الطیر و الریح و حجّ موسی علی جمل أحمر یقول: لَبَّیْکَ لَبَّیْک، و إنّه کما قال اللَّه: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ و قال: وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ و قال: أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ و إنّ اللَّه أنزل الحجر لآدم و کان البیت».
«أَ کان یحجّ إلیه قبل أن یبعث النبی صلی الله علیه و آله قال: نعم، لا یعلمون أنّ الناس قد کانوا یحجّون و نخبرکم أنّ آدم و نوحاً و سلیمان قد حجّوا البیت بالجنّ و الإنس و الطیر و لقد حجّه موسی علی جمل أحمر یقول لَبَّیْکَ لَبَّیْک، فإنّه کما قال اللَّه تعالی: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ.
همانطور که ملاحظه شد، امام صادق و امام باقر علیهما السلام برای اثبات حج انبیای سلف، تمسک به آیاتی نمودند که آن آیات درباره کعبه بود، اما از آنجاکه کعبه ملازم با حج بوده و گویی راز اصلیِ پیدایش کعبه، انجام مراسم با شکوه حج است، از اینرو، امام علیه السلام به این آیات تمسک کرد و جالب این است که امام علیه السلام برای حج انبیا تعلیل به این آیات کرد و فرمود: «فإنّه کما قال اللَّه تعالی ...».
وشاید وجه استشهاد امام صادق علیه السلام بر سه آیه، این باشد که آیه نخست مربوط به حجّ انبیا، تا پیش از ابراهیم
و آیه دوم زمانِ ابراهیم و آیه سوم مربوط به بعد از زمان ابراهیم، یعنی سلیمان و موسی باشد، چراکه در آیه سوم، ابراهیم مأموریت یافت که خانه خدا را برای سه دسته (طائفین، عاکفین و رکّعالسجود) پاکسازی کند و روشن است که مراد، فقط طواف کنندگانِ در زمان ابراهیم نیست، بلکه شامل آنهایی است که بعداً هم میآیند. پس با تمسک به آیات، میتوان وجود اجمالی حج را از زمان آدم تا ابراهیم اثبات کرد.
علاوه بر این آیات، روایات خاص دیگری هم نقل شده که دلالت بر انجام حج در این برهه از تاریخ دارد، که میتوان این روایات را تحت عناوین زیر بیان کرد:
إِنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: «عَنْ أَوَّلِ مَنْ حَجَّ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ، فَقَالَ: جَبْرَئِیلُ علیه السلام».
همچنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از اینکه آدم حجش را تمام کرد، جبرئیل به او
ص: 93
گفت: «هَنِیئاً لَکَ یَا آدَمُ لَقَدْ طُفْتُ بِهَذَا الْبَیْتِ قَبْلَکَ ثَلاثَةَ آلافِ سَنَةٍ».
(1) و در روایت دیگر فرمود: «لَمَّا أَفَاضَ آدَمُ مِنْ مِنًی تَلَقَّتْهُ الْمَلائِکَةُ فَقَالُوا یَا آدَمُ بُرَّ حَجُّکَ أَمَا إِنَّهُ قَدْ حَجَجْنَا هَذَا الْبَیْتَ قَبْلَ أَنْ تَحُجَّهُ بِأَلْفَیْ عَامٍ».
(2) مؤید این روایات، روایات دیگری است که زراره به امام صادق عرض میکند:
«جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَسْأَلُکَ فِی الْحَجِّ مُنْذُ أَرْبَعِینَ عَاماً فَتُفْتِینِی، فَقَالَ: یَا زُرَارَةُ بَیْتٌ یُحَجُّ قَبْلَ آدَمَ علیه السلام بِأَلْفَیْ عَامٍ تُرِیدُ أَنْ تَفْنَی مَسَائِلُهُ فِی أَرْبَعِینَ عَاماً».
* حجّ آدم
بعد از جبرئیل و فرشتگان، نخستین کسی که خانه خدا را زیارت کرد و اعمال حج را انجام داد، حضرت آدم است که روایات در این زمینه زیاد است و مرحوم کلینی در فروع کافی بابی با نام حجّ آدم
(3) آورده است. این روایات در بیشتر کتب تفسیری
(4) و جوامع
(5) روایی نقل شده است.
* حجّ انبیای دیگر
افزون بر برخی از این روایات، که در آغاز این بخش ذکر شد، روایات دیگری هم نقل شده که دلالت بر وجود حج در این برهه از تاریخ دارد:
عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: «قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ سَفِینَةَ نُوحٍ کَانَتْ مَأْمُورَةً طَافَتْ بِالْبَیْتِ حَیْثُ غَرِقَتِ الْأَرْضُ ثُمَّ أَتَتْ مِنًی فِی أَیَّامِهَا ثُمَّ رَجَعَتِ السَّفِینَةُ وَ کَانَتْ مَأْمُورَةً وَ طَافَتْ بِالْبَیْتِ طَوَافَ النِّسَاءِ».
