[شمار تقریبی و مساکن یهود در مدینه]
اگر بخواهیم آماری از بنی قینقاع ارائه دهیم، باید بگوییم که تعداد مردان بالغ بنی قینقاع به حدود هفتصد مرد میرسید. (1) به خاطر آگاهی نداشتن از تعداد زنان و کودکان آنان، اگر فرض کنیم که همه آنها ازدواج کرده و هفتصد زن و شوهر بودند و تعداد متوسط فرزندانشان تقریباً دو فرزند باشد، میتوان گفت که تعداد بنی قینقاع حدود دو هزار و هشتصد نفر بودهاست.
از بنی قریظه نیز آماری در دست نداریم، آنچه که از آمار مردان بالغ آنها گفته شده، حدود ششصد یا هفتصد نفر بودهاند (2) و بیشتر از آن نیز گفتهاند، که به هشتصد الی نهصد نفر میرسیدهاند. (3) این اختلاف ساده سبب میشود که بتوانیم میانگین آنها را هفتصد و پنجاه مرد در نظر بگیریم واقدی نیز این عدد را ذکر کرده است. (4) مطابق روش قبلی ما در شناخت تعداد زنان و کودکان، تعداد تقریبی آنها به سه هزار نفر میرسیده است.
و امّا از آمار افراد بالغ بنی نضیر، که یکی از قبائل سه گانه بزرگ یهودی در مدینه بود، آگاهی نیافتیم مگر متنی که ابن حاج آورده و آمار تقریبی از تعداد زنان و کودکان بنی نضیر را ارائه میدهد و آن را وقتی که سخن از تبعید آنها به میان آورده، اینگونه بیان کرده است: «آنها به خیبر وبعد به شام و حیره رسیدند و کودکان و زنان و
1- طبری، تاریخ، ج 2، ص 480
2- طبری، همان منبع، ج 2، ص 488؛ ابن نجار: همان کتاب، ص 54
3- ابن اسحاق، السیره، ج 3، ص 721؛ طبری، همان منبع، ص 488؛ ابن نجار، همان کتاب، ص 54
4- واقدی گوید: حیی بن اخطب به ابوسفیان بن حرب و قریش در مسیر راهی که با هم طی میکردند گفت:
قریظه قوم من، با شما هستند و آنها اهل اتحاد پایدار و هفتصد و پنجاه مرد جنگجو میباشند. مغازی، ج 2، ص 454، چاپ آکسفورد.
1- ابن حاج، رفع الخلفا، ص 89
2- طبری، تاریخ، ج 2، ص 570
3- ابن اسحاق، السیره، ج 3، ص 683؛ دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج 1، ص 460
4- سمهودی، الوفا، ج 1، ص 460، ذکر شده است از یهودیانی که تا هنگام آمدن اوس و خزرج در مدینه باقی ماندند گروههای زیر بودند: بنی قریظه، بنی نضیر، بنی ضخم، بنی زعوراء، بنی ماسکه، بنی قمعه و بنی زیداللات که قبیله عبداللَّه بن سلام بودند و بنیقینقاع و بنیحجر و بنیثعلبه و اهل زهره و اهل زباله و اهل یثرب و بنیقصیص و بنیناغصه و بنی عکوه و بنی مرایه. ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج 7، ص 62
5- ابن اسحاق، السیره، ج 2، ص 350
6- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 161 و 164
7- سمهودی، الوفا، ج 1، ص 161
8- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 165، مقصود از یثرب در اینجا چیزی است که مطری ذکر کرده است. او میگوید: یثرب اسم سرزمین است و مدینة النبی در ناحیهای از آن قرار دارد و امروزه یعنی اواخر قرن هفتم هجری به این اسم معروف است؛ نخلهای زیادی دارد که از آنِ اهل مدینه و وقف بر فقرا و دیگران است و آن در غرب محل شهادت حمزةبن عبدالمطلب میباشد. التعریف، ص 19
1- سمهودی، منبع سابق، ج 1، ص 161؛ ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج 7، ص 61
2- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 161
3- مدنی، سید عبید، «اطوم مدینه منوره»، بحث چاپ شده در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه ریاض، 32، سال سوم، ص 220
4- ابن رسته، همان منبع، ج 7، ص 62
5- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 162؛ ابن قتیبه، المعارف، ص 85
6- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 163. ابن رسته ذکر کرده است که بنی ناغصه عشیرهای از یهود هستند.
