- بنابر آنچه از بعضی نقل شده- مانند میته است. در کتاب اخیر اجماع بر این اعتقاد است، و به دو خبر از امام علی علیه السلام در این مورد استدلال شده است: نخست: خبر وهببن وهب از جعفر از پدرش از علی علیه السلام:
«اگر محرم صید را ذبح کند، محرم و مُحل نمیتوانند از آن بخورند و مانند میته است و اگر صید در حرم ذبح شود میته است، چه محلّ ذبحش کند و چه محرم.»
«اگر محرم صید را در غیر حرم ذبح کند، میته است و محل و محرم نمیتوانند از آن بخورند و اگر محل صید را در حرم بکشد، میته است و محل و محرم نمیتوانند از آن بخورند.»
در فقه حج معروف است: حاجی پس از احرام نمیتواند روغن استعمال کند و اگر بوی آن پس از احرام باقی میماند، باز نمیتواند پیش از احرام روغن استعمال نماید
، اما اگر پس از احرام بویی باقی نمیماند، پیش از آن رواست. خبری که محمدبن مسلم از امام صادق علیه السلام روایت کرده، به همین معناست:
«علی علیه السلام در این باره فرمود: «نباید محرم، عطر و روغن استعمال کند. اگر پوستش ترک خورد، از غذایی [چرب] که میخورد، بر آن میمالد و اگر چشم درد داشته باشد، صبرزرد [که گیاهی دارویی است] به چشمش میکشد، نه زعفران.»
بین فقها مشهور است که احرام به لباس رنگ شده کراهت دارد، مگر آنچه با دلیل استثنا شده است؛ از جمله لباسی که با گِل سرخ (خاکی سرخ که با آن لباس را رنگ میکنند) رنگ شده باشد.
«علی علیه السلام محرم بود و یکی از کودکانش با او بود که او لباس رنگی به تن داشت. عمر بن خطاب وی را دید و گفت: ای ابا الحسن! احرام با لباس رنگی رواست؟ فرمود: نیاز به کسی نداریم که به ما سنت آموزد! این
ص: 34
لباس ها با گل سرخ رنگ شده است.»
(1) نگارنده موسوعه فقه علیبن ابیطالب مضمون این خبر و احادیث دیگر را به عنوان «ما یَحْرُمُ عَلَیالْمُحْرِم مِنَ الِّلباس» آورده و مینویسد:
«مرد نمیتواند لباس را که با زعفران یا ورس یا گل کاجیره (کافشه) رنگ شده، بپوشد.»
(2)، اما اگر با چیزی جز اینها رنگ شده، میتواند بپوشد. محمدبن علیبنالحسین میفرماید: عمربن خطاب، عبداللَّه بن جعفر را در حال احرام با دو لباس رنگی دید، پرسید: این چیست؟ علیبن ابیطالب [که در آن جا بود] فرمود: فکر نمیکنم کسی بتواند به ما سنت را بیاموزد! عمر چیزی نگفت.
(3) محرم نمیتواند سرش را بپوشاند.
علی علیه السلام فرمود: «احرام مرد این است که سرش را نپوشاند
(4)، اما زن هر لباسی را که بخواهد، میتواند بپوشد، جز آنچه رنگ شده است. وی میتواند کفش [غیر بندی] و شلوار و روپوش بلند بپوشد
(5)، ولی روبند بر صورتش نباید بیندازد. اگر بخواهد صورتش را بپوشاند، لباسش را بر رویش میکشد.»
ابن ابی شیبه از علی]« [روایت کرده که ایشان زنانی را که محرم بودند، از استفاده از نقاب نهی میکرد، اما میتوانستند لباسشان را بر صورتشان بکشند
(6)، همچنان که از پوشیدن دستکش نهیشان نمود.
(7) محرم میتواند انگشتر در دست کند. اسماعیلبن عبدالملک میگوید:
علی را در حالی که محرم بود، دیدم انگشتر در دست دارد
(8) و
(9) نگارنده موسوعه احادیثی را از امام علی علیه السلام آورده که در مصادر سنی است و درباره حرمت نکاح محرم و نیز حرمت جدا کردن دندان یا ناخن و ... از بدن، و مباح بودن حجامت است. وی مینویسد:
4- نکاح و محرّکهای آن
نکاح بر محرم جایز نیست و اگر این کار را کرد، نکاحش باطل است.
علی- کرّماللَّه وجهه- فرمود: «محرم نمیتواند ازدواج کند و نمیتوان با زن محرم ازدواج کرد. اگر این کار انجام شود، نکاح باطل است.» در روایتی دیگر فرمود:
«اگر محرم ازدواج کند، همسرش را از او جدا میکنیم.»