(6) همچنانکه روایت «لم یزل کانت معمورة حتی زمن الطوفان» هم دلالت به ملازمه بر وجود حج در این زمان خاص دارد، چنانکه از ابنجریر هم نقل شده که: «فَلَمَّا کَانَ زَمَنُ الطُّوفَانِ رُفِعَ فَکَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ علیهم السلام یَحُجُّونَهُ وَ لا یَعْلَمُونَ مَکَانَهُ حَتَّی بَوَّأَهُ اللَّهُ لِإِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَأَعْلَمَهُ مَکَانَهُ ...».
(7) از مجموعه آیات و روایات گذشته، وجود اجمالی حج از زمان آدم تا زمان ابراهیم استفاده شده، اما کیفیت و چگونگی مراسم حج در آن زمان برای ما مبهم و مجمل است.
1- علل الشرایع، ج 2، ص 401
2- فروع کافی، ج 4، ص 196 و من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 148
3- فروع کافی، ج 4، ص 190
4- برهان، ج 1، ص 155 و 300؛ نورالثقلین، ج 1، ص 126 و درالمنثور، ج 1، ص 305
5- بحار الأنوار، ج 96، ص 30 و 40؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 147 و 148 و فروع کافی، ج 4، ص 190
6- فروع کافی، ج 4، ص 213
7- درالمنثور، ج 1، ص 308
ص: 94
2. حج در دوران حضرت ابراهیم علیه السلام
آنچه که از نظر قرآن امر مسلّم، قطعی و انکار ناپذیر میباشد، وجود حج و احیای آن، در زمان حضرت ابراهیم است و این مطلب را میشود از آیات متعددی استفاده کرد که صریحترین آنها آیه وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ
(1)میباشد که حضرت ابراهیم مأمور شد اعلان عمومی کند برای همه انسانها؛ چه آنهایی که در آن زمان بودند و چه بعداً میآیند. از این رو بعضی از مفسران گفتهاند که هرکس در هر زمان به حج مشرّف میشود درحقیقت لبیک به همان دعوت ابراهیم است؛ چه اینکه در آیه مبارکه «یأتوک» هست نه «یأتوه».
(2) چنانکه از آیه دیگر هم مطلب فوق استظهار میشود: وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.
(3) قدر متیقّن این آیه مربوط به طوافکنندگان و زائران در زمان حضرت ابراهیم میباشد.
بهعلاوه از آیه مبارکه: أَرِنا مَناسِکَنا
(4)هم میشود وجود اجمالی حج در زمان ابراهیم را اثبات کرد که توضیح آن، در بحثهای بعد خواهد آمد.
پس، وجود حج در زمان ابراهیم، امری است مسلّم و قطعی، اما اینکه چگونه انجام میگرفته و چه مناسکی وجود داشت، دقیقاً مشخص نیست. فیالجمله، از بعضی آیات و روایات میشود برداشت کرد که اعمال زیر در آن زمان وجود داشته و جزو مناسک حج بوده است:
1. طواف: از آیه: طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ.
(5)2. سعی: از ظاهر آیه: إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما
(6)برداشت میشود که سعی، پیش از اسلام وجود داشته و احتمالًا به زمان ابراهیم بر میگردد؛ چون یکی از حکمتهای وجودِ سعی را همان هفت مرتبه سعی هاجر در میان کوه صفا و مروه، برای یافتن آب جهت رفع تشنگی اسماعیل دانستهاند.
3. قربانی: آیات: 102 تا 107 سوره مبارکه صافات، مربوط به ذبح حضرت اسماعیل است.
4. رمی: از روایاتی که در ذیل آیات مربوط به ذبح اسماعیل نقل شده، استفاده میشود
1- حج: 27
2- جرعهای از بیکران زمزم، ص 110
3- بقره: 125
4- بقره: 128
5- حج: 26
6- بقره: 158
ص: 95
که رمی از آن زمان تشریع شده است.
