عمومی تبدیل کند. او هم دستور ولید را با شناسایی کامل این نقاط، اجرا و در آنها مسجد بنا نمود.
ابن شبه متوفای 262 میگوید: در مدینه و اطراف آن، هر مسجدی که با سنگ و آهک بنا شده، از مساجدی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در محل آن نماز به جای آورده است؛ زیرا عمربن عبدالعزیز به هنگام توسعه مسجدالنبی صلی الله علیه و آله «طبق دستور ولید» از مردم مدینه درباره منازل و نقاطی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنجا نماز خواندهاند، سؤال و آنجاها را مشخص نمود و به صورت مسجد درآورد و دیوارهای آنها را برای تمایز از مساجد دیگر با سنگ بالا برد.
پس از عمربن عبدالعزیز، امرا و سلاطین و اعیان و اشراف و همه مسلمانان، پیوسته نسبت به تعمیر و ترمیم و توسعه و تجدید بنای این مساجد توجه خاصی مبذول داشتهاند. از این میان سلطان سلیمان قانونی
(متوفای 976 ه. ق.) به این موضوع بیش از دیگران اهتمام ورزید و به دستور وی، همه مساجدِ تاریخی در مدینه منوره، تخریب و تجدید بنا گردید.
یکی از مساجد قدیمیِ مدینه، که در حال حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله و به وسیله مسلمانان ساخته شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله در داخل آن نماز خواند، مسجدی است به نام «الإجابه» و نامگذاری آن به این اسم، از این جهت است که طبق نقل محدثان اهل سنت و مضمون بعضی از روایات شیعه، رسولخدا پس از اینکه در این مسجد نماز خواند، سه مطلب را از خداوند خواست و خداوند دعای او را در دو مورد اجابت کرد و در یک مورد رد نمود.
عباسی، یکی از مدینه شناسان، پس ازنقل حدیث حضور و دعای پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در این مسجد، میگوید:
«و لهذا سمّی مسجد الإجابة» یعنی به جهت قبول دعای آن حضرت در دو مورد از خواستههایش، این مسجد «الاجابه» خوانده شد.
نام دیگر «مسجد الاجابة»، «مسجد بنی معاویه» است؛ زیرا این مسجد به وسیله قبیله بنی معاویة ایجاد گردید و در روستایی که این قبیله در آن سکونت داشتند قرار گرفته بود و لذا سهمودی این مسجد را اینگونه معرفی میکند: «و مِنها
ص: 117
مسجد الإجابة و هو مسجد بنی معاویهبن مالکبن عوف من الأوس».
(1)موقعیت مسجد الإجابه
مسجد الإجابه، به فاصله 385 متر و در سمت شمال بقیع، در خیابان ستین قرار گرفته است و فاصله آن با مسجدالنبی صلی الله علیه و آله پس از توسعه آن، 580 متر میباشد.
نماز و دعای رسول خدا در مسجد الإجابه:
درباره نماز و دعای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در «مسجد الاجابة» دو حدیث به ترتیب از سعدبن ابی وقاص و عبداللَّهبن جابربن عتیک در «صحیح مسلم» و «موطأ مالک» که از مهمترین منابع حدیثی اهل سنت میباشند، با مختصر تفاوت در متن آنها نقل شده است:
متن حدیث در صحیح مسلم:
عَنْ عامِربن سَعد، عَن أبیه، أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله أقبل ذات یوم من العالیة حتّی مرّ بمسجد بنی معاویة، دخل فرکع فیه رکعتین و صلّینا معه و دعا ربّه طویلًا ثمّ انصرف الینا فقال:
«سألتُ رَبِّی أَن لا یهلک أمّتی بِالسنّة فأعطانیها و سألته أن لایهلک أمّتی بالغرق فأعطانیها و سألته أن لا یجعل بأسهم بینهم، فمنعنیها».
(2) عامربن سعد از پدرش سعد وقاص نقل میکند: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله که از عالیه
(3) برمیگشت، عبورش از کنار مسجد بنی معاویه افتاد، وارد این مسجد شد و دو رکعت نماز به جای آورد. ما هم با او نماز به جای آوردیم.
رسول خدا آنگاه دعایی طولانی کرد.
سپس به سوی ما برگشت و فرمود:
من از خدا سه مطلب درخواست کردم و او دعای مرا در دو مطلب از آنها اجابت نمود ولی در مورد مطلب سوم دعای مرا رد نمود. من از خدا خواستم که امت مرا با گرسنگی هلاک نکند، خداوند اجابت کرد و از او خواستم امّت مرا با غرق شدن هلاک نکند، خدا این دعای مرا هم اجابت نمود و از او خواستم از میان امت من اختلاف و فتنه را بردارد، خدا این دعای مرا مستجاب ننمود.
