شب 17 ذیقعده فرا رسید و او طبق قرار در مسجد حضور نیافت، ولی دیگر شهروندانش، از بزرگ و کوچک در این مراسم حضور یافته، با تقدیم مقداری گندم ادای دیون خود را از پیشگاه حضرت رسالت پناه تقاضا نمودند. او نیز در گوشه خانهاش خزیده، با خود چنین گفت: «الحمد للَّهما راه قناعت پیشه ساختیم و دست نیاز بهسوی پیامبر خدا دراز نکردیم!» وی این سخن را در دل خود حدیث نفس میکرد و به خود میبالید، تا سرانجام خوابش برد. در عالم رؤیا مشاهده کرد که در حرم نبوی، همه اهالی از عالی و دانی گرد آمدهاند و مجلس بسیار باشکوهی برپاست. در صدر مجلس تخت بسیار با عظمتی نهاده شده، وجود اقدس نبیّ مکرّم با شکوه زایدالوصفی بر فراز آن نشسته، به فرد فرد اهالی مدینه بذل مرحمت میکنند و همگان را مورد لطف و نوازش قرار میدهند.
پس از مدتی به شاه ولایت، میر هدایت، مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام فرمان داد تا دفتری را که در دست پر انورش دارد بگشاید و اسامی افرادی را که با تقدیم کیسه گندم، ادای دیون خود را خواستار شدهاند بخواند.
هرکس بتواند در مدینه بمیرد، در آنجا بمیرد، که من از هرکسی که در مدینه بمیرد شفاعت میکنم
امیرمؤمنان اسامی فردفرد آنان را قرائت نموده، عرض میکرد: «یارسولاللَّه امّت و مجاور کوی تو، فلانی پسر فلانی، این مقدار قرض دارد، از محضر انورت ادای دیون خود را مسألت نموده، به خزانه کرم و رحمت شما امید بسته است».
پیامبر گرامی برای فردفرد آنان، فرمانِ «پرداخت شود» صادر میکرد، آنگاه امیرمؤمنان روی اسم هر فردی دستور پرداخت آن را ثبت میکرد.
سپس مولای متقیان نام این فرد محروم را بر زبان آورد، رسول گرامی فرمود: «او که به ما نیاز ندارد و چیزی از ما مطالبه نکرده است، ولی چون از سال گذشته 100 غروش به گندمفروش قرض دارد و گویی آن را فراموش کرده است، آن یکصد غروش قرض او نیز پرداخت شود».
ص: 209
دنیا وحشت و اضطراب از خواب پرید، با یک دنیا شرمندگی صورت خود را بر زمین سایید و با شتاب فراوان بهسوی مسجد مقدس نبوی شتافته، به پیشگاه انور حضرت پیغمبر عرضه داشت: «امان، یا رسولاللَّه، نه تنها من، بلکه همه کاینات نیازمند این در و این آستانند».
آنگاه صدای خود را به گریه بلند کرد و از سویدای دل استغفار کرد، دیگر سعی بلیغ داشت که همهساله خود را بدهکار سازد و ادای دیون خود را از محضرت رسالتپناه مطالبه نماید.
این داستان در میان اهالی مدینه متواتر است و همه اهالی این شهر بر صحّت آن اعتقاد راسخ دارند و از عالی و دانی، خود را بدهکار میدانند و در شب موعود به محضر آن حجّت معبود میشتابند و از الطاف بیکران و عنایات بیپایانش مسعود برمیگردند.
اهالی مدینه از زن و مرد، توانمند و مستمند و خُرد و کلان، به این شیوه مرضیه عمل میکنند، حتی اگر فرزندی در گهواره دارند از طرف او نیز کیسهای تهیه کرده به حرم انور نبیّ مکرّم تقدیم میدارند.
کسانی که مقروض هستند، به تعداد قرضهای خود، گندم تقدیم میکنند؛ یعنی اگر یکصد قروش قرض دارند، یکصد عدد دانه گندم در کیسه مینهند.