5. وقوف در عرفات: بعضی از روایاتی که در ذیل آیه فوق و آیه: ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ نقل شده، ظهور در این دارد که یکی از اعمال مناسک حج در زمان ابراهیم، وقوف در عرفات بوده است. عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ عَرَفَاتٍ، لِمَ سُمِّیَتْ عَرَفَاتٍ؟ فَقَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام خَرَجَ بِإِبْرَاهِیمَ علیه السلام یَوْمَ عَرَفَةَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ: یَا إِبْرَاهِیمُ اعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ وَ اعْرِفْ مَنَاسِکَکَ فَسُمِّیَتْ عَرَفَاتٍ لِقَوْلِ جَبْرَئِیلَ اعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ».
(1) 3. بعد از ابراهیم تا ظهور اسلام
وجود حج در این برهه از زمان هم جای هیچ شک و شبهه نیست. علاوه بر آیات و روایاتی که در آغاز این فصل گذشت، آیات دیگری هم دلالت بر وجود حج و کیفیت بعضی از مناسک حج در این زمان خاص دارد که شرح آنها در ذیل میآید.
1. قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ ....
(2) آیه مبارکه، در مورد ازدواج حضرت موسی با یکی از دختران شعیب است که مهریه دخترش، هشت سال کار قرار داده شد. از اینکه بهجای «ثمانی سنین» «ثمانی حجج» ذکر شده، فهمیده میشود که در آن زمان، حج آنقدر معروف بوده که معیار شمارش سال قرار میگرفت و از سوی دیگر بیانگر این مطلب است که در هر سال یکبار حج صورت میپذیرد؛ چنانکه امام صادق علیه السلام در پاسخ پرسش کنندهای که پرسید: آیا قبل از اسلام مردم حج انجام میدادند؟
فرمود:
«نعم و تصدیقه فی القرآن قول شعیب حین قال لموسی حیث تزوّج عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ و لم یقل ثمانی سنین».
(3) 2. وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ
(4)پیمان الهی از دو پیامبر بزرگوار این بود که: کعبه را برای زائران و طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجدهگزاران؛ چه آنهایی که الآن موجود هستند و چه آنانکه بعداً میآیند، پاک و پاکیزه نگه بدارند؛ بهخصوص با عنایت به اینکه این مأموریت در اواخر عمر حضرت
1- نورالثقلین، ج 1، ص 197
2- قصص: 27
3- برهان، ج 1، ص 155 و عیاشی، ج 1، ص 60
4- بقره: 125
ص: 96
ابراهیم به او ابلاغ شد و بهیقین مربوط به زمان خاص نبوده است. شاهد قطعی این برداشت، روایتی بود که قبلًا ذکر شد که امام صادق علیه السلام برای اثبات حج حضرت موسی و سلیمان و ...
تمسک به همین آیه فرمودند:
«... إنّ آدم و نوحاً حجّا و سلیمان بن داود ... و حجّ موسی ... إنّه کما قال اللَّه ... و قال وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ و قال: أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ ....
(1)توضیح آن پیشتر گذشت.
علاوه بر این آیات، روایاتی هم راجع به حجّ موسی و سلیمان و داود و عیسی و ... در کتب روایی نقل شده که مرحوم کلینی آنها را در فروع کافی با عنوان «حج الأنبیاء»،
(2)جمعآوری کرده است.
بعد از جبرئیل و فرشتگان، نخستین کسی که خانه خدا را زیارت کرد و اعمال حج را انجام داد، حضرت آدم است که روایات در این زمینه زیاد است.
و از بعض روایات استفاده میشود که برای مردم جای سؤال بود که آیا حج بهوسیله اسلام تأسیس شد یا قبل از اسلام هم وجود داشت؛ از جمله روایاتی که زراره از امام باقر علیه السلام نقل کرده که از حضرت سؤال کردند: آیا قبل از بعثت پیامبرخدا صلی الله علیه و آله حج انجام میگرفت یا نه؟ فرمود: بله. سپس تعبیری بهکار برد که دلالت بر استمرار حج در زمانهای گذشته دارد: «أَنَّ النَّاسَ قَدْ کَانُوا یَحُجُّونَ». آنگاه فرمود:
«نُخْبِرُکُمْ أَنَّ آدَمَ وَ نُوحاً وَ سُلَیْمَانَ قَدْ حَجُّوا الْبَیْتَ ... وَ لَقَدْ حَجَّهُ مُوسَی علیه السلام».
(3) حج در دوران جاهلیت
دسته دیگر از آیات، نهتنها دلالت بر وجود حج در زمان جاهیت دارد، بلکه چگونگی بعضی از مناسک حج را نیز بیان کرده است که آن آیات به شرح زیر است:
1. وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً.
(4) این آیه ظهور دارد که نماز و دعای آنها هنگام انجام حج، بهصورت سوت کشیدن و کف زدن بوده است.
2. ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
(5)
1- برهان، ج 1، ص 155 و عیاشی، ج 1، ص 60
2- فروع کافی، ج 4، ص 212
3- مستدرکالوسائل، ج 8، ص 9؛ برهان، ج 1، ص 300
4- انفال: 35
5- بقره: 199
ص: 97
این آیه ناظر به یکی از عادات مشرکین مکه در زمان جاهلیت است که وقوف در عرفات را مربوط به کسانی میدانستند که از خارج مکه برای حج میآمدند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان قریش، از این کار معاف بودند، چنانکه امام صادق علیه السلام در بیان این آیه فرمود:
«أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ نَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بِالْبَیْتِ فَلَا تُفِیضُوا إِلَّا مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ یُفِیضُوا مِنْ عَرَفَةَ».
(1) این امتیاز و برخی امتیازات دیگر را اصطلاحاً «حمس»
(2)مینامند، یعنی قریش معتقد بودند که چون از فرزندان ابراهیم و سرپرستان خانه خدا و اهل حرم و ساکن مکه هستند و هیچیک از عربها مقام و منزلت آنها را ندارند، پس امتیازاتی بر دیگران دارند. استفاده کنندگان این امتیازات را حُمس نامیدهاند و لذا میگفتند چون عرفات از محیط حرم خارج است، پس وقوف در آن مربوط به اهل حرم نمیباشد، اما آیه مذکور، اینگونه امتیازات را لغو کرده است:
3. فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً.
(3) این آیه اشاره به یکی دیگر از عادات مردم جاهلی در موسم حج دارد که پس از انجام مراسم حج، اجتماعی تشکیل میدادند و افتخارات موهومی را که از ناحیه پدران نصیبشان شده، با تکیه بر ارزشهای جاهلی یاد میکردند و بدان میبالیدند، چنانکه امام صادق علیه السلام در این مورد فرمود:
«کَانُوا إِذَا أَقَامُوا بِمِنًی بَعْدَ النَّحْرِ تَفَاخَرُوا فَقَالَ الرَّجُلُ: مِنْهُمْ کَانَ أَبِی یَفْعَلُ کَذَا وَ کَذَا فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ: فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً.»
(4)همچنین امام باقر علیه السلام در بیان آیه فرمود: «کانوا إذا فرغوا من الحجّ یجتمعون هناک و یعدّون مفاخر آبائهم ومآثرهم ویذکرون أیّامهم القدیمة وأیادیهم الجسیمة فأمرهم اللَّه سبحانه أن یذکروه مکان ذکرهم آبائهم فی هذا الموضع أو أشد ذکراً».
(5) 4. إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ.
این آیه کریمه ناظر به یک سنت غلط جاهلی بهنام «نسیء» بهمعنای تغییر دادن جای
1- برهان، ج 1، ص 201
2- ابن اثیر، ج 1، ص 290 و سیره ابن هشام، ج 1 و 2، ص 199، تا 204
3- بقره: 200
4- نورالثقلین، ج 1، ص 198 و برهان، ج 1، ص 202 و درالمنثور، ج 1، ص 557 شبیه به این روایت.
5- مجمع البیان، ج 1، ص 50
ص: 98
ماههای حرام است که این عمل هر ساله طی مراسم خاصی در سرزمین منا انجام میگرفت که نشان از سودجویی آنها بود؛ چونکه با این تغییر و تحوّل، قصد داشتند حج در موقعی برپا شود که منافع بازرگانی و تجارتی آنها هم تأمین گردد. از اینرو، سعی میکردند که حج در خرمترین ایّام سال و آسانترین زمان برای رفت و آمدهای تجاری انجام پذیرد. اما از آنجاکه حج باید در ایام ذیحجه واقع شود و گاهی ذیحجه در فصل گرمای طاقتفرسای مکه میافتد که هم حجگزاران به زحمت میافتند و هم معادلات تجاری به نحو مطلوب انجام نمیگرفت، از اینرو با عمل «نسیء» کاری میکردند که موسم حج، همواره در فصل معتدلی واقع شود و این عمل تا سال دهم هجرت ادامه داشت تا اینکه بهوسیله پیامبر خدا در حجةالوداع، استفاده از این عمل ممنوع و باطل اعلام گردید
(1) بلکه نسیء با نزول این آیه کفر محسوب گردید تا مراسم حج، بازیچهای در دست سودجویان واقع نگردد.
(2) 5. لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ.