متن حدیث در موطأ مالک:
عَن عَبداللَّهبن عتیک أنّه قال: «جائنا عبداللَّهبن عمر فی بنی معاویة و هی
1- سمهودی وفاء الوفا، ج 3، ص 828
2- مسلم، صحیح، کتاب الفتن، باب هلاک هذه الامة بعضهم ببعض، حدیث 2890
3- به منطقهای که مسجد قبا واقع است، عالیه و عوالی گفته میشود.
ص: 118
قریةٌ من قری الأنصار، فقال: هل تدرون أین صلّی رسولاللَّه من مسجدکم هذا؟ فقلت: نعم و اشرت له الی ناحیة منه، فقال: هل تدری ما الثلاث الذی دعا بهنّ فیه؟ فقلت:
نعم، قال: فأخبرنی بهنّ، فقلت: دعا بأن لایظهر علیهم عدوّاً من غیرهم و لایهلکهم بالسنین فأعطاها و دعا بأن لایجعل بأسهم بینهم فمنعنیها. قال:
صدقت. قال: ابن عمر، فلن یزال الهرج الی یوم القیامة».
(1) عبداللَّه جابربن عتیک گوید: روزی عبداللَّهبن عمر در محلّه بنی معاویه، که یکی از روستاهای انصار است، نزد ما آمد و پرسید: آیا میدانید رسول خدا صلی الله علیه و آله در کدام نقطه از این مسجد شما به نماز ایستاد؟ گفتم:
آری، و به نقطهای از مسجد که پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا به نماز ایستاده بود، اشاره کردم. عبداللَّه بار دیگر پرسید: آیا آن سه مطلبی را که رسول خدا درباره آنها دعا کرد، میدانید؟ گفتم: آری. گفت: آنها را هم بمن بگو! گفتم: یکی از آن دعاها این بود که خداوند دشمنان امتش را بر آنها مسلّط نگرداند و دیگری اینکه آنها را با گرسنگی هلاک نکند. خدا این دو دعای پیامبر را اجابت نمود و سومین دعای آن حضرت این بود که خداوند اختلاف و فتنه را از میان امت او بردارد ولی این دعا به اجابت نرسید. عبداللَّه عمر گفت: درست گفتی و اضافه نمود:
پس اختلاف درمیان این امت همچنان تا قیامت باقی خواهد ماند.
خلاصه این حدیث را ابن شبّه از سعد چنین نقل میکند:
«انَّه کان مَع النَّبیّ فَمَرَّ بِمَسجد بِنی مُعاویة، فدخل فرکع رکعتین ثمّ قام فناجی ربّه ثُمّ انصرف».
(2) در متن این نقل، جمله «ثمّ قام» هم وجود دارد و لذا سمهودی میگوید: با توجه به متن این حدیث، برای کسانی که در این مسجد نماز میخوانند و دعا میکنند، بهتر است به جهت تأسّی به رسولخدا صلی الله علیه و آله در حال ایستاده دعا کنند.
(3) مسجد الإجابه در حدیث شیعه
در مورد دعای حضرت رسول صلی الله علیه و آله در مسجد الإجابه، از امیر مؤمنان علیه السلام نیز حدیثی نقل شده است. گرچه در این حدیث به محل این دعا (مسجد اجابه) اشاره نشده، ولی مضمون آن همان
1- مالک موطأ، ج 1 باب ما جاء فی الدعاء.
2- ابن شبه، تاریخ، ج 1، ص 68
3- سمهودی، وفاء الوفا، ج 3، ص 829
ص: 119
حدیث را که قبلًا از منابع اهل سنت آوردیم، تأیید میکند.
متن این حدیث که مرحوم صدوق در خصال با اسناد نقل نموده، چنین است:
عَن عَلِیّ بن أَبی طالِب علیه السلام أَنَّ النَّبیّ صلی الله علیه و آله قال: سألت ربّی تبارک و تعالی ثلاث خصال، فأعطانی اثنتین و منعنی واحدة، قلت: یا رَبّ لا تهلک أُمَّتی جُوعاً، قال: لَکَ هذِهِ قلت: یا رَبّ لا تُسَلّط عَلَیهم عدوا مِن غیرهم؛ یعنی مِنَ المشرکین، فیحتاجوهم، قال: لَکَ ذلِک قُلتُ: یا رَبّ لا تجعل بِأَسهم بَینهم فَمَنعنی هذه».