(10) زیرا آمیزش با همسر، حج را باطل میکند. از علی]« [درباره حکم حجّ مرد محرمی که با همسرش آمیزش کرد، پرسیدند، فرمود: «اعمال را
1- وسائل، ج 12، ص 482
2- المحلی، ج 2، ص 82
3- المحلی، ج 7، ص 260
4- الروض النضیر، ج 3، ص 217
5- الروض النضیر، ج 3، ص 216
6- ابن ابی شیبه، ج 12، صص 181 و 183
7- المحلی، ج 7، ص 82؛ المغنی، ج 3، ص 329
8- ابن ابیشیبه، ج 1، ص 181
9- الموسوعه، ص 210
10- ابن ابی شیبه، ج 1، ص 164؛ المحلی، ج 7، ص 199؛ سنن بیهقی، ج 5، ص 66 و ج 7، ص 213؛ کنز العمّال، ص 12845؛ المجموع، ج 7، ص 29
ص: 35
به جا می آورند تا حج را به پایان برسانند، مناسک را ادامه میدهند و در سال آینده، باید دوباره حج بگزارند و قربانی کنند.
سال بعد که حج به جا میآورند، از هم جدا خواهند بود تا اعمال را تمام کنند.»
(1) همچنان که در حج، جماع حرام است، محرّکهایش مانند بوسیدن و امثال آن هم حرام میباشد، ولی حج را باطل نمیکند. علی فرمود: «اگر محرم زنش را ببوسد، باید قربانی کند.»
(2) 5- جدا کردن عضوی از بدن؛ مانند دندان و ناخن و مو
علی علیه السلام فرمود: «محرم نباید دندان و ناخنش را بکند، مگر اینکه درد بکشَد.»
(3) حسینبن علی]« [در سفر به مکه همراه عثمان بود که در راه بیمار شد، عبداللَّهبن جعفر در «سقیا» به او برخورد و از وی پرستاری نمود، تا زمانی که ترسید حج را از دست بدهد. از این رو، به دنبال علیبن ابیطالب و اسمای بنت عمیس که در مدینه بودند، فرستاد و خود به سوی مکه روانه شد. آن دو آمدند و [امام] حسین به سر درد خود اشاره کرد و علی دستور داد سرش را بتراشند، سپس در «سقیا» قربانی را به نیابت از او کشت و شتری را نحر کرد.
(4) محرم میتواند بدن و سرش را بشوید
(5) و حجامت کند. علی- کرّماللَّه وجهه- فرمود: «اگر محرم خواست، میتواند حجامت کند.»
(6) و
(7) آنچه گفته شد، سخنان امام علیه السلام درباره «محرمات احرام» بود، اما درباره «کفاره مخالفت با محرمات»، احادیثی دارند؛ از جمله:
1- روایت شده که از ایشان (علی علیه السلام) در باره حرمت و ضمان صید پرندهای که بر شاخه درختی باشد که ریشهاش در حرم و شاخهاش در بیرون حرم است، پرسیدند و او فرمود:
«اگر ریشهاش در حرم باشد، باید کفاره دهد.»
(8) 2- کفاره کشتن کبوتر، میش است.
در جواهر آمده است: «اگر محرم در غیر حرم، کبوتری را بکشد، بنابر مشهور میان اصحاب، باید میشی کفاره دهد.» در تذکره و منقول از خلاف و منتهی اجماع بر این مطلب است، بلکه در خلاف نیز اجماع هست. علی علیه السلام و عمر و عثمان و ابن عمر قائل به آنند ...»
(9) در وسائل خبری در این باره نیافتم.
شاید- چنان که خواهد آمد- صاحب جواهر آن را از مصادر عامه نقل
1- الموطأ، ج 1، ص 381؛ المحلی، ج 7، ص 180؛ ابن ابی شیبه، ج 1، ص 165؛ سنن بیهقی، ج 5، ص 167؛ الروض النضیر، ج 3، ص 250؛ کنز العمّال، ص 12815؛ المجموع، ج 7، ص 380؛ المغنی، ج 3، ص 365؛ کشف الغمه، ج 2، ص 220
2- ابن ابی شیبه، ج 1، ص 163؛ سنن بیهقی، ج 5، ص 168؛ کنز العمّال، ص 12798
3- الروض النضیر، ج 3، ص 265
4- الموطأ، ج 1، ص 388؛ ابن ابی شیبه، ج 1، ص 167؛ المحلی، ج 7، ص 213 و 205؛ سنن بیهقی، ج 5، ص 218؛ المغنی، ج 3، ص 498 و 545
5- المغنی، ج 3، ص 299
6- الروض النضیر، ج 3، ص 267
7- الموسوعه، ص 211
8- وسائل، ج 12، ص 561
9- جواهر، ج 7، ص 361
ص: 36
کرده است.
