انسانها است. آن زمانی را به یاد آور که ابراهیم و نیز اسماعیل پایههای خانه خدا و کعبه را بالا میبردند میگفتند: خداوندگارا! از ما بپذیر که تو شنوای دانایی.»
خداوند متعال طی این آیات یادآورِ نعمتی بس عظیم به قاطبه مسلمین جهان میگردد و آن عبارت از مقرر کردن و تحقق بخشیدن بنای «بیتاللَّهالحرام» به عنوان مقصد و هدفی است که باید به دیدار آن همت گمارند و آن را به صورت مرجعی قرار داده که باید برای پرستش به سویش از دور و نزدیک بکوچند؛ چنانکه آن را قرارگاه امنی برای هر خائف و بیمناک از آسیبها و تهاجمها مقرر فرمود. آن که بر حرم الهی درمیآید هیچکسی نمیتواند او را بیازارد. و این حقیقت، مسألهای است که از دیرباز در مورد این مکان بر سر آن به توافق رسیده بودند، و قداستی را برای آن میشناختند که از رهگذر آن هیچکسی را روا نبود بر حریم این حرم تعدّی کند.
خداوند به دعای ابراهیم پاسخ مثبت داده و همهگونه ارزاق در این سرزمین که فاقد آب بوده و بوته و گیاهی قابل توجه در آن نمیرویید به سوی آن کشاند؛ چنانکه این حقیقت از دوردستترین اعصار تا زمان ما آشکارا جلب نظر میکند.
بحث ما در مسأله طواف به سرگذشت گذرای بنای کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل انجامید و خواستیم خاطرنشان سازیم که حاجیان برگرد چه خانهای طواف میکنند، خانهای که مطاف فرشتگان و شمار فراوانی از انبیا تا زمان حضرت ابراهیم بوده، و یکتایی معبود و وجودی را که- فقط و به تنهایی- درخور پرستش است- در اذهان ما بیدار میسازد. و چنین هدفی، ابراهیم شرکستیز و بتشکن را درخواست میکرد که کانون توحید را از نو بنا و بازسازی کند؛ ابراهیمی که در جهت احیای اندیشه توحید و یکتاپرستی لحظهای آرام نمیگرفت، و پیشینه مبارزات او با شرک، توأم با بانگ و فریادی آغاز شده بود که «بابل» را- که حدود سی و هفت قرن را در پرستش بتها پشت سر نهاده بود- لرزاند، فریاد و بانگی که طنین صدای آن در هر عصر و هر محیطی همواره سامعه بشری را مینوازد؛ زیرا پرستش بتها- این پرستش فرومایه که عقل و خرد آدمی را به ابتذال و فروهشتگی سوق میداده، و باید این چنین پرستشی را زاده و بازدهِ خرافات و اوهام و یاوهاندیشی برشمرد- آثار آن حتی تا زمان معاصر که عصر پیشرفت علم و تکنولوژی است هنوز دست از سر گروههایی از مردم برنمیدارد.
ص: 26
همواره هنوز هم پارهای از ادیان در جهان معاصر بتها را سمبل بسیاری از مقدسات تلقی میکنند، از اجرام سماوی گرفته تا جانوران زمین و پرندگان آسمان تا بوزینه و افعی، و فیل و گاو و جز آنها را میپرستند.
چه عاملی توانست بتپرستی را در گروههایی از جامعه انسانی معاصر بر سر پا نگاه دارد. اگر بکاویم انگیزههایی را شناسایی میکنیم که پرستش بتها را برای اینان دیکته و املا میکند و آن عبارت از تقلید عامیانه از آباء و نیاکان و رسوم و شیوههای سنتی غلط میباشد.
قرآن بیش از چهارده قرن پیش- وقتی راجع به ابراهیم گزارشی ارائه میکند، و عصری را از زمان این پیامبر برای ما به تصویر میکشد که پرستش بتها جوامعِ روزگارِ وی را زیر پوشش گرفته بود- استدلال بتپرستان عصر ابراهیم را برای ما بیان میکند:
«واتلُ علیهم نبأ ابراهیم. اذ قال لأبیه وقومه ما تعبدون. قالوا نعبد أصناماً فنظلّ لها عاکفین. قال هل یسمعونکم اذ تدعون أو ینفعونکم أو یضرّون. قالوا بل وجدنا آباءنا کذلک یفعلون»
(1)«و گزارش کارها و تلاشهای ابراهیم را در مبارزه با بتپرستی، بر مردم بخوان؛ وقتی که او به پدرخوانده و گروه وابسته به خود گفت: چه چیزی را میپرستید؟ پاسخ دادند:
بتهایی را که همواره چشم انتظار و امید به آنها دوخته و در برابر آنها خاکساریم.
