بنوقریظه در شرق مسجد الشمس با فاصلهای دور، در ناحیه حره شرقی در نزدیکی باغی است که اکنون به باغ حاجزه معروف است. این باغ وقف فقرا بوده و در میان خانههای خرابی قرار گرفته که برخی از آنها خانههای بنیقریظه در شمال باب باغ حاجزه است. شماری از مردم عوالی هم در آن اطراف زندگی میکنند. بنای مسجد، بنایی عالی- ملیح- به سبک مسجد قباست. طول آن 45 ذراع و عرض آن نیز همین مقدار است. بانی آن عمر بن عبدالعزیز والی وقت مدینه است که همزمان با بنای مسجد قبا آن را به دستور خلیفهوقت ولید بن عبدالملک ساخت.
در قرن نهم، مراغی، فیروزآبادی، خوارزمی وابوالبقایمکی، با یاد از مسجد و موقعیت آن، مطلب تازهای نگفتهاند.
سمهودی با اشاره به آگاهیهایی که مطری داده، میافزاید: شاهین جمالی، شیخ حرم، در سال 893 دیوار آن را تجدید بنا کرد.
مورخان قرن یازدهم تا چهاردهم به این مسجد پرداختهاند، اما آگاهی تازهای جز همین که در شرق مسجد فضیخ با فاصله دور بوده و در حره شرقی قرار دارد، به دست ندادهاند.
گذشت که محمد الشنقیطی نوشته است: مسجد بنوقریظه از میان رفته و محل آن در مکان فعلی سازمان حِسْبه (هیئت امر به معروف) در حره شرقی است.
طبعاً اظهار این مطلب از سوی شنقیطی همراه با نوعی مسامحه همراه بوده و نادرست است؛
زیرا مورّخان بر این نکته اتفاق نظر دارند که مسجد بنوقریظه میان مسجد بنونضیر و مسجد مشربه امابراهیم قرار دارد؛ و مشربه هم در سمت شمالی مسجد بنو قریظه است.
پس مسجد بنوقریظه باید در سمت جنوبی آن باشد. در این صورت نبایست در محل هیئت امر به معروف باشد که در سمت جنوبی مشربه نیست.
بر اساس آنچه گذشت، نباید تردید کرد مسجدی که به مسجد فضیخ شهرت دارد، در واقع مسجد بنوقریظه است که در حال حاضر تخریب شده و بر مؤلف روشن نیست که قصد بازسازی آن را دارند یا نابودی کامل آن را! همانند بلایی که سر مسجد شمس در قربان آمد یا آنچه که در سال 1407 ق. بر سر مشربه امّ ابراهیم آوردند.
ص: 113
که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد بنوقریظه نمازگزاردهاند. حتی بعدها که یهودیان از میان رفتند، یکبار حضرت در خانه زنی از خضر «امرأة من خضر» نماز خواندند که این منزل، بعدها داخل مسجد بنوقریظه شد. در این نقل تأکید شده است که محل نماز خواندن رسول خدا صلی الله علیه و آله در شرق مسجد بنیقریظه بوده، جاییکه مناره بوده و در حال حاضر (یعنی قرن سوم هجری) آن مناره منهدم شده است.
(1) مسجد فضیخ کدام است؟
مسجدی در فاصله یک کیلومتری شرق مسجد قبا واقع است و محل آن، برای کسی که از سمت قبا میآید، در تقاطع شارع قربان با شارع العوالی است.
مسجد با این تقاطع، حدود سیصد متر فاصله دارد و در خیابانی است که در کنار وادی کشیده شده است. در حال حاضر این محل به صورت «الحَوْش المسوّر» یک چهار دیواری بدون در ورودی قرار گرفته است.
در منابع موجود از این مسجد، با عناوین، «مسجد فضیخ»، «مسجد بنونضیر»، و «مسجد شمس» یا «رد شمس» یاد میشود.
در منابع موجود اهل سنت، دو حکایت برای مسجد فضیخ گفتهاند:
نخست، ارتباط آن با فضیخ است، که نوعی شراب است که از خرما میگیرند و سُکْرآور و مست کننده است.
حکایت فضیخ را از ابو ایوب انصاری و انسبن مالک روایت کردهاند. در این روایت آمده است که ابو ایوب انصاری و شماری از صحابه در اینجا ظرفهای پر از شراب خرما را پس از شنیدن خبر تحریم خمر وارونه کردند و شکستند. به همین دلیل مسجدی که در اینجا بنا شد، به مناسبت این موضع اطاعتگرایانه اصحاب، مسجد فضیخ نامیده شد.
