12- رحلات فی بلاد العرب: وصف و تعریفِ آثارِ شمال حجاز و اردن و شناسنامه قبایل این منطقه، شاخهها، انساب، سرزمینها، تاریخ آنها، و نیز وصف عمانِ عرب: کوهها، خیابانها، بازارها، و امکنه تجمّع آنها است. این کتاب چند بار به طبع رسیده است.
13- الرحله النجدیّه: سفرنامهای است مربوط به اعماق گسترده نجد که در آن، شهرها و آبادیها و روستاهای نجد و مسافتهای میان آنها، و قبایل و بطون، و جنبشهای فکری و ادبی در ریاض، وصف و گزارش شده، و چند بار به طبع رسیده است.
14- سقیط الندی: بندهایی حاوی لطایف ادبی که بخشی از آن در مجلّه «المنهل» به طبع رسیده، و بخشی دیگر هنوز به دست چاپ سپرده نشده است.
15- طرائف و امثال شعبیه.
16- علی طریق الهجرة: محصول سفرهایی است در قلب حجاز که جغرافیای میان حرمین در آن شناسانده شده، و نقشههایی در آن آمده است که جایگاههای غزواتِ حضرتِ رسول صلی الله علیه و آله را در آن شرح میدهد. در یک مجلّد، که چند بار به چاپ رسیده است.
17- علی ربی نجد: سفرها و مشاهدات نویسنده در مناطق میان مکّه و قصیم و بلندیهای نجد میباشد. در یک مجلّد.
18- فضائل مکّة و حرمة بیتاللَّه الحرام: در بیان فضائل امّ القری و حرمتِ آن، و پاداش اعمال حسنه در آن، و گزارش کیفر کسانی که حرمتِ این سرزمین را نگاه نمیدارند و در آن به الحاد دچار میآیند. در یک مجلّد که چند بار به طبع رسیده است.
19- فضائل القرآن: درباره فضائلِ تلاوت و تعلیمِ قرآن و فضائل پارهای از سورهها و فضیلت مداومت بر تلاوت و حفظِ آنها. در یک مجلّد.
20- فی قلب جزیرة العرب: سفرها و مشاهدات نویسنده در جزیرة العرب.
در یک مجلد.
21- قلب حجاز: درباره مشهورترین وادیها و درّهها و قُراء و سکّانِ حجاز، و جغرافیای میان حرمین و مقداری از تاریخ آن میباشد. در یک مجلّد.
22- معجم قبائل الحجاز: کتابی است در 610 صفحه که طی آن همه قبائل و بطونی که از آغاز تاریخ تا روزگارِ ما در
ص: 212
حجاز به سرمیبردند، و انساب و فروع و تاریخ و سرزمینهای آن گزارش شده است. در یک مجلّد، که چند بار به طبع رسیده است.
23- معجم الکلمات العجمیة والغریبة فی التاریخ الإسلامی: کتابی است که طی آن، واژههای ترکی و فارسی و قبطی و جز آنها- که در کتب تاریخ اسلامی وارد شده- مورد استقصا و بررسی قرار گرفته است.
24- معجم المعالم الجغرافیّة فی السیرة النبویة: در این کتاب، همه مواضع و جایگاههایی که در کتب سیره نبوی آمده، استقصا و بررسی شده، و وضع کنونی آنها نیز مشخّص گریده است. در یک مجلّد.
25- معجم معالم الحجاز: کتاب جغرافیایی، ادبی و تاریخی پرحجمی که در ده مجلّد تدوین شده است.
26- معالم مکّة التاریخیة والأثریة: معجم و فرهنگی است که به ویژه، مواضع محدوده مکّه مکرمه- که در قرآن و حدیث و شعر و تاریخ آمده- در آن مشخّص گردیده و وضع کنونی آنها نیز گزارش شده است.
27- المیضاح: در این کتاب تصحیحاتی که در مورد منشوراتِ عربستان و احیاناً جز آن، از سوی عاتق بلادی انجام گرفته فراهم آمده است.
28- نسب حرب: کتابی درباره قبیله «حرب» است. در ارتباط با انساب و سرزمینها و شاخههای این قبیله و افراد برجسته آن، که مجموعاً بخش مهمّی از تاریخ جزیرة العرب را تشکیل میدهند.
29- نسیم الغوادی من مثنیّات البلادی: اشعاری است از عاتق بلادی.
30- نشر الریاحین فی تاریخ البلد الأمین: شرح حال مورّخان و جغرافیدانانِ مکّه در گذرِ اعصار است.
در دو مجلّد.
31- هدیل الحمام فی تاریخ البلد الحرام: ترجمه احوال شعرای مکّه از عهد «جُرهُم» تا زمان حاضر، و درج همه و یا نمونهای از اشعار آنها است که در 4 مجلّد به طبع رسیده است.
32- رسائل و مسائل: عاتقبن غیث بلادی در مقدّمه این مجموعه میگوید:
دفتر و محلّ کارم از سال 1392 ه.
ق./ 1972 م. شمار فراوانی از نامهها را توسط مطالعه کنندگان کتابهایم و نیز دوستانم دریافت میکند.
- پارهای از آنها مراتب تقدیر و
ص: 213
ستایش خود را پیشکش میکردند.
- شماری از آنها حاوی نقد و تصحیح مربوط به آثارم بوده است.
- دستهای از آنها در مقامِ اثبات اطلاعاتی، مبتنی بر آراء و ذوق و سلیقههای شخصی بوده است.
- و سرانجام تعدادی از آنها جفاکارانه و غیر منصفانه قلمی شده بود.
