حالات سهگانه زائر حاضر در اطراف کعبه: طواف، اعتکاف (روی آوردن به کعبه همراه با توجه و مراقبت) و نمازگزاردن:
... طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ. (بقره: 125)
... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ. (حج: 26)
مرحوم طبرسی از برخی مفسّران نقل کرده است که: مقصود از: ... لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ سه گروه مختلف نیست، بلکه زائر خانه خدا وقتی طواف نماید از «الطائفین» است و هرگاه در اطراف کعبه بنشیند (و به آن بنگرد) از «العاکفین» است و هنگامیکه نمازگزارد، از «الرکّع السجود» خواهد بود. (مجمع البیان، ذیل آیه 125 بقره)
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ ... وَ لَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً. (مائده: 2)
در شأن نزول آیه آمده است که: گروهی از مشرکان برای عمره و زیارت خانه خدا راهیِ مکه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام، این آیه نازل شد. (مجمع البیان، ذیل آیه)
جمله ... وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ ... این معنا را تأیید میکند. البته این یک دستور موقّت بود و در سال نهم هجرت، مشرکان به حکم آیه 28 سوره توبه از نزدیک شدن به مسجدالحرام ممنوع شدند.
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ .... (بقره: 125)
ص: 43
خدا معنایش این است که مردم مکرر به آنجا رجوع میکنند. (ر. ک: مجمع البیان، ذیل آیه)
تصمیم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و یاران او به زیارت خانه خدا در سال ششم هجری و ممانعت مشرکان از آن:
هُمُالَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِالْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَالْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ .... (فتح: 25)
زیارت کعبه در دو شکل حج و عمره:
... فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ .... (بقره: 158)
رؤیای زیارت کعبه
رؤیای پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در باره ورود به مسجدالحرام و زیارت کعبه توسط وی و یارانش (درسال ششم هجرت):
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ .... (فتح: 27)
شک و تردید منافقان در مورد صادق بودن خواب پیامبر صلی الله علیه و آله در باره زیارت کعبه و انجام عمره و تأکید خداوند بر حقانیت و تحقّق آن:
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ .... (فتح: 27)
مفسّران نقل کردهاند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سال ششم هجرت، پیش از حرکت به سوی حدیبیه، در عالم رؤیا دیدند که مسلمانان وارد مسجدالحرام شدند. حضرت خوابش را برای یاران گزارش کردند و آنان خوشحال و امیدوار شدند که در آن سال وارد مکه خواهند شد، اما پس از حرکت بهسوی حدیبیه و منتهی شدن این سفر به صلح حدیبیه و بازگشت مسلمانان به مدینه، بدون زیارت کعبه، منافقان گفتند ما نه وارد مسجدالحرام شدهایم و نه عمره انجام دادهایم و در پی اینگونه شبههافکنیهای آنها، آیه فوق نازل شده است (مجمعالبیان، ذیل آیه)
صلح حدیبیه تدبیر خداوند و زمینهساز تحقّق رؤیای پیامبر صلی الله علیه و آله در باره زیارت کعبه و ورود مؤمنان به مسجدالحرام با امنیت و آرامش:
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیباً. (فتح: 27)
سابقه تاریخی کعبه
کعبه نخستین خانه بنا شده برای مردم جهت عبادت و پرستش خداوند:
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ .... (آل عمران: 96)
این برداشت بر اساس ظاهر آیه و طبق روایاتی است که میگوید موضعِ کعبه اوّلین نقطه از زمین بود که بر روی آب آشکار شد و زمین از آنجا گسترش یافت و نیز طبق روایاتی است که پیدایش کعبه را مرتبط و مقارن با هبوط آدم علیه السلام به زمین میداند. (مجمعالبیان، ذیل آیه؛ الحج و العمرة فی الکتاب و السنة، ص 76، ح 133)
وجود کعبه در زمان آدم علیه السلام و برپایی حج در آن، توسط وی:
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ .... (آل عمران: 96)
از امام باقر علیه السلام پرسیدند آیا پیش از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حج گزارده میشد؟
حضرت فرمود: آری ... آدم، نوح و سلیمان علیهم السلام در خانه خدا حجگزاردند ... همانگونهکه خدای تعالی میفرماید: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ ... (تفسیرعیاشی، ج 1، ص 186، ح 92)
وجود پایهها و اساس کعبه پیش از بنای دیوارهای آن توسط ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام:
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ .... (بقره: 127)
از اینکه بالا بردن و ساختن دیوارهای کعبه به ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام نسبت داده شده ولی بنای پایه و اساس به ایشان نسبت داده نشده، چنین بر میآید که: اساس و پایهها از دیر باز وجود داشته است. این برداشت را روایت امام صادق علیه السلام تأیید میکند که فرمود: «... خانه خدا چون درّ سفیدی بود، خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقی بود ... پس خداوند ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام را مأمور کرد که کعبه را بر همان پایههای
ص: 45
قبلی بنا کنند». (تفسیربرهان، ج 1، ص 155، ح 9)
وجود بقایای کعبه هنگام اوّلین سفر ابراهیم علیه السلام به سرزمین مکه:
رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ .... (ابراهیم: 37)
سوگند به کعبه
سوگند خداوند به بیتالمعمور (کعبه):
وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ. (طور: 4)
این برداشت، بنابراین احتمال است که مقصود از «الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ» کعبه باشد، آنگونه که برخی از مفسران احتمال دادهاند. (ر. ک: مجمعالبیان؛ المیزان، ذیلآیه)
شکل هندسی کعبه
کعبه بنایی به شکل مکعب و دارای شش سطح مربع:
... هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَةِ ...* جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ .... (مائده: 95 و 97)
انتخاب نام «کعبه» برای خانه خدا، اشاره به شکل خاص هندسی آن است.