(1) مسجد الإجابه در تاریخ
از احادیثی که در مورد مسجد الإجابه نقل کردیم، معلوم میشود که این مسجد از مساجدی است که در حال حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله و به وسیله قبیله بنیمعاویه ساخته شده بود و لذا چون آنحضرت از کنار آن عبور میکرد وارد گردید و نماز به جای آورد و دعا نمود.
پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله باز از منابع تاریخی استفاده میشود که مسجدالاجابه پس از رسول خدا نیز به مدت چند قرن به صورت مسجد و با همان اسم «الاجابة» و «بنیمعاویه» معروف بوده و گفتار ابن شبّه متوفّای 262 ق که اشاره نمودیم شاهد بر این معناست.
در قرن هفتم
ولی از گفتار ابن نجار (متوفای 643 ه. ق.) استفاده میشود که این مسجد در زمان او، رو به ویرانی گذاشته و بخشی از ساختمان آن فرو ریخته است؛ زیرا او میگوید:
«و مسجدان قریبان من البقیع؛ أحدهما یعرف بمسجدالإجابة و فیه استوانات قائمة و محراب ملیح و باقیه خراب، و آخر یعرف بمسجد البغلة».
(2) «دو مسجد درنزدیکی بقیع است؛ یکی معروف به مسجد الإجابه، که دارای چند ستون و محراب زیباست ولی بقیه آن خراب است و مسجد دیگر معروف به مسجد بغله است.»
از گفتار مطری (متوفّای 741 ه. ق.) استفاده میشود که پس از گذشت یک قرن و در زمان او هم این
1- صدوق، الخصال، ج 1، ص 83
2- ابن نجار، اخبار مدینة الرسول، ص 116
ص: 120
مسجد به همان حالت خرابی بوده است، حتی ازستونها و محرابی که ابن نجار، یک قرن قبل از مطری به وجود آنها اشاره نموده، اثری باقی نبوده و آبادی بنیمعاویه نیز، که مسجد در این آبادی قرار داشت، به صورت تلّی از خاک درآمده بود؛ «و یعرف هذا المسجد بمسجد الإجابة و هو شمالیّ البقیع مع یسار الطریق السالک الی العریض وسط تلول و هی آثار قریة لبنی معاویة و هو الیوم خراب».
(1) تا اوایل قرن نهم؛ از گفتار مکّی (متوفای 854 ه. ق.) که کلام مطری «و هو الیوم خراب» را تکرار نموده
(2) معلوم میشود که مسجد الإجابه تا اوایل قرن نهم با همان حالت ویرانی بوده است.
در اواخر قرن نهم؛ سمهودی (متوفای 911 ه. ق.) از تعمیر و ترمیم این مسجد در اواخر قرن نهم خبر میدهد و در عنوان «مسجد الإجابه» میگوید: این یکی از همان دو مسجد است که ابن نجار آنها را در حالی که خراب بودهاند، مشاهده نموده، ولی امروز از آن ستونهایی که او در داخل این مسجد از آنها یاد نموده، اثری نیست و مسجد هم تعمیر و تجدید بنا شده است.
سمهودی میافزاید: من مساحت این مسجد را اندازهگیری کردم، از شرق به طرف غرب، بیست و پنج ذراع، (تقریباً 13 12 متر) و از قبله به سوی شمال بیست ذراع (تقریبا 10 متر) بود.
مسجد الإجابه در قرن چهاردهم و در حال حاضر
ازگفتار عیّاشی، مؤلف کتاب «المدینة بینالماضی والحاضر» (متوفای 1400 ه. ق.) معلوم میشود که ساختمان مسجد الإجابه، بهطوری که سمهودی در اوایل قرن دهم از آن یاد نموده، تا قرن چهاردهم یک بار دیگر تخریب شده و در این تاریخ مجدداً تجدید بنا گردیده است. او میگوید ساختمان مخروبه فعلی، نشانگر وجود محراب و گنبد در این مسجد است، تا اینکه در این اواخر عنایت خدا شامل حال ساکنان اطراف آن شد و مسجد تجدید بنا گردید و به صورت مناسب درآمد و این ساختمان جدید دارای مناره زیبا و مشرف بر اطراف میباشد.
(3) گفتنی است این ساختمان همان است که نویسنده این سطور در طول بیش
1- مطری، التعریف بما آنست الهجرة، ص 47
2- به نقل محمد الیاس در المساجد الأثریه، ص 37
3- عیاشی، المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 114
ص: 121
از بیست سال، بارها در آن حضور یافته و به نماز و دعا پرداختهام. لیکن از سال 1418 ه. ق.) ساختمان یاد شده به وسیله وزارت اوقاف حکومت سعودی تخریب و به صورت زیبا و وسیعتر از ساختمان پیشین تجدید بنا گردید.