خدا میداند که در تمام مساعی و کوششهایِ علمی و جز آن میخواستم با معیار و میزان عدل کارهایم را برگزار کنم و به اصطلاح، عادل باشم. عدل در گفتار همانندِ عدلِ در عمل و کردار از اجر و ثواب برخوردار است.
لیکن جلب رضای مردم، هدفی است که دست یافتن به آن امکان ناپذیر است. و کسی که به چیزی دلبستگی مییابد با چیز دیگری نمیتوان رضای خاطرش را به دست آورد.
هر چند بحمداللَّه، انتشار و رواج علم، و گسترش آشنایی مردم به خواندن و نوشتن- منهای توان کافی فکری و آشنایی به شؤون اجتماعی- به مدد مردم آمد؛ لیکن این ناتوانیها موجب پدید آمدن لغزشهایی غیر قابل اغماض گشت:
لذا بعضی به مجرّد اینکه نام کسی در کتب تراجم آمده و همنام با کسی است که به قبیلهای منسوب است انتساب او را به آن قبیله مدعی شدهاند. به همین جهت شخصی از بنیعمرو مدعی شده که ما از «انصار» هستیم. و فردی دیگر از بنی موسی میگفت: ما از «بنی موسیبن جعفر» میباشیم. شماری از مردم انصاف و واقع بینی را نصب العینِ خود ساخته، و اصول و ریشههای این قبایل را شناساندند.
باری، وقتی با یکی از برادران درباره این نامهها به مذاکره نشستیم او نشرِ این رسائل و نامهها را به همان صورتی که هست پیشنهاد کرد؛ و گفت اگر این نامهها به صورتِ کتابهای معمولی حروفچینی شده و به چاپ برسد بهانهای برای انکار و مغالطه در اختیار دیگران قرار میگیرد.
این موضوع را با دوستان در میان گذاشتم دیدم آنها چنین کاری را پسند کرده و طبع این نامهها را به همان صورتِ دست نوشت و یا اصل تایپ شده تأیید و بدان تشویق نمودند.
هدف از نشر این رسائل و نامهها به صورتِ دست نوشت و یا تایپ شده- و به همان صورت اصلی- به شرحی است که ذیلًا یاد میکنیم:
ص: 214
1- بدین منظور که مطالعه کنندگانِ معاصر و کسانی که پس از ما میآیند نمونههایی از خطوط و تعبیرات و سطوح فرهنگ و معلومات و طرز تفکّر و گرایشها و موضعگیریهای آنها و ما را باز یابند.
2- باورداشتِ کسانی که این نامهها را میخوانند مبنی بر اینکه دست آورد و نوشتارِ خود آنها است؛ چرا که خطوط و املا و تعبیر این نامهها متفاوت میباشد، و شاید مطالعهکننده این نامهها در میان نویسندگان آنها افرادی را شناسایی کنند که وارد کارهای تحقیقاتی شده و در عین حال، فاعل را از مفعول تشخصی و تمییز نمیدهند! و علیرغمِ آن به اظهار نظر دست مییازند، و بسا افرادی در جمع آنها دیده میشوند که نمیدانند حکومت عباسیان مقدم بوده و یا حکومت عثمانیها؟!
شخصی برای من نامهای نوشت که من، فلانبن فلان ... تا عباسبن مرداس سلمی [نسبِ من] میباشد. بدینسان مردی که دیروز از بادیه خود آمده نسب خود را در صحیفهای با استمداد از کامپیوتر ترسیم کرده است.
شخص دیگری به من چنین نگاشت: از فردی شنیده که من [عاتقبن غیث بلادی]، انساب را از برده «مقطه» فرا میگیرم؛ بدانید عاتق- که جزیرة العرب را زیر پا گذاشته و با اتومبیل سرزمینهای مختلف این جزیره را درنوردیده، کسی جز برده «مقطه» را نیافته که علمِ انساب را از او فراگیرد! من به «المقطه» به خاطر داشتن بردهای این چنین تبریک میگویم که چنین بندهای و عبدی از او به جای مانده است؛ و پیشنهاد میکنم که برای این برده، مؤسسهای بنیاد کنند که او این علم را- که پیچیدهتر از و غامضتر از دم سوسمار و بزمجه است- به مردم تعلیم دهد!
3- هدف عمده و اساسی نشر این رسائل، نشر نامههایی است که جز نامههایی که در آن سود و فایدهای یافتم، نامههای دیگری را نیاورم. و بالأخره باید بگویم هدف نهایی، شناخت و آگاهی مطالعه کنندگان به عناوین و آدرسها و مشخصات پارهای از آنها، و مراسله و مبادله نامهنگاری به منظور دستیابی به فواید علمی از رهگذر بحث و گفتگوهای طرفینی است. و من سرانجام بر این باورم که این رسائل و نامهها خالی از فایده نیست. «وإِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ،
ص: 215
وَاللَّهُ مِنْ وَراءِ الْقَصْد، وَ آخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ- مکّة المکرّمة، عاتقبن غیث بلادی، 22 شوال 1415 ه. ق.).
در میان این نامهها یادداشتهایی از شخصیتهای برجسته علمی از قبیل پروفسور حمیداللَّه و جز او جلب نظر میکند؛ و عاتقبن غیث بلادی را پاسخهایی به این نامهها است.
ما پس از مذاکره با آقای بلادی و استفاده از بیانات ایشان درباره تاریخ و جغرافیای مکّه و شبه جزیرة العرب، او را ترک گفته، توفیق بیشتری را در خدمت به اسلام واقعی برایش آرزو کردیم.
مکّه مکرّمه- المعابده- قصر حسن عابد
16/ 2/ 1374 ه. ش./ 16 ذیالحجّه 1416 ه. ق.
سیّد محمّد باقر حجّتی