3- کفاره کشتن مرغ سنگ خوار، یک برّه است.
از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود:
«در کتاب علی علیه السلام یافتیم که اگر محرم، مرغ سنگخوار را آسیب رساند، باید برهای را کفاره دهد که از شیر بریده شده است وبرگ درختانرا میخورد.»
خبری دیگر به مانند همین از امام باقر علیه السلام هست و فتوای فقها همین است
(1) 4- حکم محرم و غیر محرم، اگر صیدی را بکشند.
از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود:
«علی علیه السلام درباره محرم ومُحِل، که صیدیرابکشند، سخنمیگفتو فرمود:
محرم باید قربانی کاملی را بدهد و محل [قیمت] نیمی از قربانی را.»
(2) در این مسأله میان فقها اختلاف است.
(3) 5- شکستن تخم شتر مرغ.
این مسأله دو صورت دارد:
الف- در تخمجوجهباشدکه حرکت کند. در این باره امام صادق علیه السلام فرمود:
«در کتاب علی علیه السلام هست که کفاره شکستن هر تخم مرغ سنگخوار توسط محرم، گوسفندی یکساله است وکفاره شکستن تخم شتر مرغ، شترِ جوانی است.»
(4) ب- پیش از حرکت جوجه، تخم بشکند یا اصلًا در آن جوجهای نباشد. از امام صادق علیه السلام در این باره روایت شده است:
«امیر مؤمنان علیه السلام در این باره حکم کرد:
به شمار تخمها، شتر نر میان شتران ماده رها کنند. هر شتر مادهای که حامله گردد و بچه شتری سالم به دنیا آید، بچه به عنوان قربانی به کعبه برده میشود.»
(5) نظر فقها در هر دو صورت، طبق این حدیث است.
(6) 6- اگر صیدی را مجروح کند و از حالش خبر نداشته باشد.
اگر محرم صیدی را زخمی کند و آن را به حال خود واگذارد و نداند پس از زخمی شدن، در چه حالی است، قربانی کامل بر او واجب است. در این باره روایتی از امام باقر به نقل از پدرانش، از
1- جواهر، ج 7، ص 368
2- وسائل، ج 13، ص 50
3- جواهر، ج 7، صص 382 و 383
4- وسائل، ج 13، ص 55، ح 2 و 4
5- وسائل، ج 13، ص 52، ح 2 و ص 54، ح 6، و ص 53، ح 4
6- جواهر، ج 7، صص 352 و 353
ص: 37
قول علی علیه السلام وارد شده است:
«اگر محرم به صیدی آسیب رساند و آن را خونی کند، سپس به حال خود رها سازد، باید کفارهاش را بدهد.»
(1) 7- اگر محرم مضطرشود و صید یا میته بخورد
حکم محرمی که ناچار صید ما میتهای را ک نزدش هست بخورد چیست؟ از امام علی علیه السلام در این باره خبری آمده که میفرماید:
«اگر محرم به صید و میته مضطر شود، میتواند میتهای را که خدا برایش حلال کرده است بخورد.»
(2) این روایت مخالف مذهب امامیه مبنی بر اختیار صید- به شرط تمکن ادای کفاره- است، اما اگر نتواند کفاره (قربانی) دهد، صید را کنار گذاشته، از میته میخورد. صاحب جواهر ادعای اجماع بر این قول را به نقل از سید مرتضی کرده، گو این که صاحب جواهر الکلام احتمال داده روایت در موردی است که نتواند کفاره صید را بدهد، گر چه بدان مضطر باشد.
(3) آنچه مصادر سنی در مورد احکام فقهی امام علی علیه السلام در مورد مخالفت احرام ذکر کردهاند، نگارنده موسوعه فقهی علیبن ابیطالب گرد آورده است:
درباره شتر مرغ، علی]« [حکم به شتر قربانی نمود
(4) و در مورد تخمش، به جنین ماده شتر. ابنعباس میگوید:
علیبن ابیطالب در مورد تخم شتر مرغی که محرم بدان آسیب رساند، حکم کرد: شتران نر را میان شتران ماده رها میکنی، وقتی معلوم شد بار دارند، تخم هایی را که شکستهای میشمری [و به شمار تخم ها بچه شتر میدهی]. گفتم این قربانی [کفاره] است و پس از این ضامنِ آنچه از بین بردهای نیستی.
ابنعباس میگوید: معاویه از قضاوت علی شگف زده شد. وی میافزاید: چرا باید معاویه متعجب شود؟ در بازار، تخم را چنین میفروشند و بدان میبخشند.
