مقدمه و خاتمه، همراه با فهرست مآخذ و فهرستی از جدولها و عکسها، و مزیّن به تصویرهایی زیبا از مدینه منوره و مسجد شریف نبوی است. همچنین زندگینامه کوتاه مؤلف نیز در پایان آن درج شده است.
با توجه به اهمیت موضوع و کتاب، مترجم توانا استاد عبد المحمد آیتی (حفظهاللَّه) این اثر را- به جز حدود یک سوم آن که برای خواننده فارسی زبان لازم نبوده- به فارسی ترجمه کردهاند که به عنوان «تعمیر و توسعه مسجد شریف نبوی در طول تاریخ» منتشر شده است.
از آنجا که در این ترجمه مطالبی ویژه اهل فن و متخصصان است و عموم زائران حرم شریف نبوی را به کار نمیآید، به منظور عامتر شدن فایده آن و استفاده بیشتر فارسی زبانان، معاون محترم آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبری از این ناچیز خواستند تا آن را خلاصه، و پارهای از مباحث غیر ضرور را حذف کنم. بهحمداللَّه این بنده نیز آن را تلخیص کردم که در بهار 1379 به همت نشر مشعر در 216 صفحه پالتویی منتشر شد. در این تلخیص بیش از یک سوم مطالبِ ترجمه حذف شد. بنابراین، مشتمل بر حدود نیمی از مطالب اصل متن عربی است. از جمله مطالب محذوف، عمده مآخذِ مطالب در پاورقیها و فهرست مآخذ است که عموم خوانندگان فارسی زبان را از آنها حظّی نیست. خواستاران آگاهی از آنها میتوانند به اصل عربی یا ترجمه فارسی مراجعه کنند.
همچنین گذشته از تلخیص، پارهای از مطالب ترجمه ویرایش شد، و هر جا ابهام یا احتمال خطا در ترجمه وجود داشت به متن عربی مراجعه و مواردی از ترجمه اصلاح شد.
به هنگام تلخیص، هر جا در عبارت ابهامی میدیدم به اصل عربی مراجعه میکردم. در نتیجه معلوم شد که در مواردی، عبارت عربیِ اصل، اشتباه ترجمه شده است. در اینجا اهمّ این موارد را- به امید اصلاح در چاپهای بعد- یاد آوری میکنم:
1. متن عربی، ص 72- 73:
أُسطوانة مربّعة القبر ... أنّها تکون داخل الجدار المحیط بالقبر الشریف، ولا یتمکّن الزائر من رؤیتها. یقول السمهودی: «وقد حُرِم الناسُ الصلاة
ص: 144
إلی هذه الأُسطوانة لإدارة الشباک الدائر علی الحجرة الشریفة و غلق بابه.»
ترجمه، ص 80- 81:
ستون مربع قبر .. سمهودی میگوید:
«مردم نمیباید به سوی این ستون نماز بگزارند، به سبب پنجرههایی که گرد حجره شریفه را گرفتهاند و درِ آن بسته است.»
پیدا است که معنایِ «وقد حُرِمَ الناس ...» یعنی مردم از نماز خواندن کنار این ستون «محروم» شدهاند، نه اینکه «نماز خواندن در آنجا حرام است» که مترجم محترم به: «مردم نمیباید به سوی این ستون نماز بگزارند» ترجمه کردهاند.
در ترجمه «خلاصة الوفا» ی سمهودی این عبارت چنین ترجمه شده است:
امروز به سبب آنکه شباک دایر بر حجره، مانع است از وصول به این استوانه و استوانه سریر، مردم از تبرّک جستن به این دو استوانه محرومند.
(1) 2. متن عربی، ص 72:
أسطوانة المحرّس ... تسمّی بأُسطوانة علی بن أبی طالب (رضیاللَّه عنه) لأنّه کان یجلس عندها یحرس النّبی صلی الله علیه و آله.
ترجمه، ص 80:
آن را «ستون محرّس» از آن جهت میگفتند که علی بن أبی طالب علیه السلام برای حراست و حفاظت از پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار آن مینشست.
روشن است که مؤلف در صدد بیان وجه تسمیه ستون محرّس به «ستون علیبن ابیطالب» است.
و در ترجمه، این نکته بسیار مهم از قلم افتاده است.
ترجمه صحیح:
ستون محرّس، «ستون علی بن أبی طالب» علیه السلام نیز نامیده میشود؛ زیرا وی برای حراست از پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار آن مینشست.