شایان ذکر است که طبق روایتی، از امام صادق علیه السلام سؤال شد چرا کعبه را کعبه نامیدند؟ فرمود: برای اینکه مربع است. پرسیدند: چرا مربع شد؟ فرمود: برای اینکه در مقابل بیتالمعمور قرار گرفته و آن مربع است. پرسیدند: چرا بیتالمعمور چهارگوش شده است؟ فرمود: برای اینکه در برابر عرش قرار گرفته است. پرسیدند: چرا عرش مربع است؟ فرمود: برای اینکه کلماتی که اسلام برآنها استوار است، چهار کلمه است و آن:
«سُبْحانَاللَّهِ، وَ الْحَمْدُ للَّهِ، وَ لا الهَ الّااللَّهُ، وَ اللَّهُ اکْبَر» است (علل الشرایع، ج 2 ص 398)
طواف کعبه
طواف به گرد کعبه از واجبات الهی:
... وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ .... (حج: 29)
ضرورت آماده سازی کعبه واطراف آن برای طواف:
... طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ .... (بقره: 125)
ص: 46
... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ .... (حج: 26)
طواف کعبه عالیترین عبادت برای افراد غیر مجاور آن:
... طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ. (بقره: 125)
... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ. (حج: 26)
بیشتر مفسران «لِلطَّائِفِینَ» را افراد غیر مجاور کعبه و «الْعاکِفِینَ» را مجاوران آن دانستهاند (مجمع البیان؛ جامع البیان، ذیل آیه 125 بقره)
گروهی از مفسران بر اساس این معنا گفتهاند: این دلالت دارد بر افضلیت طواف بر نماز برای افراد غیر مجاور با کعبه (تفسیر کبیر، ذیل آیه 125 بقره)
لزوم تقدیم طواف بر نماز زیارت کعبه:
... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ. (حج: 26)
غربت کعبه
در غربت قرار داشتن کعبه پیش از سفر ابراهیم علیه السلام به مکه:
... وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ .... (بقره: 125)
از برخی مفسران نقل شده که در باره «طَهِّرا بَیْتِیَ» گفتهاند: مقصود این است که خانه مرا از بتهایی که بر در آن آویخته است تطهیر نمایید. (مجمعالبیان، ذیل آیه)
اگر این نقل صحّت داشته باشد، علاوه براینکه وجود کعبه را پیش از سفر ابراهیم اثبات میکند، بیانگر این است که در آن روزگار کعبه محلّ زیارت و مرکز بت و بتپرستان بوده است. همانگونهکه در روزگار جاهلیت در درون آن، به تعداد روزهای سال بت نگه داشته میشد.
قرار داشتن کعبه در هالهای از غربت و مظلومیت در روزگار جاهلیت و پیش از
ص: 47
ظهور اسلام:
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً .... (انفال: 35)
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها .... (اعراف: 28)
گروهی از مفسران گفتهاند: «فاحِشَةً» در آیه بالا، اشاره است به عمل مشرکان عصر جاهلیت، که با حالت عریان، کعبه را طواف میکردند و میگفتند: خداوند ما را به این عمل فرمان داده است (ر. ک: مجمعالبیان، ذیل آیه)
و نیز ر. ک: «مناسک حج، طواف».
قبله شدن کعبه
تغییر قبله از بیت المقدس به سمت کعبه (در سال دوم هجرت):
قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ .... (بقره: 144)
کعبه، قبله امت اسلام در هر مکان و در هر زمان:
... وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ....
کعبه قبله میانه برای امت میانه (امت اسلام):
سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها ...* وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً. (بقره: 142 و 143)
گویا معنای «کَذلِکَ ...» این است که تغییر قبله در راستای پدید آوردن امت وسط و میانه است. در تفسیر نمونه (ج 1، ص 483) آمده است: قبله مسلمانان قبلهای میانه است؛ زیرا مسیحیان، تقریباً به سمت شرق میایستادند، بهخاطر اینکه بیشتر ملل مسیحی در کشورهای عربی زندگی میکردند و برای ایستادن به سوی محل تولّد عیسی علیه السلام که در بیتالمقدس بود ناگزیر بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله آنان بود، ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر میبردند و به سوی بیتالمقدس که تقریباً در سمت غرب آنان بود، میایستادند و به این ترتیب، نقطه غرب قبله آنان بود امّا کعبه که نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدینه) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب میشد.
ص: 48
کعبه قبله مورد پسند و دلخواه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ....
(بقره: 144)
خردهگیری و شبههافکنی سفیهان نسبت به تغییر قبله، از بیتالمقدس به جانب کعبه:
سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها .... (بقره: 142)
مالکیت همه جانبه خداوند بر تمام جهتهاو مکانها، مجوز تغییر قبله از بیتالمقدس به سمت کعبه:
سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ ....
(بقره: 142)
پذیرش کعبه به عنوان قبله به جای بیتالمقدس، امری بس دشوار جز برای هدایت یافتگان:
... وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ .... (بقره: 143)
تغییر قبله ازبیتالمقدس بهسوی کعبه، نعمتی بزرگ درردیف نعمترسالت پیامبر صلی الله علیه و آله:
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ...* کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ .... (بقره: 150 و 151)
برداشت فوق، مبتنی بر این است که «کاف» در «کما» برای تشبیه باشد، براین مبنا تغییر قبله، که از آیه قبل به دست میآید «مشبّه» و ارسال پیامبر «مشبّهبه» میباشد و «تشبیه» مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن است.
تعیین کعبه به عنوان قبله، حکمی حق (حکمتآمیز و بهجا) و از ناحیه خداوند:
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ .... (بقره: 149)
آثار قبله شدن کعبه
قبله شدن کعبه، زمینهساز هدایت انسانها به صراط مستقم:
سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ. (بقره: 142)
ص: 49
قبله شدن کعبه بهجای بیتالمقدس، سبب جدایی صفوف پیروان واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله از صفوف مدعیان پیروی:
... وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ .... (بقره: 143)
تغییر قبله از بیتالمقدس به جانب کعبه، منشأ اعتراض سفیهان و ایجاد سؤال برای شماری از مؤمنان:
سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها ...* وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ .... (بقره: 142 و 143)
بعضی از مفسّران گفتهاند: پس از تغییر قبله، شماری از مسلمانان گفتند: پس اعمالی که به سمت بیتالمقدس انجام دادهایم چه میشود و آنهایی که از دنیا رفتند تکلیفشان چه خواهد شد؟! خداوند فرمود: «وَ ما کانَ اللَّهُ ...» (مجمع البیان، ذیل آیه)
نیز ر. ک: «فلسفه قبله شدن کعبه».
زمینه قبله شدن کعبه
علاقه و انتظار پیامبر صلی الله علیه و آله، زمینه تغییر قبله از بیتالمقدس به سمت کعبه:
قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ .... (بقره: 144)
در شأن نزول آیه بالا گفتهاند: پیامبر صلی الله علیه و آله بیشتر دوست میداشت که کعبه بهجای بیتالمقدس قبله باشد. حضرت به جبرئیل فرمود: دوست دارم خداوند مرا از قبله یهود به غیر آن برگرداند. جبرئیل گفت: من بندهای همانند تو هستم و تو نزد پروردگارت گرامی هستی. پس، از او در خواست کن. جبرئیل به آسمان رفت و پیامبر صلی الله علیه و آله همواره به آسمان مینگریست، به این امیدکه جبرئیل خواستهاش را بیاورد. در این حالات بود که آیه بالا نازل شد (مجمع البیان، ذیل آیه).