(5) در سنن بیهقی است که علی]« [در زمان حیات رسولاللَّه این گونه قضاوت کرد. مردی نزد پیامبر خدا رفت و آنچه را علی گفته بود، به عرض رساند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آنچه را شنیدی، علی به درستی گفت، اما کار دیگری هم میتوانی بکنی. میتوانی عوض هر تخم، یک روز روزه بگیری یا مسکینی را اطعام کنی.
(6)کفاره کفتاری که محرم بکشد، بیآن که بر وی حمله کرده باشد، یک قوچ است، ولی اگر حمله کند، چیزی بر وی
1- وسائل، ج 13، ص 63
2- وسائل، ج 13، ص 87
3- جواهر، ج 7، صص 419 و 420
4- المجموع، ج 7، صص 403 و 421؛ المغنی، ج 3، صص 509 و 517؛ المحلی، ج 7، ص 227؛ الروضالنضیر، ج 3، ص 266
5- عبد الرزاق، ج 4، ص 422؛ المحلی، ج 7، ص 234
6- سنن بیهقی، ج 5، ص 208
ص: 38
واجب نیست
(1). کفاره آهو، گوسفند است
(2) درباره کبوتر حرم- که دو شخص عادل از مسلمانان باید حکم کنند- فرمود:
گوسفند بدهد
(3) کفاره دو تخم کبوتر، یک درهم است.
(4) کفاره تراشیدن مو؛ علی]« [در مورد کسی که سر درد دارد و مویش را میتراشد، فرمود: «سه روز روزه بگیرد و میتواند به شش مسکین- هر یک نیم صاع- طعام دهد و اگر خواست قربانی کند، گوسفندی را میکشد.»
(5) هر جا خواست- حرم یا جای دیگر- این کار را انجام میدهد. علی]« [در «سیقا» هنگامی که موی پسرش- حسین- را تراشید، شتری را قربانی کرد، که بخشش مستحب توسط وی- رضیاللَّه عنه- بود.
(6) کفاره آمیزش؛ علی درباره مرد محرمی که با زنش آمیزش کند فرمود:
«هر کدام باید شتری بدهند»
(7) و در سال آینده حج بگزارند.
کفاره بوسیدن و لمس شهوتانگیز؛ علی فرمود: «اگر محرم زنش را ببوسد، باید قربانی کند»
(8)؛ یعنی گوسفند بدهد.
آن که حیوانی را برای کفاره میکشد، نمیتواند از آن بخورد. علی فرمود: «از گوشت نذری و کفاره صید و آنچه مال مساکین است، نمیتوان خورد.»
(9) و
(10) قسمت سوم- افعال حج
دوازده کار در حج واجب است:
احرام، وقوف به عرفات و مشعر، منا، رمی، قربانی، حلق یا تقصیر، طواف و دو رکعت نماز آن، سعی، طواف نساء و دو رکعت نماز آن.
در مورد بسیاری از این افعال، سخنانی از امام علی علیه السلام آمده است:
1- از واجبات احرام، تبلیغات اربع است
عمره تمتع و حج جز با تلبیه درست نیست. یک بار تلبیه واجب است و تکرار و زیاده بر آن، تا زوال روز عرفه، برای حاجی مستحب است
(11) در این باره دو خبر از امیر مؤمنان نقل شده؛ یکی در مورد استحباب تلبیه برای مردان با صدای بلند است؛ علی علیه السلام فرمود: «جبرئیل خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: شعار محرم تلبیه است. به هنگام تلبیه صدایت را بلند کن.»
(12) فقهای مشهور بر این رأی هستند و بر آن به
1- ابن ابی شیبه، ج 1، صص 177 و 191 و 203؛ عبد الرزاق، ج 4، ص 403؛ المحلی، ج 7، ص 227؛ الروض النضیر، ج 3، ص 226؛ المجموع، ج 7، ص 401؛ المغنی، ج 3، ص 510
2- المغنی، ج 3، ص 509 و 511؛ الروض النضیر، ج 3، ص 226
3- عبدالرزاق، ج 4، ص 418
4- عبدالرزاق، ج 4، ص 420؛ المجموع، ج 7، ص 339
5- الروض النضیر، ج 3، ص 248؛ تفسیر طبری، ج 2، ص 235
6- تفسیر طبری، ج 2، ص 239
7- ابن ابی شیبه، ج 1، ص 165
8- ابی ابی شیبه، ج 1، ص 163؛ سنن بیهقی، ج 5، ص 168؛ کنز العمال، ص 12798
9- ابن ابی شیبه، ج 1، ص 166
10- الموسوعه، صص 212 و 213
11- تحریر الوسیله، ج 1، ص 416
12- وسائل، ج 12، ص 379
ص: 39
اخبار دیگری- نه این خبر- استدلال کردهاند، که شاید به سبب مرسل بودن این خبر است.
