پیشگفتار
در شماره پیشین، مقالهای درباره «وجوب عمره مفرده» آوردیم و گفتیم بر هر کسیکه نسبت به آن استطاعت دارد- اگرچه نسبت به انجام حج تمتّع استطاعت نداشته باشد، واجباست ونیز ادلّهای بروجوب آن، حتی برکسانی که از مکه دورند (نائی هستند) اقامه کردیم و اشکالاتی که بر این مدعا وارد شده، بهتفصیل مورد نقد و بررسی قرار گرفت و سرانجام نتیجه گرفتیم که وجوب عمره مفرده همانند وجوب حج تمتع نزدیکتر به واقع است، با این فرق که چنانچه شخصی حج تمتع را بجا آورد پس از آن عمره مفرده بر او واجب نمیگردد اگر چه نسبت به آن مستطیع باشد و به عکس اگر فردی عمره مفرده را انجام دهد وپس از آن برای حجّ تمتّع استطاعت پیدا کند، انجام حج تمتع واجب است و انجام عمره مفرده کفایت از انجام حج تمتّع نمیکند.
و اینک در این نوشتار دو موضوع مربوط به همدیگر مورد بحث قرار میگیرد، از اینرو آن را در دو بخش میآوریم:
* الف: آیاکسانیکه وظیفه آنها انجام حج افراد یا قِران است، واجب است پس از انجام این دو (حج قران و افراد) عمره مفرده نیز بجا آورند یا اینکه این وجوب در بعضی از موارد است و همیشه نیست. هدف نوشته اثبات امر دوم بوده و مشتمل بر مطالب زیر است:
1- طرح بحث 2- پیشینه بحث 3- اقوال فقها 4- ادله اثبات مدعا: (الف: روایات
1- محقق حلّی، شرایعالإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج 1، ص 238، منشورات اعلمی.
1- اعلم أن الحج علی ثلاثة أوجه: قارن و مفرد للحج و متمتع بالعمرة الی الحج. شیخ صدوق، مقنعه، ص 215، کتابالحج، مؤسسه امام هادی.
2- المقنعه، شیخ مفید، ص 35، جامعه مدرسین.
3- سید مرتضی علمالهدی، الجمل و العمل همراه با ینابیع الفقیه، ج 7، ص 104
4- سید مرتضی علمالهدی، المسائل الناصریات در ینابیعالفقیه، ج 7، ص 137
5- ابن اصلاح حلبی، کافی فی الفقه، ص 191، مکتبة امیرالمؤمنین.
6- شیخ طوسی، المبسوط، ج 1، ص 311، مکتبه مرتضوی.
1- مراسم العلویه، در ضمن ینابیع الفقهیه، ج 7 سلار، ص 237
2- قاضی ابن براج، المهذّب، ص 210، جامعه مدرّسین.
3- ابن حمزه، الوسیله، ص 195، منشورات کتابخانه آیةاللَّه نجفی.
4- ابن ادریس، کتاب السرایر، ج 1، ص 523، جامعه مدرسین.
5- محقّق حلّی، شرایع الاسلام، ج 10، ص 238، منشورات اعلمی.
1- شرایع الاسلام، ج 1، ص 238
2- مبسوط، ج 1، ص 311
3- آیةاللَّه گلپایگانی، کتاب الحج، ج 1، ص 18، مطبعة خیام.
4- جواهر الکلام، ج 18، ص 43، دار احیاء التراث العربی.
5- قواعد الاحکام، در ضمن کشف اللسام، ج 6، ص 291
1- جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به کتابهای مفصل، از جمله مستند العروه، ج 1، ص 13
2- شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 10، باب 1 از ابواب العمره، ح 2، ص 235
3- همان مدرک، ج 5، ص 226
4- همان مدرک، ج 8، ص 237
1- کشف اللسام، ج 6، ص 291
2- جواهر الکلام، ج 20، ص 441
1- وسایل الشیعه، ج 7، باب 23 از ابواب المواقیت، ح 2، ص 237
2- وسایل الشیعه، ج 10، باب 2 از ابواب العمره، ح 2، ص 238
3- همان مدرک، ح 3
4- شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 154، ح 667، دار الکتب الاسلامیه.
5- مجلسی اول، روضة المتقین، ج 2، ص 122، کوشانپور.
1- کشف اللسام، ج 6، ص 291
2- المعتمد، ج 3، ص 273
1- علّامه حلّی، قواعد الاحکام، ج 1، ص 72، منشورات رضی.
2- دروس، شهید.
3- شیخ طوسی، المبسوط، ج 1، ص 311، مکتبه مرتضوی.
4- ابن حمزه، الوسیله، ص 195، منشورات کتابخانه آیةاللَّه نجفی.
1- ابن ادریس، کتاب السرایر، ج 1، ص 523، جامعه مدرسین.
2- محقّق حلی، شرایع الاسلام، ج 1، ص 238، منشورات اعلمی.
1- وسایل الشیعه، ج 10، باب 7 از ابواب العمره، ح 2، ص 246
2- این دسته از روایات زیاد است از جمله روایت 1 و 2 و 5 و 7 و 8 از باب 1 از ابواب عمره. رجوع شود.
3- المعتمد، آیةاللَّه خویی، ج 3، ص 212
4- آیةاللَّه خویی، المعتمد، ج 3، ص 274
1- فاضل هندی، کشف السام، ج 6، ص 292، جامعه مدرسین.
2- جواهر الکلام، ج 18، ص 46
3- سید علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام، ج 8، ص 459، آلبیت.
4- آیةاللَّه خویی، المعتمد، ج 3، ص 210، مسأله 4