مسجد مباهله کجاست؟
پس از آشنایی با این مسجد، اکنون به بحث میپردازیم که: مسجد مباهله کجا است و دلیل وجود آن از نظر منابع شیعه و اهل سنت چیست؟
مسجد مباهله از نظر مدینه شناسان
پیشتر اشاره شد که مدینه شناسان نسبت به مساجد قدیمیِ مدینه و به نقاط و محلهایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنها نمازگزارده، اهمیت فراوان داده و به جزئیات حوادثی که در این مساجد به وقوع پیوسته، مانند: «دعای رسول خدا در مسجدالإجابه در حالی که ایستاده بود» پرداختهاند و هر یک از نقاطی که نماز خواندن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آن مسلّم و یا محتمل بوده، مستقلًا و جداگانه معرفی کردهاند و باز محلهایی را که در مسیر آن حضرت از مدینه تا مکه، در نماز آن حضرت مورد استفاده بوده مانند مسجد «غدیر» و مسجد «معرّسح مشخص نمودهاند و حتّی در کنار مساجد مدینه مسجد ضرار و چگونگی ایجاد آن به وسیله منافقان و معرفی آنان و چگونگی تخریب و سوزاندن آن به دستور رسول خدا را بهطور مشروح مطرح کردهاند.
در این میان، تنها مسجدی که نام ونشانی از آن در منابع نیامده و بهطور صریح و یا تلویحی و با اشاره از آن ذکری نشده، «مسجد مباهله» است و این عملکرد، آن هم درباره محلی که یکی از بزرگترین حوادث دوران زندگی رسول خدا در آن به وقوع پیوسته، نشانگر این است که از نظر مدینه شناسان در طول تاریخ مسجدی به عنوان «مباهله» وجود نداشته است؛ زیرا اگر چنین مطلبی واقعیت داشت، این مورّخان و مدینه شناسان از ذکر آن غفلت ننموده و در معرفی آن کوتاهی نمیکردند.
مسجد مباهله در منابع شیعه
مراجعه به روایات شیعه، در مورد مساجد و مکانهای مقدس و زیارتی در مدینه، نشانگر این است که در این
ص: 122
روایات هم، مانند منابع مدینهشناسی، مسجدی به نام «مباهله» معرفی نشده و در گفتار ائمه علیهم السلام از چنین مسجدی نام برده نشده است و این بهترین دلیل برعدم وجود «مسجد مباهله» است؛ زیرا درصورت وجود چنین مسجدی، ائمه هدی علیهم السلام آن را به پیروانشان میشناساندند و در کتب حدیث و منابع فقهی و در مجموعههای ادعیه و زیارات، همانگونه که عبادات و ادعیه روز مباهله عنوان شده، منعکس میگردید؛ زیرا چنین مسجدی میتواند از دو جنبه تاریخی و معنوی، بر اکثر مساجد مدینه تفوّق و برتری داشته باشد:
یکی بهلخاط اینکه چنان مسجدی، نشانه و یاد بود از یک حادثه عظیم تاریخی است که در این حادثه با هدایت و راهنمایی وحی الهی، حقانیت اسلام تا قیامت عملًا رقم خورده است.
و دیگر بهلحاظ حضور اهل بیت عصمت و طهارت در این مراسم، آن هم طبق دستور صریح قرآن مجید که در این صحنه، یکی از بزرگترین فضایل این خاندان برای همیشه به ثبت رسید و در مقام و منزلت آنان برای کسی جای شک و تردید باقی نماند.
مساجدی که ائمه علیهم السلام در باره آنها توصیه کردهاند:
برای توضیح این موضوع، به بررسی روایاتی از ائمه هدی میپردازیم که در آنها مساجدی را بهخصوص معرفی کردهاند و حضور در آنها را، در ضمن سایر مشاهد، برای پیروانشان توصیه و تأکید نمودهاند.
و این مساجد و مشاهد عبارتنداز:
مسجد قبا، مسجد مشربه امّ ابراهیم، مسجد فضیخ، مسجد فتح، مسجد احزاب و قبور شهدا در احد.
در یکی از روایات که در کافی از معاویةبن عمار نقل شده، چنین آمده:
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «لا تَدَعْ إِتْیَانَ الْمَشَاهِدِ کُلِّهَا مَسْجِدِ قُبَاءَ فَإِنَّهُ الْمَسْجِدُ الَّذِی أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ وَ مَشْرَبَةِ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ وَ مَسْجِدِ الْفَضِیخِ وَ قُبُورِ الشُّهَدَاءِ وَ مَسْجِدِ الْأَحْزَابِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الْفَتْحِ ...».