سبب اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله به دنبال تغییر قبله بود، این بوده است که، از طرفی یهودیان از روی خردهگیری میگفتند: این چگونه پیامبری است که دین مستقل ندارد و به طرف قبله ما نماز میگزارد و از سویی مشرکان مکه میگفتند: او (پیامبر) از قبله آباء و اجدادی خود روی برگردانده و به طرف قبله یهودیان میایستد. لذا حضرت شدیداً تمایل داشتند که کعبه به جای بیتالمقدس قبله قرار گیرد تا بهانه از دست هر دو گروه گرفته شود.
فلسفه قبله شدن کعبه
آزمودن مدعیان ایمان و اسلام و پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله از فلسفههای تغییر قبله از بیتالمقدس بهسوی کعبه:
... وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ .... (بقره: 143)
گرفته شدن بهانه از دست مخالفان و دشمنان، از حکمتهای تغییر قبله از بیتالمقدس بهسوی کعبه:
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ .... (بقره: 150)
اتمام نعمت خدا بر امت اسلام و رهنمون شدن آنان به خیر و سعادت، از فلسفههای قبله قرار دادن کعبه بهجای بیتالمقدس:
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ... وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ. (بقره: 150)
قبله شدن کعبه و اهل کتاب
آگاهی پیشین اهلکتاب از حقانیت تغییر یافتن قبله مسلمانان ازبیتالمقدس بهسوی کعبه:
... فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ
ص: 51
شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ...* الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ .... (بقره: 144 و 146)
یک احتمال این است که ضمیر «یَعْرِفُونَهُ» به قبله (امرالقبله) برگردد (مجمعالبیان، ذیلآیه)
قداست کعبه
کعبه، دارای شرافت و ارزش خاص در پیشگاه خداوند:
... طَهِّرا بَیْتِیَ. (بقره: 125)
... طَهِّرْ بَیْتِیَ .... (حج: 26)
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ. (قریش: 3)
از اینکه خداوند با یای اضافه تشریفی «بیت» به «یا» ی متکلم، کعبه را خانه خود خوانده و نیز از اینکه خود را «ربّ» بیت (کعبه) معرفی کرده، استفاده میشود که کعبه در پیشگاه خداوند دارای ارزش و شرافتی خاص است.
کعبه خانه مقدس و دارای حرمت ویژه:
... وَ لَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ .... (مائده: 2)
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ ..... (مائده: 97)
رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ .... (ابراهیم: 37)
وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ. (طور: 4)
بنابراین احتمال، که مقصود از «الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ» کعبه باشد، سوگند به آن بیانگر حرمت و قداست آن است.
شکسته شدن حرمت کعبه از سوی مردمِ روزگار جاهلیت، با انجام دادن امور لغو و بیهوده در اطراف آن، به عنوان عبادت:
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً .... (انفال: 35)
شکستن حرمت کعبه با انجام امور لغو و بیهوده، سبب کفر و گرفتار شدن به عذاب سخت الهی:
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَالْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِماکُنْتُمْ تَکْفُرُونَ. (انفال: 35)
ص: 52
حرمت شکنان کعبه مورد تهدید خداوند:
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْیَ وَ الْقَلائِدَ ...* اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ .... (مائده: 97 و 98)
هجوم آورندگان به کعبه و حرمت شکنان آن، در معرض عذابی سخت از جانب خداوند:
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ* أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ* وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ* تَرْمِیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ* فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ. (فیل: 5- 1)
آشکار شدن هرچه بیشترِ قداست و عظمت کعبه برای مردم جزیرة العرب، پس از واقعه حمله فیلسواران و نابودی آنان:
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ .... (فیل: 1)
لِإِیلافِ قُرَیْشٍ* إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ .... (قریش: 4- 1)
پاسداران حرمت کعبه بهرهمند از مغفرت و رحمت الهی:
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْیَ وَ الْقَلائِدَ ...* اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (مائده: 97 و 98)
میتوان گفت «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ ...» تهدید است علیه حرمت شکنان.
و «وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» تشویق است به حفظ حرمت مقدسات.
حرمت کعبه و محوریت آن برای قیام و قوام زندگی مردم، زمینه تفکر و شناخت علم بینهایت خداوند:
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ ... ذلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ. (مائده: 97)
راز قداست کعبه
تأسیس کعبه بر اساس توحید محض و به دور از هرگونه شرک و ناخالصی، رمز قداست و احترام آن در پیشگاه خداوند:
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ .... (حج: 26)
خواست و تشریع خداوند منشأ قداست و حرمت ویژه کعبه:
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ ..... (مائده: 97)