همان منبع، ج 7، ص 62
7- یاقوت، معجم البلدان، ج 5، ص 84. بجاست اشاره کنیم که تشابه زیادی میان کار اطام که دژها و خانههای مرتفع هستند معجم الوسیط، ج 1، ص 20 در مدینه با کار بعضی از قصرهای یمن وجود دارد.
گفته شده است که اطام دارای سکوهای بلندی مشرف بر اطراف است و از بالا چشم انداز زیبایی دارد.
علاوه بر آن موقعیت دفاعی برای دور نمودن حملات دشمنان اطراف دارد انصاری، عبدالقدوس، آثار المدینة المنوره، ص 64. درباره قصرهای یمن ذکر شده است که حمیریها به حکم ضرورت، به ساختن قصرها و دژهای تسخیر نشدنی برای دفع حملات بدویان اقدام نمودند حتی، تاریخ العرب، ج 1، ص 75 و همینطور سطوح آن را گردشگاه ساختند و بعضی از بالاترین قسمتها رامحلهایی برای نشستن با سنگ مرمر ساختند یاقوت، همان منبع، ج 4، ص 210؛ حتی، همان کتاب، ج 1، ص 75 مانند قصر غمدان در صنعا که به یشرح بن یحصب پادشاه منسوب است یاقوت، همان منبع، ج 4، ص 210 که در طی قرن اوّل میلادی حکومت را در دست داشت. حتی، همان کتاب، ج 1، ص 74 شباهت دیگری نیز در شکل ساختن أطم و بعضی از قصرهای یمن وجود دارد که هرکدام از آنها به شکل چهارگوش و مسطح هستند حتی، همان کتاب، ج 1، ص 75؛ مدنی، سید عبید، اطوم المدینة المنوره، بحث چاپ شده در مجله دانشکده ادبیات، دانشگاه ریاض، م 3، ص 3 و ص 214.
8- ولفنسون، تاریخ الیهود، ص 11، 113، 117
9- سمهودی، الوفا، ج 1، ص 163
10- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 161 و 162
11- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 164
مشربه ام ابراهیم: محلی است در مدینه، شمال مسجد بنی قریظه در بلندی نزدیک حرهّ شرقی، در جایی که در ایام مطری به دشت معروف بود، میان نخلستان معروف به اشراف که قاسم بن ادریس بن جعفر برادر حسن عسکری آن را ساخت مطری، التعریف، ص 52.
12- سمهودی؛ همان منبع، ج 1، ص 164
پل بطحان: محلی است که وادی بطحان در آنجا فراخ میشود و از شمال ماجشونی که امروزه، به موشونیه معروف است شروع شده و به پل بین چاه مراکشی که عطا ابن عبدالعال مراکشی و چاه شرفی ختم میشود. آنجا پل بیاضه است که مجتمع منازل بنیبیاضه با بنیحبیب و بنیدینار میباشد و نیز ذکر شده است که شمال ماجشونی اولین راه وادی بطحان در مجتمع با وادی مذینب و مهزور است که از سمت ناحیه غربی باقی است و در بنی قینقاع، مقصود این سخن است «در انتهای پل یا در اول بطحان در یک مایلی غرب ماجشونی و غرب پل بطحان آنجاست» عیاشی، مدینة بین الماضی و الحاضر، ص 18 و 19.