اهالی مدینه به هنگام تقدیم کیسهها، ابیاتی را قرائت میکنند و معتقدند که قرائت این ابیات در آن هنگام الزامی است و اکنون متن و ترجمه ابیات یاد شده:
إلیک یا رسول اللَّه یا أشرف الوری لجأت و إنّی ذاهل العقل خائر
ارید فکاکاً من دیون تعلّقت بذمّة مسکین لدیک مجاور
و أصحاب هذا الدَّین للدَّین یطلب و مالی من مالٍ و عجزی ظاهر
قلیل إحتیال لا اطیق تکسّباً ببابک مطروح أفضلک ناظر
ففکّ یا رسول اللَّه اذمّة کربتی و اقسم بالرّحمان إنّک قادر
أغثنی أغثنی یا شفیع بنظرة فبابک مقصودی و فضلک غامر
و أنت رسول اللَّه خیرة خلقه و أنت علی الأکوان ناهٍ و آمر
علیک صلوات اللَّه ما ذکر الحمی و ما حنّ مشتاق إلیک زائر
1) ای رسول گرامی، ای اشرف کاینات، من با دست تهی و عقل پریشان به درگاهت پناه آوردم.
2) از پیشگاهت میطلبم که این مسکینِ مجاورِ حرم شریفت را از دیونی که بر گردهاش سنگینی میکند، برهانی.
3) طلبکارها پرداخت این دیون را از من میطلبند، من چیزی ندارم که به آنها بپردازم و ناتوانیام روشن است.
4) با توان اندک، قدرت تهیه آن را ندارم، حاجتم را به درگاهت آورده، چشم امید به آستانت دوختهام.
5) ای نبیّ مکرم، غم و اندوهم بزدای، بهخدا سوگند که به گشودن مشکلاتم توانایی.
6) ای شفیع امّت، مرا دریاب و با نگاهی پناهم ده که آستانت مطلوب و مقصود من است و فضل و کرمت فراگیر.
7) ای رسول گرامی، تو بهترین آفریده آفریدگار و فرمانروای جهان آفرینشی.
8) درود بیکرانِ حضرت حق بر شما باد، تا روزی که مجاور شیفتهای از شما یاد کند و زائر دلباختهای به زیارت حریمت پرگشاید.
ص: 211
یک هشدار
یک فرد ضعیفالعقیدهای این سنت متداول (اهدای گندم) را بدعت تلقی کرده، مردم را از انجام دادن آن نهی میکرد و میگفت: «از این بدعت چه حاصلی به دست میآید؟!»
او به هر فردی از اهالی مدینه میرسید با اصرار از او میخواست که از تقدیم گندم و شرکت در مراسم شب 17 ذیقعده خودداری نماید.
شبی در عالم رؤیا به محضر مقدس حضرت ختمی مرتبت رسید و در آن عالم مشاهده نمود که صاحبان هدایا به محضر آن حضرت شرفیاب شده، مورد عنایت خاص حضرتش قرار گرفتهاند.
او دید که اسامی فردفرد آنها خوانده میشود و عطایای حضرت نبوی به آنها اعطا میگردد.
«هرگز به اهالی آن بلده طیبه دستدرازی و زباندرازی مکن، که حضرت حقتعالی در یک لحظه تو را نابود میکند.
او نیز به امید عنایتی، گامی جلوتر نهاده، به محضر انور رسالت پناه عرضه داشت:
«به این کمترین نیز عنایتی فرمایید».
یک مرتبه مورد عتاب قرار گرفت و اینگونه پاسخ شنید: «تو نهتنها خود را بینیاز میدانی، دیگران را نیز از انجام این عمل منع میکنی و اعتقاد سالم آنها را به باد مسخره میگیری و جسورانه به این عمل جاهلانه اقدام میکنی».
از این هشدار و نکوهشِ حضرت به شدت متأثر گشته، با وحشت و اضطراب از خواب پرید، از کردار خود نادم شد و برای جبران آن با هرکسی که مصادف میشد، داستان خوابش را بیان میکرد و او را به شرکت در این عمل تشویق مینمود.
