله آنها است سید در عروةالوثقی که افزون بر پنج میقات مشهور مکه، ده مورد را به عنوان میقات برمی‌شمارد و دویرةالأهل و فخ و محاذات مواقیت و ادنی‌الحل را نیز اضافه می‌کند. (8) 


1- «قد اختلف کلمات الأصحاب فی تعدادها فعن المنتهی والتحریر انّها خمسةٌ.»
آیةاللَّه فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله، کتاب الحج، ص 18، مرکز نشر.
2- علامه حلی، منتهی المطلب، ج 2، ص 665، ناشر چاپ نشر.
3- علامه حلی، تحریر الاحکام، ج 1، ص 94، مؤسسه طوس.
4- «المقام الاول فی اقسامها والمشهور فی کلام الاصحاب انها ستةٌ کما سیأتی ذکرها فی الاخبار.»
محدث بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، ج 14، ص 434، مؤسسة النشر الإسلامی.
5- محقق حلّی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 18، ص 102، دار احیاء التراث العربی.
6- شهید اول، لمعة الدمشقیه، سلسلة ینابیع الفقهیه، ج 8، ص 782، دارالتراث.
7- آیةاللَّه فاضل لنکرانی، تفصیل‌الشریعه، کتاب الحج، ج 3، ص 18
8- سید محمدکاظم یزدی، عروةالوثقی، ج 3، چاپ اسلامیه.

ص: 41
از فقیهان دیگری که میقاتها را ده مورد دانسته، شهید در کتاب دروس است که می‌نویسد: «والمواقیت عشرةٌ ...»؛ (1)«میقاتها ده مورد است ...»
ه- تعدادی از فقها فرموده‌اند: ممکن است میقاتها یازده مورد باشد. جواهرالکلام می‌نویسد: «بل یمکن جعلها أحد عشر بنوع من الاعتبار ایضاً»؛ (2) «ممکن است میقاتها یازده مورد باشد به نحوی از اعتبار.»
با تتبع و جستجو در کتابهای فقهی ممکن است اقوال فقها از اینهم بیشتر باشد.
بی‌شک اختلاف آرای فقها ریشه در اختلاف روایات دارد گرچه در برخی از کلمات فقها از مکانهایی به عنوان میقات نام برده شده که در روایات نیست؛ مثل ابن ادریس در سرائر می‌نویسد: «ومیقات أهل مصر و من صعد من البحر جدة»؛ (3) «میقات اهالی مصر و کسانی که از دریا به بالاتر بروند جده است.» لیکن این عبارت ابن ادریس بی‌شک باید توجیه شود. شاید مرادش این باشد که جده در محاذات میقات است پس به منزله میقات به شمار می‌آید. و گرنه در هیچ روایتی، جدّه به طور مستقل، میقات شمرده نشده است.
در هر صورت همان راههایی که برای حل تعارض ابتدایی در روایات بیان شد در اینجا نیز جاری است.
پی نوشتها:


1- شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیه، ص 94، انتشارات صادقی- قم.
2- شیخ محمدحسین نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 18، ص 103، دار احیاء التراث العربی.
3- ابن ادریس، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج 1، ص 529، مؤسسة النشر الاسلامی.