آن حرکت میکرد. و بالاخره شخصی بهعنوان راهنمای از راهافتادگان و بیماران با کاروان همراه میشد.
بزرگِ شتربانان، وظیفه خرید شترهای مورد نیاز محمل را داشت. او خود سوار بر شتری در پشت شتر محمل به حرکت درمیآمد و نظارت بر حرکت صحیح و منظم کاروان را بهعهده داشت.
و میگویند دومی مسؤولیت تغذیه گربهها را در طول مسیر حرکت کاروان از خشکی بهعهده داشته است. همچنین گفتهاند که نام او بدین اسم بوده اما وظیفه و مسؤولیت راهنمایی کاروان را داشته و در پیشاپیش کاروان به حرکت درمیآمده است. گویند این مسؤولیت از دوران سفر «شجرةالدرّ» بهوجود آمده است. سوّمی بهعنوان رییس کارگران روشنایی (/ زنبورکچیها) و باربندان بود که بههنگام اجرای فرمانی مهم، این گروه بدون نظم و با سروصدای فراوان، اجرای فرمان میکردند. و بالاخره چهارمی به بیماران و تنگدستان از حاجیان میانه راه رسیدگی میکرد. نامبرده، به افرادیکه گاه در اثر بیماری و یا تنگدستی از ادامه راه بازمیماندند، کمک و مساعدت میکرد.
وظیفهها و مسؤولیتهای یادشده همگی بهوسیله فرمانهای ویژهای که برخی از سوی مقام سلطنت و خلافت و برخی دیگر بهوسیله فرمانروایان مصر بود، صادر میگردید. این گروه از قدیم دارای حقوق تعیینشدهای در دفاتر حکومتی مصر بودهاند. در دوران اخیر، دیگر نیازی به بسیاری از آن سمتها و مسؤولیتها نبود همچنانکه وظیفه خزانهداری نیز از میان برداشته شد و شخصی از منشیهای اداره مالیه (/ دارایی) مسؤولیت این مهم را بهعهده میگرفت.
کاروان محمل در این مأموریت، از بیست شتر تشکیل میشد که دارای استراحتگاهی بهنام «بولاق» در کنار مزار شیخی بهنام «سیدی سعید» بود.
دولت در زمان قدیم، افزون بر شتران یاد شده، شتر دیگری را همه ساله جهت قربانی میخرید که در این حال شتربانان پیش از حرکت کاروان حج، شتر یاد شده را میآوردند و در حالیکه بزرگِ شتربانان بر روی آن سوار میشد، همگی به همراه باربندان و زنبورکچیها و در پیشاپیش آنان، گروه طبّالان (شادیآفرینان) با سر و صدا و غوغای فراوان حرکت میکردند و در خیابانهای قاهره به گردش درمیآمدند. سپس به سوی مزار «سیدی سعید» آمده و شتر را در آن مکان قربانی میکردند. مأموران کجاوه یک چهارم آن را و شتربانان ربع دیگر و نوکران بارگاه شیخ سعید. ربع سوم و نوکران مزار شیخ یونس ربع باقیمانده را از آنِ خود میکردند. در این حال افراد یادشده گوشت قربانی را بهعنوان تبرّک به مردم میفروختند و ادعا میکردند که این گوشت درمانی برای بسیاری از بیماریها است. این اعتقاد پوچ و بیاساس موجب شده بود که مردم در این هنگام، برای دراختیار گرفتن مقداری از گوشت شتر یاد شده، آنچنان بدان حملهور شوند که گاه پیش از آنکه حیوان را ذبح نمایند، قسمتهایی از بدن آن را قطعهقطعه کرده، هرکدام قسمتی را از آنِ خویش میکردند! چه بسیار حوادث هولناک جسمی که در این مرحله بهوقوع نمیپیوست.
به همین منظور خدیو «عباس حلمی پاشای دوم» فرمان به ابطال این سنت ناپسند داد و هزینه خرید شتر یادشده را در اختیار تهیدستان قرار داد.
ص: 55
هزینه سفر محمل
هزینه سفر محمل که شامل حقوق و دیگر مخارج بود، همواره از سالی به سال دیگر و دورانی به دوران دیگر تغییر میکرد و بنا بر وضعیت اقتصادی زمان.
نوساناتی را به همراه داشت. در اینجا بهعنوان مثال هزینه سفر محمل در دوران فاطمیان و نیز مبلغ خرج شده به هنگام سفر محمل در سال 1328 ه. ق./ 1910 م را میآوریم:
مقدار هزینه آن در دوران فاطمیان، بنابه گفته مقریزی در کتاب «الذخائر و التحف» اینگونه است:
«هزینه سفر محمل در موسم هر سال، برابر با یکصد و بیست هزار دینار بود و در این میان تنها هزینه شیرینیجات و شمع به (معادل) ده هزار دینار در هر سال میرسید. همچنین هزینه رسیدن کاروان به حرم برابر با چهل هزار دینار و هزینه پشتیبانی و صدقات و دستمزد کرایه شترها و سربازان همراه و امیرالحاج و خدمتگزاران کاروان و نیز حفر چاهها و جز اینها معادل شصت هزار دینار بود. این هزینه در دوران وزیر «بازوری» به دویست هزار دینار افزایش یافت، که در آن هنگام این مقدار هزینه سالانه موسم، در هیچیک از حکومتها سابقه نداشته است».