(1) باز در کافی از عُقْبَةبن خالد آمده است:
قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «أَنَّا نَأْتِی الْمَسَاجِدَ الَّتِی حَوْلَ الْمَدِینَةِ فَبِأَیِّهَا
1- الکافی، ج 4، ص 560
ص: 123
أَبْدَأُ فَقَالَ ابْدَأْ بِقُبَا فَصَلِّ فِیهِ وَ أَکْثِرْ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَسْجِدٍ صَلَّی فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی هَذِهِ الْعَرْصَةِ، ثُمَّ ائْتِ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ فَصَلِّ فِیهَا وَ هِیَ مَسْکَنُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مُصَلَّاهُ ثُمَّ تَأْتِی مَسْجِدَ الْفَضِیخِ فَتُصَلِّی فِیهِ فَقَدْ صَلَّی فِیهِ نَبِیُّکَ فَإِذَا قَضَیْتَ هَذَا الْجَانِبَ أَتَیْتَ جَانِبَ أُحُدٍ فَبَدَأْتَ بِالْمَسْجِدِ الَّذِی دُونَ الْحَرَّةِ فَصَلَّیْتَ فِیهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقَبْرِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَسَلَّمْتَ عَلَیْهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقُبُورِ الشُّهَدَاءِ فَقُمْتَ عِنْدَهُمْ فَقُلْتَ ...».
(1) و در روایت حلبی چنین آمده است:
عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
«هَلْ أَتَیْتُمْ مَسْجِدَ قُبَاءَ أَوْ مَسْجِدَ الْفَضِیخِ أَوْ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ؟ قُلْتُ:
نَعَمْ، قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَبْقَ مِنْ آثَارِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله شَیْءٌ إِلَّا وَ قَدْ غُیِّرَ غَیْرَ هَذَا».
(2) منشأ اشتباه کجاست؟
بهطوری که ملاحظه کردید، تا کنون هیچ دلیل و مدرکی بر وجود مسجد مباهله؛ اعم از شیعه و اهل سنت، به دست نیامد و از نظر حدیثی و تاریخی، وجود چنین مسجدی را نمیتوان مورد تأیید قرار داد، لیکن بهطوری که در آغاز بحث اشاره کردیم، علیرغم این واقعیت، در سالهای اخیر در میان گروهی از مسلمانان، همان «مسجد الإجابه» به عنوان «مسجد مباهله» شناخته شده و زائران، بهویژه در موسم حج، گروه گروه برای زیارت آن به همین عنوان «مباهله» حرکت میکنند و راهنمای آنان، در این مسجد، درباره مباهله سخنرانی کرده، صحنه آن را ترسیم میکند و به عقیده خود، محل استقرار هر یک از دو گروه مسلمانان و مسیحیان و جایگاه هر یک از پیامبر و اهل بیت را از این مراسم به حاضرین توضیح میدهد. البته این برنامه، نه از روی عمد و با آگاهی از سابقه تاریخی این مسجد، بلکه در اثر اشتباهی بوده که به وجود آمده است و این اشتباه موجب شده است که مسجد مباهله جایگزین مسجد الإجابه گردد.
اکنون باید دید منشأ این اشتباه چه بوده و این جابهجایی چگونه پدید آمده است.
آنچه در این زمینه به نظر میرسد،
1- الکافی، ج 4، ص 560
2- الکافی، ج 4، ص 561
ص: 124
دو چیز است:
1- تشابه اسمی
پر واضحاست که نوعی تشابه میان مفهوم واژه «اجابه» و «مباهله» وجود دارد و هر یک از این دو واژه، متلازم با دعا است و در مقام به کارگیری هر یک از مباهله و اجابه، دعا نیز به ذهن شنونده تبادر میکند و در اثر این تشابه وتلازم از یک جهت و اهمیت مسأله مباهله در اذهان مسلمانان بهویژه در اذهان شیعیان خاندان عصمت و طهارت از جهت دیگر، موجب شده است که به جای مسجد الإجابه مسجد مباهله استعمال شود و این موضوع در اثر کثرت استعمال به صورت یک واقعیت تاریخی درآمده است.