(1) دوّمین خبر آن است که فرمود:
«تلبیه و شهادت و قرائت قرآن در نمار توسط گنگ، با تکان دادن زبان و اشاره به انگشتان است.»
(2) به نقل از مصادر سنی، نگارنده موسوعه فقه علیبن ابیطالب گفته است:
ابن ابی شیبه و بیهقی و ابن حزم اندلسی در المحلّی به سند خود روایت کردهاند که علی- رضیاللَّه عنه- پیوسته تهلیل میگفت تا به جمره عقبه رسید.
«عکرمه» میگوید: با حسینبن علی راه افتادم و تا رمی جمره عقبه میشنیدم که پیوسته تلبیه میگفت: به من فرمود:
رسولاللَّه این کار را میکرد. نووی در المجموع بیان میکند که علی]« [تا پیش از وقوف در عرفات، تلبیه میگفت.
این خبر معارض روایتی است که ابن ابی شیبه روایت میکند که به ابنعباس گفت:
معاویه از تلبیه در روز عرفه نهی کرد و آمد تا عمود خیمه را گرفت آنگاه لبیک گفت. وی میافزاید: معاویه میدانست علی در این روز تلبیه میگفت. از این رو دوست داشت با ایشان مخالفت کند. ابن قدامه در المغنی ذکر میکند که علی تا زوال خورشید در روز عرفه تلبیه میگفت.
(3) 2- وقوف در عرفات
وقوف در عرفات از ارکان حج است و هر که به عمد وقوف در عرفات را به هنگام زوال روز عرفه از دست بدهد، حج را از کف داده است. از اینرو، در برخی اخبار آمده است که «یوم حج اکبر» (بزرگترین روز حج) روز عرفه است. در این باره از امام صادق علیه السلام روایت است:
«فضیل بن عیاض از ایشان از حج اکبر پرسید. فرمود: خودت چیزی میدانی؟
عرض کرد: آری، ابنعباس میگفت:
حج اکبر روز عرفه است؛ یعنی کسی که روز عرفه را تا طلوع فجرِ روز قربانی درک کند، حج را درک کرده است و آن که این روز را از دست بدهد، حج را از کف داده است. امام صادق علیه السلام بدو فرمود: امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: حج اکبر، روز قربانی است و این آیه را دلیل آورد: فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ که بیست روز از ذیالحجه و محرّم و صفر و ماه ربیع الأول و ده روز از ربیع الآخر است. اگر
1- جواهر، ج 6، ص 579
2- وسائل، ج 12، ص 381
3- الموسوعه، صص 213 و 214
ص: 40
حج اکبر، روز عرفه بود، سیح (کوچیدن) چهار ماه و یک روز میباشد ....»
(1) در مسند زید از ایشان علیه السلام روایت است:
«هر که وقوف در عرفه با مردم را از دست بدهد و شب هنگام بیاید و در جمعی از مردم، پیش از انصراف امام باشد، حج را درک کرده است.»
(2) 3- اعمال منا
در منا سهکار برحاجی واجب است:
رمی و قربانی و حلق یا تقصیر (تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر). در مورد دومین و سومین عمل، احکام فقهی از امیر مؤمنان آمده، ولی در مورد نخست، بر خبری از امام دست نیافتم. از امام درباره قربانی (هَدْی) احکام بسیاری آمده که در ضمن مسائل آتی آن را ذکر میکنیم:
کمترین قربانی که مجزی است
از ایشان روایت است که فرمود:
شتر و گاو و بز «ثنیه» و میش «ضأن» باشد
(3)؛ یعنی بنابر اعتقاد مشهور، شتر پنج سال را تمام کرده، وارد شش سال شده باشد. بز و گاو یکساله و داخل سال دوم شده باشند، جذع، پس از یکسالگی و ورود به دوسالگی است. رأی فقها این است که کمترین قربانی که مجزی است، باید در این سن و سال باشد.
(4) شروط قربانی
فقها شروطی را برای قربانی گفتهاند. محقق در شرایع میگوید: «شرط سوم آن است که سالم باشد؛ پس یک چشم و لنگی که آشکارا بلنگد و آنچه شاخش از داخل شکسته یا گوشش بریده است، مجزی نیست. همچنین نرهایی که اخته شدهاند یا لاغری که بر پهلوهایش پیه نباشد و ...، مستحب است فربه باشد، که در علفزار نگهداری میشود و در آنجا میخوابد و میچرد ....»
(5) در اینباره اخبار صحیحی از امیرمؤمنان علیه السلام آمده که مورد استدلال فقهاست و احادیث ضعیفی نیز وجود دارد که در کنار ادله خود آوردهاند،
(6) مانند:
«برای اطمینان از سلامت قربانی، چشم و گوشش وارسی شود، اگر چشم و گوش سالم باشند، قربانی کامل است و اگر شاخش شکسته باشد یا پایش را به طرف قربانگاه بکشد، مجزی نیست.»