1- ابن اسحاق، السیره، ج 2، ص 360 و 361؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، م 2، ج 3، ص 211
2- سمهودی، الوفا، ج 1، ص 165
3- سمهودی، الوفا، ج 1، ص 165
4- سمهودی، الوفا، ج 1، ص 165
5- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 182
6- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 179
7- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 179
8- واقدی، المغازی، ج 1، ص 167، چاپ اکسفورد
9- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 179
10- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 182
11- ابن حجر، الاصابه، ج 2، ص 269- 320؛ سمهودی، الوفا، ج 1، ص 181- 282
12- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 215- 216
13- سمهودی، همان منبع، ج 1، ص 218
14- ابن اثیر، الکامل، ج 1، ص 417- 418
15- ابن اسحاق، السیره، ج 2، ص 292
1- ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 649
2- ابن حجر، همان کتاب، ج 3، ص 471
3- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 360- 361؛ ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 649
4- ابن اسحاق، السیره، ج 2، ص 360- 361؛ ابن حجر، الاصابه، ج 3، ص 649، 471
5- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 348
6- مؤلف ناشناس، فی سیرة الرسول، صفحه شماره 12 نسخه خطی اوقاف بغداد
1- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 350
2- ناشناس، همان منبع، صفحه 12
3- ابن اسحاق، السیره، ج 2، ص 348
4- ابن اسحاق، همان جا.
5- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 350
6- ابن سعد، طبقات، ج 1، ص 241؛ مالک، الموطأ، ج 1، ص 196؛ ابن الحاج، رفع الخلفا، صفحه 73 و 74؛ ابن ظهیره، الجامع، ص 21- 22 ذکر شده است که قبله در رجب در رأس ماه هفدهم بعد از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، از شام به کعبه برگردانده شد. طبری، جامع البیان، ج 2، ص 3- 1
7- طبری، همان منبع، ج 2، ص 4
8- طبری، همان منبع، ج 2، ص 4
9- طبری، همان منبع، ج 2، ص 4- 5
10- ابن قدامه، الاستبصار، ص 31
11- ابن قدامه، الاستبصار، ص 31
12- ابن اسحاق، السیره، ج 2، ص 358؛ شبلی، التاریخ الإسلامی، ج 1، ص 254
1- مائده: 18؛ ابن حجر، الاصابه، ج 2، ص 492
2- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 560. ج 3، ص 682، 684، 700، 715، 121؛ بلاذری، انساب، ص 308
3- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 385- 389؛ ابن حجر، الاصابه، ج 2، ص 492
4- طبری، جامع البیان، ج 3، ص 217
5- ابن حجر، همان منبع، ج 2، ص 226، 227
6- ابن الحاج، رفع الخلفا، صفحه 79؛ بلاذری، الانساب، ص 308 و 309
7- بلاذری، همان جا.
8- ابن الحاج، همان منبع، صفحه 79
9- خداوند تعالی درباره یهود میفرماید: «الذین ینقضون عهد اللَّه من بعد میثاقه و یقطعون ماأمر اللَّه به أن یوصل و یفسدون فی الأرض اولئک هم الخاسرون.» بقره، 27. نیز رجوع کنید به: طبری، همان منبع، ج 1، ص 182 و 183
10- بلاذری؛ الأنساب، ص 308 و 309. اذرعات، از شهرهای شام است، با تاء مکسوره و با یاء یذرعات نیز گفته میشود. حمیری، الروض المعطار، ص 19؛ همدانی، صفة جزیرة العرب، ص 329
1- ابن الحاج، رفع الخلفا، ص 80
2- بقره: 6
3- طبری: جامع البیان، ج 1، ص 108
4- ابن الحاج، همان منبع، ص 88
5- بلاذری، همان منبع، ص 19؛ ابن الحاج، همان منبع، ص 89
6- واقدی، مغازی. ص 291 و 292 چاپ آکسفورد.