3. متن عربی، ص 51:
وقد ظلّت القبلة علی اتّجاه بیت المقدّس ستةعشرأوسبعة عشر شهراً.
ترجمه، ص 54:
شانزدهم یا هفدهم ماه، قبله،
1- اخبار مدینه، ترجمه خلاصة الوفاء، ص 186
گفتنی است که در خلاصة الوفا، و ترجمهاش تعبیر «تبرّک جستن به ستون» ذکر شده است، ولی در وفاء الوفا، ج 2، ص 450 سخن از نماز کنار آن است. بعید نیست دست پنهان وهابیّت ناشر یا مصحّح وفاء الوفا، تبرّک را تبدیل به «صلاة» کرده باشد!
البته مترجم خلاصة الوفا هم تقریباً معاصر با سمهودی است، و این خود شاهدی است بر اینکه تعبیر سمهودی تبرّک بوده است نه صلاة.
ص: 145
بیت المقدّس بود.
پیداست که در این جا «شانزده یا هفده ماه» صحیح است.
4. متن عربی، ص 117:
فی عام 655 ... فی خلافة المستعصم باللَّه توالتْ أعمال الإصلاح فی المسجد النبوی الشریف فی خلافته، حیث تعرّض المسجد لحریقٍ مدمّر وقع فی أوّل شهر رمضان سنة 654.
ترجمه، ص 130:
در سال 655 ه. ق. در عهد المستعصم باللَّه تعمیر و اصلاح در مسجد شریف نبوی همچنان ادامه داشت تا آنگاه که مسجد دستخوش حریقی ویرانگر گردید. این حریق در اوّل ماه رمضان 654 اتفاق افتاد.
روشن است که در فرض وقوع حریق در سال 654 نمیتوان گفت: «در سال 655 تعمیر ادامه داشت تا آنگاه که مسجد دستخوش حریقِ 654 ویرانگر گردید!» مترجم محترم تعبیر «حیث تعرّض» را «تا آنگاهکه ...» ترجمه کردهاند، در حالی که باید ترجمه شود به:
«نظر به اینکه ...» و مانند آن؛ زیرا میدانیم که در ماه رمضان 654 مسجد دستخوش حریق شد و تعمیر آن از آغاز سال 655 شروع شد.
(1) البته در تلخیص این ناچیز (ص 117) هم تعبیر «از هنگامیکه» به کار رفته که درست نیست.
5. متن عربی، ص 36:
... فأدرکته الجمعة فی بنی سالم بن عوف، فجمع بهم فی المسجد الّذی ببطن الوادی [هامش: یسمّی مسجد الجمعة].
ترجمه، ص 37:
... چون به میان بنی سالم رسید، وقت نماز جمعه بود. در مسجدی که در بطن وادی بود با مردم نماز به جای آورد.
پیداست که در آن هنگام «مسجدی در بطن وادی» نبود، بلکه پس از اینکه پیامبر خدا در آن نقطه نماز جمعه خواند، آنجا «مسجد جمعه» نامیده شد. مؤلف نمیگوید: «فی المسجد الذی کان ببطن الوادی». بلکه مرادش این است: «در بطن وادی، جاییکه اکنون مسجد جمعه نامیده میشود، نماز جمعه خواند».
1- نک: اخبار مدینه، ترجمه خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفی، ص 229- 230، و منابع دیگر.
ص: 146
6. متن عربی، ص 55- 56:
أصبحتْ عدد الأساطین فی هذه المرحلة 27 أُسطوانة: ثلاث ... وتسعة من ...
ترجمه، ص 59:
شمار ستونها در این مرحله 27 ستون بود، 7 ستون در طول و 3 ستون در عرض.
پیدا است که به جای «7 ستون»، «9 ستون» صحیح است. و «تسعه» با «سبعه» اشتباه شده است.
7. متن عربی، ص 128:
فشرعوا فی تجدید سقف الروضة المطهّرة وقبّة القبر النّبوی، فرفع سقف الروضة العِلْوی وبعض السقف غربیّ المنبر.
ترجمه: ص 141:
او سقف روضه مطهر، همچنین گنبد مرقد نبوی را تجدید بنا کرد. و سقف روضه علوی را بالاتر برد و قسمتی از سقف غربی منبر را.
روشن است که در این جا عبارت «سقف روضه علوی» ترکیب عجیب و غریب و بیمعنایی است.