مقریزی هزینه سفر کاروان را مبلغ یکصد وبیست هزاردیناردر سال عنوان کرده، لیکن ضمن شرحقسمتهای مختلف این هزینه تنهابه مبلغ یکصد و ده هزار دینار آن بسنده کرده است که در این میان روشن نیست دههزاردینار باقی مانده صرف چه اموری میشده است؟
اما هزینهای که به هنگام سفر محمل در سال 1328 ه. ق./ 1910 م- همان سالی که خدیو «عباس حلمی دوم» به سفر حج مشرف گردید- صرف شده، معادل 50 هزار جنیه مصری بوده که نحوه تقسیم آن به این صورت است:
مبلغمورد هزینه شده
به جنیه
1282 حقوق امیرالحاج و کارمندان محمل
2511 حقوق اعراب
1493 حقوق و مستمری اشراف مکه مکرمه و مدینه منوره
1961 حقوق تکیه مکه مکرمه
1657 حقوق تکیه مدینه منوره
2879 حقوق اهالی مکه و مدینه
3000 حقوقی که سالانه برای مکه و مدینه، از سوی اوقاف حرمین و اوقاف خصوصی و مردمی و خیریه و نیز از سوی اوقاف خدیوی و مالیه (/ دارایی) هزینه میشد
22500 هزینه گندمهای مصرفی صدقه در مکه و مدینه
1629 هزینه شمع و قندیلهای حرمین شریفین
155 هزینه چادرها و ظرفها و جز اینها
4248 هزینه حمل و نقل برّی و بحری و دستمزد ساربانها
6420 هزینه روغن و حصیرها و جز اینها که سالانه برای حرمین شریفین از سوی دیوان اوقاف ارسال میگردید
ص: 56
265 هزینههای متفرقه
50000 مجموع هزینههای صرفشده در سال (1328 ه. ق.)
(1) کاروان محمل که جامه کعبه شریف با آن ارسال میشد- با قطعنظر از بدعتهایی که به هنگام حرکت آن بهوجود آورده بودند که با مذهب
سازگاری نداشت- درنظر افراد دستاندرکار، حرکت آن، خود رمزی برای امنیت حاجیان بهشمار میآمد؛ زیرا بهعلت همراهی جامه کعبه با آن، سربازان مسلحی با کاروان به حرکت درمیآمدند که خود موجب تأمین امنیت کاروان از دستبرد دزدان و متجاوزان در میان راه بهویژه هجوم اعراب به حاجیان و قتل و غارت آنان میگردید.
کاروان محمل همچنان تا موسم سال 1344 ه. ق. بههنگام حرکت خود با برپایی مراسم جشن و حرکت در میان خیابانهای قاهره، رو بهسوی سرزمینهای مقدس میگذاشت و سپس به همراه کاروان حاجیان به جایگاه نخستینِ خود بازمیگشت تا اینکه در سال یادشده مصر بهمدّت ده سال از ارسال جامه خودداری کرد- همانطور که پیشتر گفتیم- سپس دولت مصر با توافقی که با دولت سعودی در سال 1355 ه. ق. بهعمل آورد، مقرر گردید که جامه بههمراه محمل تا جدّه آورده شود و سپس در این نقطه مستقر شده، به سرزمین حجاز وارد نشود. مدتی پس از آن سفر محمل به کشور عربستان نیز از سوی دولت سعودی لغو گردید و بدین ترتیب محمل تنها در زمان برپایی جشنِ ارسال جامه کعبه در قاهره با آن به حرکت درمیآمد ودر پایان، در سال 1372 ه. ق./ 1953 م محمل بهطور کلی از میان برداشته شد؛ همچنانکه حرکت جامه در خیابانهای قاهره نیز الغا گردید و تنها به هنگام حرکت جامه از قاهره مراسم جشنی در مسجدالحسین علیه السلام برپا میگردید.
مراسم جشن سالانه جامه کعبه
در آغاز باید گفت که مراسم جشن جامه کعبه شریف، همواره بهدنبال مراسم ویژهای بود که به هنگام حرکت کاروان محمل صورت میگرفت و هیچگاه مراسم خاصی بهعنوان جشن جامه و یا جشن همراهان کاروان بهتنهایی برگزار نمیشد؛ زیرا رسم بر این بود که جامه به همراه محمل به حرکت درمیآمد و درنتیجه مراسم جشن نیز در یک زمان برای هردو برگزار میگردید.
