از جمله مناسک این کوه، نوشیدن آب از چشمه موسوم به «شیلوة مقدس) است که دعای خاصی دارد و روشن کردن عبادتگاه و قربانی و آداب دیگر. به علاوه موسم آن که معمولا «عید سایبان بندی» یا «روز استغفار» است.
طبیعی است که هنگام بحث از معنای حقیقی این موسم، آن را با «عید پاییز» یهودیان سامی شمال مقایسه کنیم.
عید سایبان بندی یا روز استغفار چیزی است که در تورات آمده و غالباً با عبارت اختصاری بر آن اطلاق «حج» میشود (سفر القضات، فصل 21، فقره 19 و ...) و (سفر شاهان نخستین، فصل هشتم، فقره 2 و 65).
فرقه دیگری از یهود، منطقهای را که چاه مقدس قرار دارد تقدیس میکنند و به سوی آن حج میگزارند. این فرقه، عقیده دارند که اینجا سرزمین جد اعلایشان اسحاق فرزند ابراهیم خلیل علیه السلام است که در آن شهر میزیسته و بدرود حیات گفته است.
در تورات آمده است: پس از مرگ ابراهیم علیه السلام خداوند مقام نبوت را به پسرش استحاق داد و اسحاق در کنار «بئرالحیّ الرائی» اقامت گزید
و نیز در تورات است که اسحاق در حیات پدر با مردم این سرزمین وصلت کرد و مادر وی ساره نام داشت. در خصوص ازدواج اسحاق با ساره، تورات داستانی را آورده که این مکان و آب چاه حیّ را در نگاه یهود قداست خاصی بخشیده است.
منطقه «چاه حیّ» در نزدیکی شهر الخلیل واقع است و الخلیل در 44 کیلومتری بیتالمقدس قرار دارد که همان شهر «حبرون» قدیم است و قبر ابراهیم خلیل علیه السلام و همسرش ساره و اسحاق و یعقوب و «رفقه» همسر اسحاق در آن است و مسجد و معبد بزرگی این قبرها را دربرگرفته است.
این پنج تن جایگاه خاصی در نظر برخی یهودیان دارند و لذا قبرهایشان را تقدیس نموده و به زیارتشان میآیند و همچنین محلّی است برای آهنگ حج و وسیله تقرب به خدا و تقدیم قربانی و نذورات و هدایا و خواندن دعا و گریه و زاری برای برآمدن حوائج و نعیم بهشت و تحصیل رضای خداوند.
ص: 57
دکتر حسن ظاطا، در باره حجّ این منطقه مینویسد: چاه «حیّ رائی» در نزدیکی الخلیل است که بسیاری از پارسایان یهود به حج آن میآیند و تا به امروز ادامه دارد؛ زیرا در تورات آمده است:
«پس از مرگ ابراهیم، خداوند اسحاق را مشمول کرامت خود قرار داد و اسحاق در کنار چاه حیّ رائی اقامت گزید و همانجا قبل از مرگ پدرش ابراهیم و مادرش ساره با رفقه ازدواج کرد».
(1) معبد «ایل» در نزدیکی نابلس
(2)فرقه دیگری از یهود موسوم به «فرقه سامری» این معبد را تعظیم میکنند.
اینها به جز «سفرهای پنجگانه»، که بخشی از عهد قدیم است، ایمان ندارند و به رستاخیز و روز قیامت مؤمن نیستند؛ ابن حزم در کتاب ملل و نحل مینویسد:
«آنها همه نبوتهای بنیاسرائیل پس از موسی علیه السلام و یوشع را تکذیب میکنند و شمعون و داود و سلیمان و اشعیا و الیسع و الیاس و عاموص و حبقون و زکریا و ارمیا و دیگر پیامبران را قبول ندارند. آنها میگویند شهر قدس همان نابلس است و هیجده میل با بیت المقدس فاصله دارد. آنها برای بیت المقدس عظمت و حرمتی قائل نیستند. در شام زندگی میکنند و خروج از آنجا را جایز نمیدانند.
(3) معبد ایل که یعقوب آن را در کنعان بنا کرد، نزدیکی نابلس واقع شده که بنی اسرائیل به حج آن میآمدهاند تا هنگامی که سلیمان در قدس هیکل را بنا نهاد و جایگاه آن معبد همچنان مورد توجه بود تا اینکه مملکت سلیمان پس از مرگش به دو بخش تجزیه شد:
1. سامره شمالی، که مردم این کشور با خاندان داود و سلیمان در جنوب خصومت داشتند و خود را اسرائیل مینامیدند و در حج آهنگ بیت ایل را میکردند.
2. یهودا، که از نسل داود و سلیمان بودند و در حج آهنگ هیکل سلیمان در «اورشلیم» را میکردند و این نامی است که از زمان سلیمان بدان اشتهار داشته است.
(4) و در این گذرگاه قبر یوسف قرار دارد و چاه یعقوب در نزدیکی آن واقع است.