(3) در زمان جاهلیت، این توهّم وجود داشت که معامله و تجارت و بارکشی و مسافربری به هنگام موسم حج، حرام و گناه و موجب بطلان حج میگردد،
(4) اما خداوند با نزول این آیه فرمود: هیچگونه مانعی برای تجارت در ایام حج وجود ندارد، بلکه براساس آیه: لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ ... و روایاتی که از ائمه علیهم السلام نقل شده، یکی از حکمتهای حج، منافع اقتصادی آن میباشد.
6. یَسْئَلُونَکَ عَنِ اْلأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.
(5) این آیه، بنا به شأن نزولی که بعضی از مفسران گفتهاند، اشاره به یک رسوم خرافیِ دیگر در موسم حج، در زمان جاهلی، دارد که هرکس هنگامیکه لباس احرام را به تن کرد، دیگر نباید از راه معمولی و درِ خانه وارد شود، بلکه در پشت خانه نقبی میزدند که به هنگام احرام فقط از این راه رفت و آمد کنند؛ بهطوری که این عمل نزد آنها نیکو شمرده میشد؛ زیرا نوعی ترک عادت تلقی میگردید و از آنرو که احرام ترک عادت است، پس از این ترک عادت، آن را تکمیل میکردند، اما خداوند با نزول این آیه، ملاک برّ و نیکی را تقوا دانسته است.
(6) 7. إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما.
(7)
1- مجمع البیان، ج 3، ص 29؛ نورالثقلین، ج 2، ص 217؛ درالمنثور، ج 4، صص 188 و 189
2- راجع به نسیء، معانی دیگری هم ذکر شده که بهخاطر مربوط نبودن به بحث، از ذکر آن خودداری میکنیم.
3- بقره: 198
4- درالمنثور، ج 1، صص 534 و 535
5- حج: 28
6- این یکی از معانی آیه است، معانی دیگر هم برای آیه ذکر شده است.
7- بقره: 189
ص: 99
یکی از اعمال حج در جاهلیت، سعی میان کوههای صفا و مروه بود، ولی در بالای این دو کوه، دو بت بهنامهای اساف و نائله نصب بود که آنها بههنگام سعی، برای این دو بت احترام قائل میشدند. مسلمانان بهخاطر سابقه این موضوع، کراهت داشتند در ایام حج سعی میان صفا و مروه کنند و تصور میکردند این یک عمل جاهلی است. خداوند با نزول این آیه، آن تصوّرات را مردود دانست و سعی میان صفا و مروه را یکی از شعائر دین مطرح کرد؛ چنانکه معاویةبن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت در ضمن حدیثی طولانی فرمود:
«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ کَانُوا یَظُنُّونَ أَنَّ السَّعْیَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ شَیْءٌ صَنَعَهُ الْمُشْرِکُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ... إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ ...».
(1) از عادات دیگر جاهلیت در مراسم حج، طواف در حال برهنگی است. آنان معتقد بودند که تأمین لباس احرام در اختیار قریش قرار دارد و اگر کسی جامه احرام تهیه نمیکرد، میبایست برهنه طواف کند و طواف با لباس و پارچهای که از خارج حرم باشد را باطل میدانستند، چنانکه مرحوم فیض از امام صادق علیه السلام در اینباره روایت آورده که آن حضرت فرمود:
«و کان سنة من العرب فی الحج أنّه من دخل مکة و طاف بالبیت فی ثیابه لم یحل له إمساکها و کانوا یتصدقون بها و لا یلبسونها بعد الطواف فکان من وافی مکة یستعیر ثوبا و یطوف فیه ثم یرده و من لم یجد عاریة اکتری ثیاباً و من لم یجد عاریة و لا کری و لم یکن له إلّا ثوب واحد طاف بالبیت عریاناً فجائت امرأة من العرب وسیمة جمیلة فطلبت ثوبا عاریة أو کری فلم تجده فقالوا لها إن طفت فی ثیابک احتجت أن تتصدقی بها فقالت و کیف أتصدق و لیس لی غیرها فطافت بالبیت عریانة و أشرف لها الناس».
(2) بعضی از مفسران، این عادت زشت جاهلیت را در ذیل آیه: وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
(3)ذکر کردهاند و مراد از فحشا یا یکی از مصادیق آن را، همین عمل قبیح جاهلی دانستهاند.
(4) عادت دیگرِ آنها در مراسم حج این بود که میگفتند: هرکس از خارج حرم برای زیارت خانه خدا بیاید، نمیتواند از غذای حل استفاده کند،
(5) بلکه باید از غذای اهل حرم استفاده
1- نورالثقلین، ج 1، صص 146 و 148 و درالمنثور، ج 1، صص 384 تا 389
2- صافی، ج 2، ص 319
3- اعراف: 28
4- صافی، ج 2، ص 187؛ مجمع البیان، ج 2، صص 410 و 413؛ درالمنثور، ج 3، صص 436 و 437
5- ابن اثیر، ج 1، ص 290
ص: 100
کند. این عمل در عین اینکه یک بدعت بود، سود فراوانی برای قریش داشت که خود را متولیان حرم میدانستند. بعضی از مفسران این عادت را در ذیل آیه: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ
(1) یا آیه قبل ذکر کردهاند.