گفتنی است، این نوع تغییر و تحریف در وقایع و حوادث تاریخی و در باره امکنه و اشخاص، فراوان رخ داده و در موارد زیادی دیده میشود و به تناسب موضوع، به یک مورد از این تحریفها اشاره میکنیم و آن اینکه:
از نظر منابع تاریخی، عاتکه عمّه رسولخدا صلی الله علیه و آله بر خلاف صفیّه، در مکه و قبل از اینکه اسلام را بپذیرد، از دنیا رفته است
(1) ولی امروز در مدینه و در کنار قبر صفیه، قبر دیگری را به عاتکه نسبت میدهند و برای هر دو یک زیارت نامه تنظیم گردیده و هر دو را با هم مخاطب قرار میدهند؛ «السَّلامُ عَلَیْکُما یا عَمَّتَیْ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُما یا عَمَّتَیْ نَبِیِّ اللَّهِ» و جای تأسف است که این نه تنها به کتب زیارات جدید بلکه به مناسک حج بعضی از مراجع عالیقدر نیز راه یافته است.
2- ذکر مسجد مباهله در گفتار یکی از علما
علی رغم مطالب گذشته و اینکه در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنت، از مسجد مباهله نامی و ذکری به میان نیامده، شیخ بزرگوار مرحوم محمدبن المشهدی
(2) در کتاب خود «مزار کبیر» در ضمن توصیه زائران مدینه منوره بر نماز خواندن در مساجد و امکنه مقدسه این شهر، خطاب به آنان چنین میگوید:
«و تصلّی فی دار زین العابدین علی بن الحسین علیهما السلام ما قدرت و تصلّی فی دار جعفربن محمد الصادق علیهما السلام و تصلّی فی مسجد سلمان الفارسی رحمه الله
1- در توضیح این موضوع، به «تاریخ حرم ائمه بقیع» از این نویسنده، صص 273- 274 مراجعهشود.
2- بنابر آنچه در بحارالأنوار و مستدرک و الذریعه آمده، محمدبن المشهدی از علمای مورداعتماد بوده و کتاب او «المزار الکبیر» مرجع کتب ادعیه و زیارات است. او از علمای قرن ششم میباشد و کتاب «المزار الکبیر» ش به صورت خطی است که مرحوم صاحب «الذریعه الی تصانیف الشیعه» چند نسخه موجود آن را معرفی کرده است.
ص: 125
و تصلّی فی مسجد أمیرالمؤمنین علیه السلام و هو محاذی قبر حمزة علیه السلام و تصلّی فی مسجد المباهلة ما استطعت و تدعو فیه بما تحبّ و قد ذکرت الدعاء بأسره فی کتابی المعروف ببغیة الطالب و إیضاح المناسک».
این متن را علامه مجلسی رحمه الله در بحار الأنوار و محدّث نوری در مستدرک نقل نمودهاند.
(1) و پس از آنان، به تبعیت از ایشان، در بعضی از مؤلفات و کتب ادعیه و زیارات نیز همان متن و یا ترجمه آن آمده است.
ولی در کلام محمدبن المشهدی، جای این سوال باقی است که ایشان همانگونه که محل مسجد امیرمؤمنان علیه السلام را معرفی میکند که: «وَ هُوَ مُحاذی قبر حمزة علیه السلام» چگونه از ذکر محل مسجد مباهله خودداری وزریده است و آیا منظور وی از این مسجد، همان مسجد الإجابه است و یا مسجد دیگری است که در زمان او معروف بوده ولی با مرور زمان از میان رفته و فراموش شده است؟
البته احتمال دوم بعید به نظر میرسد؛ زیرا اگر در زمان وی چنین مسجدی وجود داشت، مسلمانان از حفظ و حراست آن غفلت نمیکردند و در تعمیر و تجدید بنا و ابقای آن مانند سایر مساجد قدیمی مدینه، سعی و تلاش مینمودند.
ولی احتمال نخست که منظور وی از مسجد مباهله، همان مسجد الإجابه بوده، قوی به نظر میرسد و میتوان گفت که در اثر تشابهی که پیشتر اشاره کردیم، صاحب مزار کبیر هم به جای مسجد الإجابه، مسجد مباهله را به کار برده و جمله اخیر ایشان هم مؤید این احتمال است که میگوید: تا میتوانی در این مسجد نماز بخوان و آنچه میخواهی و دوست داری، در این مسجد از خدا بخواه.
و این توصیه ایشان به این اعتبار است که رسول خدا در این مسجد نماز خوانده و دعا کرده و دعای آن حضرت مستجاب شده است و زائران هم به جهت تأسی به آن حضرت، به نماز بایستند و دعا کنند.
و اگر منظور ایشان، مسجدی به عنوان مسجد مباهله بوده، به یقین برای بیان اهمیت این مسجد، لازم بود به وقوع این حادثه مهم تاریخی، در این محل اشاره کند.
1- المزار الکبیر، صص 27 و 28 به نقل از بحارالأنوار، ج 100، ص 225 و خاتمه مستدرک الوسائلج 1، ص 359
ص: 126
ولی به هر حال، نقل این جمله در این کتابها در جلب توجه زائران به این مسجد، به عنوان «مسجد مباهله» مؤثر بوده و از تحقیق و بررسی اصل موضوع مانع گردیده است.
