ضمن مطالبش از وجود کمربند «نقش وسیع به رنگ سرخ» یاد کرده که پیرامون کعبه را از تمامی قسمتها دربرگرفته و درون آنها نوشتههایی قرار داشته است.
وی همچنین از ظهور نوشتههای نوین بر جامه یاد کرده که آن «دو طغرای سرخ با دایرههای سفید کوچک» است و نوشتههایی در متن دایرههای یاد شده وجود داشته که شامل آیاتی از قرآن کریم و نام خلیفه بوده است.
به نظر میرسد که این نوشتهها همان آذینهای زربفت بوده که بعد از این به نام قطعههای طلایی نوشته شده یا به «کردشیات» و یا «رنوک» معروف گردیده که در آینده به هنگام سخن از جامه کعبه در دوران جدید و کنونی، از آن یاد خواهیم کرد.
تاریخ نگاران در ادامه مطالب خود، به مسأله طراز (/ کمربند) در دورانهای پس از ابن جبیر نیز اشاراتی داشتهاند.
فاسی و قلقشندی از چگونگی «کمربند» در دوران ممالیک، که در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری بوده، مطالبی آورده، و گفتهاند: در این دوران رنگهای کمربند گوناگون و نوشتههای روی آن متغیّر بوده است. نکته گفتنی این که:
فاسی خود درباره کمربند و آیات قرآنی نوشته شده بر روی آن در سمتهای چهارگانه کعبه مینویسد:
«... جامه کعبه دارای کمربندی از ابریشم زرد بوده که پیش از آن، آنچنانکه ما آن را مشاهده کردیم، این کمربند به رنگ سپید بود. نخستین بار یک یا دو سال، پیش از سال هشتصد، کمربند به رنگ زرد انتخاب گردید.
بر روی کمربند جامه کعبه آیاتی از قرآن کریم نقش بسته است، در سمت شرقی آن، این آیات آمده است:
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ* فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً وَللَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْ الْعَالَمِینَ
وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ* رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
ص: 113
لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
و در سمت شامی نام پادشاه مصر و فرمان او برای ساختن جامه را بافتهاند.
طراز (کمربند) یاد شده، در ناحیه ربع زبرین از خانه قرار دارد.»
(1) اگر به آیات قرآنیِ نوشته شده بر روی کمربند دقت کنیم و آن را با آنچه که در پیش نوشته میشده و اکنون نیز در دوران حاضر نوشته میشود به مقایسه بگذاریم، روشن میشود که با تغییرات بسیار اندکی، همان آیات نوشته میشود، همچنانکه در سمت شامی، که ویژه اهدای جامه بوده، اکنون نیز در دوران حاضر به همان صورت انجام میگیرد.
امّا قلشقندی- که معاصر فاسی بوده- درباره کمربند تنها به بیان آیات نوشته شده در سمت شرقی، که درِ کعبه مشرفه در آن است، بسنده کرده، سپس به رنگهای گوناگون کمربند پرداخته و آن را با رنگ جامه، مورد بررسی قرار داده است. او ترکیب این رنگها با یکدیگر را بسیار زیبا و دلنشین توصیف نموده، میگوید:
«آنچه که هم اکنون در دوران ما تا پایان دولت ظاهریه برقوق
(2) و آغاز دولت ناصریّه فرزندش «فرج» جریان دارد، این است که:
«کعبه به وسیله جامهای از دیباج سیاه برجسته، از بالا تا پایین پوشانیده شده که در قسمت زبرین آن کمربندی از همان ابریشم به رنگ سپید قرار دارد و بر روی آن آیه: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً نقش بسته است.
سپس آیات دیگر .. و آنگاه در سال ... و هشتصد در دولت ناصریه، فرج بن برقوق، کمربند یاد شده، از رنگ سپید به رنگ زرد تغییر یافت. پس نوشتهها در زمینهای سیاه با ابریشمی زرد مزیّن به طلا قرار گرفت. مخفی نماند که این روش زیباتر از پیش به نظر میرسید؛ زیرا ترکیب دو رنگ سیاه و سپید جلوه خاصّ دیگری را به خود گرفته بود ...».
(3) بدین ترتیب، روشن میشود که کمربندِ روی جامه، از دورانی بس پیش (دوران عباسی دوم) پدید آمد و در دوران ممالیک پیشرفت قابل ملاحظهای کرد و سرانجام تقریباً شبیه کمربند کنونی در آمد.