مترجم محترم «العِلْوی» را صفت «روضه» گرفتهاند در حالی که صفت «سقف» است. یعنی «سقف عِلْوی» مراد است؛ چون در این جا مکرر سخن از دو سقفِ سِفْلی و عِلْوی برای مسجد است و مؤلّف چند سطر بعد، تصریح کرده است:
«... این امر سبب شد که سقف این منطقه از دیگر سقفهای جناح قبله- با وجود آنکه آنها را دو سقف بود- بالاتر رود».
8. متن عربی، ص 129:
وعلی الرغم من أنّ السمهودی لم یکن موجوداً بالمدینة المنوّرة أثناء الحریق إلّاأنّه یُعطینا وصفاً دقیقاً لأسباب الحریق وکیفیّة التغلّب علیه.
ترجمه، ص 143:
با آنکه سمهودی هنگام حریق در مدینه حضور نداشت؛ ولی توصیف دقیقی از علت حریق و کیفیت انتشار آن برای ما ذکر کرده است.
تعبیر «التغلّب علیه» به معنای «مهار کردن آتش و غلبه یافتن بر آن» است، نه انتشار آن.
ص: 147
9. متن عربی، ص 141:
وقد أعطی بورکارت وصفاً تفصیلیّاً عن حالة المسجد النبوی الشریف خلال زیارته سنة 1230 ه. ق. أی قبل عمارة السلطان عبد المجید الأوّل، یقرّر فیه وضع المسجد فی عهد السلطان محمود الثانی.
ترجمه: ص 156- 157:
بورکارد به هنگام دیدارش در سال 1230 از مسجد شریف نبوی؛ یعنی از عمارت سلطان عبد المجید اول، وضع مسجد را در عهد سلطان محمود چنین وصف میکند.
در این قسمت، به جای «از عمارت سلطان» و «سلطان محمود» به ترتیب «قبل از عمارت سلطان» و «سلطان محمود ثانی» صحیح است.
10. متن عربی، ص 65:
و أوّل من کسا الدائر المخمّس الخیزران ... ثمّ کساها آل عثمان من بعد ذلک.
ترجمه، ص 71:
نخستین کسی که بر مرقد رسول خدا صلی الله علیه و آله جامه پوشانید، خیزران بود ... سپس آل عثمان جامه کعبه را مهیّا مینمودند.
پیداست که به جای «مرقد رسول خدا» در این عبارت، تعبیر «دیوارهای پنجگانه (پنج ضلعی) اطراف قبر مطهر» درستتر است. علاوه بر این، تعبیر «جامه کعبه» اشتباه است و صحیح همان جامه پنج ضلعیِ اطراف قبر مطهّر است و در متن عربی سخنی از «جامه کعبه» نیست.
مؤلف این قسمت را از «مرآة الحرمین» نقل کرده است. عبارت ترجمه مرآة الحرمین چنین است
نخستن کسی که دیوارهای پنجگانه را پرده کشید، خیزران بود ... این سنت به وسیله سلاطین عثمانی نیز ادامه یافت.
(1) 11. متن عربی، ص 166:
و قد نتج عن التوسعة السعودیّة الأُولی ... أن أُضیف إلی مسطّح المسجد (...، 6024) متراً مربعاً فأصبح مسطّحه الإجمالی (..، 16327).
1- ترجمه مرآة الحرمین، ص 544 و 545
ص: 148
ترجمه، ص 179:
در این توسعه اولیه به سطح مسجد 400/ 602 متر مربع افزوده شد و مساحت اجمالی آن به 700/ 632/ 1 متر مربع رسید.
در اینجا به جای رقم اول «024/ 6» و به جای رقم دوم «327/ 16» صحیح است، و در حقیقت دو صفر هر دو رقم- در متن و ترجمه- زاید است. جاهای دیگر همین کتاب (ص 183 ترجمه و ص 171 متن) و منابع دیگر، شاهد و دلیل این سخن است.
12. متن عربی، ص 182:
بلغت مساحة الأراضی والدور التی شملتها التوسعة 955/ 22 م.
ترجمه، ص 193:
مساحت اراضی و خانههایگرفته شده از اشخاص 955/ 22 م.
هر چند ترجمه در اینجا مثل متن است؛ ولی هر دو اشتباه است؛ زیرا در توسعه اول سعودی، کلّ مساحت مسجد 327/ 16 متر بوده است. بنابراین، عدد فوق اشتباه و احتمالًا صحیح آن 955/ 2 م است.
