پیشکسوتان حج‌

نوع مقاله : از نگاهی دیگر

نویسنده

موضوعات


جناب آقای باقری! پیش از آنکه پرسشهای خود را در باره حج آغاز کنیم، به عنوان مقدمه کمی از شرح حال خود بگویید و توضیح دهید که نخستین سفر شما در چه سالی و چگونه بوده است؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، ضمن عرض سلام خدمت همه خدمتگزاران و کارگزاران حج و آرزوی موفقیت برای خادمان حُجّاج؛ اعم از مدیران، خدمه کاروان‌ها و ... و طلب غفران و رحمت برای آنانکه به زائران بیت‌اللَّه الحرام و مدینةالنبی خدمت کرده و اکنون به دارِ باقی شتافته‌اند.
باید بگویم که من سید نوراللَّه باقری، متولد 1308 تهران هستم.
از دوران جوانی آرزو داشتم مکرّر به حج مشرف شوم و همواره در قنوت نمازم این دعا را می‌خواندم که: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ، فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ»، تا اینکه سرانجام در سال 1339 توفیق یارم شد و به عنوان زائر، به حج مشرّف شدم. البته گرچه زائر بودم امّا قصد کردم که در طول سفر، در خدمت به زائران و میهمانان خدا بکوشم و از پروردگار متعال خواستم که به پاس این خدمت، تا پایان عمر، همه ساله مرا به عنوان «خادم حجاج» بپذیرد.
از سال 1340 تا 1363 با عنوان مدیر کاروان مشرف می‌شدم که در سال

ص: 171
1363، هم خودم و هم پسرم، حاج سید محسن باقری، در آزمون مدیر کاروان شرکت کردیم و هر دو پذیرفته شدیم و من تا سن 57 سالگی (1365)، در سمت مدیرکاروان، در خدمت زائران خانه خدا بودم، امّا در این سال با مشورت جناب آقای فومنی، که مدّت کوتاهی جانشین جناب آقای رضایی، ریاست محترم (سابق) سازمان حج و زیارت بودند، با میل شخصی از مدیریت کاروان استعفا دادم و با موافقت شورای عالی حج، چون مدیر مستعفی بودم تا سن 60 سالگی (سال 1368)، به عنوان معاون، به همراه فرزندم تشرّف یافتم.
مجموعاً 28 سفر عرفات را درک کرده‌ام و تاکنون بیش از 40 سفر عمره رفته‌ام و همچنان، همه ساله به همراه فرزندم به سفر عمره و عتبات مشرف می‌شوم و دعاگوی همه هستم. خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم که این توفیق عظیم را نصیبم کرد!
الف- آغاز سفر
: از آداب و رسومِ مردم و حاجیان در سفر حج، به خصوص از دوران‌های گذشته، چه خاطره‌ای دارید؟
آقای باقری: در سال‌های گذشته، چون تعداد اندکی به حج مشرّف می‌شدند، سفر آنان محسوس بود. قبل و بعد از سفر، ولیمه می‌دادند. در رعایت مسائل شرعی جدّی بودند و پیش از سفر به حسابرسی اموال خود می‌پرداختند. می‌کوشیدند کدورت‌ها را کنار بگذارند، از تمام آشناها حلّیت می‌طلبیدند و با آنان خدا حافظی می‌کردند و با بدرقه زیاد و با شکوه خاص، عازم این سفر می‌شدند. بدرقه کنندگان زمانی طولانی در فرودگاه معطل می‌شدند تا پرواز مسافرشان انجام شود و حتّی سماور، غذا و زیرانداز به فرودگاه می‌آوردند!
: در آن زمان، سفر حج چند روز و یا چند ماه به طول می‌انجامید و هزینه‌اش چقدر بود و با چه وسیله به حج می‌رفتید؟
آقای باقری: مدت سفر از 35 تا 40 روز بود و هزینه آن به سه تا چهار هزار تومان
ص: 172
می‌رسید. و سفر با هواپیمای باری انجام می‌گرفت که 7 ساعت در آسمان بود و در طول مسیر، صعود و فرود زیادی داشت و به همین دلیل حال بیشتر زائران به هم می‌خورد.