چرا در محل مباهله مسجد بنا نشده است؟
با توجه به دلایلی که درباره عدم وجود مسجد مباهله نقل گردید، ممکن است این سؤال در ذهن خواننده پدید آید که: چرا در محلّ مباهله، با اهمیت تاریخی و معنوی که از آن برخوردار بود، مسجدی بنا نشده است، در حالیکه برای حفظ آثار پیامبرخدا صلی الله علیه و آله نقاط مختلف دیگر، که ازاهمیت کمتری برخوردار بودند، به صورت مسجد درآمدهاند؟
پاسخ این پرسش، از مطالبی که پیشتر درباره چگونگی بنای مساجد قدیمیِ مدینه آوردیم، روشن میشود که بعضی از این مساجد، در زمان رسول خدا به دستور آن حضرت و بعضی دیگر به وسیله مسلمانان بنا شده است و بخش مهمّی از این مساجد هم به وسیله عمربن عبدالعزیز درنقاطی که نماز خواندن رسول خدا در آنها ثابت و مسلّم بوده، ساخته شده است. گرچه طبق مضمون روایات، پیامبر اسلام قبل از حرکت به میعادگاه مباهله، با حضور اهل بیتش به نماز و دعا پرداخت ولی در محل مراسم مباهله هیچ دعا و نماز به جای نیاورده است.
زیرا روحانیون و نمایندگان مسیحیان نجران با مشاهده رسولخدا که بدون تشریفات و با نفرات محدود از خواص نزدیک و فرزندان خردسالش، به میعادگاه آمده است سخت به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداری کرده و حاضر به مصالحه شدند و به شرایط ذمّه تن در دادند.
به هر حال، در این محل نمازی اقامه نشده است تا به وسیله عمربن عبدالعزیز و یا هر فرد دیگر، به عنوان جایگاه نماز رسول خدا و مانند همه مساجد تاریخی مدینه، به مسجد تبدیل شود و ممکن است به جهت اهمیت این مراسم، محل برگزاری آن نیز در اوایل اسلام در میان مردم مدینه معروف و مشخص بوده که با مرور زمان ونبودن هیچ علامت و نشانی، به فراموشی سپرده شده است.
ص: 127
انگیزه طرح این موضوع چیست؟
باز ممکن است پرسش دیگری در این زمینه مطرح شود که اصلًا انگیزه طرح این بحث چیست؟ مسجدی است از مساجد قدیمی مدینه منوره که گروهی از مسلمانان آن را به عنوان مسجد الإجابه و گروه دیگر به عنوان مسجد مباهله جزو مساجد با فضیلت میدانند و در آن به نماز و دعا میپردازند. به چه داعی و انگیزهای این بحث را مطرح و تحقیق و بررسی مینماییم و دیدگاه گروهی را در مقابل گروه دیگر نفی میکنیم.
پیش از پاسخ به این پرسش، ذکر این مطلب ضروری است که شخص نگارنده سطور، معتقدم که با توجه به اصالت و حقانیت عقیده شیعه و گسترش اطلاعات وارتباطات و پیدایش وسایل تبلیغی و توجه و نگرش جدیدی که در اثر انقلاب اسلامی نسبت به شیعه در جهان اسلام به وجود آمده، در حال حاضر باید شیعیان وپیروان اهلبیت علیهم السلام حرکت مثبتی را در ابراز اندیشه و افکار خویش و معرفی تشیع در سطح بینالمللی آغاز کنند و اکنون وقت آن رسیده است که تشیع به عنوان یکی از مذاهب اسلامی و داراری عقایدی مستقل در اصول و فروع و برخوردار از فقهی ریشهدار و مستدل، در برابر سراسر و به ویژه در مراسم حج مطرح شود و شیعیان بدون کوچکترین تردید و تزلزل، مانند پیروان مذاهب دیگر اسلامی، به مسلّمات عقیده خود در اصول وفروع عمل و آن را با افتخار و مباهات به سایر مسلمانان معرفی نمایند.
اگر روزی بعضی از افراد کم مایه و بی اطلاع، در مسأله ولایت به نوعی تسامح و تعامل سخن میگفتند، امروز باید عقیده خود را صریح و تشیع خود را بی دغدغه اظهار نمایند.
و اگر روزی در مسأله تکتّف در نماز و سجده بر فرش، بر خلاف فقه شیعه، با برادران اهل سنت مماشات و از فقه آنان پیروی میکردند، امروز باید جزئیات اعمال خود را مطابق فقه شیعه و بهطور علنی انجام دهند.