(5) و اما قبلهای که فرقه سامره به سوی آن توجه دارند، کوهی است به نام
1- طقوس الحج عند الیهود، الفیصل، شماره 210/ 7
2- نابلس شهری است در کشور اردن هاشمی، در کنار ساحل غربی رود اردن و شش کیلومتری بیتالمقدس که در آن شماری از یهودیان سامری زندگی میکنند. آنها همواره بر مراسم عبادی و آداب قدیمی خود پای بندند. نک: الموسوعة العربیة 1811
3- الفصل فی الملل و الأهواء والنحل، ابن حزم، ج 1، ص 82
4- نک: طقوس الحج عند الیهود. الفیصل شماره 210/ 7
5- الموسوعة العربیة المیسّره، ص 1811
ص: 58
«غریز یم» که میان بیتالمقدس و نابلس واقع است. میگویند خدای متعال داود را به ساختن بیتالمقدس در کوه نابلس فرمان داد و این همان کوه طور است که خداوند در آنجا با موسی سخن گفت، سپس داود رهسپار «ایلیا» شد و آنجا «بیت ایل» را بنا نهاد و بدینسان مرتکب خلاف و ستم گردید.
سامریان به این قبله توجه دارند و با یهودیانی که قبلهشان بیتالمقدس است مخالفاند.
(1) مقصود از کلمه «ایل» خدا است و بیت ایل یعنی خانه خدا. این معبد در مجاورت کوهی و نخلی قرار دارد. کوه را همانند کوه عرفات دانسته و معبد را چون کعبه. و نخل را چون «عُزّی» که در وادی «بطن نخله» قرار داشت و خالد بن ولید به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را قطع کرد.
چون مردم جاهلیت حج آن میکردند و نذورات و هدایا بر آن میآویختند.
فرقه سامره آداب دیگری مانند طواف و قربانی دارند و بالای آن کوه میروند و بر آن وقوف میکنند و نذورات و هدایایی برای آن درخت مقدس دارند تا حاجاتشان برآورده شود! در تورات، سفر قضا آمده: «دبوره» همسر «فیدوت» در آن زمان دو قرن پس از موسی علیه السلام، متولّی حوائج بنیاسرائیل بود. دبوره زیر آن نخل که میان رمله و بیت ایل قرار داشت، مینشست و بنیاسرائیل به سوی آن میرفتند تا حاجاتشان را برآورده سازد!
(2) شایان ذکر است که دعای معروف به سمات، که از ادعیه شیعه امامیه است، به قداست این مکان اشاره دارد و به نظر میرسد که دلیل آن، تجلّیِ عظمت خداوند برای یعقوب نبی علیه السلام بوده است:
(اللّهمّ إنّی أسألک بِاسْمِکَ العظیم الأعظم الأعزّ الأجلّ الأکرم ... و بمجدک الّذی تجلّیت به لموسی کلیمک علیه السلام و ... ولیعقوب نبیک علیه السلام فی بَیْتِ ایل).
حج به اماکن طبیعی
گروه دیگری از یهود به سوی اماکن طبیعی، چون کوههای بلند و تپهها و اشجار و چاهها و چشمههای آب آهنگ حج میکنند. مستند اینها پارهای از نصوص تورات و تأسی به سنّت نیاکانشان میباشد که این اماکن را تقدیس کرده و آنها را آیات بزرگ الهی میدانسته و به وسیله آنها به خدا تقرّب میجستهاند. این نصوص برای
1- الملل والنحل، شهرستانی، ص 200
2- سفر القضاء، فصل 4، فقرات 4- 5
ص: 59
برخی اماکن طبیعی زمین، قداستی قائل شده است. «اینها فرائض و احکامی است که حفظ میکنید تا در زمین خدا عمل نمایید تا در تمام روزهای زندگی آن را در تصرف داشته باشید و همه اماکنی را که امتها به پرستش خدایانشان پرداختند، چون کوههای سر به فلک کشیده و بلندیها و زیر سایه درختان سرسبز ویران کنید و محلّ قربانیها را نابود سازید و بتهایشان را بشکنید و ستونهایشان را به آتش کشید و تمثال خدایانشان را محو کنید و نامشان را از این مکان بزدایید و شما مانند آنها برای خدایتان عمل نکنید بلکه به جایی که خدایتان برای تبارهای شما برگزیده و به نام هریک نهاده، بروید و قربانیان و هدایا و نذورات و عبادتها و گاو و گوسفندهای بِکر را تقدیم کنید.
(1) این نص توراتی تأثیر عمیقی در درون برخی یهودیان نهاده که سالانه به این اماکن ویژه طبیعت- که اجدادشان متصرف شده و اهالی آن سرزمینها را میکشتند و میسوزاند- آهنگ حج کنند و قربانیان و هدایا و نذوراتشان را تقدیم نمایند و همانگونه که در بخش اخیر این دستور آمده، نماز بگزارند و گوسفند و گاو بکر هدیه دهند یا قربانی کنند و آتش برافروزند و به نبرد تاریکی بروند.