: مدینة الحاج در کجا بود و چه وضعی داشت؟
آقای باقری: مدینةالحاج در داخل جده و به صورت حجره بود. اوایل فرش انداخته بودند و بعد تختخواب، آنهم تخت‌های دو طبقه گذاشتند.
امکانات نظافتی و بهداشتی بسیار کم و محدود بود و هر گاه در داخل جا نبود، اطراف حجره‌ها را فرش یا چادر می‌زدند، چون زائران مدّت زیادی را باید در آنجا می‌گذراندند تا لحظه حرکت به مدینه یا جُحفه برسد.
در رعایت مسائل شرعی جدّی بودند و پیش از سفر به حسابرسی اموال خود می‌پرداختند. می‌کوشیدند کدورت‌ها را کنار بگذارند، از تمام آشناها حلّیت می‌طلبیدند
: آیا قبر حضرت حوا علیها السلام را دیده‌اید؟
آقای باقری: قبر حوّا در داخل شهر جده بود و من آن را دیده‌ام.
: چگونه و با چه وسایلی از جده به مدینه می‌رفتید؟
آقای باقری: با اتوبوس‌های جمس، از جاده قدیم می‌رفتیم که حدود 10 ساعت زمان می‌برد.
: میقات جحفه چه وضعی داشت و چگونه خود را به آنجا می‌رساندید؟
آقای باقری: مسجد جُحفه در جاده قدیم جده و نزدیک رابغ بود. اگر مدینه بعد بودیم از جاده قدیم وارد جاده خاکی می‌شدیم. گاهی اتوبوسها در خاک فرو می‌رفت و گاهی راه را گم می‌کردیم و با مشکلاتی به مسجد کوچک و مخروبه جُحفه می‌رسیدیم.
ص: 173
: برخورد زائران دیگر کشورها با ایرانیان چگونه بود؟
آقای باقری: روشن است که آن زمان مثل امروز نبود. به دلیل رابطه تنگاتنگ حکومت پهلوی با رژیم اشغالگر قدس، مسلمانان دیگر بگونه دیگری به ایرانیان می‌نگریستند.
: آیا در مسیر میان جده- مدینه، روستای شیعه نشین وجود داشت؟
آقای باقری: ما از آن مسیر، تنها منطقه غدیر و بدر را به خاطر داریم. وقتی وارد مدینه می‌شدیم، به منطقه و موقف عنبریه می‌رفتیم، چون اتوبوس‌ها داخل شهر نمی‌رفتند.
: برخورد مردم عربستان با زائران ایرانی چگونه بود؟
آقای باقری: تنها تعدادی مطوّف ارتباط نزدیک با مدیران، آنهم به جهت مسائل شغلی، داشتند.
: ساختار کاروان‌ها در آن زمان چگونه بود و آیا مدیر و روحانی داشتند؟
آقای باقری: هر کاروانی به تعداد دلخواه زائر جذب می‌کرد و روحانی، پزشک، آشپز، خدمه و دارو با خود می‌بردند.
آن زمان مثل امروز نبود. به دلیل رابطه تنگاتنگ حکومت پهلوی با رژیم اشغالگر قدس، مسلمانان دیگر بگونه دیگری به ایرانیان می‌نگریستند.
: آیا زائران را به کوه احد و سایر مکان‌های خارج از مدینه می‌بردید؟ وضعیت آنها چگونه بود؟
آقای باقری: بله، آن روزها درِ قبرستان باز بود و ما همراه زائران به آنجا می‌رفتیم و سر قبرها زیارت‌نامه می‌خواندیم و داخل قبرستان می‌شدیم و حتّی سر قبور شهدای احد هم می‌رفتیم. همچنین به مساجد سبعه؛ مانند مسجد قبلتین می‌رفتیم- که مسجدی قدیمی بود- به منطقه خندق هم می‌رفتیم که مسجد علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام، مسجد حضرت زهرا علیها السلام، مسجد فتح، مسجد سلمان در آنجا قرار داشت و نیز به مسجد قبا- که آن‌هم مسجدی بسیار قدیمی بود- می‌رفتیم.