لزوم مهر ورزی به اهالی مدینه
اهالی مدینه از عالی و دانی، لازم الاحترام هستند؛ زیرا اگر عاصی و گنهکار هم
ص: 212
باشند، شرف مجاورت اشرف کاینات ایجاب میکند که حقّ مجاورت آنها رعایت شود.
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در رابطه با حقوق همسایگان میفرماید:
«مَا زَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یُوصِینِی بِالْجَارِ حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُ».
«جبرئیل امین آنقدر مرا در مورد همسایه توصیه کرد که گمان کردم همسایه را وارثِ همسایه قرار خواهد داد.»
(1) اگر رعایت حقوق همسایگان ما تا این حد مهم باشد، رعایت حقوق همسایگان پیامبر صلی الله علیه و آله چهقدر مهم خواهد بود؟! روی این بیان، باید حریم آن حضرت در مورد مجاوران کویش رعایت گردد؛ زیرا در مورد آنان وعده شفاعت ویژه از آن حضرت روایت شده است، آنجا که میفرماید:
«مَنِ اسْتَطاعَ أَنْ یَمُوتَ بِالْمَدِینَةِ فَلْیَمُتْ بِها، فَإنِّی أَشْفَعُ لِمَنْ یَمُوتَ بِها».
«هرکس بتواند در مدینه بمیرد، در آنجا بمیرد، که من از هرکسی که در مدینه بمیرد شفاعت میکنم».
(2) روی این بیان به شرف اسلام و فضیلت مجاورت نبیّ گرامی صلی الله علیه و آله مشرّف شود و در هجرتسرای آن حضرت دیده از جهان فروبندد، طبق وعده آن حضرت مورد شفاعت شفیعالمذنبین، سیدالمرسلین، حضرت ختمی مرتبت قرار خواهد گرفت.
براین اساس، احترام و اظهار محبت به ساکنان مدینه منوره بر هر مسلمانی شایسته و ضروری است.
احترام به اهالی مدینه، تجلیل و احترام به ساحت قدس نبوی محسوب است، و لذا سلاطین اموی، عباسی، ایوبی و عثمانی همواره حرمت اهالی مکه و مدینه را رعایت میکردند.
(3)روی این جهت خلفای عثمانی آثار خیریه فراوانی در حرمین شریفین از خود به یادگار نهادند و برای اهالی مکه و مدینه حقوق، عطایا و موقوفاتی معین کردند که همهساله بهصورت منظم به آنها تقدیم میگردد.
خدمات برجستهای که برای حفظ آسایش و آرامش اهالی مدینه، از شرّ مهاجمان بدوی، از سوی دولت عثمانی ارائه میشود، جای بسی تقدیر و ستایش است.
1- صحیح بخاری، ج 8، ص 12؛ مسند احمد، ج 2، ص 85؛ من لا یحضرهالفقیه، ج 1، ص 32؛ امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 134
2- سمهودی، وفاءالوفا، ج 1، ص 49، به نقل از ترمذی، ابنماجه و بیهقی.
3- این تعبیر از روی حسن ظن به خلفا بر قلم مؤلّف جاری شده، والّا داستان حرّه و جنایات بیرون از وصف یزیدبن معاویه در مدینه منوّره، سیاهترین صفحه تاریخ را به این حادثه شوم اختصاص داده است. فشرده این واقعه دلخراش را سمهودی در «وفاءالوفا بأخبار دارالمصطفی»، ج 1، صص 138- 125 آورده است.
ص: 213
در عهد سلطان عبدالمجید
(1) مسجد نبوی رو به خرابی نهاد، او فرمان لازمالاجرایی صادر کرده، براساس آن، مسجد نبوی از پایه برداشته شده، بنای فعلی در مدت 12 سال، مطابق فرمان همایونی ساخته شد. طبیعی است با این خدمت شایسته، روح مقدس نبوی قرین سرور و ابتهاج خواهد بود.
میهماننوازی اهل مدینه
با توجه به عنایات ویژه رسول گرامی نسبت به اهالی مدینه، که از احادیث فراوان استفاده میشود، ابراز محبّت و مودّت به آنان بر هر فرد مسلمان لازم و ضروری است؛ زیرا هر مسلمانی باید آنچه را که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله دوست میدارد، دوست بدارد و هرچیزی را که آن حضرت دشمن میدارد دشمن بدارد.