(2) جمعبندی
از مجموعه آیات و روایات استفاده شد که حج در این برهه از تاریخ، نهتنها وجود داشته، بلکه امری معروف و مشهور بوده؛ بهطوری که معیار شمارش سال قرار گرفته بود و در هر سال این عمل عبادی انجام میگرفته است. منتهی بهوسیله سودجویان و قدرتطلبان، حج از حقیقت اصلی و توحیدیاش منحرف گشت و هرکس برای منافع شخصی یا گروهی، چیزی را بر آن اضافه یا جایگزین نمود و عبادت مردم در پاکترین مرکز عبادت، تبدیل به سوت کشیدن و کف زدن و فحشا و تفاخرات موهوم و آلوده به انواع بدعتها و خرافات گردید و کانون توحیدی که بهوسیله ابراهیم پاکسازی شده بود، تبدیل به بتخانه و بتکده شد؛ بهطوری که هر گروهی که به مکه میآمد، برای خود بتی داشت و در مقابل آن تعظیم و کرنش میکرد.
4. حج از زمان ظهور اسلام تاکنون
این برهه از زمان را به سه دوره تقسیم نموده، سپس هر دوره را بهطور جداگانه بررسی میکنیم:
*. حج در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله
*. حج در زمان ائمه معصومین علیهم السلام
*. حج در عصر کنونی
الف: حج در زمان پیامبرخدا صلی الله علیه و آله
از مطالبی که گذشت، این نتیجه به دست آمد که: حج در فاصله زمانی میان حضرت ابراهیم و بعثت پیامبر خدا، از معنای حقیقی خود خارج و دچار تحریف گردید و کانون توحید، که قهرمان توحید ایجاد کرده بود، مبدّل به بتخانه و آلوده به مشتی خرافات و موهومات و بدعتها شد و این وضع با ظهور اسلام تا زمان فتح مکه؛ یعنی سال هشتم هجرت
1- اعراف: 32
2- درالمنثور، ج 32، صص 446 و 440
ص: 101
باقی ماند؛ چراکه مکه و کعبه تا آن زمان در دست مشرکان و سران قریش بود. از اینرو، مراسم حج بر همان اساس جاهلیت انجام میگرفت. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در سال ششم هجرت با نزول آیه أتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ
(1) تقریباً با 1400 نفر از مدینه بهقصد حج خارج شد و در مسجد شجره محرم گردید. اما از آنجاکه مکه هنوز در سیطره و سلطه مشرکان بود، جلوی کاروان حج را گرفتند که منجر به صلح حدیبیه گردید
(2) و آیه مبارکه: لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ
(3)در آن زمان نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و آله با اصحاب خود به مدینه برگشتند، اما براساس یکی از بندهای صلح حدیبیه، پیامبر در سال بعد، تقریباً با 2000 نفر و هشتاد شتر قربانی، عمرةالقضاء را انجام داد
(4) و مسلمانان، با شکوه و جلال خاصی لبیکگویان، در حالیکه عبداللَّهبن رواحه شتر پیامبر را در دست داشت، وارد مکه شد و قریش برای اینکه این صحنه دشوار را نبینند مسجدالحرام را خالی و برفراز کوه ابوقبیس به تماشا ایستادند. پیامبر سواره وارد مسجدالحرام و سواره طواف نمود و بعد از پایان عمره، به مدینه برگشتند و این نخستین عمرهای بود که در اسلام رسماً انجام پذیرفت.
عمره رسمی دوم
(5) در سال هشتم هجرت، در فتح مکه انجام گرفت که پیامبر در این سال همچون ابراهیم خلیل، مشغول پاکسازی حریم قدس کعبه از بت و بتپرستی شد و با تلاوت آیه: وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ
(6)بتها را یکی پس از دیگری به زمین کشید.