ص: 174
: از اماکن تاریخی مدینه، چه چیزهایی به یاد دارید که الآن تغییر کرده است؟ و آیا از خصوصیات بقیع، کوچه بنی‌هاشم، خانه امام صادق و امام سجاد علیهما السلام و ... چیزی به خاطر دارید؟
آقای باقری: قبرستان بقیع و اماکن دیگر مدینه به شکل امروزی نبود. قبرستان بقیع کمی کوچکتر بود و حصار فلزی سبزرنگ مشبک داشت. در داخل کوچه بنی‌هاشم مغازه‌های کوچک فروش اجناس بود. وقتی از روبه‌روی بقیع، درست مقابل درِ جبرئیل وارد می‌شدیم، خانه‌های قدیمی با درهای چوبیِ کوتاه جلب توجه می‌کرد. خانه و مدرسه امام صادق و امام سجاد علیهما السلام هم وجود داشت.
بیت الأحزان و قبر عبداللَّه پدر پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در منطقه مصلّای قدیم بود، که تخریب گردید.
: موقعیت خانه‌های اطراف حرم نبوی چگونه بود؟
آقای باقری: همه خانه‌ها قدیمی بودند. تنها چند ساختمان به نام هتل وجود داشت که اسمشان هتل بود! ایرانیان معمولًا خانه‌های اطراف حرم را اجاره می‌کردند و بعضی کاروان‌ها هم باغ‌های بزرگ را برای سکونت بر می‌گزیدند که استخر داشت و سرسبز بود به نامهای: باغ فرشته، باغ ملائک، باغ صفا و ...
: زائران ایرانی می‌توانستند همراه خود کتاب‌های دعا، مناسک و جزوه‌های آموزشی ببرند؟
آقای باقری: کتاب‌های دعا و مناسک مراجع تقلید را مخفیانه می‌آوردند و مأموران در صورت مشاهده، آن‌ها را می‌گرفتند.
: نحوه غذا خوردن در میان راه و استراحتگاه‌های مکه و مدینه چگونه بود؟ آیا جمعی بود یا فردی؟
آقای باقری: چون غذاخوری‌ها بهداشتی نبود، بیشتر غذا را خودمان بدون گوشت، و به صورت آماده بسته بندی می‌کردیم. البته برای وضو و رفع حاجت هم مشکلات زیادی وجود داشت.
ص: 175
: مسائل بهداشتی در سفر و در مکان‌های استراحت تا چه حد رعایت می‌شد؟
آقای باقری: در طول سفر و اقامت در منازل، سعی می‌شد مسائل بهداشتی به‌طور کامل رعایت شود. توصیه‌هایی به زائران داشتیم و پزشک همراه گروه هم بر این مهم نظارت کافی می‌کرد و زائران هم توجیه می‌شدند، لیکن در طول مسیر و غذاخوری‌های راه، مشکلاتی وجود داشت.
ب- مکه
: با ماشین‌های روباز به مکه می‌رفتید یا با وسایل دیگر؟
آقای باقری: وسایل نقلیه در آن زمان بسیار قدیمی، بدون کولر، بعضی روباز و بعضی مسقف بود. برای حمل بار زائران از لُری استفاده می‌شد. گاهی چرخ ماشین‌ها از ماشین جدا و ماشین‌ها از مسیر جاده خارج می‌شدند؛ چون جاده قدیم مدینه- مکه، باریک بود تصادف‌های بسیار بدی رخ می‌داد و هر لحظه اتفاقات غیر منتظره‌ای در پیش بود و تلفات جانی زیادی داده می‌شد.
: استراحتگاه‌های مسیر مدینه و مکه چگونه بود و چه امکاناتی وجود داشت؟
آقای باقری: بیشتر آنها با حصیر فرش شده و بسیار غیر بهداشتی بود. آب در منبع‌های فلزی بسیار کم وجود داشت. دستشویی‌ها اندک بود.
جا دارد یاد کنم از ماهی‌هایی که در یک ظرف سرخ می‌کردند و رنگ روغن آن مانند قیر بود. با این حال بعضی از زائران در منطقه رابغ، فقط ماهی می‌خوردند.