تاریخنگاران از این مراسم، در دوران گذشته بهطور مشروح یاد نکردهاند و تنها برخی از آنان درباره مراسم یادشده در دورانهای اخیر، بهویژه در دوران ایوبیان، بهصورتی بسیار گذرا و اجمالی مطالبی آوردهاند و آن هنگامی بوده است که «شجرةالدرّ» برای انجام مراسم حج، به همراه کاروان محمل در سال 645 ه. ق.
مصر را ترک کرد. بیشتر مورخان تنها اشارهای گذرا به جشن خروج کاروان محمل در هر سال کرده و به ذکر جزئیات این مراسم نپرداختهاند.
در اینجا شایسته است مطالبی درباره مراسم جشن جامه در دوران مختلف بیاوریم:
الف- جشن جامه در دوران ممالیک
قلقشندی (متوفای سال 821 ه. ق.) به ذکر جزئیات مراسم جشن جامه در دوران ممالیک پرداخته و چگونگی
1- بتنونی، الرحلة الحجازیه، صص 143 و 144
ص: 57
برپایی مراسم جشن و حرکت کاروان محمل در خیابانهای قاهره و شرکت تمامی مردم و شخصیتهای بزرگ دولتی در آن را به تصویر کشیده است.
قلقشندی شرکت گروههای اسبسوار ممالیک و نمایش نظامی آنان و نیز فرقههای موسیقی مملوکی در این جشن را عاملی برای هیجان و زیبایی جشن یادشده دانسته است.
قلقشندی مینویسد:
«گردش محمل معمولًا در سال دوبار انجام میگیرد؛ نخستین بار پس از گذشت نیمی از ماه رجب، محمل را به خیابانها میآورند و منادیان از سه روز پیش به تمامی مغازهها و فروشگاههای مسیر ندا میدهند که مکانهای خود را برای حرکت محمل آرایش و تزیین نمایند. این گردش محمل معمولًا در روزهای دوشنبه یا پنجشنبه انجام میگیرد و هیچگاه تغییرپذیر نیست. محمل در حالی که بهوسیله پرده ابریشم زردی پوشانیده میشود، بر شتری آراسته از خرگاه حرکت میکند.
بر بالای محمل قبهای از نقره مطلّا است. محمل در شب حرکت خود در درون «بابالنصر» و در نزدیکی دَرِ «جامعالحاکم» به بیتوته میپردازد و سپس در روز بعد، بار دیگر بر روی شتر یادشده بهسوی پایین «قلعه» به حرکت درمیآید. در پیشاپیش کاروان محمل، وزیر، قضات چهارگانه، حسابدار، شهود، ناظر جامه و جز اینها حرکت میکنند ...
بار دوم محمل را در نیمه شوال به گردش درمیآورند، لیکن اینبار آن را از کنار قلعه به «بابالنصر» آورده، سپس بهسوی «الریدانیه» برای حرکت بهسوی سرزمینهای مقدس حمل میکنند».
با بیان این مطلب، روشن میشود که جشن ارسال جامه و خروج محمل در دوران ممالیک، تنها به گردش محمل در خیابانهای قاهره و حرکت بزرگانی از شخصیتهای مملکتی و دولتی بهدنبال آن و نیز به نمایش گذاشتن برخی بازیها از سوی اسبسواران مملوکی بههمراه طبل زدن و صدای موزیک سلطانی و تقسیم خلعت بر بزرگانی از شخصیتها به میمنت این مناسبت، بسنده میکردند.
گفتنی است که قلقشندی در توصیف مراسم جشن یادشده، هیچ اشارهای نسبت به نمایش گذاشتن قطعههای جامه کعبه ننموده، بلکه تنها به ذکر حضور ناظر جامه در این جشن و حرکت او به همراه سایر بزرگان مملکتی در پیشاپیش کاروان بسنده کرده است.
این مطلب نشاندهنده آن است که جامه به همراه کاروان محمل در این هیئت وجود داشته است.
ب- مراسم جشن جامه در دوران عثمانی
وقتی یک قرن از مراسم جشن جامه در دوران ممالیک و در عصر قلقشندی میگذریم، به زمان ابن ایاس میرسیم که وی نیز در مراسم جشن خروج جامه به همراه محمل در موسم حج سال 923 ه. ق.- که نخستین سال ارسال جامه کعبه شریفه از سوی عثمانیان، پس از تسلط آنان بر مصر و شام بوده است- توصیف زیبایی را به رشته تحریر درآورده و گفته است:
«این مراسم آنچنان گسترده و سنگین بود که مصر تا آن هنگام چنین مراسمی را به خود ندیده بود. شاید پیروزی عثمانیان بر مصر و شام و از میان
ص: 58
برداشتن دولت ممالیک چرکس و دستیابی آنان به شرف خدمت حرمین شریفین، در پس این مراسم جشن باشکوه خودنمایی میکرد. در آن سال (923 ه. ق.) سه جشن باشکوه برای جامه و محمل برپا شد که این سه جشن، جدا از مراسم جشن ویژهای بود که به هنگام اقامت سلطان سلیم و پیش از حرکت وی به استانبول، در روز 23 شعبان سال 923 ه. ق. اقامه گردید، که در آن، قطعههای گوناگون جامه را به نمایش عموم گذاشتند.