پرده درِ کعبه (برقع):
طول و عرض پرده درِ کعبه به اندازه
1- فاسی، شفاء الغرام ...، ج 1، ص 123
2- ظاهر برقوق متوفای سال 80 ه. ق. بوده است.
3- قلقشندی، صبح الاعشی، ج 4، صص 281 و 282
ص: 114
فضای درِ کعبه در طول و عرض بوده، لیکن به اندازه بسیار اندکی این پرده بلندتر و عریضتر گرفته شده تا اینکه به هنگام آویخته شدن کاملًا آن را بپوشاند. هم اکنون از زمان پیدایش و نیز نخستین سازنده آن، همچنانکه پیش از این اشاره نمودیم، اطلاع دقیقی در دست نیست. با بررسی مطالب تاریخی در این باره، نتیجه میگیریم که نخستین پرده درِ کعبه به اوایل قرن نهم هجری میرسد.
فاسی میگوید: «... در این سال (819 ه. ق.) پرده گرانبهایی را برای درِ کعبه ساختند که این پرده از پردههای پیشین که دیده بودیم، بسیار زیباتر بود ...»
(1) قلقشندی پس از ذکر نوشتههای زربفت و کمربند جامه کعبه در اوایل قرن نهم هجری، میگوید: «... بر درِ کعبه پردهای است به اندازه در، که بر روی آن نوشتههایی به رنگ سفید دیده میشود ...» که این در پایان دولت ظاهریّه «برقوق» و اوایل دولت ناصریّه فرزندش فرج بوده که «ظاهریّه برقوق» متوفّای سال 801 ه. ق.
است. «... از آن پس پرده درِ کعبه از ابریشم سیاه بافته شده که زمینه آن به وسیله تارهای نقره پوشیده از طلا مزیّن گردیده بود و این کیفیّت آن را بسیار نفیس و گرانقدر ساخته بود.»
(2) با آنکه اشاره فاسی و قلقشندی به ظهور پرده درِ کعبه، در اوایل قرن نهم هجری بوده، لیکن زمان پدید آمدن آن را پیش از آن دانستهاند و از تاریخ دقیق و به وجود آورنده آن سخنی به میان نمیآورند.
ضمن بررسی و مطالعه، به مطلبی برخوردم که در آن از چتر یا آفتابگیر یاد شده است. به این ترتیب که از دوران اموی سایبانهایی به شکل چتر
(3) به کعبه اهدا میشده است. در آن هنگام سایبانهای یاد شده را در سمت پیش روی کعبه قرار میدادند.
فاسی ضمن شرح از «آویزههای کعبه و هدیههای آن به عنوان زینت» مینویسد:
«... عبدالملک بن مروان دو سایبان به همراه کاسه بلورین، بدان ارسال نمود ...»
سپس ادامه میدهد: «... مأمون نیز یاقوت گرانبهایی ارسال کرد که همه ساله به هنگام موسم؛ به وسیله زنجیری در پیش روی کعبه آویخته میشد و نیز جعفر متوکّل (علی اللَّه عباسی) سایبانی از طلا را هدیه کرد که به وسیله دُرّ گران قیمت و یاقوت ارزشمند و زبرجد تزیین گردیده بود. این سایبان به وسیله زنجیری همه سال در موسم حج در پیش روی کعبه
1- فاسی: شفاء الغرام، ج 1، ص 123
2- قلقشندی، صبح الاعشی، ج 4، ص 282
3- این چترها به شکل ویژهای ساخته میشد و آنگاه به وسیله جواهرات گران سنگ و نفیس، که ارزش آنهاغیر قابل تعیین بود، تزیین میگردید و سپس به سمت پیش روی کعبه؛ یعنی بر قسمت فوقانی در کعبه قرار داده میشد و بدین صورت وضعیّت زیبا و دلنشی را در این مکان به وجود میآورد.
ص: 115
آویزان میشد.»
(1) بنابراین، خلیفه اموی، عبدالملک بن مروان، نخستین فردی است که سایبانی را به کعبه مشرفه هدیه کرد و پس از او، دیگر خلفا از وی پیروی کردند. به نظر میرسد که فرستادن سایبان آنچنان ضروری به نظر نمیرسیده که هر یک از خلفا آن را اهدا نمایند؛ زیرا از آن سایبانها تنها در زمان کوتاهی، آن هم در موسم حج استفاده میکردند و پس از آن تا فرارسیدن موسم دیگر برداشته میشده است. بنابراین برخی، جواهرات گران سنگی را به کعبه اهدا میکردند که تعدادی از آنها را به عنوان زینت به روی سایبان قرار میدادند.