: هنگام ورود به مکه چه آداب و رسومی انجام می‌دادید؟
آقای باقری: خدمه‌ای که از پیش برای آماده کردن منزل به همراه بار می‌رفتند، پس از آماده کردنِ منزل، در منطقه ورودیِ جده به مکه، با پرچم می‌ایستادند تا زائران را به منزل ببرند. با دود کردن اسپند، آماده کردنِ خاکشیر و ذبح گوسفند به استقبال زائران می‌آمدند.
ص: 176
: آثار و خصوصیات مسجد الحرام و اطراف آن چگونه بود؟
آقای باقری: مسجد الحرام، مانند امروز سنگ فرش سفید نداشت. وقتی پا روی سنگ‌ها می‌گذاشتی می‌سوخت و قسمتی از حیاط مسجد الحرام شن و ماسه بود.
آب زمزم در پشت مقام ابراهیم پله‌هایی قدیمی داشت. مردم برای نوشیدن آب و بردن آن به عنوان تبرّک و تجدید وضو می‌رفتند و واقعاً نظافت را رعایت نمی‌کردند.
بالای کوه ابوقبیس به صورت باغچه بود و مسجد بلال بر فراز کوه قرار داشت که خراب کردند. سال‌ها پیش تعدادی دستشویی در زیر کوه ساختند و بعد آنها را خراب و قصر کنونی را بالای آن بنا کردند.
: آیا مشکلاتی در انجام اعمال و مناسک حج وجود داشت؟
آقای باقری: آری، به علّت کم بودنِ تعداد روحانی، زائران گاهی در اعمال و مناسک حج و مسائل شرعی با مشکل مواجه می‌شدند.
: اطراف حرم، پیش از توسعه چگونه بود؟
آقای باقری: مغازه‌های متعدّد قدیمی وجود داشت که فروشندگان مسن و کهن‌سال آنها را اداره می‌کردند. همچنین منازل مسکونی بسیار قدیمی وجود داشت که بیشتر به زوّار اجاره می‌دادند.
: آیا قبرستان شهدای فخ را زیارت کرده‌اید؟
آقای باقری: در آن زمان، دیدار کوتاهی از قبرستان شهدای فخ در اطراف مسجد تنعیم داشتم، که اکنون تنها منطقه آن را به یاد دارم.
: از اعمال عمره تمتّع چه خاطره‌ای دارید؟
آقای باقری: خاطرات زیاد است، اما نخستین لحظه حضور و ورود زائران به خانه خدا و ضجّه و شیون و گریه‌های با ناله و افغان آنان، برایم زیباترین خاطره است.
ص: 177
: از مکان صفا و مروه بگویید که آیا به شکل امروزی و سر پوشیده بود؟
آقای باقری: در نخستین سال تشرّفم دیدم که در مسعی تازه طبقه بالا و سقف زده‌اند و کوه صفا و مروه کمی بزرگتر از صفا و مروه امروزی بود.
: در مسجد الحرام، زائران (هنگام طواف، یا نماز پشت مقام ابراهیم، یا لمس حجرالأسود) با مشکلی مواجه بودند؟
آقای باقری: البته مشکلاتی وجود داشت، به‌خصوص هنگام خواندن نماز پشت مقام‌ابراهیم که ممانعت می‌کردند. به علّت وجود فضای کم، مردم همدیگر را فشار می‌دادند و بارها نماز شکسته می‌شد و دوباره از مکانی دیگر شروع می‌کردیم و یا تعدادی مراقب می‌گذاشتیم تا نماز را بخوانیم. در نزدیک شدن به حجرالأسود و لمس و بوسیدن آن هم، واقعاً نظم را رعایت نمی‌کردند.
نخستین لحظه حضور و ورود زائران به خانه خدا و ضجّه و شیون و گریه‌های با ناله و افغان آنان، برایم زیباترین خاطره است.
: از حالات حاجیان در هنگام طواف ونماز، اگر چیزی به‌یاددارید، برای ما بگویید.