اما نخستین حج واجب که بعد از بعثت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بهطور رسمی انجام گرفت، در سال نهم پس از هجرت بود که به دلایلی، خودِ پیامبر در آن شرکت نکرد و امیرالحاج در آن سال حضرت علی، امیر مؤمنان علیه السلام بود و در این سال بود که سوره برائت نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام مأموریت داد که برای اعلام جداییِ کاملِ مرز توحید از شرک و کفر و جدایی صفوف مسلمانان از صفوف کفار، چند آیه از اوایل سوره برائت را همراه با قطعنامهای در مجمع عمومی حج برای مردم قرائت کند و این سال از یک طرف آخرین سال شرکت مشرکین در مراسم حج بود و از سوی دیگر، نخستین سالی بود که مسلمانان و مشرکان، با هم مراسم حج برگزار انجام کردند.
اما بزرگترین و شکوهمندترین حج در اسلام، در سال دهم هجرت واقع شد، که پیامبر خدا در آن شرکت کرد
(7) و مناسک و اعمال واقعی حج را در عمل به مسلمانان آموزش داد و فرمود: «خُذُوا عَنِّیمَناسِکَکُمْ»؛ همانگونهکه در مورد نماز فرمود: «صَلُّوا کَما رَأَیتُمُونِی أُصَلِّی».
1- بقره: 196
2- بحار الأنوار، ج 20، ص 317 تا 377؛ تاریخ طبری، ج 1، صص 627 و 628؛ ابن اثیر، ج 1، صص 582 تا 590؛ سیره ابن هشام، ج 2، ص 308 تا 322
3- فتح: 18
4- ابن اثیر، ج 1، ص 603 و سیره ابن هشام، ج 2، ص 370
5- تعداد عمره پیامبر میان 3 و 9 ذکر شده است؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 275، باب 171 ووافی، ج 3، ص 230
6- اسراء: 81
7- بحار الأنوار، ج 21، ص 378 تا آخر؛ فروع کافی، ج 4، ص 245؛ ابن اثیر، ج 1، ص 651 و 652؛ سیرهابن هشام، ج 2، ص 601 به بعد.
ص: 102
ابتدا و انتهای این مراسم، با مجموع خطبههای آن حضرت در جوامع روایی و تاریخی فریقین نقل شده است. تلاش پیامبر در این حج، این بود که مناسک حج را از آلودگیهای شرک جاهلی و بدعتها و خرافات پاک کند و این اوّلین حجی بود که هیچ مشرکی حق شرکت در آن را نداشت. از اینرو، تمام ویژگیهای حج جاهلی نفی و محتوای توحیدی حج در قالب مناسک حج به وسیله پیامبر مکرّم اسلام در عمل و منطق بیان شد و هرگونه امتیازطلبی و تبعیض لغو و حتی اختلافات ظاهری برکنار گردید و همه با یک شکل و یک لباس و یک نوع عمل، به انجام مناسک حج پرداختند و بدینوسیله افزون بر تعلیم صحیح مناسک حج، عظمت اسلام و مسلمانان به نمایش گذاشته شد و این اوّلین و آخرین حجی بود که شخص پیامبر در جمع مسلمانان شرکت کرد، اما در اینکه پیامبر چند حج و عمره انجام داد، اختلاف نظریه وجود دارد و در بعضی روایات، تا 20 حج برای پیامبر ذکر شده که حضرت مخفیانه انجام داده است؛ چنانکه فرمود: «حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عِشْرِینَ حَجَّةً مُسْتَسِرَّةً».
(1) همچنانکه در سال وجوب حج در اسلام هم اختلاف وجود دارد که آیا در سال ششم هجرت با نزول آیه: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ
(2)واجب شد یا در سال نهم و یا در سال دهم با نزول آیه: وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ
(3)که پیامبر تصمیم به حج گرفت.
ب: حج در زمان امامان معصوم علیهم السلام
از آنجاکه امامان معصوم تجسّم خط راستین اسلام ناب محمدی و وارثان صالح پیامبر و احیاگر سنت رسولاللَّه و مروّج فرهنگ اصیل اسلام و حافظان زحمات رسول مکرّم اسلام و ...
1- بحار الأنوار، ج 21، ص 398؛ فروع کافی، ج 4، صص 245 و 251؛ فقیه، ج 2، ص 145؛ ابن اثیر، ج 1، ص 653، عدد حج النبی صلی الله علیه و آله.