در مراسم جشن نخستین، هنگام برگزاری جشن سنگین، قطعههای جامه را در خیابانهای قاهره، در معرض نمایش همگان قرار دادند و از آن پس، بالای قلعه رفته و جامه را در معرض دید «خایر بک» نایب السلطنه در مصر گذاشتند.
جشن دوم را پس از گذشت یک هفته، با به حرکت درآوردن جامه در کاروانی آراسته و زیبا به خیابانهای قاهره آوردند و بهسوی «الریدانیه»، محلّ تجمع حاجیان حرکت کردند.
جشن سوم هنگامی بود که حاجیان همگی در محلی گردآمدند و کاروان محمل و جامه، در شکوهی خاص، خیابانهای قاهره را طی کرد، در حالیکه امرا و اعیان و سربازان و طبّالها و نیلبکزنها در پیشاپیش و پیرامون آن، هیئتی زیبا و دلربا را بهوجود آورده بودند. از آن پس، کاروان راهی سرزمینهای مقدس گردید.
ج- مراسم جشن جامه کعبه در دوران جدید:
مراسم جشن جامه کعبه، هر سال، نسبت به سال پیشین، پرشکوهتر و عظیمتر شد، تا آنجا که میبینیم در اوایل قرن چهاردهم هجری، این مراسم به درجهای بس والا از نظر نظم و آراستگی میرسد. سرلشکر ابراهیم رفعتپاشا- که در آغاز سمت فرماندهی پاسداران محمل را داشته و سپس چندین بار بهعنوان امیرالحاج، همراه کاروان محمل بوده است- این مراسم را بهصورت روشن و واضح، از آغاز حرکت کاروان در قاهره تا رسیدن محمل و جامه به سرزمینهای مقدس، توصیف کرده است که برای نمونه، مطالبی درباره جشن جامه در موسم حج سال 1318 ه. ق./ 1901 م را که در دوران خدیو عباس حلمی دوم روی داد، میآوریم:
«در روز بیست و هفتم شوال، جامه مبارک کعبه، پس از آن که در صندوقهای مخصوصِ حمل قرار گرفت، از جایگاه نخستین خود در وزارت مالیه (/ دارایی) همانند رسم همیشگی، بهسوی «جمالیه» حرکت داده شد. در همین هنگام قسمتی از جامه به همراه کمربندهای ابریشمی آن، که بهوسیله نخهای نقرهای و طلایی مزین به آیات قرآن گردیده بود، از کارگاه خود در «خَرَنْفُش» بر روی جایگاه سنگی (/ المصطبه) در میدان «صلاحالدین» که معروف به «میدان قلعه» یا «میدان محمدعلی» بوده، منتقل گردید.
در عصر روز یاد شده، با حمل پرده مقام حضرت ابراهیم علیه السلام و باقیمانده جامه کعبه مشرفه، از کارگاه خود در خرنفش که به سوی میدان صلاحالدین سابق به حرکت درآمده بود، جشن آغاز گردید.
جامه بر روی شانه کارگران، در حالیکه گروهی از نظامیان بهصورت پیاده و سواره در پیشاپیش آن و گروه موزیک بهدنبال آنان میرفتند، بهسوی
ص: 59
میدان یادشده در حرکت بود. در پیشاپیش کاروان رییس کارگاه جامه (/ مأمور جامه) با لباسهای ویژه، سوار بر اسب، در حالیکه بر روی دستان خود، کیسه مخصوص کلید دَرِ کعبه قرار داده بود، با وقاری خاص در حرکت بود و هرازگاهی ندای ورود جامه کعبه و پرده مقام ابراهیم خلیل علیه السلام را به پیشوازکنندگان میرساند. این کاروان با کیفیت یادشده از کارگاه خود بهسوی منطقه «سقاخانه کتخدا»، در نزدیکی بازار مسگرها، در حرکت بود. در این مکان این گروه با کاروان حامل جامه اصلی کعبه در حالی که پوشش سبزرنگ معمول بر روی آن افتاده و بهوسیله شتر حمل میشد و از «وکالت السّت» در جمالیه حرکت کرده بود، برخورد نمود.