آقای باقری: در آن ایام، زائران، در انجامِ صحیحِ اعمال و مناسک حج بسیار جدّی بودند و خلوص آن‌ها واقعاً کم‌نظیر بود؛ به‌خصوص افرادی که قبلًا به اسم جاهل محله نامیده می‌شدند، وقتی به سفر حج می‌آمدند واقعاً به خاک می‌افتادند و با تمام وجود طلب مغفرت از گناهان و گذشته خود می‌کردند و در بازگشت از حج، تحوّل عمده‌ای در رفتار و کردارشان ایجاد می‌شد.
: آیا حاجیان در نمازهای جماعت اهل سنت شرکت می‌کردند؟
آقای باقری: به جرأت می‌توانم بگویم که کمتر کسی در نمازهای جماعت اهل تسنن شرکت می‌کرد و اگر هم حضور می‌یافت، نمازش را اعاده می‌کرد. از پیروزی انقلاب اسلامی به بعد بود که به فرمان حضرت امام قدس سره حاجیان همگی در نمازهای جماعت شرکت می‌کنند.
ص: 178
: از حضور بزرگان و مراجع تقلید در حج، خاطره‌ای به یاد داری؟
آقای باقری: تنها سفر آیت اللَّه سبزواری و آیت‌اللَّه حکیم را به یاد دارم که به حج مشرف شدند و ما در محضر آنان حضور می‌یافتیم و در این مورد هیچ مشکلی نداشتیم.
: برخورد مسؤولان عربستان با علما و بزرگان شیعه چگونه بود؟
آقای باقری: به ظاهر احترام می‌گذاشتند ولی خصومت درونی و کینه‌توزانه با شیعه و رهبران آنان را در دل داشتند.
ج- مشاعر مقدس
: بعد از احرام در مکّه، چگونه و با چه وسیله‌ای به عرفات می‌رفتید؟
آقای باقری: اوایل با لُری یا کامیون و بعدها با اتوبوس‌های جمس قدیمی به عرفات منتقل می‌شدیم. گاهی راننده‌ها فرار می‌کردند و از انجام وظایف سر باز می‌زدند و زائران و کاروان‌ها را دچار مشکل می‌کردند.
: در سرزمین عرفات آب لوله کشی و محل غسل و طهارت به حدّ کافی وجود داشت؟
آقای باقری: خیر، آب را به سختی تهیه می‌کردیم. از سقاها آب سطلی می‌خریدیم.
گاهی تا صبح جهت تهیه آب در تلاش بودیم و حوض برزنتی جهت نگهداری آب نصب می‌کردیم.
وضع بهداشت بسیار بد و ناکافی بود. بسیاری از حجاج کمتر غذا می‌خوردند تا کمتر به دستشویی بروند.
: حالات و رفتار مردم در روز عرفه چگونه بود؟ آیا دعا و مناجات دسته‌جمعی داشتند؟
آقای باقری: بسیار خوب و عارفانه بود. دعای عرفه به صورت دسته جمعی در کاروان‌ها خوانده می‌شد.
ص: 179
: از مشکلات و خاطرات زمانی که مشعر بیابان بود و امکاناتی نداشت، چیزی به یاد دارید؟
آقای باقری: در مشعرالحرام یا مزدلفه چراغ وجود نداشت و کاروان‌ها بیشتر چراغ دستی و گازی همراه خود برمی‌داشتند. برای وقوف اختیاری در مشعر می‌ماندیم و سنگ جمع می‌کردیم. از عدم نظافت و بهداشت و کمی آب و وجود جانوران در مشعر هم هرچه بگویم کم گفته‌ام!
: از حالات روحی و معنوی مردم در مشعر بگویید.
آقای باقری: شور عجیبی داشتند. شب‌های به یاد ماندنی مناجات حجاج، استغاثه و ناله، دعا و نشستن روی خاک و انتظار طلوع فجر، از حالات شیرین و معنوی آن ایام بود.
خانم‌ها نیمه شب پس از وقوف اضطراری به منا برده می‌شدند و آقایان پس از وقوف اختیاری و روشن شدن هوا به منا می‌رفتند و تا صبح مشغول مناجات می‌شدند.
: افراد گمشده در مشعر چه می‌کردند و به کجا می‌رفتند؟
آقای باقری: زائران را قبلًا توجیه می‌کردیم که در صورت گم شدن، با دیگر کاروان‌های ایرانی به منا بیایند. ولی با این حال مشکلاتی وجود داشت؛ البته حجاج خارجی بیشترین گمشده را داشتند.
