در اینجا بین حرکت تقدیمی ژیروسکوپ در صفحه افقی در پیرامون برجک و حرکت تقدیمی یک مغناطیس هستهای در یک میدان مغناطیسی و نیز طواف حاجی پیرامون کعبه تشابه نمادین بسیار جالبی وجود دارد. حرکت تقدیمی موجب میشود ژیروسکوپ از طریق چرخ دوار، نیروی گرانش را خنثی سازد. طواف حول کعبه به ترتیبی که سمت چپ حاجی بهطرف خانه خدا باشد نیز سبب ایجاد نیرویی برخلاف جاذبههای خاکی است که موجب معراج انسان به سمت بیتالمعمور میشود.
6- رابطه «جهت طواف کعبه» با جهت قرار گرفتن قلب در بدن.
قلب درون قفسه سینه میان دو شش، متمایل بهطرف چپ جا دارد و نوک آن متوجه طرف چپ است (شکل 26). کعبه خانه دل است و همه قلبها متمایل و متوجه این خانهاند. کعبه محوری است که قلبها بهدور آن در چرخشاند.
شکل 26: نوک قلب متوجّه طرف چپ است.
کعبه باید در طرف چپ طواف کننده باشد. کعبه محوری است که قلبها به دور آن در چرخشاند.
اسلام دریچهای از طبیعت و آفرینش بهروی عبادتکنندگان میگشاید تا عبادتشان از روی معرفت و یقین باشد. در این بخش، ابتدا درباره فطری بودن هدایت الهی بحث
ص: 201
خواهد شد. سپس مواردی که در متن مقاله، تحت عنوان روابط مستقیم و یا نمادین ارائه شده است، بهعنوان امثال و شواهد فطری بودن حکم «جهت طواف کعبه» معرفی میشود.
1- فطری بودن هدایت الهی
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَاتَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَایَعْلَمُونَ.
«رو بهسوی دینی آور که همه معارفش عادلانه و خالی از افراط و تفریط است و از فطرتی سرچشمه میگیرد که خدای تعالی بشر را بر آن فطرت آفریده، آفرینش خدا هیچ تغییر نپذیرد. این است دین پابرجا، اما بیشتر مردم نمیدانند.»
(1)از این آیه سه نکته برداشت میشود:
الف- اسلام بشر را به عقاید و دستورالعملهایی دعوت میکند که از فطرت خود بشر سرچشمه میگیرد؛ یعنی اساس دین اسلام فطرت انسانی است.
(2) فطرت انسانی همان نحوه خلقت اوست که انسان را جز به کارهایی که مهیا و مجهز بر آن است، دعوت نمیکند.
(3) فطرت در لغت بهمعنی سرشت، طبیعت، آفرینش، ابداع و اختراع است و صفتی است که هر موجود در آغاز خلقتش داراست
(4)(5)؛ بنابراین، پیمودن راه خدا و تقوای دینی وقتی حاصل میشود که انسان به فطرت انسانیت که بنای دین خدا براساس آن نهاده شده است، ملتزم شود و از آن تخطی نکند.
(6)(7)(8)(9)(10)(11)(12)(13)ب- چون تعالیم اسلامی منطبق بر فطرت است، رنگ کهنگی بر سیمای آن نمینشیند و گذشت زمان از ارزش و اعتبارش نمیکاهد. کهنگی در مورد موضوعاتی پیش میآید که خواسته فطری انسان نباشند. قانونها یا آداب و رسومی که در جامعههای گوناگون بهوجود میآید، در صورتی که برخاسته از سرشت انسان نباشد، با گذشت زمان بهدست فراموشی سپرده میشوند و ارزش خود را از دست میدهند اما قانونها و روشهایی که از فطرت انسان بجوشند و پاسخگوی نیازهای فطری او باشند، هرگز با گذشت زمان کهنه و بیارزش نمیشوند.
(14)
1- روم: 30
2- سید محمدحسین طباطبایی، «تفسیرالمیزان» جلد 13 ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ص 546
3- مرجع 34، جلد 6، صفحه 467
4- علی اکبر دهخدا. «لغتنامه» 1373، جلدنهم، مؤسسه انتشارات وچاپ دانشگاهتهران، صص 4- 15152
5- محمد معینی، «فرهنگ فارسی» 1363، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، جلد دوم، صفحه 2555
6- مرجع 36، جلد 7،، صفحه 579
7- مرجع 39، جلد 11، صفحه 525
8- مرجع 44، جلد 13، صفحه 157
9- مرجع 41، صفحه 258
10- مرجع 42، جلد 10، صفحه 455
11- مرجع 39، صفحه 601
12- مرجع 39، صفحه 297
13- سیدمحمد حسین طباطبایی «تفسیرالمیزان» جلد 4، ترجمه محمدرضا صالحی کرمانی و سید محمدخامنه، 1366، چاپ سوم، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء، صفحه 298
14- محمدعلی سادات و حمید طالب زاده، «بینش اسلامی» 1378، چاپ پنجم، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، صفحه 18
ص: 202
پ- بیشتر مردمی که از سرشت خود بهدرستی و بهطور جامع آگاه نیستند، به آیینها و مرامهایی رو میآورند که پایه و اساسی در فطرت آنها ندارند.