کاروان دوم در پی کاروان پرده مقام به حرکت خود ادامه داده، بهسوی بازار مسگرها (/ نحاسین) دروازه زویله (بوابةالمتوالی)- درِ احمر- تبانه- محجر روان شدند و در پایان به میدان صلاحالدین وارد گشتند. در این مکان، مراسم جشن برپا شد. محمل به همراه جامه کعبه در مقابل جایگاه و سالن استقبال و پرده مقام در میانه آن قرار داده شد. پیرامون پرده مقام، مزیّن به قطعههایی از جامه کعبه و نوارهای طلایی آن گردید. همچنین کیسه کلید کعبه و پرده دَرِ کعبه و بابالتوبه نیز در کنار آن به طرز زیبایی در معرض نمایش قرار داده شد. در اطراف پرده مقام، چهار شمعدان نقرهای را که از مسجد قلعه آورده بودند، قرار دادند.
در اتاقی که در سمت غربی سالن پذیرایی قرار داشت، چهار قطعه نوشتهدار (کرداشیات) به دیوارهای آن آویزان گردید.
آن شب، شهر، خواب به چشم خود راه نداد و مردمان همگی شب را به بیداری و شبزندهداری گذراندند؛ نخست گروهی به تلاوت آیاتی از قرآن کریم مشغول شدند و پس از آن گروهی دیگر سرودهای مذهبی اجرا کردند. آن شب علمای بزرگ کشور و بزرگان و اعیان شهر جهت احیا و شبزندهداری دعوت شده بودند. گروهی را پیش از غروب آفتاب برای صرف شام و گروهی دیگر را برای شب زندهداری پس از نماز عشا دعوت کرده بودند.
در این ضیافت، همچنین از مشایخ طرق صوفیه که شامل «رفاعیّه»، «سعدیّه»، «احمدیّه»، «ابراهیمیّه»، «بیومیّه»، «قادریّه» و «شاذلیّه» بودند، جهت حرکت در پیشاپیش کاروان جامه کعبه و احیای این شب دعوت بهعمل آمده بود.
در این مراسم، حدود یکصد جنیه مصری خرج شد که تا پاسی از نیمههای شب ادامه داشت، سپس جامههای موجود در سالن و اتاق و پرده مقام، همگی جمعآوری گردید و به همراه محمل، در برابر سالن تشریفات قرار داده شد. در بامداد آن شب (27 شوال) جشن بسیار باشکوهی در میدان صلاحالدین برگزار گردید. در این مراسم اعلیحضرت خدیو عباس حلمی دوم، وزیران و علما و بزرگان مملکتی حضور داشتند و به افتخار ورود حضرت خدیو، در هنگام تشریف فرماییاش، بیست و یک گلوله توپ شلیک شد.
گروه موزیک هم در این هنگام سه بار به او ادای احترام نمود که پس از هر بار، افسران و ارتشیان حاضر در صحنه، غریو «افَندِمِز چُوق یاشا»؛ «زنده باد اعلیحضرت» را سر دادند و خدیو و
ص: 60
همراهان هربار با بلندکردن دستهای خود، بدانان پاسخ میدادند، پس از آن در تالار تشریفات، مدتی را به استراحت و تماشای کاروان محمل که شامل هفت تخت روان بود، گذراندند. در این هنگام مدیر کارگاه جامه، در حالیکه افسار شترِ کاروان محمل را در دست داشت، پیش آمد و آن را به خدیو تقدیم نمود. وی پس از دردست گرفتن و بوسیدن افسار، آن را به قاضیالقضات مصر تحویل داد.
قاضیالقضات نیز آن را بوسید و عدهای از حاضران هم پس از آن، افسار را بوسیدند و مجدداً به شخصی که مأمور بردن محمل به همراه کاروان بود و در برابر مسجد محمودیه در میدان «ریثما» انتظار تحویل گرفتن را داشت، تحویل داده شد.
سپس جامه، که توسط نگهبانان حضرت خدیو حمل میشد، از برابر خدیو و وزیران و بزرگانی که در ایوان سالن تشریفات ایستاده بودند، عبور داده شد و بهنظر جمع یاد شده رسید. در این لحظه، مراسم سان ارتش آغاز گردید که در پایان آن و پس از شلیک بیست و یک گلوله توپ، ختم مراسم اعلام شد. خدیو و همراهان، در این لحظه میدان را ترک کردند و کاروان در حالی که توسط نیروهای ارتشی و نظامی و بزرگان و مشایخ صوفیه همراهی میشد، بهسوی مسجدالحسین علیه السلام به حرکت درآمد. در مسجد که امیرالحاج و خزانهدار، قبل از ورود کاروان به محل یادشده رفته بودند، از جامهها استقبال کردند و پس از آن جامه بهوسیله خیاطان به هم دوخته شد.
در این هنگام جامه کعبه به همراه پرده مقام، در صندوقهای مخصوص خود قرار داده شد و جهت حرکت به سرزمینهای مقدسه، به عباسیه منتقل گردید.