13. متن عربی، ص 195:
... فهد ... فقد أمر بتألیف لجنة وزاریّة برئاسته، وعهد إلی أمیر منطقه المدینة المنورّة الأمیر عبد المجید ... بنیابة رئاسة اللُجنة ...
ترجمه، ص 203- 204:
... فهد ... یک کمیسیون در سطح وزارت به ریاست خود و نیابت ولی عهد امیر منطقه مدینه منوره ... تشکیل داد.
پیداست امیر منطقه مدینه «ولی عهد» نیست. و منظور متن از «عهد إلی أمیر ...» این است که فهد، نیابت رییس کمیسیون را به امیر مدینه سپرد، و سخنی از «ولی عهد» در میان نیست.
14. متن عربی، ص 204:
تشتمل توسعة وعمارة ... الملک فهد ... للمسجد النبوی الشریف علی إضافة مبنی جدید بجانب المسجد الحالی، یحیط ویتّصل به من الشمال والشرق والغرب بمساحة 000/ 82 م.
ترجمه، ص 206:
توسعه و ترمیم ملک فهد عبارت است
ص: 149
از احداث بنای جدیدی در کنار مسجدهایی که محیط بر آن و از شمال و غرب و شرق متصل به آن بود، به مساحب 000/ 82 متر مربع.
نمیدانم کلمه «مسجدهایی» در اینجا چه محلّی از اعراب دارد؛ زیرا سخن از توسعه مسجد شریف نبوی صلی الله علیه و آله است و ترجمه صحیح چنین است:
... احداث بنای جدیدی در کنار مسجد کنونی، که از شمال و شرق و غرب، متصل و محیط به آن باشد به مساحت 000/ 82 متر مربع.
15. متن عربی، ص 205، ذیل نقشه:
مخطّط جمیع التوسعات بالمسجد النبوی الشریف
ترجمه، ص 207:
مساحت مسجد النبی در بنای پیامبر و افزوده آن حضرت بعد از غزوه خیبر.
پیداست که این عبارت نه مطابق نقشه آن صفحه است و نه مطابق متن عربی. عبارت فوق باید چنین ترجمه و ذیل نقشه درج شود: «نشقه همه توسعههای مسجد شریف نبوی».
مؤلف ذیلِ نقشه مذکور توضیح داده است که مساحت مسجد در بنای نخست 060/ 1 متر بود و با افزایش 415/ 1 متر پس از غزوه خیبر، به 475/ 2 متر رسید. مترجم این عبارت را توضیح نقشه پنداشته و به صورتی ناقص که ملاحظه میشود، ترجمه کرده و ذیل نقشه قرار داده است.
16. متن عربی، ص 204:
وقد تمّت الإستفادة من سطح التوسعة للصلاة بعد تغطیته بالرخام وبمساحة 000/ 67 متر تستوعب 000/ 90 مصلٍّ ...
ترجمه، ص 207:
استفاده از سطح توسعه برای نماز، بعد از فرش کردن آن با مرمر، مقدار 000/ 67 متر مربع شد که گنجایش 000/ 90 نمازگزار را داشت.
اوّلًا تعبیر «سطح توسعه» در فارسی، مُفْهِم مقصود مؤلف نیست. مقصود مولّف از این تعبیر «پشت بام مسجد شریف» است؛ ثانیاً به جای «داشت» در پایان عبارت، «دارد» صحیح است؛ چون سخن از وضع فعلی مسجد شریف است.
ص: 150
17. متن عربی، ص 204- 205:
... لتصل إلی أکثر من ملیون مصلٍّ فی اوقات رمضان المبارک و الحج والعمرة و أوقات الذروة. کما تضمّ هذه الساحات مداخل للمواضیء وأماکن لاستراحةالزّوار، تتّصل بمواقف السیّارات تحت الأرض.
ترجمه، ص 208:
و در اوقات ماه مبارک رمضان و حج و عمره و زیارت، تا یک میلیون هم میتوانند به نماز بایستند.
مکانهایی برای گرفتن وضو و استراحت زوّار پیوسته به محل توقف خودروها در زیر زمین است.
در بخش اول این عبارت «أوقات الذروة» که به معنای «هنگام اوج جمعیت» است ترجمه نشده است. و در عبارت دوم تعبیر «أماکن لاستراحة الزّوار» به معنای دستشویی و مستراح است که عبارت مترجم محترم؛ «استراحت» این معنی را نمیرساند.
18. متن عربی، ص 206:
... و ذلک لحمایة المصلّین من وهج الشمس و میاه الأمطار وللاستفادة من الجوّ الطبیعی حینما تسمح الظروف المنافیة بذلک.