مقریزی در جای دیگر «جعفر المتوکّل علی اللَّه عباسی» را نخستین شخص اهدا کننده سایبان به کعبه شناسانده چنین میگوید:
«اوّلین فردی که سایبان به کعبه هدیه کرد، جعفر المتوکّل علی اللَّه عباسی بود که آن را با زنجیری که وی فرستاده بود به همراه یاقوت اهدایی از سوی مأمون، همه ساله در پیش روی کعبه آویزان میکردند.
به طوری که پس از آن، این عمل به صورت سنّتی در آمد و در هر سال، به هنگام موسم، آویز میگردید. در آن دوران، همه ساله در فصل موسم، زنجیری نیز ارسال میگردید. ارزش آن زنجیر به همراه سایبان آذین شده به درّ و یاقوت و جواهرات گران قیمت، غیر قابل تعیین بود.
این اهداییها به همراه امیری از عراق فرستاده میشد که به پردهداران کعبه تسلیم میگردید و به نظر آنان میرسید، آنگاه در روز ششم ذیحجّه، در پیش روی کعبه آویخته میشد و در روز ترویه جمع میگردید.»
(2) مقریزی همچنین به سایبان ارسالی از سوی خلیفه فاطمی، «المعز لدین اللَّه» اشاره کرده که در روز عرفه سال 362 هجری بدان نصب گردید، وی مطالب گستردهای نیز از مساحت و پارچه بافته شده آن و همچنین از جواهرات و سنگهای ارزشمند تزیین شده بر روی آن آورده و حتّی از نوشتههای روی آن نیز یاد کرده است.
مقریزی آنگاه دیدگاه مردم در روز نحر (عید قربان) و زبان ستایش آنان را توصیف نموده، میگوید:
«در روز عرفه «معز» سایبانی را که برای کعبه آماده کرده بود، در ایوان کاخ خویش به نمایش گزارد. این سایبان دارای وسعتی به اندازه دوازده وجب در دوازده
1- فاسی، شفاء الغرام، ج 1، ص 116؛ نک: ابن ظهیره، جامع اللطیف، صص 111 و 112
2- مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمّة الفاطمیین الخلفا، تحقیق و تعلیق دکتر جمال الدین الشیال، دار الفکر العربی، القاهره، 1367 ه./ 1948 م. صص 193 و 194
ص: 116
وجب داشت و زمینه آن از دیباج سرخ و پیرامونش به دوازده هلال طلا مزیّن بود در میان هر هلال، ترنجی از طلای مشبّک و در دل هر ترنج، پنجاه درّ بزرگ همانند تخم کبوتر دیده میشد. در آن همچنین یاقوت سرخ و زرد و بنفش به چشم میخورد. در اطراف سایبان یاد شده، آیات حج به وسیله زمرّد سبز تزیین گردیده بود که در میان نوشتهها، درّهای بزرگی که تا آن هنگام همانند نداشت، چشمها را خیره میکرد. سایبان یاد شده را با مشک خوشبو ساخته بودند. تعدادی از خدمتکاران به علّت سنگینی، آن را کشیده و نصب نمودند ... معز بامدادان برای نماز عید قربان به جایگاه خویش حرکت و آنچه که در نماز عید؛ از قرائت و تکبیر و رکوع و سجود طولانی بود، انجام داد و سپس خطبه خواند، آنگاه با همراهان خویش حرکت نموده، در کاخ خویش فرود آمد. در این هنگام بود که بارعام داد و مردم گروه گروه برای دیدن سایبان نصب شده، بدان وارد شدند. در آن روز از تمامی مردم- از شامیان وعراقیان- کسی باقی نماند که سایبان را از نزدیک نبیند! و این در حالی بود که تمامی مردم عراق و شام و دیگر حاجیان اذعان داشتند که تا آن زمان همانند آن سایبان را ندیده بودند ...!»