: حرکت از مشعر به منا، چگونه و با چه وسایلی بود؟
آقای باقری: از مشعر به منا را گاهی پیاده و گاهی با ماشین‌هایی که پیشتر پارک کرده بودیم، می‌رفتیم.
: آیا وادی محسِّر علامتی داشت و حاجیان این منطقه را می‌شناختند؟
آقای باقری: منطقه میان مشعر و منا را وادی محسّر می‌گفتند، و مانند امروز علامتی در آن وجود نداشت. ما سعی می‌کردیم همیشه همراه زائران باشیم تا به اعمال و وقوف‌های آن‌ها لطمه‌ای وارد نشود.
ص: 180
: اعمال منا (رمی جمرات) چگونه انجام می‌گرفت، آیا در رمی جمرات مشکل خاصی بروز می‌کرد (مثلًا کسی کشته شد؟)
آقای باقری: زائران بعد از حضور در منا وسایل همراه را در چادرها می‌گذاشتند و پیاده به جمرات می‌رفتند. فشار جمعیت زیاد بود، گاهی افرادی از دیگر کشورها زیر دست و پا می‌ماندند و به خاطر کهولت سن و ناتوانی تلف می‌شدند. ما همیشه سعی می‌کردیم زائران را در گوشه‌ای جمع کنیم و در گروه‌های کوچکتر به رمی بپردازیم.
چون راه‌ها و خیابان‌های منتهی به جمرات مانند امروز زیاد نبود، ازدحام بسیار ایجاد می‌شد و گاهی حرکت ماشین‌ها و گرمیِ هوا مشکلات فراوانی به وجود می‌آورد.
: مطالبی هم از چگونگی ذبح و حلق رأس بگویید و اینکه قربانی‌ها را چگونه تهیه می‌کردید؟
آقای باقری: قربانی را با کمک آشپز و چند تن از زائران که مهارت در ذبح داشتند، انجام می‌دادیم؛ به این طریق که گوسفند را به صورت گلّه می‌خریدیم و ذبح می‌کردیم و برای سر تراشیدن یا حلق، می‌کوشیدیم با آموزش به زائران مقداری بیشتر بهداشت را رعایت کنیم ولی مگر با کمیِ آب و توجه نداشتن بعضی از زائران به بهداشت امکان داشت!
: لاشه قربانی‌ها چه می‌شد؟ آیا باعث تعفّن و بیماری نمی‌گردید؟
آقای باقری: لاشه قربانی‌ها بیشتر زیر دست و پا می‌ماند و بو می‌گرفت و واقعاً باعث بروز بیماری می‌شد. تعدادی از آفریقایی‌ها و فقرا لاشه‌هایی را برای خود می‌بردند، خون گوسفندان از لباس‌های آنان جاری بود و تعداد زیادی از افرادی که به قربانگاه رفته بودند، حتماً بااحرام روی‌لاشه گوسفند می‌افتادند و با وضع بسیار بدی به چادرها می‌آمدند.
: آداب و رسوم زائران ایرانی در شب‌های منا چگونه بود و آن شب‌ها را به چه شکل می‌گذراندند؟
آقای باقری: امکانات را خودمان تهیه می‌کردیم، در منا غذا می‌پختیم. با وجود امکانات بسیار کم، سعی می‌شد زائران در رفاه نسبی باشند، ولی دعا و نیایش در شب‌ها و به دیدار
ص: 181
هم رفتن زائران از صحنه‌های بسیار جالب توجه بود.
: عرب‌ها در مِنا چه مراسمی برگزار می‌کردند؟
آقای باقری: آنها سعی می‌کردند برای وقوف، در منا باشند و تعدادی از ایشان به مکه می‌رفتند. برخی در منا دست فروشی می‌کردند و در عین حال، حج نیز به جا می‌آوردند.