ترجمه، ص 208:
... و این به خاطر آن است که نمازگزاران را از تابش خورشید و آب باران حفظ کند و در مواقعی که وضع جوّی چنان است، از هوایی خوش بهرهمند سازد.
تعبیر «مواقعی که وضع جوّی چنان است» یعنی هنگام تابش خورشید و نزول باران؛ در حالی که مقصود مؤلّف درست به عکس این معنا است؛ یعنی هنگامی که شرایط اقلیمی و آب و هوایی مساعد است، نمازگزاران را از هوای طبیعی و آزاد بهرهمند سازد.
19. متن عربی، ص 207:
لراحة المصلّین وانتقالهم من الدور الأرضی إلی سطح التوسعة فقد تمّ تأمین سلالم کهربائیة متحرّکة لنقلهم ...
ترجمه، ص 209:
برای انتقال نمازگزاران و راحتِ آنها
ص: 151
از طبقه پایین به سطح توسعه، پلههای برقی متحرک کارگذاشتهاند.
در این عبارت مقصود از سطح توسعه، پشت بام مسجد شریف است و عبارت «سطح توسعه» در فارسی، این معنی را نمیرساند. در موارد متعدد دیگری نیز همین اشتباه رخ داده است؛ از جمله در ص 212، 214، و در همین صفحه 209 در عبارتی دیگر.
20. متن عربی، ص 233:
ویحتوی هذا النفق علی أُنبوبتین لنقل المیاه ... وقد أُخذ فی الاعتبار إمکانیة إضافة أُنبوبتین أُخریین ... إذا دعت الحاجة إلی ذلک مستقبلًا ...
مزورة بالمراوح اللازمة لذلک.
ترجمه فارسی، ص 210:
تونل خدمات ... است، حاوی دو لوله برای نقل آب سرد. دو لوله دیگر هم در درون تونل کشیدهاند که در صورت نیاز مبرم از آنها استفاده کنند. در این تونل 31 غرفه تهویه است همراه با بادبزنهای لازم.
ترجمه درست:
... امکان نصب دو لوله دیگر هم در درون تونل هست که در صورت نیاز در آینده از آنها استفاده کنند. در این تونل 31 غرفه تهویه است همراه با دستگاههای تهویه لازم.
علاوه بر این موارد، مواردی دیگر نیز هست که از ذکر آنها خودداری میکنم و تنها به اشاره اجمالی به چند مورد بسنده میکنم: ص 164، س 1، به جای 1373 باید 1372 باشد؛ البته این مورد در اصل عربی هم اشتباه است ولی اشتباه مطبعی است؛ ص 167، س 13 به جای «... منبر» باید «... منبر تذهیب شده» باشد؛ در ص 154، س 4 به جای «12 ستون آن در حال تلف بود»، «12 ستون آن در حال از بین رفتن بود» مناسبتر است؛ در ص 154، س 4، به جای «تعمیرات بزرگی در مسجد صورت گرفت» تعبیر «تعمیرات زیادی» مناسبتر است؛ در ص 155، س 4 به جای «گنبد تازهای گرفته در سرب» تعبیر «... پوشیده از سرب» بهتر است؛ در ص 78، س 12 به جای «امانت» تعبیر «امانتهای خود» دقیقتر است.
باری، آنچه گذشت، عمده مواردی است که به هنگام مراجعه به متن جهت تلخیص کتاب، به آنها برخوردم و
ص: 152
ممکن است مواضع دیگری نیز خالی از خطا نباشد. البته هنگام تلخیص، بنده به تلخیص اکتفا نکردم، بلکه با صرف وقت زیاد، علاوه بر زدودن خطاهای مذکور، عبارات زیادی را اصلاح و کلمات زیادی را پس و پیش و قسمتی را بازنویسی کردم تا چکیده کتاب به صورتی دلپذیر در آید. هر چند برخی پنداشتهاند که فقط اطراف قسمتهایی از ترجمه را خط کشیدهام و به همین سادگی تلخیص به انجام رسیده است.
در پایان به چند خطا که در هنگام تلخیص متوجه نشدم و در ترجمه استاد آیتی و تلخیص این جانب رخ داده و پس از چاپ به آنها برخوردم اشاره میشود:
1. ترجمه، ص 17؛ تلخیص ص 17:
کسی که به مدینه منوره میآید از مسافت 150 کیلومتری، ازهمه راههای برّی آن را از دور تواند دید.