(1) حال آیا میتوان گفت که آن سایبانها، همان پرده درِ کعبه بودهاند؟ و یا آیا ممکن است بگوییم که آن سایبانها که بر پیش روی کعبه قرار داده میشده، زمینه فکری نوینی را برای متخصصان ایجاد کرد که پردهای را برای درِ کعبه به وجود آورند؟
خداوند سبحان به حقایق آگاهتر است. در هر حال، پرده درِ کعبه همه ساله بافته میشد و به همراه جامه کعبه ارسال میگردید و با گذشت زمان، تغییراتی در چگونگی تزیین آن صورت میگرفت به طوری که در بافت آن از تارهای نقرهای زر اندود و نیز نوشتههایی از آیات قرآنی و جز اینها به کار میرفت تا اینکه به صورت کنونی درآمد.
در بخش جداگانهای به هنگام سخن از چگونگی ساخت آن در مصر عصر جدید و در دولت سعودی کنونی به تفصیل سخن خواهیم گفت.
دوّم- پیدایش گلدوزیهای طلا و نقره بر جامه کعب
پیشینه تزیین قسمتهای مختلف جامه از قطعههای نوشته شده و کمربند و پرده درِ کعبه و آذین آنها به تارهای نقرهای
1- همان مصدر، صص 193 و 194
ص: 117
پوشیده شده از طلا، بر اساس آنچه که تاریخ نگاران در ضمن شرح از قطعههای نوشته شده آوردهاند، به اوایل قرن نهم هجری میرسد که با ابریشم سفید و گاه به وسیله ابریشم سیاه بوده است.
از آن پس، این نقش ونگارها جای خود را به نقشهای دیگری داد که موسوم به «کردشیات» یا «رنوک» بود. گفتنی است که ذکری از قطعههای نوشته شده به صورت اولیه، که بر روی جامه برونی کعبه قرار داشت، به میان نیامده است.
امّا نسبت به جامه درونی کعبه، فاسی اشاره کرده است که سلطان «ناصر حسن» برادر سلطان «ملک صالح اسماعیل» فرزند «ملک ناصر محمّد بن قلاوون» جامهای را در سال 761 ه. ق. ساخت که بر آن قطعههای نوشته شده با تارهای طلا آذین گردیده بود.
فاسی در این باره مینویسد:
«.. و آن از ابریشم سیاه بود که بر آن قطعههای نوشته شده به وسیله تارهای طلا دیده میشد. این غیر از قسمتی از سقف میان دو ستونِ مقابل درِ کعبه بود.
این قسمت از ابریشم سرخ بود که در وسط آن قطعهای بزرگ آذین شده به گلدوزیهای طلا قرار داشت. سلطان حسن این جامه را در سال هفتصد و شصت و یک (از هجرت) ارسال کرده است.»
(1) به نظر میرسد اهتمام به آذین قطعههای نوشته شده از جامه درونی کعبه مشرّفه به وسیله گلدوزیهای طلایین و ترک آذین قطعههای نوشته شده بر روی جامه بیرونی، بدان جهت است که جامه درونی هر سال ارسال نمیگردید. بلکه به فاصله زمانی دور از هم فرستاده میشد. بنابراین، زمان لازم برای آذین آن وجود داشت، به عکس جامه بیرونی که همه ساله تهیه و ارسال میشد و با توجّه به امکانات فنّی و مالی آن زمان، یک سال، زمان چندانی برای آذین قطعههای نوشته شده به طلا نبود.
امّا درباره کمربند، باید گفت، با آنکه پیشینه بافت آن بر روی جامه، به زمانی بسیار دور (دوران عباسی دوم) بازمیگردد، لیکن تاریخ نگاران از چنین آذینی مطلب ننوشتهاند و تا پیش از قرن نهم هجری، از جامه بدون گلدوزیهای نقره با پوشش طلا یاد کردهاند و گفتهاند که همواره نوشتههای آن به وسیله ابریشم سفید سپس از ابریشم زرد بوده تا اینکه در دوران سلطان فرج بن برقوق در اوایل قرن نهم هجری کمربند به
1- فاسی، شفاء الغرام، ج 1، ص 124
ص: 118
وسیله نوشتههای طلا آذین گردید.
قلقشندی میگوید: «... سپس در سال ... و هشتصد در دولت ناصریّه فرج بن برقوق، رنگ کمربند از سپید به زرد تغییر داده شد، به طوری که از آن پس، نوشتهها بر روی زمینه سیاه با ابریشم زرد و با گلدوزیهای طلایین آذین گردید. مخفی نماند که از اوّلی نفیستر و از دوّمی جذاب تر مینمود ...»