: خاطره‌ای از آتش سوزی چادرهای حجاج در منا و یا سایر مشکلات دارید؟
آقای باقری: بله، کاروان‌های خارجی به علت رعایت نکردن مسائل ایمنی، باعث آتش سوزی و تلفات جانی و مالی در منا شدند. ساعت حدود 2 بعد ازظهر آتش سوزی آغاز شد و ما زائران را به سرعت به طرف کوه‌های اطراف هدایت کردیم و به آنان اجازه ندادیم وسیله‌ای را با خود حمل کنند؛ چون خطر هر لحظه در کمین بود و شعله‌های آتش با ترکیدن کپسول‌های گاز به آسمان می‌رفت و روی چادرها می‌ریخت واقعاً وحشتناک و غم‌انگیز بود؛ بگونه‌ای که هیچگاه فراموشم نمی‌شود. از گروه‌ها کسی صدمه‌ای ندید ولی متأسفانه تعدادی ایرانی و بیشتر از زائران دیگر کشورهای اسلامی جان خود را از دست دادند. مشاهده صحنه‌های سوخته شده، بعد از خاموش شدن آتش، واقعاً دردناک و محزون کننده بود.
: کاروان‌ها و زائران، بیشتر چه وسایلی را با خود به عرفات و منا می‌بردند؟
آقای باقری: زائران وسایل شخصی خود را حمل می‌کردند و کاروان‌ها سماور نفتی، اجاق‌گاز، دیگ و ظرف مواد غذایی همراه داشتند که کار بسیار خطرناکی بود و هر لحظه ممکن بود فاجعه‌ای رخ دهد.
: چه خاطره‌ای از اعمال و آداب شب‌های منا به یاد دارید؟
آقای باقری: روز عید قربان، همه زائران روبوسی می‌کردند. به همدیگر تبریک می‌گفتند و بعضی به یکدیگر هدیه یا عیدی می‌دادند و شب‌ها به مناجات می‌پرداختند و روضه‌خوانی می‌کردند.
ص: 182
: آیا از مساجد قدیمی موجود در منا خاطره‌ای به یاد دارید؟ (مسجد کبش، مسجد البیعه و ...)
آقای باقری: چون بیشتر مشغول کار در کاروان و برنامه‌ریزی بودیم، به ندرت به مساجد منا می‌رفتیم. تنها به مسجد خیف می‌رفتیم و در آنجا دو رکعت نماز می‌خواندیم.
: از روزهای پایانی حج، چه خاطره‌ای دارید؟
آقای باقری: در روزهای پایانی، همه آماده حرکت به ایران بودند. سوغات‌ها را جمع وجور می‌کردند و پیوسته می‌پرسیدند: کی می‌رویم؟
آگاهی زائران در آن روزگار تنها در حدّ شنیده‌ها از منبری‌ها و جلسات بود و کتب کافی و مورد نیاز مانند امروز در دسترس نداشتند.
: هنگام وداع از مسجد الحرام و مکه، برنامه و آداب خاصی داشتید؟
آقای باقری: بله، به همراه روحانی زیارت وداع و طواف وداع را انجام می‌دادیم تا زائران، آخرین نیازها و حوائج و خواسته‌های خود را از خدای خود طلب کنند.
: نحوه خرید سوغات چگونه بود و معمولًا چه چیزهایی به عنوان سوغات خریده می‌شد؟
آقای باقری: سوغات و خرید آن، جزو خواسته‌ها و از برنامه‌های زائران بود و بیشتر زائران تمایل به خرید انواع پارچه، جانماز و وسایل برقی و اسباب بازی برای خانواده‌های خود بودند.
: آیا میان شیعیان و اهل سنت اختلافات و درگیری بروز می‌کرد؟
آقای باقری: برخورد بسیار کمی میان زائران وجود داشت. بیشتر روحیه دوستی و مساعدت به همدیگر حاکم بود. زائران بیشتر به دنبال دوستان و همشهری‌های خود می‌گشتند تا خاطره‌ای را برای تعریف داشته باشند.
ص: 183
: هنگام برگشتن از حج و رسیدن به ایران، چه آداب و رسومی از سوی استقبال کنندگان انجام می‌شد؟
آقای باقری: قربانی ذبح می‌کردند، اسپند در آتش می‌ریختند و ولیمه می‌دادند. بیشتر اهالی محل و فامیل به دیدن حاجی می‌رفتند.