(2)حکایت انس نیز بر اساس نقل احمدبن حنبل آن است که میگفت: من در آنجا به مردم، فضیخ (شرابِ خرما) میدادم.
مردیآمدوگفت: خمرحرام شد. حاضران گفتند: بس کن انس. من هم بس کردم.
(3) حکایت دیگر مسجد فضیخ به نقل از جابر بن عبداللَّه انصاری است. وی میگوید: در جریان محاصره بنونضیر، رسول خدا صلی الله علیه و آله قبه خود را در نزدیکی مسجد فضیخ برپا کرد و برای شش شب در موضع فضیخ نماز میخواند. وقتی خمر حرام شد، خبر به ابوایوب انصاری
1- تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 70
2- آثار المدینة المنورة، ص 142
3- مسند احمد، ج 3، صص 183، 189
ص: 114
و برخی از انصار همراه او رسید که در حال خوردن فضیخ بودند. آنان ظروف فضیخ را وارونه کرده محتویاتش را ریختند. به همین دلیل آنجا مسجد فضیخ نامیده شد.
(1) به نظر میرسد جای تحقیق در این نقلها همچنان باقی است. به ویژه زمان تحریم خمر که اختلافات چندی در آن وجود دارد.
در کنار نام مسجد بنونضیر و مسجد فضیخ، نام دیگری نیز برای این مسجد گفتهاند، و آن «مسجد شمس» است.
مطری مینویسد: در حال حاضر مسجد فضیخ را مسجد شمس مینامند که روی زمینی مرتفع واقع شده که سنگهای سیاه در آن پهن است و مسجد کوچکی میباشد.
(2) مسجد فضیخ در منابع شیعه
اما در منابع شیعه، مطالب دیگری در باره مسجد فضیخ آمده است. نخستینِ آنها روایتی است که لیث مرادی از امام صادق علیه السلام در باره علت نامیده شدن آن به مسجد فضیخ یاد میکند. حضرت میفرماید: فضیخ نام نوعی نخل است؛ به همین دلیل آن مکان را مسجد فضیخ نامیدهاند.
(3) همانگونه که علامه مجلسی نوشته،
(4) در کتابهای لغت فضیخ به معنای نخل نیامده و بر اساس این روایت، میتوان گفت که فضیخ نامی برای نوعی نخل بوده که در مدینه وجود داشته و صرفا کاربرد محلی داشته است.
اما این که فضیخ با شراب چه ارتباطی دارد، روایت مفصلی در تفسیر قمی از امام باقر علیه السلام روایت شده است.
طبق این روایت، ابوبکر پیش از تحریم خمر، خمر فراوان خورده و مست شده بود تا آن که آیات تحریم خمر نازل شد.
آن زمان، تنها نوع خمر- در اینجا، خمر به معنای سکرآور بر اساس روایتِ
«امّا الْخَمْر فُکُلُّ مُسْکر مِنَ الشّراب اذا أخمر فهو خمرٌ»
همین خمر از خرما (اعم از خرمای نارس و تمر) بوده است. وقتی آیات تحریم نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد نشستند و به مردم دستور دادند ظروف محتوی خمر را آورده، بر زمین بریزند. آنگاه فرمودند:
«هذِهِ کُلّها خَمْر حَرَّمهااللَّهُ».
در ادامه روایت آمده است که آن زمان، بیشترین خمری که وجود داشت، همین فضیخ بود.
(5) در روایت دیگری آمده است که حضرت میپرسند: آیا به مسجد قبا،
1- تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 69؛ التعریف بما آنست الهجرة، ص 48
2- التعریف، ص 48
3- کافی، ج 4، ص 561؛ التهذیب، ج 6، ص 18
4- بحار الانوار، ج 97، ص 214
5- وسائل الشیعه، ج 25، ص 281
ص: 115
خرابههای مسجد بنیقریظه
ص: 116
مسجد فضیخ و مشربه امّ ابراهیم رفتهاید؟
زائر میگوید: «نعم، امّا انّه لَم یَبق مِن آثارِ رَسُول اللَّه مِنْ شَیْء الّا وَ قَد غُیِّر غَیر هذا».
