در مرآت الحرمین میگوید: «و قبة الامام ابی عبداللَّه مالک بن انس الاصبحی امام دارالهجره و قبة نافع شیخ القراء»
نایب الصدر شیرازی میگوید: دو قبه وصل یکدیگر؛ یکی از مالک بن انس که مذهب مالکی به او منسوب است و دیگری از نافع که از قراء معروف است.»
در نقشههای موجود، از وضع فعلی بقیع که دیگر چندان اثری از قبور باقی نمانده است، هر دو قبر در کنار هم قرار دارد و در کنار هم معرفی میشود؛ مثلًا سید احمد آل یاسین نقشه فعلی بقیع را در کتاب خود آورده و چنین توضیح میدهد: «قبر الامام مالک بن انس ... وقبر نافع مولا عبداللَّه بن عمر شیخ القراء»
از آنجا که عثمان بن عفان نیازی به معرفی ندارد، معرفی اجمالی داریم از انس ابن مالک و نافع و در این معرفی نافع را مقدم میداریم و به بیان خطا واشتباهی که در اثر تشابه اسمی در شخصیت وی به وجود آمده است میپردازیم:
همانگونه که ملاحظه کردید، در معرفی نافع و قبرش، که در بقیع است و این که پیشتر دارای بقعه بوده، تعبیرهای مختلفی به کار رفته است؛ زیرا گاهی میگویند: «نافع مولا ابن عمر» و گاهی میگویند: «نافع شیخ القراء» و گاهی نیز با تعبیر «نافع مولا عبداللَّه بن عمر شیخ القراء» نام میبرند. و در کتابهای دیگر نیز همین وضع مشاهده میشود، به خصوص کتابهای جدید التألیف.
این تعبیرهای گوناگون، ناشی از عدم تشخیص درست و عدم شناخت صحیح از شخصیت نافع میباشد؛ زیرا نافع مولا ابن عمر و نافع شیخ القراء دو شخصیت جداگانه و مستقل هستند و تاریخ مرگشان به فاصله پنجاه سال واقع شده است. نافع اوّل، محدث و فقیه، ونافع دوّم اشتهار در قرائت داشته است.
* نافع مولا ابن عمر ملقب به فقیه، مکنّی به ابوعبداللَّه است او از اسرای جنگی بوده که در اختیار عبداللَّه فرزند عمر بن خطاب قرار گرفته و لذا معروف به مولا ابن عمر گردیده است و در اثر استعدادی که از آن برخوردار بوده، در مدینه فقه و حدیث یاد گرفته است. او را جزو محدثین در طبقه تابعین میشمارند.
ص: 97
به عنوان تعلیم احکام برای مردم مصر به آن دیار اعزام گردید و در سال یکصد و هفده یا نوزده و یا یکصد و بیست از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد.
(1)** نافع مدنی فرزند عبدالرحمان، کنیهاش ابن نعیم و نیاکانش از اصفهان میباشند. ابن جزری درباره او مینویسد:
«نافع یکی از قاریان و دانشمندان هفتگانه علم قرائت میباشد. مردی است موثّق و صالح و اصالتاً اصفهانی است. او قرائت را به گروهی از طبقه تابعین از اهل مدینه یاد داده است.
مالک بن انس میگفت: قرائت اهل مدینه سنت و روش پیامبر خدا است، سؤال کردند: منظور شما همان قرائت نافع است؟
گفت: آری.
وفات نافع شیخ القراء در سال (169 ه. ق.) در مدینه واقع شده و در بقیع دفن گردیده است
(2) از این مطالب میتوان چنین نتیجه گرفت که: هر دو نافع، نافع و مفید بودند؛ یکی در حدیث و دیگری در علم قرائت. و از نظر زمان نیز تقریباً معاصر بودند و هر دو در مدینه از دنیا رفته و در بقیع دفن شدهاند.
لیکن پس از گذشت سیزده قرن نمیتوان درباره نافعیکه قبرش در بقیع معروف و دارای بقعه بوده، اظهار نظر قطعی نمود که نافع مولا ابن عمر است یا نافع شیخ القراء، و موضوع برای نویسندگان هم آنچنان مشتبه گردیده که گاهی چنین تعبیر نمودهاند: «نافع مولا ابن عمر شیخ القراء!»