ابراهیم گفت: آیا وقتی آنها را میخوانید درخواستِ شما را میشنوند یا سود و زیانی عاید شما میسازند، دلیل شما در پرستش آنها چیست؟ گفتند: آباء و نیاکان خود را بر این سنت و رسم و شیوه یافتیم، و چون آنان چنین میکردند ما نیز چنین میکنیم، و راه و رسم آنها را ترک نمیگوییم.»
پاسخ مردم در برابر سؤال اعتراضآمیز ابراهیم این بود که به انگیزه تقلیدِ از پدران و نیاکان، بتها را پرستش میکردند؛ و علت و موجب دیگری در کار نبوده است. این پاسخ اعترافی است ضمنی که بتها نه سودی عاید میسازند و نه زیان و آسیبی به آدمی وارد میکنند.
قرآن کریم تحلیل و تعلیل دیگری را در عبادت و پرستش بتپرستان یاد میکند:
«وقال انّما اتّخذتم من دون اللَّه أوثاناً مودّة بینکم فی الحیوة الدّنیا»
(2)«و گفت: صرفاً شما در برابر خدای یگانه و در کنار او بتها را به خاطر حفظ دوستی و مجامله با یکدیگر، برای پرستش انتخاب کردید. این انتخاب و اتخاذ شما از اعتقاد شما ریشهنمیگیرد؛ بلکه برای نگاهبانی از دوستی متقابل شما که به زندگانی مادی شما میپیوندد بتها را برگزیدید تا همرنگ با یکدیگر باشید.»
1- شعرا: 74- 69
2- عنکبوت: 25
ص: 27
انسانِ متمدن روزگار ما انواع و اقسام بتهای سمبلیک را برای جوامع بشری به ارمغان آوردند که در کنار خدا به عبادت و کرنش در برابر آنها روی میآورند که از آن جمله:
- کرنش پرستشگونه در برابر شخصیتهایی چون زمامداران و ریاستمداران طاغوتمآبِ دنیای شرق و غرب میباشد که به خاطر قدرتهای دنیاوی و مادی و سلطه و اقتدار به صورت معبودانی در کنار خدا درآمدند، و در پیرامون اندیشه جوامع بشری اوهام و افسانههایی را به هم بافتند- و مردم نیز چون کرم ابریشم این اندیشهها را بر خویشتن تنیدهاند- که آنان را در مصافِ خدای یگانه میانگارند، و سخن آنان را حقایقی نقضناپذیر و غیر قابل تخلف تصور میکنند.
ترس و هراس از قدرتهایی که در کنار قدرت خداوند متعال جز قدرتهایی پوچ و پوشالی چیز دیگری نیست این زیر قدرتهای الهی (نه ابرقدرتها) را به سان بتهایی هراسآفرین درآورده است. و وقتی در برابر صولت ابراهیمی بتبرانداز درهم میشکنند باز هم دولتمردان کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در برابر آنها به خود بیم راه میدهند.
مگر تمام قدرتهای داخلی و خارجی دست به دست هم نداده بودند که ایران اسلامی را- با به کار گیری همه توان و نیروهایشان- از پای درآورند؛ ولی تاکنون به فضل الهی آنچنان در این اندیشه شیطانی ناکام و رسوا شدند که موجب گشت ملّتها چهره واقعی این بتهای بزک یافته از سلاح و رزمافزار مدرن را درست شناسایی کرده و منظره کریه واشمئزازآور آنها را شهود کنند.
انقلاب اسلامی ایران ضمن آن که آزمونی بزرگ بوده، هشداری است به تمام جوامع اسلامی که در معیت قرآن کریم و در سایه رهنمودهای آن و پایبندی و پایمردی نسبت به محتوای آن میتوان بر همه قدرتها چیره گشت. چنانکه حضرت امام راحل- قدس سره الشریف- این حقیقت را، با فداکاری خویش و در سایه قرآن کریم، اثبات فرمود.
پی نوشتها: