ص: 67
حفره بر جای مانده است.
این سنگ بر پایهای از سنگ مرمر با قطر 36 سانتیمتر قرار گرفته و با اتصالاتی از طلا بدان مهار گردیده است.
مقام در داخل مقصورهای از شیشه، از نوع کریستال قرار گرفته و بالای آن قبهای کوچک است و هلالی بر فراز آن نصب گردیده است. ارتفاع این بنا از کف زمین به سه متر بالغ میگردد. مقام در ضلع شرقی کعبه، تقریباً مقابل درِ کعبه مستقر است و کسیکه رو به مقام بایستد کعبه و درِ خانه را پیش روی دارد. مقام ابراهیم علیه السلام مورد توجه و احترام عمومی زائران از هر فرقه و مذهب میباشد.
هرچند در مورد نماز پشت مقام اختلاف نظریههای فقهی وجود دارد:
پیشینه مقام ابراهیم
هریک از مشاعر و مناسک حج را پیشینهای است که نشان میدهد رمز و راز این مشاعر و مناسک، فراتر از آن چیزی است که در بدو امر جلب نظر میکند؛ از اینرو خداوند حج را مشتمل بر «آیات بینات» خوانده است: فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ ...
(1) از جمله این آیات روشن و روشنگر، مقام ابراهیم است که تخصیص به ذکر داده شده. مقام هرچند بهظاهر بیش از قطعهسنگی نیست که اثر پای انسانی بر آن نقش بسته است، امّا از نظر تاریخی این سنگ ویژگی خاص دارد و از آن مهمتر بُعد معنوی آن است که با این آیات نمادین تبیین میگردد.
نقطه آغازینِ مقام، چنانکه در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده، بدینگونه است: «هنگامی که خداوند به ابراهیم وحی کرد اعلام حج کند، سنگی را که جای پای ابراهیم بر آن است، گرفت و در کنار خانه کعبه، درست مقابل موضع کنونی مقام نهاد و بر آن ایستاد و با صدای بلند فرمان الهی را اعلام نمود و همینکه ابراهیم لب به سخن گشود، آن سنگ تحمل وی را نداشت و دو پای او در آن فرورفت.
سپس ابراهیم پای خود را به سختی از آن سنگ بیرون کشید. با مرور زمان، وقتی ازدحام مردم موجب مشقت و زحمت زائران بیت شد، آن سنگ را از جای پیشین به محل کنونی (با فاصله 26 ذراع و نیم، تقریباً سیزده متر، از خانه کعبه) منتقل کردند تا مطاف برای زائران خلوت شود و بدینگونه بود تا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به رسالت برانگیخت و آن حضرت مقام را به همان محلی برگرداند که ابراهیم نهاده بود و بدینگونه بود تا پیامبر رحلت نمود و در زمان ابوبکر و اوایل خلافت عمر نیز بدین منوال بود تا اینکه عمر دستور داد به جهت ازدحام زائران مقام بهجای قبلی برگردانده شود ...».
(2) از برخی روایات استفاده میشود که مقام ابراهیم علیه السلام از سنگهای بهشتی است؛ مانند «حجرالأسود» و «حَجَر بنیاسرائیل»
(3) و در برخی روایات آمده است که چون آدم علیه السلام به بنای کعبه مأمور شد، کوه ابوقبیس صدا زد: «ای آدم، امانتی نزد من است، یکی حجرالأسود و دیگری مقام ابراهیم و آدم آن دو را گرفت و در موضع خود در دیوار کعبه نهاد».
(4) چرا نماز طواف پشت مقام؟
همانگونه که از آیه کریمه:
وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّیً ....
(5) استفاده میشود، محل نماز طواف باید از مقام ابراهیم اتخاذ شود و آیه کریمه با کاربرد
1- آلعمران: 97
2- عللالشرایع، ص 423
3- تفسیر عیاشی، به نقل از مقاله میقات عربی، شماره 9، ص 192
4- میقات عربی، همان، از قصصالأنبیای قطب راوندی.
5- بقره: 125
ص: 68
... مِنْمَقامَإبْراهیمَ ... بیش از این بیان نمیکند که محل نماز باید برگرفته از مقام ابراهیم باشد. و بدین ترتیب مقام در نماز طواف موضوعیت پیدا میکند، در هر جا که قرار گرفته باشد، خواه در جوار کعبه؛ مانند گذشته و چه با فاصله کعبه مانند زمان حاضر. همانگونه که حضرت صادق علیه السلام برای اثبات خلفیت به همین آیه مبارکه استناد کرده است:
«لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ إِلَّا خَلْفَ الْمَقَامِ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ... واتّخِذُوا مِنْ مَقامِ إبراهِیمَ مُصلًّی ... فَإِنْ صَلَّیْتَهُمَا فِی غَیْرِهِ فَعَلَیْکَ إِعَادَةُ الصَّلاةِ».
(1) «برای احدی جایز نیست دو رکعت نماز طواف را جز پشت مقام ابراهیم بخواند، به دلیل گفتار خداوند بزرگ:
از مقام ابراهیم نمازگاه برگزینید، پس اگر در غیر این مکان، این نماز را خواندی باید آن را اعاده کنی.»
و امّا دلیل بر اینکه «خلف مقام هرکجا قرار گرفته باشد» برای نماز موضوعیت دارد، روایتی است که کلینی از ابراهیم بن ابی محمود نقل کرده که گفت: ازحضرت رضا علیه السلام پرسیدم: آیا دو رکعت نماز طواف را پشت مقام ابراهیم، همین جایی که امروزه قرار دارد، بخوانم یا جایی که در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله قرار داشته است؟ حضرت در پاسخ فرمود:
همانجایی که امروزه قرار دارد؛ «قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام: أُصَلِّی رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ خَلْفَ الْمَقَامِ حَیْثُ هُوَ السَّاعَةَ أَوْ حَیْثُ کَانَ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، قَالَ: حَیْثُ هُوَ السَّاعَةَ»
(2) مقام ابراهیم نماد قیام للَّه
از بعد فقهی مسأله که بگذریم، فلسفه این حکم نیز شایان تأمل است، مناسک حج سراسر تکرار و تمرینی است از آنچه ابراهیم خلیل علیه السلام و خاندان او، چهارهزار سال قبل در این مکان مقدس تاریخی، با تأسیس امّالقرای اسلام و بنای کعبه، قبله موحدان، انجام دادهاند، از طواف و نماز و زمزم و صفا و مروه گرفته تا عرفات و منا و قربانی و رمی جمرات و دیگر اعمال و مناسک که هریک تذکاری است از خاطرات ابراهیم و اسماعیل و هاجر که در جوار بیت عتیق بنیان مکتب توحید را نهادند و نسلی را پیافکندند تا در آینده جهان، پرچمدار آیین جهانی توحید در لوای شریعت والای احمدی صلی الله علیه و آله باشند و ادامه دهند:
سیره و سنت ابراهیم و خاندانش را که در آن کویر سوزان و وادی انقطاع، از هرچه جز خدا بود دل بریدند تا «امامت» خلق را به عهده گیرند و شایسته حمل بار امانت الهی شوند و از آنچه رنگ شرک وطغیان وجهل وجور است تبرّی جویند.
راز اینکه به نماز پشت مقام ابراهیم تأکید شده، همانا تأسی به خلیلاللَّه و قدم جای قدم او نهادن است. البته نهتنها در این نماز بلکه در همه عرصههای حیات توحیدی. قیام در مقام ابراهیم درحقیقت «قیامللَّه» است؛ یعنی: بپا خاستن برای خدا و استقامت در راه تحقق آیین توحید و نفی شرک و ستم و طغیان در هر عصر و برای هر نسل و این قیام تا بدانجا اهمیت یافت که وارث ابراهیم خاتمالنبیین صلی الله علیه و آله مأمور شد مردم را به یک موعظه اندرز دهد و آن قیام للَّهِ بود:
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّهِ ...
(3) به عبارت دیگر: حج که حرکتی است پر راز و رمز و پیام خود را با حرکت و سکون بیان میدارد و با شیوه
1- التهذیب، ج 5، ص 137
2- تهذیب، ج 5، ص 135؛ کافی، ج 10، ص 282
3- سبأ: 46
ص: 69
نمادین ابلاغ میکند دعوت به قیام است همانگونه که کعبه مشرّفه «قیاماً لِلنّاس» و عامل پابرجایی مردم است و قیام در مقام ابراهیم تذکاری است از قیام و پایداری بانی کعبه توحید و قبله موحدان که در عصر تاریک بتگری و بتگرایی، قهرمانانه بر بتهای صامت و متحرک شورید و آتش نمرودی را در این راه به جان خرید و خانه توحید را بنیان نهاد و در یک آزمایش بزرگ و عارفانه و با قربان کردن اسماعیل، اوج شیدایی در برابر معبود را متجلّی ساخت و این درسی شد برای همه رهروان توحید و سالکان راه ابراهیم که چگونه برای خدا قیام کنند و در توحید ذوب شوند و از آنچه رنگ شرک و دوگانه پرستی دارد بگریزند تا امام خلق باشند! پس حج ابراهیمی بدون قیام پشت سر ابراهیم خلیل علیه السلام و نهادن قدم جای قدم آن قهرمان توحید مفهوم ندارد.
جالب آنکه فقه شیعه نماز در مقام ابراهیم را به استناد صریح آیه کریمه قرآن و روایات صحیح الزامی میداند و این دقیقاً با فرهنگ تشیع همخوانی دارد که ولایت و برائت را در درون میپرورد و قیام برای خدا و استقامت در برابر طاغوتهای هر زمان و پرخاشگری در برابر ستمگران را در متن تعالیم خود بهویژه در مناسک حج، که یک عبادت با مفاهیم اجتماعی- سیاسی است، جای میدهد.
این در حالی است که برخی مذاهب و مکاتب فقهی، علیرغم دلالت صریح آیه کریمه بر وجوب اتخاذ موضوع نماز از مقام ابراهیم، آن را ضروری نمیدانند!
در بیان رمز و راز مسأله به همین مقدار بسنده کرده بهپارهای دلایل فقهی و دیدگاهها در این مسأله بنگریم.
دیدگاهها در این مسأله
چنانکه گفتیم، یکی از واجبات عمره و حج، نماز طواف است که باید پشت مقام ابراهیم اقامه شود. دلیل فقهی مسأله، کتاب و سنت و اجماع فقهای امامیه است همچنانکه سیره جاریه مسلمین طی اعصار، برگزاری این نماز در مقام ابراهیم بوده است. در میان فقهای امامیه کمتر کسی به استحباب نماز طواف قائل شده و برخی اقوال نادر نقض اجماع نمیکند. امّا در میان فقهای عامه اختلافنظر جدی وجود دارد؛ برخی به وجوب و برخی به استحباب آن فتوی دادهاند، همانگونه که مستندات فقهی اهل سنت میگوید، «مالکیه و حنفیه» قائل به وجوب و دو فرقه دیگر یعنی «شافعیه و حنبلیه» قائل به استحباب آن، حتی در طواف واجباند.
از سوی دیگر اختلافنظر در محل برگزاری نماز طواف است که این نیز مورد اختلاف عامه و خاصه میباشد، در حالیکه اکثر قریب به اتفاق شیعه معتقدند محل برگزاری آن، پشت مقام ابراهیم علیه السلام است و به آیات و روایات استناد کردهاند.
برخی از فقهای متقدم، نماز نزد مقام ابراهیم را الزامی ندانسته و انجام آن را در هر نقطهای از مسجدالحرام کافی و مجزی میدانند. البته قائل به این قول بسیار اندک و بهقول فقها «قولِ شاذ» است که به موجب آن اجماع امامیه را نمیتوان نقض کرد. همچنانکه در مورد نماز طواف واجب عمره و حج و طواف مستحب و طواف نساء نیز پارهای اختلافنظریهها به چشم میخورد.
فقهای عامه نیز قید مقام ابراهیم را الزامی
ص: 70
ندانسته و به انجام نماز در هر نقطهای از مسجد حتی حجر اسماعیل فتوی دادهاند.
«گفتنی است در حال حاضر هیچیک از فقهای شیعه قائل به استحباب نماز طواف در عمره و حج؛ اعم از واجب یا مستحب نیستند و عموماً به وجوب آن فتوی میدهند، همانگونه که فقهای عظام قید «مقام ابراهیم» را نیز در این نماز الزامی میدانند که البته در طواف مستحب (خارج از اعمال عمره و حج) این قید وجود ندارد همچنانکه اصل نمازِ طواف نیز در طواف مستحبی، معتبر نیست و میتوان آن را انجام نداد و یا در هر نقطه مسجد انجام داد.
نماز طواف در حال ازدحام
همانگونه که در دو روایت سابقالذکر دیدیم، نماز طواف باید نزدیک و پشت مقام ابراهیم باشد ولی از آنجا که نماز پشت مقام و نزدیک به آن، غالباً موجب مشقت و گاه غیرممکن است لذا هنگامی که ازدحام مانع شود و یا برای طوافکنندگان ایجاد مزاحمت نماید، روایات ما اجازه میدهد نماز طواف پشت مقام و با فاصله خوانده شود؛ بهگونهای که منافی با مدلول آیه کریمه نباشد که جای نماز را به مقام ابراهیم محدود ساخته است؛ وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّی ... به این مضمون روایتی است که شیخ طوسی در تهذیب میآورد:
«عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یُصَلِّی رَکْعَتَیِ الْفَرِیضَةِ بِحِیَالِ الْمَقَامِ قَرِیباً مِنَ الظِّلالِ لِکَثْرَةِ النَّاسِ».
(1) «حسین بن عثمان گوید: دیدم ابوالحسن (امامکاظم علیه السلام) را که دو رکعت طواف را بهدلیل کثرت جمعیت، در مقابل مقام و نزدیک به سایهها برگزار نمودند.»
از این روایت چنین استفاده میشود که در حال ازدحام میتوان نماز طواف را با فاصله از مقام خواند، باتوجه به اینکه نمازگزار مقابل مقام و رو به کعبه ایستاده باشد و شاید مقصود از سایهها، سایه دیوارهای عمارت اطراف مسجد باشد، که البته این نیز نباید فراموش شود که صحن مسجد و عمارت اطراف آن در زمان امام کاظم علیه السلام با امروز تفاوت داشته و با توسعه مسجدالحرام، دیوارها به عقب کشیده شده است، در هر حال از روایت فوق میتوان تکلیف زائران در نماز طواف، هنگام ازدحام و مزاحمت جمعیت را روشن ساخت. در چنان وضعیتی نمازگزاران نباید اصرار ورزند که نماز طواف را نزدیک مقام بخوانند و مزاحمت برای طوافکنندگان فراهم کنند و افزون براین، موجب اهانت طوافکنندگان یا مأموران حرم نسبت به نمازگزاران باشد. امروزه نیز فقهای عظام همینگونه فتوا داده و صدق پشت مقام را، هرچند با فاصله، در حال ازدحام کافی دانستهاند.
شایان گفتن است که مقام برای نماز طواف موضوعیت دارد و با مسائل طواف بیارتباط است. کسانیکه محدوده طواف را به مسافت میان کعبه و مقام مقید ساختهاند، از باب بیان فاصله طوافکننده با خانه کعبه است که نباید از 5/ 26 ذراع بیشتر باشد و کسانیکه طواف را به این فاصله محدود ندانستهاند، طواف از پشت مقام ابراهیم را نیز جایز میدانند.
خلاصه اینکه مسأله طواف و نماز،
1- تهذیب، ج 5، ص 140
ص: 71
دو بحث جداگانهاند.
مقام در تعبیرات مختلف
(1)فقهای ما در تعبیر از محل نماز طواف سه شیوه را پیمودهاند:
1- بیشتر آنها به «خلف مقام»؛ «پشت مقام» تعبیر کردهاند.
2- گروه زیادی تعبیر «عندالمقام»؛ «نزد مقام» را برگزیدهاند.
3- جمعیدیگر عبارت «فیالمقام»؛ «در مقام» را بهکار بردهاند.
صاحب شرایع گوید:
«یَجِبُ أَنْ یُصَلِّی رَکْعَتَی الطَّواف فِیالْمَقامِ ...».
«واجب است دو رکعت نماز طواف را در مقام بخواند؛ همانجایی که امروزه مقام قرار دارد و در جای دیگر جایز نیست. بلی اگر ازدحام مانع بود که در مقام بخواند پشت مقام یا یکی از دو طرف آن میتوان خواند.»
علامه در قواعد گوید:
«دو رکعت نماز طواف باید در مقام؛ همانجایی که امروزه قرار دارد خوانده شود و در جای دیگر جایز نیست، پس اگر ازدحام مانع بود میتوان پشت مقام یا یکی از دو جانب آن خواند.»
عبارتِ دو فقیه نامبرده (علامه و صاحب شرایع) صراحت دارد که آنها از کلمه «فی» ظرفیت را اراده کردهاند؛ چرا که مقام را بهعنوان محل نماز برگزیدهاند.
سیاق عبارت آنان نیز مؤید این برداشت است؛ زیرا گفتهاند: اگر بهدلیل ازدحام نتواند در مقام نماز بخواند، پشت مقام یا یکی از دو طرف را انتخاب کند.
این تعبیر واکنشهای مخالفی را از سوی فقها برانگیخته مبنی بر اینکه: مقام؛ یعنی محلّ قیام حضرت ابراهیم علیه السلام هنگام بنای کعبه، قطعهسنگی بوده به شکل مکعب متساویالأضلاع که طول هر ضلع یک ذراع دست و تقریباً مساوی با پنجاه سانتیمتر میباشد و این مقدار برای اقامه نماز ظرفیت ندارد. محل کافی برای نمازگزار دارای خلقت معتدل و معمولی، در حال رکوع، سجود و جلوس، پنجاه سانتیمتر در صد سانتیمتر است. از اینرو فقها کوشیدهاند عبارت دو فقیه نامبرده را بهگونهای که قابل قبول باشد توجیه کنند. نخستین کسی که به این نکته توجه کرده و به توجیه آن پرداخته، شهید اول است که در کتاب «دروس» میگوید: «عمده اخبار و بیشتر سخن فقهای ما تعبیر به «الصلاة فیالمقام» ندارد بلکه واژه «عنده» و «خلفه» را بهکار بردهاند. از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده که فرمود:
«لَیْسَ لِاحَدٍ أَنْ یُصَلِّیهما إِلَّا خَلْفَ الْمَقَامِ».
«برای هیچکس روا نباشد که نماز طواف را جز پشت مقام بخواند.»
بنابراین، تعبیر «الصلاة فی المقام» که برخی فقها آوردهاند، از باب مجاز است؛ یعنی نزدیک مقام که به دلیل مجاورت به اسم مقام نامیدهاند؛ زیرا قطعی است که سنگی که اثر پاهای ابراهیم بر آن نقش بسته برای نماز مناسبت ندارد؛ همچنانکه اختلافی میان علما نیست که جلوی مقام ایستادن و با پشت کردن به آن در حال نماز جایز نیست.
پس از شهید اول، «محقق کرکی» نیز در «جامعالمقاصد» توجیه شهید را آورده و تأیید کرده و افزوده است: «از اینجا
1- این بخش از نوشتار، برگرفته از کتاب مبادی علمالفقه، الحج، صفحات 209 تا 219 تألیف دکتر عبدالهادی فضلی است.
ص: 72
معلوم میشود مقصود از مقام، جایگاهی است که برای نماز آماده شده که در پشت مقام و سنگ محل پای ابراهیم قرار دارد و هرگاه ازدحام جمعیت مانع باشد، در پشت آن محل میتوان نماز خواند (در گذشته بنای خاصی درنظر گرفته شده بوده که به نمازگزاران مجال میداد در آن محل نماز طواف را بخوانند که در حال حاضر آن محل و بنا وجود ندارد و اطراف مقام مانند سایر نقاط مسجد است.»
بدین ترتیب گفتار محقق کرکی ناظر به آن بنا در آن محل خاص در زمان ایشان بوده است.
پس از محقق کرکی مرحوم نراقی نیز در «مستند» به این نکته توجه کرده و در توضیح آن مینویسد: «کسانیکه قایل به وجوب اقامه نماز طواف در مقام ابراهیم شدهاند، مانند صاحبشرایع، مفاد سخن از دو فرض خارج نیست و آن «پشت مقام» یا «نزد مقام» بودن است؛ زیرا مسلّم است که سنگ معهود محل پای ابراهیم برای نماز مناسب نیست.
بنابراین، مقصود یکی از دو صورت است: نزد مقام که قول دوم بود و یا در بنای مخصوصِ مهیا شده برای نماز که پشت مقام قرار دارد که مرجع آن، قول اول است و اگر چیزی جز این دو فرض باشد ادعایی است بدون دلیل.
پس از این سه فقیه بزرگوار، علامه مظفر نیز در شرح قواعد، ضمن تعلیقهای که بر بحث مقام ابراهیم دارد چنین میگوید: آنچه در گفتار جمعی از فقها آمده که واجب است این نماز در مقام ابراهیم خوانده شود (فی مقام ابراهیم)، سه احتمال در آن داده میشود:
1- سنگی که اثر پای ابراهیم روی آن بهجای مانده، که معنای حقیقی کلمه است.
2- بنایی که در آن، سنگ مزبور قرار گرفته که معنای عرفی آن میباشد.
3- محلی که در نزدیکی آن سنگ قرار دارد که معنای مجازی آن است.
بعید نیست که احتمال سوم گستردهتر از دوم باشد و نمیتوان گفت که مصنف (علامهحلّی) معنای اول را اراده کرده است؛ زیرا آن سنگ برای نماز گنجایش ندارد و در عمل ممکن نیست.
معنای دوم نیز بعید بهنظر میرسد؛ چرا که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله این بنای مخصوص وجود نداشته تا نماز در آن تجویز شده باشد. بدین خاطر مقام مورد اشاره در آیه کریمه، به هیچیک از دو معنای اول و دوم نمیتواند ناظر باشد و سزاوار است که آنچه در آیه مبارکه آمده و صاحب قواعد، مرحوم علامه، گفته است ناظر به معنای سوم باشد با این خصوصیت که نماز پشت مقام و سنگی که در آن قرار دارد خوانده شود، همانگونه که امام صادق علیه السلام در روایت معاویة بن عمار فرمودند: «وَاجْعَلْهُ اماماً».
تحولات مقام ابراهیم
مسأله فوقالذکر، درواقع به جایگاه مقام ابراهیم و تحولاتی که بر آن رخ داده ارتباط دارد. از آنچه تاریخنگاران آوردهاند میتوان چنین بهدست آورد:
1- مقام ابراهیم، قطعهسنگی است که به خانه کعبه چسبیده بود و در محلی نزدیک درِ کعبه، به سمت رکن عراقی، میان در و حفرهای که به حفره توبه معروف است قرار داشته است.
میگویند آن جا محلی است که آدم علیه السلام ایستاد و از خداوند طلب مغفرت کرد و توبه نمود و خداوند توبهاش را پذیرفت.
2- سپس این سنگ از جایگاه
ص: 73
اولیهاش به محل کنونی منتقل شد.
3- این سنگ بر اثر تماس دستها و بوسیدن مردم، آثار اولیه خود را از دست داده و لذا در عهد مهدی عباسی اطراف آن را با فلز طلا پوشاندند و در سالهای بعد نیز بدین ترتیب از آن حفاظت کردند.
4- سپس برای آن سنگ قبهای ساخته شد که در ارتفاع خاص آن سنگ قرار گرفت.
5- در قرن ششم، در نزدیکی آن مصلایی بنا گردید که این نمازگاه به مقام ابراهیم شهرت یافت.
بدین ترتیب، فقهایی که تاریخ زندگیشان به قبل از تاریخ بنای مصلا بازمیگردد، چنین تعبیر میآورند: نماز پشت مقام یا نزد مقام خوانده شود و هرکدام تعبیر به «فی مقام» کردهاند، مقصودشان همان نمازگاه پشت مقام یا نزد آن بوده است؛ همانگونه که در گفتار مرحوم نراقی دیدیم.
بنابراین، فقهایی که تاریخ حیاتشان از قرن ششم بهبعد است؛ مانند محقّق حلّی، صاحبشرایع (متوفای سال 676) و علامه حلّی، صاحب قواعد (متوفای 726) به «فیالمقام» تعبر کردهاند و مقصودشان همان مصلایی است پشت مقام یعنی سنگ مخصوص قرار گرفته است؛ یعنی نماز در این مصلا باید خوانده شود.
از جمله کسانی که به این نکته اشاره کردهاند، شهید ثانی است در مسالک که عبارت شرایع را توضیح داده و میگوید:
اصل مقام همان سنگ مرتفعی است که ابراهیم علیه السلام هنگام بنای کعبه بر آن میایستاد و اثر پای او در آن بهجای مانده است. این سنگ در زمان ابراهیم به کعبه چسبیده بوده، محاذی همان نقطهای که امروز قرار دارد. بعداً مردم این سنگ را به محل کنونی منتقل و تغییر مکان دادند و چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مبعوث به رسالت شد، آن را به همان محلی که در زمان ابراهیم قرار داشت برگرداندند و بدین منوال بود تا آن حضرت رحلت نمودند و در عهد خلیفه اوّل و قسمتی از دوران خلیفه دوم به همان حال باقی ماند تا اینکه خلیفه دوم آن را به محلی که امروزه قرار دارد برگردانید. این مطلبی است که سلیمان بن خالد از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.