2- بقره: 196
3- حج: 27
ص: 103
هستند، در طول تاریخ زندگیشان با بذل جان و مال در حفظ و نگهداری آن کوشیدند و امامان معصوم، به تعبیر امام سجاد علیه السلام فرزندان راستین مکه و منا و کعبه و ... و پاسدار روح کعبه هستند و با حضور فکری و تبلیغی و شخصی و عینی خود، در حفظ و حراست حج، از هیچگونه تحریفی مضایقه نداشتند؛ چراکه حج یکی از سنگرها و پایگاههای مهم برای ترویج و احیای فرهنگ غنی اسلام است. ازاینرو، ائمه علیهم السلام در طول زندگی، اصرار بر حضور شخصی خود در حج داشتند که سفرهای متعدد امامان و خطبه و سخنرانیهای آنها در مواضع مختلفِ حج، گویای حساسیت امامان معصوم بر مسأله حج است که از هر فرصت مناسب در مسجدالحرام و عرفات و ... استفاده نموده و به تشکیل جلسه و ایراد سخنرانی میپرداختند؛ چنانکه امام حسین علیه السلام برای حفظ قداست کعبه و حرم، حاضر شد حج را ناتمام گذارده، به بیابانها آواره گردد تا حریم امن الهی دچار خدشه نشود.
روایات و احادیثی که درباره اهمیت حج و بخشهای مختلف این نوشته و جوامع روایی، از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده، شاهدی گویا بر اهمیت و عظمت این فریضه الهی و از سوی دیگر نشانه اهتمام ائمه علیهم السلام بر حفظ و حراست حج از هرگونه تحریف است و بنا به روایات مختلفی امام زمان علیه السلام در عصر غیبت، در هر سال، در مراسم باشکوه حج شرکت مینمایند، چنانکه امام صادق علیه السلام در این زمینه فرمود:
«یَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ یَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَیَرَاهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ»،
(1) همچنانکه از محمدبن عثمان، یکی از نواب خاص امام زمان علیه السلام نقل شده است که:
«وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَةٍ یَرَی النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ».
(2) ج: حج در عصر کنونی
از آن جا که مراسم با شکوه حج، مهم ترین سنگر و پایگاه برای ترویج اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله است و آثار و فواید مختلفی در تمام زمینههای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به همراه دارد و از سوی دیگر، موجب اتّحاد مسلمین جهان و شکوه و عزّت اسلام و در مقابل، موجب ضعف و زبونی دشمنان اسلام و مسلمین میگردد. از این رو، همه کسانی که به نحوی منافعشان از طریق انجام حج به خطر میافتد، سعی بر آن داشته و دارند که حج را از مسیر واقعی آن منحرف و بیاثر و بیخاصیت گردانند که شیطانیترین راه
1- بحار الأنوار، ج 52، ص 151
2- بحار الأنوار، ج 52، ص 152
ص: 104
برای تأمین این اهداف شوم، ابقای ظاهری حج و بیمحتوا کردن آن است؛ بهخصوص در این چند سال اخیر که پای استعمار به کشورهای اسلامی باز شده و متوجه عظمت و قدرت حج گردیدهاند و فهمیدهاند که انجام صحیح حج، با منافع آنها سازگاری ندارد، به کمک سلاطین خود فروخته و وعاظ درباری، درصدد بیروح و بیخاصیت کردن حج برآمدند که متأسفانه تا حدودی موفق شدند و این اهرم قوی و بینظیر را از دست مسلمانان گرفتند.
این اولین بار نیست که حج دچار تحریف شده، بلکه در دوران جاهلیت هم تحریف گردید که با ظهور اسلام و بعثت نبیّ مکرّم، احیا و مورد پاکسازی شد.
اگردر آن روز، کفارقریش بت و ... را میپرستیدند و اعمال حج را آلوده به انواع خرافات و بدعتها کرده بودند، امروز هم بتهای غرب مورد پرستش واقع میشوند و اعمال حج آلوده به انواع موهومات و بدعتها توسط وهابیها گردیده است که اینبار ندای بازگشت به حج ابراهیمی از حلقوم پاک و نورانی بتشکن قرن، حضرت امام خمینی قدس سره نواخته شد و ملت مسلمان ایران، با الهام از رهنمودهای حضرت امام راحل و مقام معظم رهبری، حضرت آیةاللَّه خامنهای، مصمم است حج را به همان حقیقت اصلیاش برگرداند و حج واقعی را از حج آمریکایی جدا کند و فریاد برائت از ظالمان و ستمکاران را به پیروی از حضرت علی علیه السلام هرچه رساتر به گوش جهانیان برساند و دست برادری و اتحاد را هرچه بیشتر بفشارند و از هرگونه عمل تفرقهانگیز خودداری نمایند، بلکه از گرفتاریهای برادران ایمانی مطلع و آگاه شوند و در رفع آن، در حد وظیفه اسلامی و وجدانی بکوشند و در راه استقلال و ریشهکن کردن سرطان استعمار همفکر و همپیمان شوند و برای آزادی سرزمین اسلامی فلسطین چارهای بیندیشند.
(1) پینوشتها:
1- با استفاده از رهنمودهای حضرت امام خمینی قدس سره.