7- طبری، تاریخ، ج 2، ص 488؛ ابن نجار، الدرة، ص 54؛ ابن حجر، الاصابه، ج 2، ص 538 ابن اسحاق در ذکر تعداد کشتگان بنی قریظه بیشتر از آنها ذکر میکند: آنها بین هشتصد تا نهصد نفر بودند؛ السیره، ج 3، ص 721
8- ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 201؛ ابن نجار، همان منبع، ص 54
9- ابن اسحاق، سیره، ج 2، ص 350؛ دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج 1، ص 353
10- واقدی، المغازی، ج 1، ص 410- 412؛ ناشناس، فی سیرة الرسول، ص 2
11- ابن حجر، الاصابه، ج 1، ص 473. خداوند تعالی میفرماید: «ولَمّا جاءَهم کِتابٌ مِنْ عِندِ اللَّه مِصَدِّقٌ لِما مَعَهُم، وکانُوا مِنْ قبل یستفتحون عَلَی الذَّیِن کَفَروُا، فَلَمّا جاءَهم ماعَرَفُوا کفروا به» بقره: 89
1- ابن اسحاق، سیره، ج 2، ص 389؛ ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 473
2- ابن حجر، همان منبع، ج 2، ص 39
3- ابن عبدالبر، الاستیعاب. پاورقی الاصابه، ج 1، 68؛ ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 222، 231 و ج 2، ص 400 از جمله کسانی که از جماعت یهود ایمان آوردند: جبل بن جوال بن صفوان بن بلال بن أصرم بنایاس بن عبد غنم بن جحاش بن محالة بن مازن بن ثعلبة بن سعد بن ذبیان شاعر ذبیانی و ثعلبی است که یهود بود و مسلمان شد. ابن حجر، الاصابه، ج 1، ص 222 و جریح اسرائیلی ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 221 و ثعلبة بن سعیة و أسید بن سعیة و أسد بن عبید که افرادی از بنی هدل بودند در شبی که بنی قریظه به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله پایین آمدند، مسلمان شدند ابن اسحاق، همان منبع، ج 3، ص 719؛ ابن عبدالبر، همان منبع، ج 1، ص 68؛ ابن اثیر، أسد الغابه، ج 1، ص 69- 70 وزید بن سعیة یکی از احبار یهود بود. کسانی که مسلمان شدند از برترین یهود در علم و دارایی بودند و اسلامشان نیکو بود النووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ج 1، ص 204
4- ابن حجر، الاصابه، ج 1، ص 566
5- ابن اسحاق، سیره، ج 2، ص 360- 361؛ ابن حجر. همان منبع، ج 3، ص 649
6- ابن اسحاق، همان، ج 2، ص 360- 361؛ ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 211- 212، 649
7- ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 279
8- ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 671
9- ابن حجر، همان منبع، ج 2، ص 65
10- ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 199
11- ابن حجر، همان منبع، ج 2، ص 59
12- ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 649- 671
13- ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 566
14- نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، ج 1، ص 204
15- ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 566
16- ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 671
17- ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 183
18- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 359
19- ابن حجر، الاصابه، ج 1، ص 519 و ج 3، ص 297
20- بلاذری، فتوح البلدان، ج 1، ص 23؛ ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 286
21- از جمله آنها: عمارة بن سعد، ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 81 و ابو ثعلبه ابن حجر، همان منبع، ج 4، ص 30 و کثیر بن سائب ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 286 و کعب بن سلیم بن اسد و زبیر بن عبدالرحمان بن زبیر و رفاعه و عطیه فرزندان قرظه و رافع قرظی، رفاعة بن سموأل، اسد و اسید فرزندان کعب و ثعلبة بن ابی مالک ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 201، 501، 518، 519، 584، ج 3، ص 297.
1- ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 135- 133
2- ابن حجر، همان منبع، ج 3، ص 135- 133
3- مسلم، الصحیح، ج 2، ص 643
4- ابن حجر، الاصابه، ج 1، ص 187
5- ابن حجر، الاصابه، ج 1، ص 187
6- ابن حجر، همان منبع، ج 2، ص 430
7- ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 366
8- ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 366 و 483، ج 3، ص 393؛ بلاذری، فتوح البلدان، ج 1، ص 18، 25، 26
9- سمهودی، الوفا، ج 1، ص 265
10- ابن اسحاق، السیره، ج 2، ص 396؛ ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 87
11- ابن اسحاق، همان منبع، ج 2، ص 397؛ ابن حجر، همان منبع، ج 1، ص 87
12- ابن حجر، همان منبع، ج 4، ص 16