متن عربی ص 19:
ومن خصائص الموضع انّها واحة خصبة، تحیطهاالجبال والجبیلات فی سلاسل متشابهة و أحیاناً متقطعة یراها القادم إلی المدینة المنوّرة من مسافة 150 کیلًا من جمیع مداخلها البرّیة.
پیدا است کسی که به مدینه میآید از مسافت 150 کیلومتری نمیتواند مدینه را ببیند. بنابراین، منظور مؤلّف، یا کوههای کوچک و بزرگ محیط به مدینه است که از مسافت 150 کیلومتری قابل رؤیت است، و یا اینکه صفر 150 اضافی است و مراد مؤلف این است که شهر مدینه از پانزده کیلومتری قابل رؤیت است. البته احتمال دوم مرجوح است.
2. ترجمه، ص 110؛ تلخیص ص 101:
نخستین کس از مردان که به او ایمان آورد، علی بود و او در آن زمان حدود سیزده سال داشت.
تعبیر متن عربی (ص 99) .. «و هو دون الثالثة عشرة من عمره» است؛ یعنی «کمتر از سیزده سال داشت». علاوه بر این، عبارت متن «کان علی أوّل من آمن به من الصِبْیان» است که البته خالی از غرض و مرض نیست!
3. ترجمه، ص 208؛ تلخیص ص 201:
مساحت این سایبانها [ی اطراف مسجد] 000/ 135 متر مربع است
ص: 153
و گنجایش 000/ 250 نفر [نمازگزار] را دارند و امّا اگر تمام ظرفیت [اطراف مسجد] را حساب کنیم میتواند 000/ 450 نفر را در برگیرد و این شمار تا 000/ 700 هزار هم میرسد.
در حالی که اولًا کلمه «هزار» پس از «000/ 700» زاید است؛ ثانیاً مقصود مؤلف این است که مسجد و پشت بام آن و فضاهای اطراف، بر روی هم گنجایش بیش از 000/ 700 نفر نمازگزار را دارد، در حالی که عبارت ترجمه صریح در این است تنها فضاهای محیط بر مسجد شریف، گنجایش 000/ 700 نفر را داراست.
عبارت متن عربی ص 24 در این جا چنین است:
... ممّا یجعل الطاقة الاستیعابیة للمسجد والساحات المحیطة به تزید عن 000/ 700 مصلّ.
4. ترجمه، ص 110؛ تلخیص 101:
... در این دوره در مسجد شریف نبوی تغییری حاصل نشد.
متن عربی، ص 99:
کان المسجد النبوی الشریف ... ولم یحتج إلی زیادةٍ أو توسعةٍ فی تلک الفترة.
در این جا سخن از وضع جدید در دوره خلافت امیر المؤمنین (علیه أفضل صلوات المصلّین» است.
مؤلّف پس از اینکه از توسعه مسجد در عهد عمر و عثمان سخن گفته است، میافزاید که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مسجد را توسعه نداد؛ زیرا به سبب انتقال حکومت به کوفه، و پارهای مسائل دیگر، بسیاری از مسلمانان از مدینه کوچیدند و نیازی به توسعه مسجد نبود و عبارت مترجم محترم مقصود مؤلف را نمیفهماند و نکته مثبتی که در کلام مؤلف هست در ترجمه منعکس نشده است.
اینها مواردی است که این ناچیز هنگام تلخیص، متوجه اشتباه بودن آنها نشدم و علاوه بر ترجمه استاد آیتی، در تلخیص این جانب نیز رخ داده است.
باری، از آنجا که دو سال پیش، با صرف فرصت بسیار، به هنگام تلخیص کتاب به خطاهای مذکور واقف شده
ص: 154
بودم، آنها را در این نقد قلمی کردم و صرفاً با هدف نوشتن نقد، دنبال یافتن این خطاها نبودم، و از آن هنگام تاکنون مترصّد فرصتی بودم که آنها را از حاشیه کتاب بر روی کاغذ بیاورم و بحمداللَّه در روز جمعهای این فرصت حاصل شد.
البته باید انصاف داد که ترجمه کتاب مورد بحث، چندان هم آسان نیست و برخی اشتباهات طبیعی است.
بسیاری از کتابهای دیگر هم همین وضع را دارند؛ ولی چون از دمِ تیغ تیز نقد نگذشتهاند، اشتباهاتشان مشهود نیست.
ماکثرة الشعراء إلّاعلّةٌ مشتقّةٌ من قلّة النُقّادِ