ما هر خدمتی در برابر اهالی مدینه انجام دهیم، هرگز نمیتوانیم محبت و عطوفت آنان را جبران کنیم؛ زیرا اگر ما سالی یکبار هدیه و عطیهای به آنها تقدیم میکنیم، آنها هر روز پنج بار در اوقات نماز در حرم نبوی برای ما دعا میکنند و در طول سال زائران حرم شریف را مورد لطف و مرحمت خود قرار میدهند.
اگر در موسم حج، در خانهای از حجاج خانه خدا پذیرایی نشود، همگان او را مورد سرزنش قرار میدهند و میگویند: «اگر تو آدم سعادتمندی بودی، شماری از زائران خانه خدا را به خانهات میآوردی و اطعام و احسان میکردی.»
اهالی مدینه تا سرزمین «جُرْف»
(2) به استقبال حجاج میروند و آنها را به منازل خود فرا میخوانند.
محبّت اهالی مدینه نسبت به زائران حرمین شریفین بهقدری است که کودکان در کوچهها برای زائران اشعار خوانده، مراتب محبت و علاقه خود را به آنان ابراز میدارند.
اهل مدینه در موسم حج و غیره، هر زائری را ببینند به منزل خود دعوت کرده، در اطعام و احسان به آنها از یکدیگر سبقت میجویند.
زن و مرد از اهالی مدینه، دل زائران را شاد میکنند و از آنان دلجویی میکنند، حتی اگر امکانات مادی نداشتند، قرض کرده، در میهماننوازی کوتاهی نمیکنند.
اگر زائران هدایایی به آنها تقدیم کنند، این هدایا با خدماتی که آنها را ارائه میدهند
1- سلطان عبدالمجید خان، سی و یکمین پادشاه عثمانی به سال 1255 ه. ق. بر تخت نشست و تاسال 1277 ه. ق. حکم راند.
2- جُرْف؛ در لغت به جایی گفته میشود که در اثر عبور سیل، گود شده باشد و نام یک وادی درسهمیلی مدینه منوّره است. معجمالبلدان، ج 2، ص 128.
ص: 214
به هیچوجه قابل مقایسه نیست.
مؤلف به سال 1289 ه. ق. به مدت یک هفته به همراه نُه نفر از دوستان، در منزل پسر نقیبالاشراف، سید محمد علوی بافقی میهمان بودم. این سید جلیلالقدر هر روز دوبار سینی پر از غذا میآورد. بر اساس محاسبهای که انجام شد، هر سینی غذا 132 غروش هزینه برمیداشت.
در طول اقامت ما در مدینه منوره، این سید بزرگوار لحظهای از ما دور نشد و در زیارت اماکن مقدسه با ما همراهی کرد و هیچ مکان زیارتی را فروگذار نشد.
آگاهی از مجاری حالات اهالی مدینه و آشنایی با عواطف و احساسات والای آنان، یک معاشرت طولانی و ارتباط تنگاتنگ میطلبد. کسانی که چند روز در این شهر مقدس اقامت میکنند، هرگز با دقایق و لطایف موجود در آن شهر آشنا نخواهند شد.
دِل اوزاتما، ال اوزاتما اهلنه اول بلده نک طوز گیبی بردمده محور ایدر جناب حق سنی
«هرگز به اهالی آن بلده طیبه دستدرازی و زباندرازی مکن، که حضرت حقتعالی در یک لحظه تو را نابود میکند.»
(1) پینوشتها:
1- به مضمون این شعر، احادیث فراوانی از پیامبرخدا صلی الله علیه و آله رسیده که از آن جمله است: «مْن أَرادَها بِسُوءٍ أَذابَهُ اللَّهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ»؛ «هرکس به این شهر اراده بدی کند، خداوند او را ذوب کند، همانگونه که نمک در آب ذوب میشود». وفاءالوفا، ج 1، ص 44.