امام مالک:
مالک بن اصبحی معروف به «امام دار الهجره» کنیهاش ابوعبداللَّه یکی از پیشوایان چهارگانه اهل سنت و مذهب مالکی بر وی منتسب است که گروهی از اهل سنت از این مذهب پیروی میکنند.
تولّد وی در سال 93 واقع شده است. در شرح حال امام مالک مینویسند: مدت حمل او سه سال طول کشیده است.
امام مالک از افراد بسیاری؛ از جمله امام ششم، حضرت صادق- ع- علم و حدیث فراگرفته است. کتاب او «موطأ» اولین مدوّن حدیثیِ موجود در جهان اهل سنت میباشد. در این کتاب بیش از پانصد حدیث مسند جمع آوری شده است.
احترام مالک نسبتبهرسولخداص-
درباره احترام امام مالک نسبت به رسول خدا- ص- و اهتمام وی نسبت به حدیث آن حضرت نوشتهاند: با کبر سنّ و ضعف شدید که بر وی مستولی شده بود، باز
1- تهذیب التهذیب، ج 10، ص 413 و 414
2- طبقات القراء، ج 2، ص 330؛ تهذیب التهذیب، ج 10، ص 407
ص: 98
هم در مدینه از سوار شدن بر مرکب امتناع میورزید و همیشه با پای پیاده حرکت میکرد و چنین میگفت: «لا أرکب فی مدینة دفنت جثة رسول اللَّه فیها»؛ «در شهری که پیکر رسول خدا- ص- در آن دفن شده است سوار مرکب نخواهم شد.»
و هر وقت میخواست حدیث نقل کند وضو میگرفت و محاسنش را شانه میزد و با وقار و متانت در صدر مجلس مینشست. چون علت این اظهار وقار را از او جویا شدند، پاسخ داد: «احب ان اعظّم حدیث رسول اللَّه- ص-»؛ «دوست دارم از حدیث پیامبر- ص- تعظیم و تکریم بیشتری به عمل آورم.»
مناظره مالک با منصور دوانیقی در توسل به رسول خدا- ص-
قاضی عیاض در شفاء، از ابن حمید، یکی از شاگردان برجسته امام مالک نقل میکند: در سفری که ابو جعفر منصور به مدینه نمود، در کنار قبر رسول خدا- ص- با امام مالک پیرامون مسألهای بحث کردند.
منصور در این بحث گاهی با صدای بلند صحبت میکرد. مالک گفت: یا امیر المؤمنین در این مسجد نباید با صدای بلند سخن بگویی: زیرا خداوند گروهی را با این آیه نکوهش کرد:
«یا أیّها الذین آمنوا لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی ...»
و گروه دیگر را با این آیه مدح و تعریف نمود:
«إنّ الذین یغضّون أصواتهم عند رسول اللَّه ...»
و باز گروه دیگر را با این آیه مورد ملامت قرار داد:
«إنّ الذین یُنادونک من وراء الحجرات أکثرهم لایعقلون»
مالکسپسگفت: احترامپیامبر ص- پس از مرگش، مانند حال حیاتش، بر همه مسلمانان لازم است. منصور گفتار مالک را پذیرفت و سکوت اختیار کرد. سپس پرسید:
ای ابوعبداللَّه، به هنگام دعا کردن رو به قبله بایستم یا رو به سوی قبر پیامبر- ص-؟
مالک پاسخ داد: ای امیر مؤمنان، چرا از پیامبر رو بر میگردانی در حالیکه او در قیامت وسیله شفاعت و آمرزش تو و پدرت آدم خواهد بود! آری رو به سوی او کن و او را به پیشگاه خدا شفیع قرار ده تا خدا هم شفاعت او را درباره تو بپذیرد؛ زیرا خودش فرموده است:
«ولو أنهم اذ ظلموا أنفسهم فاستغفروا اللَّه واستغفر لهم الرّسول لوجدوا
ص: 99
اللَّه توّاباً رحیماً»
(1)امام مالک در چهاردهم ربیع الاول سال یکصد و هفتاد و نه در هشتاد و پنجسالگی و بقولی در نود سالگی در مدینه به درود حیات گفت و در بقیع دفن گردید. (2) پی نوشتها:
1- وفاء الوفاء، ج 4، ص 1376
2- در شرح حال امام مالک به تهذیب التهذیب، ج 10، صص 10- 5 تنویر الحوالک فی شرح موطأ مالک و کوثر المعانی فی کشف خبایا صحیح البخاری مراجعه شود.