(1) لازم به تذکر است که- پیش از آنکه جامهها در صندوقهای ویژه خود قرار داده شوند- شهادتنامه شرعی تسلیم قسمتهای گوناگون جامه کعبه شریفه در حضور قاضی و دو منشی دادگاه و امیرالحاج و خزانهدار تنظیم میگردد. این شهادتنامه در مسجدالحسین علیه السلام نوشته شده که در این هنگام مأمور جامه، تمامی قسمتهای مختلف جامه کعبه را تسلیم مأمور محل مینماید. در این شهادتنامه تمامی قطعههای جامه و وصف دقیق آنها و نیز مقدار تارهای نقرهای و مطلّای آزینشده بر آن را به همراه سایر لوازم جامه؛ از قبیل طنابها و گلاب و جز اینها مشخص و معین مینماید.
آنگاه قطعههای جامه در صندوقهای ویژه خود قرار داده شده و از این پس برعهده مأمور محمل است که کلیه قطعات یادشده را تسلیم بزرگ شیبیان و کلیددار کعبه مشرفه در مکه مکرمه نموده و در برابر آن یادداشت تسلیم از او دریافت نماید.
همچنانکه به همین صورت شهادتنامه شرعی دیگری به هنگام تسلیم خزانه به خزانهدار، در حضور ناظر مالی و امیرالحاج و خزانهدار و صرّاف و منشی مخصوص وی و نیز دو بازرس از سوی وزارت مالیه (/ دارایی) نوشته میشد.
اما محمل از مسجدالحسین به کارگاه جامه در «خرنفش» انتقال داده شد و تا فردای روز جشن، آغاز مسافرت محمل بهسوی سرزمین حجاز، در آن مکان باقی خواهند ماند.
در پگاه روز بعد، محمل از راه سوق السِّلاح به میدان صلاحالدین آورده شد و در صبح روز 13 ذیالقعده بار دیگر
1- مرآةالحرمین، ج 1، صص 11- 9
ص: 61
مراسم جشن دیگری، نظیر جشن پیشین برپا گردید.
در این مراسم، عبداللَّه فائقبک، مدیر کارگاه جامه، زمام محمل را بهدست خدیو سپرد که او نیز آن را بهدست امیرالحاج داد و امیرالحاج کاروان را، در حالی که بهوسیله نیروهای ارتشی و نظامی و بزرگان و مشایخ طرق صوفیه همراهی میشد، بهسوی عباسیه هدایت نمود. از این محل، کاروان یادشده به همراه جامه کعبه و پرده مقام. همچنین شیشههای عطر و پارچههای مخصوص شستشوی کعبه، سفر خود را به سوئز و سپس مکه مکرمه آغاز میکنند.
(1) و بدینگونه مراسم جشن حرکت کاروان محمل و جامه در موسم حج سال 1318 ه. ق./ 1901 م بهپایان رسید. در سالهای اخیر و پیش از الغای محمل در سال 1372 ه. ق./ 1953 م، مراسم جشن جامه و محمل همانند پیش و با همان نظم و ترتیب صورت میگرفت که در این میان تنها برخی تغییرات در اجرای مراسم یادشده بهچشم میخورد که این تغییرات تنها بهجهت تغییر مکان جشن بود؛ زیرا در این هنگام محل آغاز مراسم به «میدان الخفیر» در عباسیه انتقال یافته بود و این مکان جایگاه رسمی برای مراسم جشن سالیانه تعیین گردیده بود.
همهساله به هنگام آغاز مراسم، سراپردههای وسیعی در برابر این جایگاه برپا میشد که در میانه آن جشن برپا شده و قسمتهای مختلف جامه کعبه شریفه در معرض دید همگان قرار میگرفت. در دوران اخیر، ایستگاه «کوبری اللیمون» جایگزین ایستگاه «عباسیه» گردید که کاروان محمل و جامه از این ایستگاه به قطار اختصاصی خود منتقل میشد و به سوی سرزمین حجاز بهراه میافتاد.
پس از لغو محمل و برچیده شدن مراسم حرکت جامه در خیابانهای قاهره در سال 1372 ه. ق. تنها مراسم ویژهای جهت جامه کعبه مشرفه در مسجدالحسین علیه السلام برگزار میگردید.
(2) د) حرکت محمل به همراه جامه از قاهره به مکه مکرمه
ابراهیم رفعت پاشا حرکت کاروان محمل به همراه جامه، در موسم حج سال 1318 ه را این گونه توصیف کرده است:
چند روز پیش از سفر کاروان محمل و جامه از قاهره به جانب سوئز، اداره راه آهن، طی دعوتی که از امیر الحاج نموده بود، از روی اطلاعاتی درباره تعداد و نیازهای کاروان از واگنهای باربری و مسافربری قطار جهت انتقال کالاها و مسافران و پاسداران و خدمتگزاران آن به دست آورد.