سوغاتی دادن، هدیه بردن، به استقبال آمدن و پهن کردن زیرانداز و ساعت‌ها به انتظار نشستن از برنامه‌های رایج در آن زمان بود، چون بیشتر پروازها با تأخیر همراه بود.
د- اسرار و معارف حج
: آیا مردم در آن زمان توجّهی به اسرار و معارف حج داشتند؟
آقای باقری: بله، ولی نه به اندازه امروز. آگاهی زائران در آن روزگار تنها در حدّ شنیده‌ها از منبری‌ها و جلسات بود و کتب کافی و مورد نیاز مانند امروز در دسترس نداشتند.
: معمولًا به حاجیان چه تذکراتی می‌دادید و به چه نکاتی تأکید داشتید؟
آقای باقری: توجه به برنامه‌های تنظیم شده از طرف کاروان، آشنایی کامل با مناسک حج، اعمال و زیارت‌ها به صورت گروهی، رعایت بهداشت عمومی، رعایت اخلاق، انضباط در سفر و ... همچنین یادآوری می‌کردیم در رابطه با عمره و حج تمتّع هر چیزی را که نمی‌دانند از روحانی بپرسند.
: استقبال زائران از اسرار و معارف و تأثیر آن مطالب در روح حاجیان تا چه حد بود و امروزه چگونه می‌توان اسرار و معارف حج را تبیین کرد؟
آقای باقری: زائران تشنه شنیدن اسرار و معارف بودند؛ چون بیشتر آن‌ها سواد نداشتند، فقط از طریق سخنرانی مطالبی را می‌آموختند و تحوّلی در درونشان ایجاد می‌شد و این حالت تا پایان سفر در رفتار آنان نمایان بود.
چون‌امروزه بیشترحجاج باسوادند، آماده‌کردن کتب‌مختلف، فیلم، تشکیل جلسات متعدد و تهیه برنامه‌های تلویزیونی، همانگونه که واحد آموزش و پژوهش بعثه در حج و عمره انجام می‌دهد، در آشنا کردن زائران با اسرار و معارف حج بسیار مؤثر است.
ص: 184
: چه خاطره و لذّت‌های معنوی از حج واجب (حج اول) دارید؟
آقای باقری: حجّ اول بسیار شیرین پرخاطره و توأم با احتیاط است و طبیعتاً من هم مانند هر حاجی، در سال اول زیاد مراقب اعمال و رفتار خود بودم و با اینکه زائر بودم و با هزینه شخصی به سفر آمده بودم، با خداوند عهد بستم به زائران خدمت کنم و از او خواستم که تا پایان عمر این توفیق را به من بدهد که خدمتگزار زائران باشم. سپاس خدای را که حاجت خود را تاکنون گرفته‌ام.
با خداوند عهد بستم به زائران خدمت کنم و از او خواستم که تا پایان عمر این توفیق را به من بدهد که خدمتگزار زائران باشم.
: حجاج باید چه درس‌هایی از حج بگیرند؟ و در رفتارشان باید چه تغییراتی داشته باشند؟
آقای باقری: حج به انسان می‌آموزد که مانند ابراهیم و اسماعیل و هاجر باشند در تقوا، ایمان، شجاعت و شهامت، مقاومت، برنامه ریزی صحیح و منظم، اخلاق، سیاست، انسان بودن و بنده بودن و ... مطمئناً افرادی که به حج مشرف می‌شوند تغییرات اساسی در زندگی بیرون و درون خود احساس خواهند کرد و آن را به راحتی می‌توانند به دیگران منتقل نمایند.
: در پایان اگر مطلبی ناگفته دارید، بفرمایید.
آقای باقری: بسیار سپاسگزارم از مسؤولان محترم بعثه مقام معظم رهبری، به خاطر اینکه یادی از ریش سفیدان و پیشکسوتان حج کرده‌اند تا بتوانیم خاطرات و نظریات خود را بیان کنیم، و ضمن تقدیر از مسؤولان سازمان حج، به خاطر برنامه‌ریزی منظم و تحوّلی که در سال‌های گذشته در برنامه حج و عمره ایجاد نمودند. برای همه خدمتگزاران آرزوی موفقیت می‌کنم.