(7)
1- وسائل، ج 14، ص 44
2- الموسوعه، ص 215، به نقل از مسند زید، ج 3، ص 183
3- وسائل، ج 4، ص 103، این مضمون از امام در دو روایت دیگر، ص 105 تکرار شده است.
4- جواهر، ج 7، ص 77
5- جواهر، ج 7، صص 84- 79 نک: به سخن محقق و استدلال صاحب جواهر.
6- همان.
7- وسائل، ج 14، صص 110 و 111
ص: 41
و از ایشان است: «اگر مرد، قربانی لاغر بخرد، مجزی نیست و اگر فربه بخرد، ولی معلوم شود لاغر است مجزی است. در قربانی تمتع نیز همین حکم است.»
(1) همچنین نقل شده است:
«علی علیه السلام خوش نداشت گوش و بینی قربانی بریدگی داشته باشد اما اگر زمانی سوراخی داشت، اشکال نمیدانست.»
(2) در صورت ضرورت، یک قربانی برای پنج و هفت نفر مجزی است
اصل این است که یک قربانی، برای یک شخص مکلف مجزی است، اما اخباری وارد شده که به هنگام ضرورت و اگر چند نفر، همسفره باشند، یک قربانی، مجزی برای بیشتر از یک نفر است. از شمار این اخبار، روایتی از امیر مؤمنان است: گاو دوسه ساله مجزی برای سه نفری است که از یک خانواده باشند و بالغ مجزی برای هفت نفرِ متفرقه است و گاو پیر مجزی برای ده نفرِ متفرقه است».
صاحب جواهر این خبر و مانند آن را- از دیگر امامان- بر قربانیِ مستحب حمل نموده؛ زیرا در آن تصریحی بر قربانی واجب نیست.
(3) حکم استفاده از شیر قربانی و سوار شدن آن
خبری از امام علی علیه السلام درباره جواز استفاده از شیر قربانی و سوار شدن آمده است. روایت است که ایشان «شیر قربانی را میدوشید و اگر ضرری نداشت، بر آن سوار میشد.»
(4) و اگر میدید مردمی پیاده راه رفته و خستهاند، بر (شتر) قربانی سوارشان میکرد و میفرمود: اگر مرکوبِ سوار گم یا سقط شود و همراهش (شتر قربانی باشد)، بر آن سوار شود.
(5) تمامی فقها به این حدیث فتوا دادهاند.
(6) احکام قربانی
از جمله مستحبات اسلام، قربانی است، علی علیه السلام فرمود:
«اگر مردم میدانستند قربانی چه ثمرهای دارد، قرض میگرفتند و قربانی میکردند. با اوّلین قطره خونی که از قربانی بریزد، قربانی کننده بخشوده میشود.»
(7) ایشان هر سال به نیّت رسولاللَّه صلی الله علیه و آله و برای خودشان، دو قوچ را میکشت
(8) و میفرمود:
1- وسائل، ج 14، ص 115
2- وسائل، ج 14، ص 129
3- جواهر، ج 7، ص 70
4- وسائل، ج 14، ص 146
5- وسائل، ج 14، ص 147
6- جواهر، ج 7، ص 115
7- وسائل، ج 14، ص 210
8- وسائل، ج 14، ص 206
ص: 42
«دو قربانی یا بیشتر بکش و آن را که گوش و چشمش سالم باشد؛ بخر و رو به قبله ذبح کن ....»
(1) و از رسولاللَّه نقل است که فرمود:
«شما را از سه چیز نهی نمیکنم ... این که گوشت قربانی را پیش از سه روز از قربانگاه خارج کنید. پس از سه روز، از آن بخورید و ذخیره کنید.»
(2) و از ایشان است:
«قربانی در سه روز است، که بهتر، نخستین روز است.»
(3) فقها بر این مطالب فقهی، به ادلّهای- از جمله این کلمات امیر مؤمنان- استدلال کردهاند.
(4) هر که قربانی نیافت، ده روز روزه بگیرد
اگر حاجی قربانی نیابد یا نتواند بهایش را بپردازد، به عنوان بدل بر او واجب است ده روز روزه بگیرد؛ سه روز در حج و هفت روز در وطنش. سه روزِ حج واجب است پشت سر هم شد- نه متفرقه- امام علی درباره آیه: فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِیالْحَجِّ ... فرمود: «روز پیش از ترویه و روز ترویه و روز عرفه، و هر که این سه روز را از دست بدهد، از روز حصبه- شب کوچ از منا- شروع کند.»