در شب پانزدهم ذی القعده، قطار باربری حامل وسایل کالاها، که شامل جامههای کعبه و مقام و دیگر وسائل وابسته به آن و اثاثیه مسافران همراه کاروان محملازسربازان، ساربانان وزنبورکچیها و خدمتکاران و سقاها بود، از ایستگاه عباسیه حرکت کرد. در بامداد پانزدهم ذی القعده، قطار حامل محمل امیر کارمندان و گروهی از نگهبانان و وابستگان آنان از افراد شهری، به حرکت درآمد. این قطار در مسیر خود به سوئز، از ایستگاههای «قاهره»، «طوخ»، «نبها»، «زقازیق»، «ابی جماد»، «نفیشه»، «اسماعیلیه»، و «فاید» گذشته و در هر کدام دقایقی را توقف کرد. در ایستگاههای یاد شده، تمامی ساکنان و بزرگان و علمای طریقتهای مختلف صوفیه و دانشآموزان پسر و دختر با طبل و شیپورهای سنتی و محلی در
1- ابراهیم رفعت، مرآةالحرمین، ج 1، صص 11 و 12
2- اسناد و مدارک «دارالکسوة الشریفه» در قاهره، مراسم جشن خروج محمل و جامه.
ص: 62
انتظار ورود محمل ایستاده بودند.
از سنتهای مردم این بود که کودکان شیرخوار خود را به ایستگاه میآوردند و با دیدن محمل و دست کشیدن بر آن، خود و بچههای خویش را بدان متبرک میکردند.
گروهی که نمیتوانستند دست خود را به محمل برسانند، پارچههایی را که درون آن پول و یا مواد غذایی، مانند گوشت سفید و نان قندی قرار داده شده بود، به سوی کارگران محمل پرتاپ میکردند. آنان نیز پس از برداشتن محتویات آن و کشیدن پارچه بر روی محمل، آن را به سوی صاحبانش باز میگرداندند. هنگام رسیدن محمل به سوئز، استقبال رسمی از آن به عمل آمده و استاندار و کارمندان همگی در انتظار ورود محمل بر روی سکو ایستاده بودند.
در این هنگام بیست و یک گلوله توپ شلیک شد و گروه موزیک سلام خدیوی را نواخت و مردم شعارهای معمول خود را پس از آن سر دادند. در این لحظه استاندار پیش آمد و به امیر الحاج و خزانهدار خیر مقدم گفت و مراسم جشن کاروان آغاز گردید.
نگهبانان محمل و نیروهای انتظامی، صفی در دو ردیف در برابر هم تشکیل دادند آنگاه محمل را در میان دو صف یاد شده قرار دادند و تمامی کاروان در حالی که امیر الحاج در جلو و در سمت راست او استاندار و سمت چپش خزانهدار و سایر مردم و مشایخ صوفیه نیز به دنبال آنان بود، به حرکت در آمد.
کاروان خیابانهای شهر را طی کرد و در این لحظه نگهبانان محمل در پاسخ خیر مقدم، بیست و یک گلوله توپ شلیک نمودند و با اجرای مراسم سلام خدیوی، جشن به پایان رسید. آنگاه محمل در واگنهای ویژه خود قرار گرفتند و قطار به سوی لنگرگاه سوئز، به حرکت درآمد.
در بامداد روز شانزدهم ذی القعده، تمامی وسایل و جامهها و محمل بر روی کشتی مخصوص انتقال محمل و همراهان آن قرار گرفت و به سوی جده بارگیری شد.
استاندار به همراه نمایندهای از شرکت کشتیرانی خدیوی و رییس نگهبانان، به درون کشتی رفتند و پس از بازرسیکامل آن و اطمینان از پنهان نشدن اشخاصی که دارای گذرنامه نبودند، دستور سوار شدن حاجیان و نگهبانان بر کشتی یاد شده را صادر کردند.
در جده مراسم جشنی به مناسبت ورود محمل به آن، به صورت رسمی برگزار گردید. در این جشن، سربازان دولت علیه عثمانی به همراه گروه موزیک، دو ردیف مقابل هم تشکیل دادندکه این گروه شامل 400 نفر سربازان نظامی و 200 نفر غیر نظامی بودند.
محمل در میان دو صف یاد شده به حرکت در آمد، در حالی که پیشاپیش آن امیر و خزانه دار و نگهبانان قرار داشتند.
سپس طبق سنت همه ساله به خیابانهای شهر وارد شده و روز پر جنب و جوش و تماشایی را برای مردم جده آفریدند.
تمامی افسران و کارمندان عالی رتبه با لباسهای رسمی خود و گروه موزیک دولتی عثمانی- که تعداد آنان هشتاد نفر بود- با زدن مارشهای زیبا و نغمههای هیجان آور، شادی و شکوه ویژهای به کاروان داده بود. مراسم جشن، با بازگشت محمل به جایگاه خود، اجرای مراسم سلام سلطانی و سلام خدیوی و دعا به طول عمر و عزت آنان، به پایان رسید.