(1)در روایات دیگری هم توصیه به خواندن نماز در مسجد فضیخ شده است.
(2) اما مهمتر از همه اینها، روایتی است که در باره رد شمس نقل شده و راویِ آن، اسماء بنت عمیس، همسر جعفربن ابیطالب علیه السلام است که بعدها همسر امام علی علیه السلام شد. راویِ این روایت موسیبن عمار است که میگوید: همراه امام صادق علیه السلام وارد مسجد فضیخ شدیم.
آن حضرت نقطهای را نشان داد و فرمود:
زمانی اسماء با فرزندش از جعفر اینجا نشسته بود. یکباره به گریه افتاد. فرزندش علت گریه را جویا شد. ایشان گفت: به یاد حدیثی از امام علی علیه السلام افتادم که برایم درباره این نقطه نقل کرد. آنگاه روایت رد شمس و بازگشت خورشید برای خواندن نماز عصر امام علی علیه السلام را نقل میکند.
(3) طبعاً این حکایت باید مربوط به غزوه بنی نضیر باشد. به نقل بیاضی ابن فورک هم همین نقل را از اسماء بنت عمیس در کتاب «الفصول» خود آورده است.
(4) اکنون جای این پرسش هست که چرا مسجد فضیخ در قرن هفتم به مسجد شمس شهرت داشت؟ مطری، که گویا نخستین کسی است که نام مسجد شمس را بهکار برده، هیچ دلیلی برای این مطلب نیاورده و تنها مینویسد: «و مسجدُ الفضیخ و یعرف الآن بمسجد الشمس و هو شرقی مسجد قبا علی شفیر الوادی علی نشز من الأرض، مرضوم بحجارة سود و هو صغیر جدّا.
(5)با این حال نویسنده معاصری در باره نامیده شدن این مسجد به شمس میگوید: این بدان دلیل بوده که خورشید در آغاز طلوعش بر اینجا میتابیده است!
(6) به نظر میرسد این دلیل بیتوجیه باشد. به احتمال زیاد، شیعیان قرن ششم و هفتم با توجه به روایت رد شمس، نام مسجد را در قرون یاد شده که دوران تسلط آنان بر مدینه بوده، مسجد شمس یا رد شمس گذاشتهاند. طبعاً در اینجا نام شمس، توجیه حدیثی و تاریخی دارد در حالی که بحث خورشید، پشتوانه تاریخی ندارد.
شهرت این مسجد به شمس از قرن هفتم آغاز شده و ادامه یافته است.
فیروزآبادی (م 817) که به نظر میرسد از مطری تأثیر پذیرفته، مینویسد: از جمله مساجدیکه پیامبر صلی الله علیه و آله در آن نماز خوانده، مسجد الفضیخ است. این مسجد امروزه
1- کافی، ج 4، ص 561
2- من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 229؛ ج 2، ص 574؛ التهذیب، ج 6، ص 17
3- کافی، ج 4، ص 562؛ وسائل الشیعة، ج 14، ص 355
4- الصراط المستقیم، ج 1، ص 201
5- التعریف، ص 48
6- آثار المدینة المنورة، ص 142
ص: 117
به نام مسجد شمس شهرت دارد و در شرق قبا در کنار وادی بر زمینی مرتفع استکه سنگهایسیاه درآنپهن است.
(1) مطلبی که در برخی از اذهان وجود داشته و الخیاری هم یادآور شده، این است که مسجد فضیخ مسجدی به جز مسجد شمس است. (2) این مطلب همانگونه که عبدالغنی گفت، ناشی از خلطی بوده که در میان متأخرین میان مسجد فضیخ و مسجد بنوقریظه وجود داشته است؛ یعنی وقتی مسجد بنوقریظه، به خطا فضیخ نامیده شد، طبعاً کسانی که در محله قربان و در نزدیکی قبا به دنبال مسجد شمس بودهاند، و واقعا هم محلی به این نام در آنجا بوده، فضیخ را مسجدی به جز رد شمس دانستهاند. در حالی که فضیخ و رد شمس مسجدی است در قبا که در حال حاضر صورت قبرستان داشته و اطراف آن چهاردیواری بدون در ورودی است. و مسجدی که به خطا مسجد فضیخ نامیده میشود، در واقع همان مسجد بنوقریظه است.پینوشتها:
1- المغانم المطابه، برگ 215
2- تاریخ معالم المدینة المنورة، ص 125