(1)2- آیا حکم «جهت طواف کعبه» براساس فطرت است؟
آیا اسلام در تجویز «جهت طواف کعبه» از امر فطرت پیروی کرده است؟ حکم «جهت طواف کعبه» دو صورت دارد: یا حکم خداست یا افترای بر خدا. شق ثالث وجود ندارد! با شرحی که در فوق آمده است، احکام خدا مطابق با فطرت است و عالم آفرینش، آدمیان را بهسوی آن فرا میخواند و هرچه غیر از این است افترا بر خداست.
(2) آیا فطرت انسان گویای «جهت طواف کعبه» (یعنی خلاف جهت چرخش عقربههای ساعت) است؟ آیا عالم آفرینش، آدمیان را بهسوی «جهت طواف کعبه» فرامیخواند.
فطری بودن بسیاری از احکام الهی مانند حرمت کشتن فرزندان از ترس فقر و ارتکاب کارهای زشت و «قتل نفس بدون حق» بسیار روشن است
(3) اما فطری بودن حکم «جهت طواف کعبه» به این روشنی نیست و به فکر کردن و تعقل نیاز دارد. اسلام راه تفکر فطری را که خود فطرت هم به ناچار ما را بهطرف خود میبرد، تصدیق و تأیید مینماید.
(4)در این مقاله، رابطه مستقیم و یا نمادین «جهت طواف حول کعبه» با نزدیک به بیست موضوع علمی مطرح در علوم ریاضی، فیزیک، شیمی، بیوشیمی، زیستشناسی و پزشکی، نجوم و ستارهشناسی، جغرافیا، مکانیک، ورزش و غیره بررسی شده است.
الف- آیا فطرت انسان گویای فطری بودن «جهت طواف کعبه» است؟
ترکیباتی که انسان را میسازد و نیز مصنوعاتی که بهدست انسان ساخته شده است، ضهمچنین، جهت حرکات ورزشی انسان، همه و همه اشاره بر فطری بودن جهت طواف کعبه دارند. شش مورد زیر بهعنوان نمونه ارائه میشود:
1- الگوی خلقت هر انسان بر اساس اطلاعات ژنتیکی موجود در رشتههای DNA اوست. DNA از دو زنجیره پلینوکلئوتید که در جهت طواف کعبه به هم پیچیدهاند،
1- محمدعلی سادات و محمدعلی جواهریان، «بینش اسلامی» 1378، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، صفحه 34
2- مرجع 40، صفحه 139
3- مرجع 37، صفحه 578
4- سیدمحمد حسین طباطبائی، «تفسیرالمیزان» جلد 5، ترجمه محمدجواد حجتی کرمانی و محمدعلی گرامی قمی، 1366، چاپ سوم، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء، صفحه 419
ص: 203
تشکیل شده است (شکل 10).
2- زنجیر پپتیدی میتواند با تابخوردگی برخلاف جهت طواف کعبه در آزمایشگاه سنتز شود اما در پروتئینهای طبیعی که تا به امروز مطالعه شدهاند، تابخوردگی زنجیر پپتیدی در جهت طواف کعبه است (شکل 8). علت آن است که تمام اسیدهای آمینه در موجودات زنده دارای پیکربندی «ال» هستند. این امر موجب شده است تا تابخوردگی در جهت طواف کعبه، زنجیر پپتیدی پایدارتری ایجاد کند.
3- تمام موهای انسان و پشم حیوانات از طنابهای سهرشتهای یا هفترشتهای تشکیل شدهاند که با اتصالات دیسولفید در جهت طواف خانه خدا به هم پیوستهاند (شکل 9).
4- جهت پیچش DNA، جهت مارپیچ آمیلاز (شکل 11) همگی در جهت طواف کعبهاند.
5- قلب انسان متمایل به چپ است (شکل 26). طواف، از کعبه محوری میسازد که قلبها به دور آن در چرخشاند.
6- بهنظر میرسد که جهت پیچ راستگرد «جهت طواف کعبه»، ریشه در فطرت انسان دارد و شاید به این علت است که مصنوعاتی نظیر قفلها، پیچهای لوازم الکتریکی، شیرفلکهها و غیره، اکثراً در «جهت طواف کعبه» باز میشوند.
همچنین، جهت حرکت و چرخش در ورزشهای باستانی، دومیدانی، اسبدوانی، اتومبیلرانی و غیره، شاید بهدلیل فطری بودن جهت طواف است که همه و همه همسوی طوافاند. نمونههای بسیاری از بهکارگیری جهت طواف در نقاشی و هنر نیز مشاهده شده است.
ب- آیا رزونانس مغناطیسی (NMR) بر فطری بودن جهت طواف گواهی میدهد؟
اکثریت قریب به اتفاق هستههای عناصر تشکیلدهنده دنیا در میدان مغناطیسی جهان در «جهت طواف کعبه» بهدور خود میچرخند!