چنین حجی، در حقیقت همان عادات دوران بت پرستی است که یهودیان قبل از بعثت حضرت موسی علیه السلام، اقتباس کرده و به فرزندانشان در طی قرون، به ارث گذاشتهاند تا سنتهای نژادی را پاس دارند و آب و رنگ دینی به آن بدهند.
دکتر ظاظا حسن گوید: یهود یا بنیاسرائیل از درختان و کوهها و تپهها و چشمههای آب و چاهها زیارتگاههایی درست کرده و به حج این اماکن میروند و بدان تبرّک میجویند و معبدهایشان را بنا میگذارند ...
(2) اما چشمهها و چاههایی که یهودیان آهنگ زیارت آن میکنند، مشهورترین آنها «قادش» است که مفهوم آن قداست است و در لغت عربی «عین قدیس» چشمه مقدس تلفظ میشود. و نیز «بئر سبع» که در صدر همه قرار دارد و در جنوب غربی غزه واقع است و سامیان پیشین بنیاسرائیل و بعضی دیگر عقیده داشتهاند که این چاه مسکونی است یعنی موجودات نامرئی از فرشتگان و جنّیان در آن زندگی میکنند و عدد آنها هفت
1- سفر تثنیه، فصل 12، فقره 1- 7
2- طقوس الحج عند الیهود، ص 10
ص: 60
میباشد و اگر کسی نقض سوگند کند یا به عمد دروغ بگوید بر اوست که همراه طرف مخاصم خود نزد این چاه رفته و هفت بار بر خود لعن کند تا نسلش منقطع گردد و به مرگ همه عزیزانش مبتلا شود و مال و جان و شرفش آسیب پذیرد و آواره زمین شود و گوش و چشم و عقلش را از دست بدهد.
چکیده و نتیجهگیری
خلاصه کلام: دیانت یهودی، حج را به عنوان یک عبادت با آثار مادی و معنوی مینگرد؛ همانگونه که دین اسلام و سایر ادیان توحیدی و غیر توحیدی چنین نگرشی به حج دارند. ولی تفاوت در ماهیت این عبادت و آداب و اعمال و شعائر و مکان و زمان آن است. هدف عمده مقاله این است که بگوید آنچه یهودیان به عنوان حج انجام میدهند، موافق چیزی نیست که پیامبرشان به عنوان شریعت آسمانی آورده و آن توجه خالصانه و صحیح به مکان مطلوب و زمان معین و مناسک واجب آن باشد.
حج از زمان خلیل، ابراهیم علیه السلام بر مردم واجب شده، چنانکه آیه کریمه وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَعَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ بیانگر است. این فریضه آسمانی مکان و زمان را معین ساخته و برای انجام آن شرط استطاعت را قائل شده است: وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا ...؛ «بر عموم مردم است در صورت استطاعت، حج بیت اللَّه الحرام کنند.» این دعوت عام است و ویژه مسلمانان نیست و تنها مؤمنان یا فرقه خاص یا قبیله و نژاد به خصوص به آن مکلف نیستند و از آیه کریمه: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ استفاده میشود که خداوند این خانه را برای گروههای خاصی از بندگان قرار نداده که برکت و هدایت و رحمت و آمرزش ویژه آنان باشد و دیگران محروم بمانند.
از امام موسی بن جعفر علیهما السلام تفسیر آیه وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِالْعالَمِینَ راپرسیدند. حضرت فرمود:
«مَنْ قالَ لیس هذا هکَذا فَقَدْ کَفَر»؛ «کسی که بگوید مطلب چنین نیست که آیه مبارکه میفرماید، همانا کافر شده است.»
آری حج به غیر خانه خدا، از هیچ انسانی پذیرفته نیست و بدعت و
ص: 61
مردود است و معنای حج حقیقی را ندارد.
خداوند در آیات کریمه قرآن، آمیختن حق و باطل را محکوم میکند و گمراه ساختن مردم را مردود میشمارد ...
چنانکه میفرماید: لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.
و یهودیان خود میدانند که خداوند حج را تشریع فرموده است و نیز از قداست بیتاللَّه الحرام آگاهی دارند و میدانند که جدشان ابراهیم علیه السلام خانهای را برای بندگان خدا بنا نهاده است، با این حال حق را انکار کرده و با باطل آمیختهاند و به مکانهایی که هوای نفسشان طلبیده و تعصّب نژادیشان حکم کرده، رهسپار شده و این سنت الهی را به انحراف کشیدهاند و در توالی نسلها حقیقت بر آنها مشتبه گردیده است و مقدسات حقیقی و معتقدات واقعی ضایع گشته و هواهای نفسانی نقش خود را بازی کرده است و این خصلت انسان است که اگر تحت ضابطهای صحیح و زیر نظر ارشادگری صالح نباشد دستخوش هوای نفس میشود ... خداوند همه را از انحراف نگهدار باشد!