ص: 63
در روز بیست و سوم ذی القعده، کاروان محمل، جده را به مکه مکرمه ترک کرد و در صبح روز 25 ذی القعده به مکه وارد شد. در مکه مکرمه، جامه پس از تنظیم شهادت نامه شرعی در حضور علما و بزرگان، در اختیار بزرگ پرده دار کعبه مشرّفه، از آل شیبی، قرار میگرفت و تا صبح روز نحر (/ عید قربان) در خانه او به ودیعت نگه داری میشد. آنگاه در روز یاد شده بر دوش مردان به سوی کعبه مکرمه حمل شده و پس از برداشته شدن جامه پیشین از روی آن و شستن کعبه به وسیله گلاب که در این حال معمولا مسجد الحرام به علت حرکت مردم به سوی منا خالی از جمعیت بوده و تنها تعداد اندکی در مکه باقی میمانند، بر کعبه قرار داده میشد.
(1) ه) مراسم جشن جامه در مکه مکرمه:با بررسیهای دقیقی که این جانب در میان نوشتههای تاریخ نگاران جامه و رسیدن آن به مکه مکرمه پیش از دوران جدید نمودهام، هیچ گونه اشارهای به برگزاری جشن رسمی به هنگام ورود جامه کعبه مشرفه به مکه مکرمه همانند جشن هایی که در قاهره در طی قرنهای متوالی برگزار میگردید، برخورد نکردم.البته لازم به تذکر است که در میان این نوشتهها، گاه به برخی کاروانهای حامل جامه کعبه مکرمه و چگونگی آراستگی آن اشاره گردیده است که در این میان این گونه مراسم تنها برای تجلیل و قدردانی از برخی خلفا یا سلاطینی بوده است که جامه را ارسال نموده بودند. به عنوان مثال ابنجبیر در سفرنامه خود به هنگام وصف جامه ارسالی از سوی امیر عراقی به کعبه مکرمه در سال 579 ه و در دوران خلیفه «الناصر لدین اللَّه عباسی» این چنین میگوید: «در روز شنبه، که یوم النحر (/ عید قربان) بود، جامه کعبه مقدسه از اردوگاه امیر عراقی بر روی چهار شتر به سوی مکه به حرکت درآمد.این کاروان در حالی بود که قاضی تازه تعیین شده در پیشاپیش جامه سیاه ارسالی خلیفه در حرکت بود و پرچمها بر بالای سر او به اهتزاز درآمده و طبلها در پس او در فضا طنین میافکندند ...» (2)فاسی نیز در دوران ممالیک از این مراسم یاد کرده و چگونگی حرکت امیر الحاج مصری در هیئت کاروانی را برای قرار دادن جامه به کعبه معظمه توصیف کرده و میگوید: «در این دوران (دوران فاسی متوفای سال 832 ه) حدود چهار سال است که جامه کعبه را در روز نحر (/ عید قربان) از منا حرکت نمیدهند، بلکه امیر الحاج مصری به همراه پرچمها، پای کوبان در حالی که شیپورها به همراه آنان دمیده میشد به درون مسجد آمده و در این هنگام جامه را از درون کعبه (3) خارج ساخته و آن را در فضای مسجد در سمت یمانی گسترانیده و سپس جامه هر بخش را مشخص نموده آنگاه دستیاران امیر به همراه پرده داران آن را به بالای کعبه برده و پس از کامل کردن آن، همانند پیش، آن را بر کعبه آویزان میکردند.» (4) پینوشتها:
1- ابراهیم رفعت: مرآة الحرمین، ج 1، صص 12، 13، 14، 19، 20 و 24 و بتنونی، الرحلة الحجازیه، صص 138 و 139
2- ابنجبیر، الرحله، صص 140 و 141
3- این جامه به وسیله شخص امیر یاد شده از مصر آورده شده بود که پیش از حرکت به منا از بیم سرقتآن را در درون کعبه قرار داده بود. پیش از این سنت این چنین بود که امیر الحاج مصری به همراه جامه به منا حرکت کرده و در روز نحر آن را به مکه آورده و بر کعبه مشرفه قرار میداد لیکن بر اثر حادثهای که در یکی از سالها در منا اتفاق افتاد، قطعههایی از جامه در هنگام اقامت آنان در منا به سرقت رفت که در آن هنگام امیر اموال فراوانی را برای به دست آوردن مجدد آن صرف نمود. از این پس به امرای حج توصیه گردید که جامه را به هنگام رسیدن به مکه مکرمه و پیش از عزیمت به منا و عرفات در درون کعبه قرار دهند و سپس در روز نحر در هیئت کاروانی به سوی مکه سرازیر شده و آن را بر روی کعبه مکرمه قرار دهند. نظر افکنید به شفاء الغرام ج 1، ص 125.
4- فاسی: شفاء الغرام، ج 1، ص 125