(5) تمام احادیثی که از امام علی علیه السلام درباره هدی بود گذشت.
اما حلق (تراشیدن مو) که سومین کار در منا است؛ روایت است که امیر مؤمنان فرمود: «مستحب است تا محاذی گوش بتراشد.»
(6) فقها نیز چنین فتوا دادهاند.
(7) مصادر امامیه درباره اعمال منا، فقط همین احادیث را در بر دارد، اما آنچه مصادر اهلسنت روایت کردهاند، توسط نگارنده موسوعه فقه علیبن ابیطالب جمع آوری شده است. وی مینویسد:
از مزدلفه (مشعر الحرام) حاجیان به منا میروند و در اولین روز از ایام منا- روز قربانی کردن- به ترتیب چند کار میکنند: رمی جمره عقبه، قربانی کردن، تراشیدن مو و طواف خروج. علی]« [فرمود: «نخستین کار در روز نحر، رمی جمره، سپس ذبح، بعد حلق و پس از آن طواف زیارت است.»
(8) رمی جمره عقبه
علی]« [فرمود: «در روز دهم ذیالحجه، پس از طلوع خورشید، با هفت
1- وسائل، ج 14، ص 207
2- وسائل، ج 14، ص 170
3- وسائل، ج 14، ص 93
4- جواهر، ج 7، صص 124- 121
5- وسائل، ج 14، ص 183، در همین مطلب، احادیث دیگر از ایشان در ص 184 آمده است.
6- وسائل، ج 14، ص 229
7- جواهر، ج 7، ص 134
8- مسند زید، ج 3، ص 244
ص: 43
سنگریزه رمی جمره عقبه میکند و با هر ریگی تکبیر میگوید. در این روز فقط بدین جمره رمی میشود.»
(1) ذبح هدی
اگر حاجی قارن (جمع کننده میان حج و عمره) یا متمتّع باشد یا بخواهد کفاره کار خلافش را بدهد، واجب است قربانی کند، که وقتش روز دهم است.
پس از ذبح، برخی چیزها بر او حلال خواهد شد.
حلق یا تقصیر (تراشیدن یا کوتاه کردن مو)
پس از ذبح، مویش را کوتاه میکند یا میتراشد، آنگاه مُحلّ میشود، اگر کسی مویش را تراشیده، یا بافته و یا پشت سرش بسته باشد، تقصیر مجزی نیست و باید حلق کند.
(2) زن مویش را کوتا میکند. نه اینکه بتراشد. ترمذی و نسائی از علی- رضیاللَّه عنه- روایت کردهاند که فرمود: «رسولاللَّه نهی کردند زن مویش را بتراشد.»
(3) در موسوعه درباره روز بدل قربانی، به نقل از امام علیه السلام آمده است:
آخرین روز از سه روزی که واجب است در حج روزه بگیرد، باید روز عرفه باشد، علی]« [در تفسیر آیه: فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِیالْحَجِّ ... فرمود: «آخرینش، روز عرفهاست.» و فرمود: «روز ترویه و پیش از آن و روز عرفه را روزه بگیر.»
(4) اگر این سه روز را- حتی روز عرفه- را روزه نگیرد، آیا باید بعداً بگیرد؟
علی]« [معتقد است: نمیتواند در ایام منا روزه بگیرد؛ چرا که ایام تشریق، روزهای خوردن و آشامیدن است. در این باره علی]« [میفرماید: «اگر روزه را از دست بدهد، پس از روزهای تشریق، روزه بگیرد.»
(5) و میافزاید: «پس از این، سه روز در حرم و هفت روز بعد از بازگشت (به وطن) روزه بگیرد.»
(6) 4- طواف
پس از اعمال منا، پنج عمل بر حاجی واجب است: طواف حج و دو رکعت نماز آن، سعی میان صفا و مروه، طواف نساء و دو رکعت نماز آن.
درباره طواف، احکام فقهی از امیر مؤمنان وارد شده که ضمن نکات آتی، ذکر میشود:
استحباب برگزیدن طواف مستحب، به جای نماز مستحب در کعبه:
«خداوند در بیت الحرام، صد و بیست
1- مسند زید، ج 3، ص 194
2- کنز العمال، ص 12733
3- الموسوعه، ص 216
4- ابن ابی شیبه، ج 1، ص 196؛ تفسیر طبری، ج 2، ص 247
5- سنن بیهقی، ج 5، ص 25؛ المغنی، ج 9، ص 479
6- الموسوعه، ص 206
ص: 44
رحمت دارد، که شصت رحمت از آنِ طواف کنندگان و چهل رحمت برای نماز گزاران و بیست رحمت برای ناظران است.»