توضیح رابطه نمادین اسپین الکترون و پروتون با «جهت طواف کعبه» در بالا داده شده است.
ص: 204
چنانکه پایداری و کمّیت کلی را نشانگر فطری بودن فرض کنیم، NMR به فطری بودن جهت طواف گواهی خواهد داد (شکل 14).
پ- چگونه چرخش و گردش ستارهها بر فطری بودن جهت طواف کعبه گواهی میدهد؟
در ستارهشناسی گردش برخلاف چرخش عقربههای ساعت، یعنی چرخش در جهت طواف کعبه را گردش مستقیم مینامند. گردش یا چرخش موافق چرخش عقربههای ساعت یا مخالف جهت طواف را حرکت معکوس مینامند؛ بنابراین، هم حرکت در جهت طواف کعبه مشاهده میشود- مانند: حرکت زمین و ماه و تمام سیّارات منظومه شمسی (بهغیر از زهره و اورانوس) بهدور خورشید (شکل 5- 2)- و هم حرکت خلاف جهت طواف کعبه- مانند گردش ستارههای دنبالهدار بهدور خورشید (شکل 7).
اما تعداد ستارههایی که در جهت طواف کعبه حرکت وضعی یا انتقالی دارند، بیشتر است. به این ترتیب، حرکت سیّارات و اجرام آسمانی بر فطری بودن جهت طواف کعبه گواهی میدهند.
ت- آیا ضرب برداری بر فطری بودن جهت طواف کعبه گواهی میدهد؟
حاصل ضرب برداری نیرو و مکان یا حاصل ضرب برداری اندازه حرکت زاویهای و مکان (و یا غیره) بر راستای چرخش عمود، است (شکل 23- 20 و 16). جهت بردار ضربدری بهسویی است که از قاعده پیچ دست راست پیروی میکند. در صورتی که چرخش در جهت طواف کعبه باشد، حاصل ضرب برداری بهطرف بالا (بیتالمعمور) و هنگامی که چرخش برخلاف جهت طواف کعبه باشد، حاصل ضرب برداری بهطرف مرکز زمین است.
ث- آیا حرکت ذاتی گیاهان و جانوران بر فطری بودن «جهت طواف کعبه» گواهی میدهد؟
حرکت پیچک در جهت طواف کعبه است (شکل 12). جهت اوج گرفتن عقابها و پلیکانها (شکل 13) و نیز جهت رشد حلزونها همگی در جهت طواف خانه خداست. این امور بر فطری بودن «جهت طواف کعبه» گواهی میدهند.
ص: 205
فصل چهارم
نتیجهگیری
در این نوشتار به فطرت ساده انسانی مراجعه شده و تعصباتی که به وراثت از اسلاف یا به سرایت از اقران عارض میشود، کنار گذاشته شده است. در جستجوی حقیقت، از کتاب طبیعت و آفرینش استفاده گردیده و بدون هیچ تردیدی مشاهده شده است که این عالم در عین کثرت و تفرقه و تشتت اجزایش، در مورد «جهت چرخش غالب»، که همسو با «جهت طواف کعبه است»، وحدت دارد؛ بهعبارت دیگر در طبیعت، هم چرخش در جهت طواف کعبه و هم در خلاف جهت کعبه وجود دارد اما «چرخش غالب»، که اکثراً با پایداری و کمّیت بیشتر همراه است، چرخش در «جهت طواف کعبه» است؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که بهطور کلی چرخش یا گردش در خلاف چرخش عقربههای ساعت- یعنی در جهت طواف کعبه- موافق فطرت انسان و طبیعت است و اسلام حکم فطرت را مثل همیشه تأیید کرده است.
ضمناً با لحاظ اینکه طواف و دیگر اعمال حج یک حرکت نمادین است و معراج و صعود عبادت با جهت علو و آسمان و بالا (بیتالمعمور) رابطه دارد، نتیجهگیری میشود که باتوجه به روابط نمادین «جهت طواف کعبه» با نمودارهای علمی، بهترین حرکتی که میتواند نمایانگر حرکت صاعد باشد، طواف از چپ به راست؛ یعنی برخلاف چرخش عقربههای ساعت است.
بنابراین، حکم «جهت طواف کعبه» براساس هوا و هوسهای جاهلیت تعیین نشده است. افترای برخدا نیست! حکم خداست و حکم خدا پیوسته پایدار است.
ضمناً اسلام با تمام علوم و صنایعی که به انسان مربوط میشود، هماهنگ است و بهطور جدی مردم را بهطرف دانش دعوت میکند تا از مطالعه آسمانها و زمین و گیاه و حیوان و انسان و غیره خدای خود را بشناسد.
فاصله اذبی که بین دین و دانش در دانشگاهها ایجاد شده است، باید برداشته شود تا براثر توحید آنها، تعلیم موجب تزکیه و رهایی نسل جوان از گردابهای فساد شود.