ازآن پس در اطراف آن سنگ ساختمانی بنا نهادند و آن را مقام ابراهیم نامیدند به تناسب همجواری این بنا با مقام و بر اثر کثرت استعمال، این محل که مصلای نماز بود، به مقام ابراهیم معروف شد که گویی «حقیقت عرفیه» است. این مصلا همواره در عهد سلاطین دولت عثمانی وجود داشت تا اینکه در دوره سلطنت سعودی در سال 1387 مصلا را برداشته و برای آن سنگقبّه شیشهای چند ضلعی ساختند؛ همانگونه که امروزه مشاهده میشود.
باتوجه به توضیحات فوق، ملاحظه میکنیم که متأخرین فقها از سال 1387 ه. ق. بهبعد تعبیر «پشت مقام» یا «نزدمقام» را برای محل نماز طواف برگزیدهاند.
کیفیت نماز طواف
در خصوص کیفیت نماز طواف، فقها تصریح کردهاند که مستحب است پس از حمد، سوره توحید و سوره جحد میان دو رکعت توزیع شود. قول مشهور استحباب توحید در رکعت اول و سوره «جحد» در رکعت دوم است.
شیخ طوسی در مسأله دو قول دارد؛
ص: 74
یکی به همان طریق که گفته شد. قول دیگر به عکس آن؛ یعنی جحد در رکعت اول و توحید در رکعت دوم.
علامه در «مختلف» به نقل سخن شیخ پرداخته که او در کتاب «نهایه» در باب «قرائت» جحد را برای رکعت اول و توحید را برای رکعت دوم برگزیده و در باب «طواف» عکس آن را اختیار کرده است.
علامه سپس میافزاید: مشهور میان اصحاب ما قول اخیر است؛ چرا که در روایت صحیحی که معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرده چنین آمده است:
«تَأْتِی مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَتُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ وَ اجْعَلْهُ أَمَاماً وَ اقْرَأْ فِیهِمَا بِسُورَةِ التَّوْحِیدِ قُلْهُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ فِی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ثُمَّ تَشَهَّدْ وَاحْمَدِاللَّهَ وَأَثْنِعَلَیْهِ وَصَلِّ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَاسْأَلْهُ أَنْ یَتَقَبَّلَ مِنْکَ ...».
(1) مستحباتمستحب است پس از نماز طواف، خدای تبارک و تعالی را حمد و ثنا گوید و بر محمد و آل محمد صلوات و درود بفرستد و این دعا را بخواند:«اللَّهُمَّ تَقَبَّلْهُ مِنِّی وَ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی».«الْحَمْدُللَّهِ بِمَحَامِدِهِ کُلِّها عَلَی نَعْمَائِهِ کُلِّهَا حَتَّی یَنْتَهِیَ الْحَمْدُ إِلَی مَا یُحِبُّ رَبِّی وَ یَرْضَیاللَّهُمَّ صَلِعَلَیمُحَمَّدٍ وَآلِمُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنِّی وَ طَهِّرْ قَلْبِی وَزَکِّ عَمَلِی».و در روایت دیگر است که بگوید:«اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی أَنْ أَتَعَدَّی حُدُودَکَ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یُحِبُّکَ وَ یُحِبُّ رَسُولَکَ وَ مَلائِکَتَکَ وَ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ».آنگاه به سجده رود و در حال سجده بخواند:«سَجَدَ وَجْهِی لَکَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ حَقّاً حَقّاً الأَوَّلُ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ الآخِرُ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ فَاغْفِرْ لِی إِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ غَیْرُکَ فَاغْفِرْ لِی فَإِنِّی مُقِرٌّ بِذُنُوبِی عَلَی نَفْسِی وَ لا یَدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ غَیْرُکَ».پینوشتها:
1- تهذیب، ج 5، ص 136