(1) استحباب استلام حجر الاسود به هنگام طواف
از امام صادق علیه السلام روایت است:
«عمربن خطاب از کنار حجرالاسود گذشت وگفت: به خدا قسم، ای سنگ! میدانیم تو سنگی بیش نیستی و نفع و ضرری نداری. فقط شاهد بودیم رسولاللَّه تو را دوست داشت. ازاین رو ما نیز تو را دوست داریم. امیر مؤمنان فرمود: ای پسر خطاب! چگونه چنین میگویی، به خدا سوگند! در روز قیامت، خداوند حجرالاسود را در حالی بر میانگیزاند که زبان و لب دارد و به سود آن که بدان احترام کرده، شهادت میدهد. با این سنگ، خداوند عزّ وجلّ زمینیان را قسم میدهد و با آفرینندگانش بیعت میکند.
عمر گفت: در شهری که علیبن ابیطالب در آنجا نباشد، خدا ما را عمر ندهد!»
(2) این حدیث از جمله روایاتی است که دلالت دارد مستحب است طواف کننده در اثنای طواف، مقابل حجرالأسود بایستد، دست ها را به دعا بالا ببرد و آن را لمس کند و ببوسد. صاحب جواهر این حدیث را به هنگام بحث در این مسأله آورده است.
(3) دست بریده، از موضع بریدگی، حجرالأسود را لمس میکند
امام صادق علیه السلام روایت کرده است: از علی علیه السلام پرسیدند: چگونه دست بریده، حجر الأسود را لمس کند؟
فرمود: از موضع بریدگی سنگ را استلام کند. اگر از آرنج دستش بریده باشد، بادست چپش لمس کند
(4). برای فتوا در این مسأله، فقها بر این روایت تکیه کردهاند.
(5) هر که یک دور بیفزاید، دوبار طواف هفتگانه میکند
هفت دور در طواف واجب است و حدّی برای مستحب نیست. اگر در طواف واجب، یک دور بیافزاید، واجب است شش دور دیگر کند، تا دو بار طواف هفتگانه کرده باشد.
(6)دلایل عمده در این باب، روایاتی از امیرمؤمنان است؛ مانند صحیحه محمدبن
1- وسائل، ج 13، ص 312
2- وسائل، ج 13، ص 320
3- جواهر، ج 7، ص 184
4- وسائل، ج 13، ص 343
5- جواهر، ج 7، ص 187
6- جواهر، ج 7، صص 199- 197
ص: 45
مسلم از امام صادق یا امام باقر علیهما السلام:
«در کتاب علی علیه السلام است، اگر آدمی یقین کند، در طواف واجب هشت دور گشته است، شش دور دیگر بدان میافزاید.»
(1) و امام صادق علیه السلام فرمود:«علی هشت دور طواف کرد. ازاینرو شش دور افزود، سپس چهار رکعت نماز گزارد.» (2) مصادر امامیه درباره طواف، از ایشان علیه السلام همین احادیث را ذکر کردهاند و مصادر سنی احادیث دیگری از ایشان آوردهاند؛ مانند: «هرکه طواف را فراموش کند، بر میگردد حتی اگر در خراسان باشد» و «هر که حج گزارد، آخرین عملش طواف بیت باشد، مگر زنانی که حائض باشند، که رسولاللَّه بدین سبب آنان را معاف کرد» و «حائض در عرفات وقوف میکند و تمامی اعمال را انجام میدهد و به مشعرالحرام میآید و رمی جمره میکند و سعی میان صفا و مروه مینماید، ولی بیت را طواف نمیکند، تا پاک شود.» (3) و «اگر طواف بیت کنی و ندانی کامل کردهای یا نه، آنچه را شک داری، تمام کن، که خداوند بر زیادی عذاب نمیکند» و درباره کسی که فراموش کند و هشت دور طواف نماید، فرمود: «شش دور به آن میافزاید تا چهارده دور شود و بعد چهار رکعت نماز میخواند» وروایت کردهاند هرگاه ایشان علیه السلام حجرالأسود را استلام میکرد، میگفت: «اللّهُمَّ ایماناً بِکَ وَ تَصْدِیقاً بِکِتابِکَ وَ وَفاءً بِعَهْدِکَ واتِّباعاً لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله» (4)پینوشتها:
1- وسائل، ج 13، ص 366
2- وسائل، ج 13، ص 365
3- الموسوعه، ص 217، به نقل از مسند زیدبن علی، ج 3، ص 208 و 209 و 275؛ ابنابیشیبه، ج 1، ص 165
4- الموسوعه، ص 114، به نقل از ابن ابی شیبه، ج 1، صص 168 و 205؛ مسند زید، ج 3، ص 169؛ مصنف عبدالرزاق، ج 5، ص 501؛ المجموع، ج 8، ص 34؛ کنز العمال، ح 12519