البته اقدام به چنین عملی و نیل به این هدف و تغییر روشِ موجود پس از قرنها، کاری نیست که به سهولت انجام پذیرد و به سادگی و به سرعت تحقّق یابد، بلکه از یک سو نیازمند توجّه عالمان دینی و متفکّران دلسوز مذهبی است و از سوی دیگر وظیفهشناسی و
ص: 128
همّت همه افراد جامعه شیعه را میطلبد و لذا امروز از واجبات مهم جهان شیعه این است که در حفظ مسلّمات خود از اصول و فروع با تمام توان بکوشد و آنچه را که خارج از دائره اصول و فروع و بیرون از محدوده فقه و احیاناً موجب وهن آیین و موجب ایراد و اشکال مخالفان است، کنار بگذارد.
اکنون برمیگردیم به اصل سؤال که:
«انگیزه طرح این بحث چیست؟»
در پاسخ این پرسش میگوییم:
عنوان نمودن هر موضوع غیر مستند و احیاناً خلاف واقع به صورت یک واقعیت و حقیقتِ مسلّم، گذشته از اینکه اغراء به جهل و ارائه یک مطلب موهوم و خیالی به صورت وجود قطعی آن است، که از نظر عقل و شرع عملی مذموم و نکوهیده میباشد، انجام دادن این نوع اعمال در شرایط کنونی، با وجهه عمومی جهان شیعه ارتباط پیدا میکند و اجرای این برنامهها به اصل عقیده شیعه لطمه وارد میسازد.
توضیح مطلب اینکه:
متأسفانه پیروان اهلبیت عصمت و طهارت در طول تاریخ، به علل و انگیزههای مختلف سیاسی- مذهبی مورد اتهام و افترا قرار گرفتهاند و مطالب ناروا و بی اساس فراوان به شیعیان، که پیروان واقعی اسلام هستند، به عنوان روافض نسبت داده شده است که این تهاجم در بعضی از مقاطع تاریخ؛ مانند دوران بنیامیه و بنی عباس و همچنین در دوران عدهای از سلاطین عثمانی، از شدّت بیشتری برخوردار بوده است و این اتهامات نه تنها در افواه عموم رایج بوده، بلکه در متن کتابها و تألیفات زیاد نیز منعکس شده که امروز این کتابها به شیوههای مختلف در اختیار تمام طبقات، از دانشآموز مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهیان و اصناف مختلف در کشورهای اسلامی قرار میگیرد و اساس دیدگاه آنها را نسبت به شیعه همین کتابها تشکیل میدهد.
در این میان، کتابهای ابن تیمیه و گفتارهای او، امروز در میان عدهای از مسلمانان از جایگاه خاصی برخوردار است و مطالب او از سوی پیروانش به عنوان احیاگر اسلام در قرن هشتم و کسی که فتاوای او حتی فتاوا و نظریات فقهی و اعتقادی پیشوایان چهارگانه اهل سنت را تحتالشعاع قرار داده، مطرح و ترویج میشود و اتهامات و مطالب خلاف واقع
ص: 129
او درباره شیعه، به عنوان یک امر مسلّم تلقی میگردد و یکی از این افتراها و تهمتهای ناروا این است که او میگوید:
«عقلای مسلمان اتفاق نظر دارند که در میان اهل قبله از نظر جهل و ضلالت و دروغ و بدعت ... هیچ گروهی در حد روافض نیست!»
(1) بهطوری که ملاحظه میکنید، متهم کردن شیعه به دروغگویی، به وسیله فردی متعصب و منحرف، نسبتی است بی اساس و بدون ارائه کوچکترین دلیل و شاهد و لذا هر خواننده منصف، افترا و کذب بودن آن را مییابد و حد اقل با شک و تردید به آن مینگرد.ولی در عصر حاضر پیروان ابن تیمیه برای اثبات مطالب ناروا و هتّاکیهای او، در پی دلیل تراشی و ارائه مدرک و سند هستند و لذا با دقت و حساسیت مراقب اعمال و رفتار شیعیان میباشند که اگر مطلبی خلاف واقع «و لو از روی اشتباه» از آنها مشاهده کنند با امکانات تبلیغی گستردهای که در اختیار دارند، به همه مسلمانان دنیا منعکس نمایند و تبدیل مسجد الاجابه به مسجد مباهله و لو از روی اشتباه و عدم آگاهی است، اما میتواند یکی از مصادیق بارز آن گردد و بر افترایی که از سوی ابن تیمیمه، درباره شیعیان مطرح شده است، مهر تأیید بزند.پینوشتها:
1- منهاج السنه، ج 1، صص 13- 6