(1) برخی از محقّقان در اینباره- به نقل از نوشته «افادة الأنام بذکر أخبار بلد اللَّه الحرام» به قلم شیخ عبداللَّه بن محمّد غازی- آوردهاند: که نخستین شخصی که کمربند را با طلا آذین کرد، سلطان عثمانی سلیم بن سلیمان بود. پیش از آن، کمربند از ابریشم زرد بود.
(2) بدین ترتیب، هنر آرایش و آذین بندی کمربند به وسیله گلدوزیهای نقرهایِ پوشیده از طلا، همچنان پیشرفت کرد، به ویژه آنگاه که وقف گستردهای از سوی سلطان سلیمان قانونی برای ساخت جامه کعبه مشرّفه قرار داده شد، امکانات مادّی بیشتری را برای این منظور مهیّا ساخت.
همچنانکه پیش از این یاد آوردیم سلطان سلیمان هفت دهکده مصری، اضافه بر سه دهکدهای که از سوی سلطان دوران ممالیک، صالح اسمایل فرزند سلطان ناصر محمّد بن قلاوون بدین منظور قرار داده بود، وقف کرد.
همچنین گفتنی است: با گذشت دورانهای مختلف، هنر آرایش نیز رشد کرد تا آنجا که کمربند کعبه، خود آیت و نشانی از زیبایی و جمال گردید. در بخشهای آینده، درباره جامه مصری و جامه سعودی سخن خواهیم گفت.
امّا پرده درِ کعبه- که پیدایش آن اوایل قرن نهم هجری بوده، در آغاز به وسیله ابریشم سفید و سپس به وسیله گلدوزی با تارهای نقرهای پوشیده از طلا آذین شده بود. قلقشندی میگوید:
«... بر روی در، پردهای است به اندازه همان در که بر آن نوشتههایی به رنگ سپید وجود دارد. از آن پس پرده درِ خانه از ابریشم سیاهی تشکیل میگردید که بر روی آن گلدوزیهای نقرهای پوشیده از طلا دیده میشد و این وضعیت بر زیبایی و ارزش آن میافزود.»
(3) آنگاه که عثمانیان به مصر و شام و حجاز سلطه یافتند، سلطان سلیم اوّل کوشش ویژهای نسبت به جامه کعبه و پرده درِ آن کرد؛ به طوری که ابن ایاس در این باره اینگونه نوشته است:
1- قلقشندی، صبح الاعشی، ج 4، ص 282
2- حسین عبداللَّه باسلامه، تاریخ الکعبة المعظمه، صص 283 و 284
3- قلقشندی، صبح الاعشی، ج 4، ص 282
ص: 119
«... کوشش ویژهای را (سلطان سلیم) بر خلاف عادت نسبت به جامه کعبه از خودنشان داده، تا آنجا که آذین پرده درِ کعبه را به درجهای والا رسانید ...»
(1) اهتمام و کوشش نسبت به آذین پرده درِ کعبه در دوران عثمانی، به ویژه پس از به وجود آمدن امکانات فنّی و مالی برای آن، همچنان ادامه یافت و هنگامی که دولت سعودیِ نخستین، برپاگردید و سلفیها بساط قدرت خویش را بر حجاز گستردند، آنان پس از خودداری مصر از ارسال جامه به سوی کعبه مشرّفه، خود بدان اهتمام ورزیده، چهار چوب و پرده درِ کعبه را به وسیله طلا نقره آذین کردند.
سعود بزرگ در سال 1221 هجری جامهداری «از ابریشم سرخ بر کعبه نهاد و سپس در سالهای پس از آن، کعبه را با دیباجی سیاه پوشانید و بر آن حاشیه و ازارهای از حریر سرخِ گلدوزی شده، به وسیله طلا و نقره نصب کرد. بر دَرِ کعبه نیز پردهای سرخ آذین شده به طلا و نقره آویخت.
(2) و چون دولت عثمانی مجدّداً حجاز را ضمیمه خاک خود کرد، دولت مصر از آن پس همچنان جامه برونی کعبه را همانند گذشته میفرستاد.
آنان همچنان به آذین بافتههای نقرهای پوشیده از طلای آن اهتمام به خرج میدادند تا اینکه به درجهای والا از زیبایی و هنر رسید.
بنابراین، آشکار میشود که قسمتهای گوناگون جامه شریفه، زاییده عصر کنونی نبوده بلکه پیدایش و ظهور آنها به دورانهای گذشته و قرون پیشین باز میگردد. همچنانکه هنر آذینبندی و قرار دادن گلدوزیهای نقره و طلا بر اجزای جامه نیز ریشه در دورانهای گذشته دارد و با گذشت زمان ترقّی و رشد نموده و به وضعیت کنونی رسیده است.
سوّم: پیدایش نوشته در جامه کعبه شریفه:
همانطور که پیش از این گفتیم، نخستین کسی که کعبه مشرّفه را جامه پوشانید طبق نظریّه مشهور- تُبّع پادشاه حِمیر بوده است که از آن پس، مردم- چه در دوران جاهلیّت و چه در دوران اسلام- نیز از او پیروی کردند. آنها جامههای گوناگونی را؛ مانند حصیر و قطعههای حرم و چادر و جُلهای مختلف از پارچههای حبری و قباطی و خز و دیباج ... و جز اینها و آنچه که در قدرت و امکانشان در آن زمان بود بر آن قرار میدادند. ساختن جامه از دورانهای
1- ابن ایاس، بدائع الزهور، ج 5، ص 205
2- ازرقی، اخبار مکّه، ج 1، ص 258
ص: 120
گذشته تا کنون، همچنان رو به پیشرفت و ترّقی گذارده و بر اساس شهر سازنده و تمدّن آن، تغییر میکرد تا اینکه هم اکنون در دوران کنونی ما به بالاترین درجه از زیبایی و متانت و خلاقیّت رسیده است.
جامه شریف در آغاز پیدایش خود، به جهت آشنا نبودن مردم با خط و نوشتن، خالی از هر گونه نوشته و نقشی بود. این وضع تا نیمههای قرن دوّم هجری (یعنی تا دوران عبّاسی) ادامه یافت از آن هنگام نام دستور دهندگان به ساخت جامه و تاریخ بافتهشدن آن و احیاناً نام مکانی که در آن ساخته شده، بر آن نوشته میشد.
مقریزی به نقل از فاکهی در اخبار مکّه این چنین یاد میکند:
«جامهای از قباطی را بر آن مشاهده کردم که بر روی آن نوشته بود:
«ممّا أمر به عبداللَّه المهدی محمّد امیرالمؤمنین أصلحه اللَّه محمّد بن سلیمان أن یصنع من طراز تنیس کسوة الکعبة علی ید الخطاب بن مسلمة عامله سنة تسع و خمسین و مائة».
(1)و نیز گفته است: «بر روی جامهای از جامههای المهدی، این نوشته را دیدم:«بسم اللَّه برکة من اللَّه لعبد اللَّه المهدی محمّد امیرالمؤمنین- أطال اللَّه بقاءه، ممّا أمر به اسماعیل بن ابراهیم أن یصنع من طراز تنیس علی ید الحکم بن عبید سنة اثنین و ستّین و مائة» (2)همچنین گفته است: «بر روی جامهای که از سوی هارون الرشید از مصر ارسال شده و از قباطی، بود این نوشته را مشاهده کردم:«بسم اللَّه برکة من اللَّه للخلیفة الرشید عبداللَّه هارون امیرالمؤمنین أکرمه اللَّه. ممّا أمر به الفضل بن الربیع أن یعمل من طراز تونة (3) سنة تسعین ومائة».پینوشتها:
1- طبق فرمانی که از سوی عبداللَّه المهدی محمّد خلیفه مسلمانان به محمّد بن سلیمان داده شد، جامهای به سبک «تنیس» به دست کارگزار خود خطاب بن مسلمه در سال یکصد و پنجاه و نُه برای کعبه ساخته شد.»
2- به نام خدا و برکت از خدا برای بندهاش مهدی امیر المؤمنین که خداوند عمرش را دراز گرداند! فرمان داد به اسماعیل بن ابراهیم که جامهای به سبک «تنیس» بافته شود که این جامه به سال یکصد و شصت و دو، به دست حکم بن عبید ساخته شد.
3- تونه؛ دهکدهای بوده در اطراف تنیس در مصر که گاه جامه کعبه مشرّفه در آن ساخته میشد.